پژوهه: ابتدا توضیحی در باره فضای فرهنگی و دینی عراق در وضعیت جدید ارایه فرمایید.
خالد الغفوری : منظور از چنین پرسش هایی، همان ارزیابی کلی می باشد. ما در ارزیابی، بیشتر به وضعیتی که به چشم می خورد می نگریم؛ وگر نه مسایل دیگری هم وجود دارد که با این ارزیابی کلی سازگار نیست. می توان گفت: وضعیت عراق دو بعد دارد:
بعد اول، ویژگیهای مثبت است که عبارت است از عاطفه خروشان دین، و آراسته شدن صحنه های عمومی با چهره دینی، و اعتماد فراوان برمرجعیت و روحانیان؛
بعد دوم، ویژگی هایی هستند که آنها را به ویژگی های منفی توصیف نمی کنیم؛ بلکه عبارتند از: ویژگی هایی که برای ما زمینه بسیار مناسبی برای فعالیت و جنبش فراهم می سازد. فردی که می خواهد به اصطلاح در عرصه اجتماعی فعالیت کند، ممکن است در بعضی اوقات با پدیده های منفی روبرو شود که امکان تغییر و اصلاح آن وجود ندارد؛ در حالیکه روح اجتماعی عراق بطور کلی، تشنه و شیفته و خواهان اصلاحات است، و همین امر موجب می شود که این ویژگی ها را منفی توصیف نکنیم، و گر نه در این میان، پدیده های بیگانه و بیمار، و نیز آداب و رسومی خرافی و بعضی از عادات که از نظر اسلام غیر قابل قبول هستند، وجود دارند. اما از آنجا که علاقه به اصلاح وجود دارد، همه این امور آسان است.
از سوی دیگر، عراق هم اکنون از نظر سیاسی در وضعیت و شرایط ویژه ای به سر می برد. این کشور اشغال نظامی شده است و این اشغال تهاجم اقتصادی، و فرهنگی و سیاسی به دنبال دارد .
ما هرگز نمی توانیم از این مسایل چشم پوشی کنیم؛ چون تهاجم فرهنگی، هر چند ممکن است هم اکنون بر اذهان تأثیر نگذارد؛ اما در مورد آینده بسیار نگرانیم . در این راستا اقداماتی در حال صورت گرفتن است که جامعه عراقی را از هویت دینی و فرهنگی دور سازد، و عاملی وجود دارد که کمک می کند ملی گرایی در وجود فرد عراقی از بین برود، افرادی هستند که سعی می کنند روحیه ناکامی و نا امیدی و شکست، وجود مردم را احاطه کند، و همچنین دستان ناپاکی قصد آلوده کردن فضای فرهنگی و اخلاقی جامعه را دارد. این اقدامات هر چند هم اکنون به صورت آشکار در فضای فرهنگی وفکری تأثیری به جا نگذاشته است؛ اما خطر آن به تدریج بیشتر و بیشتر می گردد و اگر توجه نکنیم و چاره ای نیندیشیم، همه عرصه های دینیمان را اشغال خواهد کرد.
فاضل السعدی :هنگامی که پیرامون و ضعیت کنونی عرصة فرهنگی و دینی سخن می گوییم، باید به گذشته باز گردیم؛ چون گذشته ممکن است سایة خود را بر وضعیت کنونی یا آینده بیفکند. فکر نمی کنم در طول تاریخ، کشوری در جهان مانند عراق از دیکتاتوری رنج برده باشد، و این امر موجب شده است که آثار این اختناق در روحیات انسان ها و اندیشه ها ی آنان منعکس گردد؛ ولی در این میان دو مرحله نقش مهمی در سیر پیشرفت اندیشه ها دارد . مرحلة اول: تأسیس دولت عراق است. دولت عراق بر ویرانه و خرابیهای دولت عثمانی بنا نهاده شده و علی رغم تغییر اوضاع و شرایط، وضعیت اکثریت مردم، یعنی پیروان اهل بیت(ع) تغییر نکرد و سهمشان در طول تاریخ، فقر و محرومیت و تهی دستی بود. عجیب آن که افرادی که در گذشته طرفدار عثمانی ها بودند، بعداً به مزدوران انگلیسی ها مبدل شدند، و بر پست های مهم دولت عراق جدید چیره شدند .
به شیعیان اجازه داده شد در عرصه دولت و ارتش مسؤلیت هایی به دست گیرند، و در برابر پذیرش آنان در دانشگاه ها موانعی قرارداده بودند، و چند مرجع به ایران تبعید شدند، و اقلیت مساله جدایی دین از سیاست را مطرح کردند. این سلاحی بود که می خواستند به وسیله آن علمای شیعه را از دخالت در آنچه که به مصلحت عمومی مربوط می شد، دور سازند ، و بعد از آن خود همان گونه که دلشان می خواست، انجام دهند .
متاسفانه پادشاهی که بر عراق منصوب شد عراقی نبود بلکه عراق قربانی تجارت انگلیسی ها شد و قرار بود شریف حسین یکی از اجداد ملک عبدالله - پادشاه اردن - بر حجاز پادشاهی کند؛ چون ایشان خدمت قابل توجهی به انگلیسی ها کرده بود و در فرو ریختن و از هم گسستگی سرزمین اسلامی و دادن فلسطینی به صهیونیستها سهیم بودند.
اما انگلیسی ها به وعده های خود وفا نکردند، و خواستند با دادن حاکمیت عراق به دست فیصل، او را راضی کنند، و این مرحله زمینه ساز مرحله دوم بود.
مرحله دوم چیره شدن حزب بعث بر حکومت بود. حزب بعث عراق در سال 1963 با ملی گرایان هم پیمان شد و بر عراق دست یافت؛ اما این پیمان به سرعت پایان یافت و انگلیسی ها مجدداً در سال 1968 آنها را سر کار آوردند که این مرحله بسیار سیاه و ظالمانه بود، و حزب بعث قصد نابودی مردم را داشت . این جانب در جزوه ای تحت عنوان ناگفته هایی از حزب بعث که به زبان فارسی ترجمه شده، پیرامون این مرحله سخن گفته ام .
در مورد آنچه که به جنبه فرهنگی و دینی مربوط می شود، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. جلوگیری از ورود کتب اسلامی و فرهنگی که با سیاست های حزب بعث سازگار نیست. این امر از سال 1979 به اجرا در آمد.
2. جلوگیری از بر پایی عزاداری امام حسین(ع) و اقامه نماز جماعت از سال 1979.
3. جلوگیری از زیارت مرقد ائمة اطهار(ع).
4. جلو گیری از برپایی نشست ها و جلسات.
5. به شهادت رساندن علما و اندیشمندان از طریق اعدام، تصادف یا مسموم کردن، بازداشت و مخفی کردن آنها در زندان ها و بیرون کردن بسیاری از آنها از کشور .
و در این راستا افراد اعدام شده ویا زندانی شده به میلیونها نفر رسیدند که در رأس آنها امام شهید سید محمد باقر صدر قرار دارد.
حزب بعث به این امور بسنده نکرد؛ بلکه حتی ریش گذاشتن را منع کرد و مردان را مجبور به تراشیدن ریش کرد و سعی کرد جاهیلت را زنده کند، به اشاعه فساد پرداخت و پست های علمی و فرهنگی را به افراد بی سوادی که به حزب خود گرایش داشتند، سپرد. بعضی افراد نیروی امنیت را ملبس کرد تا در حوزه علمیه رخنه کنند.
و این امر موجب شد، بسیاری از عراقی ها بی سواد بمانند، و چون وضعیت اقتصادی، آنها را مجبور به ترک تحصیل کرد. حزب بعث موجب شد، سطح تحصیلی به پایین ترین درجه سقوط کند. جنگ های بر افروخته شده نیز عامل دیگری جهت تخریب اوضاع بود.
این امر موجب شد، عراقی ها در فشار باشند و نتوانند به راحتی از این وضعیت نابسامان رهایی یابند. اگر خون شهدا به ویژه دو شهید سید محمدباقر و بنت الهدی صدر نبودند، هیچ اثری از اسلام در عراق باقی نبود. به همین خاطر، ضعف فرهنگی اکنون آشکار است و عموم مردم به ویژه بانوان با احکام اسلام آشنا نیستند.
ابورغیف: در راستای تحول بزرگی که در سرزمین عراق به وقوع پیوست، به طور طبیعی، زندگی مردم عراق نیز در عرصه فرهنگی و دینی دچار تحولات گسترده و آشکاری گردید؛ اما به طور کلی درک این تحولات و آشنایی با ویژگی های آن، تنها با اندکی بازگشت به زمان گذشته و در نظر گرفتن وضعیت و شرایط رژیم سرنگون شده صدام حسین میسر است.
کشور عراق در دوران رژیم سابق، به صورت زندانی بود که به شدت از نشر گسترده کتاب و دست به دست شدن نشریات و مطبوعات جهانی محروم بود، و در این میان نیز فعالیت های زنده دینی از این محرومیت و عدم ارتباط با جهان، مستثنا نبود، و این عرصه تقریباً به مدت سیزده سال از جهان و کتاب و پیشرفت های علمی دور بود؛ اما جنبش دینی همچنان نقش انقلابی خویش را علیه رژیم و دستگاه های آن ایفا می کرد و عراقی ها از همین زندانی که آنها را از فرهنگ و آزادی بیان محروم ساخته بود، یکباره در برابر تعداد نامحدودی نشریات و مجلات و کتابهای دیگر کشور ها مواجه شدند، و این نشریات و مجلات و کتاب ها بدون هیچ ممنوعیتی وارد کشور شد، و امکانات ماهواره ها پس از سقوط رژیم به صورت گسترده در اختیار مردم قرار گرفت، و این فضای باز که به صورت سریع و گسترده همه جا را فرا گرفت، موجب شد عرصه فرهنگی با توجه به عوامل ذیل، دچار هرج و مرج گردد :
1. ناپختگی گرایش های فرهنگی نوین در اذهان افراد تحصیل کرده روشنفکر و فرهنگی عراقی؛.
2. نبود مراکز فرهنگی رسمی و معتبر جهت بهره گیری مسئولیت هدایت و ارشاد حرکت فرهنگی و علمی؛
3. مهم تر از همه ضعف سطح فرهنگی و علمی که به خاطر اقدامات مستبدانه رژیم صدام در دانشگاه ها و حوزه های علمیه و در بعضی از گرایش های سنتی در حوزه دیده می شود.
پژوهه: پرسش های فکری و شبهات مهم مطرح در جامعه کنونی عراق چیست ؟
ابورغیف: پس از سقوط رژیم در سال تحصیلی 2003 - 2004 م، به اسلام گراها اعم از روحانیان و غیر آنان اجازه داده شد برای سخنرانی و خطبه ها از دانشگاه استفاده کنند، و در این راستا آنچه گویا وروشن است این است که روحانیان (طلاب ملبس) جهت محافظت از جایگاه خود و جذب مخاطبان، در ابتدا با ناکامی و شکست روبرو شدند، و زمینه بسیار مناسبی که برایشان فراهم شده بود، ازدست دادند.
در سال تحصیلی 2004 - 2005 م گرایش ها و اندیشه های معاصر و نوین، مانند نوشته های جابری، ارگون و نصر حامد، دانشگاه ها را تسخیر کرد و شبهات جدید به شدت ارزش های دین اسلام را زیر سوال بردند
خالد الغفوری : در دورة گذشته، جامعه عراقی در عرصه فکری دچار کما گشت و خلأ فکری آشکاری بر آن چیره شد. باید این وضعیت کما به وضعیت بیداری مبدل شود. این امر با مطرح کردن مفاهیم و دیدگاه های اصیل اسلامی صورت می گیرد. پس از موفقیت قابل توجه در این عرصه باید تصورات به باور ها مبدل شوند.
بر کسی پوشیده نیست که معمولا در مراحل دستیابی به باورها، فضایی مناسب برای مطرح کردن شبهات و اشکالات به وجود می آید ، اما مرحله کنونی ایجاب می کند، همه تلاشمان را جهت سازماندهی تصورات به کار گیریم و ما همچنان در ابتدای راه هستیم .
آری ما باید این تصورات را با زبان جدیدی مطرح کنیم و ناچاریم جهت اقدام و اصلاح در همه مراحل و عرصه ها مساله نوین سازی پیام دینی و فرهنگی را در نظر بگیریم و طبق آن عمل کنیم.
و در هر حال ما در وضعیت کنونی در برابر شبهات احساس نگرانی نمی کنیم؛ چون هم اکنون وقت آن نرسیده است. و تنها چیزی که اکنون از اهمیت به سزایی برخوردار است، پر کردن خلأ فکری می باشد، و ما باید در این راستا، قبل از اقدام دیگران دست به کار شویم.
فاضل السعدی:
در عراق تقریباً در همه امور خلا وجود دارد، چون عراقی ها قبلاً در فضایی زیستند که افرادی از روی عمد می خواستند مردم را در جهالت و نادانی نگه دارند. در این راستا دانشجویان و استادان دانشگاه به صورت آشکار سوال های زیادی پیرامون جنبه های مختلف دارند ، و می خواهند نظر اسلام را در باره آنها بدانند. این امر به طور کلی به چشم می خورد، و در مقابل، بعضی از افراد به ویژه افراد وابسته به غرب سعی می کنند شبهاتی در مورد جدایی دین از سیاست مطرح کنند، و همچنین در زمان گذشته اطلاعاتی نادرست به محصلین داده می شد؛ از جمله حقایقی که به تاریخ مربوط می شود چون در گذشته، تاریخ طبق تحریفاتی که یهود در آن انجام داده است تدریس می شد. این امر هم، اکنون موجب شده است که بعضی از شبهات در اذهان این افراد بر انگیخته شود.
پژوهه:راهکارهای حضور فکری موثر و پاسخ گویی به پرسشهای مطرح را چه میدانید؟
خالد الغفوری: ما باید وضعیت عراق را با وضعیت جمهوری اسلامی ایران مقایسه نکنیم؛ چون در عراق، میزان امکانات و توانایی ها محدود است . به همین خاطر هنگامی که ما به فکر چاره هستیم، باید شرایط موجود را در نظر بگیریم، و اگر بخواهیم در وضعیت کنونی از حالت نظری محض خارج شویم، و پا به عرصه حل مشکلات موجود بگذاریم، باید از مطرح کردن شعارها ی بزرگ و پیشنهادهای سنگین دوری کنیم. باید گام اولمان تبلیغ با استفاده از شیوه های سنتی که در آنجا متعارف است باشد. باید این شیوه ها را به کار گیریم و آنها را تقویت کنیم. به عنوان مثال، طلبة حوزه قبلاً در نجف اشرف، همه وقتش را در تحصیل و مباحثه می گذراند، و درگیر فضای پژوهش، مناظره و قیل و قال بوده، و از زمان خود، هیچ سهمی برای تبلیغ و سازندگی جامعه اختصاص نمی داد و این امر برایش شایان توجه و در خور اهتمام نبود.
