ماهان شبکه ایرانیان

عزت نفس و روان شناسی کودک و نوجوان

عزت نفس بالا یکی از پشتوانه های محکمی است که می تواند کودک را در مقابل چالش های دنیای خارج استوار سازد

عزت نفس و روان شناسی کودک و نوجوان
عزت نفس بالا یکی از پشتوانه های محکمی است که می تواند کودک را در مقابل چالش های دنیای خارج استوار سازد. کودکانی که احساس بهتری نسبت به خودشان دارند راحت تر می توانند از پس مشکلات برآیند و در برابر فشارهای منفی راحت تر مقاومت می کنند. آنها بیشتر لبخند می زنند و از زندگی لذت بیشتری می برند. این نوع کودکان واقع گرا و عموما خوش بین هستند. از سوی دیگر کودکان دسته دوم کودکانی هستند که دارای عزت نفس پایینی هستند و هر چالش کوچکی می تواند سبب ایجاد استرس، اضطراب و ناامیدی در آنها شود. این کودکان به هیچ عنوان به خود و تواناییهایشان اعتماد ندارند و به سختی می توانند برای مشکلات خود راه حل های کاربردی پیدا کنند، اغلب افکار منفی نظیر: " من آدم خوبی نیستم "یا " من نمی توانم هیچ کاری را به خوبی انجام دهم" به سراغ آنها می آید و نهایتاً به صورت افرادی غیرفعال و افسرده در می آیند. در این حالت کافی است با یک چالش روبرو شوند، تا اولین واکنشی که نشان می دهند " من نمی توانم " باشد.

راهکارهای تقویت عزت نفس در کودکان
 

یکی از تکنیکهای بسیار مهم تاثیرگذار برای تقویت عزت نفس پذیرش کودک از سوی والدین است. طبیعی است که هر پدر و مادری آرزو دارند که کودک آنها بهترین شاگرد در کلاس و مدرسه باشد و در آینده دارای تحصیلات عالی دانشگاهی باشد و...
ما از کودکانمان انتظارات زیادی داریم ولی آنان بیشتر انتظارات ما را برآورده نمی کنند.
هر کودکی دارای مشخصه منحصر به فرد خویش است و از نقاط قوت و ضعف زیادی برخوردار است. به طور حتم ما باید انتظار داشته باشیم که کودکمان تا آنجا که می تواند تلاش خود را انجام دهد. ولی در هر صورت چه در کاری به راحتی موفق شود و یا به سختی به نتیجه برسد، تشویق کارها و تصدیق قوه ی خود ارزشی برای آنان بسیار ضروری است. پس تا آنجا که می توانید وقت زیادی را با کودکتان بگذرانید.
همیشه سعی کنید در لحظه های مهم زندگی فرزندانتان حاضر باشید. در دنیای هر کودک لحظات مهم تلخ و شیرینی وجود دارد که طبیعتاً دوست دارد شما را در آنها شریک کند. پس این فرصت را از کودک خود نگیرید و در موفقیتها و ناکامی هایش با او شریک شوید.

آسیب شناسی روانی عزت نفس: ایجاد شخصیت ضد اجتماعی
 

همان طور که پیش تر قول داده بودیم در هر مقاله به طور تخصصی روی یکی از اختلالات شخصیت، ویژگی های تشخیصی و نحوه درمان آن تمرکز می کنیم. در این مقاله به طور اختصاصی به توضیح صریح و کامل اختلال شخصیت ضد اجتماعی و نحوه درمان آن می پردازیم:

شرح حال کوتاه:
 

تامی رهبر یک باند تبهکاران نوجوانان بود و به شرورترین آدم محله شهرت داشت. او در یک خانواده ی آشفته بزرگ شده بود. مادرش با مردان خلافکاری زندگی کرده بود که شدیداً در توزیع مواد مخدر، مشروبات الکلی و فحشا درگیر بوده اند. تامی در 15 سالگی به خاطر کیف زنی وحشیانه و زخمی کردن زنی سالخورده زندانی شده بود. این یکی از دستگیریهای او از یک رشته دستگیریها به خاطر خلاف هایی بود که از قاچاق مواد مخدر گرفته تا ماشین دزدی و جعل کردن امضاء و اسکناس گسترش داشتند. او در 19 سالگلی با زنی در یک کافه آشنا شد و روز بعد با او ازدواج کرد. دو هفته بیشتر از ازدواج آنها نگذشته بود که زن از مشروبخواری مداوم تامی و ارتباطهای او با آدمهای مشکوک و بی بند و بار شکایت کرد و تامی او را به شدت مورد ضرب و جرح قرار داد. او اکنون در 24 سالگی به عنوان قاچاقچی مواد مخدر و رهبر یک باند خرید و فروش کودکان و دختران فعالیت می کند. تامی از آنچه انجام داده است اصلا اظهار ندامت و پشیمانی نمی کند و از کار خود احساس رضایت می کند.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی در یک نگاه
 

شرح حالی که خواندیم بسیار وحشتناک و تکان دهنده بود. پاره ای از اختلالات شخصیت در بزرگسالی در نتیجه وجود عزت نفس پایین در کودکی ایجاد می شوند. دیدگاه ها و رویکردهای روان شناختی، عزت نفس پایین در دوران کودکی را عامل ایجاد اختلال شخصیت ضد اجتماعی می دانند. آنها معتقدند افرادی که دچار این اختلال می شوند در کودکی احساس می کنند نیاز دارند شایستگی خودشان را با پرداختن به اعمال پرخاشگرانه ثابت کنند.
یعنی پدر و مادر نقشی در رشد کودک خود ندارند. وقتی خطایی از کودکشان سر زد بسیار سرسری و سهل گیرانه از کنار آن می گذرند و متقابلاً از کنار کارهای مثبت و تحسین برانگیز او نیز به سادگی می گذرند و آنها را نادیده می گیرند. تحت این شرایط، کودک احساس می کند که باید شایستگی های خود را با پرداختن به اعمال پرخاشگرانه نشان دهد.
یافته های پژوهش معروفی توسط رابینز و همکاران او درباره تاثیر انواع فرزند پروری بر کودک، نشان داد که انضباط بی ثبات می تواند بسیار مشکل ساز باشد.
کودکانی که چنین والدینی دارند نمی توانند بین اعمال خوب یا بد و پیامدهای این اعمال رابطه برقرار کنند. تحت این شرایط کودک رفته رفته دچار سردرگمی شده و با ابهام رشد می کند و تربیت می شود. پیامد این مساله چیزی است که ما آن را در بزرگسالی اختلال شخصیت ضد اجتماعی می نامیم.

درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی:
 

از بحث پیرامون اختلال شخصیت ضد اجتماعی می توان نتیجه گرفت که افراد مبتلا به این اختلال به راحتی تغییر نمی کنند. متاسفانه از همه بدتر این است که افراد مبتلا به این اختلال بعید است که خودشان با پای خودشان به متخصص بالینی مراجعه کنند. زیرا دلیلی برای تغییر کردن نمی بینند. حال با توجه به دشواری کار کردن با افراد مبتلا به این اختلال چگونه متخصص بالینی می تواند به هدف درمانی رضایت بخش دست یابد ؟
روان شناسان بالینی معتقدند که این افراد فقط در صورتی رفتارشان را تغییر می دهند که متوجه شوند آنچه انجام داده اند غلط است. بنابراین هدف درمان این نیست که به درمانجویان کمک شود احساس بهتری پیدا کنند، بلکه باید آنها را واداشت تا نسبت به خود و موقعیتشان احساس بدتری داشته باشند. متخصص بالینی در انجام این کار باید از رویکرد مواجهه دادن استفاده کند. به این صورت که نشان دهد ظاهرسازی ها و سرهم بندی کردن های درمانجو را باور نمی کند و مرتبا ماهیت رفتار خودخواهانه و خودشکن درمانجو را به وی انعکاس دهد. در صورتی که درمان موفقیت آمیز باشد درمانجو در مورد رفتارش احساس ندامت و گناه می کند که نهایتاً احساس ناامیدی و اندوه را به دنبال خواهد داشت. فقط تحت این شرایط است که می توان امیدوار بود رفتار او تغییر کند. البته به خاطر داشته باشید که دستیابی به چنین نتیجه مثبت و ایده آلی بسیار دشوار است. بنابراین دوران کودکی و نوجوانی که در آن پایه های شخصیت یک انسان ریخته می شود را جدی بگیرید و طوری کودک و نوجوان خود را تربیت کنید که دارای عزت نفس به جا و متعادل شود، تا شاهد این رفتارها در بزرگسالی نباشیم.
چرا که همان طور که قبلاً گفتیم عزت نفس یک واژه نیست، بلکه تمام شخصیت آدمی قلمداد می شود و در پهنه هستی آدمی ریسمانی که تک تک اجزای وجود آدمی را به یکدیگر متصل می کند عزت نفس است. هر گاه این ریسمان سست شد و در هم ریخت شخصیت آدمی از هم می پاشد و سرانجام فرو می ریزد. بنابراین تصور هر نوع آسیب شخصیتی و بیماری های مرتبط با عزت نفس از جمله اختلال شخصیت ضد اجتماعی ممکن خواهد بود.

سخنی با والدین
 

همانطور که از بحث پیرامون رابطه ی عزت نفس و اختلال شخصیت ضد اجتماعی متوجه شدید، موقعیت خانوادگی و اجتماعی یکی از منابع بسیار مهم جامعه ستیزی به شمار می رود. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد از دست دادن پدر یا مادر به دلیل طلاق و جدایی همبستگی بالایی با پرورش رفتار جامعه ستیزی در فرزندان دارد. هر چه رفتار جامعه ستیزی جدی تر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که فرد جامعه ستیز دچار محرومیت از والدین شده باشد. علاوه بر آن، مشاجرات، کتک کاری های خشن، بی عفتی وقیحانه، الکلیسم، اعتیاد به مواد مخدر، بی ثباتی والدین و بی توجهی پدر از جمله عواملی هستند که باعث می شوند کودک در یک جو عاطفی مخرب و ناسالم و بدون حمایت والدین بزرگ شود و ثمره آن عزت نفس پایین و خودخوار شماری در سنین کودکی و نوجوانی و احیاناً اختلال شخصیت ضد اجتماعی در سنین بزرگسالی خواهد بود. پس پدر و مادر عزیز کودک خود را طوری تربیت کنید تا قدر خود را بداند و وجود خود را با ارزش تلقی کند. در یک جو عاطفی و حمایتی مناسب است که کودک شما رشد می کند خود را با ارزش می داند و در نهایت امید است که با عزت نفس مناسب و متعادلی وارد اجتماع شود.
منبع: ماهنامه کودک شماره 63.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان