روانشناسی اسلامی (۳۲) اثبات وجود روح با براهین حسی

خواب مغناطیسی، تجربه حسی روشنی است که وجود روح و تجرد آن را به خوبی ثابت می کند . این نوع خواب، بارها در دنیا تجربه شده است .

(هیپنوتیزم یا خواب مغناطیسی)

خواب مغناطیسی، تجربه حسی روشنی است که وجود روح و تجرد آن را به خوبی ثابت می کند . این نوع خواب، بارها در دنیا تجربه شده است .

مسائل و مطالبی که تاکنون طی چند مقاله درباره اثبات وجود روح از دیدگاه فلاسفه و متکلمین بیان کردیم، همه مبتنی بر اثبات وجود روح از طریق عقل و دیدگاه عقلا بود و چه بسا این مطالب در قرن حاضر که بیشتر علوم، براساس تجربه و حس گرائی و علوم تجربی و طبیعی مورد تحقیق و بررسی قرار می گیرد، چندان مورد قبول نباشد . از این رو در اینجا لازم است مقداری نیز اثبات وجود روح یعنی مبدا غیر مادی و مجرد روح براساس براهین حسی، مورد بحث و مداقه قرار بگیرد تا مساله وجود روح از جنبه های مختلف حسی و غیر حسی، مورد بحث قرار گرفته باشد . و اگر برخی از مادیها مثل مارکسیست ها در دلائل فلسفی و علمی و ... خدشه کنند، در دلائل حسی و تجربی خدشه ای نباید بشود; مثلا دانشمندی مثل «بروسه » می گوید:

«به وجود روح مؤمن نخواهم بود مگر آن که آن را زیر چاقوی تشریح خود کشف کرده، ببینیم » (1) .

به علاوه انسان، چون موجودی مادی است و با حس و تجربه بیشتر سروکار دارد و می خواهد تمام موجودات را تنها از همین راه، تجزیه و تحلیل کند، بحث از دلائل حسی، ایمان او را به روح مجرد، زیادتر خواهد کرد .

محمد فرید وجدی در «دائرة المعارف قرن بیستم » در این باره چنین می نویسد:

«... . ما ذکرناه من البراهین لا ینفع للعقل العصری غلة و لا یبل له صدی فانه بما ظهر له من فساد اکثر المسلمات المنطقیة التی کان یحنی اسلافنا لها اصبح لا یعیر تلک المسلمات التفاتا الا اذا عضدها شاهد، من الحس فلا غروان سقطت الفلسفة العقلیة القدیمة التی کانت موضوع المفکرین و الحکماء الاقدمین و صارت الفلسفة الحسیة هی صاحب الدولة الیوم ...» (2) .

«براهین عقلی که برای اثبات روح سابقا اقامه کردیم، نزد دانشمندان و عقلای عصر جدید مفید نبوده و دردی از جامعه ها را برطرف نمی کند زیرا اکثر مسائل مسلم منطقی که گذشتگان بر آنها اعتماد داشتند و تسلیم این روشها بودند، برهم ریخته و علمای حسی امروز اگر شاهدی از حس برای اثبات مسائل عقلی نداشته باشند، آنها را به آسانی نمی پذیرند، امروز فلسفه حسی صاحب قدرت بوده، کارساز می باشد» .

از این رو اثبات وجود روح از طرق براهین حسی چه بسا می تواند مفید باشد، حتی بالاتر این که محمد فرید وجدی با این که در دائرة المعارف خود دفاع از حقایق دینی کرده، آنها را بحق و مسلم و ثابت می داند، در عین حال معتقد است که «مسلمات کهن علم منطق چه بسا می تواند ما را به طرف باطل نیز سوق دهد زیرا چه بسا برخی از طرفداران طرق باطل; از قبیل «وثنیون » و مشرکین از بزرگان علم منطق بوده و در عین حال راه اشتباه رفته اند و در نتیجه با ایجاد فرقه های گوناگون و مذاهب مختلف اسلامی بعد از ظهور فلسفه یونانی در میان مسلمین چه بسا راه خطائی پیموده و حق و باطل را با یکدیگر مخلوط نموده اند زیرا عقل نیز چه بسا دچار اشتباه و خطا می گردد» (3) .

سؤال

این سؤال در اینجا قابل طرح است که چگونه روح که مادی نیست و محسوس نمی باشد، از طریق حسی و براهین حسی قابل اثبات است؟

پاسخ

در پاسخ این سؤال باید گفت: روح با این که جسم نبوده و مادی نیست، اما با جسم در رابطه است و رابطه نزدیکی با جسم دارد و توسط جسم مادی، اعمالی انجام می دهد و دلیل آن نیز نفس انسانی است که از طریق بدن و استخدام قوای بدنی کار انجام می دهد و اعمال خود را توسط اعضاء و جوارح بدن انجام می دهد و اصولا نفس را نفس می گویند از این جهت که ذاتا مستقل از جسم و ماده است، اما از لحاظ عمل نیاز به جسم و ماده دارد و از این رو «شیخ الرئیس بوعلی سینا» فرق بین نفس و عقل را در همین ویژگی دانسته است و فلاسفه تصریح کرده اند که عقل مبدا و جوهری است که هم ذاتا و هم عملا هیچ نیازی به ماده و جسم ندارد و مستقل از ماده و جسم کار می کند و تعقل و تفکر می کند اما نفس، عبارت از جوهری و گوهری است که ذاتا مستقل از ماده اما از نظر عمل، نیاز به ماده دارد .

آری این، در حقیقت یکی از نعمتهای بزرگ الهی است که نفس را طوری آفریده و قابلیت درک حقایق را به او داده است که اگر در مواقعی، عقول بشرها خطا کرده و یا به اشتباه، استدلال و استنباط کنند، راه دیگری برای آنان از طریق حسی و غیر آن قرار داده، آنها را راهنمائی می کند و به این طریق بهانه های مشرکین و علما و فضلای مکتب های فلسفی و حسی و تجربی را قطع; و راه حرکت به سوی واقع و اثبات روح و سایر مجردات را فراهم می آورد . حتی آنها را به وحشت و حیرت می اندازد و راه شناخت حقایق روحی و نفسی را به صورتهای گوناگون برای آنان فراهم می آورد تا شاید از گمراهی جدید آنان جلوگیری شود .

خواب مصنوعی

راه های اثبات روح مجرد از طرق مختلف حسی به قرار زیر است:

هیپنوتیزم (خواب مصنوعی) ; مانیسم (نیروی مغناطیسی) ; اسپریتیسم (احضار ارواح) ; رؤیا (روشن بینی و رؤیت از راه دور) است .

ما در این مقاله به مسائل مربوط به «هیپنوتیزم » یعنی خواب مصنوعی و مغناطیسی می پردازیم:

محمد فرید وجدی در دائرة المعارف قرن بیستم (4) از یک نویسنده غربی به نام «جول بوا» در روزنامه خود به سال 1904 م چنین می نویسد:

«ان ما حدث من انواع الشفا بالتنویم مما یکاد معجزة و ماحصل من الفوائد من فن التلقین بالاستهواء و ما یشاهد من مزایا الاعتقاد و ثبات الارادة و المحاورات الموحشة ... . و ما یراه الانسان من الغیوب فی النوم و الانباء بالامور المستقبلة و الخوارق الحاصلة ... الخ » .

«آنچه از انواع شفا برای مریض ها از طریق خواب مصنوعی و مغناطیسی حاصل می شود، از جمله موارد اعجازآمیز به شمار می رود و از فن تلقین، فواید بی شماری عاید بیماران می گردد و مسائل مربوط به اطلاع از آینده و خواندن افکار و ظهور شبح انسانی و آنچه از غیوب در عالم خواب کشف می گردد و از اخبار آینده خبر می دهد; همه اینها موارد بیشماری است که به دست دانشمندان غربی در قاره اروپا انجام می گیرد» .

«شارکو» یکی از بزرگترین پزشکان معروف در جهان; عقیده دارد که خواب مصنوعی عالمی است عجیب که مشاهدات محسوس مادی در آن دیده می شود که منطبق بر مسائل مسلم فیزیولوژی (وظائف الاعضاء) می گردد . و در آن، اشیائی وجود دارد که فوق ماده و طبیعت بوده، هیچ فردی تاکنون نتوانسته آنها را توجیه و تعلیل کند و با هیچ قانون علمی امروز مطابقت ندارد (5) .

عالم و دانشمند دیگر غربی به نام «بیو» در کتاب خود «گفتگوهائی بر حیات مغناطیسی » چنین می نویسد:

«التنویم المغناطیسی یثبت وجود الروح و خلودها و یبرهن علی امکان اختلاط ارواح متجردة باخری لم تزل مکتسبة بالمادة » .

«خواب مغناطیسی وجود روح و جاودانگی آن را ثابت می کند و ضمنا امکان اختلاط ارواح مجرد با ارواحی که لباس ماده را پوشیده، مادی هستند، همچنان مبرهن می سازد» .

خواب مغناطیسی، قدر و ارزش آن، در اروپا تا سال 1840 میلادی بر دانشمندان مخفی بود تا این که پزشک معالج انگلیسی به نام «جمس برید» این علم را بروز داد و سیر عملی آن را در علم پزشکی آشکار ساخت .

از اینجا خواب مصنوعی در عالم پزشکی در مواردی که حل مشکلات معالجه ای به بن بست می رسید، حلال مشکلات بوده، کمک شایانی به معالجات بیماران می نمود چنان که استاد «بلز» در کتاب طبی خود در جلد اول صفحه 2 چنین می نویسد:

«هنگامی که جمس برید کتاب خود را درباره خواب مغناطیسی به رشته تحریر درآورد، طب رسمی اروپا آن را نپذیرفت و اعتنائی به آن ننمود و متوجه مزایای آن علم نشد جز دو پزشک فرانسوی به نام «ازام » و «لییبوات » که از این علم در معالجه بیماران خود استفاده فراوان نمودند و با براهین علمی ثابت کردند که معالجه بیماران از طریق خواب مغناطیسی تاثیر فراوانی دارد و ایجاد آثار بزرگ ضد بیماری کرده، نتایج و آثار مهم و با ارزش خود را ثابت کرد و لکن این اعمال غیر عادی علمی، باعث استهزاء مردم آن زمان گردید و این علم نوظهور (اثبات روح مجرد) با تعصب نکوهیده، مواجه گردید و لکن کار بزرگ و با ارزش انجام گرفته و بر مسائل مربوط به روح مجرد، نورانیت شدیدی بخشید (6) .

مراتب و درجات خواب مصنوعی (تنویم الضلاعی)

خواب مصنوعی، مراتب و درجات بی شماری داشته و برای دانمشندان غربی در اروپا مباحث گوناگون ناشناخته تا آن زمان مطرح گردید .

در اولین مرتبه انسان به خواب رفته، اسم خود را به زبان می آورد و بر آزادی و حریت خویش تاکید نموده، سپس خواب مصنوعی بر او غلبه کرده و تحت اراده و اختیار انسان خواب دهنده قرار می گیرد و سپس قیافه و وضعیت یک پادشاه بزرگ را از لحاظ تکلم و حرکات و رفتار! ! به خود می گیرد .

به طور خلاصه انسان به خواب مصنوعی رفته، تحت اختیار انسان به خواب برنده قرار می گیرد و در عالم خواب مصنوعی، اشباح و صداهائی که جز در عالم خیال و توهم وجود ندارد، می بیند و می شنود و چه بسا جسد او وضعیت عجیبی پیدا می کند که از تاثیر معمولی قوانین فیزیولوژی، جدا می شود . و برخی از مجلات فرانسه در سال 1896م پاره ای از این قبیل جریانات را منعکس می کرده اند (7) .

نظیر این گونه حوادث، در عالم خواب منحصر بر مشاهدات غیر حسی نیست، بلکه امور دیگری نیز از قبیل خبر از کارهای غیبی و دیدن اشیاء بعید و دور و نفوذ در باطن اشخاص، نزد دانشمندان غربی، وجود روح و نفس را از طریق حسی اثبات می کند .

«اکزاکوف » یکی از دانشمندان روسی نقل می کند که «زن یک استاد انگلیسی به نام ، «دومرجان » ، روح زن دیگری را از طریق خواب مصنوعی به محل معینی که تعیین کرده بود، می فرستاد و او، افعال بخصوصی را انجام می داد» .

دانشمند نامبرده از این گونه حادثه و حوادث دیگر شبیه آنها نتیجه علمی گرفته می نویسد:

«این حادثه و امثال آن به طور قطع ثابت می کند که برای روح، وجود متمیز از ماده بوده و قدرت انجام اعمالی به ذات خود دارد» .

از مجموع این حوادث روحی در عالم خواب مصنوعی و غیر آن، به طور وضوح استفاده می شود که انسان، منحصر در ماده نبوده و در باطن او، راز روحانی متمیز از ماده و یک حقیقت شریف و بزرگواری به نام روح و نفس وجود دارد و گرنه امکان نداشت در الت خواب مغناطیسی به هنگام عدم کارائی حواس ظاهری و مشاعر او، این گونه جریانات عجیب و واقعی تعجب آور رخ بدهد .

آری اگر انسان، ماده محض و خالص بود، امکان نداشت که از او امثال حوادث بالا و غیر آن پدید آید . به طوری که دانشمندان بزرگی از قبیل «کونونیل دوروشاس » که فوق تخصص در علم طب و فیزیولوژی داشته، به صراحت اعلام می دارد که توجیه این اعمال شگفت انگیز جز با اثبات روح مجرد امکان پذیر نیست!

مؤلف دائرة المعارف قرن بیستم بعد از نقل مقداری از حوادث شگفت انگیز روحی از طریق خواب مغناطیسی چنین می نویسد:

«یری القاری من مجموع ما مر ان الانسان لیس بمادة صرفة بل ان فیه سرا روحانیا متمیزا عن مادته و هو حقیقته الکریمة و لولا ذلک لما استوهدت منه و هو فی حالة النوم المغناطیسی عند تعطیل حواسه و مشاعره تلک الحوادث الروحیة » .

«خواننده از مجموع آنچه از حوادث روحی حیرت انگیز گذشت، این نتیجه را می گیرد که حقیقت انسان، ماده صرف نبوده، بلکه در باطن این انسان، راز روحانی متمیز از ماده بوده; و آن، حقیقت قابل کرامت روح و نفس انسان می باشد . و اگر چنین مبدا روحانی مجرد از ماده نبود، هرگز چنین حوادث تعجب انگیز در حالت خواب مغناطیسی یعنی در حالی که انسان به خواب مصنوعی رفته و کاملا حواس و مشاعر ظاهری و جسمی او راکد مانده و قابل استفاده نمی باشد، پیدا نمی شد» .

پی نوشت:

1) متافیزیک: تالیف فیلیسین شاله، ص 48 .

2) ج 4، ص 364، ذیل ماده روح .

3) دائرة المعارف قرن بیستم: ج 4، ص 365 .

4) جلد 4، ص 366 .

5) کتاب «المذهب الروحی » تالیف جبرئیل دولان به نقل از دائرة المعارف: ج 4، ص 367 .

6) دائرة المعارف قرن بیستم: ص 368 .

7) همان: ص 368 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان