ماهان شبکه ایرانیان

مروری بر سینمای جنگ

کارگردانان جنگ به تعداد انگشتان دو دست
طی این مدت با نگاهی به کارنامه آثار تولید شده در زمینه جنگ می توان دریافت که تعداد فیلم سازانی که بیش از یک فیلم در این بخش ساخته اند، از تعداد انگشتان دو دست فراتر نمی رود. البته کارگردانانی که به سراغ سینمای جنگ رفتند (از ابتدا تاکنون) به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته اول: کارگردان هایی که برای جنگ و با موضوع جنگ، فیلم ساختند و دسته دوم آن هایی که جنگ را بهانه ای قرار دادند تا به واسطه آن به طرح موضوعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، عاطفی و حتی عشقی(!) بپردازند.
گروه اول در همان فیلم های اول یا دوم متوقف شدند و دیگر فیلمی در این زمینه نساختند و اگر هم کارگردانی، فیلمی را بر عهده داشته، فیلم مذکور، جنگی نبود. گروه دوم نیز یک یا دوبار به این کار مبادرت ورزیدند و زمانی که دریافتند طرح موضوعات مورد علاقه آنان در قالب جنگ، چه از نظر تکنیکی و چه از نظر مخاطب با ضعف مواجه است، دورِ سینمای جنگ را خط کشیدند. اما چرا گروه اول که دغدغه جنگ داشتند، دیگر این مسأله را دنبال نکردند، بحثی است که در قسمت های بعد به آن خواهیم پرداخت.
در کنار این دو گروه، گروه دیگری هم وجود داشته و دارد که به مسأله جنگ از دیدگاه سینمایی، بسیار خوب و مطلوب پرداختند و شاید به جرأت بتوان گفت که تنها فیلم هایی که این تعداد از فیلم سازان سینمای ایران درباره جنگ به تصویر کشیدند، قابل بحث و بررسی است. البته ساخت بیش از دو فیلم پیرامون جنگ و دفاع مقدس توسط این گروه خاص، توانایی آنان را در قبال طرح موضوعات جنگ و حواشی آن به وسیله دوربین سینما به اثبات می رساند ضمن این که استقبال تماشاگران عام و خاص نیز شاید عامل دیگری جهت ساخت فیلم های بیش تری در این زمینه توسط فیلم سازان مذکور باشد. عدم شناخت از فضای جبهه ها
اما مشکلی که فیلم سازان گروه اول و دوم در ساخت فیلم های جنگ با آن مواجه شدند، عدم شناخت صحیح و دقیق آنان از فضای جبهه و جنگ بود. در فهرست فیلم های ساخته شده سینمای ایران در زمینه جنگ به کارگردانانی برخورد می کنیم که جنگ را فقط در لابه لای صفحات مجلات و روزنامه ها و یا بر صفحه تلویزیون می دیدند و می شناختند و نتیجه آن نیز جز یک فیلم به اصطلاح «تیر و تخته ای» چیز دیگری نبود. با نگاهی به فیلم هایی که این دسته از کارگردانان ساختند، در می یابیم که این عدم شناخت، نه تنها بر تکنیک فیلم تأثیر گذاشت، بلکه اثرات منفی و زیان بار دیگری را با خود به همراه داشت؛ دراین فیلم ها افراد دشمن همگی خرفت، احمق و دست و پا چلفتی به تصویر کشیده می شدند که حتی قادر نبودند یک نقشه ساده جنگی طرح ریزی کنند. آن ها افرادی کم حواس و نادان فرض می شدند که اگر هم حتی چند تن از سربازان ایرانی را با قساوت کامل به شهادت می رساندند، اما در پایان دچار تیر خشم سربازان ایران می شدند. در حالی که می دانیم این گونه نبود و دشمن، علاوه بر ذکاوت و هوش و تیزبینی تا بن دندان مسلح بوده؛ ضمن این که از حمایت های دولت های اروپایی و آمریکا برخوردار بود و شکست هایی که در جنگ برای آن ها رقم می خورد، اتفاقا به تنها عاملی که مربوط نمی شد، نادانی و حماقت شان بود، ولی متأسفانه در این بخش، فیلم سازان دسته اول و دوم ما، راه را به خطا رفتند. قهرمان سازی فیلم های جنگ
قهرمان سازی در سینمای جنگ ما، راه را به خطا رفت. قهرمانانِ تصویر شده در فیلم های جنگی ایرانی دو گروه ذکر شده بیشتر یا آرنولد(!) بودند و یا رمبو(!) البته این مسأله یک روی سکه بود و در طرف دیگر سکه، قهرمانانی را بر روی پرده مشاهده می کردیم که بسیار عابد و پارسا بودند و در عین حال نیز مظلوم. از پیش مشخص بود که این قهرمانان باید شهید شوند تا رمبوها و آرنولدها قاتلین را به سزای اعمالشان برسانند و انتقام خون رفقایشان را بگیرند. این نکته دیگر لازم به اشاره نیست که در این گونه فیلم ها، آرنولدهای ما تفنگ هایی داشتند که از اول فیلم تا آخر فیلم از آن گلوله شلیک می شد، بدون آن که خشابی خالی و پرشود. رمبوهای ما با یک کلاشینکف، می توانستند یک گروهان 100 نفری را به خاک و خون بکشند. البته این اواخر هم استفاده از تیر و کمان های انفجاری و ... در حال رواج یافتن بود که خوشبختانه به خیر گذشت.
نکته مهم دیگر کلیشه شدن بازیگرانی محدود و ثابت در نقش هایی همیشگی بود. طی سالیان سال، در اکثر فیلم های جنگی فقط و فقط چند چهره شاخص سینمای ایران، ایفای نقش های اصلی را بر عهده داشتند و بقیه نیز همواره در حاشیه بودند. جلوه های ویژه صوتی و تصویری
جلوه های ویژه صوتی و تصویری نیز در سینمای جنگ، جای خاص خود را داشت. کمبود امکانات، عاملی شده بود که اکثر جلوه های ویژه تصویری، بسیار خنده دار به نظر برسند و به جای تأثیرگذاری و ایجاد حس تعلیق نزد تماشاگر، خنده تمسخر بر لبان بیننده جاری سازند؛ از تانک ها و هلی کوپترها و هواپیماها و بمباران ها گرفته تا آدمک هایی که در دره ها سقوط می کردند، همگی نشان دهنده بضاعت های جلوه های ویژه تصویری سینمای ایران بودند. جلوه های ویژه صوتی نیز چنین مشکلاتی را داشت، اما با این تفاوت که تماشاگر چون این بخش را نمی دید طبعا اشکالات نیز زیاد به چشم نمی آمد.
از مسایل چاشنی های انفجاری و استفاده از گلوله های واقعی در برخی فیلم های جنگی ایرانی نیز ذکری به میان نمی آورم، به دو علت: اول این که این طریق استفاده در هیچ جای دنیا کاربرد ندارد و فقط در ایران است که در فیلم ها باید از گلوله های حقیقی استفاده کنیم. دوم این که نگاهی به آمار کشته شدگان و مجروحان پشت و جلوی دوربین فیلم های جنگی، حقیقت مطلب را به خودی خود نمایان می سازد. حمایت های نظارتی و دخالتی!
یکی دیگر از مشکلاتی که همواره گریبان گیر فیلم سازان جنگ بود، بحث تخصیص امکانات است. بطور طبیعی ساخت یک فیلم با مضمون جنگی، بودجه و امکاناتی بیش از یک فیلم معمولی می خواهد، اما متأسفانه فیلم سازان ما همواره از کمبود بودجه نالیده اند و داد و فغانشان به آسمان رفته است. در کنار این مسأله، بحث بوروکراسی اداری نیز دردی بوده که بر سایر دردهای این بخش افزوده شده است؛ هر نهاد نظامی و انتظامی و هر سازمان و ارگانی، در نظر داشته تا حداقل امکاناتی را در اختیار اکیپ سازنده یک فیلم جنگی قرار دهد، همواره در وهله اول، فیلم نامه را مطالبه کرده و پس از آن نیز برای در اختیار گذاشتن امکانات خود شرط و شروط فراوانی قایل شده است و حتی درخواست حذف یا اضافه نمودن بخش هایی را از فیلم نامه داشته است! و این گردونه هم چنان چرخیده و چرخیده بدون آن که برای مدت محدودی متوقف شود و یا در نوع چرخش آن تغییرات مثبتی، صورت گیرد. مضمون و محتوا در فیلم های جنگی
یکی دیگر از اشکالاتی که ضربه فراوانی به سینمای جنگ ما وارد آورد، مضمون و محتوای فیلم های جنگی بوده است. همواره در فیلم های ساخته شده، قرار بر این بوده که عملیات مهمی انجام شود و مکانی به تصرف رزمندگان ما در آید. این مضمون و خط کلی به وفور در این دسته از فیلم ها تکرار شده، متأسفانه باید اذعان داشت که هیچ تلاشی برای نشان دادن زوایای پنهان و نیمه پنهان دفاع مقدس در سینما انجام نشد. (به جز مواردی خاص) و در سایر موارد، تماشاگران سینمای ایران بارها و بارها طی سالیان متمادی همین موضوع خاص را می دیدند و بس! سینماگران خاص جنگ
در میان کارگردانان سینمای جنگ به گروه سومی نیز اشاره کردم که سینمای جنگ را با دیدگاه خاص خود به تصویر می کشیدند. این افراد که اکثریت قریب به اتفاق شان سال ها در جبهه های جنگ حضور فعالی داشتند توانستند با نگاهی تازه به جنگ در فیلم هایشان و برجسته ساختن بعضی نقاط نیمه پنهان و از نظر دور مانده جنگ و آدم های پیرامون آن، فیلم های در خور توجّهی بسازند.
نگارنده معتقد است که اگر سینمای دفاع مقدس تاکنون ارزش و اعتباری کسب کرده و به جایگاهی (هر چند محدود) دست یافته است و موفق شده که هم چنان به حیات خود ادامه دهد، به واسطه حضور هنرمندانی هم چون، ابراهیم حاتمی کیا، رسول ملاقلی پور، کمال تبریزی، جمال شورجه، احمدرضا درویش، عبدالحسین برزیده، عزیزاللّه حمیدنژاد و شهریار بحرانی است. اگر این افراد در سینمای جنگ، حضور فعالی نمی داشتند، و با دیدگاه خاص خود، جنگ و آدم های آن را به تصویر نمی کشیدند، اکنون وضع به گونه دیگری بود. از سینمای جنگ چه می خواهیم؟
در پایان این بحث لازم است اشاره کنم که در مجموع، سینمای ایران نتوانسته آن گونه که باید و شاید به طرح مسایل و موضوعات جنگ تحمیلی بپردازد و سینمای جنگ نیز همان طور که پیش تر ذکر کردم به جایگاه و اعتبار در خور خودش دست نیافته است و معتقدم که از کارگردان تا نویسنده فیلم نامه، حتی افراد پشت صحنه و در رأس آن ها سیاست گذاران سینمای کشور در این ناکامی سهیم اند.
عدم نظارت دقیق، نبود سیاست های مشخص، عدم تخصیص بودجه و امکانات لازم، نگاه گیشه ای به سینمای جنگ، عدم وجود تحقیقات علمی پژوهشی در خصوص این سینما، عدم مقایسه فیلم های جنگی ایرانی با فیلم های جنگی ساخت کشورهای دیگر، شریک نمودن احساسات و عواطف خاص ایرانی در ساخت فیلم های جنگی، عدم برپایی جشنواره ای بین المللی با نام جشنواره سینمای جنگ، پرداختن به مسأله جبهه و جنگ فقط در هفته دفاع مقدس و ده ها مشکل و کمبود و نارسایی دیگر، مجموعه عواملی را تشکیل می دهند که سبب شد سینمای جنگ پس از گذشت 20 سال به جایگاه در خور استحقاقش نرسد، ولی هنوز هم دیر نشده و زمینه های لازم فراهم است. فقط می ماند اندکی همت و گذشت از طرف سیاست گذاران، دست اندرکاران، مسؤولان و هنرمندان این عرصه که دست در دست هم، سینمای جنگ را به اوج قله رفیع و پرافتخار سینمای ایران برسانند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان