آغاز آفرینش (۵)

در بخش پیشین مقاله روشن شد که نظریه ی «انفجار بزرگ » با اشکالات متعدد روبه رو است و تاکنون هیچ یک از اشکال ها پاسخ قطعی نیافته اند.

در بخش پیشین مقاله روشن شد که نظریه ی «انفجار بزرگ » با اشکالات متعدد روبه رو است و تاکنون هیچ یک از اشکال ها پاسخ قطعی نیافته اند.

اما آن چه از سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه و غیره به دست آمد این بود که خداوند متعال نخست جرمی آب گونه همراه هوا آفرید، از میان آن گاز و کفی پدید آمد، از جرم کف گونه، زمین آفریده شد، و از دود و گاز آن، سیارات پدید آمدند. پس می توان اظهار نظر کرد که کهکشان ها، ستارگان و خانواده ی منظومه ی شمسی در اصل از یک توده جرم آفریده شده اند.

تکامل زمین

از قرآن مجید (طبق تفسیر اهل بیت علیهم السلام) درباره ی انبساط و تکامل تدریجی زمین می توان به این آیه استدلال کرد: «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا...» (1) : «نخستین خانه ای که برای مردم قرار داده شد در سرزمین مکه است » . از این رو مردی از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کرد چرا مکه را «ام القری » مادر شهرها می نامند؟ فرمود: «لان الارض دحیت من تحتها» (2) : چون زمین از زیر آن گسترش یافت.

امام صادق علیه السلام با اشاره به گسترش و تکامل تدریجی زمین از زیر کعبه فرمود: «خلقه الله قبل دحو الارض بالفی عام » (3) : خداوند بیت الله را دو هزار سال پیش از گسترش زمین آفرید.

امام رضا علیه السلام نیز درباره ی این که چرا بیت الله وسط زمین به شمار می رود فرمود: «انه الموضع الذی من تحته دحیت الارض » (4) : کعبه جایی است که از زیر آن زمین گسترده شد.

در نتیجه در میان همه اجرام فضایی (از جمله منظومه ی شمسی) نخست توده ی کوچکی به عنوان مایه نخستین زمین خلق گشته و بعد از آن اجرام فضایی، آفریده شد و سرانجام پس از هزاران سال، زمین به تدریج به شکل کنونی درآمده است. شاهد بر این سخن حدیثی است از امام صادق علیه السلام که مردی از ایشان پرسید: مردم گمان دارند عمر دنیا هفت هزار سال است، فرمود: این چنین نیست، خداوند پنجاه هزار سال پس از آفرینش زمین آن را به حالت بیابان خشک و بدون آب و علف رها کرد. (5)

همچنین از احادیث به دست می آید که گسترش تدریجی زمین و تکامل و بسط آن، از زیر آب به وقوع پیوسته است، مثلا آب عقب رفته و بر ساحت خشکی ها افزوده شده است، چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «فبسط الارض علی الماء» (6) و در پی آن کوهها را به منزله سنگرگاه زمین آفرید.

بارش باران و آفرینش گیاهان

زمین در مراحل نخستین تکوین از آب های آسمانی برخوردار نبوده و همچنان خشک و احتمالا سوزان بوده، در نتیجه هیچ رستنی از آن بیرون نروییده است.

قرآن در این باره می فرماید:

«ان السموات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما وجعلنا من الماء کل شی ء حی » . (7)

«آسمان ها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند ما آن دو را از هم باز و جدا ساختیم، و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم » .

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود: باز شدن آسمان به وسیله باران و باز شدن زمین توسط نباتات و گیاهان انجام پذیرفت. «ففتق السماء بالمطر و فتق الارض بالنبات » . (8)

دلیل این که زمین در ابتدا خشک و سوزان بوده است حدیثی است از امام باقر علیه السلام می فرماید: خدای عزوجل فرمان داد از آب، آتش بیرون آمد، سپس دستور فرمود آتش خاموش شد و از دود آن آسمان ها را آفرید و از خاکستر آن زمین را، «کان کل شی ء ماء، وکان عرشه علی الماء، فامر الله جل و عز الماء فاضطرم نارا، ثم امر النار فخمدت، فارتفع من خمودها دخان، فخلق الله السماوات من ذلک الدخان وخلق الارض من الرماد...» . (9)

پس از بارش های باران، زمین کم کم آماده ی رویش گیاهان می گردد و نخستین گیاهی که از زمین سر بیرون می آورد بنابر آن چه از روایات به دست می آید بوته ی «دبا» بوده است، چنان که امام رضا علیه السلام می فرماید: مردی از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید نخستین درختی که روی زمین غرس شد، نامش چیست و نخستین گیاهی که در زمین رویید چه بوده است؟ «قال یا امیر المؤمنین اخبرنا عن اول شجرة غرست فی الارض؟ فقال: «العوسجة » و منها عصی موسی علیه السلام و ساله عن اول شجرة نبتت فی الارض فقال هی «الدبا» و هو القرع » . (10)

فرمود نخستین درختی که بر زمین غرس شد درخت عوسجه بوده که عصای حضرت موسی از این نوع درخت است، اما نخستین رستنی که از زمین رویید دبا یا قرع است، قرع را کدوی رومی نیز می گویند. (11)

عوسجه درختی است تقریبا به اندازه درخت انار، پرخار، برگش تند، مایل به دراز با رطوبت چسبنده، میوه اش به اندازه ی نخود مایل به دراز و به رنگ سرخ، این میوه به درخت، به مدت طولانی می ماند و نمی ریزد، نوعی از این درخت برگش مایل به سرخی، خار آن بیشتر، شاخه ها درازتر ومیوه اش عریض و با غلاف است. (12)

نخستین درخت

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: نخستین درختی که روی زمین آفریده شد نوعی از درخت خرما به نام «عجوه » بوده است. (13)

عجوه نوعی از درخت خرماست که به عنوان بهترین خرماها و مادر آن ها به حساب می رود. (14)

ابن عربی معتقد است خداوند درخت خرما را از زیادی طینت [سرشت] آدم علیه السلام آفرید، بنابراین نخل، خواهر آدم است که در زبان شرع از او به عنوان «عمه » انسان یاد شده است (15) شاید از این رو از او به عنوان عمه انسان یاد شده است که این رخت بسیاری از ویژگی های انسان را داراست.

نخستین چشمه

نخستین چشمه ای که در زمین جوشید چشمه ی حیوان یا آب حیات بوده است، قال امیرالمؤمنین علیه السلام : «اول عین نبعت علی وجه الارض عین الحیاة » (16) ظاهرا با بارش باران، حیات نیز به زمین سرازیر شده، به ویژه قرآن در آیه قبل اشاره کرد: «ما هر چیز زنده ای را از آب آفریدیم » . امروزه ما به روشنی می بینیم آبزیان بسیاری، از خود آب پدید می آیند; مثلا قناتی احداث می شود، نهری کشیده می شود، پس از مدتی نه چندان دور ماهیان فراوانی دیده می شوند و... با این که می دانیم هیچ کس در آن قنات ماهی رها نکرده است، این سخن را ابن سینا در مقاله پانزدهم از فن هشتم طبیعیات شفا در فصل اول ذکر کرده است، پس هیچ بعید نیست همه ی حیوانات دریایی از آب دریا به وجود آمده باشند.

بنابراین آب، منشا حیات است، حتی زمین مرده را زنده می کند «ان الله یحیی الارض بعد موتها» و همچنین «والله انزل من السماء ماء فاحیا به الارض بعد موتها» . (17)

زنده شدن زمین در نخستین روزهای بهاری توسط آب و هوا صورت می گیرد، بنابراین آب و هوا هر دو حیات بخش اند و شرایط زندگی و حیات بسیاری از جنبدگان را فراهم می آورند.

آفرینش جنبدگان

قرآن درباره ی آفرینش سایر جنبدگان پس از بیان قانون عام مبنی بر آفرینش هر چیز زنده از آب می فرماید:

«والله خلق کل دابة من ماء فمنهم من یمشی علی بطنه ومنهم من یمشی علی رجلین و منهم من یمشی علی اربع یخلق الله ما یشاء ان الله علی کل شی ء قدیر» . (18)

«خداست که هر جنبده ای را ابتدا از آبی آفرید، پس پاره ای از آن ها بر روی دو پا و بعضی از آن ها بر روی چهارپا راه می روند خدا هر چه بخواهد می آفریند، در حقیقت خدا بر هر چیزی تواناست » .

از آیه استفاده می شود که آفرینش همه ی جنبدگان از آب بوده است گرچه آیه مزبور در مقام بیان اصناف، تنها به گروه هایی از آن ها اشاره کرده است، ولی می دانیم گروههای نامبرده همه ی جنبدگان نیستند.

در حدیث می خوانیم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «کل شی ء خلق من الماء» (19) و از برخی روایات نیز استفاده می شود که بسیاری از جنبدگان از خاک زمین آفریده شده اند. حضرت موسی بن جعفر علیمها السلام می فرماید: خداوند چون زمین را خلق کرد بسیاری از جنبدگان زمینی که دارای خون نیستند از خاک آفرید «ان الله لما خلق الارض خلق دبابات الارض من غیر فرث و لا دم، خلقها من تراب » (20) و از بعضی روایات نیز استفاده می شود که خلقت انسان بعد از سایر حیوانات زمینی بوده است. (21)

بنابراین آفرینش انسان پس از آن رخ داده که زمین پر از گیاه، درخت و انواع حیوانات دریایی و زمینی بوده است گویا خداوند خوان کرم گسترده ، انوع نعمت ها مهیا کرده و آن گاه انسان را به عنوان بهترین نوع آفریده ها خلق نموده، به مهمانی فرا خوانده و همه چیز را مسخر او داشته است.

آفرینش جن

شایان ذکر است قبل از پرداختن به کیفیت آفرینش انسان به چند حدیث توجه شود:

1.امام باقر علیه السلام در روایتی می فرماید: قبل از خلقت نسل کنونی بشر خداوند هفت دوره جهان آفریده که از نسل آدم نبوده اند، و هر دوره پس از دوره ای منقرض شدند، سپس آدم ابوالبشر را آفرید و نسل کنونی را از او پراکنده ساخت. (22)

2. امام باقر علیه السلام در حدیث دیگر فرمود: «لقد خلق الله تبارک و تعالی الف الف عالم و الف الف آدم، و انت فی آخر تلک العوالم و اولئک الادمیین » (23) : خداوند هزار هزار [کنایه از عدد بی شمار] جهان و هزار هزار آدم آفرید که شما در آخرین جهان و از آخرین آدم ها هستید.

3. امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرماید: چون خداوند زمین را آفرید پنجاه هزار سال [کنایه از سال های زیاد] آن را رها کرد، سپس موجوداتی آفرید که نه از جنس جن بودند نه از فرشته و نه از انسان، این ها دهها هزار سال ماندند و سپس منقرض گشتند، سپس جن را آفرید که پس از مدتی بنای خون ریزی و فساد در زمین را شروع کردند، کار جن و ناس زمینه ای شد که فرشتگان با آفرینش انسان لب به سؤال گشودند که خداوندا، آیا می خواهی در زمین باز کسی را بیافرینی که تباهی به بار آورد و خونریزی نماید؟ «اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء» . (24)

قرآن مجید با اشاره به آفرینش انسان خاطر نشان می سازد که آفرینش جن قبل از خلقت انسان صورت گرفته است «والجان خلقناه من قبل من نار السموم » (25) : جن را پیش از آدم از آتش گرم و سوزان خلق کردیم، ابلیس نیز از این گروه بود که قبل از آدم به عبادت اشتغال داشت «واذ قلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن » . (کهف/50) .

«هنگامی که به فرشتگان گفتیم: آدم را سجده کنید، همه، جز ابلیس سجده کردند، او از گروه جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید» .

علی بن ابراهیم حدیث جالبی از امام باقر علیه السلام و ایشان از نوشته های امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می کند که یکی از نواده های ابلیس به نام «هام » خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت : من به دست حضرت نوح علیه السلام توبه کردم و با او در کشتی بودم، و هنگامی که به قومش نفرین کرد او را مورد عتاب قرار دادم، همچنین با ابراهیم علیه السلام بودم هنگامی که به آتش افتاد و خداوند آتش را بر او سرد و سلامت کرد، و هنگام غرق شدن فرعون و نجات بنی اسرائیل با حضرت موسی علیه السلام بودم همچنین با هود و صالح بودم، و در کتاب ها خوانده ام که به تو نوید می دادند، سلام می رساندند و تو را به عنوان افضل پیامبران و گرامی ترین آنان می خواندند، اینک آمده ام به آنچه خداوند بر شما نازل فرموده مرا آموزش دهید، آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به امیرالمؤمنین علیه السلام دستور فرمود او را آموزش دهد... (26)

بر فرض صحت حدیث، معلوم می شود مهلت خداوند به ابلیس تا روز قیامت بی حکمت نبوده و چه بسا فرزندان و نوادگان فراوانی از او به راه راست هدایت شده باشند و معلوم می شود که آنان نیز چون پدرشان ابلیس از ویژگی اختیار بهره مندند.

آفرینش انسان

در تورات می خوانیم: «خداوند آدم را از خاک زمین صورت داد و نسیم حیات را بر دماغش دمید» . (27)

قرآن، آغاز آفرینش انسان را از خاک دانسته است «خلقه من تراب » (28) «خلقک من تراب ثم من نطفة » (29) ، «خلقکم من تراب » (30) ، «خلقکم من تراب ثم من نطفة » (31) ، «خلقناکم من تراب ثم من نطفة » (32) ، بعد خاک با آب آمیخته و گل شد «خلقکم من طین » (33) شیطان اشاره به اینجا داشت که لب به اعتراض گشود و گفت: «ءاسجد لمن خلقت طینا» (34) ابلیس گفت: آیا برای کسی که از گل آفریدی سجده کنم، غافل از این که:

آدمی بسرشته از یک مشت گل برگذشت از چرخ و از کوکب به دل

البته این گل، ساده نبوده و اوصافی نیز داشته است، مانند چیزی که از برگزیده و عصاره «سلاله » گل است «لقد خلقناالانسان من سلالة من طین » (35) به یقین انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم، این گل به گونه ای بوده که چسب داشته مانند گل های رسی که سرشته می شوند «انا خلقناهم من طین لازب » (36) : ما آنان را از گلی چسبنده آفریدیم، این گل رنگش تغییر کرده تیره رنگ و لجن گونه شده است «من صلصال من حماء مسنون » (37) در حقیقت انسان را از گلی خشک، از گلی سیاه و بدبو آفریدیم. گرچه از پاره ای روایات به دست می آید مراد از گل بدبو، طینت آدمیان بدکردار است نه گل ظاهری آنان. (38)

باری گل مایه انسان، به تدریج سفال گونه گردیده است «صلصال کالفخار» . (39) : انسان را از گل خشکیده ای سفال مانند آفرید:

یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیست کادم ز تک صلصل فخار برآمد بنا به ظاهر برخی روایات نخستین عضوی که از بدن انسان آفریده شد چشمان او بوده است، (40) و چون کار بدن سازی به پایان رسید و اندام او موزون و آراسته گشت، خداوند از روح خود در او دمید «ثم سواه و نفخ فیه من روحه » (41) آن گاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید.

نتیجه سخن

خلاصه آن چه از آیات و روایات تاکنون به دست آمد:

1. خداوند درباره آفرینش جهان ماده نخست جرمی آب گونه همراه هوا آفرید و از میان آن، دود و کف پدید آمد، از جرم کف، زمین آفریده شد و از دود وگاز آن اجرام فضایی.

2. همه اطراف زمین را آب گرفته بود ومکه به عنوان نخستین قطعه خشکی از این فراگیرد رخ بیرون نمود و آب به تدریج عقب نشست و بر مقدار خشکی افزود.

3. زمین در مراحل نخستین خشک و سوزان و گداخته و مرده بوده و سپس باران بر آن باریده و به تدریج آماده پذیرش حیات، توسط آب آسمان گردیده است.

4. آب باران همراه خود حیات را به زمین ارمغان داشته و چشمه ها جوشیده اند. تا جایی که زمین نیز خود حیات آفرین شده است.

5. از این پس، رستنی ها و درختان در زمین پدید آمده و به بار نشسته اند.

6. با پیدایش آب و آماده شدن خاک به عنوان دو مبدا حیات آبزیان فراوان وجنبدگان زمینی و انواع حیوانات پدیدار گشتند.

7. خداوند موجودات فراوانی آفریده است که از جنس بشر نبوده اند و پس از مدت طولانی منقرض شده اند. و شاید از جمله آن ها «دینوسورها» شناخته شده اند.

8. آفرینش جن و نسناس پیش از آفرینش انسان بوده است. خمیرمایه آفرینش جن آتش و دود است، ابلیس نیز از این گروه است.

9.قرآن مراحل تکون و پیدایش انسان را از آب، خاک، گل (ترکیبی از آب و خاک) عصاره ی گل، گل چسب دار، گل بوگرفته و تیره رنگ، گلی که چون لای و ته نشین آب به تدریج خشک و سفال گونه گردیده است.

10. خداوند، عناصر و اجرام آب، هوا، خاک، نور و سایر عناصری که در آن هاست به گونه ای آفریده که سرتاسر جهان را فراگرفته و همه رازه مند، با جوش و خروش، تبدیل، تغییر، دگرگونی، ناایستایی و صورت پذیر می باشند، عناصر یاد شده می توانند کنار هم قرار گیرند و در شرایط ویژه جرمی را روح مایه باشند، این شرایط وقتی در دریاها جمع آیند می توانند موجب پیدایش آبزیان گردند و هر دسته از شرایط، یک نوع آبزی را مایه گردند، چنان که ابن سینا اشاره کرد.

بنابراین هیچ بعید نیست با کنار هم قرار گرفتن ذرات مناسب، در شرایط ویژه، توسط دست های مرموز و ناپیدای کارگزاران عالم، در برهه ای از زمان انواع حیوانات دریایی، و در پاره ای اوقات انواع حیوانات خشکی، و با اراده ی ویژه خداوند از همان مایه های آب، نور به ویژه نور خورشید و منبع لا یزال انرژی، یک مشت گل و لای بو گرفته و تیره رنگ، موجودی به نام انسان به وجود آید، و او را هدایت کند، چنان که سایر حیوانات را هدایت کرده، و می تواند از دود و آتش سوزان که در اندیشه ی ما هر چیز را نابود می کند موجودی به نام جن بیافریند، و قبل از انسان نیز موجوداتی آفریده باشند که از مایه های دیگر، و غیر از آن چه ذکر شد.

11. آن چه تاکنون مورد بررسی قرار گرفت، تنها در آفرینش آسمان ها و زمین ما تدریج، تکامل گسترش، انبساط و بسط را مشاهده کردیم، اما در آفرینش و تنوع آغازین حیوانات اعم از دریایی و خشکی و انسان ما هیچ اثر تکامل تدریجی و تغییر انواع ندیدیم، به ویژه که بر هر یک از انواع، واژه «خلق و آفرینش » مستقلا به کار رفته است.

افزون بر این، در تاریخ علم دلیل قطعی بر تبدیل انواع به چشم نمی خورد، پس امکان ندارد خوک در اثر تکامل خرس شود و خرس به تدریج میمون گردد و...

12. این نظر امروزه به نام ثبوت انواع یا Fixisme شهرت یافته و از میان دانشمندان قرون اخیر غرب اندیشورانی چون ژون ری John Ray گیاه شناس شهیر انگلیسی (1628-1704) لینه Linne دانشمند گیاه شناس سوئدی (1778-1707) و به ویژه ژرژ کوویه Georgo cuvieh (1762-1832) دیرین شناس فرانسوی است که از این نظریه دفاع کرده اند. (42)

در این باره سخن و نظر دیگری نیز وجود دارد که ما در نوشته ی بعد آن را پی می گیریم.

پی نوشت ها:

1. آل عمران/ 96.

2. توحید صدوق، باب 36; تفسیر قمی: 2/70; احتجاج طبرسی: 2/75; بحار: 54/64، 65، 72; تفسیر نورالثقلین: 1/303 وبعد.

3 و 4.همان.

5 و 6. بحار: 54/87، 88، 93.

7. انبیاء/30.

8. بحار: 54/73، 97.

9.همان، ص 98.

10. عیون اخبار الرضا: 2/221، باب 24، ط اعلمی بیروت 1404ه.ق; بحار: 66/111.

11. تحفه حکیم مؤمن، ص 112.

12. همان، ص 182.

13. کمال الدین صدوق: 1/295; عیون اخبار الرضا: 2، باب 6; بحار: 10/21/88; 12/78; 60/39، 40; 66/112، 129.

14. محاسن برقی، ص 528و بعد.

15. فتوحات: 1/121

16. کمال الدین، ص 296; علل الشرایع: 2، باب 6; بحار: 10/21; ج 36/375.

17. حدید/17; نحل/65.

18. نور/45.

19. بحار: 57/208.

20. همان: 48/143.

21. همان: 57/104، 206.

22. ر.ک، خصال: ابن بابویه: 2/358، باب 7، حدیث 45; بحار: 54/319.

23. خصال، ص 652; بحار: 54/321.

24. تفسیر عیاشی: 1/31; بحار: 54/86و ج 11/103.

25. حجر/27.

26. تفسیر نور الثقلین: 3/8 ذیل آیه ی 27 سوره حجر.

27. تورات، سفر تکوین، فصل 2، بند8.

28. آل عمران/59.

29. کهف/37.

30. روم/20.

31. فاطر/11; غافر/67.

32. حج/5.

33. ر.ک: انعام/2; سجده/7; اعراف/12، اسری/61، ص/76.

34. اسری/61.

35. مؤمنون/12.

36. صافات/11.

37. حجر/33، 26.

38. تفسیر نور الثقلین: 3/7.

39. الرحمن/14.

40. بحار: 11/118; ج 14/373.

41. سجده/9.

42. داروینیسم، دکتر محمود بهزاد، ط کتابفروشی و چاپخانه دانش، ص 2و بعد، 1330 ش; علم و دین، ایان باربور، ص 101 وبعد، مرکز نشر دانشگاهی 1362.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر