ماهان شبکه ایرانیان

وحی (قسمت چهارم)

از دو طریق پیامبران آگاه می شدند:

پنجم: چگونه پیامبران می فهمیدند که آنچه می شنوند، وحی الهی است؟

از دو طریق پیامبران آگاه می شدند:

1 - در آن حالت یک نوع مکاشفه باطنی و احساس درونی که انسان را به قطع و یقین کامل می رساند و هرگونه شک و شبهه را زائل می کرد، به پیامبران دست می داد. امام صادق(ع) می فرماید: «پیامبر نمی دانست جبرئیل از طرف خداست مگر از طریق توفیق الهی ».

2 - آغاز وحی ممکن است با مسائل خارق عادتی توام بوده که جز به نیروی پروردگار ممکن نیست همانگونه که موسی(ع) آتش را از میان درخت سبز مشاهده کرد از آن فهمید که مساله یک مساله الهی واعجازآمیز بوده است (1) .

از بعضی روایات استفاده می شود هنگامی که وحی بر پیامبر(ص) ازطریقه فرشته وحی نازل می شد، حال پیامبر عادی بود اما هنگامی که ارتباط مستقیم و بدون واسطه برقرار می گشت، پیامبر(ص) سنگینی فوق العاده ای احساس می کرد تا آنجا که مدهوش می شد.

از امام صادق(ع) نقل شده که از حضرتش پرسیدند: آن حالت مدهوش که به پیامبر(ص) هنگام وحی دست می داد، چه بود؟ فرمود: این در هنگامی بود که در میان او و خداوند هیچکس واسطه نبود و خداوند مستقیما براو تجلی می کرد (2) .

از «ابن عباس » تفسیری برای مدهوش شدن رسول خدا(ص) هنگام نزول وحی دیده می شود.

او می گوید:

«هنگامی که وحی به پیامبر(ص) نازل می شد، احساس درد شدیدی می کرد وسر مبارکش درد می گرفت و در خود سنگینی فوق العاده می یافت، و این همان است که قرآن می گوید ما به زودی بر تو گفتار سنگینی القاءمی کنیم » (3) .

«علامه طباطبائی »(ره) در «المیزان » می گوید:

«آن قسم از کلام الهی که نامش را وحی گویند، ذاتا مشخص و معین است و هیچگونه شک و تردیدی در آن پیش نمی آید زیرا در آن صورت حجابی بین بنده و پروردگار نیست و وقوع اشتباه در آن از محالات محسوب است.

لکن قسم دیگر آن که از پشت حجاب تحقق پیدا می کند، البته احتیاج به ممیزی دارد که راه اشتباه را در آن مسدود نماید و آن بناچار بایدبه وحی منتهی شود. اما امتیاز کلام ملکی از کلام شیطانی این است که خاطر ملکی ملازم با شرح صدر بوده و به مغفرت و فضل الهی دعوت وبالاخره منتهی به چیزی می شود که مطابق دین یعنی معارف مذکور درقرآن و سنت نبوی می باشد.

از طرف دیگر خاطر شیطانی ملازم ضیق صدر می باشد و به متابعت هوای نفس دعوت می کند و بالاخره منتهی به چیزی می شود که مخالف دین ومعارف آن و هم چنین مخالف فطرت انسانی باشد.

البته انبیای الهی و کسانی که مانند آنان از مقربین الهی محسوب می شوند، بعضا ممکن است ملک و شیطان را مشاهده کنند و آنها را درعین مشاهده بشناسند و چنانکه قرآن از آدم و ابراهیم و... حکایت می کند» (4) .

ششم: فرق نزول وحی بر پیامبر اسلام و سایر انبیا چیست ؟

اصل این که قبل از پیامبر اسلام(ص) بر انبیای دیگر وحی می شد ازمسلمات است قرآن در این باره می فرماید: (...اوحینا الیک کمااوحینا الی نوح والنبیین من بعده...) (5) .

مجموعا نام حدود 26 نبی از انبیا در موارد متعددی از قرآن آمده است که به آنان و همچنین انبیای دیگر وحی نازل می گردید و میان وحی به انبیای گذشته و وحی به پیامبر اسلام(ص) در اصل مدلول وحی تفاوتی وجود نداشت ولی نزول وحی بر پیامبر اسلام(ص) غالبا به وسیله جبرئیل(ع) صورت می گرفت درحالی که وحی بر انبیای دیگر گاهی در خواب و گاهی از پس پرده و گاهی به وسیله فرشته وحی انجام می گرفت (6) .

هفتم: فلسفه انقطاع موقت وحی چه بود ؟

از جمله سوالات در مورد وحی بر پیامبر اسلام(ص) این است که چرا وحی موقتا قطع می شد؟

در پاسخ باید گفت: از برخی آیات روشن می شود که پیامبر(ص) هرچه دارد از خداست حتی در نزول وحی از خود اختیاری ندارد هر زمان خدابخواهد وحی قطع می شود و یا برقرار می شود شاید علت این باشد که پاسخی بوده به آنهائی که از پیامبر تقاضای معجزاتی اقتراحی طبق میل خود داشتند یا پیشنهاد تغییر آیه ای را می کردند می فرمود در این مورد اختیاری از خود ندارم (7) .

هشتم: آیا قطع شدن وحی محرومیت بزرگی برای انسانها نیست ؟

نزول وحی و ارتباط با عالم غیب و ماورای طبیعت علاوه بر این که موهبت و افتخاری است برای جهان بشریت روزنه امیدی برای همه مومنان راستین محسوب می شود. آیا قطع شدن این راه ارتباطی و بسته شدن این روزنه امید محرومیت بزرگی برای انسانهائی که بعد از رحلت پیامبرخاتم زندگی می کنند، محسوب نخواهد شد ؟

پاسخ

اولا: وحی و ارتباط با عالم غیب وسیله ای است برای درک حقائق اماهنگامی که گفتنی ها گفته شد و همه نیازمندیها تا دامنه قیامت دراصول کلی و تعلیمات جامع پیامبر خاتم بیان گردید، قطع این راه ارتباطی دیگر مشکلی ایجاد نمی کند. ثانیا: آنچه بعد از ختم نبوت برای همیشه قطع می شود، مساله وحی برای شریعت تازه و یا تکمیل شریعت سابق است نه هرگونه ارتباط با ماورای جهان طبیعت. زیرا هم امامان با عالم غیب ارتباط دارند و هم مومنان راستین که بر اثرتهذیب نفس حجابها را از دل کنار زده اند و به مقام کشف و شهود نائل گشته اند (8) . فیلسوف بزرگ «ملا صدرا» در این زمینه می گوید:

«وحی یعنی نزول فرشته بر گوش و دل به منظور ماموریت و پیامبری هرچند منقطع شده است و فرشته ای بر کسی نازل نمی شود و او را ماموراجرای فرمانی نمی کند، زیرا به حکم «اکملت لکم دینکم » آنچه ازاین راه باید به بشر برسد، رسیده است ولی باب الهام و اشراق هرگزبسته نشده و نخواهد شد و ممکن نیست این راه مسدود گردد» (9) .

نهم: اسامی جبرئیل در قرآن و نحوه نزول آن بر پیامبر اسلام(ص)چگونه بود؟

درجائی قرآن جبرئیل را «روح الامین » می نامد آنجائی که می فرماید:(نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی مبین) (10) .

«علامه طباطبائی »(ره) می فرماید: مراد از روح الامین جبرئیل است که فرشته وحی می باشد به دلیل آیه (...من کان عدوالجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله... ) (11)

و در جای دیگر او را «روح القدس » خوانده: (قل نزله روح القدس من ربک بالحق... ) (12) .

علت این که چرا جبرئیل را امین خوانده، علامه طباطبائی در پاسخ می گوید: «دلالت دارد بر این که او مورد اعتماد خدای تعالی و امین در رساندن رسالت او به پیامبر اوست نه چیزی از پیام او را تغییرمی دهد و نه جابجا و تحریف می کند. نه عمدا و نه سهوا و نه دچارفراموشی می شود چون منزه از منقصت هاست » (13) .

اما نحوه نزول جبرئیل بر حضرت رسول(ص) بسیار مودبانه و توام بااحترام بود. امام صادق(ع) دراین باره می فرماید: «هنگامی که جبرئیل خدمت پیامبر(ص) می آمد همچون بندگان در برابر حضرتش می نشست و هرگزبدون اجازه وارد نمی شد» (14) .

دهم: سابقه وحی

سابقه وحی و نبوت هم زمان تمدن بشری است. امتی در جهان نبوده که درآن پیامبری نباشد.

(و ان من امه الا خلا فیها نذیر) «(امتی نبود که در میان آنها بیم دهنده و راهنمائی نباشد».

علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید:

«...خداوند پیامبران را از پدران نیک و مادران پاک فرستاد وقتی یکی از دنیا رفت، دیگری پس از او برای نشر دین خدا بپا می خاست ».

یازدهم: دلائل منکرین وحی چیست ؟

برخی می گویند: وحی برخلاف علم است یعنی همین اندازه که علوم طبیعی چیزی را ثابت نکرد، کافی است که آن را انکار کنیم چون مطلبی برای ما قابل قبول است که با معیارهای علوم تجربی ثابت شده باشد. ازاین گذشته، در بررسیها و پژوهشهای علمی درباره جسم و روان انسان به حس مرموزی که بتواند ما را به جهان ماورای طبیعت مربوط کند،برخورد نکرده ایم پیامبران از جنس ما بوده اند چگونه می توان باورکرد که آنها احساس ادراکی ماورای احساسات و ادراکات ما داشته اند.

چه چیزی در آنها وجود دارد که ما فاقد آن هستیم ؟

پاسخ

قلمرو علم (علوم طبیعی و تجربی که غرض آنها می باشد) جهان ماده است معیارها و ابزارهائی که برای مباحث علمی پذیرفته شده آزمایشگاه هاو تلسکوپها و سالنهای تشریح، همه در همین محدوده کار می کند و درخارج از محدوده عالم ماده نمی تواند سخن بگوید چون این معیارهاتوانائی محدود و قلمرو خاصی دارند. بلکه ابزار و یک علوم طبیعی نیز برای علم دیگر فاقد توانائی و کاربرد است به عنوان مثال اگرمیکروب سل را در پشت تلسکوپهای عظیم نجومی نبینیم نمی توانیم آن راانکار کنیم. ابزار شناخت در هرجا متناسب همان علم است و ابزارشناخت برای ماورای طبیعت چیزی جز استدلالات نیرومند عقلی که راه رابه سوی آن جهان بزرگ باز می کند، نخواهد بود.

پس با عدم درک وحی از طریق علوم طبیعی نباید به انکار آن حکم کرداز این رو وجود وحی و حقیقت آن را باید با دلائل عقلی اثبات کرد وپی برد (15) .

اما کسانی که دنیا را مادی صرف می دانند، می گویند:

«تناسبی بین عالم بالا و عالم پائین وجود ندارد. عالم بالا عالم روحانی و لطیف و نورانی ولی عالم پائین عالمی مادی و کدر است ولذا علاقه و واسطه ای بین عالم بالا و پائین وجود ندارد که بین این دو ارتباط برقرار شود.

پاسخ

اگر ما وجود برزخی و میانه انسان را که دارای دو جنبه است،بشناسیم و بدانیم که از یک طرف جسمانی و دارای ویژگی های مادی است و از جنبه دیگر روحانی و ملکوتی است، جائی برای این شبهه باقی نمی ماند انسان در ورای شخصیت ظاهری خود شخصیت دیگری دارد که باطنی است و همان شخصیت باطنی است که احیانا موجب صلاحیت او برای ایجادارتباط با عالم روحانی بالا خواهد بود زیرا مبدا وی از آنجاست ومقصد نیز بدانجا ختم می شود (16) .

پی نوشت:

1- تفسیر نمونه: ج 13، ص 173.

2- بحارالانوار: ج 18، ص 256.

3- همان مدرک: ص 261.

4- علامه طباطبائی: المیزان، ج 13.

5- نساء: 163.

6- تاریخ قرآن کریم: ص 32.

7- تفسیر نمونه: ج 27، ص 100.

8- همان مدرک: ج 17، ص 348.

9- مفاتیح الغیب: ص 13.

10- شعراء: 193 - 95.

11- بقره: 97.

12- نحل: 102.

13- علامه طباطبائی: المیزان، ج 15، ص 481.

14- بحارالانوار: ج 18، ص 256.

15- تفسیر نمونه: ج 20، ص 499.

16- التمهید:: ج 1، ص 8.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان