آیت اللّه فضل اللّه : هیچ گونه ولایتی بر دختر بالغ عاقل رشید وجود ندارد
.
چنان که ولایتی بر پسر عاقل بالغ رشید وجود ندارد. زیرا وقتی انسان به سن بلوغ رسید
و رشید هم بود صاحب اختیار خویش است. و ابتلوا الیتامی حتّی اذا بلغوا النکاح فان
آنستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم(6
)
و یتیمان را بیازمایید تا وقتی به [سنّ[ زناشویی برسند، پس اگر در ایشان رشد
[
فکری] یافتید، اموالشان را به آنان رد کنید
این امر ویژه یتیمان نیست، بلکه همه قاصران را شامل می شود
.
اما در این مسأله برخی از فقها با ملاحظه بعضی احادیث در مورد دختر باکره رعایت
تحفظ نموده اند و گفته اند که دختر باکره باید با پدر یا جد پدری خویش مشورت کند و
اذن او را کسب نماید. این تحفظ، نه به این معناست که آنان ولایت (به معنای عام) را
دارا باشند، چرا که پدر و جد پدری نمی توانند بدون رضایتش او را به زوجیت کسی
درآورند ولی می توانند بچه نابالغ و قاصر را بدون رضایتش به همسری کسی درآورند. ولی
دختر بالغ رشید، تا راضی نباشد پدر یا جد پدری نمی توانند او را به کسی تزویج
کنند
.
احتیاط در وضع دختر باکره
در مسأله یادشده بنا به ملاحظه بی تجربگی یا احتمال فریب یا نیرنگ خوردن دختر،
احتیاط شده است. بنابراین از منظر این رأی، اذن پدر، نوعی احتیاط کاری برای تضمین
سلامت رابطه زناشویی دختر با شریک آینده زندگی اش به شمار می رود و به همین دلیل
برای ازدواج غیر باکره نیازی به طلب اذن پدر نیست
.
چه بسا برخی از مردم گمان کنند که این مسأله (طلب اذن) دلایل دیگری هم داشته
است، مانند احترام پدر یا پدربزرگ بنا به آداب و رسوم جوامع شرقی ای که اسلام وارد
آن شده است، چنان که دختر در این جوامع بدون اذن پدر یا پدربزرگ ازدواج نمی کند
.
این مسأله در این جوامع به نوعی احترام اجتماعی در احترام پدر یا جد تعبیر می شود و
چنین تحلیل می کنند که چون وضع ناخوشایند دختر، تأثیر منفی بر پدرش می گذارد و
وضعیت مثبتش، تأثیر مثبت بر پدر دارد، پس پدر صاحب اختیار است تا در باره دخترش
تصمیم بگیرد
.
از این رو حتی همین فقهایی که اذن پدر را در مورد دختر باکره شرط می دانند، در
صورتی که دختر باکره، پدر یا جدش را از دست داده باشد، اذن هیچ کس را شرط
نمی دانند. خود این امر دلیل آن است که اشتراط اذن پدر به معنای ناشایستگی دختر
برای تصمیم گیری اش نیست، بلکه به عنوان نوعی احتیاط برای آینده دختر و یا نوعی
احترام به پدر و جدّ است
.
گروه دیگری از فقها هم هستند که طلب اذن دختر از پدر یا پدربزرگ در امر ازدواج
را واجب نمی دانند، بلکه او را در کار خود آزاد می دانند
.
دختر، صاحب انتخاب
رأی حضرت عالی چیست؟
آیت اللّه فضل اللّه : نظر من این است که دختر اگر رشید باشد، در کار خود و مال
خود صاحب استقلال است
.
چرا شرط اذن پدر بنا به قول فقهی یادشده منحصر در زن است و شامل مرد
نمی شود؟
آیت اللّه فضل اللّه : زیرا مردی که بیشتر با زندگی اجتماعی سر و کار دارد،
تجربه بیشتری در امر ازدواج و فهم واقعیات زناشویی می اندوزد و چنین فرصتی برای مرد
بیشتر از زن فراهم است
.
این از یک جهت، و از جهتی دیگر نیز چنین تفسیر می شود که اگر مردی در ازدواجش
فریب بخورد می تواند همسرش را طلاق دهد، در حالی که اسلام حق طلاقی برای زن قرار
نداده است و از این رو، زن باید در کار خویش دقت و احتیاط بیشتری بنماید تا مبادا
در وضعی قرار گیرد که نتواند به راحتی از آن رهایی یابد
.
سنّ رشد
چگونه می توانیم سنّ رشد دختر رامشخص کنیم و به تعبیری دیگر، دختر چه زمانی
رشید می شود؟
آیت اللّه فضل اللّه : رشد، به لحاظ سنّی، زمان مشخص و معین شده ای ندارد
.
دخترانی را می بینیم که در سنّ 11 یا 12 سالگی به مرحله رشد می رسند و گاهی تا سن
20
سالگی هم به مرحله رشد نمی رسند
.
مفهوم اجتماعی رشد چیست؟
آیت اللّه فضل اللّه : مفهوم اجتماعی رشد، از راه ذهنیتی که دختر یا پسر به دست
می آورند و در سطحی قرار می گیرند که می توانند امور مالی خویش را بدون تصرف
سفیهانه، اداره کنند، مشخص می شود
.
امر به معروف، ولایت نیست
آیا پس از آنکه دختر ازدواج کرد ولایت پدر بر او ساقط می شود؟
آیت اللّه فضل اللّه : اصولاً پدر بر دختر بالغ و رشیدش ولایتی ندارد، اما چنان
که گفتیم [شرط اذن پدر در ازدواج دختر] صرفا نوعی تحفظ و احتیاط کاری در ازدواج او
است و گرنه در ابعاد و جوانب دیگر، پدر هیچ ولایتی بر دخترش ندارد. مثلاً فرض کنیم
پدری که دختری دارد، در تعلیم و تصرف او در مالش ولایتی ندارد، مگر آنکه او منحرف
شود و در این صورت نیز مسأله از حالت پدر و فرزندی خارج است و عنوان دخالت مؤمنی در
کار مؤمن دیگر به عنوان انجام امر به معروف و نهی از منکر پیدا می کند. و در امر به
معروف و نهی از منکر ولایتی برای پدر بر دختر چه در پیش از ازدواج و یا پس از آن
ثابت نیست
.