نظریه ای در باره محدود بودن شریعت حضرت موسی و حضرت مسیح به بنی اسرائیل (۱)

در تاریخ و روایات اسلامی، دین پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم قبل از بعثت، دین حنیف که شریعت حضرت ابراهیم علیه السلام بود ذکر شده است.

در تاریخ و روایات اسلامی، دین پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم قبل از بعثت، دین حنیف که شریعت حضرت ابراهیم علیه السلام بود ذکر شده است.

در حالی که بعد از ابراهیم علیه السلام خداوند پیامبرانی چند که دو نفر از آنها یعنی حضرت موسی و حضرت عیسی علیمها السلام صاحب کتاب و شریعت بوده اند، فرستاده بود.

سؤالی که در اذهان ایجاد می شود این است که بر این اساس باید دین مقبول نزد خداوند در زمان پیش از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آخرین دین الهی یعنی مسیحیت باشد.

به عبارت دیگر: چگونه دین حنیف، با وجود شریعت های متاخرتر (مسیحیت و یهود) در عصر پیش از ظهور حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مورد قبول خداوند قرار گرفته است؟

ما در این نوشتار سعی می کنیم جواب سؤال را با بررسی قرآن کریم و کتاب مقدس [تورات و انجیل] پیدا نماییم.

فرضیه ای که ما برای پاسخ پرسش مذکور داریم این است که دین حضرت ابراهیم علیه السلام دینی جهانی بوده [لا اقل نسبت به محدوده عراق، حجاز، فلسطین، شام و مصر] درحالی که دین یهود و مسیحیت هر دو قومی و مربوط به بنی اسرائیل بوده اند.

ابتدا آیات قرآنی را بررسی می نماییم تا دریابیم آیا از دیدگاه قرآن کریم، دین مسیحیت و یهود دین جهانی است یا مختص قوم بنی اسرائیل؟

سپس همین مقوله از دیدگاه تورات و انجیل بررسی می گردد.

اختصاص شریعت حضرت موسی علیه السلام به بنی اسرائیل در قرآن

1. قوله تعالی:

«و آتینا موسی الکتاب و جعلناه هدی لبنی اسرائیل الا تتخذوا من دونی وکیلا» (اسراء/2).

2. قوله تعالی:

«و لقد آتینا موسی الکتاب فلا تکن فی مریة من لقائه و جعلناه هدی لبنی اسرائیل » (سجده/23).

در این آیات کریمه پیامبری حضرت موسی علیه السلام و نزول کتاب بر او را مطرح کرده و در ادامه آیه آن حضرت را هادی بنی اسرائیل معرفی می کند. از آنجایی که سخن از جعل (قرار دادن، تعیین کردن) است و لام جر در اینجا نمی تواند بر مالکیت دلالت داشته باشد پس به معنی اختصاص است یعنی اختصاص رسالت حضرت موسی علیه السلام به بنی اسرائیل.

3. قوله تعالی:

«یا بنی اسرائیل اذکروا ...» (بقره/40)،

«... و اذ آتینا موسی الکتاب و الفرقان لعلکم تهتدون » (بقره/53).

در این آیه ی کریمه که طی آن خداوند، نعمت های خویش بر بنی اسرائیل را می شمرد، یکی از نعمت های خود را، رسالت حضرت موسی علیه السلام ذکر کرده و حکمت این رسالت را هدایت بنی اسرائیل ذکر می کند.

4. قوله تعالی:

«من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا...» (مائده/32).

در آیه، حکم قصاص را که در تورات آمده است (و در تورات فعلی نیز عین عبارت محفوظ مانده) با عبارت «کتبنا علی بنی اسرائیل » معرفی کرده است. این نشانگر اختصاص خطاب تورات به این قوم است.

5.قوله تعالی:

«...قد جئتکم ببینة من ربکم فارسل معی بنی اسرائیل » (اعراف/105).

در آیه کریمه علت بعثت حضرت موسی علیه السلام و محاجه او با فرعون، آزاد سازی بنی اسرائیل و هجرت قوم همراه موسی عنوان شده است.

6. قوله تعالی:

«...انی خشیت ان تقول فرقت بین بنی اسرائیل » (طه/94).

هارون علت سخن نگفتن خود بر بنی اسرائیل (در قضیه سامری) را ترس از ناراحتی موسی علیه السلام از تفرقه میان بنی اسرائیل آورده است.

7. قوله تعالی:

«و لقد آتینا موسی الهدی و اورثنا بنی اسرائیل الکتاب » (غافر/53).

در این آیه ی ، قرآن بنی اسرائیل را وارثان کتاب موسی و شریعت او معرفی می کند.

علاوه بر این آیات، سراسر قصص بنی اسرائیل و موسی علیه السلام مشعر به قومی بودن شریعت آن پیامبر الهی است.

اختصاص شریعت موسی علیه السلام به بنی اسرائیل در تورات

تورات در سفر خروج باب سوم در بیان سخن گفتن خدا با موسی علیه السلام از میان آتشی بر شاخه درخت در آیات 139 می گوید:

«والان اینک استغاثه بنی اسرائیل نزد من رسیده است و ظلمی را نیز که مصریان بر ایشان می کنند دیده ام، (9).پس اکنون بیا ترا نزد فرعون بفرستم و قوم من بنی اسرائیل را از مصر بیرون آوری، (10). ...گفت البته با تو خواهم بود و علامتی که من تو را فرستاده ام این باشد که چون قوم را از مصر بیرون آوری خدا را بر این کوه عبادت خواهید کرد،( 11). موسی به خدا گفت اینک چون من نزد بنی اسرائیل برسم و بدیشان گویم خدای پدرانشان مرا نزد شما فرستاده است و از من بپرسند که نام او چیست بدیشان چه گویم؟13»؟ (2)

در این عبارات، علت رسالت موسی علیه السلام را نجات بنی اسرائیل و غایت آن را عبادت بنی اسرائیل وخطاب آن را به بنی اسرائیل بیان می کند.

و در سفر خروج باب ششم می گوید:

«... بنابر این بنی اسرائیل را بگو من یهوه هستم و شما را از زیر مشقت های مصریان بیرون خواهم آورد و...(6) و شما را خواهم گرفت تا برای من قوم شوید و شما را خدا خواهم بود...(7) وشما را خواهم رسانید به زمینی که در باره آن قسم خوردم که آن را به ابراهیم و اسحاق و یعقوب بخشم....(8)

در این عبارات سخن از قوم برگزیده. است که یهوه خدای آنان است و آنان را از ظلم ما نجات داده و به وعده اش به پدران آنها وفا می کند.

در همان سفر در باب هشتم می گوید:

و او را بگو خداوند چنین می گوید: قوم مرا رها کن تا مرا عبادت کنند(20) زیرا اگر قوم مرا رها کنی همانا بر تو وبندگانت و قومت و خانه هایت انواع مگسها فرستم و خانه های مصریان و زمینی که بر آنند از انواع مگسها پر خواهند شد (21) و در آن روز زمین جوشان را که در آن مقیمند جدا سازم که در آنجا مگسی نباشد تا بدانی که من در میان این زمین یهوه هستم(22) و فرقی در میان قوم خود و قوم تو گذارم... (23)... و فرعون، موسی و هارون را خوانده گفت بروید و برای خدای خود قربانی در این زمین بگذرانید(25) موسی گفت چنین کردن نشاید زیرا آنچه که مکروه مصریان است برای یهوه خدای خود ذبح می کنیم [ مصریان گاو را خدا می دانستند و آن را تقدیس و عبادت می کردند] اینک چون مکروه مصریان را پیش روی ایشان ذبح نماییم آیا ما را سنگسار نمی کنند.(26)

این عبارت تورات، قوم بنی اسرائیل را قوم خدا، در مقابل قوم فرعون، خوانده است که خدا نیز این تبعیض را اعمال می کند. آنگاه در قسمت دیگر احترام (یا لا اقل عدم تعرض و تهاجم فکری موسی ) به معتقدات و رسوم مصریان (یا کار نداشتن به آنها) را می آورد.

در باب دوازدهم همان سفر می گوید:

... این همان شب خداوند است [فصح] که بر جمیع بنی اسرائیل نسلا بعد نسل واجب است که آن را نگاه دارند.(42) و خداوند به موسی و هارون گفت این است فریضه فصح که هیچ بیگانه از آن نخورد(43) واما هر غلام زر خرید او را ختنه کن و پس آن را بخورد(44) نزیل و مزدور آن را نخورند.(45)

ملاحظه می گردد خطاب تشریع در این عبارت صریحا به بنی اسرائیل است و همچنان که می دانیم عید فصح را یهودیان و مسیحیان[دو دین بنی اسرائیل] اجرا می کنند.

در بابهای بیستم و بیست و یکم تا بیست و سوم و سی و پنجم از سفر خروج، احکام شریعت که همگی خطاب به بنی اسرائیل و به مناسبتها و شرایط آنهاست بیان گشته است . در آخر باب بیست و سوم تصرف زمین های اقوام مجاور به دست اسرائیلیان و بردگی آنها برای اسرائیلیان وعده شده است.

سفر لاویان نیز در جای جای به بنی اسرائیل خطاب کرده و احکام و دستورهای مذهبی و اجتماعی بنی اسرائیل را بیان می کند. در این سفر هارون و فرزندانش به منصب کهانت بنی اسرائیل نصب شده اند.

در سفر اعداد که قسمت اعظمی از آن به شمارش طایفه های بنی اسرائیل و شجره هایشان اختصاص دارد، در باب دوازدهم اعتراض هارون و مریم به موسی به خاطر ازدواج با زن حبشی ذکر شده که وضعیت قومی این دین را نشان می دهد.

در سفر تثنیه باب پنجم می گوید:

«و موسی تمامی بنی اسرائیل را خوانده به ایشان گفت: ای اسرائیل! احکامی را من امروز به گوش شما می گویم بشنوید تا آنها را یاد گرفته متوجه باشید که آنها را بجا آورید».(1)

در همان سفر باب چهاردهم می گوید:

شما پسران، یهوه خدای خود هستید پس برای مردگان، خویشتن را مجروح منمایید و ما بین چشمان خود را متراشید زیرا تو برای یهوه خدایت قوم مقدس هستی و خداوند تو را برای خود برگزیده است تا از جمیع امتهایی که بر روی زمین اند به جهت او قوم خاص باشی.

این عبارات که از جاهای مختلف تورات آورده شده، تنها نمونه هایی هستند که شاهد مدعای ما از نظر توراتند.

اختصاص شریعت عیسی علیه السلام به بنی اسرائیل در قرآن

1. «و اذ قال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدی من التوراة و مبشرا...» (صف/6).

2. «اذ قالت الملائکة یا مریم ان الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی... » (آل عمران/45)،

«و یعلمه الکتاب و الحکمة و التوراة و الانجیل و رسولا الی بنی اسرائیل انی قد جئتکم بآیة من ربکم... و مصدقا لما بین یدی من التوراة و لاحل لکم بعض الذی حرم علیکم...» .(آل عمران/5048)

3.«...و قال المسیح یا بنی اسرائیل اعبدوا الله ربی و ربکم...» (مائده/72).

4.«و لما ضرب ابن مریم مثلا اذا قومک منه یصدون و قالوا ءآلهتنا خیر ام هو ما ضربوه لک الا جدلا بل هم قوم خصمون ان هو الا عبد انعمنا علیه و جعلناه مثلا لبنی اسرائیل » (زخرف/57 59).

بیان کوتاه آیات مذکور:

در آیه ردیف یک، رسالت حضرت عیسی به بنی اسرائیل تصریح شده است. اختصاص سالت حضرت عیسی بن مریم به قوم بنی اسرائیل با صراحت بیشتر و به زبان خداوند در آیات ردیف 2 ذکر شده و در تبیین آن یکی از ماموریت های وی را تحلیل بعضی از محرمات تورات (که کتاب اختصاصی بنی اسرائیل بود) دانسته است.

آیه ردیف 3 خطاب حضرت عیسی به بنی اسرائیل را آورده و در آیهردیف 4 او را مثل برای بنی اسرائیل آورده (راهنما و الگو و هادی) و معرفی نموده است.

اینها چند نمونه از آیات مربوط به حضرت عیسی علیه السلام هستند که به طور واضحی از آنها می توان بر اختصاص شریعت عیسی (مسیحیت) به بنی اسرائیل استدلال کرد.

اختصاص شریعت عیسی علیه السلام به بنی اسرائیل در انجیل

در انجیل متی باب دوم آیات یکم تا هفتم می گوید:

و چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه در بیت لحم یهودیه تولد یافت ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده گفتند کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیده ایم و برای پرستش او آمده ایم اما هیرودیس پادشاه چون این را شنید مضطرب شد و تمام اورشلیم با وی، پس همه رؤسای کهنه و کاتبان قوم را جمع کرده از ایشان پرسید که مسیح کجا باید متولد شود؟ بدو گفتند در بیت لحم یهودیه; زیرا که از نبی چنین مکتوب است و تو ای بیت لحم در زمین یهودا از سایر سرداران یهودا هرگز کوچکتر نیستی زیرا که از تو پیشوایی به ظهور خواهد آمد که قوم من اسرائیل را رعایت خواهد نمود.

در همان انجیل باب 15 آیات 21تا 27 می گوید:

پس عیسی از آنجا بیرون شده به دیار صور و صیدون رفت ناگاه زن کنعانیه (غیر اسرائیلی) از آن حدود بیرون آمده فریاد کنان وی را گفت: خداوندا پسر داودا بر من رحم کن، زیرا دختر من سخت دیوانه است لیکن هیچ جوابش نداد تا شاگردان او پیش آمده خواهش نمودند که او را مرخص فرمای زیرا در عقب ما شورش می کند او در جواب گفت فرستاده نشده ام مگر به جهت گوسفندان گم شده خاندان اسرائیل.

در این عبارت حضرت عیسی علیه السلام صریحا رسالت خویش را به جهت گوسفندان گم شده خاندان اسرائیل می داند وحتی از شفا دادن به غیر بنی اسرائیل ابتدا امتناع می کند.

انجیل متی در باب 27 آیه 11 می گوید:

«...اما عیسی در حضور والی ایستاده بود پس والی از او پرسیده گفت آیا تو پادشاه یهود هستی. عیسی بدو گفت تو می گویی ».

آن گونه که واضح است منظور از «پادشاه » در سلطنت ظاهری نبود چون که عیسی چنین موقعیتی نداشت پس مراد پیامبری یهود بود; زیرا که انبیای بنی اسرائیل، امرا و پادشاهان آنان نیز بودند.

در انجیل لوقا آیه 31 تا 32 از باب اول می گوید:

فرشته بدو گفت ای مریم ترسان مباش زیرا که نزد خدا نعمت یافته و اینک حامله شده پسری خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلی مسمی شود و خداوند تخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود× و او بر خاندان یعقوب تا به ابد پادشاهی خواهد کرد و سلطنت او را نهایت نخواهد بود.

در این فرازها نیز پادشاهی عیسی بر بنی اسرائیل ذکر شده است.

در انجیل یوحنا باب 19 آیه یکم تا سوم می گوید:

پس پیلاطس عیسی را گرفته تازیانه زد و لشکریان تاجی از خار بافته بر سرش گذاردند و جامه ارغوانی بدو پوشانیدند و می گفتند سلام ای پادشاه یهود و طبانچه بدو می زدند.

نتیجه بحث

ما در بررسی متون مورد نظر از قرآن و تورات و انجیل به این نتیجه رسیدیم که دین یهود و کتاب تورات دینی است قومی و خطاب آن به بنی اسرائیل (فرزندان یعقوب) می باشد و خطابی به سایر امم ندارد لذا آنها مکلف به آن نیستند و چنین محدودیتی تا آنجا که سراغ داریم از سوی علمای یهودی نفی نشده است.

دین مسیحیت نیز، آن گونه که از قرآن و انجیل استنباط شد، به قوم بنی اسرائیل اختصاص داشته است.

البته پولس [کسی که یهودی بود و با مسیحیان به شدت مخالفت می کرد ولی بعدا مسیحی شد] برای اولین بار دعوت را به میان غیر بنی اسرائیل نیز برد.

با این بیان روشن می گردد که دین حضرت ابراهیم علیه السلام عمومی بوده و در عصر پیش از بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در میان غیر اسرائیلیان رواج داشته و آنان مکلف به دین حنیف بوده اند.

از سوی دیگر، چنان که اشاره شد، مخاطبان دین یهود و مسیحیت، بنی اسرائیل بوده اند. از این رو، در حنفی بودن عده ای از مردم از جمله حضرت محمدصلی الله علیه و آله و سلم در جزیرة العرب پیش از بعثت اشکالی متوجه نخواهد بود.

پی نوشت ها:

1. این مقاله زیر نظر استاد توفیقی توسط جناب آقای محمود احمدی، دانشجوی سال چهارم رشته تخصصی علم کلام تنظیم شد.

2. کتاب المقدس، ص 89.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر