نگاهی گذرا و گلگشتی معنویت بار، در مجموعه «سیمای محمد (ص) در آینه شعر فارسی »، گردآوری استاد محمود شاهرخی و استاد مشفق کاشانی. پهنه ادب فارسی، در زمینه وصف عترت مصطفی (ص) و ستایش خورشید فلک رسالت و خاندان پاک و اوصیای والای او، لبریز از گهرهای ماندگار و اشعار نغز و جاودانه است. کدام شاعر متعهد و وفادار و حقشناسی است که دم از مسلمانی بزند و در نعت آورنده اسلام، پیامبر اکرم (ص) عرض ادب نکند؟ کتاب «سیمای محمد در آینه شعر فارسی » یکی از زیباترین مجموعه هایی است که با پشتوانه ذوق و شناخت و دقت دو تن از مفاخر ادبی و شعری کشورمان، از میان انبوه سروده ها در مدح پیامبر خاتم (ص) گزینش شده و چاپ و تقدیم اهل ولایت گشته است. شعرهای این مجموعه، متنوع و در قالب های مختلف و از دوره های گوناگون است. نظام جمع آوری و تدوین سروده ها، بر اساس نام پدیدآورندگان و به صورت الفبایی است. از تعداد 82 شاعر، از قرون گذشته تا عصر حاضر، زیباترین سروده ها در قالبهای مختلف، همچون غزل، قصیده، مخمس، شعر نو و... عرضه شده است. مقدمه ای هرچند کوتاه، اما ادبی و عالمانه به خامه استاد محمود شاهرخی (جذبه) در مطلع کتاب آمده است. در بخشی از آن آمده است: «از دیرباز، شاعران و سخنوران، هریک متناسب با شان و مرتبه خویش، نه در خور قدر و مقام آن عنصر سماحت و مبدا فصاحت و بلاغت، زبان به ستایش و ثنای وی گشاده و تاج عشق او را بر فرق جان نهاده اند، که اگر آن آثار گرد آوری شود، کتابخانه ای بزرگ، از آن پدید خواهد آمد. و نیز، از دیر زمان تذکره نویسان و جنگ پردازان بر وفق ذوق و سلیقه خویش منتخبات و گزیده هایی از نعوت و مناقب آن سرور ساخته و پرداخته اند که در میان آن آثاری سخت زیبا و شورانگیز، مشاهده می شود.» (ص 12) شاعرانی که در این مجموعه، آثاری از ایشان آمده، اغلب از چهره های سرشناس و نامدار شعر پارسی اند. از جمله به این نامها برمی خوریم: ملک الشعرای بهار، عبد الرحمان جامی، مولوی، حزین لاهیجی، خاقانی شیروانی، امیری فیروزکوهی، مهرداد اوستا، ادیب الممالک فراهانی، سعدی، عطار، غروی اصفهانی، نظامی گنجوی، یغمای جندقی، سنایی غزنوی، الهی قمشه ای، حسان، رسا، خوشدل، مشفق، شاهرخی، رهی معیری و... چکامه بلند و معروف ادیب الممالک، در مطلع اشعار، می درخشد:
برخیز شتربانا، بربند کجاوه کز چرخ همی گشت عیان رایت کاوه
دو شعر، از اقبال لاهوری دارد، دو مخمس بلند از حمید سبزواری، چشم را می نوازد. شعری از محتشم کاشانی دیده می شود، شعر زیبای «باور کنیم سکه به نام محمد است » از جمله دو شعر علی معلم درخشندگی دارد و چهار شعر از موسوی گرمارودی، که نو سروده معروف «خاستگاه نور» هم در زمره اینهاست. عنوانهایی که برای اشعار، گزینش شده، از زیبایی ادبی خاصی برخوردار است و اغلب با برخورداری از «صنعت تلمیح » به روایات و مناقب آن حضرت و تعابیر قرآنی و حدیثی اشاره دارد، مانند: خواجه کونین، بهشت سرمد، شمس رسل، عقل نخست، جان جهان، مطلع اشراق، علت ایجاد، زبده وجود، فیض نخست، شهسوار ملک هستی، کریم السجایا، صاحب لوا، خواجه کاینات، گلشن دین، فخرآدم و... از این گونه عنوانهای دلنشین. شعر زیبای خاقانی، با عنوان «خاک مشک آلود»، این گونه آغاز می شود: صبحوارم، کافتابی در نهان آورده ام آفتابم کز دم عیسی نشان آورده ام «مصدر فیض » نام شعر سید ابو الحسن رضوی است که در «14 بند» آمده است. یکی از بندها را می خوانیم:
ای بر همه انبیا، مقدم وی راهنمای ولد آدم
منشور شریف امر و نهیت یک نکته نه بیش بوده، نه کم
دستور تو هرچه هست، متقن آیات تو هرچه هست، محکم
در خاطر توست آنچه در دهر انجام دهد قضای مبرم
دین تو که در خور خلود است دستور تحرک و صعود است
کتاب را ورق که می زنیم، به شعر معروف سعدی «جمال محمد» می رسیم، با این مطلع:
ماه، فرو ماند از جمال محمد سرو، نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد
دلت می خواهد همه شعرش را بیاوری، ولی ... بنا بر اختصار است! هر چه می خواهی کتاب را بربندی و مقاله را به پایان آوری، اما نکهت گلهای معطر این بوستان مجال نمی دهد. ولی ... چاره ای نیست. نگاه شتابان و گذرا به این مجموعه شعر را با دو بیت از شعر معلم به پایان می بریم:
باور کنیم، رجعت سرخ ستاره را میعاد دستبرد شگفتی دوباره را
باور کنیم، ملک خدا را که سرمد است باور کنیم سکه به نام محمد است
مدح پیامبر خاتم (ص)
از زنده یاد، استاد «محمد علی مردانی » ادبیات ولایی کشورمان در این اواخر، یکی از خدمتگزاران سخت کوش و خالص و مخلص خود را از کف داد. زنده یاد، استاد «محمد علی مردانی » از شاعران شیفته اهل بیت عصمت و طهارت بود، که هنر شعری و ذوق ادبی خویش را وقف «آل الله » و انقلاب اسلامی می کرد. و سروده های بسیاری در مدح و مرثیه خاندان رسالت و در گرامیداشت ایام الله و حماسه های دفاع مقدس آفرید و پس از عمری خدمت به فرهنگ ناب اهل بیت (ع) چهره در نقاب خاک کشید. روانش شاد و مهمان عترت پیامبر باد. ضمن گرامی داشت نام آن عزیز، شعری از او را در مدح حضرت رسول (ص) به شما خوانندگان گرامی تقدیم می کنیم. (واحد ادب کوثر)
بر سر کوی تو هر که راه ندارد وای به حالش که داد خواه ندارد
نام تو نازم که در صحیفه هستی فاصله جز (میم)، با اله ندارد
خواند احد، (احمد)ت، از آنکه به عالم غیر تو کس این مقام و جاه ندارد
بس که بلند است قاف قدر تو، ای جان چرخ، بر آن پایگاه، راه ندارد
ختم به نام تو شد رسالت و دنیا بعد تو جز عترتت پناه ندارد
بعد تو غیر از دوازده وصی تو عالم اسلام، پادشاه ندارد
درس عفاف از بشر ز فاطمه (س) گیرد روز جزا نامه سیاه ندارد
روشنی طلعت حسین و حسن (ع) را نیر تابان و نور ماه ندارد
لرزد و ریزد بنای گنبد گیتی دست ولایت گرش نگاه ندارد
کیست که چون از پس مباهله آید جز علی و آل او سپاه ندارد؟
جز در احسان مهدی (ع) تو به عالم امت پاکت پناهگاه ندارد
جز به تو گوید خدا درود به وصفت؟ گر شکند سر، قلم، گناه ندارد
شیوه «مردانی » است مدحتت امروز پیش تو فردا، جز این گواه ندارد