ماهان شبکه ایرانیان

شرح دعای کمیل قسمت ششم

و بجبروتک التی غلبت بها کل شی ء:

و بجبروتک التی غلبت بها کل شی ء:

و از تو درخواست می کنم به جبروتت که به آن بر همه چیز غلبه کردی.

جبروت از جهت لغت صیغه مبالغه است، یعنی کمبودها و نقائص همه موجودات و ممکنات عرصه هستی را با رساندن انواع خیرات و نعمت ها و ابزار و وسائل به آنها جبران می کند، جبرانی در حد عالی، و جبرانی فراوان و کثیر.

همه موجودات و ممکنات در ابتدای آفرینش اشیایی غیر قابل ذکرند، صورت اولیه آنها یا یک اتم است، یا یک حبه و دانه، یا نطفه ای ناچیز و بی مقدار، هر موجودی آنچه را کم دارد، یا آنچه را دارد ناقص است، صفت بی نهایت جبروتی او کمبودها و نواقصش را جبران می کند تا به صورتی کامل و شکلی جامع، و هویتی باارزش، و حیثیتی کریمانه در عرصه هستی جلوه کند و در جایگاه اصلی خودش قرار بگیرد.

مسئله جبران کمبودها و نواقص از جانب حضرت حق مسئله ای در خور توجه و دقت است، دو سه مورد را در این زمینه از کتاب های علمی نقل می کنم، باشد که ایمان ما را به حضرت فیاض، و منبع جبران کننده کمبودها و نواقص بیفزاید:

خورشیدی که قسمت عمده ای از انرژی را تامین می کند واحدی کوچک از کل شی ء است.

حرارت خورشید چنان زیاد است که سوزانترین آتش ها در برابر آن سرد است، حرارت سطح خورشید معادل 6093 درجه سانتی گراد و گرمای درون آن خیلی بیش از این مقدار است!

خورشید در هرثانیه بیش از 12 میلیون و چهار صد هزار تن انرژی در فضا پخش می کند، به طوری که اگر خواسته باشیم آن اندازه حرارت که خورشید در یک دقیقه مصرف می کند توسط ذغال سنگ به دست آوریم باید مقدار 679 میلیون میلیارد تن از آن را بسوزانیم.

وزن مقدار انرژی که در هر یک ثانیه به وسیله خورشید مصرف می شود بالغ بر 4 میلیون تن است و این رقم برای یک سال معادل 000/000/000/144/126 تن است، مسلما اگر آتشی بی مایه بماند، خاموش می شود. بنابراین اگر خورشید از خارج چیزی نمی گیرد، و در هر سال این مقدار انرژی مصرف می کند، چرا به خاموشی و سردی نمی گراید، در حالی که اگر خورشید از ذغال خالص رست شده بود، بیش از شصت قرن سوخت نداشت!

پاسخ این پرسش را فقط صفت جبروت می دهد، او خورشید را توده ای عظیم از گاز قرار داده، گاز ضمن عمل تراکم و انقباض انرژی از دست داده را باز می گیرد، این جمله کوتاه: گاز ضمن عمل تراکم و انقباض انرژی از دست داده را باز می گیرد، نتیجه مطالعات و پی گیری دانشمندان بسیاری در شرق و غرب و نوشتن هزاران صفحه کتاب است که امروز در این زمینه به صورت ساده ترین جمله به دست ما رسیده.

آری اوست که انرژی های مصرف شده اشیاء را به صورت های گوناگون جبران می کند و جبران انرژی مصرف شده خورشید یکی از نشانه ها و آیات جبروتی اوست.

سطح دریای خزر از دریای آزاد پائین تر است، در حدود 6/27 متر و پایین تر نیز می شود.

دریای خزر با دریاهای آزاد پیوستگی ندارد، لذا تابع جزر و مد عمومی اقیانوس ها نیست.

دریای خزر بر اثر کوچکی به طور کافی نمی تواند از جاذبه ماه استفاده کند، پس بایستی جزر و مدی نداشته باشد، پس باید بگندد و ماهی هایش نابود شوند، و کرانه ها و ساحل های چهارسویش را به گند بزند و جانداری و گیاهی در آنجاها نروید، چرا چنین نشد و نمی شود.

وجود مبارکی که دریای خزر و سواحل آن را به وجود آورد می دانست که این نقیصه را چگونه جبران کند.

بادهایی را به نام «سرنوک » و «خزری » و «میانوا» فرستاد که آب این دریا را با فشاری هر چه تمام تر به حرکت آورند به طوری که سطح رودهایی که در آن می ریزد بالا ببرند و پائین بیاورند.

این بادها به اندازه ای پر زور آب دریای خزر را بالا می برند که اغلب قایق را نان نمی توانند در برابر فشار آب مقاومت کنند.

این بادها کار دیگری نیز انجام می دهند، ابرها را از شمال دریای خزر به جنوب می رانند و در سواحل شمالی ایران بارندگی ایجاد می کنند، تا در مرغزارهای آنجا همیشه گل بروید، و بوستانهایش لاله و سنبل بزاید.

این بادها آب دریا را به داخل مرداب انزلی می رانند تا عمل تخلیه و پاکیزه کردن مرداب را انجام دهند، رودهای گیلان در اثر بارندگی های پی در پی و کوهبارهای سیل آسا بیشتر اوقات گل آلود هستند و پر از ریشه ها و تخم های گیاهان جنگلی است، گل و لای رودهایی که وارد مرداب می شوند، در آنجا رسوب می کند، کف آن را بالا می آورند و مرداب را پر می کنند، تخم ها و ریشه ها نیز نمو و رشد می نمایند، و همین دو عامل بس است که به زودی مرداب را خشک کرده تبدیل به باتلاق کنند، ولی هزاران سال است که مرداب به حال خود باقی است چرا؟

خدای جبران کننده برای جلوگیری از آن، آب دریا را به ملاقات سیلاب ها می فرستد، و همان موقع که بادهای سرنوک و خزری و میانوا ابرها را برای باریدن به سوی جنوب حرکت می دهند آب پاک و تمیز دریا به جلو آبهای گل آلود رودخانه ها می روند و با آنها مخلوط می شود، غلظت آنها رقیق می گردد، ریشه ها و تخم ها در اثر آب شور دریا از بین می رود.

هنگامی که این بادها آرام گرفت، بادهای «کراموا» «کناروا» «آفتاب بوشو» وارد عمل می شوند و این آب ها را سرازیر کرده از مرداب داخل دریای خزر می کنند و عمل تخلیه مرداب از آبهای گل آلود انجام می شود.

بادها گیلوا، درشتوا، نیز مامور فشار دادن آب مرداب از مشرق به سوی مغرب هستند، و برای اختلاط آب ها کمک مؤثر می کنند! ! (1)

دانه های میوه جات تا کاشته نشوند، و جبروتی حضرت جبار به شکل های گوناگون و به وسیله سایر عناصر نواقص و کمبودهای آنها را جبران نکند، قابل استفاده نیستند.

سیب خوشمزه درختی را دقت کنید که روزی به صورت دانه ای ریز و به حالت ذره ای کوچک و دربسته، در ظرف عطاری بود.

روز دانه بودنش، جز برای کاشته شدن در دل خاک تیره، بهره ای نداشت، وقتی به دست کشاورز در دل خاک تیره قرار گرفت عناصری از قبیل هوا، نور، آب، املاح و... به سراغ وی آمد تا به اراده حضرت حق کمبودها و نواقصش جبران شود و به صورت سیبی خوشرنگ، خوشمزه، خوش خوراک درآید و زینت مجالس، و خوراک انسان ها شود.

برای این که بیشتر با صفت جباریت حضرت محبوب آشنا شوید سطور زیر را چند بار با دقت بخوانید.

ترکیبات سیب به طور خلاصه:

ترکیبات ازته (پروتئین ها و اسیدهای امینه: لیزین ارژنین، هیستیدین، تیروزین)

مواد معدنی (ید، پتاسیم، بر، فسفر، کلسیم، آهن، مس، سدیم، گوگرد، منگنز، روی، پنیزیم)

مواد قندی نشاسته ای (دکستروز، سلولز، نپتوزان، نشاسته، قندها: گاوکز، فروکتوز، سوکروز، و مواد پکتینی، اسید پکتیک، پکتین، اسید پکتینیک پروتوپکتین) چربیها، اسیدها: اسید مالیک، اسید سیتریک، اسید آگزالیک، اسید اسکوربیک، اسید لاکتیک) .

ترکیبات رنگی: (انتوسیانین ها، فلاوونها، و کلروفیل.)

ویتامین ها (A - B - C - G)

انزیم ها (کاتالاز، اکسیداز) آب 84 درصد.

دقت کنید که خدای جبار چگونه کمبودها و نواقص یک میوه را جبران می کند، و اگر به جبران بقیه عناصر مادی و اضافه بر آن به جبران نواقص معنوی اشاره شود، باید مطالبی بسیار مهم در صفحاتی به شماره صفحات وجود کل موجودات نوشته شود! !

و بجبروتک التی غلبت بها کل شی ء

به سنگی بخشد آنسان اعتباری

که بر تاجش نشاند تاجداری

به خاک تیره ای بخشد عطایش

چنان قدری که گردد دیده جایش

ز گل تا سنگ وز گل گیر تا خار

از او هر چیز با خاصیتی یار

به آن خاری که در صحرا فتاده

دوای درد بیماری نهاده

نروید از زمین شاخ گیاهی

که ننوشته ست بر برگش دوایی

در نابسته احسان گشادست

به هر کس آنچه میبایست دادست

ضروریات هر کس از کم و بیش

مهیا کرده و بنهاده اش پیش

چراغ افروز ناز جان گدازان

نیازآموز طور عشق بازان

اگر لطفش قرین حال گردد

همه ادبارها اقبال گردد

خرد را گر نبخشد روشنائی

بماند تا ابد در تیره رائی

و بعزتک التی لایقوم لها شی ء

و از تو درخواست می کنم به عزتت که چیزی در برابر آن نایستد، و تاب و توان نیاورد.

وجود مقدسی که همه چیز را با قدرتش آفریده، و با رحمتش فراگرفته، و همه چیز با تمام وجودشان نشان می دهند که در برابر قدرت او خاکسار و فروتن و خوارند، و با جباریت خود تمام کمبودها و نواقص همه چیز را جبران کرده، چه جای این که چیزی در هر هویت و حیثیتی باشد، در برابر عزتش و توانایی و اقتدارش ایستادگی کند.

وجود یک شی ء با همه ترکیبات وجوی اش، از آسمان ها و زمین گرفته، تا آنچه بین آسمان ها و زمین است، از موجودات غیبی گرفته، تا آنچه در مملکت شهود است، پرتوی بسیار بسیار اندک از عزت و توانمندی اوست، و نسبت به حضرت او جز سایه و نمایشی ضعیف از وجود نیست، پس چگونه تاب ایستادگی در برابر عزت ازلی و ابدی و توانایی بی نهایت بیاورد.

عزت که به معنای توانایی و قدرت است، در همه موجودات شعاعی سوسو زنان از عزت و توانایی اوست، شعاع جرقه ناچیز و وبی مقدار کجا و نور بی نهایت و ازلی و ابدی کجا.

«فلله العزة جمیعا» (2)

آری براساس آیات قرآن عزیز، همه عزت از اوست، به هر کس بخواهد به اندازه لیاقتش عزت می دهد، و هر کس را اراده نداشته باشد عزت نمی بخشد، و عزت داده شده را از هر کس بخواهد باز می ستاند، پس عزیز مستقلی برابر او وجود ندارد، و کسی را یارای ایستادگی در برابر عزت او نیست، او توانای شکست ناپذیر، و غالب غیر مغلوب است.

و بعظمتک التی ملات کل شی ء

و از تو درخواست می کنم به عظمت و بزرگیت که همه چیز را پر کرده.

می دانیم که عظمت و بزرگی هر فاعلی را تا حدی می توان از فعل او به دست آورد.

مهندسی که آسمان خراش صد و ده طبقه ای یا بیشتر ساخته از دقت در آسمان خراشش به عظمت فکری و علمی و روحی او پی می بریم.

مؤلف بزرگواری چون صدرالمتالهین که کتاب کم نظیر اسفار، و عرشیه، و حکمت متعالیه، و اسرار الآیات را تالیف کرده، عظمت فکری، و بزرگی عقل و اندیشه والای او را از دقت در کتابهایش درمی یابیم.

مخترعی که کارخانه عظیم تولید الکتریسیته را بنها نهاده، و شب کره زمین را با برق دادن چون روز، روشن جلوه می دهد، عظمتش را از دقت در کارش درک می کنیم.

عظمت و بزرگی خدا به خاطر ازلی بودن و ابدی بودنش، و به سبب این که بی نهایت است، برای ما که وجودی بسیار بسیار محدود هستیم قابل فهم نیست، ولی شعاعی از آن عظمت را می توان با دقت در جهان هستی، و تامل در موجودات، و توجه به عظمت آفرینش با عمق باطن خود لمس کنیم، زیرا جلوه عظمتش همه چیز را پر کرده.

در این زمینه فقط به یک روایت، سپس به یک قطعه علمی اشاره می شود، که یقینا این اشاره تا اندازه ای روشن کننده حقیقتی است که دنبال توضیح و تفسیرش هستیم.

کتاب کم نظیر اسلام و هیئت اثر علامه بزرگ، دانشمند مصلح، سید هبة الدین شهرستانی از کتاب خصال صدوق، و بحار علامه مجلسی، و انوار نعمانیه، و شرح صحیفه، و تفسیر نورالثقلین با سلسله سندی قوی و قویم از حضرت صادق علیه السلام روایت می کند:

«ان لله عزوجل اثنی عشر الف عالم کل عالم منهم اکبر من سبع سماوات و سبع ارضین ما یری عالم منهم ان لله عزوجل عالما غیرهم: خدای عزوجل را دوازده هزار جهان است، که هر یک، از همه هفت آسمان و زمین بزرگ تر است و هیچ کدام از آنهااز وجود جهانی غیر از خود خبر ندارد! !

دانشمندان کیهان شناس معاصر می گویند: جهان هستی مرکب از هزاران جهان است، و هر جهانی دارای آسمان ها و زمین هایی بزرگتر از آسمان و زمین ما!

عدد به طور اغلب در آیات قرآن مجید و روایات برای بیان حدود و شماره نیست، بلکه برای بیان کثرت و فراوانی است، بنابراین تصور نشود که هستی محدود به دوازده هزار جهان است، جهان ها بیش از چیزی است که در قرآن و روایات و کتاب های علم نجوم و جهان شناسی بیان شده.

در شرح صحیفه سید نعمت الله از رسول خدا و ائمه طاهرین علیهم السلام روایت شده:

خدا صد هزار قندیل آفریده، و همه را به عرش معلق ساخته، و تمام آسمان ها و زمین و آن چه در آنهاست حتی بهشت و دوزخ در یک قندیل است و جز خدا کسی نمی داند که در سایر قندیل ها چیست! !

علامه شهرستانی در شرح این روایت معجزه آسا، و این حقیقت عظیمه می گوید: وجوه مشابهتی در قندیل به منظومه شمسی است.

وجه اول: شکل قندیل بیضی است، و شکل مجموعه نظام شمسی هم به عقیده متاخرین «از دانشمندان » بیضی است.

وجه دوم: قندیل مشتمل بر جسم لطیفی است که در وسط آن است و از خود نور و نار به اطراف می پراکند، و نظام شمسی هم بنابر عقیده متاخرین مشتمل است بر کره لطیف شمس که در وسط مستقر است و از خود به سیارات نور و نار می بخشد.

وجه سوم: قندیل در هوا معلق و آویزان است و بر دیوار و چیز دیگری نصب نیست، و منظومه شمسی هم معلق در فضاست.

وجه چهارم: جرم روشنی بخش که در قندیل است در وسط حقیقی آن نیست و به یک حد آن نزدیک تر است، و خورشید هم در وسط حقیقی منظومه شمسی نیست.

با توجه به وجوه مشابهت، انطباق این روایت معجزه اثر بر مبانی هیئت جدید، و مخالفتش با فلسفه قدیم آشکار است و صریحا بر وجود هزاران جهان، و منظومه شمسی که هر کدام جداگانه مشتمل بر اراضی سیاره، و اقمار و بلاد، و امصار و دیار، و بهشت و دوزخ و غیره دلالت دارد، و این که هر یک از جهان های این قنادیل یک نظام شمسی و به پهنای آسمان و زمین است! (3)

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان