معارف قرآنی (۶)

یهودیان، خدا را خوب نشناخته بودند و قدرت او را محدود می پنداشتند و می گفتند دست خدا بسته است. بسیاری از اشتباه های آنها، ناشی از این فکر غلط بود.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

پندار باطل یهود درباره بسته شدن درهای آسمان

یهودیان، خدا را خوب نشناخته بودند و قدرت او را محدود می پنداشتند و می گفتند دست خدا بسته است. بسیاری از اشتباه های آنها، ناشی از این فکر غلط بود.

«وَ ما قَدَرُوا اللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ اِذْ قالُوا مآ أَنْزَلَ اللّهُ عَلی بَشَرٍ مِنْ شَیْ ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذی جآءَ بِه مُوسی نُورًا وَ هُدًی لِلنّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثیرًا وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوآا أَنْتُمْ وَ لاآآبآؤُکُمْ قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ(1)».

«خدا را آنچنانکه شایسته اوست ارج نگذاشتند چون گفتند خدا هیچ چیزی برای هیچ بشری نازل نکرده است. بگو: آن کتابی را که موسی آورد و روشنایی و هدایت برای مردم بود، چه کسی نازل کرد؟ شما آن را در کاغذهایی نوشتید و آشکار می کردید و بسیاری را پنهان می ساختید و آنچه را که شما و پدرانتان نمی دانستید آموخته شدید. بگو: خدا، آنگاه آنها را رها کن که در بیهوده گویی خود بازی کنند».

مطلب کلّی که در این آیه آمده این است که کافران، خدا را آنچنانکه شایسته اوست ارج نگذاشتند و نشناختند زیرا گفتند: خدا هیچ چیزی برای هیچ بشری نفرستاده و منکر آن شدند که خدا کتابی بر پیامبری فرستاده باشد. در پاسخ آنها به پیامبر دستور داده می شود که بگوید: پس چه کسی کتابی را که موسی آن را آورد، نازل کرد؟

این آیه از آیات مشکل قرآن است و فهم درست آن تفکّر بیشتری را طلب می کند زیرا مشخص نیست که این آیه درباره یهودیها صحبت می کند یا مشرکان مکه؛ اگر بگوییم آیه درباره یهودیهاست، این فرض با جمله دوم آیه سازگار نیست زیرا در این جمله گفته شده که آنها می گویند: خدا برای هیچ بشری چیزی نازل نکرده در حالی که یهودیها چنین نمی گویند و آنها نبوت پیامبران تا موسی باور دارند و معتقدند که خدا تورات را برای موسی نازل کرد؛ و اگر بگوییم درباره مشرکان مکه است، این فرض هم با پاسخی که در آیه داده شده وفق نمی دهد چون در پاسخ آنها که منکر نزول کتاب آسمانی هستند گفته شده: پس چه کسی تورات را بر موسی نازل کرده؟ و پس از این پرسش آنها را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید: شما قسمتی از تورات را آشکار و بسیاری از آن را پنهان کردید. مسلم است که چنین مطلبی را نمی توان در خطاب به مشرکان مکه بیان کرد.

مفسران برای حلّ این مشکل وجوه مختلفی را گفته اند و برای هر کدام از این دوفرض توجیهاتی کرده اند ولی حقیقت این است که هیچ یک از آن وجوه که ما دیدیم قانع کننده نیست و روح انسان را آرام نمی کند و چنین می نماید که آنها را از روی ناچاری گفته اند.

آنچه به نظر ما می رسد و خدا داناتر است این است که آیه درباره یهود است و اینکه در آیه به آنها نسبت داده می شود که گفته اند: خدا هیچ چیزی برای هیچ بشری نفرستاده، منظور این است که آنها معتقدند پس از تورات هیچ کتابی نازل نشده و پس از موسی هیچ پیامبری مبعوث نشده است و این سخن در مقام ردّ پیامبری پیامبر اسلام است و اینکه کتابی از سوی خدا برای او نازل نشده است و این سخن آنها مبتنی بر عقیده فاسد آنها در نفی عمومیت قدرت خداست آنها خدا را مانند یک حاکم معزول می دانند و قدرت او را محدود می کنند و نسخ در شریعت و آمدن شریعت جدیدی پس از شریعت موسی را محال می شمارند و این عقیده آنها ناشی از آن است که آنها خدا را آنچنانکه باید نشناخته اند و پایه های توحید آنها خراب است همانگونه که در آیه زیر هم آمده است:

«وقالت الیهود یداللّه مغلولة غلّت ایدیهم ولعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان(2)».

«ویهودیان گفتند دست خدا بسته است. دستهایشان بسته باد و به سزای آنچه گفتند لعنت بر آنها باد، بلکه دستان او باز است».

البته ما در آیه مورد بحث، در جمله (ما انزل اللّه علی بشر من شی ء) چیزی را در تقدیر نمی گیریم بلکه می گوییم: این عقیده شناخته شده آنهاست که آمدن هر نوع شریعت جدیدی را جایز نمی دانند و به خاطر داشتن همین عقیده بود که عیسی و یحیی و زکریا را هم قبول نداشتند و همانگونه که از این آیه استفاده می شود، این سخن آنها ناشی از عقیده غلط آنها در توحید و خداشناسی است و آنها خدا را درست نشناخته اند.

در دنباله آیه، خدا به آنها پاسخ می دهد که پس چه کسی تورات را بر موسی نازل کرد؟ منظور این است که خدایی که قدرت آن را داشت که تورات را بر موسی نازل کند، همان خدا قدرت آن را دارد که قرآن را بر پیامبر اسلام نازل کند. در واقع این پاسخ برای تعمیم قدرت خدا و اثبات این مطلب است که انزال تورات دلیل بر قدرت خدا بر این کار است و قدرت او با انزال تورات محدود نشده و او می تواند کتاب دیگری هم بفرستد. جالب اینکه پس از این آیه بلافاصله در آیه بعدی از فرستادن قرآن به عنوان کتابی مبارک و تصدیق کننده تورات و انجیل سخن می گوید.

اساسا آیه، به طور صریح و آشکار یهودیان را مورد خطاب قرار می دهد و آمدن فعلهایی مانند «تجعلونه» و «تبدونها» و «تخفون» و «علّمتم» و ضمیرهای مخاطبی مانند «انتم» و «آبائکم» جای هیچ شک و شبهه ای را باقی نمی گذارد و اگر هم در بعضی از قرائتها فعلهای «تجعلونه» و «تبدونها» و «تخفون» به صورت غایب خوانده شده، در برابر قرائت مشهور اعتباری بر آن نیست و تازه ضمیرها که به همان حالت مخاطب بودن خودباقی هستند.

باقی می ماند اینکه این سوره در مکه نازل شده و مخاطب آن مشرکان هستند چگونه در اینجا با یهود صحبت کرده است؟ در پاسخ می گوییم علاوه بر اینکه بعضی ها این آیه را از مکی بودن سوره انعام استثنا کرده اند و آن را مدنی می دانند، یهود مدینه با مشرکان مکه رفت و آمد و داد و ستد داشتند و همواره از اخبار مکه آگاه بودند و آنها از اینکه شخصی به نام محمد (ص) در مکه ادعای پیامبری می کند، به خوبی اطلاع داشتند و هیچ بعید نیست که بعضی از یهودیان برای آشنایی با این مدّعی نبوت و شنیدن حرفهای او در مکه با او ملاقات کنند و سخنانی میان آنها و پیامبر اسلام رد و بدل شود. اتفاقا در چندین روایت که در شأن نزول این آیه وارد شده، صحبت از ملاقات بعضی از یهودیان با پیامبر در مکه می کند.

قرآن در این آیه، پس از صحبتی از کتاب موسی، این کتاب را به عنوان نور هدایت برای مردم معرفی می کند و از کار زشت یهود درباره تورات انتقاد به عمل می آورد و خطاب به آنها می فرماید: شما آن کتاب را در صحیفه هایی قرار دادید و بعضی از آن را آشکار کردید و بسیاری از آن را پنهان ساختید. یعنی آن قسمت از آیات تورات را که به نفع شما نبود، مخفی کردید و آن را برای مردم نخواندید مانند آیاتی از تورات که از آمدن پیامبر اسلام خبر داده است.

در آیات بسیاری از قرآن با حساسیت خاصی روی این مسأله تاکید شده است که دانشمندان یهود تورات را تحریف کردند و بعضی از آیات آن و بخصوص آیات مربوط به پیامبر اسلام را از مردم کتمان نمودند.

در جمله بعدی خطاب به یهود اظهار می دارد: آنچه را که شما و پدرانتان نمی دانستید، آموخته شدید. یعنی خدا علاوه بر اینکه تورات را نازل کرد، به شما چیزهای دیگری را هم یاد داد و راه و رسم زندگی را به شما آموخت و این نیز یکی دیگر از دلایل قدرت خداست و نشانه این است که درهای فیض الهی بسته نشده و او همواره می تواند فیض بدهد و بیاموزد.

پس از مطرح کردن این دو سؤال که چه کسی کتاب را برای موسی نازل کرد و اینکه چه کسی به شما آنچه را که نمی دانستید یاد داد، خود قرآن پاسخ می دهد که خدا، و این یکی از شیوه های معمول در مناظره و گفتگوست که انسان پرسشی را مطرح کند و آنگاه خودش جواب آن را بدهد. در این آیه نیز از همین شیوه استفاده شده است. قرآن پس از پاسخ دادن به آن پرسشها، پیامبر اسلام را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: آنها را رها کن که در بیهوده گویی خود بازی کنند.

 


1-سوره انعام آیه 91.

2. مائده، 64.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر