Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
بی قرار شهادت !
نام
خانوادگی : عربی نام: محمد سال تولد:1348 تاریخ شهادت: 20/1/1366 محل شهادت: شلمچه
عملیات: کربلای 8
تو بسیجی
هستی، چشمهایت نگاهت، تپش قلبت، پارچه قرمزی که بر پیشانی بسته ای و... همه این را
نشان می دهد. در چشم هایت شش گوشه ای غریب نقش بسته با گنبدی طلایی که درحصار
دریایی از اشتیاق می لرزد.نگاهت تفسیر صادقانه همه اقوام رنج کشیده است و مظلومیت
گفتارت فریادبغض در گلو مانده "یحیی". تپش قلبت چون تپش قلب حسین است،
آن هنگام که اسیر در عشقه های الهی مشتاق به شهادتش بود و آماده برای وصال .
خشمت چون
خشم "علی" است درنهروان و آرامشت آرامش "نوح" در یم حوادث. تو
وارث فریاد حلاجی بردار ومصداق "انا الحق".
باز امروز
قصد رفتن داری. تو همیشه درحال رفتنی. هیچ وقت یک جانمی مانی. تو مثل شقایقی;
می رویی ومثل یک پیچک از هر بالایی بالامی روی. امروز صورتت به رنگ یک عشق سرخ بود
و وجودت به گرمی یک امید بی انتها. کوله ات را که باز کردی دیدم همه ره توشه ات
آرزوست و برای آن که گمش نکنی آن را در قلبت پنهان کرده بودی.با مادرت که خداحافظی
کردی،می خندیدی و او می گریست اما مفهوم هردو یکی بود: "به امید دیدار"
.
زندگی نامه شهید
شهید محمد
عربی دوره ابتدایی وراهنمایی را در مدرسه "علم و دین " منطقه هشت آموزش
و پرورش تهران طی کرد. دراین مدت با قرآن، احادیث نبوی «صلی الله علیه وآله »
وائمه «علیهم السلام » آشنا شد. بعد از طی دوره راهنمایی به دبیرستان سپاه رفت و
دوسال در این دبیرستان تحت تعلیم آموزش های نظامی قرار گرفت.
تابستان
سال 1364 هنگامی که درکلاس دوم دبیرستان مشغول به تحصیل بود، به جبهه جنوب اعزام
شد و به مدت یک ماه تحت آموزش های نظامی قرارگرفت. در این مدت بشدت تحت تاثیرمحیط
معنوی و روحانی جبهه قرار گرفت،بطوری که پس از بازگشت برای اعزام مجدد، بی قراری
می کرد.
چون
دبیرستان سپاه پاسخ لازم را به تقاضاهای مکرر او برای اعزام مجددش به جبهه نداد،
سال سوم دبیرستان در دبیرستان"ارشاد" ثبت نام کرد و از طریق پایگاه
شهیدبهشتی به جبهه مریوان اعزام شد. سومین بار که به جبهه رفت در عملیات کربلای
8منطقه شلمچه شرکت کرد و پس از نه ساعت رزم بی امان با نیروهای بعثی مورد اصابت
ترکش قرار گرفت و شربت شهادت نوشید.
شهید محمد
عربی اگرچه کم سن و سال بود اما روحی بلند داشت که او را در انجام کارهای بزرگ و
پسندیده ترغیب و تشویق می نمود. در ده سالگی بی هیچ ترس و واهمه با روشن کردن آتش
و ایجادموانع بر سر راه گاردیها با رژیم شاه مبارزه می کرد به طوری که تحت تعقیب
قرارمی گرفت.
بعد از
انقلاب در سنین نوجوانی برای ایجاد امنیت منطقه با بسیج مسجد محله باجدیت همکاری
می کرد و همیشه درفعالیتهای اجتماعی - گروهی بر دیگران سبقت می گرفت. سرانجام به
دعوت امام خمینی «رحمه الله » لبیک گفته و شربت شهادت را نوشید و از خود سجاده ای
خونین به جای گذاشت.
انا لله و
انا الیه راجعون
مشکوة النور
ضایعه اسف بار درگذشت مرحوم قاموس برادر بزرگوار حضرت آیت الله مهدوی ریاست محترم
دانشگاه امام صادق «علیه السلام » را تسلیت عرض نموده برای آن مرحوم طلب مغفرت و
برای خانواده محترمشان صبر جزیل آرزومند است.