فلسفه دین (۵۲)

خواب و رؤیای صادق، جلوه ای از فعالیت های قوه وهم و خیال است که در قرآن مجید، نمونه های روشنی از آن نقل شده است .

فضیلت تخیل

خواب و رؤیای صادق، جلوه ای از فعالیت های قوه وهم و خیال است که در قرآن مجید، نمونه های روشنی از آن نقل شده است .

فضیلت تخیل

همان طوری که قوه عاقله انسان، به خاطر اتصال به عقل فعال یا مبادی عالیه، به ادراکات عقلی نائل می آید و معقولات را بدون استمداد از تفکر و تعقل دریافت می کند، قوه خیال نیز بی کار نمی ماند و در حوزه کار خود به فعالیت می پردازد .

کار عقل، ادراک کلیات و کار خیال و وهم، ادراک جزئیات است . اکثر انسانها در عالم رؤیا از طریق فعالیتهای قوه وهم و خیال، چیزهایی را ادراک می کنند . ولی در بیداری از چنین ادراکاتی محرومند; چرا که دو عامل، آنها را از فعالیتهایی که در خواب دارند، باز می دارد: یکی حس و دیگری عقل . به همین جهت است که در بیداری، وهم و خیال تحت سیطره و سلطه عقل و حس می باشند . نه حواس اجازه می دهند که وهم و خیال به کارهای مخصوص خود بپردازند و نه عقل، دست و بال آنها را در این راه باز می گذارد .

در عین حال، برخی از انسانها به گونه ای هستند که قوه وهم و خیال آنها در بیداری هم فعالیت دارند و جزئیاتی را ادراک می کنند . این ادراک، مستقل از فعالیتهای عقلی و حسی است . ولی چندان هم بی ارتباط نیست . در هنگام خواب، حواس پنجگانه از کار می افتند و به همین جهت است که قوه خیال، مجال فعالیت پیدا می کند . عقل نیز در این حال، فعالیتی ندارد . اینجاست که صورتهایی در نزد نفس انسان حاضر می شود که گویی برگرفته از ادراکات حسی است، بلکه می توان گفت: از مدرکات حسی هم قوی تر است . آنچه را که انسان در موقع خواب، می بیند و می شنود و لمس می کند و می بوید و می چشد، همه ساخته و پرداخته قوه خیال است . این صور خیالی از لحاظ شفافیت و روشنی و ظهور و حضور، هیچ فرقی با آنچه انسان در بیداری به چشم می بیند و به گوش می شنود و به لامسه، لمس می کند و به شامه می بوید و به ذائقه می چشد، ندارد . همان طوری که بروز و ظهور محسوسات برای حواس، شدت و ضعف دارد، بروز و ظهور صور خیالی هم برای قوه خیال شدت و ضعف دارد . در عین حال، باید اذعان کرد که در مجموع، صور خیالی در مقایسه با صور حسی، از کیفیت برتری برخوردارند .

نمی توان واقعیت همه صوری را که انسان در عالم رؤیا از طریق فعالیتهای وهم و خیال ادراک می کند، منکر شد . تعبیر خواب، از کارهای بسیار مهمی است که پیامبران و امامان و صالحان، انجام داده اند . در قرآن کریم، چند نمونه روشن ذکر شده که همه آنها نشان فعالیت صحیح و درست قوه خیال و ادراکاتی است که قبل از وقوع، صورت گرفته است . نفس انسان در بیداری اشتغال به ظواهر حسی و مادی دارد; ولی در عالم خواب، فرصت پیدا می کند که به امور باطن و موجودات مجرد و مبادی عالیه، نزدیک و متصل گردد و از این طریق، قوه خیال به ادراک حقایقی توفیق یابد و آنها را در نزد خود متمثل گرداند . در اینجا به ذکر چند نمونه قرآنی می پردازیم:

1 - رؤیای یوسف

او در دوران کودکی در خواب می بیند که یازده ستاره و خورشید و ماه برایش سجده می کنند . او به پدر می گوید:

«... یا ابت انی رایت احد عشر کوکبا و الشمس و القمر رایتهم لی ساجدین » (1)

«پدر، در خواب دیدم که یازده ستاره و ماه و خورشید برایم سجده می کردند» .

یعقوب که این خواب را نشانه عظمت یوسف و آینده درخشان وی می دید، به او دستور داد که خوابش را برای برادرانش نقل نکند .

یوسف سالهای سختی پشت سر گذاشت و از مرحله قعر چاه و کاخ پرشیطنت عزیز مصر و زندان، سرانجام به مرحله تحقق رؤیای راستین خود رسید و زمانی که پدر و مادر و برادران در برابرش به سجده افتادند، گفت:

«... یا ابت هذا تاویل رؤیای من قبل و قد جعلها ربی حقا و قد احسن بی اذ اخرجنی من السجن و جاءنی بکم من البدو من بعد ان نزغ الشیطان بینی و بین اخوتی ...» (2)

«پدر، این است تعبیر خوابی که از پیش دیده بودم که خداوند آن را به حقیقت رساند و به من نیکی کرد; چرا که مرا از زندان نجات داد و شما را بعد از آنکه شیطان میان من و برادرانم فساد کرد و جدایی افکند، از بیابان به شهر آورد» .

آری قوه خیال، صحنه سجده پدر و مادر و برادران را سالها قبل از وقوع، در قالب صحنه تمثیلی سجده ماه و خورشید و ستارگان، به او نشان داد و این نبود مگر به برکت صفای نفس آن بزرگوار و اتصال و ارتباط او به مبادی عالیه .

2 - رؤیای همبندهای یوسف

زمانی که یوسف را به خاطر جرمی که مرتکب نشده بود، به زندان افکندند، دو متهم دیگر نیز با او به زندان افتادند . اینان از مقربان دربار بودند و اتهام آنها سوء قصد به جان پادشاه مصر بود . این دو زندانی هر کدام خوابی دیدند و خواب خود را برای یوسف نقل کردند .

«... قال احدهما انی ارانی اعصر خمرا و قال الآخر انی ارانی احمل فوق راسی خبزا تاکل الطیر منه ...» (3)

«یکی از آنها گفت: در خواب دیدم که شراب می فشردم و دیگری گفت: در خواب دیدم که بر سرم نانی حمل می کردم و مرغها از آن می خوردند» .

آنها تقاضا داشتند که یوسف، خوابشان را تعبیر کند; چرا که او را فردی شایسته شناخته بودند . یوسف، به آنها قول داد که در اولین فرصت، خوابشان را تعبیر کند; چرا که خداوند علم تعبیر خواب را به او عطا کرده بود . سپس چنین گفت:

«... اما احدکما فیسقی ربه خمرا و اما الآخر فیصلب فتاکل الطیر من راسه ...» (4)

«یکی از شما بر سر کار خود برمی گردد و به ارباب خود شراب می دهد و دیگری به دار آویخته می شود و مرغان بر سر او منقار می زنند و از گوشت آن می خورند» .

این دو رؤیا نیز به حقیقت پیوست . یکی از دو متهم بی گناهیش ثابت شد و به جای خود بازگشت و دیگری اتهامش ثابت شد و به دارش آویختند .

3 - رؤیای پادشاه مصر

او شبی در خواب دید که هفت گاو لاغر، هفت گاو فربه را خوردند و نیز هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک گندم را در عالم خواب، مجسم دید . از اطرافیان خواست که خوابش را تعبیر کنند، ولی آنها چنین پنداشتند که خواب او از خوابهای پریشان است . اما آن زندانی آزاد شده، به یاد یوسف افتاد و تقاضا کرد که او را نزد یوسف بفرستند، تا تعبیر خواب را از او بپرسد . هنگامی که وی خواب پادشاه را برای یوسف بازگو کرد، یوسف خواب را چنین تعبیر کرد:

«هفت سال، فراوانی کشت و زرع است . گندمهایی که در این هفت سال، به دست می آید، باید در خوشه ها ذخیره شود، تا در فت سال قحطی و خشکسالی مورد استفاده قرار گیرد . با پایان گرفتن هفت سال دوم، بارندگی شروع می شود و دوران فراوانی نعمت، می رسد . شاه دستور داد یوسف را از زندان بیرون آوردند و او را گرامی داشت .

4 - خواب ابراهیم خلیل

ابراهیم خلیل در خواب می بیند که فرزندش اسماعیل را در راه خدا ذبح می کند . یعنی صحنه سر بریدن فرزند در راه خدا را در نزد خود متمثل می بیند و مطمئن می شود که فرمان خدا به این کار تعلق گرفته است . از این رو به اسماعیل می گوید:

«... انی اری فی المنام انی اذبحک فانظر ماذا تری ...» (5)

«در خواب می بینم که تو را سر می برم . بنگر که در این باره چه رای می دهی » .

از آنجا که فعل «اری » مضارع است و دلالت بر استمرار دارد، معلوم می شود که ابراهیم، چند بار صحنه دلخراش سر بریدن فرزند را در خواب دیده و مطمئن است که آنچه را بارها در خواب دیده، باید در بیداری تحقق ببخشد و از آنجا که اسماعیل نیز باید رای و عقیده خود را در این باره اظهار کند، قضیه را با او در میان می گذارد . او نیز آمادگی خود را اعلام می کند; چرا که به درستی و صحت خواب پدر اعتقاد دارد . از اینرو می گوید:

«... یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین » (6)

«پدر، آنچه را به انجام آن فرمان داده می شوی، انجام ده که اگر خدا بخواهد، مرا از شکیبایان می یابی » .

سرانجام، پدر و پسر تسلیم فرمان خدا شدند و بندگی و اطاعت محض خود را در برابر حق به معرض نمایش گذاشتند . از این جهت است که قرآن کریم می فرماید:

«فلما اسلما و تله للجبین و نادیناه ان یا ابراهیم قد صدقت الرؤیا انا کذلک نجزی المحسنین » (7)

«همین که در برابر امر خدا تسلیم شدند و ابراهیم، اسماعیل را برای ذبح بر زمین افکند، از آنها پذیرفتیم و ندا کردیم که ای ابراهیم: خواب را تحقق بخشیدی و از عهده امتحان برآمدی و ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم » .

5 . خوابهای پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله

در بررسی های اولیه قرآنی، معلوم می شود که پیامبر گرامی اسلام نیز حقایقی را در خواب، دیده و قرآن آنها را نیز تصدیق کرده است .

الف . در سوره اسراء

پیامبر گرامی اسلام در خواب می بیند که فرزندان «حکم » یا «عاص » از بنی امیه همچون بوزینگان بر منبرش جست و خیز می کنند . از این رو بعد از این خواب تا زنده بود، خوشحالی نکرد . قرآن کریم درباره این خواب فرمود:

«... و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الا فتنة للناس و الشجرة الملعونة فی القرآن ...» (8)

«و ما آن شجره ملعونه ای را که در خواب به تو نشان دادیم، جز فتنه و آزمایشی برای مردم قرار ندادیم » .

آنهایی که در قرآن مورد لعن قرار گرفته اند، ظالمان و منافقان و مشرکان و کفارند . اما کسانی بوده اند که همچون یک شجره خبیثه، اجزا و اعضای آنان به یکدیگر وابستگی داشته و برای مردم فتنه بزرگی بوده اند . در روایات سنی و شیعی، گفته شده است که اینها بنی امیه اند (9) در کتاب «الدر المنثور» نقل شده است که عایشه به مروان گفت: از پیامبر خدا شنیدم که به پدر و جد تو می فرمود:

«انکم الشجرة الملعونة فی القرآن » (10)

«درختی که در قرآن کریم مورد لعن واقع شده است، شمایید» .

ب . در سوره انفال

در جنگ بدر، شمار لشگر اسلام از سیصد و سیزده تن تجاوز نمی کرد . آنهم با ساز و برگ جنگی بسیار اندک و ناچیز; در حالی که شمار لشگر دشمن به هزار تن می رسید . آنهم با سازوبرگ جنگی بسیار چشمگیر و پیش رفته .

طبیعی است که در چنین شرایطی دشمن از روحیه بسیار بالا و نیرومندی برخوردار باشد و سپاه اسلام، دچار دلهره و اضطراب گردد . مگر اینکه خداوند اسبابی را فراهم کند که معادلات اسباب ظاهری تغییر کند و اسباب باطنی و غیبی بر اسباب ظاهری فائق آید . در این وقت، پیامبر گرامی اسلام، خواب جالب و امیدوار کننده ای می بیند که در آیه زیر به آن اشاره شده است:

«اذ یریکهم الله فی منامک قلیلا و لو اریناکهم کثیرا لفشلتم و تنازعتم فی الامر و لکن الله سلم انه علیم بذات الصدور» (11) .

«به یادآور هنگامی را که خداوند سپاه دشمن را در خواب تو اندک نشان داد و اگر بسیار نشان می داد، سست می شدید و اختلاف می کردید . ولی خداوند شما را نجات داد . او به اسرار دلها داناست » .

این خواب از رؤیاهای صادقه بود . هرچند لشگر هزار نفری دشمن از نظر کمیت قابل توجه بود، ولی از نظر کیفیت، قابل توجه نبود . این حقیقت، در عالم خواب، برای پیامبر اکرم تمثل یافت و او خواب خود را برای همراهان نقل کرد و مایه دلگرمی آنها شد و اگر در عالم خواب، طور دیگری آنها را مشاهده می کرد و خواب خود را برای یاران بیان می داشت، سبب سستی و تنازع همراهان می شد . این رؤیا به سپاه اندک اسلام نیرو و قوت قلب بخشید و آنها را بر دشمن غالب ساخت .

ج - در سوره فتح

پیامبر گرامی اسلام در خواب دیده بود که به همراه مسلمانان، عمره مفرده به جای آورده و در حالی که سر تراشیده و تقصیر کرده اند، پیروزمندانه وارد مسجدالحرام شده اند .

مسلمانان مدینه با خوشحالی و امیدواری در رکاب پیامبر، رهسپار مکه شدند، تا برای نخستین بار پس از هجرت، به زیارت بیت الله الحرام نائل گردند و آرزوی دیرینه خود را تحقق بخشند .

اما هنگامی که به سرزمین حدیبیه رسیدند، مشرکین مکه به مقاومت و ممانعت پرداختند و در نهایت، قرارداد صلحی منعقد گردید و قرار بر این شد که انجام عمره مفرده را به سال بعد موکول کنند . این پیش آمد، بعضی را دچار شک و تردید کرد; چرا که گمان می کردند همان سال وارد مسجدالحرام می شوند . از این جهت، خداوند متعال فرمود:

«لقد صدق الله رسوله الرویا بالحق لتدخلن المسجدالحرام ان شاء الله آمنین محلقین رؤوسکم و مقصرین لا تخافون فعلم ما لم تعلموا و جعل من دون ذلک فتحا قریبا» (12) .

«سوگند که خداوند در مورد خواب، به پیامبر راست گفت و شما اگر خدا بخواهد، با ایمنی در حالی که تراشنده سر و تقصیر کننده اید، داخل مسجدالحرام می شوید، بدون اینکه بترسید . خداوند دانست آنچه را شما ندانستید و قبل از آن، فتحی نزدیک برای شما قرارداد» .

صلح حدیبیه در سال ششم هجری واقع شد . اگر صلح حدیبیه واقع نمی شد، ممکن نبود که مسلمانان بتوانند بدون جنگ و خونریزی وارد مسجدالحرام شوند . ولی صلح حدیبیه برای مسلمانان فتح بزرگی بود و در نتیجه توانستند در سال هفتم هجری با آرامش خاطر، عمره مفرده به جای آورند و وارد مسجدالحرام شوند .

مرحوم طبرسی می گوید: خداوند قبل از خروج مسلمانان به سوی حدیبیه، در خواب به پیامبر نشان داد که مسلمانان داخل مسجدالحرام شده اند . او خواب خود را برای اصحاب، تعریف کرد و همه خوشحال شدند و گمان کردند که همان سال وارد مکه می شوند . از این جهت، هنگامی که پس از انعقاد قرارداد صلح حدیبیه، به مدینه بازگشتند و داخل مکه نشدند، منافقان گفتند: نه سر تراشیدیم و نه تقصیر کردیم (13) و نه داخل مسجدالحرام شدیم . از اینرو آیه نازل شد و ورود به مکه ، به سال بعد موکول گردید (14)

تا این جا معلوم شد که قوه خیال در هنگام خواب، کاملا فعال می شود و انسان در آن حالت، صورتهایی مشاهده می کند که در عالم بیداری آنها را مشاهده نمی کند . البته تحلیل و تبیین خوابها همیشه کار آسانی نیست . چنانکه برخی از خوابها نیز حکایت از واقعیت ندارند و به آنها خوابهای پریشان گفته می شود . اما خوابهای انبیا و اوصیا و اولیای حق، از واقعیت و دقت کامل برخوردار است .

آن خیالاتی که دام اولیاست

عکس مه رویان بستان خداست

فعالیت خیال در بیداری

ما نمونه های متعددی از فعالیت قوه خیال در بیداری داریم که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:

الف . تخیلات شاعران و هنرمندان

به برکت قوه خیال است که شاعران و هنرمندان می توانند آثاری بدیع و شگفت انگیز به وجود آورند . یک غزل زیبا یا یک قصیده بکر، از فعالیت قوه خیال پدید می آید و اگر فعالیت این قوه نبود، چگونه شاعر به خودش اجازه می داد که بگوید:

نگویمت که گلی بر فراز سرو روان

که آفتاب جهانتاب بر سر علمی

یا اینکه:

دلم از دست او دریای خون شد

سرشک دیده ام طوفان نوح است

تابلوهای گران قیمت نقاشان نیز نتیجه فعالیت قوه خیال است . اگر شاعر و نقاش و هر هنرمند دیگری بر بال خیال ننشیند، نمی تواند آثاری بدیع، پدید آورد .

ب . تخیلات افراد دیوانه یا خیالاتی

شخصی همواره از شعله ور شدن تنور شکم خود شکایت می کند; دیگری هنگامی که تنها نشسته است، با مخاطبی گفتگو می کند; طفلی در تاریکی شب، از صورتهایی مخوف می ترسد و جیغ می کشد . اینها همه معلول فعالیت قوه خیال در بیداری است .

ج . تخیلات انبیا و اوصیا

اینان نیز در حالت بیداری تخیلاتی دارند و این در زمانی است که نفس شریف آنان اتصال به مبادی عالیه پیدا کرده و قوه خیال نیز به موازات آن فعال شده است .

(توضیح این مطلب را در شماره بعد مطالعه کنید).

پی نوشت:

1) یوسف/3 .

2) یوسف/100 .

3) یوسف/36 .

4) یوسف/41 .

5) الصافات/102 .

6) الصافات/102 .

7) الصافات/103تا105 .

8) الاسراء/60 .

9) المیزان 13/148 .

10) همان، ص 158 .

11) انفال/43 .

12) فتح/27 .

13) در عمره مفرده، شخص معتمر، مخیر است که سر بتراشند یا تقصیر کند .

14) تفسیر مجمع البیان جلد 9 و 10 صفحه 126 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان