به گزارش مشرق، اسماعیل میهندوست با «ترومای سرخ» در جشنواره سیوپنجم فیلم فجر حضور
دارد. «ترومای سرخ» روایتگر قصه عاشقانهای در بستر یک سفر شهری در تهران
است. «پریوش نظریه» در نقش نگار، مسیر زندگی خود را در شهر پرهیاهوی تهران،
طی میکند و مخاطب را با خود همراه میسازد. میهندوست، اشاره کرده است که
در جریان بازنویسیها، لحن و محتوای اولیه فیلم تغییر کرده و بهتبع آن،
مجبور شد نام فیلم را از «تقصیر من نیست» به «ترومای سرخ» تغییر دهد.
ترومای
سرخ، ماجرای زنی در نوسان زندگی است که میخواهد همه چیز را درست سر جایش
قرار دهد. میخواهد ارتباط خانوادگی و دوستانش را در کنار هم حفظ کند. او
دو بار ازدواج کرده؛ بار اول با مردی به نام فرزین و فرزندی از او دارد به
نام کاوه (مهرداد صدیقیان). بعد از مرگ فرزین، با ایرج (رضا کیانیان)
ازدواج میکند؛ ازدواجی با عشق. او فرزین را دوست داشت اما پس از مرگ او،
عشق را با ایرج تجربه میکند.
نگار داستان میخواهد هم زنی بالغ
باشد در نقش معشوقه برای همسرش و هم مادری دلسوز برای فرزندش. او در تلاش
است تا تلفیق این نقشها را به خوبی ایفا کند. دغدغههای فکری مداوم ذهنش
را مشغول کرده است. به عنوان یک زن، از سویی نگران ارتباطش با همسرش است و
از سوی دیگر نگران نوع رابطه با پسرش، چراکه نمیخواهد محبت و توجه او را
از دست بدهد. میخواهد هم مادر باشد و هم همسر، هم به مادرش توجه کند و هم
گوشهچشمی به کارش داشته باشد. در این میان، ذهن مخاطب نیز درگیر مشکلات و
چالشهای او میشود.
نکته قابل توجه این است که تمام این وقایع و
ارتباطات را مخاطب تنها از طریق بازیگر نقش اول و مکالمات تلفنی او
درمییابد. کارگردان، مخاطب را با کمک ماشین و تلفن همراه، وسایل ارتباطی
نوین و... به دنبال خود میکشد. درواقع، این فیلم، گوشهچشمی به موقعیت و
نقش گوشی همراه، اپلیکیشها و وسایل ارتباطی جدید در زندگی روزمره افراد
دارد. اما این سبک فیلم و حضور چهرههای افتخاری، بسیار کسلکننده و خارج
از تحمل است.
مخاطب تنها صدای بازیگرانی مانند کیانیان، مهرداد صدیقیان،
ویشکا آسایش، باران کوثری و... را از تلفن همراه میشنود. این سبک از
پرداختن به شخصیتها و استفاده از آنها و اینکه در تیتراژ فیلم، لیست
بلند بالایی از بازیگران سرشناس سینما باشد، تنها در افزایش تعداد مخاطب
تأثیرگذار خواهد بود.
میهندوست مدعی شده است که در این فیلم 20
چهره جدید را به سینما معرفی کرده است اما نحوه پرداخت به آنها و نوع بازی
این 20 بازیگر نیز خود جای نقد و بررسی دقیقتر داشته و قابل تأمل است.
در
مجموع «ترومای سرخ» آنطور که باید و شاید مخاطب را به خود جذب نمیکند.
در سکانسهای اول، مخاطب با نگار داستان همراه میشود و دائم به دنبال
ادامه داستان و شخصیتهای جدید است اما تا آخر فیلم، خبری از هیجان نیست.
ریتم فیلم در بسیاری از سکانسها کند است. استفاده زیاد از تلفن همراه و
وسایل ارتباطی، بیش از حد تکرار شده و همین امر تماشاچی را از دیدن ادامه
فیلم مأیوس میکند. درحالیکه میهندوست تکرار زیاد از حد فضای ماشین و
تلفنهای پشت سر هم و مکرر را ویژگی فیلم میداند اما باید به صراحت گفت،
همین ویژگی نقطه ضعف داستان محسوب میشود.
درگیری زنان در جامعه،
نشان دادن نقش آنها در ارتباطات خانوادگی و ایفای نقشهای متفاوت در
حوزههای مختلف، همیشه حائز اهمیت بوده است. پس نباید تم فیلمنامه ترومای
سرخ را نادیده گرفت ولی اگر میهندوست با طرحی بهتر و پرداختی قویتر در
فیلم ظاهر میشد، میتوانست، مخاطبان را به خود جلب کند؛ درحالیکه
متأسفانه پرداخت ضعیف به این فیلم، سبب عدم استقبال مخاطبان خواهد شد.