چنین سبک و شیوة حوزوی بسیار خطر ناک است؛ چون موجب می شود جامعه تنها رها شود، وراه برای دیگران باز شود؛ تا برنامه ها و نقشه های بیگانة خود را اجرا کنند. بدون شک قدرت حوزه از استحکام علمی وارتقای سطح فکری به وجود می آید، و این امر تنها با جدیت در فراگیری علم و بهره گیری کامل از اوقات و توانایی ها صورت می گیرد اما باید بدانیم که مشخص کردن هدف و وظیفه حوزه از اهمیت به سزایی برخوردار است. باید هدف و وظیفة حوزه طبق موضع گیری و اوامر شرع باشد فراگیری علم به تنهایی هدف نیست و نباید آن را به یک بت تبدیل کنیم. منطق شریعت با چنین طرز تفکری مخالف است. خداوند میفرماید: «وما کان المومنون لینفروا کافة فلولا نفر من کل فرقه منهم طایفة لیتفقهوا فی الدین» در این آیه، دعوت به فراگیری علوم شرعی، مشروط به هدفی است که در ذیل آیه بیان شده است: «ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یخدرون».
ما اگر چنین روحیه ای داشته باشیم و بر این اساس عمل کنیم، فراگیری علم را با لباس عمل که در این آیه توصیف شده است، آراسته نماییم، پل های جدیدی میان خود و ملت ایجاد می کنیم و راهکارها و طرح ها و برنامه های نوین در اذهانمان خطور خواهد کرد، و خواهیم توانست به بهترین صورت از منابر دینی بهره مند شویم.
فاضل السعدی: در این راستا شیوه های مختلفی وجود دارد که می توان بوسیله آنها مشکلات فکری و فرهنگی را حل کرد اما قبل از مطرح کردن این شیوه ها باید چند نکته مهم را در نظر گرفت : ما هم اکنون در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم و جهان به یک دهکده مبدل شده است به همین خاطر باید در شیوه ها و برنامه ها و ابزارهای پیام رسانی و راهکارهی که بر آنها اعتماد می کنیم تجدید نظر نماییم و ضعیت عراق امروز با وضعیت بسیاری از کشور های جهان تفاوت دارد چرا که ماهواره و اینترنت که در این کشور ممنوع
بود ناگهان با نرخهای پایین در بازار عرضه شد واین امر موجب شد ماهوارها وارد بیشتر خانه ها گردد و این امر مارا وا می دارد تاشیوه هایمان را بازمانه سازگار کنیم، اما متاسفانه ما در این عرصه با کمبود زیادی مواجهیم شبکه تلوزیونی مطلوبی در عراق یا خارج از آن نداریم و همه شبکه های موجود اگر باشد فقط به مسایل سیاسی اهمیت می دهند و مردم به بعضی از آنها واکنش مثبت نشان نمی دهند.
در این راستا ما می توانیم از جزواتی که مسایل درآنها به صورت قصه مطرح شده است و همچنین همایشها و نشستهایی که دارای محتوای علمی هستند بهره ببریم این امر ممکن است و در حال حاضر به صورت محدود عرضه شود چون بسیاری از شخصیتها وارد عرصه سیاسی شده اند . در مورد افراد حوزوی باید گفت بعضی از آنها متاسفانه از سطح دانش مطلوبی بر خوردار نیستند .
در این راستا می توان اردوهای تابستانی برای طلبه ها برپا کرد و در دانشگاهها حضور یافت. در این میان مسولیت بزرگی بر دوش مرکز جهانی نهاده شده است چون تعداد زیادی از طلبه ها می توانستند ا ز اینجا به مدرک معتبر و رسمی دست یابند و هنگام بازگشت در مدارس و دبیرستان های و دانشگاهها به تدریس بپردازند اما جهت دست یابی این افراد به مدرک موانع زیادی وجود دارد که باید برطرف شود.
همچنین تاسیس کتابخانه در اماکن مختلف بویژه دانشگاهها و مدارس تاثیر قابل توجهی در ارتقای سطح فکری دارد.
ابورغیف: به خاطر کمبود افراد فرهیخته باید به صورت استراتژیک اندیشید و نخبگان و افراد مستعد را گزینش کرد و فضای مناسبی را برای آنان به وجود آورد؛ تا آنان به ارتقای سطح فکری و فراگیری مبانی فلسفی و اعتقادی بپردازند، و این امر باید به صورت برنامه ریزی شده و در جلسات متعدد انجام شود.
پژوهه: نقش حوزه های علمیه، به ویژه حوزه تاریخی نجف و عالمان دینی را در شرایط جدید چه می دانید؟
خالد الغفوری:حوزة علمیه در نجف اشرف، علی رغم لطعنه های زیادی که بر آن وارد شد و مصیبت های زیادی که پشت سرهم به طور پی در پی بر آن نازل شد، هم چنان متناسب امکانات و توانایی هایی که در دسترس دارد، به انجام وظیفه و مسئولیت خود ادامه می دهد. این وظیفه متنوع و دارای ابعاد متعدد ذیل می باشد:
- باید جهت تربیت کادر و پرسنل علمی، به سازندگی خود بپردازد.
- عرصه فعالیت خود را در همة شهرهای عراق گسترش دهد، و پرتو خود را فقط در نجف محصور نکند، بلکه باید در همه مناطق دیگر حضور داشته باشد.
- جامعه را در آغوش گیرد و آن را از نظر تفکر و فرهنگی و اخلاق مورد الطاف و توجهات خود قرار دهد.
- جهت انجام وظیفه در صحنه به شایستگی و توانایی کامل نایل آید تا از عهده حل ابهامات و پیچیدگی ها برآید .
- در برابر تلاش هایی که قصد تضعیف حوزه یا مهار آن را دارند، اقدامات پیشگیرانه ای تدبیر کند
احمد فاضل السعدی: حوزة علمیه می تواند هم اکنون نقش به سزایی را ایفا کند. حوزه نجف اکنون به تازگی از زندان آزاد شده است. هدف این بود که این حوزه از بین برود. این حوزه اکنون از نبود کتاب، استاد، مکان و فقر مادی رنج می برد. یک طلبه در نجف نیازمند فضای مناسبی جهت رشد و شکوفایی در عرصة حوزوی و فرهنگی است، به همین خاطر بسیار دشوار است، این افراد رهبری جنبش فرهنگی، فکری و سیاسی را به عهده گیرند و ممکن است لطمه وارد شود، به ویژه که هم اکنون عراق در وضعیت حساسی به سر می برد و چگونه می توان به فرد حوزوی که به سلاح علم و فرهنگ مجهز نیست جهت سخنرانی در دانشگاه اعتماد کرد؟
مردم به سوی حوزه و حوزوی آن روی آورده اند. باید در این راستا به دقت و با احتیاط عمل کرد؛ چون مردم اگر از حوزه چیزی ببینند که خوشایند نباشد، به سرعت کل حوزه را زیر سوال می برند.
اینجانب معتقدم به عهده گیری پستهای اداری و سیاسی برای افراد حوزوی، نیازمند تأمل و احتیاط است، و حوزوی ها باید مسئولیت راهنمایی و ارشاد را به عهده گیرند، تا تقدس لباس روحانیت باقی بماند. در این میان اعتراض هایی نیز دیده می شود.
ابورغیف: نقش حوزه علمیه نجف بسیار مهم و سرنوشت ساز است، چون مردم همچنان با این حوزه به عنوان نماینده دین و سخنگوی آن در ارتباط هستند.
اما وضعیت کنونی در خود حوزه، نیازمند نهضت فرهنگی است، تا با جدیت، سطح طلاب ارتقا یابد و بنیه فکری آنان در عرصه اعتقادات و فلسفه مستحکم گردد و افق های گسترده در برابر دیدگانشان گشوده شود؛ تا با نقد شبهات و اشکالات تجدد و مدرنیسم آشنا شوند.
پژوهه: موسسات آموزشی و پژوهشی و تبلیغ دینی در عراق در چه وضعیتی قرار دارند؟
فاضل السعدی: مشکلی که جلو فعالیت آموزشی و تبلیغی در عراق را گرفته است، عبارت است از تداخل فعالیت سیاسی وجهات موجود. اگر موضع گیری معینی اتخاذ شود، این امر در فرهنگ و تبلیغ منعکس می شود.
از مشکلات دیگر، نبود ارتباطات و تماس های پیگیر، یا همبستگی و هما هنگی میان افراد فعال در عرصه آموزشی و تبلیغی می باشد. این امر موجب تکرار کارها یا رقابت منفی می گردد.
یکی دیگر از مشکلات این است که بعضی از افرادی که این کارها را به عهده دارند، از آمادگی کاملی برخوردار نیستند؛ گرچه از پشتیبانی نجف یا قم برخوردارند. و علاوه بر آن امکانات نیز کم است .
همچنین وضعیت کنونی، به مرحله تشکیل مؤسساتی که فعالیتشان روشن و گویا باشد، نرسیده است؛ هر چند در این میان، جنبش فراگیری فعال است، و همه سعی می کنند سطح اطلاعات و سطح فرهنگی خویش را بالا ببرند، و این امر در مدارس و دانشگاهها به چشم می خورد . فکر می کنم اگر فرصت را از دست بدهیم خداوند مارا نخواهد بخشید ما نیازمند ایجاد موسسات پژوهشی هستیم؛ تا با تهاجم فرهنگی آمریکا مقابله کنیم.
خالد الغفوری : ما نمی توانیم میزان زیان هایی که رژیم بعث سیه روز آنها را در عرصه های مختلف جامعه عراق به جا گذاشته، بر آورد کنیم ،ما قصد مبالغه گویی نداریم ، اما هر کس از نزدیک از عراق بازدید کند و با عراقی ها نشست و برخاست نماید، می تواند
میزان جنایات آن رژیم و مقدار فلاکت و آثار منفی بر جای مانده را درک کند.
این امر همه مؤسسات ذیربط عراق، اعم از آموزشی یا پژوهشی یا ارشادی را وا می دارد تا به صورت شبانه روز به فعالیت بپردازند، تا بتواند این کمبودها را برطرف کنند. ما به چشم خود دیدیم همه قشرهای گوناگون در حوزة نجف، با تمام توان وارد صحنة اجتماعی شدند ، امادر این تلاش های بزرگ باید دو مسئله را درنظر گرفت:
اول اینکه باید در ارشاد و سازندگی اجتماعی دارای برنامه و خط مشی مشخصی بود ؛ چون بودن برنامه و خط مشی حساب شده، موجب تضمین سلامتی راه و بهره وری فراوان می گردد.
دوم اینکه باید میان این قشرهای مختلف هماهنگی ایجاد نمود تا میان آنان حالت تعاون برقرار شود، و آنها جهت استقامت در راه حق وایستادگی در برابر دشمن سرسخت و کینه توز، پشتیبان هم باشند و به همدیگر یاری برسانند، و از درگیر شدن با مسایل حاشیه ای که موجب تلف شدن توانایی ها و از دست رفتن فرصتهاست، دور شوند.
حوزه علمیه علاوه بر جبران امور از دست رفته، با دو مسئولیت دیگر روبروست که عبارتند از :
- رو در رویی با چالش ها که توسط نیرو های مخالف داخلی و با حمایت افراد و مراکز بیگانه به وجود آمده است .
- رودررویی با تهاجمی که در عرصه های مختلف صورت گرفته است . این امربیشتر از هر وقت دیگری نیازمند به تلاش فکری است.
ابورغیف: در مورد موسسات آموزشی گفتنی است : هم اکنون در همان وضعیت حاکم بر عراق به سر می برند، و همچنان کشور بدون دولت و بدون امنیت است. علاوه بر آن میزان خدمات آب، برق، گاز و سوخت بسیار ضعیف است . از این رو موسسات با مشکلات جدی روبرو هستند.
پژوهه:چه پژوهش هایی را در عرصه فکری عراق جدید پیشنهاد می کنید؟
خالد الغفوری : بدون شک حوزة علمیه در نجف اشرف از تاریخ اصیل و ریشه داری برخوردار است، و داری میراثی است که نمی توان آن را نادیده گرفت؛ اما مقاطع زمانی کوتاهی که تقریبا به مدت سه دهه آن را احاطه کرد، موجب شد این حوزه طراوت خود را ازدست دهد .ما امیدواریم این حوزه به وضعیت سابق برگردد. این امر با پیگیری وجدیت بهره گیری از تجارب گذشته صورت می گیرد.
به نظر این جانب عرصه هایی که از اولویت برخوردارند، عبارتند از:
- عرصة اجتماعی؛ به وسیله تحقیقات فقهی و پژوهش های اجتماعی، دیدگاههایی اجتماعی رایج، تا کنون خود را با نیازهای جدید وفق نداده است، از قبیل مسایلی که به زنان مربوط می شود.
- عرصه مسایل جدید مطرح شده در زمینه فقهی یا کلامی یا فرهنگی؛ چون مسایل مختلف همچنان با سبک و منطق سنتی بررسی می شوند و این سبک هم چنان زمام مسایل علمی و عملی را به دست گرفته است.
- عرصة حقوق انسان که هم اکنون این مساله در عراق مطرح می شود و به عنوان یک مفهوم و اصطلاح و یک چشم انداز منتشر می گردد.
- عرصة پژوهش های سیاسی؛ این سبک از پژوهش ها هم اکنون در فضای نجف مورد بررسی واقع نمی شوند؛ در حالیکه نیاز مبرمی بدان وجود دارد.
- عرصة آموزشی و ارتقایی آشنایی با قرآن.
- عرصة آموزشی بانوان؛ چرا که در عراق از نظر آموزش با محرومیت مضاعف مواجه شده اند.
فاضل السعدی: در این میان مسایل متعددی وجود دارد؛ از جمله جدایی دین از سیاست، نقش دین در زندگی انسان، اسلام ونیازهای زمانه، اسلام و علوم گوناگون؛ مثلاً آیا اسلام در عرصه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی یا روان شناسی دارای مکتب و ایده خاصی است؟ درمان این شبهه تاریخی که به ذهن محصلان راه یافته است، که آیا اسلام توان حکومت را دارد؟و مسایلی چون، غرب و اسلام، برخورد و تعامل با غرب، رابطه مسلمانان با دیگر مسلمانان و...
ابورغیف: معتقدم وضعیت در عراق نیازمند فعالیت اساسی و بنیادی است تا پایه ها و ساختار فرهنگی بر مبانی آن تاسیس شود، و مقصود از این پایه ها و ساختارها پژوهش های، فلسفی – کلامی، تحقیقات تطبیقی و استوار، اندیشه نوین و تأکید فراوان بر پژوهش های مربوط به الهیات و عرصه اندیشه اسلامی مذهب تشیع به صورت مناسب در عرصه عراق و کشورهای عربی اطراف آن می باشد.
پژوهه: مسولیت مرکز جهانی علوم اسلامی را در عرصه آموزش تبلیغ و پژوهش های دینی در عراق جدید چه میدانید ؟
ابورغیف: مرکز جهانی علوم اسلامی می تواند نقش مهمی ایفا کند و این امر در صورتی واقع می شود که مرکز، تجربه های خود را به فضلای عراقی منتقل سازد، و در بازساری بنیة فرهنگی و نشر کتاب مشارکت کند، و اهدافش در این راستا شکوفایی خود عراق باشد، و در این میان نباید مردم احساس کنند که دخالت مستقیمی درکارهای آنان صورت می گیرد. به همین خاطر باید اجرای امور به دست خود مردم عراق سپرده شود؛ چرا که آنها بهتر کشورشان را می شناسند.
خالد الغفوری: مرکز جهانی علوم اسلامی مسئولیت تربیت کادر علمی افراد کشورهای مختلف جهان را بر عهده گرفت؛ تا این افراد در نشر اسلام اصیل و معارف حقه الهی و آشنا کردن مردم باآیین صحیح و ارتقای سطح بینش و فرهنگ دینی در سراسر جهان مشارکت کنند. این مسئولیت نسبت به کشور های اسلامی افزایش می یابد؛ به ویژه عراق که از نظر جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی با ایران هم جوار است و این کشور دربردارندة نجف اشرف است که اولین بستر حوزه علمیه و خاستگاه حرکت فکری شیعی می باشد. اما شرایط دشواری که حوزه نجف در آن به سر برد، موجب شد توانایی های آن میرانده شود، و نوآوری در آن از بین برود. در این زمان مشیت الهی بر آن شد که فضای نمونه ای در حوزه قم به وجود آید؛ تا در آن، نوآوری و نشاط تجلی یابد و توانایی ها و تجربه ها در آن شکوفا گردد؛ و از نظر کمیت، گسترش و از نظر کیفیت، تکامل یابد،
و دیگران همواره به اذن خداوند متعال از ثمرات آن بهره مند شوند.
حوزه علمیه شهر مقدس قم، هم اکنون از تجربه بسیار پر بار و بی نظیر برخوردار است؛ چون تلاش های بزرگی در آن به کار گرفته شد، و همچنان به کار گرفته می شود، و این امر موجب شد دستاوردهای ارزشمندی به دست آید، وثمرات علمی وسیعی حاصل شود، و ما می توانیم در عرصه های علمی گوناگون فقه، اصول، حدیث، رجال، تفسیر، اخلاق، فلسفه، کلام، زبان، ادبیات و منطق، پژوهش ها و تحقیقات ارزشمندی را بیابیم، و همچنین ما در عرصه های اندیشه معاصر، مانند پژوهش مقارن در چهار چوب حقوق و قانون، اقتصاد، جامعه شناسی و هنر، با نوآوری متناسب با مقتضیات زمان روبرو هستیم.
از طرف دیگر، در مورد خط مشی حکومت حوزه باید گفت: این حوزه با درنظر گرفتن اهداف و یا برنامه ریزی به پیش می رود؛ هرگز حرکت آن نامنظم وبی حساب و کتاب نیست؛ بلکه حرکت آن هدف مند می باشد.و نیز شرایطی مناسب در زمان جنگ و صلح جهت تکامل تجربه این حوزه به وجود آمد و حکومت و نظام اسلامی موجب شد فرصت بسیار مناسبی برای آن به وجود آید، وآفاق بسیار گستر ده ای در برابر دیدگانش گشوده شود، و از سوی دیگر از اذیت، آزار و مزاحمت ستمگران و دخالت مستبدان دور گشت و نیز توانست از همه امکانات و استعدادات موجود و نهفته بهره کامل را ببرد. دیگر همچنین تجربه حکومت اسلامی، به نوآوری برای حل مسایل جدید که نظام و دولت با آن مواجه شد، سرعت بخشید، و این امر، حوزه را به بحث و تحقیق جهت دستیابی به حل مسایل فقهی مناسب واداشت، و از سویی نیز تجربه فضای آزادی که ایران در آن زیست، باعث شد گفتگو و مناظره در عرصه های علمی - فرهنگی شیوع پیدا کند، و این امر موجب شد نظام حوزه توانایی بیشتری جهت رودررویی با اندیشه های مختلف دوست و دشمن به دست آورد.
این تجربه پر بار و منحصر به فرد، باید به دیگر عرصه ها منتقل شود، و باید این نور درخشان در نقاط مختلف جهان منعکس شود، این در زمانی است که حوزه علمیه در نجف مجددا نشاط خود را از سر می گیرد و طبعاً به شدت نیازمند بهره گیری از این تجربه عظیم و گسترده می باشد.
مسئولیت در این مقام در درجه اول بر دوش مرکز جهانی می باشد.می توان در این راستا بر چند ابزار اعتماد کرد، از جمله:
- رساندن این محصول علمی به حوزة نجف به صورت مرتب و منظم و، با گزینش آن،ی طبق شرایطی که در آنجا حاکم است.
- استقبال از طلاب حوزة نجف جهت ادامه تحصیلات عالی.
- انتقال تجربه سازماندهی دستگاه حوزه، چرا که حوزة قم توانست از وضعیت سنتی و کلاسیک خارج شود، و به سوی وضعیتی هدفمند با موسساتی فراگیر روی آورد.
- انتشار پدیده تحقیق دست جمعی در مراکز تخصصی و گروه های حوزوی، که این امر با روحیه همکاری و قرار دادن مهارت و استعدادها در کناره هم انجام می شود، و دیگران باید اهمیت و برکت این تجربة فرخنده را درک کنند.
فاضل السعدی: مرکز جهانی ذخیره بزرگی در عراق دارد، که عبارت است از طلاب واساتیدی که در قم بودند، و اگر در این میان امیدی برای شکوفایی حوزه نجف باشد، این امر به برکت افرادی خواهد بود که با مرکز در ارتباط بوده اند، اما نحوة عملکرد مرکز، علی رغم کارهای خوب و بزرگی به ویژه کارهایی که در دورة مدیریت جدید صورت گرفته، در حد مطلوب نیست. مرکز می توانست نقش مهم تری را ایفا کند. بیش از هزار طلبه حوزوی عراقی به عراق بازگشتند، اما مرکز به ارتباط خود با آنها ادامه نداد. این افراد در شهرهایشان گم شدند و نتوانستند خود را جمع و جور کنند تا با هم در ارتباط باشند و در بهبود وضعیت فرهنگی سهیم باشند. مرکز باید به این مساله فکر کند و تنها خواسته اش روانه کردن آنها به عراق نباشد. بیشتر این افراد نتوانستند به حوزه نجف ملحق شوند؛ چون اوضاع در آنجا نامناسب بود، و تاکنون این وضع ادامه دارد. به ویژه این افراد به وطن خود بازگشته اند تا زندگی خود را بار دیگر از سر گیرند؛ در حالیکه هزینة اجارة منزل و قیمت خانه ها بسیار بالاست، و حوزه از این افراد در شهرهایشان حمایت نکرد؛ چون شرط حوزه این بود که محصل در نجف اقامت کند تا از شهریه برخوردار شود، و مسأله پرداخت شهریه آنها در قم نیز پیگیری نشد تا بدون مشکل ادامه یابد. این افراد فرصت ورود به عرصه های علمی مانند تدریس در مدارس و دانشگاه ها را نیافتند؛ چون مدعی هستند مدرک مرکز جهانی معتبر نیست.
بهترین استادان مرکز معمولا عراقی هستند، واین افراد از توانایی بالایی برخوردارند، ولی مساله مدرک، قبل از سقوط رژیم به صورت مناسب بررسی نشد، و هنگامی که صدام سقوط کرد، مدارک معادل به آنها داده شد، و پس از مدتی، مرکز احساس کرد دادن مدرک بدین صورت نیازمند بازنگری می باشد، و سطح مدرکی که داده می شد باید ارتقا یابد. به همین خاطر در امتحانات سختگیری به عمل آورد. در این راستا، امروزه طلاب ممتاز جهت دستیابی به مدرک با موانع زیادی روبرو هستند .
ما از مرکز می خواهیم با روحیه اسلامی، جهانی و به دور از تنگ نظری عمل کند و چالش هایی را که مسلمانان عراق با آن روبرو هستند درنظر بگیرد؛ چون عراق امروزه عرصه ستیز و چالش است وما بدون مدرک تحصیلی معتبر نمی توانیم وارد این عرصه شویم. دانشگاه ها آکنده از افراد بعثی و وهابی می باشد و پیروان اهلبیت(ع) ده ها سال است که از این عرصه ها رانده شده اند.
نمی توان مشکل را با تأسیس «ادارة فارغ التحصیلان» حل کرد؛ چون این اداره تنها کاری که می کند، اهدای لوح فشرده CD و یا یک عدد مجله به طلبه حوزوی در عراق است؛ در حالی که این طلبه به شدت از فقر و تنگدستی رنج می برد.
پژوهه: از این که این فرصت را در اختیارما نهادید از شما متشکریم