فیلسوف و فقیه جلیل القدر ، سید محمد باقر حسینی استر آبادی، مشهور به (( میرداماد)) (960 1041ه 'ق ) از عالمان برجسته شیعی است .وی مدرس بزرگی بود و شاگردان بسیاری تربیت کرد و آثار و کتاب های ماندگاری از خود به جای گذاشت . وی در مسائل اجتماعی نیز برجسته بود به طوری که شاه عباس از قدرت و نفوذ اجتماعی او در هراس بود و بارها اندیشه برانداختن وی را در سر پروراند اما خداوند مکر مکاران را بی اثر ساخت .منزلت اجتماعی و اهتمام وی بر امور مسلمین از تلاش های خالصانه این عالم بزرگ و نیز برخی آثار و مدارکی که از او به جای مانده به خوبی هویداست .
این جانب در پی جمع آوری اجازات و مکاتیب میرداماد به نامه هایی از او دست یافتم که برای معرفی اندیشه سیاسی و بررسی نقش علما در مسائل اجتماعی و سیاسی در عصر صفویه حائز اهمیت است .
یکی از آن ها همین نامه ای است که در زیر میخوانید علت نگاشتن این نامه آن بوده است که عثمانیان بغداد را محاصره کرده بودند، میرداماد در سفر حج توسط افرادی که از بغداد گریخته بودند از این امر آگاه میشود، فورا با بزرگان و پاشایان عثمانی به گفتگو میپردازد و آنان را به ترک جنگ و خون ریزی دعوت میکند سپس نامه ای به علمای بغداد مینویسد و گزارشی از تلاش های خود را در این زمینه برای آنان بازگو میکند، و آن نامه این است :
راقم نمیقه(1 ) و اقل خلیقه(2 ) محمد باقر استرآبادی مدرس دارالسلطنه اصفهان، بعد ازتبلیغ ادعیه محبت آغاز مودت انجام، بر راءی حقایق نمای علمای اعلام و فضلای عالی مقام دارالسلام، انها(3 ) و اعلام میدارد که :
در این ایام سعادت فرجام که این احقر عباد به تقریب زیارت روز عرفه و احراز شرایف طواف اماکن مشرفه وارد این ارض فیض بنیاد، گردید، از تقریر جمعی که از شدت جوع از تنگنای قلعه فرار کرده میآیند، معرفت کامل به احوال سکنه آنجا حاصل نمود .معلوم شد که هر روز جمع کثیر[ی ]از صغیر و کبیر و برنا و پیر در قلعه از فقدان قوت، فوت و تلف و ملحق به سایرین سلف میگردیدند، چون اهل قلعه قایل[به ] کلمتین طیبتین شهادتین و امت رسول الثقلین و در قبله و کتاب، موافق و در دین و شریعت مطابق بودند، به مدلول کریمه(( و ان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما ))و به مفاد(( و ان تنتهوا فهو خیرلکم )) باروسای پرخاش جوی، مستدلا عن احکام الله گفتگو نموده ، جمعی از ایشان را با خود همداستان و به خدمت بندگان خان والا شاءن کشورستان، فایز و به دلایل عقلیه و نصوص شرعیه ایشان را به امتثال فرمان(( و جادلهم بالتی هی احسن ))ارشاد و به منطوقه(( و نزعنا ما فی صدورهم من غل ))تصفیه زلال عناد نموده، به نگارش این صحیفه پرداخت .
بر ضمایر زاکیه حضرات، مخفی و مستور نماناد که اگر خان فلک شاءن را به تاءییدات ایزدی و مددکاری بخت سعید، داعیه کشورگشایی و دارایی، و عالیجاه و زیر صاحب راءی و دستور، ملک آرای(( احمد پاشا)) [ را ]هوس حکمرانی و فرمانروایی باشد، عجزه و ضعفا، که بهین ودیعه(4 )کارخانه ابداعاند، از این دو حالت بری، و لامحاله به نافذ الامری مبسوط الید در مقام رعیتی و فرمان بری میباشند و ایشان را در آن میانه تقصیری نیست که پامال جنود محن(5 )و غارت زده سپاه فتن(6 )شوند . قطع نظر از آن، شغل فرماندهی به مصداق(( تعز من تشاء و تذل من تشاء ))به امر پادشاه ازل منوط[است ]و تغییر و تبدیل کار جهانیان به مفاد(( توتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء )) به مشیت سلطان لم یزل موقوف و مربوط[ میباشد ]و جان سکندرشان موید من عند الله و مشید به جند الله اند .و این معنی هم بدیهی است که بعد از آنکه دو صاحب دولت به یکدیگر مسلط شوند ناموس بزرگی را صیانت و یکدیگر را اعانت خواهند کرد .اما عجزه و رعاع الناس از رهگذر عدم مکنت، در میانه پایمال لشگر حوادث میگردند به نهجی که این خادم علوم دینیه بعض مراتب را به حضرت شاخانی القا و ایشان نیز به سمع مبارک اصغا(7 )فرمودند .
باید آن حضرات عالیات نیز از راه دینداری و غمخواری مخلوقات حضرت باری، مراتبی که باید به عالیجاه مشارالیه و باقی پاشایان با عز و شاءن، حالی نموده، خود را بریء الذمه سازند و زیاده بر این، عجزه و ملهوفین(8 )را به ورطه هلاکت نیندازند،(( ولو انهم فعلوا ما یوعظون به لکان خیرا لهم .))
و بعد از آنکه عالیجاه مشارالیه این معنی را نپذیرند و برای(( کهن ویرانه))(9 )که نمونه(( ان من اوهن البیوت لبیت العنکبوت ))است، خون این همه مسلمانان را به گردن گیرند، صاحب اختیارند(10 !)
پی نوشت ها :
1 نمیقه :نوشته شده، مکتوب،نامه، رساله .
2 خلیقه :آفریده ها، مردم .
3 انها :آگاه ساختن، اطلاع دادن .
4 بهترین ودیعه .
5 محن :دردها و رنج ها .
6 فتنه ها .
7 گوش دادن .
8 ملهوفین : ستمدیدگان .
9 کهن ویرانه :منظور دنیای فانی است .
10 این نامه ضمن منشئات امام قلی میرزا آمده است، بنگرید :ذریعه، ج3، ص169(بیاض امام قلی میرزا ;) فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی آیة الله گلپایگانی، ج3، ص83(نسخه شماره 1859، ص121) ; فهرست کتابهای خطی کتابخانه مجلس سنا، ج1، ص371(منشات نسخه شماره582 ) ما از روی نسخه موجود در مدرسه آیة الله گلپایگانی متن حاضر را استنساخ نمودیم.