ماهان شبکه ایرانیان

مدرسه فلسفی قزوین در عصر صفوی جنبشهای فکری و اصولی و اخباری

مدرسه فلسفی قزوین قدمتی تاریخی دارد و از دیر زمان مهد پرورش جمع کثیری از فحول فلاسفه و بزرگان حکما و متکلمین بوده است

 

مدرسه فلسفی قزوین قدمتی تاریخی دارد و از دیر زمان مهد پرورش جمع کثیری از فحول فلاسفه و بزرگان حکما و متکلمین بوده است. مانند: علی بن حاتم قزوینی صاحب کتاب التوحید که در سال 326 هـ . ق زنده بوده ابوبکر عبداللّه بن طاهر بن حارث ابهری قزوینی متوفی سال 330 هـ . ق از طبقه شبیلی و شیخ علک قزوینی که در حدود سال 480 هـ . ق وفات نموده و ازمعاصرین سلطان محمد بن ملکشاه سلجوقی صاحب کرامات است ابوبکر شادان قزوینی متوفی سال 581 هـ . ق کاتبی قزوینی متوفی سال 675 هـ . ق و عبدالجلیل قزوینی صاحب کتاب نقص و دیگران …

چنانچه بخواهیم تاریخ مدرسه فلسفی وعرفانی قزوین رابازگو کنیم رشته سخن به درازا خواهد کشید. اینک ما تاریخ مدرسه فلسفی قزوین را در پانصد سال اخیر و از آغاز سلطنت صفویه مورد بحث و تحقیق قرار خواهیم داد.

اصول بحث م براساس اختصار و اشارات خواهد بود.

پس از به قدرت رسیدن سلسله صفویه در ایران و حب مفرط این طائفه به خاندان عصمت و نبوت(ع) اخباریه مجددا تجدید حیات یافت و درحوزه های علمی شیعی در سراسر جهان سایه افکند.

دراین ایّام قزوین که یک قرن و به طور تحدید سالهای 907 هـ . ق لغایت 1006 هـ . ق به عنوان پایتخت یکی از پرقدرت ترین دولتهای شیعی درتاریخ تشیع قرارداشت مرکز یکی از بزرگترین حوزه های علمی شیعه شد.

علمای شیعه ازاطراف و اکناف جهان به سمت قزوین سرازیر شده و مشرب اخباری حاکم بر حوزه های علمی این شهر شد.

چون اکثر علمای مهاجر از کشورهای عربی و از سرزمین بلاد عثمانی بودند لذا با مسائل اصول عقلی شیعه در ایران آشنایی نداشته و با فلسفه بیگانه بودند از این روی افکار و آداب خاص خود و به استنباط مسائل از طریق اخبار اکتفا می کردند.

در این میان حکومت صفویان که از رشد فلسفی در حوزه های قزوین نگران بودند و سیاست آنها در سرپوش گذاشتن و به دور نگهداشتن مدارس عقلی قزوین بود تمامی قضات و شیوخ اسلام خود ر که اکثر آنان از علمای مهاجر شیعه از خارج ایران بودند استخدام می کردند.

صاحب ریاض العلماء در شرح حال سیدامیرنظام الدین عبدالحی جرجانی حکیم و متکلم شیعه می نویسد:

(وی پس ازفوت شیخ علی کرکی در سال 940 هـ . ق به قزوین آمد و به خدمت شاه طهماسب صفوی (جلوس 930 ـ متوفی 984 هـ . ق) رسید و از شاه تقاضای مقام شیخ الاسلامی و رئیس العلمایی نمود و می خواست جانشین شیخ علی کرکی گردد ولی شاه قبول نکرد و پاسخ داد: من از مجتهدین جبل عامل می خواهم … )1

مقصود شاه طهماسب از علما و مجتهدین جبل عامل همان اخباریه است.

علمای اصولی قزوین خطر اخباریان را حس می کردند و از حاکمیت جمود فکری برخاسته از تفکر اخباریان بر حوزه های علمی شیعه نگران بودند. از این روی مبارزات خود را با اخباریون در قزوین آغاز کردند.

چون غالباً قلم و زبان کار شمشیر و زور را انجام نمی دهد اخباریون در زیر سایه شمشیر صفویه صوله و جوله ای به پا کرده و ریاست تامه حوزه های شهر را به دست گرفتند.

شیخ آقا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام الشیعه می نویسد:

(قدرت اخباریون در دربار صفویان به حدی رسید که هنگامی شاه طهماسب صفوی غیاث الدین منصور دشتکی متوفی سال 948 هـ . ق فیلسوف شهیر را به مقام وزارت خویش نصب نمود شیخ علی بن عبدالعالی کرکی به مخالفت پرداخت و شاه صفوی را در زیر فشار شدید خود قرار داد تااین که شاه ناگزیر شد علی رغم خواسته خود دشتکی را از مقام وزارت عزل نماید و این نخستین برخورد علنی اخباریه و اصولیه در قزوین بود.)2

این اختلاف در عصر شاه عباس اول (جلوس 996 ـ متوفی 1038 هـ . ق ) به اوج خود رسید به طوری که شاه عباس در سال 1002 هـ . ق دست به کودتای نظامی در ارتش خویش زد و تمامی رؤسا و صاحب منصبان خود را که از صوفیه با مشرب فلسفی بودند عزل نمود و مدارس فلسفی قزوین را تعطیل کرد و قتل عام بین عشاق فلسفه و فلاسفه قزوین به راه انداخت و دادگاه های تفتیش عقائد را تأسیس نمود و در اکثر موارد شخصاً فلاسفه را محاکمه و حکم اعدام آنان را صادر می کرد.

ملاعبدالنبی قزوینی متولد سال998 هـ . ق در قزوین و متوفی در هندوستان سال 1050 هـ . ق از خانواده های سرشناس قزوینی جدش فخرالزمان قزوینی قاضی القضات قزوین و پدرش خلف بیک متوفی سال 1001 هـ . ق از عرفا و صوفیه قزوین بود و نسب این سلسله به خواجه عبدالله انصاری متوفی سال 481 هـ . ق منتهی می گردد. وی در کتاب خود هنگام ذکر شرح حال محمدباقر خرده کاشانی از شعراء و فلاسفه ایران متوفی سال 1037هـ . ق به قسمتی از دادگاه های تفتیش عقائد شاه عباس اشاره می کند. می نویسد:

(یکی از ثابت قدمان دین احمدی و راسخ اعتقادان آیین محمّدی در دارالموحدین قزوین به عرض حامی ملّت مصطفوی و مروج مذهب مرتضوی شاه عباس حسینی صفوی رسانید که میراحمد کاشانی به کیش محمود پساخانی [رئیس کیش نقطویه] زندگانی می کند و جمعی از بی عاقبتان حق ناشناس بدو گرویده و دست ارادت بدو داده اند. خسرو دین پرور پس از استماع این خبر فرمود که آن محمودی را با فدویانش به شهر مذکور آوردند. باقر خرده را نیز همراه آن گروه آورده بودند. شاه دین پناه نخست با امیراحمد متکلم شده از وی به جز هذیان محمودیان نشنید به دست خود تیغ کین از نیام انتقام برکشید و به جانب او دویده گفت: من این بد دین را بسزا برسانم و جد خود مصطفی را ازننگ فرزندی این دشمن خدا برهانم آن گاه به یک ضربت کار آن ناتمام را به اتمام رسانید. پس از آن فرمود: تا متابعان وی را یکان یکان به حضور آوردند بفرموده عمل نمودند. هرکس از آن بدبختان را حسب الحکم به حضور می آوردند و از ایشان سخنان می پرسیدند و حجت قتل بدان گمراهان به انجام می رسانیدند. آن گاه به جلاّدان امر می فرمود تا بدن آن ملحدان را از بار سر به شمشیر آبدار سبکبار سازند. چون نو بت به محمد باقر خرده رسید وی قطعه ای در مذمت محمودیان و محمود پساخانی گفته به خط خود به دست خسرو بلند اختر و فرزند سعادتمند حیدر صفدر عباس پادشاه صفوی داد. آن حضرت بعد از ملاحظه و مطالعه دو اثر و مدّات خط و انشاء ابیات ابیات آن قطعه … از سر جریمه باقر خرده درگذشت.)3

محمدباقر خرده پس از آزادی حسب الحکم پادشاه همراه فرهادخان که یکی امراء بزرگ بود به خراسان آمد و از آن جا به هندوستان گریخت ودر آن سامان وفات یافت و نیز اشعار بلیغ دارد و دیوان وی معروف است.4

علامه ورع شیخ حسن صالحی متوفی سال 1401 هـ . ق پدر کاتب این سطور در کتاب خود الغرروالدرو می نویسد:

(اگر فلاسفه و ریاضی دانان قزوین در سال 1002 هـ . ق به دست شاه عباس اول صفوی قتل عام نگردیده بودند و پایتخت از قزوین به اصفهان انتقال نیافته بود و نیز اخباریه را بر فلاسفه مسلط نکرده بودند و حمله محمود افغان به اصفهان نبود ایرانیان نخستین کسانی بودند که در کره ماه پیاده می گشتند.)

شیخ آقا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام الشیعه عباراتی به همین مضمون دارد:

( … انقلاب نظامی شاه عباس اوّل در سال 1002 هـ . ق و بیرون راندن صوفیه که دارای مشرب فلسفی بودند از ارتش و قتل عام عظیم فلاسفه قزوین و تعطیل نمودن تمام حوزه های فلسفی قزوین و انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان و مسلط نمودن اخباریه بر فلاسفه و تأسیس دادگاههای تفتیش عقائد که تمامی این حوادث مصادف است با سال 1596 م ـ 1005 هـ . ق. و این همان سال ولادت دکارت فیلسوف عظیم و ریاضی دان فرانسوی است که جنبش فکری اروپا را به وجود آورد و نیز با نظریات علمی خود تمدن امروزه اروپا را پایه گذاری کرد. آیا امثال این حوادث یک تصادف روزگار است که سبب پیروی جهان اسلام از غرب گردیده است …)5

مدرسه فلسفی قزوین در اواخر قرن دهم و مطلع قرن یازدهم هجری آثار و شگفتیهای هندسی و فیزیکی و ریاضی عجیبی از خود در عراق و ایران به یادگار گذاشته است که می توان از آثار این مدرسه علمی عظیم مسجد شاه اصفهان را نام برد که بر اساس یک محاسبه فیزیکی بنا گردیده و در نقطه معین در وسط مسجد زیر گنبد هنگامی که صدایی سر داده شود عین صد هفت مرتبه بازگو می گردد و نیز بر قول معروف در محل معین که خطیب بر روی منبر سخنرانی می کرد در تمام مسجد و حیاط آن یک نواخت صدای وی پخش می گردید که بر اثر تعمیرات ناشیانه اثر دوم مسجد شاه اصفهان امروزه ازبین رفته است.

از آثار دیگر شیخ بهائی شاگرد معروف مدرسه قزوین بنای حمام مشهور اصفهان است که در تمام طول سال بدون روشن نمودن آتش خزانه و تمام آبهای جاری حمام گرم بوده است.

دانشمند و محقق بزرگ معاصر شیخ محمدجواد مغنیه معتقد است:

(شیخ بهائی توانسته بود اتم را در آن عصر کشف کند آن را بشکافد و حرارت حمام را توسط انرژی اتمی تأمین کند.)6

از آثار مدرسه قزوین در عتبات مقدسه عراق صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) است که توسط شاه اسماعیل صفوی بنای آن آغاز گردید و در عصر شاه عباس اول به پایان رسید. این صحن مطهر به شیوه ای بنا گردیده است که در تمام چهار فصل سال آفتاب هنگام طلوع مستقیماً به قبر مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) می تابد و نیز در زمستان و تابستان در نقطه ای معین از صحن شریف زوال ظهر نجف اشرف انجام می گردد.7

و دیگر آثار و محاسبات ریاضی و فیزیکی و هندسی که ذکر تمامی آنها سخن را به درازا خواهد کشید. مدرسه فلسفی اصفهان که تراث علمی عظیمی در فرهنگ شیعی از خود باقی گذاشته است مولود مبارک مدرسه قزوین بود چون علم و مدارس علمی صله حاضره اش وابسته به گذشته اوست.

تمامی این علوم اعم از فیزیک ریاضی هندسه و شگفتیهای معماری یک شبه به وجود نیامده اند بلکه تلاش یک قرن دانشمندان بزرگ قزوینی در مدرسه علمی این شهر بوده است.

مشهورترین بنیانگذران مدرسه فلسفی قزوین در عصر صفوی

1. سید شرف الدین محمود فرزند سیدعلاءالدین بن سید جلال الدین طالقانی قزوینی متوفی حدود سال 918 هـ . ق. از اکابر فلاسفه و فحول متکلمین شیعه.

وی علوم عقلانیه را از حوزه درس محمد بن زین الدین احسائی معروف به ابن ابی جمهور احسائی اخذ کرد و نیز استادش اجازه ای از برای وی نگاشته است که علامه مجلسی در بحارالانوار و شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه آن نقل کرده اند.

وی کرسی تدریس فلسفه را در قزوین به دست گرفت و از بزرگان علمای علوم عقلانیه بود. بعضی از شاگردانش اقوال او را در حواشی کتب فلسفی و کلامی ذکر نموده اند و نیز خود وی حواشی بر الهیات شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی دارد.

2. غیاث الدین منصور فرزند صدرالدین محمد ثالث بن غیاث الدین منصور الاول بن صدرالدین محمد الثانی بن ابراهیم بن صدرالدین محمد الاول بن اسحاق بن علی بن عربشاهی حسینی حسنی دشتکی شیرازی معروف به غیاث الحکماء و امیر غیاث الدین متوفی سال 148 هـ . ق. از اعاظم فلاسفه شیعه و فحول حکمای نامی اسلامی استاد البشر و عقل حادی عشر نقش خاتم او(ناصرالشریعه منصور) بود.

وی حکمت و فلسفه را از پدر و جدش به ارث برده است و خاندان او از قدیمی ترین سلسله های علمی شیعه هستند و جمع کثیری از اکابر فلاسفه و بزرگان علم و دانش از این طائفه برخاسته اند.10

وی که شاهد مناظرات و مباحثات پدرش متوفی سال 903 هـ . ق. با علامه دوانی بود در چهارده سالگی داعیه جدل و رد آراء مدرسه فلسفی دوانی گردید و در بیست سالگی از تمام تحصیل و ضبط علوم و فنون عقلی و نقلی فارغ گشت. وی از جمله علمایی بود که قزوین را مسکن دائمی خویش قرار داد. چون پس از این که صفویه قزوین را پایتخت خود قرار داد این شهر یکی از مراکز مهم علمی گردید و او کرسی تدریس فلاسفه عالی را به خود اختصاص داد و یکی از مدرسین برجسته قزوین بود.

او در سال 936 هـ . ق. صدراعظم شاه طهماسب صفوی(930ـ 983 هـ . ق) گشت و به صدر صدور ممالک ملقب گردید و نیز با مخالفت اخباریه قزوین مواجه شد و عاقبت پس از مباحثات طولانی با شیخ علی محقق کرکی شیخ الاسلام عصر خود که اخباری مسلک بود در حضور شاه طهماسب و تمایل شاه طهماسب به محقق کرکی از صدارت استعفا نمود.11

صاحب کتاب عالم آرا در صفحه 144 می نویسد: (معترضانه قزوین را ترک نمود و بدون اجازه شاه صفوی به شیراز رفت.)

مدرسه فلسفی دشتکی که معارض مدرسه فلسفی دوانی بود جدالها و مباحثاتی را تا اواسط قرن یازدهم هجری بین طرفداران و شاگردان دو مدرسه به وجود آورد. سپس صدرالمتألهین شیرازی با نظرات و ابتکارات خویش این دو مدرسه معارض را متحد نمود و نیز ملاصدرا در الهیات اسفار از وی چنین تعبیر می کند: ( … سرابیه المقدس المنصور الموید من عالم ملکوت السماء غیاث اعاظم السادات و العلماء … )12

وی اکثر کتب فلسفی خود را در رد مدرسه فلسفی دوانی نگاشته است و نیز کتاب (اشراق هیاکل النور عن ظلمات شواکل الغرور) خود را که شرحی است بر هیاکل النور سهروردی در دفاع از فلسفه نوریه سهروردی و مدرسه فلسفی خود و احیاء مراسم حکمت الاشراق ضد فلسفه دوانی است.13

از مؤلفات دیگر او در فلسفه الاشارات و التلویحات المحاکمات فی مابین الحواشی الدوانیه و حواشی میرصدرالدین (پدرش) بر شرح تجرید.

3. صدرالدین محمد فرزند غیاث الدین منصور بن صدرالدین محمد ثالث دشتکی شیرازی از اکابر حکما و فحول فلاسفه در سال 973 زنده بوده است.

وی کرسی تدریس فلسفه رادر قزوین به دست گرفت و نیز پدرش غیاث الدین منصور که در سال 936 هـ . ق. صدر اعظم شاه طهماسب صفوی بود در اجازه ای که از برای وی نگاشته است پس از ستایش از او به(و هوالان استاد البشر و العقل الحادی عشر … ) تعبیر نموده 14

از مؤلفات وی کتاب الذکری است و نیز در سال 973 هـ . ق. اجازه ای در ری از برای شاگردش سیدعلی بن قاسم حسینی عریضی یزدی نگاشته است.15

4. میرشرف جهان فرزند میرقاضی نورالهدی قزوینی (915ـ 962 هـ . ق.) از فلاسفه حکمت و شعرای قزوین. وی فلسفه را از غیاث الدین منصور دشتکی متوفی سال 948 هـ . ق. اخذ کرد. 16 او از برجستگان فلاسفه و ادباء حوزه قزوین بود خاندان وی از سادات قدیمی قزوین هستند که جمعی از علماء و شعراء و فقها از این طائفه برخاسته اند.

پدرش قاضی نورالهدی قزوینی از وزرای عصر شاه طهماسب صفوی است(جلوس 930 ـ وفات 984 هـ . ق.) از آثار او تأسیس نهر حسینی در کربلای مقدسه است که تا عصر حاضر باغات کربلاء مقدسه را آبیاری می کند و عمویش قاضی روح الله قزوینی از شعرای بنام قزوین 17

میرشرف جهان دارای چند دیوان شعر از جمله دیوان خطی است که در کتابخانه ملی ملک در تهران به شماره5281 ثبت است.18

5. سید امیر ابی الفتح فرزند امیر مخدوم میرزامحمدعلی بن امیر شمس الدین محمدبن امیرسید شریف حسینی قزوینی عربشاهی متوفی سال 976هـ . ق. از اکابر حکما و فحول متکلمین شیعه فلسفه و علوم عقلی را از غیاث الدین منصور دشتکی متوفی 948 هـ . ق. اخذ کرد سپس کرسی تدریس علوم عقلی و کلام را به دست گرفت. وی از مدرسین برجسته فلسفه در قزوین بود.

او تفسیر شاهی 19 را به خواست شاه طهماسب صفوی تألیف نمود.

از آثار دیگر وی حاشیه شرح المطامع و شرح آداب المناظره عضدیه است که در این شرح به بعضی از نظرات استادش دشتکی به مخالفت برخاسته است.

صاحب ریاض العلما درج 486/5 ـ 487 به شرح حال وی می پردازد و آقا بزرگ تهرانی مولفات وی را در الذریعه ضبط کرده است.

6. شاهزاده ابوالفتح ابراهیم میرزا فرزند میرظهیرالدین بهرام بن شاه اسماعیل صفوی متولد سال 930 هـ . ق. مقتول در روز 5ذی الحجه سال 984 هـ . ق. حکیم ریاضی دان ادیب شاعر جامع فنون و علوم اسلامی.

حکمت و فلسفه را ازصدرالدین محمد دشتکی اخذ کرد و ریاضیات را از اکابر علماء قزوین. شاه طهماسب اول دختر خود گوهرسلطان خانم را به عقد او درآورد و حکومت خراسان را به وی تفویض نمود. در عصر شاه اسماعیل ثانی به قزوین فراخوانده شد و به قتل رسید و جسد وی را به خراسان حمل نمودند.20

وی مؤلفات و آثاری از خود باقی گذاشته از جمله فرهنگ ابراهیمی و دیوان شعر و رساله هایی در موسیقی و شطرنج و سایر فنون.

7. میرزا ابراهیم فرزند سلام اللّه بن مسعود دشتکی متوفی بعد از سال 990 هـ . ق. حکیم متاله فیلسوف متضلع

وی جد سوم سیدعلی خان مدنی و از مدرسین بنام فلاسفه در قزوین بوده است. حفید وی میرزاحسن طبیب در فارسی نامه به شرح حال وی پرداخته است. درسال 971هـ . ق در قزوین با دختر ابوالفتح ابراهیم میرزابن بهرام بن شاه اسماعیل صفوی ازدواج نمود. از مشهورترین فرزندان وی فیلسوف و عالم فاضل نظام الدین احمد متوفی سال 1015 هـ . ق. می باشد.

8. شریف جمال الدین ابراهیم فرزند نورالدین عبیداللّه قزوینی صفوی از اکابر عرفا و متکلمین و فحول فلاسفه در قرن دهم هجری متوفی بعد از سال 930 هـ . ق.

حکمت و فلسفه را از دوانی اخذ کرد و از معارضین مدرسه فلسفی دشتکی در قزوین بود و نیز کرسی تدریس فلسفه را به خود اختصاص داد. وی برادر عفیف الدین محمدصفوی است و آثاری در منطق و حکمت از خود باقی گذاشته است از جمله کتاب مراه المفهوم کتاب المنطق و کتاب مقدمه العلوم 21 که در مجموعه ای نسخه خط مؤلف در کتابخانه ملامحمد صالح برغانی در کربلا موجود است.

9. شریف عفیف الدین محمد فرزند نورالدین عبیداللّه قزوینی صفوی متوفی بعد از سال 945 هـ . ق. حکیم متأله عارف متصوف.

وی حکمت و فلسفه را از دوانی اخذ کرد و کرسی تدریس فلسفه عالی را در قزوین به دست گرفت و از مدافعین مدرسه فلسفی دوانی بود که معارض مدرسه فلسفی دشتکی است و نیز دارای اجازه ای که در 893 هـ . ق. از استادش دوانی اخذ کرده است.22

10. مبارک قزوینی حکیم فیلسوف کیمیادان از مدرسین علوم غریبه و فلسفه در قزوین.

وی حکمت فلسفه را از حوزه درس صدرالدین محمد دشتکی متوفی سال 948 هـ . ق. اخذ کرد و در علوم کیمیا و سایر فنون اسلامی تبحر داشت. از آثار وی کتاب معرفت جواهر است.

نسخه خط مولف در کتابخانه موقوفه ملامحمدصالح برغانی حائری در کربل مقدسه و نیز نسخه ای ضمن مجموعه مورخه 1279 هـ . ق در کتابخانه مدرسه سپهسالار در تهران وجود دارد. 23

11. محمد فرزند حسین بن عبداللّه بن پیرحسینی بن شمس الدین قزوینی در سال 978 هـ . ق زنده بوده است. از اعلام فلاسفه حکیم متاله عارف متصوفه.

حکمت و فلسفه و عرفان را از اکابر علمای حوزه قزوین اخذ کرد و از برجستگان عرفاء و فلاسفه قزوین بود. از خود آثاری در عرفان و تصوف باقی گذاشته است از جمله کتاب سلسله نامه خواجگان نقشبند که تاریخ پایان آن روز پنجشنبه آخر ربیع الاول سال 978 هـ . ق. می باشد. نسخه ای از این کتاب در کتابخانه دارالکتب قاهره به شماره 1349 ثبت است. 24

12. میرصدرالدین محمد فرزند میرزا شرف جهان بن قاضی جهان سیفی قزوینی متوفی ربیع الاول سال 1007 هـ . ق. حکیم ریاضی دان موسیقی دان و جامع فنون اسلامی.

علوم و فنون ادب هنر و ریاضیات را از اکابر علمای قزوین اخذ کرد و در اکثر فنون و هنر اسلامی تبحر داشت. قاضی احمد در فصل سوم از کتاب خود: (گلستان هنر) به شرح حال وی پرداخته و او را متبحر در خط و نقاشی و موسیقی وصف کرده است.

از آثار وی کتاب تذکره شعراء و رساله درموسیقی که نسخه مورخه سال 1008 هـ . ق. در کتابخانه آکسفورد به شماره 2827 ثبت است.

13. شیخ بهاءالدین محمد فرزند عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی قزوینی اصفهانی معروف به شیخ بهائی. ولادت وی در قزوین روز پنجشنبه 13 محرم الحرام سال 953 هـ . ق. و متوفی در اصفهان 12 شوال سال 1031 هـ . ق. جسد مطهر او را به مشهد مقدس حمل نمودند. سپس در منزلش به خاک سپرده اند و بقعه شریف او مزار معروف است در مشهد.

از اعاظم علمای شیعه و اکابر متکلمین امامیه استاد الحکما و الفلاسفه و شیخ الاسلام و المسلمین.

ولادت شیخ بهائی را به اختلاف نقل نموده اند. بعضی معتقدند که ولادت او در بعلبک جبل عامل به وقوع پیوسته و در کودکی همراه پدر خود وارد قزوین شده است25 و جمعی ولادت او را در قزوین می دانند.

سیدمحسن امین عاملی در اعیان الشیعه هر دو قول را یادکرده است26 و نیز اتفاق کلمه است که نشأت شیخ بهائی در قزوین است.

او علوم اسلامی و فنون ادب را از اکابر علمای قزوین اخذ کرد و در تمام علوم تبحر داشت.

شیخ بهائی در حوزه علمی قزوین و با تفکر ایرانی پرورش یافت. او برخلاف پدرش که اخباری مسلک بود دارای مشرب فلسفی بوده و این در مولفات او منعکس است.

آثار قلمی وی حدود صدکتاب و رساله و حاشیه است. شیخ آقا بزرگ تهرانی آنها را در الذریعه ضبط کرده و محمدعلی مدرس تبریزی در ریحانه الادب 94 عنوان آن را نام برده است27

شیخ بهائی غیر از مولفات دارای شگفتیهای هندسی عجیب است که می توان از آثار او صحن مطهر نجف اشرف را نام برد که در چهارفصل سال آفتاب مستقیما به قبر مطهر حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع) می تابد و در نقطه ای معین در زمستان و تابستان زوال ظهر در نجف اشرف در آن جا انجام می گردد.28

شیخ محمد جواد مغنیه اعتقاد دارد: شیخ بهائی نخستین شخصی است که اتم را کشف کرد.

او به حمام معروف اصفهان اشاره می کند که همیشه آب گرم داشت بدون این که در آن آتش روشن کنند. 29 وی آن را از تاسیسات و اختراعات شیخ بهائی می داند.

اکثر کتب عامه و خاصه به شرح حال شیخ بهائی پرداخته اند. از جمله سیدعلی خان مدنی در(سلافه العصر) 289/ ـ 304 و حرعاملی در(امل الامل) ج 155/1 ـ 160 و سیدحسن صدر در (تکمله امل الامل) 343 ـ 346 و شیخ یوسف بحرانی در (لؤلؤه البحرین) 16ـ 23 و دیگران …

وی سالها در قزوین مشغول تدریس علوم مختلف اسلامی از معقول و منقول بود. حجره او در مدرسه نواب جنب مسجد پنجه علی قرار داشت که امروزه پس از نوسازی به مدرسه امام صادق(ع) نام گذاری شده است.

معروف بود. فضلای قزوین خلفا عن سلف آن را به یکدیگر نشان می دادند از جمله مرحوم پدرم قدس سره آن را به این جانب معرفی کرد.

وی در هنگام ریاست خود چندین مرتبه از اصفهان به قزوین سفر کرد و طی آن اقامتهای طولانی در منزل شاگردش شیخ ملامحمدکاظم طالقانی متوفی سال 1094 هـ . ق. داشت. این منزل در غرب مدرسه نواب جایی که در آن مشغول به تدریس می شد قرار داشت.

14. میرسیدمحمد باقر فرزند شمس الدین محمد حسینی استرآبادی قزوینی اصفهانی معروف به داماد و میرداماد متخلص به اشراق متولد در قزوین حدود سال 956 هـ . ق متوفی سال 1041 هـ . ق بین راه کربلا و نجف که حسب الوصیه او در نجف اشرف به خاک سپرده شد. وی از ائمه حکما و فلاسفه شیعه بود.

جمعی از ارباب فضل می فرمایند: محقق کرکی شیخ الاسلام قزوین حسب رویائی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) را در خواب دیدند که امام(ع) امر فرمودند دختر خود را به عقد ازدواج شمس الدین محمد استرآبادی که از فضلا و علمای حوزه قزوین بود در بیاورد زیرا از آنان فرزند متولد می گردد که وارث علوم انبیا و اوصیا خواهد بود. محقق کرکی بر اساس رؤیای مذکور امتثال امر نموده دختر خود را به عقد شمس الدین استرآبادی در می آورد. ولی پس از چندی و قبل از ولادت فرزندی دختر کرکی فوت می کند. محقق کرکی از نتیجه این رؤیا متعجب می گردد. پس از چندی مجدداً امام(ع) را در خواب دیده که می فرمایند: مقصود ما دختر دوم تو بود. محقق کرکی دختر دوم خود را به عقد شمس الدین محمد استرآبادی در می آورد که میرداماد در قزوین متولد می گردد شهرت وی به داماد است چون پدرش داماد شیخ الاسلام محقق کرکی بود لذا پدر و پسر را به داماد خطاب می کنند.

میرداماد علوم اسلامی و فقه و حدیث را از دائی خود که شیخ الاسلام و زعیم حوزه علمی قزوین (شیخ عبدالعالی بن شیخ علی بن عبدالعالی کرکی) بود و شیخ حسین بن عبدالصمد عاملی پدر شیخ بهائی اخذ کرد و علوم عقلی را از اکابر فلاسفه و حکما قزوین.

او در اکثر علوم غور کرد مخصوصا در حکمت و فلسفه و عرفان که وحید عصر خود گردید.

دو نامه از شاگردش ملاصدرا شیرازی موجود است که استاد را به حد پرستش ستوده و او را وارث علوم انبیاء ومرسلین دانسته است.30

فلسفه اشراق توأم با عرفان الهی غالب بر تفکر سید داماد است و این مشرب فلسفه کاملاً در مولفات او نمایان است. آثار و مؤلفات وی بیش از پنجاه رساله کتاب و حاشیه است از جمله کتب فلسفی او القبسات در حکمت چاپ گردیده است. التقدیسات در رد شبهه این کمونه الصراط المستقیم در حکمت الافق المبین در حکمت الحبل المتین در حکمت.

15. شیخ محمدکاظم طالقانی قزوینی متوفی سال 1094 هـ . ق. از اعاظم علمای شیعه و اسطوانه های متکلمین و فلاسفه امامیه.

وی از شاگردان شیخ بهائی و میرداماد و میرفندرسکی بوده و نیز زعامت تامه و ریاست عامه قزوین را به دست گرفت و کرسی تدریس منحصراً به وی منتهی گردید.

حرعاملی در کتاب خود (امل والامل) به حوزه تدریس وی اشاره نموده است31 و آقابزرگ تهرانی در کتاب خود سیره آل البرغانی او را در مصاف محمدتقی مجلسی و آقارضی قزوینی و طبقه آنان معرفی کرده است.32

فرزندان وی همگی از علمای اعلام بودند. ارشد اولاد او خواجه نواب و یا الخواجه است که نام وی به دست نیامد. او سر سلسله آل نحوی در نجف اشرف و حله است. دومین فررند وی شیخ محمد مؤمن سرسلسله آل نحوی در قزوین است و سومین فرزند او شیخ محمدجعفر سرسلسله آل برغانی درقزوین و کربلاء مقدسه است.33

ازآثار وی درقزوین تأسیس مدرسه نواب در خیابان پیغمبریه است که درعصر حاضر پس از تجدید بنا به نام مدرسه امام الصادق(ع) نام گذاری شده است.

وی دارای مولفاتی نیز می باشد. که از آثار فلسفی او حواشی الهیات شفاء ابن سینا و رسائل فلسفی دیگر است.

16. آقا رضی الدین محمد فرزند حسن قزوینی معروف به آقارضی قزوینی متوفی شب دوشنبه 30 ماه صفر سال 1096 هـ . ق از ائمه متکلمین و امام محققین.

فنون ادب و علوم اسلامی را از اکابر علمای قزوین اخذ کرد و نیز حدیث و فقه را از ملاخلیلا قزوینی متوفی سال 1089 هـ . ق آموخت. میرزا محمداخباری مقتول در سال 1332 هـ . ق. در کتاب خود منیه المرتاد فی نقاه الاجتهاد و دیگر مؤلفات خویش به غلط سعی نموده که آقارضی قزوینی را از علمای اخباریه جلوه دهد و این نسبت را خوانساری در روضات الجناب خود رد کرده است.34

تفکر فلسفی و مشرب اصولی وی کاملا در مولفات او منعکس است. از مشهورترین مؤلفات وی کتاب ضیافة الاخوان که در سال 1397 هـ . ق. در قم به چاپ رسیده است و کتاب لسان الخواص که علامه مجلسی در مجلدالسماء والعالم از آن نقل می کنند. قبلة الافاق جهت قبله را تعیین می کند و کتاب الزیج در فلک وسایر مؤلفات. شیخ عبداللّه نعمه در فلاسفة الشیعه خود صفحه 86 به وی اشاره نموده است.

خوانساری در بیان استنباط اصولی وی و مخالفت با اخباریه می نویسد:

( آقارضی قزوینی رحمه اللّه در علم حدیث و فقه از جمله تلامذه مرحوم ملاخلیل است اما در حدیث فهمی به طریق دیگران رفته است)35

17. آقا التفات قزوینی متوفی بعد از سال 1095 هـ . ق. از اعلام علمای قزوین و جامع معقول و منقول. وی حکمت و فلسفه و سایر علوم اسلامی را از محمدکاظم طالقانی متوفی سال 1094 هـ . ق. اخذ کرد.

از آثار او مدرسه التفاتیه در قزوین است که به نام وی تا عصر حاضر معروف می باشد و از مدارس معموره امروز است.

سیدمحمد علی گلریز در کتاب خود(مینودر) برخلاف صریح وقفنامه مدرسه و موقوفات آن این مدرسه را به غلط نسبت به عصر پادشاهان مغول داده است و آقا التفات را از امراء مغول ذکر نموده است. 36

وی دارای آثار و مولفاتی است از جمله بعضی از حواشی بر کتب فلسفی و سایر مولفات. 37

18. شیخ رفیع الدین محمد فرزند فتح اللّه قزوینی متوفی سال 1089 هـ . ق. از اعاظم متکلمین شیعه ادیب شاعر.

فقه و حدیث را از ملاخلیلا قزوینی و علوم عقلانیه را از فحول مدرسین فلسفه در قزوین اخذ کرد. از آثاروی کتاب ابواب الجنان در اخلاق و مواعظ فارسی است که در سال 1261 هـ . ق. در تبریز و سپس در هندوستان به چاپ رسید.

فرزند وی محمد شفیع که از علمای برجسته قزوین بود تتمیم ابواب الجنان پدرش را نگاشته است. وی سرسلسله خاندان آل شفائی قزوین است.38

از آثار دیگر وی دیوان شعری است که امروزه نسخه هائی از آن در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره های 4791 و 4792 و نسخه کتابخانه ملک به شماره 4871 ثبت است.39

19. شیخ محمدجعفر فرشته فرزند شیخ محمدکاظم طالقانی قزوینی متوفی سال 1161 هـ . ق. از اعلام حکماء و فلاسفه قزوین.

حکمت فلسفه را از حوزه درس پدرش شیخ محمدکاظم طالقانی و فقه و حدیث را از علامه مجلسی اخذ کرد. وی دارای اجازه مورخه جمادی الثانی سال 1095 هـ . ق. از استادش علامه مجلسی 40 است.

کتاب اشتراط الحس فی الشهاده از آثار بی نظیر اوست که در کیفیت شهادت افراد کور و کر نگاشته شده و تعمق او را در مسائل عقلانیه می رساند.

او دراین کتاب فقه را با مسائل فلسفی عجین نموده است. حواشی درکتب فلسفی و رسائل حکمی از آثار دیگر اوست.

وی پدر شیخ محمدتقی متوفی سال 1181 هـ . ق. است که از شاگردان میرزاحسن بن عبدالرزاق لاهیجی قمی متوفی سال 1121 هـ . ق. بود و کرسی تدریس فلسفه را در قزوین به خود اختصاص داد.

20. سید میرزا قوام الدین محمد فرزند محمدمهدی حسینی سیفی قزوینی متوفی سال 1150 هـ . ق. او از اعلام علمای معقول حکیم ریاضی دان و مشاهیر شعرای عصر خویش بود.

وی از شاگردان شیخ جعفر قاضی و علامه مجلسی است و اجازه او از استادش مجلسی مورخه شعبان سال 1107 هـ . ق. می باشد.

او حکمت فلسفه و طب را از فحول علمای عصر خویش از جمله شیخ محمد کاظم طالقانی متوفی سال 1094 هـ . ق. اخذ کرد و کرسی تدریس فلسفه منطق ادب نحو و فقه را در قزوین به دست گرفت.

ازاقصی نقاط بلاد فضلا به محضر او می شتافتند که ازمشهورترین شاگردان وی ملامحسن نحوی قزوینی است.

وی آثار و مأثر زیادی به صورت نظم و نثر از خود باقی گذاشته است که شیخ آقا بزرگ تهرانی اکثر آنها را در الذریعه ضبط فرموده اند و مدرس تبریزی نیز در ریحانه الادب 17 عنوان آن را نام برده است از مؤلفات وی ارجوزه در الاسطرلاب ارجوزه در طب ارجوزه در خط و نظم الحساب منظومه خلاصه الحساب است. /p> او اشعاری به عربی فارسی و ترکی سروده است که قسمتی از اشعار عربی وی در اجازه الکبیره صفحه 165 ـ 169 ذکر شده و اشعار فارسی او را صاحب تذکره حزین صفحه 27 یاد کرده است.

وی سرسلسله سادات آل میرمعزی و آل قوامی در قزوین می باشد و جد اعلای قوام الدین قزوینی که او از فلاسفه قرن سیزدهم هجری است.

21. شیخ محسن بن محمدطاهربن شیخ محمد مؤمن بن محمدکاظم طالقانی قزوینی معروف به ملامحسن نحوی از ائمه علماء منطق و فلسفه و کلام در قرن دوازدهم هجری.

حکمت و فلسفه را از حوزه درس شیخ محمد جعفربن محمدکاظم طالقانی قزوینی اخذ کرد و در منطق و کلام و فلسفه نبوغ نمود به طوری که از مشاهیر مدرسین حوزه قزوین در منطق و فلسفه شد.

از آثار وی کتاب حاشیه بر حاشیه منطق ملاعبداللّه یزدی از کتب درسی متداول است.41

برادراو شیخ احمد از علمای برجسته قزوین بود و این دو برادر سرسلسله خاندان آل نحوی از خاندان علم و دین معروف قزوین هستند.

22. سیدمحمد شفیع فرزند میرزابهاءالدین محمدبن میرزا کمال الدین حسین بن عبدالعالی بن میرسید حسین عاملی قزوینی متوفی سال 1125 هـ . ق.

حکیم متبحر فیلسوف متکلم پزشک حاذق عارف ربانی.

حکمت و فلسفه را از حوزه درس شیخ محمدکاظم طالقانی متوفی سال 1094 هـ . ق. اخذ کرد.

او در علوم عقلانیه سعی عظیم کرد و توانست کرسی تدریس فلسفه را به دست گیرد. وی از بزرگان علمای خاندان شیخ الاسلام در قزوین است که از آثار او می توان به شرح مثنوی رساله در اصطلاحات عرفاء و صوفیه اشاره کرد.

بعضی از آثار او به خط مولف در کتابخانه ملامحمدصالح برغانی در کربلا مقدسه موجود می باشد.

23. سیدمیر محمدمعصوم فرزند میرمحمدفصیح بن میر اولیاء حسینی قزوینی.

متولد سال 1007 هـ . ق. و متوفی در شوال سال 1091 هـ . ق. در قزوین مقبره او در جنب آستان شاهزاده حسین(ع) واقع است.

او از اعاظم متکلمین و اکابر حکماء شیعه بود. علوم اسلامی و فنون ادب را از افاضل علمای قزوین اخذ کرد و فلسفه را از حوزه درس میرزا رفیعا نائینی بهره مند گردید ریاضیات و هیئت را برمحمدباقر یزدی صاحب کتاب عیون الحساب تلمذ نمود و در حکمت و کلام نبوغ کرد و وحید عصر خود شد. حرّعاملی متوفی سال 1104 هـ . ق. درامل الامل وی را ازبرجستگان علمای ریاضی و فلسفه و ماهر در علوم عربی و حدیث وصف نموده است. 42

وی سرسلسله خاندان معروف علمی آل حاج سیدجوادی است.

از آثار فلسفی وی می توان به حاشیه ای بر شرح اشارات خواجه نصیرالدین طوسی تعلیقات و حاشیه ای برکتاب شف رساله ای در علم خد رساله ای در توحید حاشیه ای بر حاشیه خضری اشاره کرد.

24. سیدمیر محمدابراهیم بن محمد معصوم بن محمدفصیح بن میراولیاء حسینی قزوینی متولد سال 1069 هـ . ق. و متوفی در شعبان سال 1149 هـ . ق. او پس از وفات در مقبره خانوادگی خود جنب آستانه شاهزاده حسین به خاک سپرده شد.

جامع فنون اسلامی و از اکابر علمای معقول و منقول ادیب و شاعر. علوم عقلانیه را از پدرش میرمحمدمعصوم قزوینی و آقاجمال خوانساری و دیگران اخذ کرد. شیخ عبدالنبی قزوینی در تتمیم امل الامل به شرح حال وی پرداخته و او را جامع علوم و فنون اسلامی وصف کرده است. 43

رساله ای در البداء تحقیق العلم الالهی دیوان شعر به عربی و فارسی مجموعه ای رسائل در فلسفه و حکمت از جمله آثار فلسفی وی هستند.

او ضمن به دست گرفتن کرسی تدریس و فتوا در قزوین دارای ریاست تامه و زعامت عامه نیز بود.

25. شیخ ملامحمدنعیم فرزند شیخ محمدتقی بن شیخ محمدجعفربن شیخ محمدکاظم طالقانی قزوینی معروف به ملانعیما.

او از مشاهیر فلاسفه شیعه و اعاظم متکلمین امامیه بود و بعد از سال 1181 هـ . ق. وفات کرد.

حکمت و فلسفه را ازمحضر پدرش درقزوین اخذ کرد وسپس سالها ازحوزه درس ملامحمد صادق اردستانی متوفی سال 1134 هـ . ق. و بهاءالدین محمدمعروف به فاضل هندی متوفی سال 1137هـ . ق. و دیگران بهره گرفت. او در فلسفه نبوغ عظیم کرد و به اوج خود در حکمت و فلسفه نائل آمد. وی به هنگام حمله محمود افغان به اصفهان در سال 1135 هـ . ق. مرارتهایی کشید و جمعی ازخویشاوندان او قتل و عام شدند و سپس به قم پناه برد.

از آثار فلسفی وی اصل الاصول در مباحث وجود و توحید ذات چاپ شده است. کتاب العروه الوثقی فی امامه ائمه الهدی درکلام به نسخه خط مولف در کتابخانه موقوفه ملامحمدصالح برغانی در کربلا مقدسه موجود است. شرح المطالع الجبر و التفویض کتاب القضاء و القدر و شرح اشارات از دیگر آثار او هستند.

فرزندش شیخ ملامحمد تقی که هم نام جدش بود از فلاسفه بزرگ قزوین و سرسلسله آل حکمی در این شهر بود.44

26. شیخ محمدتقی فرشته فرزند شیخ محمد جعفربن شیخ محمدکاظم طالقانی قزوینی متوفی رمضان سال 1186هـ . ق. از اعلام فلاسفه و اعاظم علمای امامیه.

او حکمت و فلسفه را از حوزه درس پدرش شیخ محمدجعفر فرشته و میرزاحسن بن عبدالرزاق لاهیجی متوفی سال 1121 هـ . ق. اخذ کرد و توانست کرسی تدریس فلسفه و فقه و اصول را در قزوین به خود اختصاص دهد او از ائمه فتوا و تقلید بود.

از آثار فلسفی اوست حواشی محققانه بر اسفار ملاصدراشیرازی و حواشی بر شرح تجرید قوشچی و بعضی رسائل فلسفی و عرفانی که عمق فکر و تبحر او را در فلسفه می رساند.

وی پدر ملانعیما طالقانی صاحب کتاب اصل الاصول و ملامحمد ملائکه متوفی سال 1200هـ . ق. می باشد.

27. شیخ ملامحمد ملائکه برغانی فرزند شیخ محمدتقی فرشته طالقانی قزوینی متوفی سال 1200هـ . ق. حکیم متأله فیلسوف متبحر از اعاظم علمای عصر خود.

حکمت و فلسفه را از شیخ اسماعیل معروف به خواجوئی متوفی سال 1173 هـ . ق. اخذ کرد و در علوم عقلی نبوغ عظیم نمود و نیز رهبری و زعامت دینی و کرسی تدریس قزوین را به خود اختصاص داد.

او در حدود سال 1165هـ .ق. طی یک مناظره در حضور علمای فریقین: اخباری و اصولی شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق را محکوم نمود.

وی سرسلسله آل برغانی در کربلاء مقدسه و قزوین است و دارای مولفاتی در فلسفه و فقه می باشد. فرزندش شیخ محمد صالح برغانی حائری متوفی سال 1271 هـ .ق. برادر شهید ثالث در کتاب خود موسوعة البرغانی فی فقه الشیعه در باب لباس المصلی از کتاب فقهی وی نقل می کند.45

از آثار فلسفی وی می توان به حواشی نفیسی بر الاسرارالخفیه علامه حلی و حواشی بر اشارات شیخ الرئیس اشاره کرد.

آغاز و پایان اخباریه در قزوین

چنانکه ذکر شد پس از تجدید حیات اخباریه در عصر صفویان که به واسطه حمله بی رحمانه شاه عباس اول علیه مدارس فلسفی در قزوین حاصل شد اخباریه توانست در زیر سایه شمشیر صفویان به پیروزی در مقابل فلاسفه دست یابد.

قدرت آنان پس از ظهور محمدامین استرآبادی متوفی سال 1033 هـ . ق. که دعایم اخباریه را استوار کرد در عصر ملاخلیلا قزوینی(اخباری تندرو) متوفی سال 1089 هـ .ق. به اوج خود رسید. به طوریکه شهر قزوین عملاً به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد.

فاصله بین این دو قسمت رودخانه بازار بود که در قسمت شرق آن پیروان اصولیه سکونت داشتند و در قسمت غربی اخباریه زندگی می کردند.46

در این زمان جمود فکری و تعصب اعمی حتی بر فضلا و متدینین اخباریه حکم فرما شده بود و طلاب علوم دینی آنان متجاهر به تعصب و جهل بودند بگونه ای که هرگاه می خواستند مولفات و کتب اصولیین را به دست گیرند آنرا با دستمال حمل می کردند تا دست آنان با جلد خشک کتاب تماس نداشته باشد و نجس نگردد.47

اخباریه علمای اصولیین را به علمای ماوراءالنهر لقب داده بودند و این اسم و لقب به معنای کافر و ملحد و مهدور الدم بود.

اجتماع اخباریه از دو طبقه ارباب و رعیت تشکیل یافته بود. در بین مردم عوام جهل و اعتقاد به خرافات و مغیبات آنچنان حاکم بود که هرگاه شخصی از آنان مریض می شد از طریق طب دعائی سعی در معالجه داشتند و هرگز به عقاقیر طبی و درمان از طریق دارو عمل نمی کردند.

حمله به اموال و کشتار اصولیین بعنوان یک امر عادی در میان آنان رواج داشت.

این حالت در قزوین حکم فرما بود تا این که در حدود سال 1165 هـ .ق. شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق متوفی سال 1184 از علمای مشهور اخباریه وارد قزوین شد.

او در بدو ورود مورد استقبال گرم اخباریه قرار گرفت و در قسمت غربی قزوین بین انصار و طرفداران و پیروان خود منزل کرد.

پس از ورود او به قزوین علمای خاندان آل طالقانی که رهبری مذهبی اصولیین را در دست داشتند به دیدار صاحب حدائق رفتند و بدین ترتیب زیارت و بازدید بین فریقین انجام می گردید.

در این ملاقاته مناظرات مباحثات و جدال علمی بین اخباری و اصولی انجام می شد. به طوری که در آخرین این ملاقاته ملامحمد ملائکه متوفی سال 1200هـ .ق. در منزل خود و در حضور جمع کثیری از علمای فریقین اخباری و اصولی پس از یک مباحثه و مناظره طولانی با شیخ یوسف بحرانی زعیم اخباریه او را مجاب نمود.

شیخ یوسف بحرانی که قبلاً از علمای تندرو اخباریه بود پس از این مجلس از علمای میانه رو اخباریه شد.

این منظره سر وصدای عظیمی در قزوین به راه انداخت و مورد بحث و جدال مجالس فضلا و خواص فریقین شد که شیخ یوسف بحرانی توسط ملامحمد ملائکه مجاب و محکوم شده است.

طولی نکشید که این جدالها ومباحثات به مردم عوام دو طائفه سرایت کرد و سپس مبدل به جنگهای محلی در کوچه و خیابان شهرشد.

در ادامه این درگیریه یک روز اخباریه به منزل ملامحمدملائکه حمله کرد تا او را به قتل رساند امّا وی از معرکه جان سالم به در برد ولی خانه و کتابخانه او در آتش سوخت.

این جنگهای محلی را که به نام حیدر نعمتی مشهور شده است امروزه پیرمردها ونقالهای قزوینی به صورت داستانهای محلی برای یکدیگر بازگو می کنند.

شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق که از اعمال مردم عوام و کوچه و بازار اخباریه شدیداً ناراحت شده بود به صورت اعتراض قزوین را به قصد کربلا مقدسه ترک می کند و آن سامان سکنی می گزیند.

از سوی دیگر دولت وقت ملامحمدملائکه را به قریه برغان تبعید می کند که به این ترتیب این مقوله در قزوین خاتمه می یابد.

پس از این غائله اصولیین مبارزات خود را علیه اخباریه در قزوین به رهبری علمای خاندان آل طالقانی آغاز می کنند.

در همین حال مؤسس مجدد آقاباقر بهبهانی حائری متوفی سال 1205 هـ .ق. در کربلا مقدسه علیه شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق و پیروان او قیام می کند که با وفات صاحب حدائق در سال 1184 هـ .ق. اخباریه در ایران و عراق منزوی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان