ماهان شبکه ایرانیان

هدیه ای بزرگ برای ملت ایران

۱. فرض کنید در مجلسی حضور دارید و در آن مجلس سخنانی برخلاف حقیقت بیان می شود؛ و یا تصور کنید در حضور شما خطایی اتفاق می افتد، مثلاً کسی یا کسانی گناهی مرتکب می شوند یا به قانون بی اعتنایی می کنند

1. فرض کنید در مجلسی حضور دارید و در آن مجلس سخنانی برخلاف حقیقت بیان می شود؛ و یا تصور کنید در حضور شما خطایی اتفاق می افتد، مثلاً کسی یا کسانی گناهی مرتکب می شوند یا به قانون بی اعتنایی می کنند. آیا تا به حال فکر کرده اید در این مواقع چه عکس العملی خواهید داشت؟ اگر به عقایدتان تعرض شود چطور؟ برایتان اصلاً اهمیتی ندارد و بی توجه از کنار موضوع می گذرید؟ ناراحت می شوید ولی سکوت می کنید؟ برای حفظ آبرو یا پرستیژ سکوت می کنید؟ می ترسید اگر عکس العملی داشته باشید موقعیت شما تضعیف بشود یا از چشم ها بیافتید؟ شاید هم دوست دارید اعتراض کنید ولی منتظر کسی هستید تا ابتدا او شروع کند؟ آیا تا به حال به فلان مسئول درباره خطایی که داشته است تذکر داده اید؟ تاکنون چند نامه در این باره نوشته اید؟ فرض کنید خودتان مسئولیت مهمی دارید. دو دسته کارمند با شما کار می کنند، دسته ای چاپلوس، دسته ای بی تفاوت و دسته ای حساس. کدام دسته برای شما عزیزترند؟ به اطرافیان خود نگاه کنید، آنها از کدام دسته اند؟ فکر کردید چرا کسانی که در برابر حقیقت و فضائل اخلاقی حساسند و با شجاعت و قاطعیت برای حفظ آن تلاش می کنند، به حاشیه رانده می شوند؟ متحجر، تندرو، افراطی، بی سیاست، دو آتیشه و … عناوینی است که معمولاً برای از صحنه خارج کردن آنها استفاده می شود. اصولاً طرح موضوع فرهنگ تسامح، از اندیشه صادراتی غربی ریشه می گیرد. حساسیت زدایی، بی تفاوت کردن مردم و راحت گذشتن از کنار مسائل، کنارآمدن، کوتاه آمدن، تسلیم شدن، به من چه و به شما چه، موسی به دین خود عیسی به دین خود و…، از آثار نظام سرمایه داری غربی است که افراد، گروهها و یا کشورهای غربگرا نیز به آن مبتلا می شوند. موضوع توهم توطئه نیز بی ارتباط با بحث ما نیست. اساساً ایران دشمنی ندارد و یا اگر دارد توطئه ای از طرف دشمنان در کار نیست و این هم کارشکنی و مشکل سازی، همه وهم و خیال است! بی تردید کسانی می توانند از منافع ملی کشور دفاع کنند و مرزهای استقلال و آزادی را گسترش دهند که علاوه بر تعهد و تخصص از حساسیت و شجاعت کافی برخوردار باشند. شجاعت پرسیدن، شجاعت نقد کردن و شجاعت اعتراض نمودن.

باز تصور کنید اگر فقط بیست درصد از مردم ایران نیز و به ویژه نخبگان، در برابر خطاهای فکری و عملی مسئولان حساس بودند و با حس مسئولیت، در برابر آن عکس العمل نشان می دادند؛ در این صورت وضعیت کنونی جامعه ما چگونه بود، مثلاً من وزیر، وکیل یا مدیرکل یا روحانی و …، می دانم که از زندگی شخصی ام گرفته تا تفکر، مدیریت و … همه زیر نظر مردم است و باید در برابر رفتار و افطار خود پاسخگو باشم. در این صورت منزل چند میلیاردی، اتومبیل لوکس، دفتر مجلّل، هدایای چند صد میلیونی، میهمانی ها و سفرهای اسراف، فرزندان لجام گسیخته و … کجا و من کجا؟! یا در این صورت، هرزگی فکری، تحمل ورزیدن در برابر احقاق حقوق مردم و بی تفاوتی در قبال مسئولیت ها کجا و من کجا؟! شاید زندگی محقّر پیامبر اسلام(ص)، فروتنی با مردم، و همنشینی با فقرا؛ و یا فریاد امیرالمؤمنین (ع) برای جان دادن در برابر خلخالِ از پا در آمدة زن یهودی، شکم گرسنه خوابیدن برای چشیدن حال و روز گرسنگان، مراقبت از بیت المال و …، برای خواندن و گفتن است، پس عمل ما چه می شود؟ مطمئناً از من و شما انتظار نمی رود که همچون پیامبر اسلام(ص) و علی(ع) زندگی کنیم. ولی چگونه می توان فرسنگ ها فاصله از علی(ع) را توجیه کرد؟

چگونه می شود تا تک تک ما در مقابل خطاها حساس باشیم و وظیفه شرعی و ملی خود را برای اصلاح جامعه جدی بگیریم.

اصولاً مسیر دنیاگرایی با مسیر اصلاح و خدمت متفاوت است و صرف نظر از نفاق و ریا، خدمت گذاری با دنیاگرایی در تضاد است.

فاصله گرفتن از مردم، جدی نگرفتن و یا نامحرم دانستن آنها، غفلت از اقشار ضعیف و مستضعف جامعه و در مقابل همنشینی با ثروتمندان و در یک کلام استکبارگرمنشی، از علائم دنیاگرایی است.

دنیاگرائی و غرق شدن در زر و زیور دنیا و دست و پا زدن برای حفظ آن، با آزادی و استقلال خواهی نیز جمع نمی شود. در طول تاریخ معاصر ایران، هیچ گاه مصلحان و آزادی خواهان از میان ثروتمندان و دنیاطلبان برنخواسته اند. دنیاگرایی در هر مقام و لباسی زمینه جذب به فساد و خیانت را فراهم می کند و شخص دنیاگرا شایستگی دفاع و حراست از منافع ملی را ندارد. دنیاگرا کشور را به قیمت رفع تشنگی خود به قدرت و ثروت و به ثمن بخس به بیگانه می فروشد و ملت را قربانی هوا و هوس خود و اطرافیانش می کند. دنیاگرا عنصری تنبل، ترسو و ذلیل است و صدایش در برابر ظلم ظالم در گلو خفه می شود.

دنیاگرایی جز با ساده زیستی، قناعت، تهجّد و مراقبت نفس مهار نمی شود. اخلاق کلید اصلی نجات از دنیاگرایی و حرکت به سوی خدمت گذاری است. امروز کشور ما بیش از هر برهه، به عناصر پارسا و مهذّب نیاز دارد. چه زیبا بود آغاز کار مجلس هفتم، با اقدام عملی مسئولان در مبارزه با تجمل گرایی و دنیاگرایی مقارن می شد. بی شک، این هدیه ای بزرگ برای ملت ایران خواهد بود.

سردبیر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان