ماهان شبکه ایرانیان

مثل های زیبای قرآن (۱۲)

همچنانکه امت های گذشته در پرتو صبر و استقامت مشمول امداد غیبی خدا شده پیروز گشتند; مسلمانان نیز اگر از آنان پیروی کنند به پیروزی می رسند .

صبر و استقامت، و به دنبال آن یاری خدا عامل پیروزی است

همچنانکه امت های گذشته در پرتو صبر و استقامت مشمول امداد غیبی خدا شده پیروز گشتند; مسلمانان نیز اگر از آنان پیروی کنند به پیروزی می رسند .

«ام حسبتم ان تدخلو الجنة و لما یاتکم مثل الذین خلو من قبلکم مستهم الباساء و الضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه متی نصر الله الا ان نصر الله قریب » (1) .

«آیا گمان کردید داخل بهشت می شوید، بی آن که حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد، همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آنچنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که به او ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد رسید» ، در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند و به آنها گفته شد آگاه باشید یاری خدا نزدیک است » .

تفسیر لغات آیه

در آیه یاد شده مفرداتی نیاز به تبیین دارند و آنها عبارتند از:

1 . الباساء .

2 . الضراء .

3 . زلزلوا .

دو واژه نخست در مورد فشار; به کار می روند، فشاری که انسان را از خارج و داخل تهدید کند . چیزی که هست هرگاه عامل خارجی، مایه فشار باشد در آنجا «باسا» به کار می برند مثل این که فردی ثروت خود را از دست بدهد، موقعیت اجتماعی او پایین آید، یا با مرگ فرزندان روبه رو شود و غیره .

در حالی که «ضراء» در موردی به کار می رود که عامل درونی وجود انسان را نشانه بگیرد مانند بیماری، مجروح شدن و غیره .

گاهی می گویند: فرق این دو واژه به صورت دیگر است به این معنی که «باسا» فقدان نعمت در مقابل «نعما» است .

«ضراء» غمگینی در مقابل «سراء» به معنی شادابی است .

در هر حال هر دو لفظ حاکی از مصیبت های سنگین باری است که متوجه انسان می شود .

ناصر خسرو می گوید:

اگر «سراء» ، به «ضراء» درندید نسی، نکو بنگر

ستاره زیر ابر اندر، چو سراء زیر ضرائی

سعدی می گوید:

گه اندر نعمتی مغرور و غافل

گه اندر تنگدستی خسته و ریش

چو در سراء و ضراء کارت این است

ندانم کی به حق پردازی و خویش

و اما «زلزلة » که جمع آن «زلزال » است به معنی تکان و حرکت می باشد و مقصود از آن در اینجا تکان روحی است که به انسان در مواردی دست می دهد و کنترل خود را از دست می دهد .

تا اینجا با تفسیر سه واژه آشنا شدیم . اکنون باید ببینیم مقصود از تمثیل در اینجا چیست؟

همان طور که در گذشته یادآور شدیم، مثل های قرآن به معنی تمثیل و تشبیه است یعنی وضع مسلمانان صدر اسلام در پیکارهای خود با مشرکان و کافران، به وضع افراد با ایمان در امت های پیشین، تشبیه شده است بنابراین باید دو گروه که به عنوان مشبه به و مشبه مطرح می شوند، به دست آوریم . اینک بیان هر دو:

1 . مشبه به

آیات قرآن حاکی است که امت های پیشین به رهبری پیامبران خود گاهی در پیکار با مشرکان دچار فشارهایی از داخل و خارج می شدند . و یا با فقدان نعمت و حکومت، با پریشانی روبه رو می گشتند و در برابر این مشکلات مقاومت و پایمردی نشان می دادند . اصولا قرآن مجید صابران را در سختی ها و پریشانی ها چنین ستایش می کند:

«... و الصابرین فی الباساء و الضراء و حین الباس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون » (2) .

«آنان که در برابر محرومیت ها و بیماری ها و در میدان جنگ استقامت به خرج می دهند آنها کسانی هستند که راست می گویند، و آنها هستند پرهیزگاران » .

این آیه هرچند در شان مؤمنان صدر رسالت و پس از آن نازل گردیده ولی مضمون آن جنبه همگانی دارد، حتی مؤمنان پیش از عهد رسالت را نیز که در سختیها استقامت از خود نشان داده اند، در بر می گیرد .

در هر حال آیه حاکی از این است که در امت های پیشین، مردان با ایمانی با پایمردی هرچه تمامتر در میدان نبرد استقامت به خرج می دادند و گاهی فشار به حدی می رسید که نفسها به تنگی می افتاد تا آنجا که پیامبر و افراد با ایمان به عنوان دعا و درخواست کمک غیبی می گفتند: «متی نصر الله »: «یاری خدا کی به ما می رسد» .

البته این جمله همان طور که گفتیم جنبه دعایی و درخواستی دارد، و در حقیقت درخواست کمک است و هرگز به این معنی نیست که از نظر آنان در رسیدن کمک های غیبی تاخیر رخ داده بود; زیرا چنین سخنی نه در شان افراد با ایمان است و نه در شان پیامبران بزرگ .

تا اینجا با مشبه به آشنا شدیم .

2 . مشبه

مشبه در این آیه گروه با ایمان است که در نبرد خندق از هر طرف محاصره شدند و رسول خدا آنان را به صبر و بردباری و امید به رسیدن امدادهای غیبی سفارش می کرد، ولی در عین حال رئیس ستون پنجم «عبدالله بن ابی » به اطرافیان خود می گفت: چرا خود را به کشتن می دهید؟ اگر محمد صلی الله علیه و آله پیامبر بود، یاران او اسیر و کشته نمی شدند .

قرآن برای ایجاد روح استقامت و بردباری در میدان مبارزه یادآور می شود که مسلمانان باید از گروه با ایمان در امت های گذشته درس بگیرند آنها هم گاهی مثل شما تحت فشار قرار می گرفتند و جانها به لب می آمد و فریاد «متی نصر الله » بلند می شد، و چیزی نمی گذشت که یاری خدا می رسید، شما مسلمانان نیز از آنان پیروی کنید .

مسلما پیروزی در گرو صبر و شکیبایی است، میوه پیروزی را کسانی می چینند که در طریق هدف، صابر و بردبار باشند و به گفته شاعر سخن ساز ایرانی:

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند

که از اثر صبر نوبت ظفر آید امروز مسلمانان برای شکستن حلقه محاصره غرب، و بر انداختن حکومت بیگانه باید از نیروی صبر و بردباری کمک گیرند . و در حد گفتار این شاعر:

بقدر الکد تکتسب المعالی

فمن طلب العلی سهر اللیالی

به اندازه کوشش، مقامات بالا، به دست می آید، آن کس که در اندیشه تسخیر بلندای دانش است، باید شب ها با مطالعه به سر ببرد .

هدف از مصائب و گرفتاریها چیست؟

شکی نیست که خدا می تواند مؤمنان را بدون این که دچار فشارهای داخلی و خارجی شوند، بر دشمن پیروز گرداند، اکنون سؤال می شود که چرا آنها را در گردونه فشار قرار داده تا از این رهگذر به آرمان خود یعنی پیروزی اسلام برسند؟ .

اگر گفته شود که این نوع فشارها، نوعی امتحان است باید توجه نمود امتحان از آن کسی است که از وضع طرف آگاه نباشد در حالی که خدا که از برون و درون افراد آگاه است پس چه نیازی دارد که افراد را در بوته سختی ها و مصائب قرار دهد و از این طریق آنها را امتحان نماید؟.

پاسخ این سؤال در گرو بیان انگیزه های امتحان است، به طور کلی، هر امتحانی به ظاهر می تواند برای تحصیل یکی از امور یاد شده در زیر صورت پذیرد:

الف: شناسایی طرف و پایه اعتقاد و تسلیم او .

ب: به فعلیت رساندن کمالات بالقوه .

ج: شناخته شدن افراد صالح از ناصالح .

د: اتمام حجت بر عاصیان و کافران .

1 . هدف نخست از آن امتحان کنندگان ناآگاه است که طرف را نمی شناسند و می خواهند او را از طریق امتحان بشناسند . در امتحان های الهی نمی توان چنین انگیزه ای تصور کرد، طبعا سبب امتحان، انگیزه دیگر باید باشد .

2 . هدف از امتحان الهی این است که کمالات بالقوه افراد، به مرحله فعلیت برسد و اگر در بوته امتحان قرار نگیرند این کمالات به صورت دست نخورده به حالت یک توان در زوایای روح و روان طرف پنهان می ماند، مثلا ابراهیم خلیل از نظر تفانی و فداکاری در راه خدا در حد بالایی بود و این کمال را به صورت بالقوه حائز بود ولی آنگاه که مامور شد فرزند خود را به امر الهی ذبح کند بالقوه به فعلیت کامل رسید .

3 . گاهی هدف از امتحان شناساندن افراد است، در این موارد امتحان کننده هر چند آنها را به خوبی می شناسد، ولی هدف، شناساندن آنها به جامعه است و این نوع امتحان مربوط به امتحان دسته جمعی است تا افراد صالح و فاسد، مؤمن و منافق و خوب و بد باز شناخته شوند، قرآن مجید به این نکته به لفظ «تمحیص » اشاره می کند و می فرماید:

«و لیمحص الله الذین آمنوا و یمحق الکافرین » (3) .

«تا خداوند، افراد با ایمان را خالص گرداند و کافران را به تدریج نابود سازد» .

4 . گاهی هدف از امتحان الهی، اتمام حجت برای آن عده از مدعیان دروغگو است که در مواقع عادی هزارگونه ادعا دارند و در مقام عمل هیچ، یعنی مرد سخن هستند نه مرد عمل، با امتحان و آزمایش وضع آنها روشن می گردد .

اگر این گونه افراد در بوته امتحان قرار نگیرند و درون تهی خود را که بر خلاف ظاهر آراسته آنها است، آشکار نکنند، ممکن است هم خودشان در اشتباه بمانند و هم دیگران، و کیفرهای خدا، یا عدم الطاف الهی را ظالمانه فرض کنند، اما امتحان پرده از روی کار آنها بر می دارد .

آنها که فلز وجودشان بی ارزش است اما پوششی از آب طلا به رویش کشیده اند به مصداق شعر معروف:

سیاه سیم زر اندود به کوره برند

خلاف آن به در آید که خلق پندارند

پوشش ظاهری کنار می رود و حقیقت وجودشان به خودشان و دیگران آشکار می گردد، این است فلسفه برخی از آزمایشهای الهی .

سخنی از امام علی علیه السلام درباره امتحان

امیرمؤمنان علیه السلام در تفسیر این آیه که می فرماید: «و اعلموا انما اموالکم و اولادکم فتنة »: «بدانید که اموال و ثروت و فرزندان شما مایه امتحان است » . چنین می فرماید:

هیچ کس از شما نگوید خداوندا من به تو پناه می برم از امتحان شدن زیرا هیچ کس نیست مگر این که در بوته امتحان قرار می گیرد، کسی که می خواهد به خدا پناه ببرد از امتحانات گمراه کننده به خدا پناه ببرد، خدا می فرماید: «و اعلموا انما اموالکم و اولادکم فتنة » و معنی آن این است که خداوند مردم را با اموال و اولادشان آزمایش می کند .

آنگاه امام به یکی از اهداف امتحان الهی اشاره می کند که همان انگیزه دوم و سوم است . در این مورد چنین می فرماید:

«لیتبین الساخط لرزقه و الراضی بقسمه، و ان کان سبحانه اعلم بهم من انفسهم و لکن لتظهر الافعال التی بها یستحق الثواب و العقاب » (4) .

«هدف این است که آن صفات درونی مانند رضا و خشنودی و یا غضب و خشم از بهره های خداداد، آشکار گردد هر چند خدا به آنان از خود آنها آگاه تر است تا این صفات باطنی به صورت فعل وعمل خارجی تجلی کند و آنگاه استحقاق ثواب و عقاب و کیفر و پاداش صورت گیرد .

پی نوشت:

1) بقره، 214 .

2) بقره، 177 .

3) آل عمران، 141 .

4) نهج البلاغه، بخش کلمات قصار، شماره 93 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان