ماهان شبکه ایرانیان

پیامبر، دانش و آگاهی

جزیره العرب، سرزمین بی آب و علف و خشکی بود که تا چشم کار می کرد، شن های سوزان و ماسه های بادی را فرارویت می دیدی. اگر در این صحرای تفتیده، تک درختی در دور دست ها شتر سواری را به سوی خود می کشید, درختی بود خشن و پرتیغ که با تلاش, خودش را با محیط، هم آهنگ کرده بود.

جزیره العرب، سرزمین بی آب و علف و خشکی بود که تا چشم کار می کرد، شن های سوزان و ماسه های بادی را فرارویت می دیدی. اگر در این صحرای تفتیده، تک درختی در دور دست ها شتر سواری را به سوی خود می کشید, درختی بود خشن و پرتیغ که با تلاش, خودش را با محیط، هم آهنگ کرده بود.

در این سرزمین سوزان, انسان هایی زندگی می کردند به خشونت و سخت جانی همان تک درختان بیابان, به دور از تمدّن و فرهنگ و نا آشنا با دانش و هنر؛ مردمی که از دانش, تنها شمشیرسازی را یاد داشتند و از هنر, شعری در تفاخرات پوچ و بی معنا برای پدران و اجدادشان و یا در وصف شتران سرخ مو و شمشیرهای برنده شان!

در این سرزمین شگفت که همه همّ و غم بزرگان آن به شعر, شمشیر و شیر شتر معطوف بود, ناگهان فریاد مردی طنین افکن شد که در نخستین فریادش, دعوت به «خواندن» می کرد. پیامبری که معجزه اش نه شکافتن دریا و یا تبدیل چوب دستی به اژدها و نه شفا دادن مریض و بینا ساختن نابینا؛ که «خواندن» و «نوشتن» و «شنیدن» و «فهمیدن» بود. سخن از قلم بود و نوشتن, خواندن و اندیشیدن و گفتگو! سخن از اصلی ترین و ضروری ترین ابزار تمدن!

 

آموزش، بزرگ ترین رسالت محمّد(ص)

محمّد(ص) که از کوه برمی گشت, بار سنگین بنیان گذاری تمدنی بزرگ را بر شانه های خود حس می کرد و در پژواک بانگ فرشته ای که به او می گفت: «بخوان ...!», رسالت گرفتن شمشیر از دست انسان بی سواد و جاهل جزیره العرب و سپردن قلم و کتاب به او را به روشنی می شنید. مردمی که از حکمت و کتاب بی بهره بودند، اکنون به وسیله او باید آموزش می دیدند. «خداوند بر مؤمنانْ منّت نهاد [که] پیامبری از [جنس] خودشان در میان آنان برانگیخت تا ایات خود را برایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد, قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند».1

آری، رسالت و وظیفه او پیرایش و آموزش حکمت و کتاب بود و این همان چیزی است که قرآن در ایات بسیاری, صراحتاً بر آن تأکید می کند: «همان طور که در میان شما, فرستاده ای از خودتان روانه کردیم, [که] ایات ما را بر شما می خواند, و شما را پاک می گرداند و به شما کتاب و حکمت می آموزد و آنچه را نمی دانستید، به شما یاد می دهد».2

و چنین بود که وقتی در جنگ بدر، شمشیر را از دست قریشیان گرفت, به آنان آموخت که راه درستِ زندگی، در خواندن و فهمیدن است و دستور داد هر اسیر باسوادی که به ده تن از مسلمانان، خواندن و نوشتن یاد بدهد, آزاد است!

محمّد(ص) پیامبر آگاهی و دانش بود و از ناآگاهی و جهل, نفرت داشت و به شدت با آن در ستیز بود. او از آن همه بی توجّهی و بی اندیشگی جماعت اطراف خود در حیرت بود, از این که چرا مردم، در شب های کویری جزیره العرب، به آسمان پرستاره نمی نگریستند و در آن نمی اندیشیدند، از این که چرا از کنار کوه های سر به فلک کشیده حجاز، به راحتی می گذشتند و یا در گستره صحرا، بی اندیشه سفر می کردند و حتّی درباره شتری که از شیر آن می نوشیدند و بر پشت آن می نشستند و چون گرمای طاقت سوز کویر آزارشان می داد، در سایه آن آرامش می گرفتند, نمی اندیشیدند. 3

محمّد(ص) در شگفت بود! این همه نشانه و دلیل راه و این جمع کور و بی سواد، همواره در بی راهه! درد بی فکری مردم, محمّد را رنج می داد و او همه گرفتاری آنان را در نادانی شان می دید و کمر همّت بسته بود تا آتش در خرمن نادانی و بی سوادی و بی اندیشگی بزند. و اینک او همان برگزیده ای بود که باید امّت ابراهیم را بپیراید و به آنان کتاب و حکمت آموزش دهد. 4

آری آنان به اینها نمی نگریستند و بر آن نبودند که چیزی بدانند؛ زیرا دانستنی، هنوز در فرهنگ زندگی شان راهی نگشوده بود و همین، محمّد(ص) را رنج می داد. او می خواست مردم بیندیشند و بفهمند و راه به سوی درستی بیابند و خداوند که این همه دغدغه و دلمشغولی محمّد(ص) را درباره ناآگاهی مردم می دید, به او یادآوری می کرد که بیش از این، خویش را در رنج نیفکند. 5

روش آموزگاری پیامبر(ص)

برای دستیابی به مبانی پیامبر اکرم(ص) در آموزش و تعلیم جامعه و نیز شیوه های آموزشی ایشان, بهترین دلیل و راهنما می تواند «قرآن کریم» باشد؛ چرا که قرآن (به اعتراف و تأکید دوست و دشمن), استوارترین و دست نخورده ترین سند از زندگی و فعالیت ها, پیام ها و آموزه های پیامبر اکرم(ص) است. در ایه ای که پیش تر نقل کردیم (بقره / 151)، خداوند تأکید می کند, پیامبری را فرستاده ایم که ایات ما را بر شما می خواند, شما را پاک می کند و به شما کتاب و حکمت می آموزد و آنچه را نمی دانستید به شما یاد می دهد. این، روند کار پیامبر(ص) در جامعه آن روز بود: آمیزه ای از پرورش, آموزش و آگاهی بخشی.

هیچ کدام از این سه حوزه (پرورش, آموزش و آگاهی بخشی)، به تنهایی نتیجه بخش نیست و پرورش بدون آموزش و آگاهی بخشی، به هیچ وجه ممکن نخواهد بود و اگر هم مقدور باشد, موجودی خواهد بود که هر لحظه، در خطر سقوط و آلودگی ناآگاهانه است. آن که خوب و بد را نمی شناسد, نادانسته، به پندار خوبی در کام بدی می غلطد و آن که آموزش می بیند، ولی پرورش نمی یابد و آگاهی ندارد, به تعبیر قرآن، گرچه کتاب خوان هم باشد, باز بی سواد است. 6

 

محمّد(ص)، پیام آور علم و دانش

پیامبر خاتم(ص) را بی تردید باید پیامبر علم, دانش و آگاهی شمرد و کتاب او را که معجزه جاودانه اش است, کتاب فهم, شعور و بینایی دانست و رمز خاتمیت او را باید در همین نکته دید که دانایی, خردورزی و دانشوری, شاه کلید رسالت او و شاه بیت کتاب مقدّس اوست. دلیل روشن این مدّعا، این که ایات کتاب او همواره با این تعبیرها پایان می یابد که: چرا خردورزی نمی کنید؟, بدان امید که خردورزی کنید, چرا نمی فهمید؟, چرا نمی دانید؟, بدان امید که بیندیشید, بدان امید که بفهمید, بدان امید که بدانید! و تعبیرهایی از این دست، که بر محور فهم, شعور, عقل و دانایی دور می زند. 7

راستی، پیامبری را که در کتاب مقدّس خود چنین بر خردورزی تأکید می کند و به پیروان خود، سفارش آموزش و تعلیم مداوم می دهد و غفلت و ناآگاهی را بر ایشان بر نمی تابد، می توان جز پیامبر دانایی و علم و آگاهی نام نهاد؟ وقتی پیامبری، جامعه بشری را از دنیای قصه و افسانه بیرون می کشد و آن را به عرصه اندیشیدن، فهمیدن و برنامه ریزی کردن وارد می کند به طوری که تا قرن ها دانش و حکمت مسلمانان, یکّه تاز میدان های علم اندوزی و خرد پروری در سراسر دنیا می شود. در واقع، کار سترگ پیامبری را انجام داده است؛ زیرا کار پیامبری، کنار زدن خار و خاشاک جهل و خرافه، از سیمای خرد و اندیشه است.

آری، او پیامبر فهم, دانش و اندیشیدن بود و سخن او با خردمندان بود و امید و آرزویش این بود که همه خردمند گردند و بیندیشند و دانا و آگاه شوند.

پیامبری که در آغاز رسالت خود از قلم, نوشتن, خواندن و آموختن سخن می گوید و در پایان زندگی اش، باز، قلم و کاغذی می خواهد تا چیزی بنگارد که امّتش پس از او به گمراهی نیفتد،8 جز آن است که او را باید پیامبر قلم, کتاب و آموزش نام نهاد؟

محمّد(ص) درگذشت؛ نگران از این که فرجام امّتش چه خواهد گشت و مسرور از این که جرقّه تمدنی را زده است که قرن ها قافله سالار تمدّن های بشری خواهد بود؛ شادمان از آن که قلم و کتاب را در بین ملّتی به میراث نهاده که جز شمشیر و شعر و شتر, چیزی در قاموس زندگی شان نبود و اکنون با مأنوس کردن این ملّت با قلم و کتاب, بنیان کاخی از دانش و علم را نهاده است که هنوز هم بشر، بر خوانِ گسترده آن نشسته و جان و خرد خود را از آن بهره مند می سازد.

آری، او پیام آور دانش و آگاهی بود, او رسول فهم و خرد بود, او معلّم انسانیت بود ودر یک کلام: او محمّد(ص) بود, اصل و ریشه خرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان