در مدح مولی الموحه دین علی(ع)

علی; در صحنه گیتی همی تو نور یزدانی

علی; در صحنه گیتی همی تو نور یزدانی

به ایوان رسالت تکیه گاه دین و ایمانی

بزادت فاطمه بنت اسد در خانه کعبه

بیمن مقدمت بشکافت آندم بیت رحمانی

علی; در ساحت گیتی تو یک الگوی انسانی

به درگاه خداوندی به انسانها تو عنوانی

بشر در خلقت ذاتت بسی حیران و مبهوت است

تو هستی سرور دوران علی; تو شیر یزدانی

برای دوستانت یا علی چون آب حیوانی

برای دشمنان دین تو، همچون برق سوزانی

توگفتی علم از صدرم چو سیل از کوهها جاریست

تو آن هستی که اسرار شب معراج می دانی

به تقوی و ورع تو سنبل پرهیزکارانی

تو باب شهر علمی در ولایت جان جانانی

تو خفتی بستر پیغمبر آن شب بس خطرناکی

به ضرب و شست بیهمتا به حمله شیر غضبانی

نزاید مادر گیتی دگر مثل تو فرزندی

بدادی عمرو را مهلت، تو کان کظم و احسانی

تو در روز جزا هستی قسیم النار و الجنه

یکی دست تو آبست و دگر دست تو نیرانی

عدالت در جهان با تو تجسم کرد در دلها

برای تشنگان حق، تو همچون آب بارانی

علی; تو مرد مردانی، علی; تو شمس تابانی

علی; تو مظهر عدلی، علی; تو باغ رضوانی

به بحر آفرینش همچو هستی گوهر تابان

به زهد و دانش و حکمت بسی اعجوبه انسانی

به دیوان قضاوت یا علی، سرچشمه عدلی

پناه و پشت مظلومان و دلجوی یتیمانی

کلام گوهرافشانت توان بخشد دل ما را

برای درد قلب دردمندان نیک درمانی

تو در جنگ احد آن قهرمان بیمثال هستی

به شانت لافتی الا علی آمد، چه فرمانی

وجود نازنینت بر بشر فخر و شرف بخشد

همی در آسمان کون همچون ماه تابانی

شجاعان بشر درس شجاعت از تو آموزند

تو هستی کافران را بر صراط حق همی رانی

تو برکندی زجا آن باب خیبر با ید قدرت

تو قطب عالم هستی تو رمز کون و امکانی

عزیزا گر به حق تو عاشق مولا علی هستی

به طی را او باید ببندی عهد و پیمانی

عزیزالله پزشکی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان