1 / 6 / 79
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایته امیرالمومنین والائمه المعصومین علیهم السلام.
والسلام و الصلاه علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الائمه الهداه المهدیین سیما بقیه الله فی الارضین.
قال الله الحکیم فی کتابه:
الیوم اکملت لکم دینکم و اتمت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا.
عید سعید غدیر را که در روایات ما از آن به عیدالله الاکبر تعبیرشده است به همه ی شیعیان جهان، به ملت شریف ایران، به شما حضارمحترم، و به همه ی کسانی که برای معارف اصیل الهی ارج و منزلتی قائل هستند، تبریک عرض می کنم.
ایام اول سال و روزهای شادمانی عمومی مردم است: عید نوروز، قبل از آن عید قربان، امروز هم عید غدیر.
دراین فضای با نشاط و شاد، و در کنار مرقد نورانی حضرت ابی الحسن امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) اولین مطلبی که می خواهم در جمع شما برادران و خواهران گرامی و عزیز عرض بکنم، راجع به خود مساله ی غدیر است.
غدیر یک مساله اسلامی است یک مساله ی فقط شیعی نیست.
درتاریخ اسلام، پیامبر اکرم یک روز سخنی برزبان رانده و عملی انجام داده است که این سخن و این عمل، از ابعاد گوناگون دارای درس و معناست.
نمی شود ما بگوییم که از غدیر و حدیث غدیر، فقط شیعه استفاده کند اما بقیه مسلمانان از محتوای بسیار غنی یی که دراین کلام شریف نبوی هست و مخصوص یک دوره هم نیست، بهره نبرند.
البته چون درقضیه غدیر، نصب امیرالمومنین (علیه الصلاه والسلام)به امامت و ولایت وجود دارد، شیعه یک دلبستگی بیشتری به این روزو این حدیث دارد ولی مضمون حدیث غدیر، فقط مساله نصب امیرالمومنین به خلافت نیست مضامین دیگری هم دارد که همه مسلمانان می توانند از آن بهره ببرند.
درمورد اصل واقعه غدیر، خوب است که همه افرادی که به مسایل تاریخ اسلام علاقه مندند، بدانند که قضیه غدیر، یک قضیه مسلم است مشکوک نیست فقط شیعیان نیستند که آن را نقل کرده اند بلکه محدثان سنی چه دردوره های گذشته، چه دردوره های میانی و بعدی این ماجرا را نقل کرده اند یعنی همین ماجرایی که درسفر حجه الوداع پیامبر اکرم در غدیرخم اتفاق افتاد.
کاروان بزرگ مسلمانان که دراین سفر با پیامبر حج گزارده بودند، بعضی جلو رفته بودند پیامبر پیکهایی را فرستاد تا آنهارا به عقب برگردانند و ایستاد تا آنهایی که عقب مانده اند،برسند.
اجتماع عظیمی درآن جا تشکیل شد بعضی گفته اند نود هزار، بعضی گفته اند صدهزار، بعضی هم گفته اند صدوبیست هزار نفر درآن اجتماع حضور داشتند.
درآن هوای گرم، مردم ساکن جزیرالعرب که خیلی از آنها هم مال بیابانها و روستاها بودند و به گرما عادت داشتند طاقت نمی آوردند روی زمین داغ بایستند عباهایشان را زیر پاهایشان می گذاشتند تا طاقت بیاورند و بایستند این در روایات مربوط به اهل سنت هم آمده است.
درچنین شرایطی، پیامبر اکرم امیرالمومنین را از زمین بلندمی کند و جلوی چشم خلایق نگه می دارد و می گوید: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه ».
البته این جملات، قبل و بعد هم دارد اما مهمترین قسمتش این است که پیامبر دراین جا مساله ی ولایت یعنی حاکمیت اسلامی را به طوررسمی و صریح مطرح می کند و امیرالمومنین را به عنوان شخص، معین و مطرح می نماید.
این را همان طور که لابد شنیده اید و من هم عرض کردم، برادران اهل سنت ما درکتابهای معتبر نه یکی، نه دو تا دردهها کتاب معتبر نقل کرده اند که مرحوم علامه ی امینی اینها را جمع کرده است، و غیر از ایشان هم کتابهای زیادی دراین خصوص نوشته اند.
بنابراین، این روز، اولا روز ولایت است ثانیا روز ولایت امیرالمومنین است.
در این جمله یی که پیامبر بیان کرده اند، معنای ولایت چیست؟ به طور خلاصه معنایش این است که اسلام در نماز و روزه و زکات واعمال فردی و عبادات خلاصه نمی شود، اسلام دارای نظام سیاسی است،حکومتی بر مبانی مقررات اسلامی پیش بینی شده است.
در اصطلاح و عرف اسلامی، نام حکومت، ولایت است.
ولایت، چه طور حکومتی است؟ ولایت، آن حکومتی است که شخص حاکم باآحاد مردم دارای پیوندهای محبت آمیز و عاطفی و فکری و عقیدتی است.
آن حکومتی که زورکی باشد آن حکومتی که با کودتا همراه باشد آن حکومتی که حاکم، عقاید مردمش را قبول نداشته باشد و افکار واحساسات مردمش را مورد اعتنا قرار ندهد آن حکومتی که حاکم حتی در عرف خود مردم مثل حکومتهای امروز دنیا از امکانات خاص و ازبرخورداریهای ویژه برخوردار باشد و برای او، منطقه ی ویژه یی برای تمتعات دنیوی وجود داشته باشد، هیچکدام به معنای ولایت نیست.
ولایت، یعنی آن حکومتی که در آن، ارتباطات حاکم با مردم،ارتباطات فکری، عقیدتی، عاطفی، انسانی و محبت آمیز است مردم به او متصل و پیوسته اند به او علاقه مندند و او منشا همه این نظام سیاسی و وظایف خود را از خدا می داند و خود را عبد و بنده ی خدامی انگارد.
استکبار در ولایت وجود ندارد.
حکومتی که اسلام معرفی می کند، از دمکراسیهای رایج دنیا، مردمی تراست با دلها و افکار و احساسات و عقاید و نیازهای فکری مردم ارتباط دارد حکومت در خدمت مردم است.
از جنبه ی مادی، حکومت برای شخص حاکم و ولی و تشکیلات حکومتی، به عنوان یک طعمه نباید محسوب بشود و الا ولایت نیست.
اگر آن کسی که در راس حکومت اسلامی است، برای حکومت، برای خود،برای این شان و مقامی که به او رسیده است یا می خواهد به اوبرسد، کیسه ی مادی یی دوخته باشد، آن شخص، ولی نیست آن حکومت هم ولایت نیست.
در حکومت اسلامی، آن کسی که ولی امر است یعنی کار اداره ی نظام سیاسی به او سپرده شده است از لحاظ قانون با دیگران یکسان است او حق دارد بسیاری از کارهای بزرگ را برای مردم و کشور و اسلام و مسلمین انجام دهد اما خود او محکوم قانون است.
از روز اول تا امروز، و بخصوص بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی،در معنای ولایت تحریف کردند به دروغ ولایت را چیزی غیر از آنچه که هست، معرفی کردند گفتند ولایت معنایش این است که مردم محجورند به سرپرست و قیم احتیاج دارند آدمهای نام و نشان دار،این را صریحا در کتابها و مطبوعاتشان نوشتند! دروغ محض، تهمت به اسلام، تهمت به ولایت! در غدیر، مساله ولایت، به عنوان یک امررسمی از سوی پیامبر مطرح شد و امیرالمومنین به عنوان مصداق آن تعیین گردید که البته تفاصیل زیادی دارد و شما آن را می دانید واگر کسانی هم از تفاصیل آن اطلاعی ندارند بخصوص جوانان بهتر این است که در نوشته ها و کتابهای استدلالی و علمی آن را دنبال کنندکه کتابهایی هم در این زمینه نوشته شده و مفید است.
بنده در آغاز سال جاری، شعار وحدت ملی و امنیت ملی را مطرح کردم.
امروز مایلم درباره این دو شعار، به شما عزیزانی که در این جاتشریف دارید و نیز به همه ملت ایران، چند مطلب کوتاه را عرض کنم.
همین مساله غدیر هم می تواند مایه وحدت باشد همچنان که مرحوم آیت الله شهید مطهری مقاله یی با عنوان الغدیر و وحدت اسلامی دارد.
او کتاب الغدیر را که درباره مسائل مربوط به غدیر است یکی ازمحورهای وحدت اسلامی می داند که درست هم است.
ممکن است به نظر عجیب بیاید، اما واقعیت مطلب همین است.
خود مساله غدیر، غیر از آن جنبه یی که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است یعنی حکومت منصوب امیرالمومنین از طرف پیامبر، که در حدیث غدیر آشکار است اصل مساله ی ولایت هم مطرح شده است، این دیگر شیعه و سنی ندارد.
اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی شعار ولایت اسلامی را سر بدهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشوده ی امت اسلامی باز خواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد شد.
مساله ی حکومت و نظام سیاسی و حاکمیت سیاسی، یکی از دشوارترین مسائل برای کشورهاست.
بعضی کشورها دچار استبداد و دیکتاتوری اند بعضی دچار حکومتهای فاسدند، بعضی دچار حکومتهای ضعیف اند بعضی دچار حکومتهای دست نشانده اند.
اگر حکومت اسلامی به معنای حقیقی یعنی همان ولایت به عنوان شعاربرای مسلمانان مطرح بشود، علاج ضعف را هم می کند علاج اقتصاد راهم می کند علاج دست نشاندگی را هم می کند علاج دیکتاتوری را هم می کند.
بنابراین، پرچم ولایت، یک پرچم اسلامی است. من از همه ی برادران شیعه و سنی در کشور خودمان دعوت می کنم فعلا آن محدوده ی جغرافیایی خودمان را مطرح می کنم که به مساله ی غدیر با این چشم نگاه کنند و این بخش از حدیث غدیر و مساله ی غدیر را مورد توجه قرار دهند.
برادران سنی ما هم مثل ما روز غدیر را عید بگیرند عید ولایت برای این که اصل تولد مساله ی ولایت، اهمیتش بسیار زیاد است، مثل اهمیت ولایت امیرالمومنین که این دیگر بین ما و برادران سنی مشترک است.
هم در دوران بعد از پیروزی انقلاب، هم پیش از پیروزی انقلاب،همیشه عقیده ی من براین بود که امروز شیعه و سنی باید اختلافات دیرین خود را در تعامل روزمره ی خودشان کنار بگذارند جنگ و دعوارا کنار بگذارند و مشترکات خود را بچسبند که این یکی ازمشترکات می تواند باشد الان هم عقیده ام همین است.
امروز در دنیا خیلی تلاش می شود که بین شیعه و سنی اختلاف بیفتد،که البته کسانی که اهل فکر و تحلیل اند، می دانند که استکبار ازاین کار چه فواید و منافعی می برد.
هدفشان این است که ایران را از مجموعه ی کشورهای اسلامی جداکنند انقلاب اسلامی را مخصوص مرزهای ایران کنند فشار روی ایران را از سوی کشورهای اسلامی دیگر زمینه سازی کنند و از درس آموزی ملتهای دیگر از درسهای ملت ایران جلوگیری نمایند ما باید درست نقطه ی مقابل عمل کنیم.
هرکس چه در محیط سنی، چه در محیط شیعه به همدلی و ارتباطات حسنه و دوستانه بین شیعه و سنی کمک کند، او به نفع انقلاب واسلام و هدفهای امت اسلامی کار کرده است هرکس سعی در جدایی بکند،درست نقطه ی مقابل آن حرکت کرده است.
بنده اطلاع نزدیک دارم که الان در بعضی از کشورهای اسلامی که نمی خواهم از آنها اسم بیاورم از صندوقهایی که مرتبط با اهداف وامیال بیگانگان است، پولهایی را می گذارند و صرف می کنند مخصوص این که علیه شیعه، علیه عقاید شیعه، علیه تاریخ شیعه کتاب بنویسند و در دنیای اسلام پخش کنند! آیا آنها به تسنن علاقه مندند؟ نه، آنها می خواهند نه شیعه باشد، نه سنی نه با شیعه دوست اند، نه با سنی، منتها چون امروز درایران حکومت اسلامی وپرچم اسلام را یک مجموعه ی شیعی در دست گرفته اند و همه پای بندی ملت ایران را به تشیع می دانند، لذا اینها هرچه دشمنی با انقلاب هم دارند، بر سر شیعه خالی می کنند! با شیعه مبارزه می کنند،برای این که نگذارند حاکمیت سیاسی اسلام و این پرچم افتخار وعزت به جاهای دیگر سرایت کند و مورد جذب جوانان کشورهای دیگرشود هیچکس نباید به این خیانت دشمنان کمک کند.
نه در کشور ما، نه در محافل اسلامی، نه در مجموعه های شیعی، نه در کشور خودمان در بین برادران سنی، هیچکس نباید کاری کند که به خواست استکبار که ایجاد نقار و دشمنی است کمک شود.
البته ما با این بیانمان، نه می خواهیم بگوییم که شیعه، سنی شودیا سنی، شیعه بشود نه هم می خواهیم بگوییم که شیعه و سنی به قدرتوان و مقدورات خودشان، برای تحکیم عقاید خودشان کار علمی نکنند.
اتفاقا کار علمی، خیلی خوب است هیچ اشکالی ندارد کتابهای علمی بنویسند در محیطهای علمی، نه در محیطهای غیر علمی، آن هم بالحنهای بد و غلط.
بنابراین، اگر کسی می تواند منطق خود را ثابت کند، هیچ ما جلوی کار او را نباید بگیریم اما اگر کسی می خواهد با حرف، با عمل،با شیوه های گوناگون، اختلاف ایجاد کند، این را ما فکر می کنیم که در خدمت دشمن است هم سنی ها باید مراقب باشند، هم شیعه ها بایدمراقب باشند.
وحدت ملی را که ما گفتیم، شامل این هم می شود.
البته من همین جا عرض بکنم که امروز کسانی وحدت ملی را نه به عنوان شعارهای مذهبی، بلکه با شعارهای سیاسی خدشه دار می کنند.
ما به اینها هم نصیحت کردیم و امروز هم نصیحت می کنیم که نگذارند وحدت این ملت بزرگ و متحد خدشه دار بشود.
جداکردن بدنه های این ملت بزرگ از یکدیگر، خدمت به دشمنان این ملت است.
اگر این ملت بزرگ و رشید، وحدت ملی را در این کشور حفظ کند،آن وقت این وحدت، برای وحدت ملتهای دیگر زمینه سازی می شود.
اگر یک امت اسلامی با حدود یک و نیم میلیارد نفر جمعیت، درمسائل اساسی خودشان متحد باشند، شما ببینید چه قدرت عظیمی دردنیا به وجود می آید اما اگر وحدت ملی خدشه دار شد دیگر حرف زدن از وحدت جهان اسلام یک سخن افسانه گون است و همه می خندند عده یی می خواهند این را به وجود بیاورند.
وحدت ملی چگونه تامین می شود؟
یکی از چیزهایی که وحدت ملی را تامین می کند، این است که آن کسانی که سخنشان در میان مردم، حوزه ی تاثیری دارد یا مسئولند،یا چهره موجه دینی اند چهره ی روحانی اند، چهره سیاسی اند دراظهارات خودشان کاری نکنند که یک گروه و جناح از مردم، دلهاشان نسبت به دیگران چرکین شود فتنه انگیزی نکنند.
البته فتنه انگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکی ازمواد برنامه یی است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر دارند.
همین رادیوهای بیگانه، همین مراکز خبری، شاید بشود گفت نصف حرفهایشان طراحی شده است، برای این که بتوانند دلهای گروهی ازمردم را نسبت به گروه دیگری بدبین و مکدر کنند اصلا می نشینندطراحی می کنند که این طور بگوییم که این اثر را بکند.
آن کسانی که زبان و قلمشان کار می کند، در درجه اول باید این را رعایت کنند که آنچه می گویند، ایجاد بدبینی نکند.
مردم نسبت به یکدیگر بدبین بشوند، یا مردم نسبت به مسئولان بدبین بشوند، این باز یک نوع فتنه سازی و گناه دیگری است.
بعضیها همه همتشان این است که با شایعه پردازی، با جعل خبر، باپرداختهای تقلب آمیز خبر، ممکن است یک خبر اصلش هم راست باشد،اما به نوعی آن را پردازش کنند تا مطلب دروغ و خلاف واقعی را درذهن مخاطب القا کند دلهای مردم، جوانان و خوانندگان و شنوندگان خودشان را نسبت به مسئولان نظام بدبین کنند آنها را دچار تردیدکنند، این کار چه فایده ای دارد؟ جز کند کردن حرکت پیشرفت ملت وکشور، هیچ فایده ای دیگری ندارد، جز این که مسئولان را دراین کارمردد کند، مردم را نسبت به آینده ناامید کند و نیروی عظیم امیدرا ازمردم بگیرد، هیچ فایده یی ندارد.
بعضی سعی می کنند افرادی را به همه نظام و یا به برخی ازمسئولان نظام بدبین کنند، درحالی که اگر حقیقتا سخن حقی وجود داشته باشد، آن سخن حق ممکن است ازطریقی به گوش مسئول یا مسئول مافوق او منتقل شود که آثار خیلی بهتری هم داشته باشد.
حادثه ای اتفاق می افتد، تروری می شود، جنایتی در جایی اتفاق می افتد، آن قدر حرف خلاف، توهم آمیز و حیرت آور برای خواننده اززبان کسانی که هیچ احساس مسئولیتی نمی کنند، شنیده می شود! آن کسانی که از واقعیت ها خبر دارند، می بینند که چه قدر اینها یادورند، یا خودشان را عمدا از واقعیت دور نگه می دارند اینهاچیزهایی است که وحدت ملی را خدشه دار می کند.
بنابراین، وحدت ملی یکی ازاساسی ترین خواسته های یک ملت است.
اگر ملتی با اتحاد کلمه در میدان اقتصاد وارد بشود، پیشرفت می کند جنگی برایش پیش بیاید و وارد بشود، پیشرفت می کند.
با وحدت ملی، آبرویی ملت را بهتر می شود حفظ کرد.
یک ملت، تمام آرمانهای بزرگ خودش را درسایه وحدت ملی می تواندبه دست آورد.
اختلاف، تفرق کلمه، جدایی دلها از یکدیگر، رودررو قراردادن جناحها و گروهها و اشخاص و شخصیتها با یکدیگر، نمی تواند هیچ خدمتی بکند.
بنابراین، این یک اصل است که امیدواریم همه رعایت بکنند، این خواست و مطالبه ما از مسئولانی است که با افکار عمومی مردم سروکاردارند.
مقوله دوم، مقوله امنیت ملی است.
امنیت ملی بسیار مهم است. البته امنیت ملی شامل امنیت داخلی وامنیت خارجی است.
امنیت خارجی، یعنی آن جایی که امنیت یک کشور از ناحیه نیروهای خارج ازاین مرز تهدید می شود یا نیروهای نظامی- مثل جنگهایی که اتفاق می افتد به مرزهای یک کشور حمله کنند یا تهاجم سیاسی وتبلیغاتی علیه یک کشور صورت گیرد، که گاهی موجب اختلال و اغتشاش می شود، که این هم مکرر در کشورها دیده شده و مشکلاتی را به وجودآورده است.
امنیت داخلی، یک طیف وسیع از تلاشی است که اگر همه مسئولان ذی ربطبا همه توان کار بکنند، خواهند توانست این خواسته بزرگ راتامین کنند لذا امنیت چیز کمی نیست.
همان طور که من اول سال عرض کردم، اگر امنیت نباشد، فعالیت اقتصادی هم دیگر نخواهدبود.
اگر امنیت نباشد، عدالت اجتماعی هم نخواهدبود.
اگر امنیت نباشد، دانش و پیشرفت علمی هم نخواهدبود. اگر امنیت نباشد، همه رشته های یک مملکت بتدریج از هم گسسته خواهد شد لذاامنیت، پایه و اساس است.
البته امنیت، مثالهای مهمتر و مثالهای کم اهمیت تر هم دارد.
مثال ناامنی که همه آحاد مردم ممکن است در زندگی روزمره خودشان، یا با آن برخورد کرده باشند، یا از دیگران شنیده باشند،چیزهایی است که اگر چه حایز اهمیت است، اما آن چنان تهدیدکننده نیست مثل سرقتها که البته دستگاهها باید جلوی اینها راهم بگیرند.
سرقت، مقوله یی است که دستگاههای انتظامی باید با جدیت مقابل آن بایستند.
عده یی برای اهداف پست و حقیر خودشان امنیت خانواده ها را به هم می زنند این یک مثال برای ناامنی است اما یک مثال درجه ی اول نیست.
ناامنی از قبل انسانهای لاابالی و شرور و اوباش و اراذل که طبعا شرارت دارند و محیط زندگی را ناامن می کنند، این هم ناامنی است.
در گوشه و کنار ما گزارشهایی داریم که حتما هم بعضی از شما درجاهایی دیده اید یا شنیده اید آدمهایی که پای بند به هیچ قانون وضابطه یی نیستند انسانهای شریری که در کوچه ها و محله ها برای ملت و نوامیس و آبروی مردم ناامنی درست می کنند.
این هم به عهده ی دستگاههای انتظامی و قضایی است که با این اراذل و اوباش و ناامن سازان محیط زندگی و کار مردم برخوردکنند، تا کسانی که به صرف این که یک وسیله ی برنده و یک حربه به دست می آورند، خیال نکنند که حق دارند هر غلطی و هر عمل نادرستی را انجام بدهند، اینها بدانند که ناامن کردن محیط زندگی مردم،سزا و مجازاتش فقط این نیست که چهار صباح بروند در فلان زندان بخوابند.
اسلام برای کسانی که محیط زندگی را ناامن می کنند و مردم رامی ترسانند و اخافه می کنند، مجازاتهای سنگین تری گذاشته است.
اگر، هم در مورد اینها، و هم در مورد سارقان، حکم الهی جاری بشود بخصوص آن کسانی که حرفه شان را این قرار داده اند مطمئنا به میزان زیادی تاثیر خواهد گذاشت.
ملاحظه ی بعضی از رودربایستی های جهانی و امواج تبلیغاتی رانکنند، ببینند حکم خدا چیست.
حکم الهی، همه چیز را در جای خود و با میزان صحیح، معین کرده است.
ناامنی اقتصادی، بخش دیگری از ناامنی است.
آن کسانی که محیطهای اقتصادی را ناامن می کنند اگر کسانی سرمایه های کوچکی دارند، اینها با کارهای غیرقانونی، بازرنگی ها، این سرمایه های کوچک و امکانات مردم را نابود می کنند وبه سود خودشان مصادره می کنند.
آنهایی که بالاتر از این، امکانات دولتی و عمومی را بازرنگی ها، با تسلط بر قوانین و مقررات و گریزگاههای قانونی، به نفع خودشان مصادره می کنند و هر جا که بتوانند، از سوءاستفاده های شخصی نمی گذرند اینها محیطهای اقتصادی را ناامن می کنند.
شما ببینید اگر در یک کشور وضع اقتصادی بیمار است، یکی از چندعلت وجود همین گریزگاهها از قانون است، که کسانی می توانند بااستفاده از اینها سوءاستفاده کنند و جیبهای خودشان را پر کنند وامکانات مردم و دولت را به نفع و سمت خودشان بکشانند.
از همه اینها بالاتر، ناامنی اجتماعی است که در حقیقت ناامنی ملی، بیشتر متوجه به این نمونه است.
محیطهای کار را ناامن کنند محیطهای علمی را ناامن کنندمحیطهای دانشجویی را ناامن کنند.
این که من قبلا هم اشاره کردم که یک مقام آمریکایی در یک ماه قبل از این، خبر داد که در ایران ناامنی وجود خواهد داشت، این ناامنی است.
اینها برنامه هایی دارند بایستی هم آحاد مردم هوشیار باشند، هم کسانی که بیشتر آماج توطئه های اینها هستند، هوشیار باشند.
از اول انقلاب تا حالا، بارها دشمن تلاش کرده است گذشت نزدیک به نیم قرن، حالا اعتراف کرده اند که کودتای 28مرداد را آنها راه انداخته اند! اعتراف کرده اند که از حکومت سرکوبگر و دیکتاتور وفاسد شاه پهلوی حمایت کرده اند! بعد از این که از کودتای 28مرداد، نزدیک به چهل و هفت سال می گذرد، اما حالا اعتراف کرده اند که آن کودتا را ما راه انداخته ایم و بیست و پنج سال حکومت دیکتاتور و سرکوبگر و فاسد و وابسته ی شاه را ما حمایت وپشتیبانی کرده ایم! حالا اعتراف کرده اند که ما صدام حسین را درجنگ با ایران حمایت کرده ایم! به نظر شما ملت مظلوم ایران درمقابل این موضع و این اعترافات، چه احساسی پیدا می کند؟ هشت سال جنگ از طرف رژیم عراق علیه ما تحمیل شد شهرها بمباران شد منابع حیاتی از بین رفت جوانان به شهادت رسیدند هزارها میلیارد ثروت ملی نابود شد فرصتها مشغول شد یک جنایت عظیم تاریخی اتفاق افتاد.
همان روزها ما همیشه تکرار می کردیم که آمریکاییها دارند به صدام حسین کمک می کنند در سخنرانیهای همان ایام جنگ، بارها این مطلب را می گفتیم اما خودشان منکر بودند و می گفتند ما بی طرفیم!
حالا بعد از آن که از پایان جنگ، دوازده سال می گذرد، این وزیرآمریکایی در یک سخنرانی واضح در یک مرکزی، به طور رسمی اعتراف می کند که ما به صدام حسین کمک کرده ایم! حالا سوال این است که این اعترافات شما به چه درد ما می خورد.
حالا که بیست و پنج سال محمدرضا پهلوی ظالم سرکوبگر فاسد دشمن ملت را براین ملت مسلط کردید و آنها پدر این ملت را درآوردند،شما اعتراف می کنید که بله، ما آن وقت این کار را کردیم! آن وقت ما این کار را کردیم، به درد حالا چه می خورد؟! کسی بزندفرزند و عزیز انسان را نابود کند، بعد هم بگوید ببخشید! اینهاببخشید هم نمی گویند! الان نمی گویند ما معذرت می خواهیم فقط اعتراف می کنند! شما کودتای 28مرداد را راه انداختید بعد از آن،سالهای متمادی این کشور را اسیر ظلم و فساد کردید حالا می گوییدکه بله، ما کردیم! این اعتراف شما نسبت به آن روز، به دردامروز ما چه می خورد؟! من حالا می گویم که ممکن است بیست سال دیگر، بیست و پنج سال دیگر، یک وزیر دیگر آمریکایی بیاید واعتراف کند که بله، ما در فلان اوقات- یعنی همین سالهایی که مازندگی می کنیم- علیه ایران این توطئه را چیدیم این حرکت راکردیم این کار خلاف را انجام دادیم دشمنانشان را این طور تجهیزکردیم، در داخل، مخالفانشان را این طور سازماندهی کردیم و ...بعد از آن که سالها از جرم و جنایت گذشته است و الان هم شما به جنایات شبیه آن سالها اشتغال دارید، اعتراف به چه درد ملت ایران می خورد؟! شما در بیاناتتان دو کلمه می گویید که ایران دارای ملت بزرگ و فرهنگ کهنی است آیا همین کافی است که این همه خیانت و دشمنی و حق کشی نسبت به این ملت را از یاد ببرد؟! بچه گول می زنید؟! این ملت، ملت کهنی است.
خود این ملت خیلی بهتر می داند که ملت کهنی است و مواریث فرهنگی باارزشی دارد.
ما خودمان قبل از شما اطلاع داریم که جایگاه جغرافیایی ما، جایگاه بسیار مهم و استراتژیک است اما اینها را شما الان زحمت کشیده ایدو تازه فهمیده اید؟! این وضعیت کسانی است که با یک ملت، جز ازموضع قلدری و قدرت طلبی نمی خواهند برخورد کنند.
عیب بزرگ آمریکا که بلای بزرگ بشریت امروز است این است که باملتها و مردم دنیا می خواهد از موضع قلدری و ارباب و رعیتی برخوردکند! با اوپک از موضع قلدری با ملتها و با سیاست خارجی فلان کشور ازموضع قلدری! قلدری برای چه؟ آیا برای آرمانی؟ نه،قلدری برای منافع خودشان! می خواهند گردن کلفتی کنند که منافع خودشان را تامین کنند.
ممکن است یک کشور و ملتی به هر دلیلی زیر بار این قلدری برود،اما اگر ملتی مثل ملت ایران، مسئولانش وامدار شما نیستند،دستشان زیرکارد شما نیست، نقطه ضعف پیش شماها ندارند، کاری نکرده اند که بترسند شما علیه شان افشاگری بکنید، با ملت ارتباطدارند، ملت ایران هم ملتی است که عزت و اسلام وایستادگی برای عقیده و زندگی با اعتقاد راسخ و استقلال را آزمایش کرده است، اگرچنین ملتی نخواست زیر بار قلدری شما برود، آیا این ملت جرمی کرده و گناهی مرتکب شده است؟ اگر ملتی نخواست این قلدری رابپذیرد، گفت ما اساس قلدری و زورگویی شما را رد می کنیم، اگرملتی در چنین موضع صریحی ایستاد، شما با کدام وسیله و ابزارمی خواهید این ملت را ازپای درآورید؟ چطور می توانید؟ ابرقدرتهااصرارشان این است که این طور وانمود کنند که ما هرکار بخواهیم دردنیا انجام بدهیم، آن کار انجام می گیرد.
درجاهایی هم همین طور اتفاق می افتد اما چرا؟ به خاطر این است که سران آن کشورها دست نشانده و ضعیفند.
ابرقدرتها به دروغ ادعا می کنند که هرکاری بخواهند می توانندانجام بدهند.
حکومت اسلامی و ملت ایران با بیست سال ایستادگی و پیشرفت خودش،با این که ابرقدرت آمریکا با همه وجود با این ملت و هدفهایش مخالف بود، اما ثابت کرد که نه آمریکا، نه هیچ ابرقدرت دیگری،نه همه ابرقدرتها روی هم، درمقابل ملتی که بیدار و شجاع است وحق خود را می شناسد و از حق خود دفاع می کند، هیچ غلطی نمی توانندبکنند! من می گویم دولت آمریکا الان هم که اعتراف می کند بیست وپنج سال از دیکتاتوری دفاع کرده است، باز از آن دیکتاتوری دارددفاع می کند منتها دفاع تبلیغاتی و موذیانه! امروز آنها که نیستند، آنها که به جهنم رفتند، اما تفاله ها و زباله هایشان درآمریکا زیر چتر حمایت دولت آمریکا هستند، دست نشاندگان ومزدورانشان در هر نقطه ای از دنیا اگر در گوشه و کنار کشور خودمان هم پیدا بشوند مورد حمایت آمریکا هستند.
الان همین وزیره آمریکایی در همین سخنانش هم از رژیم شاه تبلیغ و تعریف دروغ کرده است، می گوید که رژیم شاه دیکتاتور و بد بود،منتها اقتصاد ایران را شکوفا کرد! این بزرگترین و خنده آورترین دروغی است که یک وزیر خارجه می تواند درشرایط فعلی بر زبان جاری کند! آیا اقتصاد ایران را آنها شکوفا کردند؟! این نکته رامخصوصا جوانان بدانند کسانی که در آن زمان بوده اند، وقایع رااز نزدیک لمس کرده اند که ایران در رژیم گذشته، نه فقط ازلحاظ اقتصاد زمان آنها، بلکه از لحاظ حتی پایه های اقتصادی که تا سالها بعد هم اثرش باقی ماند بزرگترین خیانت را رژیم پهلوی به اقتصاد ایران کرده است! ایران را به انبار کالاهای وارداتی کم ارزش و بی فایده ی غربی تبدیل کردند ابزارهای بنجل، چیزهای زیادی و غیر لازم با پولهای کلان! کشاورزی این کشور را که یک روزبکلی خودکفا بود، بکلی نابود کردند، به طوری که بعد از گذشت سالها هنوز هم که هنوز است، کشاورزی ما به حال اول برنگشته است چون سیل مهاجرتهایی که با تشویق آنها به سمت شهرها به راه افتاد، چیزی نبود که به آسانی بشود جلوی آن را گرفت، ملت را ازلحاظ کشاورزی، وابسته ی به بیگانه کردند.
آن روز گندم ایران را از آمریکا می خریدند، سیلوی گندم را هم شورویها می ساختند! یعنی هم از لحاظ گندم، هم از لحاظ جای نگهداری گندم، وابسته بودند.
آن روز روستاها را تخریب کردند صنعت کشور را که وقت پیشرفت آن بود متوقف نگه داشتند آن پیشرفتی که باید در صنعت پیش می آمد،برای این که بتواند جلوی واردات را بگیرد، ایجاد نشد جلوی صنعت فعال دراین کشور گرفته شد آن صنعتی ترویج شد که وابستگی اش به خارج، به قدر کالاهای تولید شده بود، یا حتی بیشتر.
علم را متوقف کردند.دم از دانشگاه و دانشجو زدند، اما عملادانشگاههای کشور از کمترین فعالیت علمی برخوردار بودند! هرکس مغز فعال و استعداد درخشانی بود، اگر می خواست کار کند، اگردرداخل کشور سرکوبش نمی کردند، مجبور بود برود بیرون کار کنداین جا نمی شد.
کمپانیهای خارجی را بربیشترین منابع اقتصادی کشور مسلط کردندو بیشترین ذخایر نفتی را به صورت رایگان از دست دادند.
البته امروز هم قیمت نفت ارزان است امروز هم این پولی که تولید کنندگان نفت برای نفت می گیرند، حقیقتا شاید بشود گفت که یک دهم آن پولی است که باید بگیرند.
همین حالا من این را به شما عرض بکنم که پولی که دولت های واردکننده نفت به عنوان مالیات دریافت می کنند، بیشتر از سودی است که کشورهای صادرکننده نفت از پول فروش نفت به دست می آورندالان هم همین طور است اما آن روز با امروز قابل مقایسه نبود.
سالهای متمادی، تا اوایل دهه پنجاه، قیمت هربشکه نفت زیر یک دلار بود بعد خود اروپاییها و امریکاییها برای این که بتواننداجناس خودشان را به قیمت گران به اینها بفروشند، و چون اینهاتوان پولی نداشتند، به اراده خود آنها قیمت نفت تکانی خورد وبه حدود هشت، نه دلار رسید تا اینها پولی پیدا کنند و بتوانندبا آن، اجناس کارخانجات آنها را بخرند همین طور هم شد.
درایران زمان رژیم شاه، در صندوقهای متعلق به امریکاییهاپولهایی بی حساب ریخته می شد، تا در مقابل آنها قطعات یدکی هواپیما و چیزهایی که لازم بود، باز بی حساب و کتاب به اینهابدهند و بفروشند اصلا مساله ساخت مطرح نبود.
اقتصاد آن روز ایران، برای ملت ایران بدترین اقتصادها بودالبته برای غارتگران و امریکاییها چیز خیلی خوبی بود.
این جناب، حالا بعد از گذشت سالهای متمادی که هرتحلیل گر واقتصاددانی می داند آن روز هم می دانستند و برافراد وارد پنهان نبود که رژیم شاه چه بلایی برسر اقتصاد کشور درآورده است،می گوید که آن رژیم، اقتصاد کشور ایران را شکوفا کرده است! چراالان این حرف را می زند؟ این برای آن است که تا آن جوانی که امروز در این کشور هست و احیانا از شرایط اقتصادی موجود رنج می برد، تصور بکند که در دوران رژیم گذشته، شرایط اقتصادی خوب بوده است! این شیطنت را آن جناب سیاسی، خیلی ساده با این قصدبیان می کند و نیت این است که بگوید و شایع کند که اقتصاد ایران در زمان گذشته، اقتصاد شکوفایی بود! بدترین دوران برای طبقات فقیر، بدترین دوران از لحاظ غارتگری و چپاولگری منابع طبیعی توسط بیگانگان بخصوص آمریکا در این کشور، این دوران بوده است اما وی حالا می گوید که از لحاظ اقتصادی، شکوفا بوده است! قصداین دشمنان خارجی، ایجاد ناامنی و اختلاف و ایجاد تردید و تزلزل است.
اگر امروز ملت ایران و مسئولان کشور به آمریکا به چشم دشمن نگاه می کنند، این یک عمل بی دلیل نیست.
گفتند بیایید دیوار بی اعتمادی را برداریم.
آن جناب در آن جا گفت در این جا هم بعضی قلم بدستها فورا ازخدا خواستند همینهایی که به احتمال زیاد بعضی شان وابسته به همان مراکز هم هستند و از آن جا پشتیبانی می شوند فورا این مساله را دنبال کردند! مساله ی اعتماد و عدم اعتماد نیست مساله این است که ملت ایران به گذشته خود که نگاه می کند، تا اول انقلاب، از دولت آمریکا یکسره دشمنی نسبت به خودش مشاهده می کندبعد از اول انقلاب هم تا امروز، یکسره دشمنی های آمریکا را نسبت به خودش، نسبت به مصالح ملی و نسبت به حکومت مورد علاقه ی خودش ملاحظه می کند.
البته بعضی از این دشمنی ها را هنوز هم انکار می کنند اما به بعضی دیگر اعتراف می کنند! کمک به صدام را اعتراف کردند یقینادر آینده نه چندان دوری اعتراف خواهند کرد که بمب های شیمیایی رابا چه وسیله در اختیار دولت عراق گذاشتند.
ما این همه مجروح شیمیایی داریم به خاطر این حوادث، این همه افراد معلول داریم این همه ضرر دیدیم.
هرچه که ملت ایران نگاه می کند، از این چیزها می بیند.
الان هم در زمان کنونی، وسایل تبلیغاتی شان علیه ایران است امکانات سیاسی شان علیه ایران است رسما پول برای دشمنی امنیتی تصویب کردند، که علیه ایران است تلاش سیاست خارجی شان دایما علیه ایران است.
ملت ایران نگاه می کند، می بیند که یک دشمن آن طرف ایستاده است.
بنابراین، تلقی ملت ما از دولت آمریکا این نیست که نسبت به اواعتماد ندارد بلکه او را دشمن خود می داند.
این بحث هم که می گویند ما مایلیم با دولت ایران مذاکره کنیم،نوعی کار مقدماتی است، برای این که بتوانند دشمنی های بیشتری بکنند اینها فریب است.
این طور نیست که عده ای بگویند ما برویم با آمریکا مذاکره کنیم تا این دشمنی ها برطرف بشود نه، دشمنی آمریکا با مذاکره برطرف نمی شود.
آمریکا دنبال منافع خودش در ایران است.
اگر در این جا حکومت دست نشانده مثل حکومت رژیم شاه بود، آن طور به ملت ایران ضربه می زند که آن روز زد.
اگر حکومت مستقلی باشد، این طور دشمنی می کند که امروز داردمی کند.
مااگر مقایسه کنیم، خواهیم دید که باز ضرر این که انسان بااستقلال در مقابل آمریکا بایستد، به مراتب کمتر از این است که تسلیم زورگوییهای آمریکا بشود.
ملت ایران با این برداشت، با روحیه شهامت و شجاعت و فداکاری خود، در مقابل توطئه و فریب، در مقابل ایجاد ناامنی، در مقابل دشمنی، اتکا خودش به نیروی ذاتی خود، به عقل خود، به تدبیر وخرد مسئولان کشور، و به شجاعت و ایستادگی خود است و مطمئن است که خواهد توانست همه دشمنان خود را همچنان که بعضی از دشمنان،دیروز دشمن بودند و بعد به ارتباط کننده عادی تبدیل شدند ازجمله آمریکا را، از دشمنی با خودش پشیمان کند.
پرورگارا! به محمد و آل محمد تفضلات خود را دم به دم بر این ملت نازل کن.
این ملت را در راه رسیدن به هدفهای بزرگی که برای خود ترسیم کرده است، موفق و پیروز بفرما.
پروردگار! دشمنان این ملت را سرکوب و منکوب کن.
پروردگارا! به محمد و آل محمد آن کسانی که علیه این ملت توطئه و اقدام می کنند، نیروهای حقیقی و غیبی خود را علیه آن به کاربینداز.
پروردگارا! دفاع جانانه این ملت را از حیثیت و استقلال و دین وشخصیت خود، یکی از انواع مجاهدات مقرب راه خودت قرار بده.
پروردگارا! جوانان ما را حفظ کن و دلهای نورانی شان را بیشتر باخودت آشنا کن.
پروردگارا! گرفتاریهای این ملت را به زودی زود بر طرف بفرما.
خدمتگزاران به این ملت را کمک کن خیانت کنندگان به این ملت رابه دست قهر و خشم خودت گرفتار کن.
قلب مقدس ولی عصر را از ما شاد و خشنود کن.
روح مطهر امام را از ما شاد و خشنود بفرما.
ارواح طیبه شهدا را از ما خشنود و راضی بگردان.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .