01 / 01 / 1382
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدللّه ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی اله الا طیبین الا طهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة اللّه فی الارضین .
با سلام و درود به ساحت مقدس سلطان سریر ارتضاء، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التّحیّة والثّناء)، به شما برادران و خواهران عزیز فرا رسیدن سال جدید را تبریک عرض می کنم و از همه ملت ایران از آن جهت که حرمت ماه محرم حسینی را در ایام سال جدید نگه داشته اند، تشکر می کنم . احترام عاشورای حسینی و محرم برای مردم ما یک فریضه و امر بزرگ و مهم به شمار می رود و مردم عزیز ما این موضوع را امسال و سال گذشته ثابت کردند.
من امروز در این اجتماع عظیم که در خانه علی بن موسی الرضا (علیه السّلام ) و در محضر آن بزرگوار تشکیل شده است ، سه محور عمده را مورد بحث و گفتگو قرار می دهم .
یک محور درباره دو مطلب مهم است که در پیام نوروزی به آن دو اشاره کردم . محور دوم هم درباره موضوع بسیار حساس و خطیر حمله امریکا به عراق است ، و محور سوم اشاره ای کوتاه به وظایفی ست که در این شرایط بر عهده مردم ، مسئولین ، دستگاه های مختلف و من و شماست . از این رهگذر کشور می تواند راه عزت و استقلال و منافع خود را با استحکام و قدرت طی کند.
همان طور که گفتم محور اول ، در مورد دو مطلب است که در پیام نوروزی نیز به آنها اشاره کردم . یکی این که اشتغال یعنی مبارزه با بیکاری و مبارزه با فساد اقتصادی و مالی ، امسال هم باید از طرف مسئولین با جدیت و قدرت دنبال شود. دیگر این که همه سعی و همّت مسئولین کشور و مدیران بخشهای مختلف ، خدمت محسوس و ملموس به مردم باشد. جوانهای عزیز و آحاد مردم کشورمان باید طعم شیرین خدمات دولتی را در کام خود حس کنند.
در سالی که گذشت ، در ادامه مبارزه با بیکاری و فساد مالی کارهای جدی و مهمّی انجام گرفت ؛ من این موضوع را از نزدیک در عملکرد قوه مجریه و قضاییه شاهد بودم . طرحهای اشتغال با جدیت دنبال شد و حتّی خود من به درخواست رئیس جمهور محترم در جلساتی از شورای اشتغال و همچنین در جمع مسئولین مربوط به اشتغال شرکت کردم . این امر نشان می دهد که دولت و مسئولین نسبت به این موضوع جدّی هستند و همّ و غم بیشتری دارند و ان شاءاللّه کارها به نحو مطلوبی پیش می رود.
گزارشی که آقای رئیس جمهور محترم به من ارائه داد حاکی از آن است که تعداد مشاغل ایجاد شده در کشور در سال 81، صدهزار مورد بیش از متقاضیان شغل و بازار کار است . این آمار خوبی است و جدیت مسئولین در این کار را نشان می دهد. اگر این کار با همین جدیت دنبال شود، امید آن می رود که مسئله مهم اشتغال در کشور، به دست مدیران آن حل شود. این امر، مسئله ای بسیار اساسی و کلیدی است . بیکاری منشاء مفاسد بزرگ دیگری ست . بعلاوه این که بیکاری جوانها و خانواده های ما با توسعه و پیشرفت عمومی کشور تضاد جدی خواهد داشت ؛ لذا فعالیت برای ایجاد شغل و اشتغال باید به طور جدّی دنبال شود. در این رابطه مسئولین اجرایی به من قول داده اند که مشکلات را برطرف کنند و من هم موضوع را تعقیب و از آنها مطالبه خواهم کرد.
در مورد مبارزه با فساد مالی و اقتصادی هم گزارشهای خوبی از طرف رئیس جمهور محترم و رئیس محترم قوه قضاییه به من ارائه شد. مبارزه با فساد، موضوعی اصلی و اساسی است . فساد اقتصادی در دستگاه های دولتی موجب می شود که سود همه تلاشهای انجام شده در راستای پیشرفت و تولید ثروت عمومی برای رفاه مردم ، به جیب عده ای مفت خور و سوءاستفاده چی سرازیر شود؛ لذا مبارزه با فساد، جدی ست . متاسفانه بعضی از عناصر سیاسی و غیرسیاسی نه تنها با این حرکت همراهی نکردند بلکه بر آن برچسب یک تسویه حساب سیاسی و خصوصی زدند. این غلط، خلاف واقع و دروغ است . مبارزه با فساد مالی و اقتصادی جدی ست و ادامه دارد. البته من به مسئولین قوه قضاییه و مجریه سفارش کردم که جنجال به راه نیندازند؛ جنجال موجب گم شدن اصل مسئله می شود. باید با آن مبارزه کرد. این مبارزه در قوه مجریه به معنای پیشگیری و جلوگیری از رشد فساد مالی از طریق دهانه ها و دروازه های آن است در قوه قضاییه مبارزه به نحوی دیگر است و تعقیب مجرمین و فسادانگیزان و مجازات آنها را شامل می شود.
این مبارزه برای مردم نقطه امید، اعتماد و اتکاست . اطلاعاتی که بنده از سراسر کشور دارم ، نشان می دهد که مردم به این مبارزه دل بسته اند و ادامه آن را خواهانند؛ حق هم دارند. این امر باید در همه دستگاه ها جدی گرفته شود. ما به فضل پروردگار در دستگاه های دولتی و حکومتی فسادِ لانه کرده نداریم . بین دستگاهی که ممکن است کسانی در اجزاء آن سوءاستفاده کنند و فاسد باشند، و دستگاه هایی مثل رژیم طاغوت که بنیان آن بر فساد است ، تفاوت است . در دستگاه طاغوت ، فساد، سوءاستفاده ، دنیاطلبی و حیف و میل اموال عمومی از ریشه و راس یک سنت و رویه قطعی و عادت همیشگی بوده است .
در نظام جمهوری اسلامی تعالیم و روش اسلام و امام راحل ، جامعه را از چنین چیزی باز داشته است . عناصری سوءاستفاده چی همیشه در گوشه و کنار وجود داشته اند. کسانی هم در بیرون از دستگاه های دولتی ، از امکانات آنها برای پُرکردن کیسه های خود سوءاستفاده می کنند. باید به طور جدی با آنها مبارزه شود. البته مبارزه با آنها کار دشواری ست ؛ چون پول دارند و به تبلیغات می پردازند و شایعه پراکنی می کنند. دشمنان داخل و خارج کشور هم سعی می کنند از حرکت های اصلاحی در کشور جلوگیری کنند. اراده و همت و عزم جازم مسئولان می تواند همه این موانع را از سر راه بردارد و ان شاءاللّه این طور خواهد شد. البته این کارها بلند مدت است .
به مردم عزیز عرض می کنم برای مبارزه با فساد، نباید منتظر جنجال بود و پیش داوری کرد. بایستی منتظر عمل و کار واقعی بود. امیدواریم مسئولان به توفیق و کمک الهی ، با ادعیه حضرت بقیة اللّه (ارواحنافداه ) و با همت و عزم جازم خود با جدیت این راه را دنبال کنند.
درباره مطلب دوم عرض کردم که همه مسئولین باید در خدمت به مردم از یکدیگر سبقت بگیرند و یک نهضت خدمت به مردم راه بیندازند. البته در اصل کار و وظیفه آنها خدمت به مردم است ؛ اما گاهی انگیزه های گوناگون آنها را از کار اصلی باز می دارد و در ملاحظات و مسائل گوناگون می افتند. روحیه ، افکار، ایمان ، صفا، صداقت ، آمادگی های این مردم مؤ من و استعداد فراوان و جوشان جوانهای ما انسان را تحت تاثیر قرار می دهد. مسئولین تا نفس دارند باید به این مردم خدمت کنند. بایستی در بین مسئولین مسابقه خدمتگزاری و خدمت رسانی به مردم برقرار باشد. این مسابقه و رقابت درست است . رقابتهای سیاسی و جناحی و رقابت بر سر قدرت و تکالب در امر دنیا و امور دنیوی مردود است . رقابت ، مسابقه و مبارزه ای درست است که در خدمت گذاری به مردم باشد. قرآن می فرماید: ((سابقوا الی مغفرة من ربّکم ))؛ این مسابقه به سمت مغفرت و رحمت الهی است . ((واستبقوا الخیرات )) برای کارهای نیک ، مسابقه بگذارید.
آن چه امروز درباره محور دوم یعنی موضوع حمله امریکا به عراق که بسیار موضوع مهمی است عرض می کنم این است که ملت عزیز ما بدانند این حمله ابعادی دارد و وسیع تر از عراق است . موضوع فقط حمله به عراق نیست . حمله به یک کشور چه عراق و چه غیرعراق از سوی قدرتی از راه دور و با بهانه های مصنوعی و ساختگی ، به هر صورت غلط است . مردم و افکار عمومی دنیا هم این کار را محکوم کردند. الان در تلویزیونها، اجتماعات عظیم مردم را در شرق و غرب دنیا حتّی در خود امریکا مشاهده می کنید. اما موضوع برای دنیای اسلام ، خطرناک تر است و ابعاد وسیع تری دارد. نباید به موضوع فقط این طور نگاه کرد که دولت و قدرتی با انگیزه های مختلف به کشوری حمله کرده است . البته امریکایی ها سعی می کنند مطلب را جور دیگری جلوه بدهند. آنها وانمود می کنند که هدفشان ساقط کردن صدام است . علت هم این است که صدام حسین سلاح کشتار جمعی دارد یا تروریسم را ترویج و تاءیید می کند. آنها از ملت عراق می خواهند امریکایی ها را حمایت کنند. امریکایی ها این طور در دنیا وانمود می کنند؛ لیکن این فریب است ؛ امروز
خیلی ها در دنیا به این موضع واقف اند. مطلب اساسی این است که یک هیتلریسم جدید و بسیار خطرناک و وقیح در تاریخ ظهور کرده است . آنها درست مثل هیتلر در مقدمات جنگ جهانی دوم عمل می کنند. وقتی در آن زمان هیتلر حملات خود را به کشورهای همسایه خود در اروپا شروع کرد، کار خود را برای افکار عمومی جهان اینطور توجیه کرد که آلمان به فضای حیاتی احتیاج دارد؛ به این معنا که کشور آلمان برای ملت و رژیم آلمان کوچک است . آنها فضای وسیع تری احتیاج دارند تا بتواند تنفس کنند و زنده بمانند. هیتلر مردم خود و همچنین افکار عمومی را این طور توجیه می کرد؛ یک توجیه مسخره و غلط. اکنون هم همه توجیه امریکایی هابرای حمله به عراق و قبل از آن به افغانستان این است که می خواهیم منافع ملی خود را تاءمین و حفظ کنیم و تهدید را از خود برطرف نماییم . این هم توجیهی باب امروز است . حالا کشور عراق کجا، امریکا کجا؟! چه تهدیدی می تواند برای آنها داشته باشد؟! یا منافع امریکا چه چیزی است که لازمه حفظ آنها مجوّز رژیم امریکا برای حمله علیه یک کشور و ملّت است ؟ این سؤ الها، بی پاسخ است . تعریف امریکایی ها از منافع ملی خود شبیه تعریف خان ها و گردن کلفتهای قدیم است که در بعضی از محلات و روستاها وجود داشتند. اگر دختری روستایی قالیچه ای قشنگ می بافت و چشم خان به آن می افتاد و از آن خوشش می آمد، پدر دختر باید قالیچه را تقدیمش می کرد. توجیه هم این بود که خان این قالیچه را لازم دارد. اگر در جایی یک شی ء قیمتی دیده می شد و وجود داشت ، می باید به خان تقدیمش می کردند. این فرهنگ خانی و قلدرمآبی است . شخص می گوید: چون من از چیزی که شما داری خوشم آمده و آن را می خواهم ، باید مرده یا زنده ، آن را به من بدهی . تعریف منافع امریکا به وسیله خود امریکایی ها چنین چیزی
ست . آنها منافعی را برای خود تعریف می کنند. اگر این منافع در اختیار ملت و کشور دیگری باشد، از آنجا که امریکا زور و سلاح دارد، هرجور شده باید این منافع را برای خود تاءمین کند. مهم نیست که ملت آن کشور و منطقه تا چه حد دچار مشکل و دردسر شوند، چقدر عقب ماندگی بر آنها تحمیل و چقدر زندگی آنها لگدمال شود. این مسائل برای امریکایی ها اهمیتی ندارد. این تعریف امریکا از منافع ملی است . این منطقه ، یعنی منطقه عربی و بعد هم منطقه وسیع تر اسلامی ، منطقه ای ست که امروز و فردا از لحاظ ماده ارزشمند نفت غنی ست . امریکایی ها به این نفت احتیاج دارند. فقط هم نفت نیست ؛ منابع زیرزمینی بسیاری وجود دارد، منابع دریایی هم وجود دارد. در این منطقه برای کسی که مسلط به آن باشد، راه دسترسی به همه دنیا وجود دارد. و این منابع ، چیزهایی ست که امریکا به آنها احتیاج دارد؛ مثل همان قالیچه زیبا و قیمتی که خان به آن احتیاج داشت . پس امریکا درنظر دارد که این منافع را تاءمین کند.
دیگر خواسته امریکا در این منطقه ، آن است که بازار مصرف آن را در اختیار گیرد. به هرحال باید تولیدات آنها به فروش برسد. این منطقه هم پُرجمعیت است و مردم آن باید تولیدات امریکا را مصرف کنند تا سرمایه داران امریکایی و صهیونیستی بتوانند جیبهای خود را پُر کنند و سود به دست بیاورند. این موضوع هم از اهداف مهم امریکایی ها در این منطقه به شمار می رود.
برای دسترسی به این اهداف و حفظ آنها لازم است تا رژیمهایی در این منطقه به وجود بیاید که به طور کامل مطیع آنها باشند و سیاستهای آنها را قبول کنند. اگر گفتند نفت تولید کنید، این مقدار تولید کنید، به این قیمت بفروشید، این کالا را مصرف کنید، روابط سیاسی تان را با فلان رقیب امریکا قطع کنید و یا با فلان دوست امریکا رابطه برقرار کنید، این رژیم ها مطیع باشند و هرچه که امریکایی ها گفتند بشنوند و بپذیرند. بنابراین امریکایی ها برای اینکه سلطه خود را در این منطقه حفظ کنند، به رژیمهای کاملا مطیع و دست نشانده و بدون مقاومت نیاز دارند.
الان در منطقه رژیم هایی که مطیع آمریکا باشند، وجود دارند؛ اما امروز یک پدیده ی دیگر هم در دنیا به وجود آمده است که نمی توان آن را نادیده گرفت . امروز دیگر رژیمهای مرتجع ، موروثی و استبدادی حتّی اگر منافع امریکا را هم تاءمین کنند به درد این کشور نمی خورند. آنها به رژیم های سرسپرده ای احتیاج دارند که ظاهر دموکراسی هم داشته باشند. خطر امریکا مخصوص عراق نیست . بسیاری از رژیمهای منطقه که با امریکا روابط خوبی دارند، از آن جایی که رژیمهایی مردم پسند و متکی به آراء مردم نیستند، در آینده مورد چالش امریکا قرار خواهند گرفت . امریکایی ها به رژیمی احتیاج دارند که مثل رژیم طاغوت پهلوی نباشند و مردم در مقابل آن قیام نکنند. رژیم پهلوی از رژیمهای مرتجع و دست نشانده امریکا بود که امریکایی ها به فکر اصلاحش نیفتادند و مردم قیام کرده و آن را سرنگون کردند و نظام اسلامی مورد علاقه خود را سر کار آوردند. اینها می ترسند همین مطلب در کشورهای عربی و اسلامی دیگر هم تکرار شود. این مطلب را تصریح کرده اند. یکی از سیاستمداران و استراتژیست های مؤ ثر امریکایی ب
ه تازگی گفته است که امروزه اگر در کشورهای عربی ، دمکراسی زود هنگام برقرار شود و قدرت و اختیار راءی به مردم داده شود، رژیمهای اسلامی برسر کار می آیند. این مطلب را خود وی در مقابل مجلس سنای امریکا شهادت داد. با توجه به این مطلب ، امریکایی ها باید رژیمهایی را بر سر کار بیاورند که ظاهر مردمی هم داشته و با آراء مردم سرکار آمده باشند. وقتی این هدف محقق شد برای این که مردم افرادی را انتخاب کنند و سرکار بیاورند که منافع امریکا را تاءمین کند، به طرفند دیگری هم احتیاج دارند. این طرفند چیست ؟ ترویج فرهنگ بی بندوباری و بی مبالاتی نسبت به ارزشها در میان مردم . آنها تلاش می کنند که مردم را با فرهنگ امریکایی بار بیاورند. در نتیجه مردم تحت تاءثیر این فرهنگ به کسی راءی می دهند که رژیم امریکا می پسندد.
مجموع این اهداف تلاش و فعالیت گسترده سیاسی ، فرهنگی ، تبلیغاتی و در نهایت نظامی را در دستور کار امریکا قرار می دهد. و اکنون این تلاش و حرکت در عراق صورت گرفته است .
صدام حسین با امریکا همکاری داشت . اگر امریکا و همپیمانان وی در قضیه جنگ با ایران به صدام حسین کمک نمی کردند، او نمی توانست هشت سال در مقابل ملت مبارز و مقاوم و جوانهای ما تاب بیاورد. امریکایی ها با او همکاری کردند. حالا دیگر صدام به درد آنها نمی خورد؛ چون می دانند که صدام دیکتاتور است و اگر سرکار بماند امکان دارد با قیام مردمی زایل و ساقط شود و آن وقت دیگر دست امریکا به هیچ جا بند نخواهد بود. در ایران این دگرگونی رخ داد و آنها منافع خود را از دست دادند.
آنها خود باید صدام را از سرکار بردارند تا بتوانند دیگری را بر روی کار بگذارند. ماهیت حمله به عراق ، در اینجا معلوم می شود. جنگی که اکنون در عراق آغاز شده و جریان دارد، هنوز شدت نگرفته است . بعد از این ، شدت بیشتری خواهد گرفت و این هنوز اول کار است . این جنگ یکی از کثیف ترین جنگهاست ؛ چراکه هدف آن به هیچ وجه بویی از اهداف انسانی نبرده است . اگر امریکایی ها می گویند برای دمکراسی می جنگیم ، دروغ می گویند؛ آنها برای نفت و روی کار آوردن یک رژیم مطیع و تسلیم خود می جنگند. آنها به قصد تصرف عراق و به قبضه گرفتن این کشور قدیمی ، ملت کهن ، منطقه حساس و منابع سرشار و غنی آن می جنگند و می خواهند راحت و بی دردسر آن را ببلعند. امروز اقتصاد امریکا متزلزل است . این موضوع مربوط به امروز نمی شود، بلکه چند سالی است که اقتصاد امریکا رو به تزلزل می رود. آنها به منابع حیاتی عراق احتیاج دارند و می خواهند به هر قیمتی ، با روش هایی که به آنها اشاره شد، این منابع را از چنگ ملت عراق دربیاورند.
این نقشه مخصوص عراق نیست . در درجه اول همه کشورهای عربی ، حتّی آنها که امروز به امریکا کمک می کنند و فرودگاه ها و زمین و فضا و دیگر امکاناتشان در اختیار آنها گذاشته اند، در آینده نه چندان دور در معرض این چالش امریکایی قرار خواهند گرفت . این موضوع را به روشنی خود تحلیلهای امریکایی به ما می فهماند. مسائلی را که من عرض می کنم ، حرفهای ما نیست ؛ حرفهایی است که از دهان خود امریکایی ها بیرون آمده است و اهداف و نیات شوم آنها را برای همه روشن کرده است .
بنابراین در اهداف امریکایی ها در مرحله اول ، کشورهای عربی و در مرحله دوم کشورهای اسلامی قرار دارند.
آیا در مقابل نقشه های آنان مانعی وجود دارد؟ بله ؛ عمده همین است . مانع اساسی و عمده ای که بر سر راه اهداف امریکا وجود دارد عبارت است از نهضت بیداری دنیای اسلام . دنیای اسلام در حال بیدار شدن است . شما به تبلیغات دروغین رادیوهایی که به دست خود استکبار و صهیونیستها امواج رادیویی پخش می کنند و دروغ به گوش مردم دنیا می رسانند، توجه نکنید. واقعیتها این نیست . ادبیات و فرهنگ انقلاب اسلامی در فضای عمومی زندگی ملتهای مسلمان و عرب به طور کامل رسوخ و نفوذ کرده و به خورد ذهنها و فکرها رفته است .
در شرق کشور ما، طالبان توسط خود امریکایی ها سازماندهی شده بودند. آنها از لحاظ فکری ، اعتقادات سلفی داشتند. با شیعه دشمنی سخت و با ایران و انقلاب اسلامی و امام هم داشتند. ما این موضوع را می دانستیم و مشهود بود و گزارشهای فراوانی در مورد آن داشتیم . چند سال قبل در زمان ریاست جمهوری من ، در همین مشهد، وقتی که وضع در افغانستان جور دیگری بود، یک شخصیت عرب متصل به محافل بالای عربی ، همین جا در آستان قدس به من گفت : ((تهدید بعدی شما از طرف افغانستان است . کسانی را از طرف افغانستان علیه شما تحریک می کنند)). نتیجه آن شد که طالبان را خود امریکایی سازماندهی و تغذیه کردند و موشکهای پیشرفته ضدهوایی در اختیار آنها گذاشتند و تا مدت ها از آنها حمایت می کردند. خود امریکایی ها، صدام حسین را تقویت و تجهیز کردند؛ اما این توطئه ها به سمت طراحان توطئه کمانه کرد و متوجه خود آنها شد.
علت چه بود؟ علت این بود که فرهنگ و ادبیات انقلاب در دنیای اسلام مفاهیمی را زنده کرد. درست است که سازماندهی و تاءسیس از طرف خود امریکایی ها و دست نشانده های آنها بود؛ اما فرهنگ ضد استکباری ، ضدیت با تسلط دنیای کفر بر اسلام ، ضدیت با وابستگی سیاسی و اقتصادی به تدریج همه توطئه های آنها را علیه خودشان تربیت کرد. این فرهنگ ها به وسیله انقلاب و با تعالیم امام راحل گسترش پیدا کرده است . کار به آنجا رسید که مجبور شدند افغانستان را اشغال کنند و هنوز هم نظامیهای امریکایی در افغانستان اند.
فرهنگ انقلاب اسلامی در دنیای اسلام به طور کامل رسوخ و نفوذ کرده است . دشمنان می دانند تا وقتی که دنیای اسلام و امت اسلامی معتقد به اسلام اند و فرهنگ قرآنی بر ذهن آنها حاکم است و اسلام ناب محمّدی به تعبیر امام راحل برای مردم هدف و آرمان است ، نمی توانند کاری از پیش ببرند. لذا سعی کرده اند اسلام را در افکار عمومی دنیا خراب کنند.
شاهد بودید که بعد از حادثه بیست شهریور نیویورک و ویران شدن آن دو برج ، رئیس جمهور امریکا در اولین اظهارات ، بدون هیچ تحقیقی در صفحه تلویزیون ظاهر شد و مسلمانها و اسلام را متهم کرد تا موج نفرت و خشم افکار عمومی را متوجه آنها بکند. البته بعد اظهار داشتند که اشتباه شده است . نه ! این موضوع برنامه ای از پیش تعیین شده بود. الان هم به همین شکل است . در حال حاضر تمام دستگاه های تبلیغاتی وابسته به صهیونیسم با تهیه مطلب ، فیلم و تولید وسایل و ابزارهای فرهنگی در همه دنیا سعی دارند که اسلام را در چشم مردم دنیا مبغوض و مورد نفرت قرار دهند. هدف آنان این است که مردم دنیا از اسلام و مسلمانها تنفر پیدا کنند. البته وقتی به کشور افغانستان یا عراق که از جمله کشورهای اسلامی اند حمله می کنند، برای تحریک نشدن افکار عمومی مسلمانان علیه خودشان ، در چند جمله از اسلام تعریف می کنند؛ اما این مصلحتی ست . آنها می دانند که اسلام مانعی اساسی در راه پیشرفت استکبار به سمت هدفهای نهایی خودش است . با ایران اسلامی هم به دلیل حاکمیت اسلام تا این اندازه دشمن ان
د. اسلام به مردم ما یاد داد که می توان مستقل و شجاع بود و بدون تکیه بر ابرقدرتهای قوی زندگی کرد؛ و این به مذاق آنها خوش نیامده است . آنها علیه ایران اسلامی تا آن جا که از دستشان برمی آید تبلیغات می کنند.
یکی از تبلیغات مخرّب آنها علیه ما در قضیه افغانستان و امروز در قضیه عراق ، آن است که می گویند ایران با امریکا همکاری می کند. آنها قصد دارند ایران را در چشم مردم افغانستان و عراق خراب کنند. در دنیای خارج از اسلام این طور تبلیغ می کنند که ایران از مردم افغانستان و عراق حمایت می کند؛ به عبارتی از تروریست حمایت می کند، می خواهد بمب اتم بسازد. این تبلیغاتی دوگانه است ؛ و البته هر دو دروغ است . ما نه طرفدار تروریسم هستیم و نه از هیچ تروریستی حمایت می کنیم . ملت ایران از تروریستها ضربه خورده اند و از آنها متنفرند. این اتهام که جمهوری اسلامی درپی سلاح شیمیایی و بمب اتم است هم از پایه و اساس دروغ است .
ما خود فناوری اتم را به کوری چشم دشمنان به دست آوردیم . ما عضو آژانس اتمی بودیم و قرارداد آژانس بین المللی اتمی را امضا کرده بودیم و قرار بود طبق مقررات کمک هایی به ما شود. متنفذین صهیونیست و امریکا به همه دنیا اعلام کردند که به ایران کمک نکنید. جوانها، متفکرین و استعدادهای جوشان و درخشان ما خود توانستند بدون کمک در طول چند سال ، آرام آرام این فن آوری را به دست آورند. فن آوری اتمی و هسته ای غیر از ساختن بمب اتم است . فن آوری هسته ای رشد علمی در رشته ای محسوب می شود که دارای خواص بسیار است . کسانی که خواستار ساختن بمب اتم باشند می توانند شاخه مربوط به آن را دنبال کنند و به آن برسند. ما خواستار بمب اتم نیستیم و حتی با داشتن سلاح های شیمیایی هم مخالفیم . حتی زمانی که عراق ما را مورد حمله سلاح های شیمیایی قرار می داد، اقدام به تولید سلاح های شیمیایی نکردیم . این مسائل با اصول ما موافق نیست .
بنابراین امروز صهیونیسم و امریکا به شدت از اسلام شما مردم وحشت دارند. دشمنی آنها با اسلام به خاطر نماز و روزه نیست ، بلکه با اسلام از آن جهت دشمن اند که ملت خود را با عزت ، قدرت و برخوردار از استقلال می کند. و این موضع آنها را آزار می دهد. آنها ملت ها را تو سری خور می خواهند. از استقلال آنها می ترسند و می خواهند ملّت ها به آنها وابسته باشند. آنها می خواهند منافع ملتها را چپاول کنند. اسلام نمی گذارد؛ با اسلام به این دلیل دشمن اند. در غیر این صورت اگر کسانی با نام اسلام در خدمت آنها باشند و منافع خود را در خطر نبینند، خیلی هم با اسلام دشمنی نمی کنند. آنها از اسلام می ترسند، چون اسلام مانع از سوءاستفاده های آنها می شود و جلوی چپاول آنها را می گیرد.
پس معلوم شد که این امر، برنامه و نقشه امریکاست . هروقت که لازم باشد، با حمله نظامی به کشوری مثل عراق قضیه را دنبال می کند؛ اما قبل از حمله نظامی ، تلاش های فرهنگی ، تبلیغاتی و حمله سیاسی و اقتصادی خویش را انجام می دهند.
حالا به محور سوم بپردازیم ؛ وظیفه ملت و دولت ایران در قبال این مسائل چیست ؟ اسلام ملت ایران را بیدار کرد، عزت داد، قدرتمند کرد، از حالت گوسفندوار و مطیع و تسلیم جلادان استکباری و صهیونیستی خلاص کرد و نجات داد. حالا باید چه کار کنیم ؟
ببینید برادران و خواهران عزیز من ! دشمن نسبت به ایران اسلامی گزینه جنگ را انتخاب نمی کند. جنگ برای او در کشوری مثل ایران با شرایطی که کشور ما دارد، هیچ صرفه ای ندارد. چرا؟ چون وقتی یک ملت فقط با نیروی نظامی خود نجنگید بلکه با همه ملت خود جنگید، بزرگ ترین قدرتهای دنیا را به زانو درمی آورد. ملت ما این طور است . ملت ما ملّتی پیر، از کارافتاده ، بی حال و بی جان نیست ؛ ملتی جوان است . هفتاد درصد از ملت ما سنینی زیر سی وپنج سال دارند و ملتی جوان و با نیرو و نشاط هستند. جنگ نظامی با چنین ملّتی برای امریکا و غیرامریکا صرفه ای ندارد. ما را در میدان جنگ آزمایش کرده اند و می دانند که چطور مبارزه می کنیم . روح فداکاری ، شهادت طلبی ، نترسیدن از مرگ را در ما شاهد بوده اند. این ویژگی ها مخصوص قشرهایی خاص از مردم نیست بلکه مسئولین ، بزرگ ، کوچک ، پیرمرد هفتادساله ، جوان نورس با اعتقاداتی اسلامی این طورند. ویژگی نترسیدن از مرگ ، در محاسبات امریکایی مثل انداختن یک قلوه سنگ در یک دستگاه است ؛ یک قلوه سنگ بزرگ را در ماشینی بیندازید و ببینید چطور از کار می افتد. صخر
ه ای در مقابل یک مشت است . با ملتی که مردم آن از مرگ نمی ترسند و در مقابل آن شجاعت دارند، نمی توان درافتاد. پس گزینه جنگ نسبت به ایران گزینه بسیار دوری است . آنها می توانند دو کار انجام دهند. خواهش می کنم مسئولین کشور، مدیران گوناگون بخشها و آحاد مردم به این نکته توجه کنند؛ دشمنان ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی فقط به دو موضوع می توانند امید داشته باشند. یکی ناکارآمدی نظام را به مردم القاء کنند؛ یعنی بگویند این نظام نمی تواند خواسته های مردم را برآورده کند و با القای آن به مردم ، ارتباط مستحکم مردم با نظام اسلامی را از بین ببرند. دوم دسته بندی و اختلاف ایجاد کنند. این دو نقطه امید برای صهیونیست ها، امریکایی ها، استکبار و دشمنان نظام اسلامی وجود دارد. همه متوجه این دو نقطه باشند.
القاء ناکارآمدی نظام ، متوجه مسئولین کشور است . در قوه مجریه ، قضاییه ، مقننه ، در نیروهای مسلح ، نهادهای انقلابی ، و همه مؤ سساتی که کاری از کشور را برعهده دارند، مدیران باید خود را برای مدیریت کارآمد و لایق ، آماده و مجهز کرده و برای مردم کار کنند. وقتی از نهضت خدمت رسانی حرف می زنم ، به این جهت است . وقتی می گویم برای خدمت به مردم مسابقه بگذارید، به این دلیل است . تاءکید من بر مبارزه با فساد هم به همین علت است ؛ زیرا اگر مدیری خدای نخواسته فاسد شد، دیگر نمی تواند به مردم خدمت کند و برای آنها مفید باشد. پس اول باید کارآمدی نظام را نشان داد.
منابع ، امکانات و افراد لایق کشور کفایت لازم را برای این کار دارند. کشور ما از لحاظ انسانهای خدوم و کارآمد فقیر نیست . ما افراد کارآمد بسیاری داریم . در بین مدیرانی که امروز در راءس کار هستند، آدمهای کارآمد، لایق و خوبی خدمت می کنند. در بین افراد دیگری نیز که جزو مدیران نیستند انسانهای لایقی وجود دارند. آنها باید کار، همت و تلاش کنند و خدمت به مردم را به عنوان یکی از چیزهایی که می تواند امنیت کلی کشور را تاءمین کند، تلقی کنند؛ لذا باید در خدمت رسانی به مردم با هم رقابت کنند.
شهرداریها و شورای شهر که بعد از این انتخابات بر سرکار آمدند، باید جزو کسانی باشند که خدمت به مردم را سرلوحه کار خود قرار دهند. از اینجا آغاز کنند. برنامه های زاید و منحرف کننده و حرفهای غیرمرتبط به کار را که عده ای به آنها مبتلا بودند و هستند، کنار بگذارند و فقط برای مردم کار کنند.
مسئله دیگر دسته بندی های سیاسی ، مبارزات و پنجه افکنی های جناحی و خطی ست . این مسئله بسیار مضر است و دشمن آن را تقویت می کند. اختلاف سلیقه در کشور وجود دارد؛ اما تبدیل آن به تضاد بنیانی از کارهایی است که دشمن به آن می پردازد و در شکل دهی آن مؤ ثر است . باید مواظب باشیم . مسئولین و جناحهای سیاسی مواظب باشند اختلاف سلیقه را به تضادهای بنیانی تبدیل نکنید. چرا شعارهای دشمن را تکرار می کنید؟! دشمن با هر دوجناح عداوت دارد. خیال نکنید یک جناح را دوست دارد و از جناح دیگر بدش می آید. با هردوی آنها دشمن است . گاهی از جناحی حمایت می کند تا دیگری را تضعیف نماید. بعد که یک جناح ضعیف و یا از صحنه خارج و زایل شد، به تضعیف دیگری می پردازد.
مردم ، مسئولین ، سیاسی ها و جوانهای عزیز ما خیلی مواظب باشند. دشمن خواهان دسته بندی های سیاسی و جدایی بین صفوف مردم است . خط دشمن در کشور ما عبارت است از جدا کردن مردم از نظام و ایجاد فضای هرج و مرج در جامعه . شاهد بودید که در سال 78 این مسائل را به جنجالهای خیابانی هم کشاندند که قدرت بسیج مردمی جلوی تجاوزات آنها را گرفت .
جوانهای عزیز هوشیار باشند و بدانند که نقشه های دشمن در این کشور چیست و چه می خواهد.
علاج و پیشگیری از نفوذ دشمن از این دو نقطه ، خدمت رسانی به مردم و وحدت کلمه مسئولین و مردم است .
باید به این نکته توجه کرد که همه رجزخوانی های امریکا از سر قدرت نیست . البته آنها خود را بزرگترین قدرت دنیا تلقی می کنند، قطعا تجهیزات نظامی شان هم پیشرفته است ، پول بسیاری هم در اختیار دارند؛ اما این موارد دلیل قدرتمندی واقعی در میدان عمل نیست . همین امریکا با این همه قدرت ، بعد از ده سال جنگ از چریکهای ویتنام شکست خورد. ویتنام ، یک کشور دورافتاده و ضعیف بود. در آن زمان امریکا با تجهیزات فراوان ، هواپیما، بمب ، موشک و همه امکانات ارتباطاتی با مردمی جنگید که هیچ امکاناتی نداشتند. اکثر آنها حتی سلاح گرم نیز نداشتند. امریکا از آن مردم شکست خورد و سرافکنده و زبون از ویتنام خارج شد. پول و سلاح مدرن داشتن دلیل قدرت واقعی نیست . بعضی از رجزخوانی ها نشانه ترس است . وقتی بعضی از آدمهای ترسو در تاریکی قرار می گیرند، از ترس سوت می زنند. افرادی که از بیرون به آنها نگاه می کنند، خیال می کنند که آنها سرخوش و بی خیال راه می روند و برای خود سوت می زنند؛ در حالی که از ترس مبادرت به این کار می کنند. بعضی از این رجزخوانی ها
مثل همان سوت زدن آدم ترسو در تاریکی شب است . ملت ما باید به خدای متعال توکل کند. توکل به خدا به معنای کار نکردن و عمل نکردن نیست ؛ توکل به خدا به این معناست که انسان کارهای لازم برای حفظ اقتدار، عزت ، استقلال و امنیت کشور را انجام دهد و پشت سر همه آنها هم خدای متعال و دست قدرت الهی را ببیند. امام راحل در سال 65 به من فرمودند که من از اول انقلاب دست قدرت الهی را در همه جریانهای این کشور دیده ام . بنده هم بعد از رحلت امام تا به امروز دست قدرت پروردگار را در همه جریانهای این کشور مشاهده کرده ام . ملت کار می کند و انسانهای تلاشگر، تلاش می کنند و به قدرت الهی تکیه و به خدا توکل می کنند. به خدای متعال توکل کنید. در کارهای مختلف از قبیل کارهای علمی ، فرهنگی ، دینی ، صنعتی و غیره تلاش کنید. مدیران در مدیریتهای خود تلاش کنند. بدانید که عزت و بقا، متعلق به بندگان صالح و شایسته خداست . آن ملتی که دل به اسلام سپرده است ، با قرآن پیوند بسته است و هیچ قدرتی قادر نیست این کشور و این ملت را شکست دهد.
بار دیگر در پایان عرایضم به روح مطهر ابی الحسن علی بن موسی الرضا (ارواحنافداه ) و به ساحت مقدس و عالی حضرت بقیة اللّه (ارواحنافداه ) سلام و درود خود را عرض می کنیم و از شما برادران و خواهران عزیز که به اینجا تشریف آوردید و از همه ملت ایران به خاطر خوبیها و تلاشهای مؤ منانه و صادقانه آنها تشکر می کنم و همه شما را به خدا می سپارم .
والسّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته