بیخ ظلم از بن برآرد، عدل و احسان آورد
هاتف امشب مژده از درگاه یزدان آورد
آیت رحمت ز سوی عرش رحمان آورد
اهل عالم را کند زین مژده جان بخش شاد
کامشب اندر پیکر عالم فدا جان آورد
بهر گلباران جشن خلق بر روی زمین
آسمان از ماه و اختر گل به دامان آورد
دست قدرت این جهان خسته را نیرو دهد
ابر رحمت در زمین تشنه باران آورد
باغبان آفرینش در گلستان وجود
خرمی از مقدم سروی خرامان آورد
قائم آل محمد (ص) مهدی موعود (ع) را
لطف حق از لامکان در دار امکان آورد
حجت حق رهبر مطلق امام منتظر
شور و شادی در درون اهل ایمان آورد
آنکه چون بیرون کند دست عدالت ز آستین
دیو بیداد و ستم سر در گریبان آورد
آفتاب عدل آنکو با طلوع خویشتن
ظلمت ظلم و شب غم رو به پایان آورد
تا دهد گلزار هستی را صفا و خرمی
خار و خس را برکند نسرین و ریحان آورد
یابد این آشفتگی پایان چو آن فرمانروا
روی گیتی را سراسر زیر فرمان آورد
تیرگی را دور سازد، روشنی آرد پدید
بیخ ظلم از بن برآرد، عدل و احسان آورد
دامن هستی کند از هرچه ناپاکی است پاک
زنگ کفر از آن بشوید، رنگ ایمان آورد
گمرهان تشنه لب را او شود خضر طریق
تا در این ظلمات سوی آب حیوان آورد
او کند یکباره بازار خزف را از رواج
چون ز دریای حقیقت در و مرجان آورد
نور حق را جانشین ظلمت باطل کند
رسم یزدانی به جای راه شیطان آورد
آن طبیب عیسوی دم با ظهور خویشتن
از برای درد اهل درد، درمان آورد
هرچه را کافتاده ویران سر به آبادی دهد
هرچه را گر دید بی سامان، به سامان آورد
(حالت) ; از آشوب گیتی غم مخور زیرا خدا
نوح را بهر نجات ما ز طوفان آورد