چکیده
پـس از شـکل گیری حکومت اسلامی در مدینه گروههای متعددی در برابر پیامبر(ص ) صف آرایی نمودند که از جلوه های بارز آن قوم یهود ساکن در مدینه و حوالی مدینه بودند.
تـعـامـل پـیـامـبـر(ص ) بـا یـهـودیـان و سـیـاسـتـهـای ایـشـان در مـقـابـل حـرکـات و سـکـنـات ایـن قـوم لجـوج و گـسـتـاخ از جـهـات بـسـیـار قابل تاءمّل است . این پژوهش بر آن است تا ضمن تبیین دشمنیها و کینه ورزیهای یهودیان نـسـبـت بـه رسـول الله (ص )، دیـن و امـت وی ، خـط مـشـی و عـمـلکـردهای حضرت را برای حل این معضل و تهدید درونی حکومت مدینه مورد کاوش قرار دهد.
کلید واژگان : پیامبر(ص )، یهود، اسلام ، مدینه ، پیمان شکنی یهود، توطئه یهود.
مقدمه
یـهـودیـان یـکـی از جـریـانـهـای اصـلی اعتقادی مدینه به حساب می آمدند که به واسطه فـراوانـی ثـروت در منطقه از چیرگی و نفوذ فوق العاده ای بهره مند بودند. دیرزمانی از پرتو پرفروغ اسلام بر مدینه نگذشته بود که یهود آفتاب عمر عزّت خویش را رو به افول دید. بر این اساس علم مخالفت و مبارزه با مسلمانان را برافراشت و عزم خویش را برای نابودی آئین نوپای اسلام جزم نمود.
در عـمـده مـنـابـع تـاریـخ اسـلام و مـغـازی و سـیـره هـا کـه بـه زنـدگـانـی رسـول الله (ص ) اشـاره دارنـد، تـقـابـل بین یهودیان و مسلمانان بیان شده است ، اما این مـنـابع چالش بین دو گروه را تنها در قالب جنگهای نظامی بیان داشته اند و بیشتر به ابـعـاد نـظـامـی آن پـرداخـتـه انـد؛ در نـتـیـجـه زمـیـنـه بـرای تـحـقـیـق و پـژوهـش مستقل و گسترده در این موضوع فراهم می باشد.
در این مقاله سعی شده به دو پرسش ذیل پاسخ داده شود:
1. یهودیان چرا و به چه روشهایی به مبارزه علیه مسلمانان پرداختند؟
2. پیامبر(ص ) چگونه توفیق یافت توطئه شوم یهودیان را سرکوب نموده و آنان را از گردونه سیاسی ـ اجتماعی مدینه حذف نماید؟
در بخش اول مقاله رفتار مسالمت آمیز رسول الله (ص ) با یهودیان و معاهده مدینه بیان می گردد و در بخش دوم به برخی کارشکنی ها و مواضع خصمانه یهود نسبت به پیامبر(ص ) و مسلمانان اشاره می شود. بخش آخر نیز به درگیری های نظامی مسلمانان و یهودیان می پردازد.
1. تعامل پیامبر(ص ) با یهودیان در مدینة النبی (ص )
سـیـره پـیـامبر اعظم (ص ) سرشار از نکاتی است که لازم است به طور دقیق و همه جانبه ابـعـاد مـخـتـلف آن مـورد بـررسـی قـرار گـیـرد. نـحـوه رفـتـار و تعامل پیامبر(ص ) با یهودیان ـ که قرآن از آنها با عنوان شدیدترین مخالفان مسلمانان یاد می کند (مائده : 82) ـ بسیار حائز اهمیت است .
یهود عنصر مهمی در جامعه مدینه محسوب می شد در نتیجه پیامبر(ص ) از آغاز هجرتش به مدینه بـنـایـش بـر جـذب ایـن قـوم بـه دیـن اسـلام بـود. ایـشـان در مـرحـله اول به دلجویی از یهودیان و جلب قلوب آنها به اسلام پرداخته ، آنان را به همزیستی و تـوافـق در اصـول مـشـتـرک دعـوت مـی نـمـایـنـد. سـپـس بـا دلیل و برهان به سوی وعده های الهی فراخوانده ، در این
راسـتـا از مـتـن کـتـابـهـای اصـلی خـودشـان بـرای آنـهـا استدلال می کنند.
بـا اندکی تاءمّل در کنش رسول الله (ص ) نسبت به یهودیان متوجه می شویم که زبان پـیـامـبـر(ص ) در مواجهه با یهود زبان تحمیل نبود. ایشان بر مبنای راءفت اسلامی آسان گـیـری و چـشـم پـوشـی ، خـوش رفـتاریِ بسیاری نسبت به یهود روا می داشتند، بنابر دسـتـور پـیـامـبـر(ص ) یهودیان در کیش و آیین خویش آزاد بودند و هیچ گاه دین اسلام بر آنـان تـحمیل نگشت . عـلی رغـم ایـن مـسالمتها و ملاطفتها، واکنش یهودیان نسبت به رسول الله (ص ) و دین و امت وی تواءم با کینه توزی و توطئه چینی بـود و دیـری نـپـایـیـد کـه بـه عنوان خطری جدی در برابر دولت تازه بنیان مدینه قد برافراشتند.
تـدویـن اسـتـراتـژی هـوشـیـاری در بـرابـر تـهـدیـدهـای قـطعی قریش علیه مدینه ، از ضـرورتـهـای اولیـه حـکـومـت نـبـوی بـود کـه از مـهمترین آنها پیش گیری و خنثی سازی تـهـدیـدهای داخلی از جمله خطر یهود بود.
بـایـسـتـی تـوجه داشت که دشمنی یهود با پیامبر(ص ) و دین اسلام ، متفاوت از عداوت و کینه ورزی مشرکان بود. مشرکان افراد ساده و بدوی بودند و دشمنی شان با پیامبر(ص ) عمدتاً ناشی از جهل آنها بود، برخلاف روش خصمانه یهود با پیامبر(ص ) که از روی عـلم و آگـاهی بود. یهودیان با بینش و فرهنگ مذهبی کهنه و عمیق ، خود را از دوسـتـان خـاص خدا و پرچمدار توحید و نخستین صاحبان کتاب و رسالت در جهان می انـگاشتند. در نتیجه ((روزی که ستاره فروزان اسلام در سرزمین مدینه درخشید، ملت یهود بـیـش از قـریـش عـداوت پـیـامـبـر(ص ) و مـسـلمـانـان را بـه دل گـرفـتـنـد و بـا تـمـام دسـیـسـه هـا و قوای خود بر کوبیدن آن کمر بستند.))
بـر ایـن اسـاس خـطـری کـه از جـانـب یهود برای اسلام احساس می شد بسیار جدی بود و پـیـامبر عظیم الشاءن اسلام به عنوان صاحب شریعت و مؤ سس و بنیانگذار حکومت اسلامی کار مشکلی در برابر این قوم فتنه گر داشت .
ـ قرارنامه مدینه
پـیـامـبـر اعظم (ص ) از همان بدو ورود به مدینه در پی بنیان حکومتی اسلامی برآمد که ایـن امـر نـیـازمـنـد نـظـم ، امـنیت و اتحاد بود تا در سایه آن بتواند شالوده حکومت نوپای اسـلام را حـفظ نماید و افـقـی روشـن و قـابـل دسـتـیابی برای تحقق آزادی و آسایش در چارچوب شریعت نه فقط برای مسلمانان بلکه برای همه ساکنان جزیرة العرب و در نهایت انسانهای صادق ضمیر ترسیم نماید.
پـیـامـبـر(ص ) بـا هـجـرت بـه مـدیـنـه پـیـش از هـر چیز به تنظیم پیمان نامه ای عمومی مبادرت ورزیدند که به عنوان قانون اساسی و نـظـامـنـامـه شـهـر مـدیـنـه از شـاهکارهای دولت نبوی به شمار می آید. خوشبختانه سیره نـگـاران ایـن سـنـد را در کـتـابـهـایـشـان درج نـمـوده و مـتـن کـامـل پـیـمـان را کـلمـه بـه کـلمـه ذکـر کـرده انـد.
در ایـن پـیـمـان نـامـه حـقوق همه شهروندان اعم از مسلمان ، مشرک ، یهودی و... در جای خود مـحـتـرم شـمرده شده بود. این معاهده در جهت نظم نوین و وحدت سیاسی و اجتماعی و پایان بـخـشیدن به تمام اختلافات دیرینه میانه ساکنان مدینه منعقد گشت . پیامبر(ص ) در این مـنـشـور اسـاسـی کـوشـیـدند تا با حفظ برتری اسلام ، نگرشهای مبتنی بر تعارض و تـفـاوت اعـتـقـادی را بـه نـگـاهـی بـرخـاسـتـه از مـنـافـع مـشـتـرک تـبـدیـل نـمـوده ، احساس تفاخر و تضادهای قومی و مذهبی موجود را به همزیستی و تعصب بـر سـر دفـاع از جـامـعـه مـدینه مبدل سازند و بنیاد امت واحده را پی ریزند.
رسـول الله (ص ) کـه کـامـلاً بـه خـلق و خـوی یـهـود آشنایی داشت ، علاوه بر این معاهده عـمـومـی ، پـیـمـان نـامه سیاسی مخصوصی را نیز با چند قبیله یهود که در حوالی مدینه سـکـنی داشتند، منعقد ساخت . در این پـیـمـان نـامـه در برابر امتیازات بی شمار به یهودیان ، از آنها جز رعایت بی طرفی در جنگها و یاری نمودن پیامبر(ص ) به دفاع از مدینه به هنگام تهاجم دشمن چیزی خواسته نشده بود.
چند نکته :
1. این استراتژی پیامبر(ص ) نشاءت یافته از آیین اسلام و الهام گرفته از احکام قرآن بـود.
2. پیامبر(ص ) در این منشور اساسی در پی دستیابی به اتحاد سیاسی ـ اعتقادی جریان هـای درون مـدیـنـه بـود. قـانـون اسـاسی مدینه طوری تدوین شده بود که پیروان ادیان مختلف الهی در آن شهر بتوانند به مسالمت در کنار مسلمانان زندگانی کنند.
3. بـا مـراجـعـه بـه بـنـدهـای ایـن سـنـد تـاریـخـی ، احـتـرام رسـول الله (ص ) بـه اصـول و قـواعـد دیـگـر مـذاهـب آسـمـانـی کـامـلاً نـمـایان می شود. پـیـامـبـر(ص ) در ایـن مـعـاهـده تـمـامـی حـقـوقـی را کـه بـرای مـسـلمـانـان قـائل شـده بـود، یهودیان را نیز مشمول آن قرار می دهند.
4. امـضـای سـریـع پـیـمـان نامه همزیستی مسالمت آمیز توسط یهود مدینه ، از درک منافع روشـن آن عـهـدنـامـه نـاشی می شد، چرا که آنان در عین باقی ماندن بر عقاید خویش ، از مـنافع اقتدار و امنیت و سایر خدمات رفاهی شهر مدینه بهره مند می شدند.
بـا ایـن اسـتـراتـژی هـوشمندانه که پیامبر(ص ) به کار گرفت انتظار می رفت آرامش و صـلح در حـومـه فـرمـانـروایـی آن حضرت برقرار و گرفتاری داخلی به وجود نیاید و فکر مسلمانان تنها متوجه مشرکان گردد؛ امّا هنوز مدتی از انعقاد عهدنامه نگذشته بود که یهود نقض پیمان نمود و چهره حقیقی خویش را نشان داد.
ـ موضع گیریهای خصمانه یهود نسبت به پیامبر(ص ) و دین اسلام
دیـن اسـلام آمـال و آرزوهـای یـهودیان را بر باد داد و اسطوره های تفوّق علمی آنان را به فـرامـوشـی سپرد و نیز کذب ادعای یهودیان را در موارد متعدد نمایان ساخت . یهودیان در دشمنی و تزویر از هیچ جنایتی فروگذار نمی کردند و هیچ گاه از سم پاشی و توطئه چـیـنـی بـازنـمی ایستادند و به ترفندهای گوناگون سعی داشتند دین اسلام را در همان آغـاز راه بـه کـام نـیـسـتـی سـپارند. جماعت یهود، که به شریعت محمد(ص ) به دیده رقیب سرسخت دیانت یهود می نگریستند، در هر دسیسه ای که به منظور برچیدن موجودیت نهضت اسـلام و شـکـسـتـن مـعـالم آن بـرانـگـیـخـته می شد، شرکت می جستند و هر روز به اقدامات خـطـرنـاکـی علیه رهبر این نهضت دست می یازیدند که به اختصار به برخی از آنها می پردازیم .
ـ خیانت و پیمان شکنی
پـای بندی پیامبر(ص ) به عهد و پیمان بر همگان به وضوح روشن بود. ایشان همواره در مـورد وفـای بـه عـهـد بـا تـمام معانی و مصادیقش تاءکید نموده و پیمان شکنان را به شـدت ، مـذمـت و نـکـوهـش مـی کـردنـد. در حـدیـثـی از ایـشـان نقل شده است که فرمودند:
مـَنْ ظـَلَمَ مـُعـاهِداً وَ کَلَّفَهُ فَوقَ طاقَتِهِ فَانَا جَحیجُهُ یَومَ القِیامَةِ.
هر کس بر هم پیمان مسلمانان ستم کند یا به او بیش از طاقت تکلیف نماید، در روز قیامت من طرف حساب او هستم .
پیامبر امین با علاقه بسیار اصرار داشت تا همه مواردی را که در عهدنامه مدینه نسبت به آن تـوافـق صـورت پذیرفته بود، انجام دهد، ولی یهودیان با مشاهده پیشرفت و تفوّق اسـلام ـ که تعالیم آن با تمایلات و مقاصد ناسالمشان سازگاری نداشت ـ دچار تردید و نـاآرامـی شـده و شـروع بـه کارشکنی علیه پیامبر(ص ) نمودند. بدین وسیله یهودیان پـیـمـان نامه ای را که خود آن را قبول کرده بودند، نقض کرده و در جرگه معاندان دولت اسلامی قرار گرفتند.
رشـد روزافـزون اسـلام و گـرایـش خـیـل وسـیـعـی از قـبـایـل عـرب بـه ایـن آیـین ، نیروی دفاعی ، اقتصادی و سیاسی مسلمانان را به تدریج تـقـویـت نـمـود و قلوب کاهنان یهود را، که اینک از عداوت و حسد و کینه توزی مملو گشته بـود، بـه هـراس انـداخـت . در نتیجه بزرگان یهود سخت اندیشناک شده و طبیعت ذاتی خـویـش را کـه در عـهـدشکنی بود، برملا ساختند.
یـهـودیـان تـمـام بـندها و قیود عهدنامه را بارها زیر پای نهاده و عهدشکنی را به نهایت رسـانـدند. آنان همگام با منافقان همواره در پـی در هـم ریـخـتـن اتـحـادی بـودنـد کـه رسـول اکـرم (ص ) بـا اعمال سیاستی سنجیده بنیان آن را با پیمانهای برادری استحکام بخشیده بود.
سـیـاست پیامبر(ص ) تا زمان مخالفت علنی یهود بر رفق و مدارا استوار بود و به آنان بـه دیـده هـم پـیـمـان مـی نـگـریـسـت ؛ امـا پـس از نـقـض عـهـدنامه توسط یهودیان واکنش رسـول الله (ص ) اقـدامـاتـی سـیـاسـی ـ امـنیتی بود که در جهت حفظ و صیانت از دین مبین اسلام و حفظ امنیت اجتماع مدینه صورت می پذیرفت .
ـ تحقیر و تمسخر پیامبر(ص ) و مسلمانان
یـهـودیان ثروتمند مدینه که با پیشرفت روزافزون حکومت اسلام ، موجودیت و هستی خود را بـر پـرتـگـاه نـیـسـتـی می دیدند، جنگ سرد و تبلیغاتی را با نشر شعارهای زننده و اشـعـار تـوهـیـن آمـیـز آغـاز نـمـودنـد و بـه اسـتـهـزاء رسـول اللّه (ص ) و دیـن و امـتـش پـرداخـتـنـد. یهودیان همواره پیامبر(ص ) را به کنیه صدا می زدنـد و بـه ایـشـان دشنام می زدند. برخی از شعرای یهود در دریای پرتلاطم و جـنـگ تـبلیغاتی ، به واسطه سرودن اشعار هجا سکاندار کشتی طوفان زده کفار شدند و بـا بـه کـار بـردن الفـاظ زشـت و رکـیـک در مـورد رسول اللّه (ص ) در پی تحقیر ایشان برآمدند. شدت این بی احترامی ها در اشعار ((کعب الاشـرف )) بـه اوج خـود رسید، به گونه ای که او در آغاز قصایدش با زنان و نوامیس مـسـلمـانـان تـغـزّل و تـشـبـّب مـی نـمـود. بـا افـزایـش ایـن هـتـاکـی ها، پیامبر(ص ) برای رفـع خـطـر آنـهـا دسـتـور داد مـسـلمـانـان هـر یـک از شـاعـران و سران موذی یهود را دیدند بکشند.
از اقـدامـات تـبـلیغی یهودیان در مدینه ، تحقیر مسلمانان برای اقامه نماز به سوی بیت المـقـدس بـود. آنـان بـه پـیـامـبـر(ص ) و مـسـلمـانان طعنه می زدند که اگر آیین اسلام ، شـریـعـتـی مـسـتـقـل اسـت ، چـرا پیروانش به سوی قبله یهودیان و آیینهای پیشین نماز می گـزارنـد؟ این خرده بر رسول اللّه (ص ) گران آمد و از درگاه الهی استمداد جست که با تـغـیـیـر قـبـله مـسـلمـانـان از بـیـت المـقـدس بـه سـوی مـسـجـدالحـرام ایـن مـشکل حل شد. امر الهی برای تغییر قبله (بقره : 144 ـ 142) از بزرگترین حوادث دین و اهـمّ احـکـام تـشـریـعـیـه اسـت کـه مـسـلمـانـان پـس از هـجـرت رسول خدا(ص ) با آن روبرو شدند، چرا که مـسـلمـانـان را از یـهـودیان و دین اسلام را از دین یهود مجزا می ساخت . در ضمن جبهه بندی یهود از این واقعه به بعد شدت و حدّت خاصی یافت .
فـاصـله گـیـری از یـهـود آن روز، کـه هـیـچ امـیـدی بـه ایـمـان آوردن و اصـلاح آنـان نـبـود، امری ضروری و لازم بود. به نظر مـی رسـیـد کـه یکی از دلایل تبدیل قبله و همچنین نسخ روزه روز عاشور هـمـیـن عـامـل بـاشـد.
ـ لجاجت و عناد با پیامبر(ص ) و دین اسلام
قـرآن در چـندین آیه نسبت به این ویژگی یهود اشاراتی دارد. بـا آنـکـه نبوت حضرت محمد(ص ) بر یهودیان قطعی و مسلم بود و تـورات نـیـز آن را تـصـدیـق کـرده بـود، بـر اثـر عناد و لجاجتی که با اسلام داشتند از پـذیـرفـتـن دعوت رسول الله (ص ) سرباز زدند.
جماعت یهود که نمی توانستند ببینند شخصی از خاستگاه عروبت به احراز مقام والای نبوت نـائل آمـده ، برای دشمنی با ایشان ، پیامبر(ص ) را به مناظره علمی فراخواندند. سیره نویسان گروهی از سرکردگان یهود را برشمرده اند که با پیش کشیدن سؤ الات پیچیده مذهبی درپـی آن بـودنـد کـه شـخـصـیـت وارسـتـه رسـول اللّه (ص ) را در مـیـان عـامـه تنزّل بخشند؛ امـا ایـن نـقـشه نه تنها تاءثیری در صفوف فشرده مسلمانان ننهاد، بلکه سبب آشکاری مقام علمی پیامبر بر همگان گشت که نتیجه آن گرایش برخی از یهودیان به دین مـبـیـن اسـلام بـود.
بـه دنـبـال نـزول آیـات مـربـوط به تحریم ربا و غش در معامله ، عناد یهودیان رباخوار نـسـبـت بـه اسـلام رشد فزاینده ای یافت . عـکـس العمل رسول اکرم (ص ) در این زمان از حدود پند و اندرز تجاوز نمی کرد ولی آنان روز به روز بر دامنه دشمنی خویش می افزودند.
ـ تفرقه افکنی
نـقـشـه دیـگـری کـه یـهـودیـان بـرای براندازی اسلام کشیدند، برافروختن آتش نفاق و اخـتـلاف بـیـن مـسـلمـانـان بـود؛ تـا بـا بـرانـگـیـخـتـن تـعـصـب قـبـایـل عـرب آنـهـا را بـه جـان هـم اندازند. قدرت اسلام در مدینه باعث نوعی اتحاد و یکدلی شده بود و اختلافات قبیله ای در سایه ایمان و تعالیم عالیه اسلام و سیاست هوشمندانه پیامبر(ص ) رو به خاموشی گراییده بـود. یـهود که هرگز باور نداشت اعراب بادیه نشین به یک وحدت سیاسی ، اجتماعی و اقـتـصـادی تـحـت لوای آیـیـن توحیدی اسلام دست یازند، پیوسته تلاش می کردند تا با تجدید خاطرات گذشته و دامن زدن به اختلافات ، دشمنیهای کهنه را در بین مسلمانان احیا نـمـوده و آنـهـا را درگـیـر جـنـگـهـای داخـلی نـمـایـنـد. در ایـن مـیان منافقان و در راءس آنها عبدالله بن ابی ، که کمر به نابودی اسلام بسته بودند، همکاری مضاعفی با یهود داشتند.
این نقشه سفیهانه یهود نیز با درایت رسول اللّه (ص )، که از کلام وحی نشاءت می یافت (آل عـمـران : 103 ـ 99) نقش بر آب گردید. پیامبر(ص ) با استناد به آیات دل انگیز قرآن کریم موحدان را به قوام و استمرار وحـدت و پـرهیز از مناقشه و اختلاف فراخواند و آفت تفرقه و بروز تنش را به پیروان خویش گوشزد نمود.
ـ شبهه پراکنی
از کـارشـکـنـی هـایـی که یهود بسیار بر آن تاءکید می ورزیدند، ایجاد شک و تردید در اعـتـقـاد و ایـمـان مـسـلمانان بود. شکست احد و فـاجعه شوم رجیع و بئر معونه ، کـه مـنـجـر بـه شـهـادت جـمـع قابل توجهی از مسلمانان شد، دشمنان خفته را بیدار ساخت . یهود که پس از شکست در غزوه بـنـی قـینقاع و قتل شعرای نامی یهود به شدت نفوذ و قدرتشان فروکش کرده بود، پس از مـاجـرای احـد جـنـب و جـوشـی دگـر بـاره یـافـتـنـد. سـران یـهـود در ایـن اوضـاع و احـوال کـه روحـیـه مـسـلمـانـان دچـار تـضـعـیـف گـشـتـه بـود، بـرنـده تـریـن سـلاح را مـتـزلزل سـاخـتـن عـقـیـده مـسـلمانان دیده ، با شبهه افکنی در صدد تسخیر قلوب مسلمانان برآمدند.
آنـان بـا طـعـنـه ایـن مسئله را مطرح می ساختند که پیامبری که بر حق است و ماءمور خداست شـکـسـت نمی خورد و یا اینکه فرشتگانی که در بدر مسلمانان را یاری می کردند، در احد کـجـا بـودنـد؟ ایـن سـؤ الات هـمـراه بـا اسـتهزاء افکار، مردم ساده و بی پیرایه را تحت تـاءثـیـر قـرار مـی داد. نفی پیوند اسلام با آیین ابراهیمی و انـکـار رسالت پیامبر(ص ) از دیگر حربه های تبلیغاتی بود که یهودیان بدین وسیله اذهان عامه را دچار تشویش و آشفتگی مـی سـاخـتـنـد. خـداونـد مـتـعـال در ایـن خـصـوص بـا نـزول آیـاتـی (آل عمران : 76 ـ 72) رسول الله (ص ) و مؤ منان را از این توطئه آگاه می سازد.
نقشه های شوم یهود به این جا خاتمه نیافت . آنها با منحرف ساختن مسلمانان ساده اندیش سعی در فریب و خودباختگی آنان داشتند. برخی از یهودیان با افرادی که در ایمان خود به پیامبر(ص ) محکم و استوار نبودند، طرح دوستی ریخته و ضمن تظاهر به خیرخواهی ، آنـان را نـسبت به دین اسلام بدبین می ساختند. متاءسفانه جمعی از مسلمانان نیز به این نـیـرنـگ یـهـود پـاسـخ مـثبت داده و در دام نقشه های آنها گرفتار می آمدند. این فعالیتهای مـخـفیانه و پلید به مرور بر پیامبر آشکار گردیده ، ایشان با تاءسّی به آیات الهی (نـسـاء: 44؛ عنکبوت : 41) به امت خویش در این رابطه هشدار می دادند و آنان را نسبت به توطئه دشمن آگاه می ساختند.
ـ اخلال گری و ملتهب ساختن فضای مدینه
یـهودیان برای از بین بردن امنیت مدینه همواره به اخلالگری پرداخته و حکومت مدینه را با مشکلات عدیده ای مواجه می ساختند.
پس از پیروزی جنگاوران موحد در غزوه بدر، درحالیکه مسلمانان ظفرمند از پیروزی قاطع خـویـش بـر مـشـرکـان شـادمان و مسرور بودند، یهودیان همنوا با منافقان و ره نَبُردگان وادی ایـمـان ، زبـان بـه طعن و شماتت گشادند. آنان جنگاوران اسلام را قاتلان جفاپیشه اقـوام و خـویـشـان خـویـش خـوانـدنـد و بـدین وسیله سعی داشتند فضای آرام شهر را دچار اغتشاش سازند.
تاءثیر مخرّبی که شکست احد بر دولت مدینه بر جای نهاده بود، زمینه مناسبی را برای عـمـلیـات روانـی یـهـودیـان فـرصـت طـلب فـراهـم آورده بـود. یهودیان علاوه بر آن به بـرپـایـی شورشهایی دست یازیدند تا بدین وسیله ضعف و سستی حکومت نوپای مدینه را بر همگان آشکار سازند.
بـه هـنـگـام غـزوه احـزاب نـیـز هـنگامی که پیامبر تمام نیروهایش را پشت خندق در برابر مـشـرکـان بـسـیـج کـرده بـود، یـهـودیـان (بـنـی قـریـظـه ) بـا ایـجـاد اخلال و بی نظمی در شهر و جنگهای ایذایی مسلمانان مدینه را مرعوب ساختند؛ به طوری کـه رسـول اللّه (ص ) مجبور شد در آن شرایط حساس پانصد سرباز را برای حفظ امنیت شهر به مدینه گسیل دارد!
مـوارد فوق ، از مهمترین اقدامات خصمانه یهود بر ضد پیامبر(ص ) و دین اسلام بود که پـرده از اهـداف خـبـیـث و مـقـاصـد ویـرانـگـر آنـان بـرمـی دارد و فـتـنه گری ایشان را در بـرافـروخـتـن آتش جنگ بر علیه مسلمانان آشکار می سازد. استمرار این توطئه ها پیامبر اکـرم (ص ) را مـصـمـم سـاخـت قـدرت سـیـاسـی یـهـود را در شـبـه جـزیـره بـه طـور کامل سرکوب نموده و ریشه آنان را از جامعه و دولت نوپای اسلامی برکند.
2. درگیری نظامی یهودیان با پیامبر(ص )
ـ نخستین قبیله فتنه گر
واقـعه ای که پیامبر(ص ) به عنوان رئیس حکومت مدینه همواره نسبت به آن اندیشناک بود، پـس از پـیـروزی در غـزوه بـدر اتـفـاق افـتـاد و اولیـن جـرقـه پـیـمـان شـکـنـی تبدیل به آتشی شد که از میان یهود بنی قنیقاع زبانه کشید. آنان پس از کامیابی مسلمانان در غزوه بدر ـ که موقعیت پیامبر(ص ) را در سـراسـر عـربـسـتـان تـحـکـیـم و انـظـار عـمومی را به جانب وی معطوف داشت ـ سخت بـرانـگـیـخـته شده ، به توطئه و دسیسه چینی روی آوردنـد. ایـن گـروه عهدشکن ، برخلاف پیمان نـامـه بـه بـدگـویـی و دشنام رسول الله (ص ) و دین وی و تحقیر مسلمانان پرداختند و درصـدد تـخـطـئه پـیـروزی آنـان برآمدند. چون سرکشی و عصیان آنها فزونی گرفت ، پیامبر(ص ) طی اجتماعی با سعه صدر به اندرز آنها پرداخت و ایشان را نسبت به اجرای کـامـل مـعـاهـده فـراخـوانـد تـا شاید آنها را از غایت هدفشان بازدارد؛ امّا رفتار یهودیان گستاخ و مغرور در پاسخ به اندرز نبوی ، گردنکشی و لجاجت بود.
آنها برای رسول خدا(ص ) رجزخوانی و حماسه سرایی نموده و ضمن استمرار تعرضات خـود در یـک جـلسـه عـلنـی ، پیامبر(ص ) را تهدید به جنگ کردند. پـیـامـبـر رحمت (ص ) باز از خویشتن صبر و بردباری نشان داده و منتظر فرصتی ماند تا حجت بر آنها تمام شود.
درباره برخوردهای مسالمت آمیز رسول اللّه (ص ) با یهودیان کمتر سخن رانده شده
اسـت . پـیـامـبـر اسلام ، پیامبر صلح و رحمت است و تا زمانی که اساس دین به خطر نمی افـتـاد دسـت بـه شـمشیر نمی برد و شمشیر وی نیز برای برقراری صلح و آرامش بود. رسول اللّه (ص ) همواره در پی آن بود تا برای حفظ اتحاد سیاسی و نظم عمومی مدینه از درگـیـری مـسـتـقـیـم بـا یـهـود بـپـرهـیـزد و بـه روش مـسـالمـت آمـیـز بـا آنـان برخورد نـمـایـد.
سـیـاسـت مـدارای پـیـامـبـر(ص ) با این گروه در اوج تلاشهای تخریبی آنها علیه دولت مـدیـنـه و عـقـایـد و بـاورهـای مـسـلمـانـان ، تـاءثـیـری در آرامـش فـضـای ملتهب مدینه به دنـبـال نـداشت و پاسخ گستاخانه آنها برای پیامبر راهی جز کارزار باقی نگذاشت ؛ در واقع رسول الله (ص ) برای جلوگیری از تعرض دشمن فتنه گر و سرسخت ناچار به جبهه بندی و صف آرایی در مقابل یهود گشت .
بـه هـر حـال سـرکـشـی یـهـودیـان در اهـانـت بـه زنـی مـسـلمان و به نقلی اتحاد پنهانی آنان با ابوسفیان سرآغاز نخستین نبرد میان مسلمانان و یهودیان بود کـه سـرنـوشـت شومی را برای یهود بنی قنیقاع در پی داشت و موجب اخراج آنها از مدینه گشت .
ـ غزوه بنی نضیر
سـیـاسـت سـران یهود به مرور از سیاست فعال تبلیغاتی بر علیه مسلمانان به سیاست اتحاد نظامی با مشرکان مکه تغییر می یافت و همین امر دشمنی میان مسلمانان و یهودیان را شـدّت و حـدّت مـی بـخـشـیـد. پـیـامـبـر(ص ) بـراسـاس آیـات الهـی (آل عـمـران : 64) آنـان را بـه وحـدت و هـمـبـسـتـگـی و قـرب اعـتـقـادی بـا مـسـلمـانـان و تـقـابـل و تـعـارض بـا بـت پـرسـتـان فـرامـی خـوانـد، امـا یـهـودیـان در مـقـابـل این دعوت رسول الله (ص )، به سرزنش باورهای اسلامی و تحقیر مبانی اعتقادی مسلمانان پرداختند.
بـه مـرور دامـنـه جـنـایت و خیانت یهودیان توسعه بیشتری یافت و شرّشان تا حد تهدید زنـدگـانـی پـیـامبر(ص ) خطرناک شد؛ به گونه ای که مسلمانان از ترس صدمه یهود کـراهـت داشـتـند رسول الله (ص ) شبانه در مدینه راه برود. سرانجام این تهدید توسط یـهـود بـنـی نـضـیـر آشـکـار گـردیـد. آنان که در نتیجه همبستگی با اشراف مکه جسارت یـافـتـه بـودنـد در پـی تـوطـئه ای بـرای قـتـل پیامبر عظیم الشاءن اسلام برآمدند که حـضـرت بـه مـدد الهـی از تـوطـئه یـهـود آگـاه گـشـتـه و در پـی خـنـثـی سـازی ایـن فـتـنـه برآمدند.
عـلنـی شـدن سـتیز یهودیان بنی نضیر با ترور ناموفق پیامبر(ص ) و عقیم ماندن تمام تـلاشـهـای رسـول الله (ص ) برای ارشاد و هدایت این دسته از امضا کنندگان قرار نامه مـدیـنـه ، رسول خدا(ص ) را ناگزیر از جمع آوری سپاه و محاصره قلعه های بنی نضیر سـاخـت ؛ اقدامی که سرانجام به شـکـسـت زبـونانه یهود بنی نضیر و بیرون راندن آنها از مدینه منتهی شد.
ـ یهودیان عامل اصلی جنگ خندق
این قوم فتنه گر پس از خیانت و پیمان شکنی به آن قناعت نکرده ، به تحریک مخالفان علیه پیامبر(ص ) و مسلمانان روی آوردند. همگام شدن زبانی و عملی یهودیان با منافقان داخلی و دشمنان خارجی مهم ترین مسئله ای بود که پیامبر(ص ) را به این اندیشه واداشت کـه مـحـیـط مـدیـنه را به طور کل از این عنصر فاسد پاک نماید؛ چرا که فتنه انگیزی و مـراوده آنـهـا بـا دشـمـنـان ، بـه قـصـد بـرانـدازی اسـلام و حـکـومـت اسـلامـی بـود کـه رسول الله (ص ) سالهای سال برای نیل به آن زحمت کشیده بود.
سـران بـنـی نـضـیر پس از اخراج از مدینه نیز براساس آن ذات کینه توز خویش دست از تـوطـئه بـرنـداشـتـنـد. در سـال پـنـجم هجری جمعی از رؤ سای این قبیله به همراه سایر بـزرگـان یـهـود بـرای تـحـریـک قریش و بادیه نشینان سوی آنان رفتند و با تجدید انـدیـشه خطر دولت مدینه برای اشراف شبه جزیره ، آتش کینه و جنگ طلبی را ـ که با سـیـاسـتهای سنجیده پیامبر(ص ) تا حدودی فروکش کرده بود ـ در وجودآنها دوباره شعله ور سـاخـتـنـد.
یهودیان یکتاپرست و به زعم خود پرچمداران توحید در تاریخ (!) که رسالت خویش را پیش از محمد(ص ) بسط توحید و محو بت پرستی و شرک معرفی می کردند، برای عملی ساختن نقشه شوم خویش آیین بت پرستی قریش را تاءیید کردند و بدین ترتیب لکّه ننگ دیگری بر صفحه تاریک تاریخ خویش ثـبـت نـمـودنـد.
در هـر صـورت وسـوسـه هـای بـزرگـان یـهود و وعده های آنان سرانجام منجر به اجتماع احـزاب و شـکـل گـیـری غـزوه احـزاب گـردیـد. غزوه احزاب آشکارترین و بارزترین نمود ائتـلاف و هـمـبـسـتـگـی دشـمـنـان اسـلام بـود کـه زمـیـنـه سـاز و عامل اصلی شکل گیری و بروز آن از توطئه یهودیان نشاءت می یافت .
ناکامی دشمنان در این رویارویی نه تنها موجب رسوایی مشرکان مکه گشت بلکه به پاک شـدن مـحیط مدینه از بقایای آخرین دسته از جماعت یهودیان مدینه انجامید.
ـ نفاق بنی قریظه
از جـمـله کـارشـکـنـی های یهود در حق پیامبر(ص ) خیانت و پیمان شکنی در بحرانی ترین اوضـاع ، از جـمـله مـواقـعـی بـود کـه یـک دشـمـن خـارجـی حـکـومـت مـدیـنـه را تـهـدیـد مـی کـرد.
یـهـود بـنی قریظه که با تشویق و تحریص قریش برای هجوم یکپارچه به مدینه ذات نـفـاق طـلب خـویـش را بـرمـلا سـاخـتـه بـودنـد، در نـبـرد احـزاب مـشـکلات بسیاری برای پـیـامـبـر(ص ) و لشـکـر اسـلام ایـجـاد و خیانت دوجانبه نمودند. این گروه با پیامبر(ص ) پیمان بسته بودند که قدمی علیه پیامبر(ص ) و حکومت اسلامی برندارند علاوه بر آن در صورت لزوم به یاری ایشان بشتابند ولیکن واقـعـیـت بـه گـونـه ای دیـگـر بـود. آنـهـا در حـسـاس تـریـن لحـظـات رسول اللّه (ص ) را تنها گذاشته و عملاً ثابت کردند که قوم یهود پای بند هیچ گونه قاعده و مقرراتی نیستند.
ائتـلاف یـهودیان با دشمن خارجی خطری بسیار جدی بود که پیامبر(ص ) را مصمم ساخت به سرعت این توطئه را سرکوب نموده و اجتماع مدینه را از مفسده یهود و وجود
آنها پاک سازی نماید. دیـگـر بـر هـمگان مبرز شده بود که یهودیان به عنوان ستون پنجم دشمن از کمترین فرصت برای خیانت فروگذار نیستند. بنابراین پیامبر(ص ) دیگر وجود ایـن قـبـیـله خـائن را در مـنـطـقـه به صلاح ندانست چرا که موجودیت آنان خطری جدی برای اسلام تلقی می شد.
ـ موضع متفاوت پیامبر(ص ) در برابر یهود بنی قریظه
پـیـامـبـر(ص ) بـلافـاصـله پس از فراغت از نبرد احزاب به محاصره قلاع بنی قریظه پـرداخـت . بـا طولانی شدن مدت محاصره ، یهودیان به ناچار تسلیم گشتند. آنـهـا از پـیـامـبـر(ص ) خـواسـتـنـد هـمـانـنـد دیـگـر قـبـایل یهود به آنان اجازه دهد جلای وطن نمایند اما پیامبر(ص ) با شناختی که از توطئه چینی مکرر یهودیان داشت ، این تقاضای آنان را نپذیرفت . بـنـا بـر اصـرار قـبـیـله اوس ، کـه پـیـش از تـشـکـیل حکومت نبوی با بنی قریظه هم پیمان بودند، مقرر شد سعد بن معاذ ـ رئیس قبیله اوس ـ دربـاره آنها به داوری نشیند. نـظـر سـعـد بـن مـعـاذ مـبـنی بر اعدام مردان جنگی و تقسیم امـوال و اسـارت زنـان و فـرزنـدان ، هـرچـنـد یـهـودیـان را بـهـت زده نـمود، ولی به اجرا درآمـد.
تـفـاوت مـوضع رسول اللّه (ص ) در برخورد با بنی قریظه نسبت به سایر یهودیان یکی از مباحث مهم و جنجالی سیره به شمار می آید.
پـیـامـبـر(ص ) در بـرخورد با یهودیان بنی قنیقاع و بنی نضیر تنها آنها را خلع سلاح نـمـود و آنان را مجبور به ترک وطن خویش نمود ولی در مورد بنی قریظه به این تنبیه بسنده نکرد و حکم پیشنهادی سعد بن معاذ را در مورد آنها اجرا نمود.
در توضیح این مسئله و روشن نمودن موضع حضرت ذکر چند نکته در این رابطه ضروری به نظر می رسد.
ـ داوری و حکمیت درباره یهود بنی قریظه بنا به اصرار اوسیان (هم پیمانان سابق بنی قریظه ) برعهده سعد بن معاذ (رئیس قبیله اوس ) بود و خود یهودیان نیز به داوری سعد رضـایـت داده بـودنـد.
ـ حـکـم مـتـنـاسـب با معاهده ای بود که میان طرفین منعقد گشته بود و پیامبر(ص ) دقیقاً عین مـعـاهـده ای را اجـرا نـمود که سران یهود پای آن را امضا کرده بودند.
ـ اگـر پیامبر(ص ) در خنثی سازی توطئه پیمان شکنان بنی قریظه هوشیاری به خرج نـمـی داد، بـعید نبود که مدینه به دست این گروه سقوط می کرد و چنین حکمی که توسط پـیـامـبر(ص ) برای یهود بنی قریظه انجام شد از سوی یهودیان برای مسلمانان مدینه اعمال می گشت .
ـ حـکـم سـعـد بـن مـعـاذ مـاءخـوذ از تـورات بـوده و بـه طـور کـامـل بـا قـوانین جزایی شریعت یهود مطابقت داشته است .
ـ آخرین لانه فساد
پس از آنکه یهودیان بنی قنیقاع و بنی نضیر از مدینه متواری شدند و بنی قریظه نیز نـابـود گـشـتـنـد، خـیـبـر ـ دژ آهنین یهود ـ تنها کانون بزرگ یهودیان محسوب می شد که برای حکومت اسلامی بسیار خطر آفرین بود. یهودیان خیبر بر ضد اسلام بسیار توطئه مـی کـردنـد، مـشـرکـان را بـه جـنـگ با اسلام فرا می خواندند، به دشمنان اسلام کمکهای اقـتـصـادی مـی کـردنـد و بـه طـور کل به یکی از محکم ترین پایگاههای مخالفان اسلام مبدل شده بودند.
در این اوضاع و احوال پیامبر(ص ) که همواره جانب احتیاط را نگاه می داشت ، ابتدا با انعقاد صـلح حـدیـبـیـه از مشکل مشرکان مکه فراغت یافت . سپس درصدد برآمد حکومت اسلامی را از تـوطـئه افـکـنـی ایـن قـوم ایمن گرداند. با آنچه از استحکامات و آمادگی نظامی خیبر در گزارشهای تاریخی وجود دارد، به نظر نمی رسد مسلمانان آغازگر حمله باشند؛ بلکه آنان درصدد برآمدند با رؤ سای یهود خیبر به گفتگو نشینند. حتی پیامبر(ص ) نامه ای بـه آنـان نوشت و اندرز و نصیحتشان نمود و لیـکـن یـهـود لجـوج و مغرور توجهی ننموده و خود سرآغاز فتنه شدند. ثروت سرشار و قلاع مستحکم ، که در سراسر عربستان نظیر نداشت ، همچنین کثرت جمعیت و نفوذ یهود خیبر در مـیـان قـبـایـل عـرب ، بـدون تـردید مسلمانان مدینه را با مصائب جدی روبرو می ساخت . هر لحظه امکان داشت که خیبر پایگاهی برای امپراتوری روم یا خسرو ایران گردد و مردان جنگی خیبر با پشتیبانی یک نیروی خارجی و هـمـدستی قبایل عرب به جنگ اسلام و مسلمانان بیایند. بـه هـمـیـن دلیـل رسـول الله (ص ) کـه خـطـر یـهـود خـیـبـر را دیـگـر غـیـر قـابـل تـحـمـل مـی دیـد، مـنـتـظـر حـمـله نـاگـهـانـی آنها ننشست و بر آن شد تا با حرکتی غـافـلگـیـرانه بر دشمن پیش دستی نماید. اگـر بـه روابـط رسـول الله (ص ) و یـهـودیان نظری عمیق افکنیم این نکته اسـتـنـبـاط مـی شود که پیامبر(ص ) هرگاه از فعالیت مستقیم و به خصوص اتحاد نظامی یـهـودیـان با سایر دشمنان اسلام اطمینان می یافت ، بدون هیچ درنگی و با شدیدترین وجه ممکن به مقابله و خنثی سازی توطئه دشمن برمی خاست .
آوردگـاه خـیـبـر نـیـازمند مردانی با ثبات عزم و پیراسته از رعب و هراس بود. قلاع خیبر هرچند به سختی ، اما گشوده شدند و نیروهای یهودیان رو به اضمحلال گراییدند و تسلیم شدند. شـکـسـت خـیـبـر یـهـودیان باقیمانده تیماء، فدک و وادی القری را نیز وادار به تسلیم نمود.
پـس از ایـن پـیروزی ، خاطر پیامبر(ص ) از مدینه و اطراف آن آسوده گشته و از این پس می توانست به تنها نقطه باقیمانده از دشمنان نیرومند یعنی مکه بیندیشد.
پـیـروزی مـسـلمـانـان بـر یـهـودیـان خیبر پایان فعالیت نظامی پیامبر(ص ) با یهود در جـزیـرة العـرب بـود. بـدیـن ترتیب توطئه شوم یهودیان علیه اسلام و حکومت نبوی با درایـت پـیـامـبـر اعـظـم (ص ) ـ بـه عـنوان رهبر قدرتمند سیاسی مذهبی ـ و شجاعت سپاهیان اسلام سرکوب گردید و جامعه اسلامی از لوث وجود این قوم گستاخ و معاند فراغت یافت .
نتیجه
1. زمـانـی که نور اسلام بر جامعه عربستان پرتو افکند، یهودیان مدینه ـ که بسیاری از مـنـافـع و هـدفـهـایـشان با ظهور اسلام دچار چالش گشته بود ـ تاب نیاورده و بر آن شدند تا این چراغ هدایت گر بشری را خاموش سازند. آنان که در مکر و نیرنگ خویش به اسـلام بـسـیـار پـایـدار بـودند، در این راه از هیچ دسیسه افکنی و فتنه انگیزی کوتاهی نـنـمـوده ، بـا انـواع روشـهـا بـه مـقـابـله بـا دیـن اسـلام و صـاحـب ایـن شـریـعـت یـعـنـی رسول الله (ص ) روی آوردند.
2. یهودیان از طرفی سعی کردند با لجاجت و عناد با پیامبر(ص )، شبهه افکنی ، ایجاد تـفـرقـه ، اختلاف و تحقیر و تمسخر رسول الله (ص ) و پیروانش ، فضای داخلی مدینه را مـسـموم ساخته و به اخلال گری در مرکز حکومت اسلامی بپردازند. از سوی دیگر آنان هـمـگـام بـا منافقین مدینه مشرکان مکّه را نیز برای هجوم به مدینه تحریک و تحریص می کـردنـد تـا بـا فـشـار همه جانبه بر پیامبر(ص ) و مسلمانان به مقاصد شوم خویش دست یازند.
3. راهکار اصلی پیامبر(ص ) در مقابل یهودیان بر پایه مدارا و نرمش استوار بود. ایشان در تـعـامـل بـا یهودیان ، نخست همزیستی همراه با مسالمت و ملاطفت را در پیش گرفتند. با نگاهی به سیره رسول الله (ص ) سیاست گذاری ایشان برای ایجاد پیوندهای سیاسی ، نـظـامـی و اجـتـمـاعـی مـیـان مـسـلمـانـان و یـهـودیـان کـامـلاً نـمـایـان مـی گـردد. رسـول الله (ص ) ضـمـن وضـع سـلسـله مـقررات مسالمت آمیزی در قانون اساسی مدینه ، مـعـاهـداتـی را صـرفـاً با یهودیان خارج از مدینه منعقد می سازند؛ اما یهود عهدشکن نقض پیمان نموده و تمام اصول معاهده را زیر پای نهادند.
4. بـه تـدریـج بـا خـیـانـتـهای متعدد یهودیان ، پیامبر(ص ) از هدایت و همزیستی با آنها دلسـرد گـردیـد و نـرمش و مسالمت را دیگر به مصلحت ندانست ؛ در نتیجه با تاءسی به کلام وحی (عنکبوت : 46) تصمیم گرفت فضای مدینه را از لوث وجود این قوم گستاخ و پیمان شکن پاک نماید.
5. هـمـان گـونـه کـه در متن مقاله اشاره شد، تمام تلاشها و فعالیتهای یهودیان در مسیر مـبـارزه بـا پـیـامـبـر(ص )، اسـلام و مـسلمانان به شکست انجامید و حاصلی جزء ننگ و ذلت بـرای آنـهـا در پی نداشت . پیامبر عظیم الشاءن اسلام با تبیین یک استراتژی هدفمند و نـیـز هـوشـیـاری و اعـمـال سـیـاسـتـهـای مـدبـرانـه در قـبـال تـوطـئه هـا و دسـیـسـه هـای یـهـودیـان تـوانـسـت مـشـکـل ایـن قـوم را، بـه عـنـوان مـخـالفـان اعـتـقادی و سیاسی مسلمانان ، به بهترین نحو حل نماید و جامعه اسلامی را از شر فتنه انگیزی این قوم فتنه گر مصون دارد.