قرآن پیرامون پنجمین ویژگی ممتاز بندگان خالص خداوند رحمن چنین می فرماید: «والذین اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا وکان بین ذلک قواما» آنان کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف کنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو، اعتدال می ورزند.»
این آیه بیانگر یکی از مهمترین مسایل زندگی است که رعایت آن موجب آسایش و آرامش فرد و جامعه شده و باعث گشودن گره های مشکلات و برطرف کردن بسیاری از نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی می گردد. و می توان آن را به عنوان معجزه زندگی خوشبختانه یادکرد، و آن مساله اعتدال در انفاق و مصرف است.
اعتدال یعنی میانه روی و حدفاصل بین افراط و تفریط، که چنین کاری از نظر اسلام در همه چیز، محبوب و مطلوب است، قرآن مسلمانان را به خاطر پیروی از اسلام، به عنوان «امت وسط » یعنی امت معتدل خوانده ومی فرماید: «وکذلک جعلناکم امه وسطا» این گونه شما را امت میانه قرار دادیم.
امیرمومنان علی(ع)آنان را که از راه اعتدال به سوی افراط یاتفریط کشانده می شوند، جاهل خوانده می فرماید: «لاتری الجاهل الامفرطا او مفرطا» همیشه جاهل را نمی نگری جز این که یا زیاده روی می کند، و یا کم می آورد.
در آیه مورد بحث که بیانگر پنجمین نشانه بندگان ممتاز خدااست، از یکی از شاخه های مهم اعتدالی، که مربوط به امور اقتصادی و زندگی اجتماعی است، سخن به میان آورده که نقش مهمی در اصلاح زندگی و سامان یافتن شوون اجتماعی و خانوادگی دارد، و آن رعایت اعتدال در مصرف است، یعنی انسان مسلمان، در انفاق و مصرف، نه اسراف می کند و نه سخت گیری، بلکه راه میانه بین این دو رابرمی گزیند.
نکوهش اسراف در اسلام
اسراف به معنی هرگونه زیاده روی و تجاوز از حد اعتدال در هرچیزی است که انسان آن را بجا می آورد، مثلا برای یک وعده غذا وسیر شدن، معادل 600 گرم غذا کافی است، اینک اگر کسی برای خود،یک کیلو غذا درست کند، و 800 گرم آن را بخورد، و بقیه بماند وآن را دور بریزد، چنین کسی در یک وعده غذا دوگونه اسراف نموده،نخست این که 200 گرم بیشتر خورده، دوم این که 200 گرم دیگر راکه بیشتر درست کرده به دور ریخته است، به این ترتیب در یک وعده غذا 400 گرم غذا بیهوده مصرف شده است. با توجه به این مثال، وجریان دادن آن در جهات و ابعاد مختلف زندگی، به روشنی می فهمیم که در جامعه ما چقدر اسراف در چهره های گوناگون وجود دارد.
اسراف مصادیق مختلف دارد، یکی از شاخه های آن که در آیه موردبحث از آن نهی شده اسراف در مصرف است، مانند: اسراف در خوردن وآشامیدن، اسراف در به دور ریختن غذاهای اضافی، اسراف در صرف هزینه های گزاف در امور تجملی و تزیینی و تشریفات بی محتوا و...
حتی اگر در عبادت زیاده روی شود مثلا در وضو یا غسل، آب بیش ازحد عقلی و طبیعی مصرف گردد، اسراف است، بر همین اساس پیامبر(ص)فرمود: «فی الوضوء اسراف، و فی کل شی ء اسراف » دروضو و در هر چیزی می تواند اسراف راه یابد.
شخصی به نام عباسی به محضر امام رضا(ع)مشرف شد و پیرامون شیوه صحیح مصرف در خانه نسبت به هزینه زندگی همسر و فرزند وسایر شوون سؤال کرد، حضرت رضا(ع)در پاسخ فرمود: «باید مصرف توبه گونه ای باشد که بین دو کار ناپسند(اسراف و سخت گیری)قرارگیرد.»
عباسی پرسید: منظورتان از این سخن چیست؟ فرمود: آیا سخن خدادر قرآن را نشنیده ای که اسراف و سخت گیری را ناپسند می شمرد و(دروصف بندگان ممتاز خداوند)می فرماید «والذین اذا انفقوا...»
بندگان خدای رحمان کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف کنند و نه سخت گیری، بلکه میان این دو(حداعتدال)را می گیرند»بنابراین در مورد معاش و هزینه زندگی اعضای خانواده، در خرید ومصارف، میانه رو باش.
مطابق روایت دیگر، یک روز امام صادق(ع)در نزد شاگردان، همین آیه(67 فرقان) را تلاوت فرمود، آنگاه مشتی سنگریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود: این همان بخل و سخت گیری است(که در آیه از آن نهی شده است) سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن بر روی زمین ریخت و فرمود: این همان اسراف است، بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود،به گونه ای که مقداری فرو ریخت، و مقداری در دستش باقی ماند وفرمود: «این همان اعتدال بین سخت گیری و اسراف است.»
در قرآن در آیات متعدد از اسراف در مصرف و انفاق نهی شده است به عنوان نمونه نظر شما را به چند آیه جلب می کنیم:
1 «کلوا واشربوا و لاتسرفوا» و بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید.
2 «و آتوا حقه یوم حصاده و لاتسرفوا» هنگام درو، حق زکات(غلات و...)را بپردازید، ولی(در انفاق)اسراف نکنید.
3 روایت شده فقیری به محضر پیامبر(ص)آمد و تقاضا کرد که آن حضرت پیراهنش را به او ببخشد. پیامبر(ص)پیراهنش را از تن خودبیرون آورد و به او داد، و چون پوشش دیگر نداشت، در خانه به طور عریان نشست و حتی برای نماز ماعت بیرون نرفت، کافران درغیاب، آن حضرت را سرزنش کردند و به او چنین تهمت زدند که خواب و لهو، آن حضرت را از نماز بازداشته است. در این هنگام این آیه نازل شد: «ولاتجعل یدک مغلوله الی عنقک و لا تبسطها کلی البسطفتقعد ملوما محسورا» هرگز دستت را برگردنت زنجیر نکن(بخل نورز)و بیش از حد(اعتدال نیز)دست خود را مگشای تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی.
براساس همین آیات و دستورهای الهی، پیامبر(ص)فرمود: «ما من نفقه احب الی الله من نفقه قصد، و یبغض الاسراف » هیچ انفاقی درپیشگاه خدا محبوب تر از انفاق معتدلانه نیست، خداوند اسراف درانفاق را دشمن دارد.
نیز بر همین اساس پیامبر(ص)و امیرمومنان علی(ع)و سایرامامان(ع)بسیار ساده می زیستند، و از هرگونه تجمل گرایی وتشریفات پرهیز جدی می نمودند.
امیرمومنان علی(ع)برای کارگزاران خود چنین نامه می نوشت:
«آدقوا اقلامکم، و قاربوا بین سطورکم، و احذفوا عن فضولکم،واقصدوالمعانی، و ایاکم والاکثار، فان اموال المسلمین لاتحتمل الضرر» سر قلم ها را نازک تر کنید، و بین سطرها را نزدیک نمایید، و از استخدام واژه های زاید بپرهیزید، و معانی را هدف قرار دهید، و از پرچانگی و زیاده روی دوری نمایید، زیرا نبایدبه ثروت مسلمانان آسیب برسد.
نیز فرمود: «آگاه باشید; بخشیدن مال در جای ناروا، بریز وبپاش و بیهوده نمودن آن است، این گونه بخشش، بخشنده را در دنیابالا می برد، ولی در روز رستاخیز به پایین می کشاند، و در پیش مردم او را محترم می کند، ولی در پیش خدا خوار می گرداند، هرکس مال خود را در جای نادرست و نزد ناشایستگان گذاشت، خداوند شکرآن مال را به او حرام می نماید.»
«من انفق شیئا فی غیر طاعه الله فهو مبذر» کسی که چیزی ازمال خود را در راه غیر خدا مصرف کند، چنین کسی اسراف کار است.
یاسر خادم می گوید: روزی غلامان امام رضا(ع)میوه می خوردند، ولی هنوز آن را به طور کامل نخورده، به گوشه ای می انداختند، آن حضرت این کار اسراف کارانه آنها را دید و خشمگینانه به آنها فرمود:
«سبحان الله! اگر شما به این میوه ها نیاز ندارید، انسان هایی هستند که نیاز دارند، چرا دور می ریزید؟ آنها را نگه دارید و به نیازمندان بدهید.»
و امام صادق(ع)در ضمن نهی از دور افکندن هسته خرما، و نکوهش اسراف کاران فرمود: «حتی ته مانده آب ظرفی را به دور نریزیدکه اسراف است.»
پرهیز شدید امام خمینی از اسراف در مصرف
حضرت امام خمینی قدس سره، که در عمل به دستورهای اسلام، بسیارجدی و نمونه بودند، در مورد اسراف در همه ابعادش و به ویژه درمصرف، حساسیت مخصوصی داشتند، به عنوان نمونه نظر شما را به سه مورد زیر جلب می کنم:
1 یکی از مسوولین دفتر امام خمینی قدس سره می نویسد: یک بارمسوول امور مالی، پشت یک پاکت چیزی نوشت و به امام داد، امام در یک کاغذ کوچک جواب آن را داد و در زیر آن چنین نوشت: شما دراین قطعه کوچک نیز می توانستید بنویسید.»
از این رو آن برادر کاغذهای خورده ها را جمع و جور می کرد و درکیسه ای می گذاشت، و هنگامی که می خواست، برای امام چیزی بنویسد،روی آن کاغذ پاره ها می نوشت، امام هم زیرش جواب می نوشتند.
2 سرکار خانم زهرا مصطفوی(دختر امام)از خاطرات دوران کودکی خود، چنین می گوید:
درس امام در ساعت یازده و نیم تمام می شد، ایشان در این هنگام بیست دقیقه با ما(که کودک بودیم)بازی می کرد، سپس ده دقیقه به ظهر، برای انجام مقدمات نماز حاضر می شد، امام با خرید اسباب بازی خیلی مخالف بودند و می گفتند: این پول باطلی است، باوسایلی مانند گل، تیله درست می کردیم، بعد می چیدیم و می گفتیم هرکس به این تیله ها بزند برنده است، بازی بیست دقیقه ما این گونه ساده بود...
3 یکی از اعضاء دفتر امام خمینی قدس سره نقل کرد: یک روز برطبق وظیفه ای که هر ماه بر عهده داشتیم، در پایان ماه صورت مخارج ماهیانه را(در جماران)به خدمت امام فرستادیم، و در ضمن آن مخارج خانه امام از مهمانی ها، رفت وآمدهای امام، پول برق خانه را نوشته بودیم، هنگامی که صورت مخارج را نزد امام می فرستادیم، پس از نیم ساعت حاج احمدآقا(فرزند امام)تلفن زد وگفت: از وقتی که صورت حساب داده اید، امام مرتب در لب باغچه قدم می زند و سخت ناراحت است، زیرا مخارج خانه امام در این ماه ازده هزار تومان(آن عصر)تجاوز کرده است لذا امام می فرماید:
«اگر خرج خانه من از ده هزار تومان تجاوز کند، من اصلا ازاین جا می روم.»
حاج احمد آقا به من گفت: شما ببینید که خرج اضافی در این ماه چه بوده است. تا به آقا بگوییم و خیال امام راحت شود.
ما پس از جستجو در دفاتر، سه قلم خرج اضافه آن ماه را یافتیم که ابدا مربوط به خانه امام نبوده است، مثلا:
1 گازوئیلی که از خانه امام زیاد آمده بود ما گفتیم که آن را در انبار حسینیه جماران بریزند.
2 به ماشینی که خانواده حضرت امام را می برد، و براثربی توجهی راننده خسارتی به آن وارد شده بود، و هزینه ای پیدانموده بود.
3 ملامین برزنتی برای خانه حضرت امام، تهیه شده بود تا داخل منزل ایشان از بالای پشت بام دیده نشود، زیرا پاسداران در آنجاپاس می دادند.
صورت این چند قلم اضافه خرج را خدمت امام فرستادیم، و درنتیجه ایشان احساس آرامش کرده و آسوده خاطر شدند. از همین یک نمونه می توان شدت پرهیز امام از اسراف و زیاده روی در مخارج خانه را به دست آورد.
دوری از تقتیر و سخت گیری
اعتدال در مصرف که یکی از ویژگی های بندگان ممتاز الهی است،که در میانه دو چهره قرارگرفته است، نخست جنبه افراطی آن است که از آن به اسراف و تبذیر یاد می شود که بیان گردید، دوم جنبه تفریطی آن است که چهره تفریط اعتدال در مصرف است که از آن به تقتیر یا سخت گیری و زندگی رنج آور تعبیر می گردد، اسلام دین سمحه و سهله است، هرگز حاضر نیست که مسلمانان در سختی و رنج اقتصادی زندگی کنند، باید با کار و کوشش و سرپنجه تدبیر، شکل زندگی رابه شیوه ای تبدیل کرد که موجب وسعت در زندگی و آسایش گردد.
پیامبر اکرم(ص)همان گونه که از اسراف جلوگیری می کرد، به موازات آن از اقتار و سخت گیری در زندگی، نهی می نمود. رسول اکرم(ص)فرمود: «ان من سعاده المرءالمسلم ان یشبهه ولده،والمراءه الجملاء ذات دین، والمرکب الهنی والمسکن الواسع.»
از سعادت و خوشبختی انسان مسلمان آن است که دارای فرزندی که در نیکی، شبیه به خود بوده و نیز دارای همسر زیبا و دیندار، ومرکب راهوار و خانه وسیع باشد.»
در ماجرای ابولبابه که به خاطر کشف یک راز نظامی حکومت اسلامی در نزد یهودیان، به گناه خود پی برد و توبه حقیقی کرد و پس ازمدتی آیه 102 سوره توبه در پذیرش توبه او از جانب خداوند نازل شد، پیامبر(ص)با تلاوت آن آیه، به او بشارت داد. ابولبابه به پیامبر(ص)عرض کرد: اجازه بده به شکرانه قبول شدن توبه ام، نصف اموالم را انفاق کنم، پیامبر(ص)اجازه نداد، او عرض کرد: اجازه بده یک سوم آن را انفاق کنم، پیامبر(ص)اجازه داد.
این که پیامبر(ص)اجازه انفاق نصف اموالش را نداد، براین اساس بود که او و خانواده اش گرفتار سختی و تنگنا در معیشت نگردند.
در روایت دیگر آمده: یکی از مسلمانان مدینه دارای چند کودک بود، و شش غلام داشت، در بستر مرگ قرار گرفت، قبل از مرگ خود به خاطر جلب پاداش های الهی، شش غلامش را آزاد نمود. پس از آن که ازدنیا رفت، مسلمانان پس از غسل و تکفین، او را به خاک سپردند،سپس ماجرای او را در مورد آزادسازی غلامان، و فقر فرزندانش به آن حضرت خبر دادند، پیامبر(ص)فرمود: «لو علمت ما دفنته مع اهل الاسلام، ترک ولده یتکففون الناس; اگر من اطلاع می یافتم نمی گذاشتم جنازه او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید، زیرا او کودکان خودرا از ثروتش بی نصیب نمود، و آنان را فقیر و بی پناه گذاشت، تادست گدایی به سوی مردم دراز کنند.»
این ماجرا در عین آن که بیانگر نکوهش اسراف در انفاق است،نیز حاکی از آن است که نباید موجب سختی و فشار در زندگی اعضاءخانواده شود. بلکه باید اعتدال در مصرف را با توجه به همه جوانب رعایت نمود.
ماجرای انتقاد شدید حضرت علی(ع)در شهر بصره از یکی از شیعیان به نام «عاصم » که از جامعه دوری نموده و گرفتار اقتار وسخت گیری به خود و خانواده اش شده بود نیز شاهد گویایی بر نکوهش سخت گیری در شوون اقتصادی و معیشت زندگی است، و مسلمانان بایداز هرگونه افراط و تفریط اجتناب نمایند.
این بحث را با ذکر ماجرای جالب زیر به پایان می بریم:
امام کاظم(ع)خانه ای برای غلام آزاد شده خود خریداری کرد، به او فرمود: «به آن خانه برو و در آنجا زندگی کن، زیرا خانه توتنگ و کوچک است.»
غلام گفت: «همین خانه ای که در آن سکونت دارم کافی و خوب است،گرچه تنگ و محقر است، ولی از پدرم به یادگار مانده، از این رودر همین خانه می مانم.» امام کاظم(ع)به او فرمود: «ان کان ابوک احمق ینبغی ان تکون مثله » آیا اگر پدرت احمق بود، تو هم می خواهی مثل او باشی؟