با سلام خدمت دست اندرکاران مجله «پژوهش و حوزه » که به حق خلا مهمی را پر کرده اند. در این مختصر، نقدی که بر مواد درسی و سرفصل های تفسیر و علوم قرآن دارم، تقدیم می کنم.
سر فصل 1:
در این باره سخنی به نظر نمی رسد.
سر فصل 2:
درس «اعراب القرآن » برای سال دوم زود است، چون موضوعی تخصصی ادبی است و برای متعلمین بسیار ثقیل و ملال آور خواهد بود. اعراب القرآن باید پس از تسلط نسبی فرد بر صرف و نحو و علوم بلاغی باشد و ورود به این مباحث ذهن متعلم را در سال دوم به هم می ریزد; مگر این که در حد تمرین صرف و نحو باشد که در این صورت اعراب القرآن نخواهد بود.
گذشته از این که بحث اعراب القرآن قبل از فهم اجمالی معانی آیات، جایگاه خود را در ذهن متعلم پیدا نخواهد کرد.به ویژه که در یکی از بندهای (2) آمده است:
«معرفی کتاب های اعراب القرآن و مؤلفان و مقایسه بین آن ها.»
حال آیا می توان برای طلبه سال دوم چنین ماده ای را تدریس کرد؟ !
سر فصل 3:
پرداختن به لغت برای طلبه بسیار ضروری است، ولی اشتغال به «فروق اللغه » و «وجوه و نظائر» در این مرحله چندان مناسب به نظر نمی رسد، زیرا بحثی ثانوی است که تنها پس از تسلط فرد بر لغت ملموس خواهد شد. بنابراین بهتر است در یک ترم تنها لغت و در ترم های پایانی بحث های دقیق لغوی از قبیل فروق و... مطرح می گردد.
به عبارت دیگر، زمانی باید مباحث ثانوی لغت را مطرح ساخت که سؤال در ذهن متعلم پدیدار شده و به تکاملی رسیده باشد تا موضوع مطرح شده هدر نرود.
سرفصل 5: علوم قرآن
آشنایی با علوم قرآن برای هر طلبه لازم است، ولی دلیل گزینش چند موضوع در این فصل، مشخص نیست; با آن که موضوعات فراوانی که ضروری هم هستند در علوم قرآن مطرح است. گذشته از این که عنوان این فصل (علوم قرآن) با چند سر فصل دیگر تلاقی دارند; چرا که برخی از آن ها نیز از جمله علوم قرآن محسوب می شوند; مانند بحث اعجاز، تفسیر و مفسران، قرائت و....
سر فصل 8:
تفسیر کشاف و جوامع الجامع دو متن موجز و پیچیده اند و به نظر حقیر برای طلبه ای که می خواهد با متون تفسیری آشنا شود در آغاز راه مناسب نیست، بهتر است در این مرحله از تفاسیر روان تر مانند مجمع البیان، تفسیر فخر رازی، المیزان و... استفاده گردد.به علاوه، برای تدریس متونی مانند کشاف و جوامع استاد مناسب و مسلط کم تر پیدا می شود.
سر فصل 9:
تمامی ادبیات وعلوم قرآن و... برای درک صحیح قرآن و آشنایی بیش تر با وحی الهی است، ولی در این برنامه، گویا هدف اصلی به مطالعه سپرده شده و مقدمات، متن قرار گرفته است. اگر بناست طلبه بر قرآن مسلط باشد و از نور آن در موارد خود بهره برد بایستی طی شش سال نزد استاد، حداقل ثلث قرآن را با تفسیر مختصری مانند «شبر» بخواند. در این مدت، خط و محور اصلی کار، متن قرآن باشد که خوانده و مباحثه گردد و بقیه اجزای آن مطالعه شود.
در غیر این صورت اصل در سایه فرع و مقدمات پنهان خواهد شد و متعلم پس از سالیانی عاقبت به دریا نخواهد رسید; چنان که عاقبت رشته های تخصصی تفسیر چه در حوزه و چه در دانشکده های مربوط به همین جا ختم شده است.