Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
گره گشائی از کار مردم (1)
دوست
داشتنی ترینِ خلق پیش خدا کسی است که به مردم نفع برساند یا خانواده ای را خوشحال
کند یا با برادر مسلمانش به خاطر برآوردن حاجتش راه برود.
انسان
اجتماعی همیشه نیازمند یاری و مساعدت همنوعان خود می باشد و این مسأله ای است که
عقل به آن حکم می کند و احتیاج به دلیل و برهان ندارد چرا که از بدو خلقت تا به
حال بر همگان از روی تجریه ثابت شده است.
گرچه قدرت
و امکانات همه یکسان نبوده و متفاوت می باشد، ولی نیازمند بودن تنها به مال و منال
و ثروت نیست زیرا ممکن است کسی از نظر مالی و قدرت بدنی یا سیاسی و غیره هیچ
احتیاجی به دیگران نداشته باشد اما از نظر عاطفی، فنّی، خدماتی و اداری و نصیحتی و
امثال اینها بی نیاز نباشد.
به عنوان
مثال اگر کسی پست و مقامی در اداره ای دارد، ارباب رجوعی که به او مراجعه می کنند
حتما به خاطر نیازی است که به دست آنها حل خواهد شد اینجاست که مسئول اداری در
صورت توانائی و قدرت بر رفع نیاز باید به وظیفه ملّی و میهنی و مذهبی خود عمل کرده
و مشکل دیگران را حل نماید و به خاطر یک امضا(البته طبق قانون و مقررات) مدتی
طولانی کسی را اسیر نکند. پس همیشه نیاز و احتیاج، مالی نیست، گاهی بدنی و گاهی
اداری و فنّی و.... است.
لذا بشر
باید نیاز همنوعان خود را برآورده و رفع نماید و این مطلب در تمام مکاتب و ادیان
الهی و کل جامعه بشری بوده و هست. اما اسلام که یک دینِ کامل فطری و الهی است، رفع
نیاز و مشکلات و گرفتاری انسانها را یکی از برنامه های بنیادی و اساسی خود اعلام
کرده و نه تنها به اجر و پاداش دنیوی و اخروی اجراکنندگان این برنامه حیاتی و
انسانساز اشاره می کند، بلکه مسئولیت هرکس را در حد توان خود تعیین کرده و چگونگی
برآوردن حاجات مردم را بیان می کند و عدم رفع نیاز(در صورت توانائی) را زشت شمرده
و آن را محکوم و وعده عذاب الهی را می دهد. زیرا در اسلام علاوه بر حقوق واجبه از
قبیل خمس و زکات، حقوقی هم بر عهده ثروتمندان و صاحبان قدرت گذاشته شده است. و لذا
بر ثروتمندان دستور می دهد: پس از تأمین نیازهای ضروری و گاه نیمه ضروری، دست از
مصرف گرائی و اسراف بردارند و بخشی از امکانات مالی خود صرف رسیدگی به ضعفا کنند.
امکانات بیشتر، مسئولیت سنگین تر
اگر در
جامعه، کسانی هستند که نیاز مالی دارند، در مقابل، کسانی هم هستند که می توانند به
دیگران کمک کنند و بدینجهت است که وظیفه ثروتمندان سنگین تر می شود چرا که همیشه
وظائف؛ بر اساس امکانات تعیین می شود مثلاً در جامعه، ما می بینیم وقتی هزاران
دختر و پسر جوان، هر یک چشم انتظار دو سه میلیون تومان پول هستند تا عروسی شان را
راه بیاندازند، چگونه روا است یک ثروتمند صد میلیون تومان فقط صرف برگزاری مراسم
ازدواج دخترش یا پسرش کند! کسی که هر ماه میلیونها تومان درآمد دارد، چطور
می تواند ادّعا کند که با چند مورد انفاق کوچک و احسان و صدقه، وظیفه دینی خود را
در برابر فقرا و محرومان جامعه انجام داده است؟!
در
روزنامه کیهان، تحت عنوان «جزئیاتی از یک عروسی استثنائی در حاشیه ورامین»
می خوانیم:
بزرگترین
عروسی با 5 هزار میهمان در کوچک ترین روستای جنوب شرقی ورامین برگزار شد. در این
مراسم پرزرق و برق که در زمینی به مساحت 20 هزار متر مربع و با چادرهائی که هزینه
آن حدود 5 میلیون تومان بود، برگزار شد، حدود 200 رأس گاو و گوسفند ذبح شد. یکی از
مدعوّین با بیان اینکه در شب حنابندان نیز این زوج حدود 2800 میهمان داشتند،
افزود: در این مجلس عروسی که برخی از مسئولان نیز حضور داشتند، بیش از 60 میلیون
تومان هدیه برای عروس و داماد جمع آوری شد. و....
یکی از
ساکنان این روستا با ابراز تأسف از اینگونه مجالس به مشکلات مردم این روستا و روستاهای
اطراف اشاره کرد و گفت:
در همین
روستا و روستاهای اطراف و همجوار، جوانان تحصیلکرده به علت بیکاری و نداشتن تمکن
مالی همچنان در آرزوی کار و ازدواج هستند. وی افزود: تا آنجایی که اطلاع دارم و
روزنامه ها و تلویزیون هم اعلام کرده بودند، تا پایان شهیور سال 84 حدود 4هزار
جوان با مدرک لیسانس و فوق دیپلم و دیپلم در منطقه ورامین بی کار بودند حالا
خودتان قضاوت کنید درحالی این عروسیهای پرزرق و برق و مجلّل برگزار می شود که بعضی
از دختران و پسران برای هزینه چند صد هزار تومان ازدواج، سرگردان این بانک و آن
بانک و این صندوق و آن صندوق هستند»(1).
احادیثی
که از رهبران معصوم ما، در زمینه کمک به دیگران و رفع نیاز از آنان وارد شده، شامل
آن کسی است که بتواند حاجتی از دیگری را برآورد چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ
معنوی مانند نصیحت، مشکل اداری، اجتماعی و... چنانکه پیامبر گرامی اسلام
صلی الله علیه و آله می فرماید:
«مؤمنان
برادران یکدیگرند که بعضی از آنان نیازهای بعضی دیگر را رفع می کند و خداوند هم
نیازهای او را برآورده می کند. از بهترین اعمال این است که انسان مؤمنی را شاد، یا
گرسنگی را از او دفع کند و از غصه برهاند یا قرض او را ادا کند یا به او لباس
بدهد»(2).
همچنین در
ادامه می فرماید:
«مردم به
منزله عیال خداوند می باشند، دوست داشتنی ترینِ خلق پیش خدا کسی است که به مردم
نفع برساند یا خانواده ای را خوشحال کند یا با برادر مسلمانش به خاطر برآوردن
حاجتش راه برود، این عمل از اعتکاف دو ماه در مسجدالحرام بهتر است»(3).
آنچنانکه
از دستورات رهبران دینی ما استفاده می شود، گره گشائی و رفع نیاز از نیازمندان و
برادران دینی باید تبدیل به یک ارزش و یک فرهنگ عمومی شود که همه سعی در برآوردن
حاجات مردم باشند چنانکه امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این باره به کُمیل
می فرماید:
«ای کمیل
به خانواده ات دستور ده در تحصیل مکارم اخلاق بکوشند و حتی در تاریکیهای شب به
برآوردن حاجات مردم و رفع گرفتاری های آنها بپردازند، سوگند به خدائی که جانم در
دست اوست، هیچ کس بر دل انسان مؤمنی سرور و شادمانی وارد نمی کند مگر آنکه خدا از
این عمل خیر یعنی سرور و شادمانی، مایه لطفی می آفریند که در موقع نزول بلا و به
هنگام گرفتاری سریعتر از سیلاب در سراشیبی، به یاری او می رسد و او را نجات می دهد(4).
کیفیت برآوردن حاجت
چگونگی و
کیفیت انجام هر کاری مهم تر از خود آن کار می باشد مخصوصا کارهائی که جنبه معنوی و
الهی داشته باشد مانند احسان کردن که پنهانی آن بهتر از آشکارش می باشد و همچنین
در نظر گرفتن شخصیت و شأن و منزلت اشخاص. و از جمله کارهائی که کیفیت در انجام آن
حرف اول را می زند، رفع نیاز نیازمندان است که اگر درست انجام نشود، ممکن است
آبروی اشخاص به خطر بیفتد و آن کار الهی لوث شود و اجر و پاداش کمتر یا اصلاً
نداشته باشد. مگر جنبه تبلیغی یا آموزشی داشته باشد که در آن صورت آشکارا باشد
بهتر است. تا دیگران هم یاد بگیرند و این سنّت سنه اسلامی به آیندگان منتقل شود.
امام صادق
علیه السلام می فرماید:
«...احسان
و نیکی کامل نمی شود مگر به سه خصلت: تعجیل در انجام دادن آن، کوچک شمردن آن و
پنهانی انجام دادن آن. اگر زود انجام دادی، بر اهلش گوارا و شادی آفرین خواهد بود
و اگر نیکی خود را کوچک شمردی، در واقع پیش خدا آن را بزرگ کردی و اگر پنهانی
انجام دادی، نیکی و احسان خود را تکمیل نموده ای. و هنگامی که برادرت از تو سئوال
و درخواست نیازی کرد، فورا حاجت او را برآورده کن پیش از آنکه از کمک و یاری تو
بی نیاز گردد»(5).
اسلام آن
قدر در این مسأله پیش می رود که نه تنها دستور می دهد هرچه زودتر به همنوع خود کمک
برسان، بلکه مهم تر از آن، می فرماید: «پیش از آنکه برادرت از تو سئوال کند، حاجتش
را برآور و نیازش را رفع کن. چنانکه آن حضرت می فرماید:
«خداوند
به نیکی و خدمت به دیگران، هنگامی پاداش می دهد که سئوال نکرده صورت بگیرد و حاجتش
برآورده شود اما اگر سئوال کرد، ممکن است عرق خجالت در پیشانی او نقش بندد و صورتش
سرخ شود. در صورتی که نمی داند آیا تو حاجت او را برآورده می کنی یا نه، در این
صورت قسم به خدا بازهم قسم به خدا اگر تمامی دارائیت را به او بدهی، کفایت
نمی کند»(6).
معلوم
می شود به خطر انداختن آبروی اشخاص به هیچ وجه جایز نیست و باید عِرض مردم محترم
شمرده شود مخصوصا اشخاصی که آبرومند و عفیف هستند، شخصیت آنها را باید در نظر گرفت
چرا که شأن و منزلت افراد متفاوت است چنانکه خداوند در قرآن مجید می فرماید:
«یَحْسَبُهُمُ
الجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ
النّاسَ اِلحافا...»(7). «... و از شدت خویشتن داری، افراد ناآگاه آنها
را بی نیاز می پندارند، اما آنها را از چهره هایشان می شناسی، و هرگز با اصرار از
مردم چیزی نمی خواهند، این است مشخصات آنها....».
یعنی
اشخاص آبرومند سخنی نمی گویند ولی در قیافه و چهره آنها نشانه هائی از درد و رنج
درونی هستند که افراد فهمیده متوجه می شوند و نیز آنها با اصرار از مردم چیزی
نمی خواهند چون می دانیم که نیازمندان عادی(قطع نظر از سائلان حرفه ای) معمولاً
اصرار در سئوال می کنند ولی کسانی که آبرومنداند، حتی سئوال هم نمی کنند چه رسد به
اصرار، لذا باید افراد توانا به فکر آنان باشند و نگذارند حیثیت آنها به خطر
بیفتد.
در این
شماره به رفع نیاز همنوعان و کیفیت آن و اینکه هرکس امکانات بیشتری دارد، مسئولیت
او هم سنگین تر است، اشاره شد و اما اینکه اگر کسی قدرت بر خدمت و کمک دارد و
نمی کند و چه کیفری در انتظارش می باشد و اجر و پاداش کسانی که یاری می کنند و
گرهی از مشکلات مردم را می گشایند چیست؟ انشاءا... در شماره آینده.
ادامه
دارد
1.
روزنامه کیهان، مورخه 30 آبان ماه 1384، روز دوشنبه، با کمی تلخیص.
2.
«المُؤْمنُون اِخوةٌ یقضیِ بعضهم حوائجَ بعضٍ، فیقضی اللّه لهم
حاجتهم...».بحارالأنوار، ج74، ص 316، کتاب العشرة، باب قضاء حوائج المؤمنون، ح73.
3. همان.
4. «یا
کُمیل: مُر أهلک أن یسعوا فی المکارم و یدلجوا فی حاجة مَن هو نائم فوالّذی نفسی
بیده ما أدخل أحد علی قلب مؤمن سرورا الاّ خلق الله من ذلک السرور لطفا فإذا نزلت
به نائبة کان أسرع الیها من السیل فی انحداره حتی یطردها عنه کما یطرد غریبة
الإبل» همان، ص 314.
5. «...
لا یتمُّ المعروف الاّ بثَلاثِ خصالٍ: تعجیله، تصغیره و ستره. فإذا عجّلته هنّأته
و إذا صغّرته عظّمته و إذا سترته أتمَمته. و رُوی: إذا سألک أخوک حاجةً فبادِرْ
بِقضائها قبلَ استغنائه عنها» . همان، ص 313 و 314.
6. «...
جزیَ اللّهُ المعروف إذا لم یکن یبدأ عن مسألةٍ فأمّا إذا أتاک أخوک فی حاجةٍ کادَ
یری دمه فی وجهه مخاطرا لا یدری أتعطیه أم تمنعه فواللّه ثم واللّه لو خرجتَ له من
جمیع ما تملکه ما کافیته» همان، ص 414.
7. بقره:
273.