انقلاب اسلامی شاخه تناور شجره نهضتنبوی(ص)

حق تعالی در پیام جاوید قرآن مثالی به شرح زیر می زند:

شجره مبارک

حق تعالی در پیام جاوید قرآن مثالی به شرح زیر می زند:

«الم تر کیف ضرب اللّه مثلاً کلمةً طیبةً کشجرةٍ طیّبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربّها؛

آیا ندیدی خدا چگونه مَثَل زده است؟ گفتار و اعتقاد پاکیزه مانند درختی پاک است که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است و میوه اش را هر دم به اذن پروردگارش می دهد.»

کلمه طیبه ای که به درخت تناور و پرثمر تشبیه شده، کلمه مبارک «توحید» است؛ همان که خداوند به عنوان پیام اصلی همه پیامبران معرفی کرده است:

«و لقد بعثنا فی کل امّةٍ رسولاً ان عبدوا اللّه و اجتنبوا الطاغوت؛

و ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که [بگوید]: خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.»

اعتقاد به توحید و یگانگی مبدأ و خالق و حاکم و مدیر و ربّ و مدبّر جهان و دست ردّ زدن به سینه همه خدایان دروغین و قطب های طغیان و عصیان، شجره مبارکی است که به وسیله پیامبران صلوات اللّه علیهم اجمعین کاشته شده و تناور گردیده و هر آن برگ و ثمر فراوان می دهد. پیامی که از زبان رسول خدا(ص) صبح و شام به مردم ابلاغ می شد:

«قولوا لا اله الاّ اللّه ُ تفلحوا؛

[در بیان و عمل] بگویید: جز خدای یگانه قهار خدایی نیست، تا رستگار شوید.»

آن بزرگوار در طول دوران رسالت خویش بر تبیین این حقیقت و اجرایی کردن آن همت گمارد و تشکیل نظام اسلامی در مدینه منوره قدم بزرگی به سوی این هدف مقدس بود. آن بزرگوار در آخر عمر شریف خود به امر خدا با تعیین و نصب «ولی» و جانشین برنامه آینده حکومت اسلامی را مشخص کرد.

غدیر و ترسیم سیمای حاکم اسلامی

تشکیل حکومت مهم ترین اقدام رسول خدا برای اجرایی کردن اهداف رسالت بود. این اقدام برای دشمنان نیز تحمل ناپذیر بود و در تداوم یافتن آن ریشه کن شدن کفر و شرک و ظلم را می دیدند از این رو با تمام توان در صدد مقابله با آن بر آمدند و در دوران بعد از هجرت با تحمیل جنگ های فراوان سعی در ساقط کردن این نظام داشتند که در رسیدن به هدف شوم خود ناکام بودند. آخرین نقطه امید مشرکان و کافران در ساقط یا استحاله کردن نظام اسلامی به بعد از رسول خدا بود. آنان امید داشتند پس از وفات رسول خدا و رهبر امت، کسانی که هنوز تربیت نشده و شایستگی نداشتند، زمام امور را به دست بگیرند و در کوتاه مدت یا درازمدت بتوانند با اجرای برنامه های مورد نظر، نظام را منحرف کنند و از اهداف رسالت باز بدارند.

رسول خدا قبل از غدیر بارها به صورت غیر مستقیم، رهبری آینده نظام اسلامی را معرفی کرد و یا صلاحیت های لازم رهبر را بر شمرد و اعلام کرد که با صلاحیت ترین فرد در جامعه باید تصدی حکومت را به عهده بگیرد و عهده داری امر حکومت از جانب دیگران در صورت وجود فرد باصلاحیت تر، غیر مشروع و گناه عظیمی است:

«اگر مسلمانی، کسی را مسئولیت دهد در حالی که می داند کسی دیگر سزاوارتر از او و عالم تر به کتاب خدا و سنت پیامبر است، به خدا، پیامبر و همه مسلمانان خیانت کرده است.»

«مسلمانان باید در آنچه خوشایند و ناخوشایند آنان است پیرو [امیران] باشند مگر آنکه آنان را به معصیت خدا دستور دهند که در این صورت اطاعت جایز نیست.»

و در جواب کسی که از آن حضرت حکوت و امارت طلبید، فرمود:

«به خدا قسم ما کسی را که بر حکومت طالب و حریص است به آن نمی گماریم.»

ایشان علاوه بر این رهنمودها، در روز عید غدیر به وضوع و با تفصیل تمام شمای رهبری را ترسیم کرد و شایسته ترین فرد در آن زمان را به رهبری منصوب نمود و این را به عنوان یک برنامه اصولی برای همیشه اسلام و جامعه اسلامی مطرح کرد.

متأسفانه گروهی گمان کرده اند که مسئله غدیر فقط مربوط به زمان رسول خدا و نصب امام علی(ع) بوده و یک مسئله ای مربوط به زمان گذشته است در حالی که غدیر روز ترسیم و تعیین وظیفه مردم و عالمان و نخبگان در پذیرش رهبری صالح ترین فرد و شبیه ترین انسان به رسول خدا می باشد. در صدر اسلام رسول خدا برای مدتی صالح ترین ها را به نام معرفی کرد و برای بعد از آن با وصف مشخص نمود.

حضرت آیت اللّه خامنه ای رهبر معظم انقلاب در این زمینه می فرماید:

«وقتی برای یک ملت قضیه ولایت و حکومت حل شود، آن هم به شکلی که در غدیر خم حل شد، حقیقتا آن روز برای آن ملت، عید است؛ چون اگر ما بگوییم که مهم ترین و حساس ترین مسئله هر امتی، همین مسئله حکومت و ولایت و مدیریت و حاکمیت والای بر آن جامعه است، این تعیین کننده ترین مسئله برای آن ملت است. ملت ها هر کدام به نحوی این قضیه را حل کرده اند ولی غالبا نارسا و ناتمام و حتی زیانبخش. پس اگر ملتی توانسته باشد این مسئله اساسی را به نحوی حل کند که در آن، همه چیز آن ملت ـ کرامت او، معنویت او، توجه او به خدا، حفظ سعادت دنیایی او و بقیه چیزهایی که برای یک ملت مهم است ـ رعایت شده باشد، واقعا آن روز و آن لحظه برای آن ملت عید است. در اسلام این قضیه اتفاق افتاد. روز عید غدیر، ولایت اسلامی ـ یعنی رشحه و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم ـ تجسّم پیدا کرد و این چنین بود که دین کامل شد. بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعا ناقص می ماند و به همین خاطر بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد. مسئله ولایت در اسلام این طور مسئله ای است. ولایت، یعنی حاکمیت و سرپرستی در جامعه اسلامی، طبیعتا چیزی جدا از ولایت و سرپرستی و حکومت در جوامع دیگر است. در اسلام، سرپرستی جامعه، متعلق به خدای متعال است. هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره امور انسان های دیگر را به عهده بگیرد. این حق مخصوص خدای متعال است که خالق و منشأ و عالم به مصالح و مالک امور انسان ها، بلکه مالک امور همه ذرات عالم وجود است ... خدای متعال، این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاص اعمال می کند یعنی آن وقتی هم که حاکم اسلامی و ولیّ امور مسلمین، چه براساس تعیین شخص ـ آن چنان که طبق عقیده ما در مورد امیرالمؤمنین و ائمه علیهم السلام تحقق پیدا کرد ـ و چه براساس معیارها و ضوابط انتخاب شد، وقتی این اختیار به او داده می شود که مردم را اداره بکند، باز این ولایت، ولایت خداست ... و اما آن کسی که این ولایت را از طرف خداوند عهده دار می شود، باید نمونه ای ضعیف و پرتو و سایه ای از آن ولایت الهی را تحقق بخشد و نشان بدهد یا بگوییم در او باشد. خصوصیات ولایت الهی قدرت و حکمت و عدالت و رحمت و امثال اینهاست. آن شخص یا آن دستگاهی که اداره امور مردم را به عهده می گیرد باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهی باشد ... مُهر عصمت امام در شکل غایی و اصلی و مطلوب در اسلام هم همین است که هیچ گونه امکان تخطی و تخلّفی نداشته باشد. آنجایی هم که عصمت وجود ندارد و میسر نیست، دین و تقوا و عدالت باید بر مردم حکومت کند که نمونه ای از ولایت الهی محسوب می شود.

پیش بینی شگفت رسول خدا(ص)

حضرت پیامبر برای تربیت کادر لازم از اصحاب و مردم و سوق دادن امت به سوی توحید و یکتاپرستی و عمل صالح زحمات بسیار کشید و گرچه تکدانه های زبده ای از بین اصحاب به تربیت آن حضرت نمو یافتند و نام خود را برای همیشه در تارک تاریخ ثبت کردند ولی متأسفانه عموم مردم جامعه اسلامی در آن روز رشد کافی نیافتند و تربیت نشدند. در سال هفتم هجری جمعی از یاران آن حضرت به فرماندهی افراد تعیین شده از جانب رسول خدا برای جنگ با مشرکان عازم جبهه موته گردیدند و متأسفانه فرماندهان منصوب به شهادت رسیدند و سپاه اعزامی موفقیت درخشانی کسب نکرد و با دادن تلفات فراوان به مدینه بازگشت. با رسیدن خبر شهادت اصحاب موته به مدینه، مسلمانان به گریه و زاری افتادند. رسول خدا(ص) با مشاهده جزع و فزع مسلمانان فرمود: چه چیز شما را به گریه و بی تابی واداشته است؟ عرض کردند:

چگونه نگرییم در حالی که خوبان، اشراف و اهل فضل از ما رفتند.

رسول خدا در آن روز پیش بینی عجیبی فرمودند و به ثمر نشستن زحمات طاقت فرسای خود در آینده را خبر دادند:

گریه نکنید زیرا مَثَل امت من به مانند باغی است که صاحبش بر اصلاح آن همت گماشته و بناهای لازم را بنیان گذارده و شاخه های اضافی را بریده (و هَرَس کرده) پس این باغ به ثمر نشسته و هر سال جماعتی را طعام می دهد و چه بسا که طعام های آخری آن [میوه هایش] هم خوشه هایش بهتر و هم شاخه هایش بلندتر باشد و به آن کس که مرا به پیامبری مبعوث گردانیده قسم که عیسی بن مریم جانشینی صالح حواریانش را در امت من خواهد یافت.

آری، گرچه بسیاری از اصحاب رسول خدا(ص) و اصحاب امامان علیهم السلام ستارگان بی نظیر در آسمان امت اسلامی می باشند ولی در جمع، امت رسول خدا و امت امامان معصوم علیهم السلام متأسفانه به حد کافی از رشد و تربیت نرسیده بودند که بتوانند برنامه حکومتی رسول خدا را اجرا کنند و الگوی نبوی را به زعامت بپذیرند و بعد از رسول خدا برنامه ای که ایشان ترسیم فرموده بودند به اجرا در نیامد و اگر در برهه هایی رشحاتی از آن نمود یافت ولی دولت مستعجل بود تا اینکه بعد از چهارده قرن مردم مسلمان ایران توانستند الگوی ترسیم شده در غدیر را مبنا گرفته و براساس آن انقلاب کنند و نظام حکومتی تشکیل دهند و شاید همان گونه که امام خمینی «قدس سره» احتمال دادند، سرّ اینکه با همزمان با ولادت پیامبر اکرم(ص) چهارده کنگره از طاق کسری فرو ریخت این باشد که برنامه حکومتی پیامبر که مهم ترین کارکرد ایشان است، بعد از چهارده قرن اجرا خواهد شد.

تجدید حیات اسلام حکومتی و اسلام محمدی(ص)

گرچه امامان معصوم علیهم السلام بعد از رحلت رسول خدا زحمت بسیار کشیدند و به تبیین اسلام ناب همت گماردند ولی متأسفانه اصلی ترین اقدام پیامبر ناکام گذارده شد و نظام حکومت از مسیری که پیامبر تعیین کرده بود، منحرف گردید. این انحراف اصولی به انحراف های فرعی فراوانی منجر گشت و بسیاری از میراث گرانقدر پیامبر را خدشه دار کرد. در طول این مدت طولانی، آنچه به عنوان میراث پیامبر در جهان معرفی شد، اسلام خلافت و آموزه های آن بود. پس از آن عصر نیز اسلام آمریکایی، اسلام صفوی، اسلام شاهنشاهی، اسلام تسلیم و خمود و تحمل، اسلام ظلم پذیری، به عنوان اسلام پیامبر(ص) معرفی می شد. آموزه های نبوی هم غبار و زنگار تحریف گرفت. زهدی که به معنی مصرف کم و بازدهی بسیار است به ترک دنیا و رهبانیت تفسیر گردید، تقیه یعنی رعایت اصول حفاظتی و پنهان کاری در مبارزه اما به سکوت معنا شد. کار و تلاش و تولید، دنیاطلبی معرفی گشت و ناپسند! دنیا که مزرعه آخرت است به عنوان جیفه و مردار که باید به دشمنان داده شود، زن که نیمی از جامعه است و باید نقش سازنده خود در صحنه خانواده و اجتماع را داشته باشد، محبوس در خانه و مطرود از جامعه خواسته شد. حضور اجتماعی زن با بی بند و باری و فساد هم معنا گردید، هنر ابتذال و در خدمت فساد و ظلم نشان داده شد و ...!

بعد از پانزده قرن از صدر اسلام، با ظهور انقلاب اسلامی، رجوعی دوباره به سیره نبوی و احکام و معارف دین صورت گرفت و با بنیانگذاری حکومت جمهوری اسلامی ایران بار دیگر جهان با اسلام ناب، اسلام حکومتی، اسلام مستضعفان، اسلام محرومان، اسلام پابرهنگان، اسلام ستیز با ظلم و ستم، اسلام عدالت و ... آشنا شد و مردم در چهره خاضعانه رهبر فقید انقلاب که به مسند قدرت و حکومت تکیه زده بود، نور پیامبر را دید و بسیاری از جهانیان جذب این نور شدند. خانم هاجر سینسوات از تازه مسلمانان میندانائو گوید:

وقتی عکس امام خمینی(قدس سره) در سالگرد انقلاب اسلامی ایران در فرانسه زیر درخت در حال نماز بر صفحه تلویزیون نقش بست، خضوع ایشان در نماز چنان مرا مجذوب کرد که تصمیم گرفتم در مورد افکار این مرد به مطالعه بپردازم زیرا می خواستم بدانم چه تفکری قادر است به انسان این خضوع و معنویت فوق العاده را ببخشد. به نظر من امام خمینی سنت پیامبر را دوباره احیا کرد و درست زمانی که انواع مختلف اسلام از قبیل اسلام آمریکایی، اسلام عربی و غیره وجود داشت، امام خمینی اسلام راستین و واقعی را که همان اسلام پیامبر بود را به مسلمانان و جهانیان شناساند.

مدینة النبی الگوی انقلاب اسلامی

پیامبر در دوران مدینه تمامیت اسلام را بیان کرد و احکام و معارف و تکالیف عبادی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام را ابلاغ نمود و راهکارهای اجرایی را نشان داد و عمل کرد و الگوسازی نمود. پیامبر با اجابت دعوت و بیعت مردم مدینه، به آن شهر آمد و نظام سیاسی تشکیل داد و ده سال تمام امور را به دست گرفت و با غدیر به دوران خود پایان داد تا اعلام کند حکومت و نظام سیاسی اسلامی زمانی فعلیت و تحقق می یابد که مردم با رغبت و اشتیاق زمینه اجرایی شدن ولایت را فراهم کنند. رابطه حاکم با مردم در این نظام یک رابطه قراردادی و خشک نیست بلکه ارتباطی اعتقادی و همراه با محبت و عشق طرفینی است. حاکم اسلامی آشنا به احکام و معارف اسلامی و متعهد به اجرای آن است و مردم چنین انتظاری از او دارند. دوران ده ساله پیامبر در مدینه، بزرگ ترین و طولانی ترین الگوی انقلاب اسلامی است. گرچه دوران حکومت امام علی(ع) نیز الگوی بی نظیری است ولی بالاخره این دوره کوتاه تر از دوره رسالت و خود الگوگیر از آن است و اما دوره مدینه نبوی هم طولانی تر است و هم ابتدایی و بدون سابقه؛ این دو وجه، آن دوران را اولین و برترین الگو برای انقلاب و نظام اسلامی قرار داده است.

بازگشت به معارف ناب نبوی نیز از دیگر ویژگی های بارز انقلاب و نظام اسلامی است. از باب نمونه، با اینکه در صدر اسلام و در مدینه پیامبر زنان حضور اجتماعی وسیع داشتند و در غالب صحنه ها پا به پای مردان شرکت داشتند و ...، ولی بعد از پیامبر(ص) سنت و شیوه ایشان متروک شد و زنان به خانه نشینی امر شدند و از صحنه اجتماع رانده گردیدند و ... . انقلاب رجوعی دوباره به مدینه پیامبر و باز گرداندن زمینه های حضور اجتماعی عفیف و پاک زنان بود.

مثال دیگر هنر بود که ترویج ابتذال، لودگی، شهرت طلبی، مادیت، مصرف گرایی و ... را نصب العین قرار داده بود و هنر اسلامی معنا و مفهوم خود را از دست داده و تصور تلویزیون و سینما و تئاتر و رمان اسلامی و سالم، تصوری دور از ذهن و محال بود ولی امام دوباره روح عفت، طهارت، تعهد، انسانیت و تلاش را به کالبد هنر دمید.

و در زمینه های فراوان دیگر این الگوگیری و تجدید حیات به وضوح مشاهده می شود و لذا مانند زمان پیامبر مقاومت ها شروع شد و از سوی جهان خواران زالوصفت و ایادی آنان و متعبدان جاهل و خشک مغز مورد حمله واقع گردید و به قدری این جملات بخصوص از جانب جبهه دوم که عامل بی جیره جبهه اول است، شدید بود که امام خمینی فرمود:

«ما باید حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی(ص) برسیم و امروز غریب ترین چیزها در دنیا همین اسلام است و نجات آن قربانی می خواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانی های آن گردم.»

و همان گونه که دوره مدینه پیامبر بهترین و بزرگ ترین الگوی امام و انقلاب بود، امام هم در بین عالمان اسلام از صدر تاکنون، واضح ترین تصویر از رسول خدا(ص) را به جهان ارائه کرد. امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ جز امام علی(ع) ـ و عالمان اسلام در دوران غیبت، هیچ کدام نتوانستند حکومت تشکیل دهند و به سیره حکومتی پیامبر اقتدا کنند و معرفی کننده آن سیره در زمان خود به جامعه بشری باشند. مردم اخلاق فردی، عبادی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و سیاسی پیامبر(ص) را در آیینه رفتار عالمان دینی کم و پیش دیده بودند و می دیدند ولی اخلاق حکومتی پیامبر(ص) کاملاً فراموش شده بود و حاکمان اسلامی اعم از خلفای اموی، عباسی، عثمانی، فاطمی و شاهان سلسله های مختلف ایرانی هیچ کدام نشانگر رفتار حکومتی رسول خدا نبودند بلکه رویکرد و نمایشگر رفتاری غالب آنان با رسول خدا تضاد کامل یا بسیار داشت و این سیره و این وجه شخصیتی پیامبر مورد غفلت و ناشناخته مانده بود و امام در مدت یازده ساله رهبری خویش، نشانگر این وجه شخصیتی پیامبر بود و بنیان حکومت و نظام طوری ریخته شد که همیشه حاکم اسلامی رشحه ای از سجایای اخلاقی، مدیریتی، رفتاری پیامبر را داشته باشد و در آن عصر تا حد ممکن آینه جمال بی مثال نبوی باشد.

در انتظار وارث غدیر

انقلاب و جمهوری اسلامی در این عصر، غدیر فراموش شده را دوباره به یاد آورد و شعله های شوق را در ضمیر انسان ها روشن ساخت تا گوش ها برای شنیدن پیام غدیر تیز شود و همهمه فروکش کند. مردم شنیدند و فهمیدند که غدیر روز تعیین تکلیف حاکمیت اسلام و عزت یافتن مسلمانان بود تا حکومت های تحمیلی رخت بربندد و حکومت مردمی به دست باکفایت ترین انسان همرنگ پیامبر(ص) سامان یابد و از این رو نام «مهدیِ» پیامبر(عج) دوباره وِرد زبان ها گشت و این بار نه فقط در کنج مساجد و حسینیه ها یا در زاویه خانه ها بلکه در صحنه اجتماع و با زمینه سازی های بسیار حضور مهدی آل محمد(ع) تقاضا گشت و عموم مسلمانان ایران با فقیه جامع الشرایط به عنوان نایب مهدی موعود(عج) بیعت کردند و حاکمیت او را پذیرفتند تا انتظار خود را فریاد کشیده و عملاً اعلام کرده باشند: ای موعود پنهان، چون دست ما از ساحت مقدس تو کوتاه است، به نایب تو دست بیعت داده ایم تا به زعامت و رهبری و مدیریت او زمینه های ظهورت را ایجاد کنیم و جهان را به فیض حضورت مشرف گردانیم و خود سربازانی به خدمت منتظر باشیم تا به رهبری حضرتت عدالت جهانی را محقق ساخته و بساط کفر و ظلم جهانی و جاهلیت دومین را برچینیم همان گونه که یثربیان با تقاضای قدوم مبارک جدت و به رهبری ایشان بساط جاهلیت اول را برچیدند و عدل و داد را در برهه ای حاکم ساختند. به امید ظهور.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان