کار کردن در خرده فروشی ها نیازمند تلاش، از خودگذشتگی... و مقدار زیادی صبر و شکیبایی در برخود با مشتریانی است که به طور جدی آزاردهنده هستند.
وقتی کسی یک شلوار جین از وسط قفسه می خواهد...
خوب، شما انقدر عصبانی می شوید که می توانید کل مکان را به آتش بکشید. احتمالا این کار را انجام نمی دهید اما مطمئنا می توانید. برای شما تا همیشه طول می کشد که آن هرم را دوباره بسازید و یک مشتری در کمتر از 20 ثانیه آن را ویران می کند.
همیشه حق با مشتری است
به جز مواقعی که آن ها واقعا و واقعا در اشتباه هستند. که این شامل اکثر مواقع می شود. روی کوپن نوشته شده که آخرین مهلت استفاده از آن تیرماه است، خانم عزیز، در حالی که الان در بهمن ماه هستیم. لطفا تلاش نکنید.
تعطیلات آخر هفته چی بود؟
شما حتی نمی توانید به خاطر بیاورید. حتی نمی توانید برای هفته بعد خود برنامه ریزی کنید چون نمی دانید خدایان شیفت چه برنامه ای برایتان زیر سر دارند.
"شما اینجا کار می کنید؟"
منفورترین سوال برای شما. مانند کسی که در یونیفرم فروشگاه حلق آویز شده باشد، انگشتی که چوب لباسی شده باشد، فقط برای خنده.
تنبل ها آدم های بدی هستند
وقتی بعضی افراد نظرشان در مورد کالایی عوض می شود و آن را هرجایی که دوست دارند رها می کنند. مثلا وقتی که کره ای در میان چیپس ها در حال آب شدن است.
آهنگهایی که عاشقشان بودید حالا گوشتان را آزار میدهند.
تکرار شدن یک موزیک، تکرار شدن یک موزیک. تکرار شدن یک موزیک.
شما محکوم به پرداخت هزینه یونیفرم هستید.
از شما خواسته می شود 60 درصد از هزینه ی لباسی را بپردازید که هرگز آن را در مواقع غیرکاری نمی پوشید چرا که تمام روز را به آن زل زده اید. اوه، و این هزینه مستقیما از حقوق شما کسر و به جیب کارفرما بر می گردد. خیلی هم عالی.
نوروز دیگر بهترین وقت سال نیست
در واقع بدترین وقت سال است. آماده شدن از آخرای بهمن، مشتریان شتاب زده ی شب عید، فروش سرسام آور. بدترین.
شما واقعا "متاسف هستید"
یکی از جنس ها تمام شده است، کارت شتاب یک نفر پاسخ نمی دهد، شخصی برای استفاده از حراج 60 ثانیه دیر می رسد. شما دیگر طاقت دیدن صورت های ناامید و قلب های شکسته ی مشتریان را ندارید. شاید زمان این رسیده که دنبال یک کار دفتری باشید؟