کار با سعی است نی با ادعا
لیـس لـلإنسان إلّا ما سعی
در گفتار گذشته به ملاکها و شرایط یک دوست خوب از دیدگاه قرآن کریم اشاره شد و در این گفتار به لطف خداوند تلاش بر این است که به برخی زیانها و عواقب خطرناکِ دوستی با افراد نالایق ناباب بپردازیم:
1.غفلت از یاد خدا
یاد خدا عاملی است که به زندگی معنوی و انسانی انسان حیات میدهد؛ چرا که در حقیقت، تغذیه روح آدمی با یاد خداست و تنها آرامش دهنده انسان نیز همین یاد خداست. اولین خطری که دوستی با افراد ناباب در پی دارد، غفلت از یاد خداست:
«وَ یوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یدَیهِ یقُولُ یا لَیتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا. یا وَیلَتِا لَیتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا. لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی...» فرقان 27ـ 29؛ و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان میگزد و میگوید: ای کاش! با رسول (خدا) راهی برگزیده بودم. ای وای بر من! کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت، بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود.
این ایه شریفه در مورد عقبه ابن ابی معیط نازل شده که به خاطر دوستی با ابی بن خلف دست از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم کشید و بیدین شد.
کلمه ذکر در این آیه شریفه، عام است و شامل همه سخنان و دستورهای پیامبران میشود؛ همان گونه که شامل خود پیامبران و ذات مقدس پروردگار و قرآن کریم نیز میشود.
آری، در طول تاریخ کم نبودهاند افرادی همانند عقبه ابن ابی معیط که با پیروی از دوستان ناباب خود از راه دین و خدا جدا شدند و به گروههای باطل پیوستند و به عاقبت شومی گرفتار آمدند و اگر دوستی با افرادی که از نظر دین دوستی با آنها جایز شمرده نشده است، هیچ ضرری غیر از دوری از یاد خدا نداشت، باز هم شایسته بود که انسان با کمال دقت در انتخاب دوست حساسیت به خرج بدهد و با هر کسی طرح دوستی نریزد.
2.تنهایی در اوج سختیها
انسان وقتی با کسی طرح دوستی و رفاقت میریزد، انتظار دارد که در مواقع خطر و سختیها یار و یاور وی باشد و او را مدد برساند؛ اما در دوستیهایی که بر اساس ملاکها و معیارهای الهی نباشد، این انتظار هیچ وقت برآورده نخواهد شد:
«وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَی کَمَا خَلَقْنَاکُمْ اَوَّلَ مَرَّهٍ ... وَ مَا نَرَی مَعَکُمْ شُفَعَائَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ اَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَینَکُمْ...» انعام/94؛ و (روز قیامت به آنها گفته میشود:) همه شما تنها به سوی ما بازگشت نمودید؛ همان گونه که روز اول شما را آفریدیم... و شفیعانی را که شریک در شفاعت خود میپنداشتید، با شما نمیبینیم. پیوندهای شما بریده شده است و تمام آنچه که تکیهگاه خود تصور میکردید، از شما دور و گم شدهاند.
زمان این تنهایی در برخی تفاسیر، روز قیامت و در برخی دیگر هنگام مرگ بیان شده است که البته احتمال اینکه در هر دو مقطع نیز این تنهایی باشد، بعید نیست.
«وَإِذْ زَینَ لَهُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ الْیوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَی عَقِبَیهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرَی مَا لَا تَرَوْنَ...» انفال/48؛ و(به یاد آور) هنگامی را که شیطان اعمال آنها (= مشرکان) را در نظرشان جلوه داد و گفت: امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمیگردد و من همسایه (و پناه دهنده) شما هستم؛ اما هنگامی که دو گروه (کافران و مؤمنان مورد حمایت فرشتگان) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما (دوستان و پیروانم) بیزارم. من چیزی میبینم که شما نمیبینید.
3.تبدیل دوستیها به دشمنی
اگر دوستی بر اساس ملاکهای الهی باشد، رشته این دوستی با مرگ قطع نمیشود و در قبر و قیامت نیز این دوستی ادامه پیدا خواهد نمود؛ اما دوستیهایی که بر اساس شهوت و غیرخدایی باشد، در قیامت تبدیل به دشمنی خواهد شد:
«الْأَخِلَّاءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ» زخرف/67؛ دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزکاران.
«... ثُمَّ یوْمَ الْقِیامَةِ یکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَیلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضًا...» عنکبوت/25؛ ... سپس روز قیامت از یکدیگر بیزاری میجویید و یکدیگر را لعن میکنید.
«...کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا» اعراف/38؛ (در جهنم) ... هر زمان که گروهی وارد میشوند، گروه دیگر را لعن میکنند.
4.احضار با خفّت و خواری در صحنه قیامت
یکی از صحنههای قیامت که خداوند در قرآن کریم به آن اشاره فرموده است، نحوه حضور افراد در دادگاه قیامت است:
«وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّی لَکُنتُ مِنْ الْمُحْضَرِینَ» صافات/57؛ (میگوید:) اگر نعمت پروردگارم نبود، من نیز از احضار شدگان (در دوزخ) بودم.
واژه احضار فقط در مواقع شر و بدی استعمال میشود. بنابراین به فراخوانی شخص با لطف و محبت، واژه احضار اطلاق نمیشود. در این آیه یکی از بهشتیان به دوست (سابق) خود که در دوزخ قرار دارد، چنین میگوید که اگر نعمت پروردگار من نبود، من هم از احضار شدگان بودم. منظور از نعمت در این آیه شریفه، همان نعمت هدایت و لطف خاص خداست که او را از دوستی با این شخص جدا نمود، و گرنه همین شخص نیز با خفت و خواری احضار می شد و سپس در کنار دوستش در آتش دوزخ قرار میگرفت.
5. گرفتاری در عذاب الهی
افرادی که در دنیا به مسئله بسیار مهم انتخاب دوست اهمیت ندادند و بدون دقت، افراد ناصالحی را به عنوان دوست برگزیدند و در نتیجه دوستانشان، آنان را از خدا و دین خدا جدا ساختند، جایی جز دوزخ نخواهند داشت. خداوند از زبان دوزخیان در پاسخ به سؤال بهشتیان که از علت دخول در جهنم سؤال نمودهاند، میفرماید:
«فِی جَنَّاتٍ یتَسَاءَلُونَ عَنْ الْمُجْرِمِینَ مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قَالُوا ...وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ» مدثر/40 ـ 45؛ آنها در باغهای بهشت اند و از مجرمان سؤال میکنند: چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟ میگویند: ...و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم.
طرح دوستی ریختن با اهل باطل و نشست و برخاست کردن با آنان، انسان را از خدا جدا میسازد و تمام هستی معنوی انسان را از وی سلب میکند؛ تا اینکه عاقبت نیز او را به سوی جهنم رهنمون میسازد.