اسناد و مشایخ راویان ( صحیفه کامله )

صحیفه کامله ، نام مجموعه ادعیه امام علی بن الحسین ( ع ) است که به طرق مختلف ، از آن حضرت روایت شده است .
این کتاب که در بین دانشمندان اسلامی به [( زبور آل محمد )]و [( انجیل اهل بیت )] موسوم گشته (2) از اولین کتابهایی است که در دوره اسلامی تالیف شده (3) و به واسطه داشتن مضامین بلند وهمچنین انتسابش به امام سید الساجدین ( ع ) ، از شهرت بسزایی برخوردار گشته است .
در قرون مختلف اسلامی ، بسیاری از دانشمندان و راویان ، بااسناد متصل به نقل و روایت صحیفه کامله مبادرت کرده اند . تعداد این اسناد را علامه محمدتقی مجلسی ، بالغ بر هزاران هزارمی داند (4) و می گوید که متجاوز از ششصد طریق عالی نقل آن را درآثار خود ، گزارش کرده است .
در میان این راویان ، دانشمندان و مشایخ بزرگی بوده اند که حلقه واسط و شیخ المشایخ این راویان به شمار می آیند و باسلسله سند و طریق روایت ویژه ، صحیفه را روایت کرده اند . کثرت طرق و مشایخی که در دوره های مختلف به نقل و روایت این کتاب پرداخته اند ، بی نظیر است و هیچ کتاب دیگری را نمی شناسیم که مشایخ و محدثان بزرگ ، چنین اهتمامی به نقل و روایت آن معمول داشته باشند . این امر ، به گونه ای است که طرق روایت مشایخ درنقل صحیفه کامله ، به حد تواتر رسیده و بسیاری از علمای رجال وحدیث ، بدان شهادت داده اند . از جمله این علما ، فیلسوف ،محدث و فقیه فرزانه سید محمدباقر ، معروف به میرداماد ( م 1041ق) ، اسانید طرق مشایخ را در روایت صحیفه کامله ، متواتر می خواند . (5) در ذیل ، اسناد و مشایخ راویان صحیفه کامله می آید و طرق نقل آنها ذکر می شود : 1. محمد بن وارث ( قرن 3و4 )
محمد بن الوارث ، از مشایخ بزرگ اواخر قرن سوم هجری است وابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولویه ( م 368ق ) ، از وی حدیث نقل کرده است . (6) محمد بن الوارث ، به نقل از حسین بن اشکیب ،کتابهای [( الرد علی من زعم ان النبی ( ص ) کان علی دین قومه)] و [( الرد علی الزیدیه )] را برای ابوالقاسم جعفر بن محمدبن قولویه روایت کرده است ; (7) و حسین بن اشکیب ، شیخ و استادمحمد بن الوارث و از اصحاب امام هادی (8) و امام عسکری (9) و شخصی عالم ، متکلم و مصنف بوده است و شیخ طوسی ، در حق وی می نویسدکه او فاضل جلیل ، متکلم فقیه ، صاحب تصانیف ، لطیف الکلام وجیدالنظر بود . (10)
محمد بن الوارث ، صحیفه سجادیه را از حسین بن اشکیب و او ازعمیر بن متوکل و او از پدرش متوکل بن هارون و او از امام صادق( ع ) روایت کرده است . (11) این طریق را [( عالی السند )] می گویند ; زیرا به واسطه های اندک از امام روایت می شود . (12)
میرزا عبدالله افندی ( م 1130ق ) ، صاحب کتاب [( ریاض العلماء)] که از دانشمندان کتابشناس و رجالیان معروف و از شاگردان علامه مجلسی است ، می نویسد : نسخه عتیقه ای از صحیفه ، به روایت محمد بن الوارث و به خط ابن مقله ( م 328ق ) ، خطاطنامدار عصر عباسی ، مشاهده کرده است . (13) 2. ابن همام ( م 336ق )
ابوعلی محمد بن همام بن سهل اسکافی ، از راویان قرن چهارم هجری است . نجاشی درباره او می نویسد : شیخ اصحاب ما و متقدم ایشان است . در سال 258ق ، به دعای امام حسن عسکری ( ع ) به دنیا آمد . منزلتی عظیم داشت ; کثیرالحدیث بود و کتابی به نام[( الانوار فی تاریخ الائمه ( ع )] دارد . وی در سال 336ق ،درگذشت . (14)
شیخ طوسی نیز درتوصیف او می گوید :
یکنی اباعلی ، جلیل القدر ، ثقه ، له روایات کثیره اخبرنابها عده من اصحابنا عن ابی المفضل . (15)
محمد بن همام ، راوی صحیفه است و آن را از علی بن مالک روایت می کند . شیخ طوسی می نویسد :
علی بن مالک ، روی عنه ابن همام دعاء الصحیفه . (16)
در بین راویان حدیث ، دو تن با کنیه ابن همام شناخته می شوند: اول ، محمد بن همام که توصیف نجاشی و طوسی را از وی آوردیم . دوم ، اسماعیل بن همام که از اصحاب حضرت رضا ( ع ) است و نجاشی درباره او می نویسد : خودش و پدرش و جدش ثقه اند . (17)
ملامحمدتقی مجلسی ، راوی علی بن مالک را اسماعیل بن همام دانسته و پس از نقل روایت بعضی از افاضل از صحیفه کامله ، می نویسد : شیخ و نجاشی با اسانید فراوان خود ، از احمد بن محمدبن عیسی ، از ابن همام ، از علی بن مالک ، صحیفه کامله راروایت می کنند و جلالت قدر ابن عیسی و اسماعیل بن همام ، برجلالت قدر علی بن مالک نیز دلالت دارد . ابن همام ، راوی امام رضا ( ع ) ، ثقه ، جلیل القدر و عظیم الشان است . (18)
اما به دلایل زیر ، راوی علی بن مالک ، محمد بن همام است ونه اسماعیل بن همام :
1- شیخ طوسی ، نام علی بن مالک را در باب [( من لم یرو عنهم)] آورده است . بنابراین ، وی از اصحاب ائمه نبوده است ; حال آنکه اسماعیل بن همام از اصحاب حضرت رضا ( ع ) است و روایت اواز علی بن مال ، غیر ممکن و بی فایده است .
2- صحیفه سجادیه به روایت علی بن مالک ، به طرز معجزه آسایی در سال 1348ش ، هنگام اجرای طرح توسعه حرم رضوی از زیر خاک قبه مبارک استخراج گردید و هم اکنون جزو ذخایر نفیس کتابخانه آستان قدس رضوی است و به شماره 12405 از آن نگهداری می شود . تاریخ کتابت آن ، 416قمری ، و نام کاتب آن ، حسن بن ابراهیم زامی است. سلسله سند صحیفه مزبور چنین است : بندار بن یحیی ، ازابوالحسن محمد بن یحیی ، از ابوعلی محمد بن همام بن سهل اسکافی، از علی بن مالک ، از احمد بن عبدالله ، از محمد بن صالح ، ازعمیر بن متوکل بن هارون .
متوکل بن هارون می گوید :
یحیی بن زید را پس از شهادت پدرش ، در حالی که به جانب خراسان می رفت ، ملاقات کردم آنگاه صحیفه کامله را به من دادکه ادعیه امام علی بن الحسین ( ع ) در آن بود . (19)
چنانکه ملاحظه می شود ، نام راوی علی بن مالک ، به صراحت دراین نسخه ارزشمند و قدیمی ، ابوعلی محمد بن همام بن سهل اسکافی ذکر شده است .
نکته مهم دیگری که از نسخه آستان قدس رضوی برمی آید ، طریق علی بن مالک به عمیر بن متوکل است . این طریق ، در کتابهای [(رجال )] نجاشی و [( فهرست )] و [( رجال )] شیخ طوسی ذکرنگردیده است . شیخ طوسی نیز گرچه در [( رجال )] خود به روایت ابن همام از علی بن مالک اشاره می کند ; اما طریق روایت او راکه احمد بن عبدالله از محمد بن صالح از عمیر بن متوکل بوده ،ذکر نکرده است . (20)
کاتب ، در پایان نسخه مذکور ، سال کتابت و تاریخ آن را چنین مرقوم کرده است :
انتهاء الماثور من الدعوات ، عن زین العابدین و حافد سیدالخلائق اجمعین علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب ، خاتم الخلفاء الراشدین ، والصلوه علی محمد و آله الطیبین و کتبه الحسین بن ابراهیم بن محمد الزامی فی شوال سنه ست عشره و اربع ماه . غفرالله له و لوالدیه ولجمیع المومنین والمومنات . (21)
این نسخه ، در سال 1371ش ، جزو سلسله انتشارات آستان قدس رضوی و با تحقیق استاد کاظم مدیر شانه چی در 187 صفحه و در قطع وزیری به طبع رسیده است . چاپ دیگری از این نسخه ، در مطبعه الشام و با تحقیق سید احمد فهری در 236 صفحه به قطع رقعی به انجام رسیده است . 3 . ابن طیالسی ( ق 4 )
ابویعقوب احمد بن عباس نجاشی صیرفی ، معروف به ابن طیالسی ،از مشایخ تلعکبری ( م 385ق ) است و وی در سال 335ق ، از ابن طیالسی ، حدیث شنیده است . (22) شیخ طوسی ر باب [( من لم یرو عن الائمه ( ع )] می نویسد : ابن طیالسی [( دعای کامل )] را که نام دیگر [( صحیفه کامله )] است ، روایت کرده است .
ملامحمدتقی مجلسی ، در اسناد روایت خود از صحیفه سجادیه ، می نویسد :
ابویعقوب ابن طیالسی ، صحیفه کامله را در سال 335ق ، بااسناد خود از یحیی بن زید روایت کرده است . 4. محمد بن بحر شیبانی ( قرن چهارم )
محمد بن بحر رهنی کرمانی نرماشیری شیبانی ، از مشایخ قرن چهارم هجری و معاصر شیخ صدوق ( م 381ق ) است . کتابهای چندی درفقه و کلام ، همچون [( کتاب البدع )] ، [( کتاب التقوی )] ، [(کتاب الاتباع و ترک المراء فی القرآن )] ، [( کتاب البرهان )]و [( کتاب القلائد )] تالیف کرده است . (23)
محمد بن بحر شیبانی ، صحیفه کامله را روایت کرده و کتابشناس و رجالی معروف ، میرزا عبدالله افندی ، نسخه ای از آن راملاحظه کرده و در کتاب [(الصحیفه الثالثه)] از آن یاد می کند. (24) 5. هارون بن موسی تلعکبری ( م 385ق )
ابومحمد هارون بن موسی بن احمد بن سعید تلعکبری ، شیخ مشایخ امامیه است . شیخ طوسی درباره وی می نویسد :
جلیل القدر ، عظیم المنزله ، واسع الروایه ، عدیم النظیر وثقه است .
علامه حلی نیز در توصیف او می گوید :
وجه اصحابنا معتمد علیه لا یطعن علیه فی شی ء . (25)
نجاشی درباره او می نویسد :
وجه اصحاب ما بود و معتمد همه . هیچ طعنی بر او وارد نشده است . من به خانه او می رفتم و به همراهی فرزندش ابوجعفر ، درمحضر وی حاضر می شدیم و مردم بر او قرائت می کردند . (26)
شیخ طوسی ، در باب [( من لم یرو عن الائمه ( ع )] درباره تلعکبری می گوید :
وی جمیع اصول مصنف را روایت کرده (27) و از جمله کتابهایی که روایت می کند ، صحیفه کامله است که آن را از ابن طیالسی نقل کرده است . (28) نسخه ای از صحیفه ای که او روایت کرده ، در عصر میرزاعبدالله افندی ، موجود بوده و وی آن را مشاهده کرده است . (29) 6. محمد بن عبدالله شیبانی ( م 387ه )
ابوالمفضل محمد بن عبدالله بن مطلب شیبانی ، در سال 297ق ،به دنیا آمد و همه عمرش در سفر و جستجوی حدیث گذشت و کتابهای فراوانی داشت که از زمره آنهاست : [( شرف التوبه )] ، [( مزارامیرالمومنین ( ع )] ، [( مزار الحسین ( ع )] ، [( فضائل عباس بن عبدالمطلب )] ، [( کتاب الدعاء )] ، [( من روی حدیث غدیر خم)] ، [( رساله فی التقیه والاذاعه )] ، [( من روی عن زید بن علی بن الحسین ( ع )] ، [( فضائل زید ( ع )] ، [( الشافی فی علوم الزیدیه )] ، [( اخبار ابی حنیفه )] و [( کتاب القلم )] . (30)
شیخ طوسی می نویسد :
مشایخ ما همه کتب و روایات او را برای ما روایت کرده اند. (31)
شیبانی در ابتدا ثقه و ثبت بود ; اما در اواخر عمر ، خلط کردلذا نجاشی درباره او می گوید :
رایت هذا الشیخ و سمعت منه کثیرا ، ثم توقفت عن الراویه عنه الا بواسطه بینی و بینه . (32)
برخی از رجالیان ، در معنای عبارت اخیر گفته اند : مقصودنجاشی ، آن است که با فعل [( حدثنا )] و [( اخبرنا )] ازشیبانی نقل روایت نمی کند ; اما با فعل [( قال )] فراوان از وی نقل روایت کرده است . (33)
شهید ثانی در [( درایه الحدیث )] می نویسد : [( من خلط بعداستقامه یقبل ما روی عنه قبل الاختلاط و یرد ما روی عنه بعده)] . (34) آنگاه می افزاید : [( [ منهم ] ابوالمفضل محمد بن عبدالله الشیبانی )] .
شیبانی ، صحیفه را به دو طریق نقل می کند :
اول ، از طریق ابوعبد الله جعفر بن محمد بن جعفر حسنی (م 308ق ) که بزرگ طالبیین و موثق و مورد اعتماد بود . (35) درباره جعفر بن محمد حسنی می گویند :
فاضل ، پرهیزگار ، ثقه و عاقل بود و احادیث بسیار سماع کرد ;در مسجد می نشست و قرائت قرآن می نمود. (36)
دوم ، از طریق محمد بن روزبه بن ابی بکر مدائنی . علامه تهرانی می نویسد :
و وقع فی الصحیفه الکامله روایه ابی المفضل الشیبانی عن محمدبن روزبه عن محمد بن احمد بن مسلم المطهری عن ابیه. (37)
سید علی خان مدنی ( صاحب [( ریاض السالکین )] نیز به وجودچنین سندی شهادت داده می نویسد :
و رایت علی هامش نسخه ما نصه : حدثنا ابوالمفضل قال و حدثنی محمد بن الحسن بن روزبه ابو بکر المدائنی نزیل الرحبه فی داره. (38)
نسخه گرانقدری از صحیفه ، به روایت محمد بن روزبه ، درکتابخانه آیه الله مرعشی قم به شماره 3685 موجود است که نام کاتب آن ، حسین بن محمد حسنی است و آن را در سال 695ق ، در شهرموصل کتابت کرده است . (39)
راویان صحیفه از ابوالمفضل شیبانی ، عبارت اند از : محمد بن محمد بن نعمان ( شیخ مفید ) ، (40) حسن بن محمد بن اشناس ، (41) حسین بن عبیدالله غضائری ، (42) ابوالحسین محمد بن هارون تلعکبری، (43) ابومنصور محمد بن محمد عکبری معدل . (44)
روایت این دانشمندان موثق و معتمد از ابوالمفضل شیبانی ، خودنشانه آن است که نقل آنها مربوط به دوران استقامت وی است و نمی توان پذیرفت که این بزرگان ، از دوران خلط او چیزی نقل کرده باشند . 7. محمد بن هارون تلعکبری ( ق 4 )
ابوالحسین محمد بن هارون تلعکبری ، از شاگردان محمد بن عبدالله شیبانی است و صحیفه کامله را به نقل از او روایت کرده است . سید بن طاووس ، از صحیفه او خبر داده ، تصریح می کند که : ابوالحسین محمد بن هارون تلعکبری ، آن را روایت کرده است و می گوید :
محمد بن عبدالله شیبانی ، از جعفر بن محمد حسنی ، از عبدالله بن عمر زیات ، از علی بن نعمان اعلم ، از عمیر بن متوکل ، ازمتوکل بن هارون ، از امام صادق ( ع ) حدیث می کند که فرمود : هذا املاء جدی علی بن الحسین ( ع ) علی ابی محمد بن علی ( ع ) بمشهد منی . (45)
سید بن طاووس ، آنگاه دعای چهل و ششم صحیفه را به روایت ابوالحسین محمد بن هارون نقل می کند . (46) 8. ابن عیاش ( م 401ق )
احمد بن محمد بن عبیدالله بن حسن بن عیاش جوهری ، ازدانشمندان و ادیبان معاصر شیخ صدوق است که تالیفات بسیاری داردو از جمله آنهاست : [( مقتضب الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر )] . (47)
نجاشی درباره او می نویسد :
ابن عیاش ، دوست من و دوست پدرم بود و احادیث بسیاری از وی شنیده ام . (48)
میرزا عبد الله افندی ، صاحب کتاب [( ریاض العلماء )] ، آنجاکه می نویسد : [( ما عدا الصحیفه المشهوره فاننا راینا عددا من نسخ الصحیفه السجادیه الشریفه المرویه بطرق اخری )] ، از صحیفه ای که به روایت ابن عیاش است ، نام برده و می گوید که آن رارویت کرده است . (49) 9. خزاز قمی ( قرن چهارم )
ابوالقاسم علی بن محمد بن علی خزاز قمی ، فقیهی موثق و عالمی عالی مقام است . نجاشی در [( رجال )] خود و علامه حلی در [(خلاصه الاقوال )] او را توثیق کرده اند . شیخ صدوق و ابن عیاش جوهری ، از مشایخ وی اند و کتابهایی در کلام و فقه نوشته که ازجمله آنها [( الایضاح )] در اصول دین و [( کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر )] و [( کتاب الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه )] را می توان نام برد . (50)
خزاز قمی ، صحیفه کامله را از علی بن حسن و او از عمر بن عیسی بن عامر سیرافی در مکه و در ماه ذی الحجه سال 381ق ، و اواز حسن بن محمد بن یحیی و او از محمد بن مطهر و او از پدرش واو از عمیر بن متوکل و او از متوکل بن هارون ، روایت می کند . متوکل می گوید : یحیی بن زید را پس از شهادت پدرش ، در حالی که به جانب خراسان می رفت ، ملاقات کردم آنگاه صحیفه کامله را به من داد که ادعیه امام علی بن الحسین ( ع ) در آن بود . (51) 10. ابن شادان ( ق 4 )
ابوالحسن محمد بن احمد بن علی بن الحسن بن شادان [ / شاذان ]قمی ، از فقها و علمای بزرگ امامیه است و شیخ ابوالقاسم جعفربن محمد بن قولویه قمی ( م 368ق ) دایی اوست . کتابهای [( ایضاح دقائق النواصب )] ، [( مناقب امیرالمومنین ( ع )] و [( ماه منقبه من طریق العامه )] نوشته اوست . کراجکی در سال 412ق ، درمسجد الحرام بر وی قرائت حدیث کرده است . این عالم بزرگ ، شیخ شیعه در زمان خود بوده است . (52)
ابن شادان ، صحیفه را چنین روایت می کند :
احمد بن محمد بن عیاش ، از حسن بن محمد بن یحیی ، معروف به ابن اخی طاهر علوی ، از محمد بن مطهر کاتب ، از پدرش ، از محمدبن شلمقان مصری ، از علی بن نعمان اعلم ، از عمیر بن متوکل ،ازمتوکل بن هارون ، از امام صادق ( ع ) .
صحیفه به روایت ابن شادان ، در اختیار علامه مجلسی بوده است و این عالم بزرگوار ، بعضی ادعیه را از آن نقل می کند . (53) همچنین صحیفه مزبور در زمان علامه میرزا عبدالله افندی موجودبوده و وی آن را رویت کرده است . (54) 11 . شیخ مفید ( م 413ق )
ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان بغدادی ، مشهور به شیخ مفید ، از بزرگترین مشایخ شیعه است و در فقه و کلام و روایت ،اعلم اهل زمان خویش بود و ریاست امامیه را در دوره خود برعهده داشت . او در سال 336ق ، به دنیا آمد و در سال 413ق ، چشم ازجهان فروبست . شیخ مفید ، کتابهای متعددی نگاشت که از جمله آنهاست : [( الرساله المقنعه )] و [( الارکان فی دعائم الدین)] و [( الایضاح فی الامامه )] ، [( الافصاح )] ، [( الارشاد)] ، [( العیون )] و [( المحاسن )] .
شیخ مفید ، از ابوالقاسم بن قولویه قمی ، شیخ صدوق ، ابوغالب رازی ، احمد بن عباس نجاشی ، احمد بن محمد ( ابن الولید ) ودیگران روایت می کند و شیخ طوسی ، ابوالعباس نجاشی ، سید مرتضی، سید رضی ، شیخ کراجکی ، جعفر بن محمد دوریستی ، سلار دیلمی ،ابن کوفی و تعدادی دیگر نیز از او روایت کرده اند . (55)
شیخ مفید ، در کتاب [( الارشاد )] به مجموعه ادعیه ای که ازحضرت سجاد ( ع ) به جا مانده ، اشاره کرده و بعضی از آن دعاهارا نقل کرده است ; مثلا می گوید : [( وکان مما حفظ عنه من الدعاء )] . (56) همچنین می نویسد : از آن حضرت ، کتابهایی درادعیه و مواعظ و روایت شده که وجود مستقل آنها ، ما را از بیان آن در این کتاب ، بی نیاز می کند . (57)
شیخ مفید ، صحیفه را از محمد بن عبدالله شیبانی در دوران استقامتش نقل کرده است . (58) همچنین مشایخ نامداری صحیفه را ازشیخ مفید نقل کرده اند ، مانند سید ابوالصمصام ذوالفقار بن معبد حسنی (59) و شیخ ابوعبدالله جعفر بن محمد دوریستی . (60) 12. ابن اشناس بزاز ( ق 5 )
ابوعلی حسن بن محمد بن اسماعیل بن محمد بن اشناس بزاز ، ازمشایخ شیخ طوسی است و از جمله کتابهای او [( عمل ذی الحجه )]را می توان نام برد . سید بن طاووس ، نسخه ای از کتابی را که ابن اشناس در سال 437ق ، به خط خود نگاشته ، در اختیار داشته است و آن رادر کتاب [( الاقبال )] نقل می کند و محمد بن عبدالله شیبانی از مشایخ اوست . (61)
ابن اشناس ، صحیفه کامله را از محمد بن عبدالله شیبانی ، ازجعفربن محمد حسنی ، از عبدالله بن عمر زیات ، از علی بن نعمان اعلم ، از عمیر بن متوکل و او از پدرش متوکل بن هارون روایت می کند . (62)
میرداماد ، در شرح صحیفه سجادیه خود می نویسد :
طریق اسناد در صحیفه ای که به خط ابن سکون است چنین است :
اخبرنا ابوالحسن علی بن محمد بن اسماعیل بن اشناس البزازقرائه علیه فاقر به قال اخبرنا ابوالمفضل محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب الشیبانی . (63)
همچنین نسخه ای از صحیفه که با نسخه ابن اشناس مقابله شده ودر غایت صحت است ، در عراق موجود است و علامه تهرانی ، آن رابراساس نقل میرزا عبدالله افندی ، گزارش کرده است . (64) 13. احمد بن علی نجاشی ( م 450ق )
ابوالعباس احمد بن علی نجاشی اسدی ، صاحب کتاب [( الرجال )]، از ارکان جرح و تعدیل و اعلم دانشمندان این فن است و همه بزرگان بر او اعتماد داشته و به قول او استناد کرده اند . ولادتش به سال 372ق ، واقع گردید و نزد بزرگانی چون شیخ مفید ،محمد بن علی بن شادان [ / شاذان ] ، حسین بن عبیدالله غضائری ،هارون بن موسی تلعکبری ، ابن عبدون ، احمد بن محمد ( معروف به ابن جندی ) و محمد بن جعفر قمی ادیب ، تلمذ نموده است . بعضی از رجالیان ، قول او را بر قول شیخ طوسی نیز مقدم می دانند وکتاب [( رجال )] او ، استوارترین کتاب در موضوع خود است . (65)
نجاشی ، راوی صحیفه سجادیه است و در [(رجال)] خود می نویسد:
متوکل بن عمیر بن متوکل ، از یحیی بن زید ، صحیفه را روایت کرده است و ما را به این دعا ، حسین بن عبیدالله غضائری از ابن اخی طاهر ، از محمد بن مطهر ، از پدرش ، از عمیر بن متوکل ، ازپدرش متوکل و او از یحیی بن زید ، روایت کرده است . (66) 14. محمد بن حسن طوسی ( م 460ق )
شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسی ، از بزرگان دانشمندان اسلامی است . او در سال 385ق ، به دنیا آمد و در سال 408ق ، به عراق مهاجرت نمود و پنج سال نزد شیخ مفید ، تلمذ کرد . بعد ازآن به خدمت سید مرتضی ( علم الهدی ) درآمد و تا سال 436ق که سال وفات شیخ مفید است ملازم او بود .
در فتنه و آشوبی که در آغاز حکومت سلجوقیان به وجود آمد ،کتابخانه عظیم و کرسی درس شیخ طوسی را به آتش کشیدند و او به نجف مهاجرت کرد و حوزه علمیه آنجا را بنیاد نهاد . شیخ طوسی ،در فقه ، اصول فقه ، کلام ، رجال ، حدیث ، تفسیر و سایر علوم اسلامی ، متخصص بود و تالیفات گرانقدر او در این زمینه ها ،قرنها مورد توجه و استناد دانشمندان و محققان اسلامی واقع گردید . (67)
شیخ طوسی ، از مشایخ راویان صحیفه سجادیه است و در کتاب [(الفهرست )] خود می نویسد : [( متوکل بن عمیر بن متوکل ، ازیحیی بن زید بن علی ( ع ) دعای صحیفه را روایت کرده است )] . آنگاه طرق خود را برای نقل آن ، چنین گزارش می کند :
طریق اول ، جمعی از مشایخ ، از تلعکبری ، از ابن اخی طاهر ،از محمد بن مطهر ، از پدرش ، از عمیر بن متوکل ، از پدرش ، ازیحیی بن زید .
طریق دوم ، احمد بن عبدون ، از ابوبکر دوری ، از ابن اخی طاهر ، از محمد بن مطهر ، از پدرش ، از عمیر بن المتوکل . (68)
طریق سوم ، ابن غضائری ، از محمد بن عبدالله شیبانی ، ازجعفر بن محمد حسنی ، از عبدالله بن عمر زیات ، از علی بن نعمان اعلم ، از عمیر بن متوکل ، از متوکل بن هارون . (69)
شیخ طوسی ، به طرق دیگر نقل صحیفه سجادیه نیز آگاه بوده است; مثلا ذیل نام علی بن مالک در [( رجال )] خود می نویسد : [(ابن همام ، از علی بن مالک ، دعای صحیفه را روایت کرده است )] (70) و ذیل نام ابن طیالسی می گوید : او دعای کامل را ( که نام دیگر صحیفه کامله است ) روایت می کند . (71)
15. وزیر مغربی ( م 481ق )
ابوالقاسم حسین بن علی وزیر مغربی ، از مشایخ و دانشمندان وادیبان اسلامی است و مادرش فاطمه نیز دختر ابوعبدالله محمد بن ابراهیم نعمانی ( صاحب کتاب [( الغیبه )] است . وزیر مغربی ،مصنف کتابهایی است که از جمله آنهاست : [( خصائص علم القرآن )]، [( اختصار علم المنطق )] ، [( رساله فی القاضی و الحاکم )] و[( اختیار شعر ابی تمام ) ] . می گویند کتاب [( ادب الخواص )]وی ، بر کثرت اطلاع وی دلالت دارد . (72)
نسخه ای از صحیفه کامله به روایت وزیر مغربی ، در قرن دوازدهم موجود بوده و صاحب [( ریاض العلماء )] ، آن را مشاهده کرده است . (73) 16. مفید ثانی ( ق 4 )
ابو علی حسن بن محمد بن حسن طوسی ، عالم و فقیه و محدث ورجالی معروف ، ملقب به [( مفید ثانی )] و [( ابن الشیخ )] و [(ابن الطوسی )] ، فرزند شیخ طوسی و صاحب کتابهایی چون : [( شرح النهایه )] و [( الامالی )] است . (74) می گویند اکثر اجازات علما به او منتهی می شود . (75)
مفید ثانی ، صحیفه کامله را از پدرش شیخ طوسی ، از ابن غضائری ، از محمد بن عبیدالله بن مطلب شیبانی در سال 385ق ، واو از جعفر بن محمد حسنی ، از عبدالله بن عمر زیات در سال 265ق، و او از علی بن نعمان اعلم ، از عمیر بن متوکل ، از متوکل بن هارون ، روایت می کند . (76)
نسخه ای از صحیفه کامله ، به روایت ابن الشیخ ، در کتابخانه سید عبدالحسین الحجه در کربلا موجود بوده است و علامه تهرانی آن را مشاهده کرده است . (77) کاتب این نسخه ، در پایان آن می نویسد که این نسخه از صحیفه را با صحیفه ای به خط ابن ادریس فقیه و صحیفه دیگری به خط یاقوت ادیب ، مقابله کرده و مثلا درسند صحیفه در نسخه یاقوت ، به جای عبیدالله بن مطلب ، عبدالله بن مطلب ثبت است . (78) 17. بهاءالشرف ( ق 6 )
نجم الدین ابوالحسن محمد بن حسن بن احمد بن علی بن محمد بن عمر بن یحیی العلوی الحسینی ، معروف به بهاء الشرف ، کسی است که نسبش به ذوالدمعه یا حسین بن زید بن علی بن حسین بن ابی غالب منتهی می شود . او کسی است که امام صادق ( ع ) او را به فرزندخواندگی پذیرفت و دختر محمد بن عبدالله بن زین العابدین (ع ) را به ازدواج او درآورد و به برکت امام صادق ( ع ) ، صاحب مال و مکنت شد و به واسطه گریه کردنهای فراوانش در تهجد ، به[( ذوالدمعه ) ] ملقب گردید . (79)
بهاء الشرف ، صحیفه را از مشایخ موثق و معتمد خود ، با سندمتصل نقل کرده (80) که به ترتیب عبارت اند از :
1- ابوعبدالله محمد بن احمد بن شهریار . بهاء الشرف ، صحیفه را در سال 516ق ، از وی نقل می کند . وی خازن کتابخانه امیرالمومنین ( ع ) در نجف اشرف بوده است . ابن شهریار ، ازشاگردان شیخ طوسی و داماد اوست . شیخ طوسی ، مسئولیت کتابخانه امیرالمومنین ( ع ) را در حیات خود به خاندان آل شهریار داد واین مسئولیت تا پایان قرن ششم به عهده ایشان بود . (81)
2- ابومنصور محمد بن احمد بن عبدالعزیز عکبری معدل ( م 472ق ) . وی از شاگردان سید مرتضی و از مشایخ خطیب بغدادی بوده است . (82) ابن اثیر در حوادث سال 472ق ، می نویسد :
در این سال ، ابومنصور محمد بن عبدالعزیز عکبری وفات یافت وتولدش در سال 384ق ، بود و او از محدثان معروف و صادق بود . (83)
3- ابوالمفضل محمد بن عبدالله بن مطلب شیبانی . وی در سال 297ق ، به دنیا آمد و همه عمرش در سفر و در جستجوی حدیث گذشت ومشایخ بسیاری داشت ; کتاب [( معجم رجال ابی المفضل )] را تالیف نمود و در سال 387ق ، درگذشت . (84)
4- ابوعبدالله جعفر بن محمد بن جعفر الحسنی ( م 308ق ) . وی درسال 224ق ، به دنیا آمد . بزرگ طالبیین و علویین بود و نسبش به حسن مثنا فرزند امام حسن مجتبی ( ع ) می رسد . ثقه و مورداعتماد اصحاب است و کتابهایی دارد ، از جمله : [( التاریخ العلوی )] و [( الصخره والبئر )] . (85) درباره او نوشته اند :
فاضل و پرهیزکار و عاقل بود و احادیث بسیار شنید . در مسجدمی نشست و قرائت قرآن می کرد و موثق بود . (86)
5- عبدالله بن عمر بن خطاب زیات . وی در سال 265ق ، صحیفه رابرای ابوعبدالله حسنی روایت می کند و صحیفه را از دایی خویش ،علی بن نعمان اعلم ، روایت کرده است . (87)
6- ابوالحسن علی بن نعمان اعلم ، از اصحاب حضرت رضا ( ع ) است ثقه ، وجه ، ثبت ، صحیح و واضح الطریقه است . (88)
7- عمیر بن متوکل که از پدرش متوکل بن هارون صحیفه را روایت می کند ; (89) اما نجاشی و طوسی ، راوی صحیفه را متوکل بن عمیردانسته اند . (90) صاحب [( معجم رجال الحدیث )] ، وجوهی در جمع اقوال یاد شده ، ذکر کرده است (91) و ممکن است متوکل بن هارون ،همان متوکل بن عمیر و هارون ، نام جد متوکل باشد ; چرا که دراسامی ، گاه اسم جد را به جای اسم پدر ذکر می کنند . (92)
به هر حال ، متوکل ( که راوی صحیفه کامله است ) از اشخاص موثق و معتمد است و ابن داوود ، او را در [( رجال )] خویش درقسم موثقین ذکر کرده و ستوده است . (93)
بهاء الشرف ، راوی اصلی صحیفه در اوایل قرن ششم است و بسیاری از دانشمندان معاصرش ، صحیفه را به واسطه او نقل کرده اند ;مانند عمید الروسا علی بن محمد بن سکونی حلی و شیخ محمد بن جعفر المشهدی (94) و شیخ هبه الله بن نما و شیخ عربی بن مسافر (95) وسالم بن قبادویه و ضیاء الدین ابوالفتح محمد بن محمد و شریف ابوالقاسم بن زکی العلوی و ابوالحسن علی بن العریضی و جعفر بن ابی الفضل بن شقره و جعفر بن علی المشهدی و حمزه بن محمد بن شهریار الخازن و شیخ ابوالفتح محمد بن جعفریه . (96)
محدث نوری ، درباره راویان صحیفه می نویسد : [( وقد روی عنه خلق کثیر غیر عمید الروساء )] ; (97) اما درباره راوی بهاء الشرف و گوینده [( حدثنا )] در ابتدای سند صحیفه ، بین رجالیان ومحدثان بحث و گفتگوست . میرداماد ، در شرح صحیفه می گوید که اوعمید الروساست و شیخ بهایی می گوید که او علی بن محمد بن سکون است . (98) برخی راوی را که درشوال سال 556ق ، آن را بر بهاء الشرف قرائت کرده است . (100) شیخ حر عاملی نیز عربی بن مسافر عبادی را راوی صحیفه کامله از بهاءالشرف برشمرده است . (101) علامه مجلسی ، روایت بعضی افاضل راذکر می کند که راوی را حمزه بن شهریار می دانند . (102)
شیخ حسن بن شهید ثانی ، در اجازه خود به نجم الدین بن محمدحسینی می نویسد :
جعفر بن علی مشهدی ، شیخ فقیه هبه الله بن نما ، شیخ مقری جعفر بن ابی الفضل بن شقره ، شریف ابوالقاسم بن زکی علوی ،شریف ابوالفتح بن جعفریه و شیخ سالم بن قبادویه ، همگی از سیدبهاء الشرف ، صحیفه را روایت می کنند . (103)
حقیقت آن است که سیادت نسب و شرافت و شیخوخیت بهاء الشرف ،از یک سو و کثرت دانشمندان و راویانی که از او صحیفه کامله راروایت کرده اند ، از سوی دیگر ، موجب گردید که نام بهاء الشرف به عنوان راوی اصلی صحیفه کامله ، در ابتدای سند آن ثبت گردد ونیازی به ذکر نام راویان پس از وی نباشد .
نسخه های صحیفه کامله به روایت بهاء الشرف ، با نقل دانشمندان و بزرگان متعدد ، صورت تواتر یافت و چون نقل کتابهای متواتر ( مانند قرآن کریم و کتب اربعه و ) نیازمند اجازه وسلسله سند نیست ، نام راویان پس از بهاء الشرف ، در سلسله سندصحیفه درج نگردید .
به عقیده راقم این سطور ، عبارت [( حدثنا السید الاجل بهاءالشرف )] در ابتدای سند صحیفه ، مانند عبارت [( قال مصنف هذاالکتاب ادام الله بقاءه الشریف )] است که در ابتدای کتب متواترما به چشم می خورد . شخصیت و شیخوخیت راوی اصلی سند صحیفه وتواتر و شهرت نسخه های منتشر شده آن ، نیازی به ذکر نام راویان پس از بهاء الشرف باقی نگذاشته است . همچنان که سایر کتب متواتر ( مثل [( شرائع )] محقق و [( قواعد )] علامه و [( کافی)] کلینی و ) نیز چنین است و نیازی به ذکر اسناد و اجازه برای نقل آنها وجود ندارد .
مجلسی اول در این باره می نویسد :
بین اصحاب مشهور است که نقل و روایت حدیث ، جز به یکی از طرق سبعه جایز نیست . این وقتی است که کتاب از متواترات نباشد ;اما کتابهای متواتری همچون کتب اربعه که محمدون ثلاثه آنها راتالیف کرده اند و مثل صحیفه کامله ای که از شیخ طوسی ، ابن ادریس ، ابن سکون یا عمید الروسا روایت شده و مثل کتابهای مشهور و متواتری که از نویسندگان آنها نقل شده ( مانند [(قواعد )] علامه ) ، اظهر در این موارد ، آن است که این کتابهانیازمند اجازه نیست . (104) 18 . قطب راوندی ( م 573ق )
قطب الدین ابوالحسین سعید بن هبه الله بن الحسن الراوندی ،فقیه و دانشمند مشهور امامی قرن ششم است . ابن شهر آشوب در [(معالم العلماء )] از او به عنوان شیخ خود یاد کرده و تالیفات وی را بر می شمارد که از جمله آنهاست : [( المغنی فی شرح النهایه )] ، [( خلاصه التفاسیر )] ، [( منهاج البراعه )] ، [(تفسیر القرآن )] ، [( الخرائج والجرائح )] ، [( المستقصی فی شرح الذریعه )] ، [( تهافت الفلاسفه )] و کتابهای دیگر . (105)
قطب راوندی ، صحیفه را از محمد بن علی بن الحسن الحلبی ، ازشیخ طوسی روایت می کند و سید بن طاووس ، بعضی ادعیه صحیفه رااز شیخش اسعد بن عبدالقاهر ، معروف به شفروه ، از ابوالفرج فرزند قطب راوندی ، از وی نقل کرده است . (106)
قطب راوندی ، بعضی از ادعیه صحیفه را در کتاب خود به نام [(سلوالحزین )] ( مشهور به [( الدعوات )] نقل کرده است . (107) 19. ابن شهرآشوب ( م 588ق )
محمد بن علی بن شهرآشوب سروی [ ساروی ] ، از بزرگترین علمای امامیه است و علمای عامه نیز وی را تعظیم و تبجیل کرده اند . مشایخ وی بسیارند که از جمله آنها احمد بن ابی طالب طبرسی (صاحب [( احتجاج )] ، عبدالجلیل رازی ( صاحب [( النقض )] ، امین الدین طبرسی ( صاحب [( مجمع البیان )] ، قطب راوندی ( صاحب [(الخرائج والجرائح )] ، عبدالواحد آمدی ( صاحب [( غررالحکم )] وفتال نیشابوری ( صاحب [( روضه الواعظین )] را می توان نام برد
ابن شهرآشوب ، تالیفات نیکویی دارد که معروفترین آنها کتاب[( المناقب )] است که آن را در فضائل آل ابی طالب نوشته است . (108) او صحیفه سجادیه را از ابوالصمصام ذوالفقار معبد ، از شیخ طوسی و شیخ نجاشی و از جدش شهرآشوب ، از شیخ طوسی و از جعفر بن محمد دوریستی ، از شیخ مفید روایت می کند . (109)
ابن شهرآشوب ، در ابتدای کتاب [( معالم العلماء )] ، پس ازآنکه قول غزالی را درباره اولین کتابی که در اسلام تالیف شده ،نقل می کند ، می نویسد :
اما صحیح آن است که اولین کسی که در اسلام کتاب نوشته ،امیرالمومنین ( ع ) است که کتاب خدای تعالی را فراهم آورده است. بعد از آن ، سلمان فارسی ( ره ) ، سپس ، ابوذر غفاری ( ره ) و بعد از آن ، اصبغ بن نباته و بعد از آن عبیدالله بن ابی رافع و سپس امام زین العابدین ( ع ) کتاب [( الصحیفه الکامله )] راتالیف کرده است .
او در ذیل ترجمه متوکل بن عمیر می نویسد :
روی عن یحیی بن زید بن علی ( ع ) دعاء الصحیفه و تلقب بزبورآل محمد ( ص ) . (109)
این دانشمند فرزانه ، در کتاب [( المناقب )] ، از فصاحت صحیفه کامله سخن به میان آورده ، می نویسد :
وقتی در بصره نزد یکی از بلغا از فصاحت صحیفه کامله سخن به میان آمد ، او گفت : از من فرا گیرید تا نظیر آن را بر شمااملا کنم . آنگاه قلم برداشت و سر به زیر افکند و در همان حال سرافکندگی بمرد . (111) 20. ابن ادریس ( م 598ق )
محمد بن احمد بن ادریس حلی ، فاضل فقیه و محقق نبیه ، صاحب کتاب [( السرائر )] است ( که حاوی فتاوای اوست ) و [( تبیان )]شیخ طوسی را به اختصار درآورده و در سن 55 سالگی در سال 598ق ،فوت نموده است . صاحب [( نخبه المقال )] درباره وی در ماده تاریخی می گوید :
ثم ابن ادریس من الفحول و متقن الفروع و الاصول عنه النجیب بن نما الحلی حکی جاء مبشرا مضی بعد البکاءکه عدد [( مبشرا )] 543 و عدد [( البکاء )] 55 است . (112)
ابن ادریس ، به دو طریق ، صحیفه کامله را روایت می کند :
اول ، از طریق عربی بن مسافر که او از شاگردان شیخ ابوعلی طوسی ( مانند الیاس بن هشام حائری ) ، روایت می کند . (113) عربی بن مسافر ، صحیفه کامله را از بهاء الشرف و او نیز به سند خویش از متوکل بن هارون روایت کرده است . (114)
دوم ، از طریق ابوعلی طوسی ( مفید ثانی ) که او نیز از شیخ طوسی و او نیز به طرق خود از متوکل بن هارون روایت می کند. (115)
ملامحمدتقی مجلسی ، در باب نقل ابن ادریس از ابوعلی ( ابن الطوسی ) می نویسد :
مشهور در اسانید ، این است که یک یا دو واسطه در روایت ابن ادریس از ابوعلی وجود دارد ; اما این نیز ممکن است که ابن ادریس در سن پایین ، صحیفه را از ابوعلی شنیده باشد و روایات با واسطه ، مربوط به دوران کهنسالی او باشد . (116)
ابن ادریس ، نسخه ای از صحیفه کامله را خود در رجب سال 570ق، کتابت نموده (117) و چون نسخه او مصحح و عاری از غلط بوده ،مورد اعتماد و ملاک تصحیح دانشمندان پس از او واقع شده است . مثلا علی بن احمد السدید ، صحیفه خود را با استفاده از صحیفه ابن ادریس تصحیح نمود . (118) و شهیداول ، دو صحیفه ، یکی در سال 772ق ، و دیگری در سال 776ق ، از نسخه علی بن احمد السدید ،استنساخ نمود . (119)
نسخه ابن ادریس از صحیفه کامله ، را علامه مجلسی دراختیارداشته است ; زیرا وقتی او طرق نقل خود از صحیفه کامله راذکر می کند ، می نویسد :
و از سید اجل فخار بن معد موسوی ، از شیخ اعلم ابوعبدالله محمد بن ادریس حلی اجزل الله مثوبته تا پایان سند مذکور درصحیفه مشهورش که به خط شریف او نزد من موجود است . (120) 21. ابن السکون ( م حدود 606ق )
ابوالحسین علی بن محمد سکونی حلی ، دانشمند ، فقیه ، نحوی ،لغوی و شاعر امامی و موثق است . سیوطی نام او را در [( طبقات)] خود ذکر کرده و مدح بلیغ نموده و می گوید یاقوت گفته که اوآگاه به نحو و لغت ، خوش فهم ، خوش نقل و حریص بر تصحیح کتب بوده است و در حدود سال 606ق ، درگذشته است . (121)
ابن السکون ، صحیفه کامله را از شیخ خود ، بهاء الشرف ، نقل می کند (122) و نسخه ای از آن را به خط خود نوشته است و علی بن احمد سدید ، از دستخط ابن السکون استنساخ کرده و آن را در سال 643ق ، با صحیفه ابن السکون و در سال 654ق ، با نسخه ابن ادریس مقابله کرده است . (123)
نسخه ابن السکون ، مورد اعتماد و استناد دانشمندان پس از اوواقع شده و همین نسخه است که در اختیار صاحب [( بحارالانوار )]بوده است . علامه مجلسی ، پس از آن که طرق خود را از صحیفه کامله برمی شمرد ، در پایان می نویسد :
اما طریق سند ما از صحیفه کامله چنین است : من نسخه ای از آن را به خط شیخ محمد بن علی بن حسین جباعی ( جد شیخ بهایی ) ، دراختیار دارم که او آن را از روی دستخط علامه محمد بن مکی (شهید اول ) نقل کرده و شهید ، آن را از روی دستخط علی بن احمدسدیدی نوشته و سدیدی آن را از روی دستخط علی بن السکون استنساخ نموده و آن را با نسخه محمد بن ادریس نیز مقابله کرده است . (124) 22. عمید الروسا ( م 609ق )
رضی الدین ابومنصور هبه الله بن حامد حلی لغوی ، معروف به [(عمید الروساء )] ، فقیهی جامع و ادیبی کامل است و سید فخار ازاو روایت می کند . او از صلحا و از نویسندگان معروف است و ازراویان معروف صحیفه کامله به شمار می رود . (125)
عمید الروسا به دو طریق ، صحیفه کامله را روایت کرده است :
اول ، به واسطه بهاء الشرف که همان طریق مشهور روایت صحیفه است . (126)
دوم ، به واسطه محمد بن ابی القاسم ، از ابوعلی ابن الشیخ . (127)
شیخ منتجب الدین ، درباره محمد بن ابی القاسم که شیخ عمیدالروسا در نقل صحیفه است ، می نویسد :
امام عمادالدین محمد بن ابی القاسم بن محمد بن علی طبری آملی، فقیه و موثق است . او صحیفه را بر ابوعلی فرزند شیخ طوسی قرائت کرده و او را کتابهایی است که از جمله آنهاست : [( الفرج فی الاوقات )] و [( المخرج بالبینات )] . همچنین [( شرح مسائل الذریعه )] از امام قطب الدین ابوالحسن راوندی را بر او قرائت کرده و از او برای ما روایت می کند . (128)
از عمید الروسا ، دانشمندانی چون فخار بن معد موسوی ، جلال الدین قاسم بن معیه و محمد بن نما ، صحیفه کامله را روایت کرده اند . (129) بعضی از محدثان به دلیل کثرت روایات صحیفه از عمیدالروسا ، احتمال داده اند که گوینده [( حدثنا ) ] در ابتدای سندصحیفه ، عمید الروسا باشد . (130) محدث قمی نیز می نویسد :
قائل [( حدثنا )] در اول صحیفه سجادیه صلوات الله علی منشئهاعمید الروسا هبه الله بن حامد است ، بنابر مشهور بین علما . (131) 23 . سید بن طاووس ( م 644ق )
رضی الدین ابوالقاسم علی بن سعد الدین موسی بن جعفر بن محمدبن طاووس ، عالم پرهیزگار و محدث بزرگوار ، در سال 589ق ، درحله به دنیا آمد . سلسله نسب او از ناحیه پدر به حسن مثنافرزند امام حسن مجتبی ( ع ) و از ناحیه مادر به شیخ طوسی منتهی می شود و او را [( ابوالسادات والنقباء )] خوانده اند .
سید بن طاووس ، کتابهای چندی تالیف کرده که از جمله آنهاست : [( مصباح الزائر )] ، [( فرحه الناظر )] ، [( روح الاسرار )] ،[( الطرائف )] ، [( فتح الابواب )] و تتمات [( مصباح المتهجد)] که از جمله آنهاست : [( فلاح السائل )] ، [( الاقبال )] ،[( جمال الاسبوع )] و کتاب [( کشف المحجه )] ، [( اللهوف )] ،[( اسعاد ثمره الفواد )] ، [( الامان )] ، [( الدروع الواقیه)] ، [( محاسبه النفس )] ، [( سعد السعود )] و [( مهج الدعوات)] . (132)
می گویند این سید والامقام ، با وجود کثرت تالیفات ، کتابی در فقه ننوشته است و دلیل آن ، پرهیز او از فتوا و شدت ورع اوبوده است . (133)
نسخه ای از ادعیه صحیفه که تاریخ کتابت آن سال 415قمری ، است، در اختیار سید بن طاووس بوده و او آن را از شیخ طوسی ، ازعلی بن نعمان اعلم ، از عمیر بن متوکل ، از متوکل بن هارون ،از یحیی بن زید و او از امام صادق ( ع ) ، روایت می کند . (134)
سید بن طاووس در کتابهای ادعیه خود ، فراوان از کتاب شریف صحیفه امام زین العابدین ( ع ) نام برده و از آن ، دعا نقل کرده است . مثلا در کتاب [( مهج الدعوات )] ، از آن به [(الصحیفه الشریفه من ادعیه مولانا زین العابدین )] یاد می کند ودر [( الاقبال )] و [( جمال الاسبوع )] ، به [( الصحیفه )]تعبیر کرده است . ازعبارتی که وی در کتاب [( الاقبال )] می نویسد ، برمی آید که اسناد صحیفه در اختیار وی بوده است . اومی گوید :
عن مولانا علی بن الحسین ( ع ) صاحب الانفاس المقدسه الشریفه فیما تضمنه اسناد ادعیه الصحیفه . . . (135)
برخی از دعاهای صحیفه سجادیه که در کتابهای ادعیه سید بن طاووس به تمامی نقل شده ، عبارت اند از : دعای استخاره یا طلب خیر ( دعای سی سوم ازکتاب [( فتح الابواب )] ، دعای آغاز ماه مبارک رمضان ( دعای چهل چهارم [( الاقبال )] ، دعای وداع باماه رمضان ( دعای چهل پنجم [( الاقبال )] ، دعای عیدین و جمعه( دعای چهل ششم [( جمال الاسبوع )] ، دعای روز عرفه ( دعای چهل هفتم [( الاقبال )] ، دعای عید اضحی و روز جمعه ( دعای چهل هشتم [( جمال الاسبوع )] . (136) 24. شهید اول ( م 786ق )
شیخ شهید شمس الدین ابوعبدالله محمد بن مکی بن محمد حامدعاملی ، در سال 734ق ، به دنیا آمد و نزد اساتیدی همچون فخرالمحققین ، عمیدالدین ، ابن نما و ابن معیه به تحصیل پرداخت واز علمای اهل سنت در مکه ، مدینه ، بغداد ، مصر ، دمشق ، بیت المقدس و مقام ابراهیم ، روایت می کند . کتابهای او از قبیل [(الذکری )] ، [( الدروس )] ، [( القواعد ) ] ، [( اللمعه الدمشقیه )] و [( الاربعون حدیثا )] از معروفترین کتب امامیه است . این عالم بزرگوار ، به دلیل داشتن مذهب شیعه ، در سال 786ق ، کشته شد و پیکرش را به صلیب کشیده ، سنگباران کردند وسپس آتش زدند . (137)
محدث قمی ، درباره او می نویسد :
کسی که در طرق اجازات علمای ما بنگرد ، با وجود کثرت و تشتت آنها ، درمی یابد که همه آنها به این شیخ بزرگوار منتهی می شود. (138)
شهید اول ، صحیفه کامله را به دو طریق از شیخ طوسی نقل می کند :
اول ، تاج الدین بن معیه ، از پدرش ابوجعفر بن محمد بن معیه، از پدرش محمد بن حسن معیه ، از محمد بن شهرآشوب مازندرانی ،از ذوالفقار بن معبد حسنی ، از شیخ طوسی .
دوم ، تاج الدین بن معیه ، از کمال الدین الرضی محمد بن محمد، از نصرالدین محمد بن حسن طوسی ، از پدرش ، از سید فضل الله حسنی ، از سید ابوالصمصام ، از شیخ طوسی . (139)
نسخه ای از صحیفه کامله را شهید سعید محمد بن مکی به خط خودنوشته و در آن تتبع کرده و نهایت جهد خود را در ضبط و نسخ واعراب گذاری آن به کار برده است و این نسخه ، پس از وی دراختیار دانشمندان بزرگی همچون شهید ثانی قرار گرفته و صحائف خود را از روی آن تصحیح کرده اند . (140) همچنین محمد بن علی جبعی ، جد شیخ بهاء الدین عاملی ، از روی نسخه شهید استنساخ نموده و همین نسخه است که در اختیار شیخ بهایی و مجلسی اول قرار گرفته و صحیفه خود را از روی دستخط علی بن احمد سدیدی درسال 772ق ، استنساخ نموده و سدیدی صحیفه خود را از روی دستخط ابن سکون در سال 643ق ، استنساخ کرده است . (141) بر نسخه ابن سکون ، خط و اجازه عمید الروسا که مورخ سال 603قمری است ، وجوددارد . (142)
نسخه شهید اول از صحیفه کامله ، هم اکنون در کتابخانه مرحوم سید محمدتقی بن حسین بن دلدار علی ، موجود است و نویسنده کتاب[( تراجم مشاهیر )] ( سید علی نقی که از احفاد اوست ) ، بدین مطلب شهادت داده است . (143) 25. شمس الدین جبعی ( م 886ق )
شیخ شمس الدین محمد بن علی جبعی ، صاحب کرامات و جد شیخ بهائی و پدر شیخ عبدالصمد عاملی ، از مشایخی است که صحیفه کامله را روایت کرده است . او خود در تاریخ احوال خویش می نویسد :
درسال 845 هجری به حجاز و در سال 853 به روم و در سال 855 به عراق و در سال 858 به بیت المقدس مسافرت کردم . در سال 864بیمار شدم و در سال 879 به بلاد عجم مسافرت کردم و در سال 880وارد عراق شدم و در همان سال به شام مراجعت نمودم .
فرزندش شیخ عبدالصمد نیز در زیر نوشته پدر نوشته است : و درسال 886 جان به جان آفرین تسلیم کرد . (144)
جبعی ، صحیفه را در سال 851ق ، بر استادش علی بن علی بن محمدبن طی ، قرائت کرده و او نیز از طریق شهید اول ، آن را روایت می کند . (145)
جبعی همچنین صحیفه را از روی دستخط شهید اول ، استنساخ نموده و نسخه او در اختیار شیخ بهایی قرار گرفته و او آن را با نسخ دیگر مقابله کرده است . مجلسی اول می گوید :
روزی به مدرس شیخ بهایی که در جوار مسجد جامع بود ، رفتم واو را دیدم که مشغول مقابله صحیفه کامله بود و خواننده آن ،سید صالح امیر ذوالفقار گلپایگانی بود . (146)
علامه مجلسی ، خصوصیات نسخه جبعی را چنین گزارش کرده است :
صورت آنچه که در پایان صحیفه شیخ شمس الدین محمد بن علی جبعی، جد شیخ ما بهاء الدین عاملی قدس الله روحهما به خط او آمده است و در آن ، فواید بسیاری وجود دارد :
این صحیفه را از روی دستخط شیخ عالم سعید شهید محمد بن مکی رحمه الله استنساخ کردم و شهید بر روی نسخه نوشته است : [( این صحیفه را از روی دستخط علی بن احمد سدیدی استنساخ نمودم و آن را در یازدهم شعبان 772 به پایان رسانیدم )] . سدیدی نوشته است: [( این نسخه را در سال 643 از روی دستخط ابن السکون استنساخ نمودم )] . نیز جبعی می نویسد : [( همچنین این صحیفه را بانسخه دیگری از دستخط شهید که آن را در سال 776 به پایان برده ،مقابله کردم )] و نیز می نویسد : [( سدیدی بر نسخه خود نوشته است که برای بار دوم ، صحیفه را با دستخط سعید محمد بن ادریس در ذی قعده سال 654 ، مقابله نموده ام )] و متن دستخط ابن ادریس را ذکر می کند . همچنین جبعی صورت اجازه و دستخط عمیدالروسا را بر نسخه علی بن السکون که آن را در سال 603 نگاشته ،نقل نموده است . (147) 26 . کفعمی ( ق 9 )
ابراهیم بن علی جبعی عاملی ، موثق ، جلیل ، ادیب ، محدث وشاعر است و صاحب تالیفات چندی است که بیشتر آنها در موضوع ادعیه است ; مانند [( المصباح )] ( تالیف سال 895ق ) ، [(البلد الامین )] ( در عبادات ) ، [( الفوائد الطریفه فی شرح الصحیفه )] ( که در آن ، تمام ادعیه صحیفه کامله را نقل و شرح کرده است ) ، [( المقصد الاسنی فی شرح الاسماء الحسنی )] و [(محاسبه النفس )] . پدرش از اعاظم فقها بوده و برادرش شیخ احمد، صاحب کتاب [( زبده البیان )] نیز عالمی کامل بوده است . (148)
کفعمی ، از معروفترین گردآورندگان ادعیه در دوره اسلامی است و شرح نوشتن او بر ادعیه صحیفه کامله ، نشانه آن است که این کتاب مورد توجه و علاقه دانشمندان و مولفان کتب دعا نیز بوده است . روایت و شرح کفعمی از صحیفه کامله ، معروف است و صاحب [(ریاض العلماء )] در کتاب [( الدرر المنظومه الماثوره فی جمع لئالی الادعیه السجادیه المشهوره )] به وجود آن ، شهادت داده است . (149) 27 . شهید ثانی ( م 966ق )
شیخ زین الدین بن علی ، در سال 911قمری به دنیا آمد و علوم مختلف اسلامی را نزد اساتید بزرگی فراگرفت و کتابهای چندی نوشت که از جمله آنها می توان [( الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه )] را نام برد که قرنهاست از کتابهای فقهی شیعه است . تمامی تالیفات شهید ، در نهایت اتقان است . این عالم بزرگوار ،در سال 966ق ، به سبب داشتن مذهب شیعه ، شهید شد . (150)
شهید ثانی ، صحیفه کامله را از علی بن عبدالعالی میسی ، ازابن الموذن ، از ابوالقاسم ضیاء الدین علی فرزند شهید اول ، ازشمس الدین محمد بن مکی ، نقل می کند . (151)
شیخ زین الدین ، نسخه ای از صحیفه کامله را خود استنساخ کرده، بر آن می نویسد :
این نسخه ، از روی نسخه شیخ و مولای سعید ما ابوعبدالله شهیدمحمد بن مکی ضبط شده و سپس با آن مقابله گردیده است . شهید ،در ضبط و نسخ و اعراب آن ، تتبع کامل کرده و در موارد اندکی که خطایی سهوا واقع شده ، وجه صواب را ضبط نموده ام . شهید [ اول] ، نسخه اش را از روی دستخط شیخ سدید الدین علی بن احمد حلی استنساخ کرده و او نسخه اش را از دستخط ابن سکون نقل نموده وبا نسخه محمد بن ادریس مقابله کرده است . من چندین بار این نسخه را مقابله کرده ام : بار اول در سال کتابت آن ، دوم درسال 44 ، و سوم در سال 954 . (152)
نسخه شهید ثانی از صحیفه کامله ، با ضمائم آن در اختیارعلامه مجلسی بوده است و خصوصیات و ضمائم آن ، در [(بحارالانوار )] گزارش گردیده است . (153)
نسخه شهید ثانی از صحیفه کامله ، هم اکنون نیز موجود است وعلامه تهرانی ، آن را در کتابخانه فاضلیه مشاهده کرده است . (154) 28. مجلسی اول ( م 1070ق )
جامع فنون عقلی و نقلی ، محمدتقی بن مقصود علی ، ملقب به مجلسی اول ، در سال 1003ق ، متولد شد و نزد اساتید بزرگی چون ملا عبدالله شوشتری و شیخ بهایی ، تلمذ کرد و در علم فقه وتفسیر و حدیث و رجال ، سرآمد اهل زمانه و در زهد و تقوا وعبادت ، تالی تلو استادش ملا عبدالله شوشتری بود . محدث قمی درشرح احوال وی می نویسد :
و از برای او مصنفات شریفه ای است ، مانند شرح او بر [( من لایحضره الفقیه )] به فارسی و شرح دیگر به عربی و شرح او بر [(صحیفه کامله )] و بر بعض کتاب [( تهذیب )] و بر زیارت جامعه وبر حدیث همام و حواشی او بر [( اصول کافی )] و رساله در افعال حج و رساله در رضاع و اجازات کثیره و غیر ذلک ; و این بزرگوار، موید من عندالله و استاد علما و مربی فضلا بوده و آثار او دراسلام بسیار است ; و اگر نباشد از آثار او جز نجل جلیل و فرزندنبیلش ، هر آینه کفایت می کند ، تا چه رسد به سایر علمای دیگرکه تلمیذ او بوده اند و مصنفات نافعه فائقه اش و نشر دادن اوصحیفه کامله را در میان مردم و غیر ذلک . (155)
مجلسی اول ، صحیفه را از مشایخ خود : شیخ بهایی و شیخ عبدالله شوشتری ، به طرق مختلف از محمد بن جعفر نما ، سید فخار، ابن زهره ، ابن ادریس ، عمیدالروسا و علی بن سکون ، از سیداجل بهاء الشرف ، روایت می کند . (156)
وی بخش قابل توجهی از عمر پر برکت خود را صرف گردآوری اسنادصحیفه کامله و نسخ و مقابله و اجازه این کتاب شریف کرده است ودرباره طرق روایت صحیفه ، پس از ذکر اسناد خود می نویسد :
الی غیر ذلک ، از طرق کثیر که بالغ بر هزاران هزار می شود . گرچه آنچه من ذکر کرده ام ، بالغ بر ششصد طریق عالی می گردد . (157)
بسیاری از آن اجازات ، هم اکنون نیز در دسترس است . (158)
این عالم بزرگوار ، در پایان یکی از اجازاتش می نویسد :
و آنچه از اسانید صحیفه به غیر از این اسانید دیده ام ، بیش از آن است که به شمار آید و هیچ شکی وجود ندارد که این کتاب ،از سید الساجدین ( ع ) است ; اما از جهت اسناد ، مانند قرآن مجید ، متواتر است و از طریق زیدیه نیز به تواتر نقل شده است . اما از جهت عبارت ، در نهایت فصاحت است و نیازی به وصف ندارد . اما از جهت احاطه به علوم الهی نیز چنین است و هر کس که شناخت اندکی به علوم داشته باشد ، بدان اعتراف خواهد داشت ; لیکن عمده در این باب آن است که من در اوایل بلوغ ، با تضرع وابتهال ، طالب قرب خداوند بودم و در رویا صاحب الزمان و خلیفه الرحمان صلوات الله علیه را دیدم و از مسائل دشواری که برای من ایجاد شده بود ، پرسش کردم . سپس عرضه داشتم : [( یا ابن رسول الله ! ملازمت دائمی شما برایم مقدور نیست . اگر ممکن است ،کتابی به من عطا کنید تا بدان عمل کنم )] . آنگاه صحیفه عتیقه ای به من عطا فرمود و مرا به عالمی به نام [( تاج )] ارجاع فرمود .
در بیداری به نزد آن شیخ رفتم و او همان کتاب را به من داد ومن آن را بر شیخ بهایی قرائت کردم و صحیفه خود را از روی آن نوشتم و آن را مکررا با نسخه شیخ شمس الدین محمد بن علی جبعی ،جد شیخ بهایی ، مقابله کردم . او می گوید که نسخه اش را از روی دستخط شهید محمد بن مکی نوشته است و او می گوید نسخه اش را ازروی دستخط سدیدی نوشته است و او می گوید نسخه اش را از روی دستخط علی بن سکون نوشته است و با دستخط عمید الروسا و ابن ادریس ، مقابله کرده است . به برکت مناوله صاحب الزمان صلوات الله علیه آن نسخه صحیفه در جمیع بلاد اسلام و علی الخصوص اصفهان ، منتشر شد . امروزه کم خانه ای است که نسخه های متعددصحیفه در آن نباشد و این انتشار ، دلیلی بر صحت آن رویاست . والحمدلله رب العالمین . (159)
مجلسی اول در [( شرح من لایحضره الفقیه )] ، پس از آنکه داستان رویای صادقه خود را شرح می دهد ، می نویسد :
صحیفه را گرفتم و به نزد شیخ بهایی آمدم و آن را با نسخه اوکه جد پدرش از روی نسخه شهید رحمه الله نوشته بود ، مقابله کردم . شهید ، نسخه خود را از نسخه عمید الروسا و ابن سکون نوشته بود و با نسخه ابن ادریس مقابله کرده بود و نسخه ای که حضرت صاحب الامر ( ع ) به من عطا فرموده بود ، نهایت موافقت رابا نسخه شهید رحمه الله داشت . بعد از آنکه از مقابله فارغ شدم، مردم در نزد من شروع به مقابله کردند و به برکت عطای حجت ( ع) ، صحیفه کامله در بلاد ، مانند آفتاب طالع گردید ، در هرخانه و سیما در اصفهان ; زیراکه برای اکثر مردم صحیفه های متعدد است و اکثر ایشان ، صلحا و اهل دعا شدند و بسیاری ازایشان مستجاب الدعوه ; و این آثار معجزه ای است از حضرت صاحب (ع ) و آنچه خداوند عطا فرمود به من از برکت صحیفه ، احصای آن نمی توانم کرد . (160)
پیش از مجلسی اول ، نسخه های صحیفه اندک و آن هم در اختیارعلما و دانشمندان بوده ; اما این عالم بزرگوار ، صحیفه کامله را ترویج کرد و آن را در اختیار همگان قرار داد . او خود دراین باب می نویسد :
به برکت آن رویا ، صحیفه در آفاق منتشر شد ، پس از آن که اثری از آن در این بلاد مشاهده نمی شد . (161)
بنا بر آنچه ذکر شد ، راوی صحیفه کامله ای که اکنون شایع است و منتشر گردیده ، مجلسی اول است و این افتخار بزرگ ، نصیب آن عالم ربانی است .
محدث نوری ، آنجا که از سند صحیفه شایع بحث می کند ، خصوصیات نسخه مجلسی را بر می شمارد و می نویسد :
سند صحیفه شایع ، به شیخ شهید منتهی می شود و او از سید تاج الدین محمد بن قاسم بن معیه از پدرش روایت کرده و او از عمیدالروسا و ابن سکون روایت می کند . (162)
نکته دیگری که محدث نوری می افزاید ، آن است که سخن شیخ بهایی و میرداماد در تعیین قائل [( حدثنا )] قلیل الفائده است; چرا که شیخ بهایی گوینده را ابن سکون و میرداماد ، گوینده راعمید الروسا می داند ; حال آنکه سند صحیفه شایع ، به هر دوطریق ، از ابن سکون و عمید الروسا از [( بهاء الشرف )] نقل شده است . (163) 29. ماجد حسینی دشتکی ( ق 11 )
امیر ماجد بن الامیر بن الامیر جمال الدین محمد حسینی دشتکی، از مشایخ قرن یازدهم هجری است و ملاشفیع رشتی که برادر محمدرفیع الدین ( معروف به ملا رفیعا ) است ، از وی روایت می کند . (164) دشتکی درباره سند صحیفه می نویسد :
اتصال سند صحیفه کامله یا انجیل اهل بیت و زبور آل محمد به منشی آن ، امام موید به عصمت و آیت هادیه حق ، قدوه الساجدین والراکعین ، امام زین العابدین علی بن الحسین ( ع ) چنان اشتهار دارد که نیازی به ذکر سلسله اسناد باقی نمی گذارد ; امامن طریق خود را در نقل صحیفه کامله ذکر می کنم تا نورانیت آن در صحائف منتشر شود . (165)
ویژگی روایت ماجد حسینی از صحیفه در آن است که طریق او منتهی به مشایخ زیدیه می شود . او صحیفه را نه از طریق متوکل از یحیی بن زید ، بلکه از طریق پدران خود ، از محمد بن زید ، از زید بن علی ، از امام سجاد ( ع ) روایت می کند که طریق ویژه زیدیه است. نقل صحیفه سجادیه در میان زیدیه نیز به تواتر صورت پذیرفته ،چنانکه ملامحمدتقی مجلسی در این باره می نویسد : [( و هی متواتره من طرق الزیدیه ایضا )] . (166) 30. سید علی خان مدنی ( م 1120ق )
عالم ادیب ، سید علی بن احمد بن محمد معصوم حسینی مدنی شیرازی ، در سال 1052ق ، در مدینه متولد شد و در سال 1066ق ،به هند مهاجرت کرد و چندی والی ماهور و توابع آن بود . بعد ازآن به زیارت بیت الله الحرام نایل شد و پس از زیارت ائمه عراق( ع ) به اصفهان آمد و شاه سلطان حسین صفوی ، وی را اکرام بسیار کرد . سپس به وطن اصلی خود ، شیراز ، مهاجرت کرد و مرجع علما و فضلا گردید و محل بحث و تدریس او مدرسه منصوریه بود ودر سال 1120ق ، رخت از سرای خاکی برکشید .
سید علی خان ، صاحب تالیفات گرانقدری است که از زمره آنهاست: [( ریاض السالکین فی شرح الصحیفه الکامله )] ، [( سلافه العصر )] ، [( الدرجات الرفیعه )] ، [( انوار الربیع فی انواع البدیع )] ، [( موضع الرشاد فی شرح الارشاد فی النحو )] ، [(الکلم الطبیب فی الادعیه )] و شروح سه گانه بر [( صمدیه )] .
نسب سید علی خان مدنی ، با 27 واسطه به محمد بن زید بن علی بن الحسین ( ع ) منتهی می شود . این محمد بن زید ، پدر محمدمحروق است که مامون در سال 203ق ، او را شهید کرد و او پدرابوعبدالله جعفر است و او پدر احمد سکین است که نزد حضرت رضا (ع ) مقرب بود و آن حضرت ، [( فقه الرضا )] را به خط مبارک خودبرای او نوشته اند و آن کتاب شریف ، نزد سید علی خان مدنی بوده است ( چنانکه صاحب [( ریاض )] و صدرالدین محمد دشتکی که ازاجداد سید علی خان است بدان اشاره کرده اند ) . (167)
سید علی خان مدنی ، از شارحان صحیفه کامله است و کاملترین شرح این کتاب ، از آن اوست و در ابتدای آن می نویسد :
و قبل الخوض فی المطلوب فلنذکر سند روایتنا للصحیفه الشریفه تبرکا بالاتصال فی الروایه عن منشئها المعصوم . (168)
آنگاه می گوید که او صحیفه را از شیخ بهایی ، از عبدالصمدحارثی ، از دو شیخش : سید حسن بن جعفر حسینی کرکی و شیخ زین العابدین بن علی بن احمد عاملی ، از شیخشان زین الدین علی (فرزند شیخ شهید شمس الدین محمد بن مکی ) روایت می کند که اونیز با سلسله سند خود ، صحیفه کامله را روایت کرده است . (169)
با وجود آنکه سید علی خان مدنی صحیفه خود را از ملامحمدتقی مجلسی روایت نمی کند ، اما نسخه های صحیفه این دو عالم بزرگوار، کاملا یکسان و مطابق با یکدیگر است و این ، به دلیل آن است که این هر دو ، نسخه های خود را از نسخه شیخ بهایی استنساخ کرده و نسخه خود را با آن تطبیق داده اند . 31. زبیدی حنفی ( م 1205ق )
محمد بن عبدالرزاق یمانی ، مشهور به مرتضی زبیدی حنفی ،متولد 1145قمری و متوفای 1205 ، علامه لغت ، حدیث ، رجال وانساب و از بزرگان اهل تصنیف است . تالیفات او بسیار است که ازجمله آنهاست : [( تاج العروس )] در شرح [( قاموس )] فیروزآبادی، [( اتحاف الساده المتقین )] در شرح [( احیاء العلوم )] غزالی، [( اسانید الکتب السته )] ، [( کشاف اللثام )] ، [( الروض المعطار فی نسب الساده آل جعفر الطیار )] ، [( عقد اللئالی المتناثره فی حفظ الاحادیث المتواتره )] . (170)
زبیدی حنفی ، لغوی و محدث معروف اهل تسنن ، بعضی از ادعیه صحیفه کامله را با سلسله سند و طریق ویژه خود در کتابهایش نقل کرده است ; مثلا دعای طولانی امام زین العابدین ( ع ) را درروز عرفه که دعای چهل و هفتم صحیفه است ، در کتاب [( اتحاف الساده المتقین )] ( ج 4 ، ص 480 ) نقل کرده است .
ویژگی روایت زبیدی در آن است که طریق او به حضرت هادی ( ع ) منتهی می گردد که او از حضرت جواد (ع)، از حضرت رضا (ع)، از حضرت کاظم (ع)، از حضرت صادق (ع)، و او از حضرت باقر (ع) ادعیه امام سجاد ( ع ) را روایت می کند . (171) 32. محدث نوری ( م 320ق )
حاج میرزا حسین بن محمدتقی نوری طبرسی در سال 1254ق ، به دنیا آمد و نزد شیخ العراقین عبدالحسین تهرانی و شیخ مرتضی انصاری تلمذ کرد و به همراهی مجدد مذهب ، میرزا محمد حسن شیرازی به سامرا مهاجرت نمود . در علوم مختلف ، صاحب نظر بود ;اما تبحر او در حدیث و رجال و احاطه به اقوال و اطلاع به دقایق آیات و نکات اخبار بود و بالغ برسی مجلد کتاب تالیف کرده که هریک بر علو قدر و احاطه علمی او دلالت دارد ، علی الخصوص خاتمه[( مستدرک الوسائل )] او که حاوی مطالب ارزشمندی در علم حدیث ورجال است .
او شیخ معاصران است و به طریق او ، آثار قدما روایت می شود . سلسله مشایخ اجازه وی چنین است : شیخ مرتضی انصاری ، ازملااحمد نراقی ، از آیه الله بحرالعلوم طباطبایی ، از شیخ یوسف بحرانی ( به طرقی که بحرانی در کتاب [( لولوه البحرین )] بیان داشته ) . وفات محدث نوری ، در سال 1320ق ، اتفاق افتاد و درنجف اشرف دفن گردید . (172)
محدث نوری در خاتمه [( مستدرک الوسائل )] در ذیل نام عمیدالروسا از صحیفه کامله و طرق روایت و اعتبار آن ، بحث کرده است و خود ، نسخه ارزشمندی از صحیفه کامله داشته که آن را با نسخه های مصحح ، تصحیح کرده و چهار مرتبه با آنها مقابله نموده و درمرتبه پنجم ، وقتی به دعای چهاردهم می رسد ، به نسخه ای که برشیخ بهایی قرائت شده و دستخط و گواهی شیخ بر آن است و همچنین نسخه ای که بر مجلسی دوم قرائت شده و اجازه وی بر آن است ، دست یافته و نسخه خود را با این دو نسخه مطابقت داده و مواضع اختلاف را صریحا معین نموده و تفاصیل را به خط خود بر نسخه اش نوشته است . وی می گوید سزاوار است که سایر نسخ با آن نسخه سنجیده شود و آن نسخه ، [( معصومه )] نامیده شود ; زیرا از غلطمبراست . (173) این نسخه گرانقدر ، در موقوفه مرحوم سید محمدخامنه ای در کتابخانه حسینیه شوشتری ها در نجف اشرف موجود بوده و مرحوم علامه آقا بزرگ تهرانی که از شاگردان محدث نوری است ،آن را مشاهده کرده است . (174) نتایج
1- صحیفه موجود و شایع ، صحیفه ملامحمد تقی مجلسی است .
2- صحیفه سید علی خان مدنی که کتاب [( ریاض السالکین )] شرح آن است ، با صحیفه ملامحمدتقی مجلسی کاملا مطابق است .
3- نسخه های مجلسی اول و سید علی خان مدنی ، از روی نسخه شیخ بهایی استنساخ شده است .
4- شیخ بهایی ، نسخه خود را از روی دستخط شهید اول استنساخ کرده است .
5- شهید اول ، نسخه خود را از روی نسخه علی بن احمد سدید که در سال 643قمری نوشته ، استنساخ کرده است .
6- نسخه شهید اول از صحیفه ، هم اکنون نیز موجود است .
7- سدیدی ، نسخه خود را از دستخط علی بن سکون استنساخ کرده وبر نسخه ابن سکون دستخط و اجازه عمید الروسا نیز وجود دارد .
8- سدیدی صحیفه اش را به دو طریق روایت می کند : از طریق ابن سکون و عمید الروسا از بهاء الشرف و از طریق ابن ادریس از شیخ طوسی .
9- نسخه سدید با نسخه ابن ادریس که آن را در سال 570قمری کتابت نموده ، کاملا مطابق است .
10- نظیر عبارت [( حدثنا )] که در ابتدای سند صحیفه مشهور به چشم می خورد ، در ابتدای کتب قدما فراوان وجود دارد و نیازی به پیدا کردن نام کاتب و قائل [( حدثنا )] نیست .
11- صحیفه ، تا زمان بهاء الشرف به طرقی خاص ، توسط بعضی ازمحدثان روایت شده است .
12- از زمان بهاء الشرف به بعد ، اکثر محدثان و دانشمندان طراز اول شیعه ، به روایت صحیفه اقدام کرده اند .
13- از زمان مجلسی اول به بعد ، صحیفه در اختیار عامه مردم قرار گرفته و نقل و روایت آن ، همگانی شده است .
14- در روایت صحیفه ، غیر از طریق بهاء الشرف ، طرق معتبردیگری هم ( مثل طریق شیخ طوسی ) وجود دارد .
15- طریق صاحب کتاب [( کفایه الاثر )] ( علی بن محمد خزاز قمی که معاصر شیخ مفید بوده است ) و ابن شادان ، ابن عیاش ، ابن همام ، ابن مالک ، ابن طیالسی ، ابن وارث ، ابن اشکیب ،تلعکبری و محمد بن بحر شیبانی که همه از علمای معروف هستند ،بر اعتبار و اشتهار صحیفه نزد قدما دلالت دارد .
16- میرزا عبدالله افندی ( صاحب کتاب [( ریاض العلماء )] ،هشت طریق غیر مشهور نقل صحیفه را گزارش کرده و نسخه های صحیفه به آن طرق را مشاهده کرده است .
17- نسخه ارزشمندی از صحیفه که تاریخ کتابت آن ، سال 416قمری است ، در آستان قدس رضوی نگهداری می شود . این نسخه ، از طریق علی بن مالک روایت شده است .
18- از نسخه آستان قدس رضوی ، چنین به دست می آید که راوی علی بن مالک ، محمد بن همام است ، نه اسماعیل بن همام .
19- نسخه آستان قدس رضوی ، طریق علی بن مالک به متوکل را ( که در کتابهای شیخ و نجاشی ذکر نشده ) ، معین کرده است .
20- نسخه گرانقدر دیگری از صحیفه که تاریخ کتابت آن سال 695قمری است ، در کتابخانه آیه الله مرعشی در قم نگهداری می شود . این صحیفه ، به طریق ابوالمفضل شیبانی از محمد بن روزبه، روایت شده است .
21- گرچه ابوالمفضل شیبانی در اواخر عمر خلط کرده ; اماروایات او در دوران استقامتش ، صحیح است و روایت صحیفه توسطشیخ مفید و ابن غضائری از او ، مسلما مربوط به دوران استقامت اوست .
22- نسخه ای از صحیفه به روایت ابن الشیخ ( فرزند شیخ طوسی )
، هم اکنون در کربلا موجود است .
23- کاتبان مشهوری به کتابت صحیفه پرداخته اند که از زمره ایشان ، ابن مقله ( خطاط مشهور عصر عباسی ) و یاقوت حموی را می توان نام برد .
24- قطب راوندی در [( الدعوات )] و سید بن طاووس در [( مهج الدعوات )] ، [( اقبال )] ، [( جمال الاسبوع )] و [( فتح الابواب )] و کفعمی در [( المصباح )] که همگی از کتب معتبردعایی است برخی از ادعیه صحیفه را نقل کرده اند .
25- کفعمی ، صحیفه کامله را نقل نموده و آن را شرح کرده است .
26- عنوان [( الصحیفه الکامله )] در کتاب [( مناقب آل ابی طالب )] ( تالیف ابن شهرآشوب ) نیز آمده و این دانشمند ، برفصاحت محیر العقول آن ، شهادت داده است .
27- طریق ماجد حسینی دشتکی از صحیفه ، طریقی ویژه است و روایت او از صحیفه ، به محمد بن زید ، از امام سجاد ( ع ) منتهی می شود .
28- طریق زبیدی حنفی از صحیفه ، طریقی ویژه است و روایت او ازصحیفه ، به امام محمدباقر از امام سجاد ( ع ) منتهی بوده است .
29- متوکل بن هارون ، دو صحیفه را که یکی به خط زید و دیگری به خط امام محمدباقر ( ع ) بوده است ، مطابقت کرده و اختلافی بین آن دو مشاهده نکرده است .
30- از امام صادق ( ع ) نقل است که فرمود : [( من شاهد آن بودم که جدم علی بن الحسین ( ع ) ادعیه صحیفه را املا می فرمودو پدرم محمد بن علی ( ع ) آن را می نوشت )] . (175) این حدیث ،بر مکانت خاص صحیفه شریفه سجادیه نزد ائمه اطهار ( ع ) دلالت دارد .
پی نوشتها:
1. بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، دارالکتب ، تهران ، ص 61
2. معالم العلماء ، ابن شهرآشوب ، نجف ، 1407ق ، ص 125 .
3. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 45 .
4. شرح الصحیفه ، میرداماد ، قم ، 1406ق ، ص 45 .
5. رجال النجاشی ، احمد بن علی نجاشی ، قم ، 1407ق ، ص 44 .
6. همان .
7. همان .
8. رجال الطوسی ، محمد بن حسن طوسی ، نجف ، 1381ق ، ص 429 .
9. همان .
10. الصحیفه الثالثه ، عبدالله افندی ، قم ، 1400ق ، ص 11 .
11. الرعایه ، زین العابدین بن علی عاملی ، قم ، 1413ق ،ص 112 .
12. الصحیفه الثالثه ، ص 11 .
13. رجال النجاشی ، ص 379 .
14. الفهرست ، محمد بن حسن طوسی ، نجف ، 325 .
15. رجال الطوسی ، ص 485 .
16. همان ، ص 30 .
17. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 62 .
18. الصحیفه السجادیه ، مقدمه و تحقیق : کاظم مدیرشانه چی ،انتشارات آستان قدس ، مشهد ، ص 5352 .
19. رجال الطوسی ، ص 485 .
20. الصحیفه السجادیه الکامله ، مقدمه و تحقیق : سید احمدفهری ، دمشق ، ص 214 .
21. رجال الطوسی ، 446 .
22. رجال النجاشی ، 384 .
23. الصحیفه الثالثه ، ص 12 ( مقدمه ) .
24. خلاصه الاقوال ، نجف ، 1381ق ، ص 180 .
25. رجال النجاشی ، ص 429 .
26. رجال الطوسی ، ص 516 .
27. همان ، 446 .
28. الصحیفه الثالثه ، ص 12 .
29. رجال النجاشی ، ص 396 .
30. الفهرست ، طوسی ، ص 299 .
31. رجال النجاشی ، ص 396 .
32. معجم رجال الحدیث ، سید ابوالقاسم خویی ، ج 16 ، ص 244 .
33. الرعایه ، ص 210 .
34. رجال النجاشی ، ص 122 .
35. لسان المیزان ، ابن حجر ، بیروت ، ج 2 ، ص 127 .
36. نوابغ الرواه فی رابعه المئات ، آقا بزرگ تهرانی ،بیروت ، 1971م ، ص 307 .
37. ریاض السالکین ، سید علی خان مدنی ، اصفهان ، ص 26 .
38. الصحیفه السجادیه ، ص 24 .
39. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 66 .
40. ریاض السالکین ، ص 4 .
41. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 59 .
42. جمال الاسبوع ، علی بن طاووس ، ایران ، ص 423 .
43. الصحیفه ، چاپ حسینیه ارشاد ، ص 32 .
44. جمال الاسبوع ، ص 423 .
45. همان .
46. الکنی والالقاب ، شیخ عباس قمی ، صیدا ، 1357ق ، ص 357 .
47. رجال النجاشی ، ص 86 .
48. الصحیفه الثالثه ، ص 12 .
49. فوائد رضویه ، شیخ عباس قمی ، تهران ، 1327ش ، ص 325 .
50. کفایه الاثر ، خزاز قمی ، قم ، 1401ق ، ص 302 .
51. الکنی و الالقاب ، ج 1 ، ص 312 .
52. بحارالانوار ، ج 78 ، ص 308 .
53. الصحیفه الثالثه ، ص 12 .
54. روضات الجنات ، محمدباقر خوانساری ، قم ، ج 6 ، ص 153 .
55. الارشاد ، شیخ مفید ، علمیه اسلامیه ، تهران ، ص 151 .
56. همان ، ص 154 .
57. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 66 .
58. همان ، ص 65 .
59. همان ، ص 66 .
60. النابس فی اعلام القرن الخامس ، آقا بزرگ تهرانی ،بیروت ، 1971م ، ص 54 ; امل الامل ، محمد بن حسن حر عاملی ، بغداد ، 1385ق ، ج 2 ، ص 69 ; التکمله ، محمد بن حسن حر عاملی ،بغداد ، 1385ق ، ص 311 .
61. ریاض السالکین ، ص 4 .
62. شرح الصحیفه ، ص 4746 .
63. الذریعه ، آقا بزرگ تهرانی ، بیروت ، 1403ق ، ج 21 ،ص 265 .
64. فوائد رضویه ، ص 20 .
65. رجال النجاشی ، ص 426 .
66. روضات الجنات ، ج 6 ، ص 249216 .
67. الفهرست ، طوسی ، ص 171 .
68. ریاض العلماء ، ص 4 .
69. رجال الطوسی ، ص 485 .
70. همان ، ص 446 .
71. روضات الجنات ، ج 3 ، ص 166 ; معجم الادباء ، یاقوت حموی بیروت، ج 4 ، ص 60; وفیات الاعیان،ابن خلکان ، بیروت ، 1971م ، 1397ق،ج 1،ص 428;الکنی والالقاب ، ج 3 ، ص 237 .
72. الصحیفه الثالثه ، ص 12 .
73. الکنی و الالقاب ، ج 3 ، ص 165 .
74. فوائد رضویه ، ص 120 .
75. ریاض العلماء ، ص 4 .
76. الذریعه ، ج 15 ، ص 19 .
77. همان .
78. الکنی و الالقاب ، ج 2 ، ص 224 .
79. الصحیفه ، ص 3228 .
80. ریاض العلماء ، ج 6 ، ص 22 .
81. مستدرک الوسائل ( الخاتمه ) ، میرزا حسین نوری ، قم ،آل البیت ، ج 3 ، ص 490 .
82. الکامل ، ابن اثیر ، بیروت ، 1965م ، ج 10 ، ص 117 .
83. تاریخ بغداد ، خطیب بغدادی ، بیروت ، ج 5 ، ص 446 ; معجم رجال الحدیث ، ج 16 ، ص 24 .
84. رجال النجاشی ، ص 122 .
85. لسان المیزان ، ج 2 ، ص 127 .
86. رجال النجاشی ، ص 247 .
87. تنقیح المقال ، عبدالله مامقانی ، نجف ، 1352ق ، ج 2 ،ص 313 ; جامع الرواه ، محمدبن علی اردبیلی، بیروت، ج 1، ص 88606. الصحیفه ، ص 32 .
89. رجال النجاشی ، ص 426 ; الفهرست ، طوسی ، ص 171 .
90. معجم رجال الحدیث ، ج 14 ، ص 177 178 .
91. شرح من لایحضره الفقیه ( لوامع صاحبقرانی ) ، محمدتقی مجلسی ، قم ، 1399ق ، ج 14 ، ص 418 .
92. رجال ابن داوود ، تهران ، 1383ق ، ص 283 .
93. الکنی والالقاب ، ج 3 ، ص 97 .
94. فوائد رضویه ، ص 451 .
95. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 8443 .
96. مستدرک الوسائل ( الخاتمه ) ، ج 3 ، ص 483 .
97. الذریعه ، ج 15 ، ص 14 .
98. ریاض العلماء ، ج 5 ، ص 45 .
99. بحارالانوار ، ج 109 ، ص 47 .
100. امل الامل ، ج 2 ، ص 169 .
101. بحارالانوار ، ج 109 ، ص 67 .
102. همان ، ص 47 .
103. الفرائد الطریفه ، محمدباقر مجلسی ، قم ، 1407ق ، ص 10414. روضات الجنات ، ج 4 ، ص 5 .
105. فتح الابواب ، علی بن طاووس ، بیروت ، 1409ق ، ص 196 .
106. الصحیفه الکامله ، مقدمه و شرح : محمد مشکوه ،دارالکتب ، تهران ، ص 14 .
107. فوائد رضویه ، ص 568 .
108. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 65 .
109. معالم العلماء ، ص 125 .
110. مناقب آل ابی طالب ، ابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 137 .
111. الکنی و الالقاب ، ج 1 ، ص 201 .
112. فوائد رضویه ، ص 262 .
113. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 57 .
114. همان ، ص 81 .
115. همان ، ص 52 .
116. الذریعه ، ج 15 ، ص 19 .
117. بحارالانوار ، ج 107 ، ص 212 .
118. همان ، ص 211 ; الذریعه ، ج 15 ، ص 19 .
119. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 162 .
120. فوائد رضویه ، ص 327 .
121. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 162 .
122. الذریعه ، ج 15 ، ص 19 .
123. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 164 .
124. الکنی و الالقاب ، ج 2 ، ص 445 .
125. بحارالانوار ، ج 107 ، ص 212 .
126. همان ، ج 110 ، ص 59 .
127. الفهرست ، منتجب الدین رازی ، تهران ، 1404ق ، ص 384 .
128. الصحیفه الجامعه ، محمدباقر موحد ابطحی ، قم ، 1411ق .
129. شرح الصحیفه ، ص 45 .
130. فوائد رضویه ، ص 262 .
131. همان ، ص 331 .
132. روضات الجنات ، ج 4 ، ص 339325 .
133. فتح الابواب ، ص 196 .
134. کتابخانه ابن طاووس ، اتان کلبرگ ، ترجمه : رسول جعفریان ، ص 508 .
135. همان .
136. فوائد رضویه ، ص 645 .
137. همان .
138. بحارالانوار ، ج 109 ، ص 4140 .
139. همان ، ج 108 ، ص 134 .
140. همان ، ج 110 ، ص 6160 .
141. همان ، ج 107 ، ص 212 .
142. الذریعه ، ج 15 ، ص 19 .
143. بحارالانوار ، ج 107 ، ص 203 .
144. همان ، ص 213 .
145. نجم الثاقب ، میرزا حسین نوری ، علمیه اسلامیه ، تهران ص 64 .
146. بحارالانوار ، ج 107 ، ص 212 .
147. روضات الجنات ، ج 1 ، ص 2420 .
148. الصحیفه الثالثه ، ص 12 .
149. فوائد رضویه ، ص 186 .
150. بحارالانوار ، ج 108 ، ص 133 .
151. همان ، ص 5134 13 .
152. همان .
153. الذریعه ، ج 15 ، ص 19 .
154. فوائد رضویه ، ص 44 .
155. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 43 .
156. همان ، ص 45 .
157. همان ، ص 8443 .
158. همان ، ص 6160 .
159. شرح من لایحضره الفقیه ، ج 14 ، ص 423418 ، نجم الثاقب ،ص 64 .
160. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 43 .
161. مستدرک الوسائل ( الخاتمه ) ، ج 3 ، ص 483 .
162. همان جا .
163. بحارالانوار ، ج 110 ، ص 92 .
164. همان ، ص 9795 .
165. همان ، ج 110 ، ص 59 .
166. فوائد رضویه ، ص 273269 .
167. ریاض العلماء ، ص 43 .
168. همان جا .
169. الاعلام ، خیرالدین زرکلی ، بیروت ، 1389ق ، ج 7 ، ص 298297 .
170. اتحاف الساده المتقین ، ج 4 ، ص 480 .
171. فوائد رضویه ، ص 149 .
172. مستدرک الوسائل ( الخاتمه ) ، ج 3 ، ص 483482 .
173. الذریعه ، ج 21 ، ص 265 .
174. الصحیفه السجادیه ، ص 27 ( سخن راوی صحیفه ) .
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان