ماهان شبکه ایرانیان

حکایت طراحی آستون مارتین والکری؛ دیوانه وارترین خودرو جهان

وقتی که پشت فرمان والکری می نشینید باید عنوان کرد که این یک خودروی جاده ای نیست که تنها از قوای محرکه اتومبیل های فرمول یک بهره می برد، این به واقع یک اتومبیل فرمول یک است که برای حضور در خیابان و جاده تجهیز شده است.

حکایت طراحی آستون مارتین والکری؛ دیوانه وارترین خودرو جهان

وقتی که پشت فرمان والکری می نشینید باید عنوان کرد که این یک خودروی جاده ای نیست که تنها از قوای محرکه اتومبیل های فرمول یک بهره می برد، این به واقع یک اتومبیل فرمول یک است که برای حضور در خیابان و جاده تجهیز شده است.

در پشت این پروژه یکی از نوابغ دنیای فرمول یک یعنی آدرین نیویی قرار گرفته است. طراح شهیر انگلیسی تیم ردبول که توانست با این تیم قهرمانی های پی در پی را ثبت کند و به دلیل نبوغ خود از او به عنوان یکی از بهترین مهندسان تاریخ دنیای فرمول یک یاد می شود.

برای هم صحبتی با او به دفتر طراحیش می رویم و او داستان را این طور آغاز می کند: کل این پروژه از سال 2014 آغاز شد. من با خودم طی کرده بودم که اگر به چالشی بیشتر از دنیای فرمول یک نیاز داشتم، می توانم به سراغ طراحی یک خودروی شهری به خصوص سوپر اسپرت ها بروم.

او می گوید اگر تنها یک خودروی مسابقه ای را طراحی می کردم که تنها می توانست مجوز حضور در خیابان ها را دریافت کند، این برای من یک شکست تمام عیار بود. من باید چیزی می ساختم که فراتر از این حرف ها باشد.

همچنین این ابرخودرو باید توانایی های والا و عملکرد خیره کننده ای ارائه دهد و در عین حال کوچک و سبک وزن باشد (به اعتقاد نیویی مک لارن P1، لفراری و پورشه 918 اسپایدر به عنوان سه ابرخودرو از سه برند اسطوره ساز، بیش از حد سنگین وزن هستند).

همچنین باید توانایی ایجاد رعب و وحشت همانند یک سوپربایک را نیز داشته باشد و بتوان آن را یک قطعه هنری قلمداد کرد. او می گوید که یکی از مشتری های این مدل، تمامی خانه را بر اساس طراحی والکری طراحی کرده است.

در ادامه پروژه و پس از دست یابی به طراحی بدنه اولیه، وقت آن بود که که موقعیت دقیق فضای اتاق و همینطور بخش های فنی مشخص شود.

حال وقت پیدا کردن یک سرمایه گذار برای پروژه بود که یا باید به سراغ یک سرمایه گذار شخصی می رفتیم یا باید با یک خودروساز همکاری می کردیم. آستون مارتین و مدیرعامل نیسان/اینفینیتی یعنی آندی پالمر کسی بود که همیشه به دنبال ساخت یک ابرخودرو بودند.

آستون مارتین نیز در حال کار بر روی پروژه شخصی خود بود و در حدود 3 ماه برای پروژه خود وقت صرف کرده بود و یک مدل 4/1 نیز داشت. نمونه آن ها بسیار بزرگ تر از ما بود.

چیزی در حدود یک لفراری، مدل ما باریک تر و همینطور نزدیک تر به زمین بود. سپس نوبت ادغام ایده ها رسیده بود و استون مارتین در طرحش بیشتر به دنبال یک طراحی خوش استایل همانند دیگر ابرخودرو ها را در سر می پروراند، اما نیویی بیشتر به دنبال خطوط سیال و آیرودینامیک بود تا هنر خودش را در این عرصه به نمایش بگذارد.

در هر صورت تیم نیویی، ردبول و آستون مارتین شکل گرفت و تازه از این مرحله بود که مجادله ها بین این نام های بزرگ آغاز شد.

آستون مارتین باور نمی کرد که دو سرنشین به راحتی بتوانند در اتاق در نظر گرفته شده توسط نویی جا شوند و به همین دلیل می خواستند همانند جت های جنگنده، صندلی شاگرد را در پشت سر راننده قرار دهند.

برای همین به سراغ ساخت قالب صندلی ها رفتند و پس از ساخت آن کاملا شوکه شده بودند که چگونه هر دو قالب ها در این فضای بسیار کوچک جا شده بود.

نویی می خواست تا جایی که ممکن است فضای اختصاص پیدا کرده به اتاقک باریک باشد تا کمترین میزان درگ ایجاد شود. راه حل نویی استفاده از طراحی با زاویه 5 درجه برای صندلی ها بود. این صندلی ها به لطف قابلیت جابه جا شدن فرمان و مجموع پدال گاز و ترمز، راحت تر از آنچه که به نظر می آید، طراحی شده اند.

چالش بعدی قوای محرکه این ابرخودرو بود. تنها دو گزینه برای انتخاب وجود داشت. موتور V6 تویین توربو و موتور V12 تنفس طبیعی. نیویی می گوید که از نظر وزنی تفاوتی بین این دو دیده نمی شد و به دلیل سیستم های خنک کاری مورد نیاز موتور V6 بدتر بود، از نظر صدا موتور V6 بدتر بود و همینطور از نظر میزان لرزش اگر آن را دقیقا در مرکز شاسی قرار می دادیم با ارتعاش و لرزش بسیار زیاد مواجه می شدیم. به همین دلیل چه از نقطه نظر فنی و چه از نظر احساسی موتور V12 به عنوان راه حل بهتر انتخاب شد.

اما برای یافتن V12 مناسب، مجادله بین مهندسان دو مجموعه بالا می گیرد. چرا که تیم آستون مارتین معتقد است که باید از موتور V12 مدل 0ne-77 استفاده کنیم، اما این موتور قدرت کافی را تولید نمی کرد.

آن ها سپس موتور V6 توربو را پیشنهاد دادند اما با توافق ما مغایرت داشت و به همین دلیل ما موتور V-12 شرکت کازورث را پیشنهاد دادیم و بر سر آن به توافق رسیدیم.

با همه این ها هنوز مشخصاتی از این موتور به بیرون درز نکرده است و هنوز خبری از نسخه پروتوتایپ نیست. این موتور در اوایل سال میلادی آینده آماده خواهد شد و اولین نسخه ها هم در سال 2019 تحویل مشتریان می شوند.

در دماغه خودرو شاهد استفاده از یک بال فعال هستیم که توسط سوراخ های تعبیه شده که به پنل های چرخ جلویی متصل شده اند، فشار هوا را از این بخش خارج می کند.

کانال های خنک کننده ترمز نیز همانند آن چه که در اتومبیل های فرمول یک دیده می شوند تعبیه شده است. در واقع هوا از داخل به سمت دیسک ترمز جریان پیدا می کند.

سقف خودرو دارای مجرایی به اسم NACA است که هوای مورد نیاز موتور را تامین می کند. چراغ های جلو نیز تنها یک لامپ LED بسیار قدرتمند هستند و خبری از نوارهای LED درون آن ها نیست.

در پشت خودرو بال فعال عقبی قرار گرفته که به صورت خطرناکی نزدیک به خروجی اگزوز تعبیه شده است. در این بخش دمای اگزوز به 800 درجه سانتی گراد می رسد. دیفیوزد خودرو نیز با الهام از ساختمان پروژه ایستگاه قطار Crossrail لندن طراحی شده است.

والکری همچنین نیازمند یک سیستم تعلیق فعال است که بتواند پاسخگوی این حجم از فشار جانبی وارده به این ابر خودرو باشد. بادی رول در والکری معنا نخواهد داشت و این فضانورد انگلیسی می تواند با کمترین زحمت پیچ ها را پشت سر بگذارد.

هنوز قوای محرکه و میزان دور موتور خودرو به عنوان بخش محرمانه قضیه عنوان نشده است اما می توان حدس زد که طراحی موتور 6.5 لیتری V-12 بر پایه و اساس موتور 2.4 لیتری V-8 با حداکثر دور موتور 18000 rpm صورت گرفته است. موتوری که در ورژن مسابقه ای چندان موفق نبود و توسط تیم ویلیامز در فصل 2010 مورد استفاده قرار می گرفت.

آدرین نیویی به دنبال یک ابرخودرو با تنها 1000 کیلوگرم وزن است. شاهکاری که در عین سبک وزن بودن راحتی مناسبی داشته باشد و همینطور نسبت وزن به قدرت یک به یک را نیز رعایت کند. یعنی مجموع قدرتی موتور الکتریکی و موتور درون سوز V12 در حدود 1000 اسب بخار خواهد بود.

موتور الکتریکی توسط بسته باتری لیتیوم یونی قرار گرفته در زیر مخزن سوخت خودرو، تغذیه خواهد شد. به احتمال بسیار زیاد برای حفظ فضا، این موتور به عنوان دنده عقب خودرو استفاده خواهد و همینطور در زمان حضور در ترافیک می توان خودرو را به خودی خود به حرکت در آورد.

این سیستم نیروی خود را در حین ترمزها بدست می آورد و به بازیابی انرژِ جنبشی و تبدیل آن به انرژی الکتریکی می پردازد. جعبه دنده تک سرعته نیز به منظور حفظ فضا و طراحی تونل مانند عقب خودرو در ابعاد بسیار کوچک توسط ریکاردو ساخته خواهد شد.

تمامی این حقه ها و مرارت ها باعث می شود تا خودرو تواناییی تولید 1816 کیلوگرم نیروی رو به پایین در حداکثر سرعت ایجاد کند. این خودرو در حدود 2.5 میلیون پوند قیمت گذاری شده و هر 150 نسخه جاده ای و 25 نسخه مخصوص پیست های اتومبیل رانی آن به فروش رفته است.

همانند گوردون میوری و مک لارن F1 افسانه ای طراحی شده توسط او، آدرین نیویی هم که خود مالک یک نسخه F1 GTR است، می خواهد در صنعت خودروسازی تحول ساز باشد.

این اولین تلاش آدرین نیویی برای یک خودروی جاده ای است. تلاش پر ریسکی که می تواند نام و شهرت او را به عنوان یکی از برترین مهندسان تاریخ صنعت خودروسازی خدشه دار کند.

اما آیا نیویی احساس ریسک و خطر می کند؟ "شاید به مقدار کمی، من هم یک انسان هستم و این انتظار را دارم که در اولین تلاشم شکست را تجربه نکنم.

در هر صورت من زمان زیادی برای فکر کردن در این مورد ندارم و اگرچه آستون دائما به دنبال این است که این ابر خودرو به معیاری در این بخش تبدیل شود، اما ما واقعا نگران این قضیه نیستیم و تنها می خواهیم این پروژه را به شیوه خودمان به سرانجام برسانیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان