با قرار گرفتن در آستانه بازگشایی مدارس و مراکز آموزش عالی، آنچه بایدتوجه مردم و مسؤولان گرامی را به خودجلب کند، حفظ و تقویت آرمانها وارزشهای اسلامی در کنار توانمندی علمی دانش آموزان و دانشجویان است. طبقه ای که در آینده بسیار نزدیک اداره جامعه رابه دست می گیرند و توشه علمی و تعهدرا دست مایه مدیریت و کار خود قرارمی دهند. اما تنها این دو برای سازندگی ایران اسلامی کافی نیست زیرا اگر بنای حکومتی را بر اصلی مشخص قرار داده باشند، غفلت از آن اصل و یا عدم پایبندی قاطع به آن، جز ویرانی و سقوط چیزی دربر نخواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران نیز از همان نخست بر پایه ای متین،صحیح و الهی بنا شد که غفلت و عدم توجه کافی به آن، انحراف از مقصود رابه دنبال خواهد داشت. پس باید ما ازهمان نخستین مراحل تعلیم و تربیت،بنا بر آیات کریمه
(1) و رهنمودهای رسول اکرم «صلی الله علیه وآله » و ائمه «علیهم السلام » وامام - رضوان الله تعالی علیه - تزکیه وخودسازی را مد نظر داشته باشیم و آن را جدای از تعلیم ندانیم.
مبانی کلام اسلامی و اصول دینی باید با سرشت نونهالان ما در آمیزد و این ممکن نیست مگر اینکه مربیان علاوه برآموزش این عقاید با زبانی ساده، خودالگویی تمام عیار از اصول اسلامی باشند; نه اینکه اصول و ارزشهای اسلامی را هر صبح چون لباس کار باجبار بر تن کنند و پس از پایان ساعت کاری باشادمانی بسیار از تن برکنند. - اگر چه همین مقدار نیز از هیچ بهتر است - ولی آنگاه این اصول جنبه ارزشی برای متربی پیدا می کند که الگویش با عشق و علاقه به آن عمل کند.
متاسفانه باید اذعان داشت که ما پس از گذشت هجده سال از پیروزی انقلاب هنوز نتوانسته ایم در همان سطوح پایین آموزشی، مربیانی پرورش دهیم که نیازجامعه اسلامی را بر آورده سازند.اگر امروزه سخن از اسلامی کردن دانشگاه به میان می آید و در عمل بامشکل و مانع روبرو می شود، بایدعلت آن را در دوره های قبلی و سیستم تربیتی ناقص و بعضا نادرست سالهای پیش از دانشگاه دانست.
وجود امور تربیتی در مدارس - این یادگار شهیدان رجایی و باهنر - ذخیره ای گرانبها و دست آوردی عظیم ازدست آوردهای انقلاب اسلامی است.علت عملکرد شایسته و پیشبرد اهداف امور تربیتی در سالهای اولیه انقلاب وروزهای جنگ این بود که مربیان خودنمونه ای واقعی و الگویی تمام عیار ازارزشهای انقلابی و اسلامی بودند; یا درمدرسه دلسوزانه خود را وقف آرمانهای اسلامی می کردند و در پشتیبانی جبهه وجنگ فعالیت مستمر داشتند، یا در خطمقدم جبهه افتخار یک معلم بسیجی راداشتند و یا به درجه رفیع شهادت نائل گشته، اثری بیش از پیش بر دانش آموزان می گذاشتند. اکنون نظام تربیتی بیش از هرزمان دیگر نیازمند چنین الگوهایی است.آن روز جنگ بود و امروز سازندگی درتمامی ابعاد; آن روز شهادت بود و امروزپاسداری و دفاع از فرهنگ اسلامی.
باز متذکر می شویم که دانش آموزامروز ما نیازمند «الگو» است. اگر جوانان ما جهانی بودن اسلام و اتصال آن به منبع نامتناهی الهی را باور کنند و با روح وروانشان عجین سازند، غرور اسلامی اشان هرگز به آنها اجازه نمی دهد در برابر هرقدرت دروغین مادی، سر فروآورند و درمراتب بالاتر علمی، زمام عقیدتی وفرهنگی خویش را به دست آنان سپارند وپس از صرف بهترین و مفیدترین سالهای عمر در تقلید مکاتب پوچگرای غربی، راه بازگشت نداشته و یا فرصتی برای جبران آن سالها نداشته باشند. دردناک تر این که عده ای آنقدر محو عقاید نادرست غرب می شوند که بن بست آن اعتقادات رابزرگراهی وسیع و دست و پا زدن خویش در منجلاب تباهی را، غور و غوص دردریای بیکران اصیلترین تمدنها و فرهنگهابر می شمرند.
اکنون که رهبر انقلاب و مسؤولان،توجه و سعی خویش را به دانشگاهها واسلامی شدن آنها مبذول داشته اند، برمدیران و اساتید دانشگاههاست که باجدیت بیشتر، در این انقلاب فرهنگی آنهارا یاری کنند. همزمان با این تحول نیز،برنامه دراز مدت اسلامی شدن به تمام معنا از ابتدایی ترین مراکز تعلیم و تربیت تا سطوح بالا طرح ریزی و اجرا گردد;البته باید متذکر شد که در این امر آنچه دراولویت باید قرار گیرد کیفیت بالاتر و بهتراست و پس از آن باید به کمیت کارپرداخت.
امام خمینی - رحمة الله علیه - در اهمیت دانشگاه چنین می فرمایند: «یکی ازتوطئه های بزرگ استعمار به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصادانشگاههاست; دانشگاهی که مقدرات کشورها در دست محصولات آنهاست.»
حال ما نیز این توطئه را بیش از هرزمان دیگر لمس می کنیم و برای مقابله باآن به اقدامی سریع و قاطع نیازمندیم.«انقلاب فرهنگی » در سالهای نخستین به دستور آن پیر روشن ضمیر، دژی پولادین در برابر آرزوهای غرب بود. اما نبایدفراموش کنیم که دشمنان هنوز ناامیدنگشته و بی وقفه در جستجوی وسایل نفوذند. آن زمان که در عرصه های سیاسی و اقتصادی مایوس گشتند، رسوخ درفرهنگ و مسخ جوانان را بهترین وسیله تضعیف انقلاب اسلامی دانستند و تمامی هم و قدرت خویش را در سست کردن پایه اعتقادی این طبقه به کار بردند; اینجابود که رهبر انقلاب حضرت آیة الله خامنه ای با ذکاوت و تیزبینی خویش امربه اسلامی شدن دانشگاهها کردند: «اگردانشگاه را سست بگیریم و از دست برود،همه چیز از دستمان رفته است.» چرا که «مقدرات این مملکت در دست دانشگاههاست.» و «از دانشگاه سرنوشت یک ملت تعیین می شود.» و به فرموده امام - رحمة الله علیه - : «در نیم قرن اخیر آنچه بر ایران و اسلام ضربه مهلک زده است،قسمت عمده اش از دانشگاهها بوده است.»
این ضربه مهلک گاه عمدی ومغرضانه بوده است و گاهی سهوی وبی غرض و از روی جهل، نادانی و درک نادرست اصول اسلامی انجام گرفته است.آنان که عمدا ضربه زده اند با هر مرتبه علمی که دارند جز حذف و پاکسازی ایشان از دانشگاه چاره ای نیست و آنها که سهوا و جاهلانه راه را برای ورود افکارضد اسلام باز کرده اند، باید آگاه شوند وبرای جبران این اشتباه دست در دست دلسوزان انقلاب و اسلام دهند و گذشته ازدست رفته را به آینده ای روشن و علم متکی بر دین پیوند زنند. نخستین گام دراین باز راه، ذوب شدن در ولایت است.اگر مساله ولایت، عظمت جایگاه واهمیت وجودش برای آنها روشن گردد،می توان دانشگاه را پایگاهی برای پرورش مدیران پر توان «دولت خدمتگزار» وزمینه ای برای «دولت کریمه » دانست. اگردانشگاه پشتوانه ای مطمئن در تقویت رهبری باشد و اساتید عقیده، کلام و کردارخویش را در تعلیم و تربیت، با ولایت همراه کنند، دانشجویان و جوانان ما بدون تلقینهای مکرر، افراطی و دفعی، مطلوب دل خویش را در ولایت می یابند وتحصیل و ترقی در هر رشته علمی رابدون همراهی با دین و روحانیت ومعنویات بی ارزش و پوچ خواهند شمرد.
پی نوشت:
1) یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة (آل عمران / 164)