ماهان شبکه ایرانیان

غزلی ازشیخ بهاءالدین عاملی

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه

ای تیر غمت را، دل عشاق نشانه

جمعی به تومشغول وتوغایب زمیانه

رفتم به در صومعؤ عابد و زاهد

دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

در میکده رهبانم و در صومعه عابد

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تورامی طلبم خانه به خانه

روزی که برفتند حریفان پی هر کار

زاهد سوی مسجد شد، و من جانب خمّار

من یار طلب کردم و او جلوه گه یار

حاجی برود کعبه و من طالب دیدار

اوخانه همی جویدومن صاحب خانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در میکده و دیر، که جانانه تویی تو

مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

منظورتویی خانه وبتخانه بهانه

بلبل ز چمن زان گل رخسار نشان دید

پروانه در آتش شد و ا نوار عیان دید

عارف صفت روی تو از پیر و جوان دید

یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

دیوانه نیم من که روم خانه به خانه

عاقل به قوانین خرد راه تو پوید

دیوانه برون از همه آیین تو جوید

تا غنچؤ بشکفتؤ این باغ که بوید

هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید

بلبل به غزل خوانی وقمری به ترانه

بی چاره «بهایی» که دلش زار غم تست

هر چند که عاصی است ز خیل خدم تست

امید وی ازعاطفت دم به دم تست

تقصیرخیالی به امیدکرم تست

یعنی که گنه را،به ازاین نیست بهانه

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان