اهمیت دادن به نماز

نماز در سیره و سخن حضرت عسکری[۱] علیه السلام همانند پدران بزرگوارش جایگاه ویژه ای دارد، در این زمینه چند روایت را می خوانیم:

نماز در سیره و سخن حضرت عسکری[1] علیه السلام همانند پدران بزرگوارش جایگاه ویژه ای دارد، در این زمینه چند روایت را می خوانیم:

الف) ابوهاشم جعفری [2]می گوید: روزی به حضور حضرت عسکری علیه السلام داخل شدم و مشاهده کردم آن حضرت مشغول نوشتن است . در همین موقع وقت نماز داخل شد . آن بزرگوار از کار نویسندگی دست کشیده و برای اقامه نماز به پا خواست . من با شگفتی تمام دیدم که قلم بر روی کاغذ همچنان حرکت می کرد و می نوشت تا اینکه کار کتابت کاغذ به پایان رسید . من به شکرانه این کرامت به سجده افتادم و امام از نماز برگشته و قلم را بدست گرفته و به مردم اجازه ورود داد[3].

ب) عقید خادم می گوید: هنگامی که حضرت عسکری علیه السلام در بستر بیماری بود و واپسین لحظات حیات خویش را می گذرانید، مقداری داروی جوشانده خواست، ما آنرا آماده کرده و به محضرش آوردیم، امام متوجه شد که وقت نماز صبح رسیده است، فرمود: می خواهم نماز بخوانم، سجاده حضرت را در بسترش گستردیم، امام از خادمه ایکه در آنجا حضور داشت آب وضو را گرفته و بعد از اینکه با آن آب وضوی کاملی را به جا آورد، آخرین نماز صبح را در همان بسترش خواند و لحظاتی بعد روح بلند آن حضرت به عالم بالا عروج نمود[4].

ج) شیخ طوسی از حضرت عسکری علیه السلام روایتی نقل می کند که در آن به جا آوردن پنجاه و یک رکعت نماز در هر روز یکی از نشانه های شیعیان راستین شمرده شده است .

طبق این روایت، یک مؤمن واقعی نه تنها در هر روز 17 رکعت نمازهای واجبش را به جا می آورد بلکه خواندن سی و چهار رکعت نافله های آنرا نیز بر خودش لازم می شمرد . متن روایت چنین است: «علامات المؤمنین خمس: صلوة الاحدی والخمسین، وزیارة الاربعین، والتختم فی الیمین، وتعفیر الجبین، والجهر ببسم الله الرحمن الرحیم; [5]

علامت اهل ایمان پنج تا است: بجای آوردن 51 رکعت نماز [در هر روز]، خواندن زیارت اربعین، قرار دادن انگشتر [مجاز] در انگشتان در دست راست، مالیدن پیشانی [در هنگام سجده] بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم [در حال قرائت نماز ].»

در توضیح فراز اول روایت لازم است به این نکته اشاره شود که مقصود حضرت از 51 رکعت نماز، 17 رکعت نمازهای واجب و 34 رکعت نوافق آنهاست . البته نافله به نمازهای مستحبی می گویند اما چون برای نافله های نمازهای واجب تاکید فراوان شده و بویژه در مورد نافله های شب سفارش بیشتری صورت گرفته است، به این جهت در این روایت انجام آنها در کنار نمازهای فریضه یکی از نشانه های اهل ایمان و شیعیان اعلام شده است .

ترتیب آنها همچنانکه در کتابهای فقه و حدیث و دعا آمده است در غیر روزهای جمعه این چنین می باشد: نافله نماز صبح دو رکعت و قبل از فریضه خوانده می شود . نافله نماز ظهر هشت رکعت و پیش از نماز ظهر، نافله عصر همانند ظهر هشت رکعت و قبل از فریضه می باشد و نافله نماز مغرب چهار رکعت، بعد از فریضه مغرب بوده و نافله نماز عشاء بعد از فریضه و دو رکعت نشسته خوانده می شود و یک رکعت محسوب می گردد، و یازده رکعت هم نافله شب است که وقت آن از نصف شب تا اذان صبح می باشد . با این حساب 34 رکعت نافله و 17 رکعت فریضه جمعا 51 رکعت نماز برای مؤمنین در هر روز منظور شده و در این حدیث بدان اشارت رفته است .

د) حضرت عسکری علیه السلام در یک روایتی به درجات اهل نماز اشاره کرده و فرمودند: زمانی که بنده به سوی جایگاه نمازش می رود تا نماز بخواند خدای عزوجل به ملائکه اش می فرماید: «آیا بنده مرا نمی بینید که چگونه از همه خلائق بریده و به سوی من آمده است، در حالی که به رحمت و جود و رافت من امیدوار است؟ شما را شاهد می گیرم که رحمت و کرامت خود را مخصوص او گردانیدم . [6]»

یادی از نماز خوبان

از امام حسن عسکری علیه السلام در ذیل آیه «ویقیمون الصلوة » داستانی در مورد نماز ابی ذر نقل شده است که مروری بر آن در اینجا مناسب می نماید . امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: روزی حضرت ابوذر غفاری به محضر رسول خداصلی الله علیه وآله آمده و عرضه داشت: یا رسول الله! من در حدود 60 راس گوسفند دارم و نمی خواهم بخاطر آنها همیشه در بادیه باشم و از فیض محضر شما محروم شوم و همچنین دوست ندارم آنها را به یک شبانی بسپارم تا به آنها ستم کرده و حقوقشان را رعایت نکند; تکلیف من چیست؟

رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: فعلا برو و گوسفندانت را بچران . ابی ذر طبق فرمان پیامبر به صحرا رفت و در روز هفتم به نزد پیامبر آمد . رسول خداصلی الله علیه وآله از وی سؤال کرد: ای اباذر! گوسفندانت را چه کردی؟ او پاسخ داد: یا رسول الله گوسفندان من قصه شگفت انگیزی دارند! پیامبر فرمود: ای اباذر مگر چه شده؟ چه قصه ای؟ اباذر در پاسخ اظهار داشت: یا رسول الله! من مشغول نماز بودم، گرگی به گوسفندانم حمله کرد، پس گفتم: خدایا نمازم، خدایا گوسفندانم! در آن حال من متحیر بودم که نمازم را بشکنم و از گوسفندان دفاع کنم یا نمازم را ادامه دهم . ادامه نماز را انتخاب کردم، در این حال شیطان مرا وسوسه کرد و به من گفت: ای اباذر! چه می کنی؟ اگر گرگ گوسفندانت را هلاک کند و تو همچنان نمازت را ادامه دهی در دنیا سرمایه ای برای زندگی ات نخواهد ماند . به شیطان پاسخ دادم: برای من ایمان به وحدانیت خداوند و ایمان به رسالت حضرت محمدصلی الله علیه وآله و ولایت برادرش علی علیه السلام و دشمنی با دشمنان آن بزرگواران بهترین سرمایه است که باقی خواهد ماند; بعد از اینها هر چه از من فوت شود اهمیتی ندارد . در این حال نمازم را ادامه دادم و گرگ یکی از گوسفندانم را ربود، اما با حیرت تمام دیدم که در آن لحظه شیری پیدا شد و گرگ را کشته و آن گوسفند را از چنگال وی رهانیده و به داخل گله بازگردانید . سپس مرا مورد خطاب قرار داده و [با زبان فصیحی] گفت: ای اباذر! نمازت را با خیال راحت ادامه بده، خداوند تبارک و تعالی مرا مامور کرده که از گوسفندانت مواظبت نمایم تا اینکه از نماز فارغ شوی . من نماز را به پایان رساندم در حالی که حیرت و تعجب تمام وجودم را فرا گرفته بود و خدا می داند که چه حالی داشتم . در این موقع شیر به نزدم آمده و به من گفت: «امض الی محمدصلی الله علیه وآله فاخبره ان الله تعالی قد اکرم صاحبک الحافظ لشریعتک ووکل اسدا بغنمه یحفظها; نزد حضرت محمدصلی الله علیه وآله برو و به آن حضرت خبر بده که: خداوند متعال دوست تو را که از شریعتت پاسداری می کرد گرامی داشت و برای گله اش شیری را به محافظت گماشت .» با شنیدن این ماجرا، همه حاضران از قصه اباذر شگفت زده شدند .

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: ای اباذر! راست گفتی و به یقین من، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام به راستی تو و قصه ات ایمان آوردیم .

اما برخی از منافقین که در حدود 20 نفر بودند، گفتند: محمدصلی الله علیه وآله با اباذر تبانی کرده اند که ما را بفریبند . ما باید خودمان او را تعقیب کنیم و ببینیم آیا واقعا شیری در هنگام نماز از گله اباذر محافظت می کند؟ آنها آمدند و با چشمان خود دیدند که اباذر در حال نماز است و شیری گله او را می چراند و از آنها مواظبت می کند . هنگامی که اباذر دوباره به حضور رسول الله صلی الله علیه وآله شرفیاب شد، پیامبرصلی الله علیه وآله خطاب به وی فرمود: «یا اباذر انک احسنت طاعة الله، فسخر الله لک من یطیعک فی کف العوادی عنک، فانت افضل من مدحه الله عزوجل بانه یقیم الصلاة; ای اباذر! تو اطاعت خدا را به نحو احسن انجام دادی و خداوند کسی را برای پاسبانی گوسفندانت در تسخیر تو درآورد که در وسط بیابان از تو اطاعت می کند، پس تو گرامی ترین کسی هستی که خداوند متعال او را به اینکه نماز اقامه می کند ستوده است! [7]»

سجده و حالتهای ملکوتی

بندگان راستین الهی از هنگامی که حلاوت عبادت و عبودیت و نیایش با پروردگار عالمیان را چشیده اند، سعادت و عزت خود را در سجده های عاشقانه و خضوعهای خاکسارانه در پیشگاه حضرت حق می بینند . آنان آرامش، نشاط و سرور دل را در تعظیم حضرت رب العالمین جستجو می کنند و بر این باورند که سجده نزدیکترین حالات یک عبد در حضور معبود است . جبین بر خاک سائیدن و در دل شبهای تار زمزمه عشق سر دادن عادت همیشگی مردان خداست . آنان در این حال نورانی می شوند و از میان فرشیان به سوی عرشیان پرواز می کنند و در آن حال است که: «عظم الخالق فی انفسهم وصغر ما دونه فی اعینهم; [8]تنها آفریدگار جهان در نظر آنان بزرگ است و ماسوی الله در منظرشان کوچک و حقیر می باشد .»

پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب

تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

در اینجا چند روایت در مورد عبادتهای عاشقانه و سجده های طولانی حضرت عسکری علیه السلام را می خوانیم:

1 - محمد شاکری از همراهان امام عسکری علیه السلام در توصیف سیره عبادی - عرفانی آن حضرت می گوید: او در محراب عبادت می نشست و سجده می کرد در حالی که من پیوسته می خوابیدم و بیدار می شدم و می خوابیدم در حالی که او در سجده بود . او کم خوراک بود . برایش میوه هایی می آوردند، او یکی دو دانه از آنها را می خورد و می فرمود: محمد! اینها را برای بچه ایت ببر [9] .

2 - عده ای از عوامل خلیفه عباسی نزد زندانبان امام عسکری علیه السلام - که شخصی به نام صالح بن وصیف بود - آمده و به او گفتند: هر چه می توانی بر ابو محمدعلیه السلام سخت بگیر و هیچگونه آسایشی برایش نگذار! صالح بن وصیف در پاسخ آنان گفت: چه کنم؟ دو نفر از بدترین و شرورترین مامورانم را برای وی گماشته بودم، اینک هر دو در اثر معاشرت با ابو محمدعلیه السلام نه تنها او را به دیده یک زندانی نمی نگرند، بلکه در عبادت و نماز و روزه به جایگاه رفیعی دست یافته اند . سپس دستور داد تا آن دو را حاضر کردند، عوامل خلیفه به آن دو گفتند: وای بر شما، مگر شما را چه شده که در مورد این مرد زندانی کوتاهی می کنید؟ آنان اظهار داشتند: در مورد شخصی که روزها روزه می گیرد و تمام شب را به عبادت و سحرخیزی سپری می کند، چه بگوئیم؟ او با کسی غیر از خدا همسخن نمی شود و به غیر عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال به کار دیگری نمی پردازد . هنگامی که به ما می نگرد ارکان بدنمان می لرزد و هیبت و جلالت او تمام وجودمان را فرا می گیرد . عوامل عباسی وقتی چنین دیدند با ناامیدی و حسرت تمام آنجا را ترک گفتند[10].

عبادتها، ذکرها و سجده های آن حضرت آن چنان عاشقانه و پر سوز و گداز بود که در و دیوار و سایر موجودات و حتی دشمنانش را متاثر می ساخت و این همان مصداق آیه شریفه است که در مورد حضرت داودعلیه السلام می فرماید: «یسبحن بالعشی والاشراق »[11]; «کوهها [به همراه حضرت داودعلیه السلام] هر شامگاه و صبحگاه تسبیح می گفتند .»

حضرت عسکری علیه السلام همواره در مورد سجده های طولانی به شیعیانش توصیه کرده و می فرمود: «اوصیکم بتقوی الله والورع فی دینکم والاجتهاد لله . . . وطول السجود; [12]شما را به پارسایی، پرهیزگاری در دینتان و تلاش برای خدا . . . و انجام سجده های طولانی سفارش می کنم .»

سجده های طولانی و خاکساری در برابر حق آثار ارزشمندی برای بندگان خدا جوی به همراه دارد و نزدیکترین و میانبرترین راه به سوی حق زمانی است که انسان سر بر آستان ربوبی گذاشته و نهایت بندگی خود را به نمایش می گذارد .

رسول خداصلی الله علیه وآله روزی مشغول تعمیر خانه اش بود و مردی از آنجا عبور می کرد . از نزدیک آمده و عرضه داشت: یا رسول الله! من بنایی بلدم، آیا به شما کمک کنم؟ پیامبرصلی الله علیه وآله به او اجازه داد . بعد از اتمام کار، حضرت رسول صلی الله علیه وآله به او فرمود: حالا در مقابل زحمت خود از ما چه می خواهی؟ بنا بلافاصله گفت: بهشت می خواهم . رسول الله لحظه ای سر به پایین انداخت و سپس پیشنهاد او را پذیرفت . هنگامی که مرد با خوشحالی تمام از پیامبرصلی الله علیه وآله جدا شد، حضرت او را صدا کرده و فرمود: «یا عبد الله! اعنا بطول السجود; [13]ای بنده خدا! [البته] تو هم ما را با سجده های طولانی یاری کن!»

 



[1] پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) :: امام حسن عسکری (علیه السلام) :: آثار و آموزه های علمی امام حسن عسکری(ع) :: حضرت عسکری علیه السلام طلایه دار عبادت و عرفان

[2] داود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر ابن ابی طالب که به ابوهاشم جعفری نیز معروف است، یکی از یاران نزدیک و مورد اطمینان امام حسن عسکری علیه السلام می باشد . وی به خاطر انتسابش به جناب جعفر طیار (برادر گرامی امیرمؤمنان علیه السلام) جعفری لقب گرفته است . او از سرشناسان قبیله خود در بغداد و همنشین چهار امام معصوم - (امام رضا، امام جواد، حضرت هادی و امام عسکری علیهم السلام - ) بوده و از این گرامیان حدیث نقل کرده است، همچنانکه پدرش نیز از راویان امام صادق علیه السلام به شمار می رود . ابوهاشم در اوائل غیبت صغری از ناحیه حضرت مهدی علیه السلام به عنوان وکیل و کارگزار آن وجود گرامی انجام وظیفه می کرد . او افزون بر نقل روایات متعددی از پیشوایان معصوم علیهم السلام، در علم حدیث کتابی مستقل نیز تالیف نمود . ابوهاشم مردی آزاده، شجاع و با شهامت بود، هنگامی که سر یحیی بن حسین بن زید (یکی از علویان پارسا و شجاع که بر علیه حکومت ستمگر مستعین عباسی قیام کرده و به شهادت رسید) و دیگر یاران وی را در بغداد نزد محمدبن عبدالله بن طاهر (حاکم مستبد عباسی) آوردند، سرشناسان بغداد و رجال دربار برای عرض تبریک به نزد حاکم رفتند و کشته شدن یحیی را تبریک گفتند . ابوهاشم جعفری نیز به نزد حاکم رفت و در حالیکه اعیان و اشراف و بزرگان مجلس حضور داشتند، بدون ترس و واهمه خطاب به حاکم گفت: ای امیر! این مردم درباره این کشته به تو تبریک می گویند، اما اگر رسول الله صلی الله علیه وآله اینجا بود به او تسلیت می گفتند .

ابوهاشم در نزد اهل بیت علیهم السلام دارای مقام و منزلت ویژه ای بود و با بیان و اشعار حماسی خود از حریم اهل بیت علیهم السلام دفاع می کرد و به همین جهت در سال 252 به همراه گروهی از طالبیین به سامرا تبعید شده و در آنجا زندانی گردید .

(رجال نجاشی، ص 156; معجم رجال الحدیث،

ج 23، ص 85 و ج 8، ص 122; شاگردان مکتب ائمه علیهم السلام، ج 2، ص 138) .

[3] بحارالانوار، ج 50، ص 304 .

[4] کمال الدین، ص 473; بحارالانوار، ج 50، ص 331 .

[5] مصباح المتهجد، ص 788; وسائل الشیعه، ج 14، ص 478 . البته در کتاب وسائل الشیعه در فراز اول روایت «صلوة الخمسین » آمده است .

[6] جامع احادیث الشیعه، ج 4، ص 22 .

[7] تفسیر امام العسکری علیه السلام، ص 72 به بعد; بحارالانوار، ج 81، ص 231، 232، 233، با تلخیص .

[8] نهج البلاغه، فرازی از خطبه همام .

[9] بحارالانوار، ج 50، ص 253 .

[10] کشف الغمه، ج 3، ص 290 .

[11] ص/18 .

[12] تحف العقول، ص 487 .

[13] وسائل الشیعه، ج 6، ص 378 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان