داد و ستد در نگاه نبوی
یکی از ضروریات زندگی اجتماعی، داد و ستد و خرید و فروش است. بسیاری از تولید کنندگان محصولات کشاورزی، دامی، صنعتی و صاحبان حرفهها و مشاغل و نیروهای فعّال در بخشهای گوناگون خدمات فرهنگی، درمانی، و دفاعی محصولات و خدمات دارند، که افزون بر نیازهای شخصی و خانوادگی ایشان است و نیز خواستههایی دارند که به دست دیگران قابل تأمین است. تجارت و تبادل کالاها و خدمات مشکل هر دو گروه را حل میکند و این راه و روش تمام عقلای گیتی است. نیاز انسانها به یکدیگر یکی از تدابیر حکیمانه الهی است که در ایجاد تمدّن و همفکری و همکاری و گسترش علوم و تسهیل زندگی اجتماعی نقش کلیدی دارد.
هدایت بشر در زمینهی داد و ستد و معامله یکی از بخشهای مهم فقه و حقوق کشورهاست.
در قرآن کریم واژهی تجارت هشت بار آمده است. گاهی داد و ستدهای دنیوی مورد توجه است و گاهی داد و ستد کالاهای اخروی و استفاده از سرمایهی دنیا برای دست یابی به نیازها وخواستههای جهان دیگر مورد تأکید و تشویق است.
واژهی بیع با معنای عام و شامل هرگونه داد و ستد دنیوی و اخروی نیز هشت بار در قرآن کریم به کار رفته است. همچنین این کلمه به معنای بیعت و تعهد سیاسی و نظامی نسبت به نظام اسلامی در موارد متعدد استعمال شده است.
در مجموع کلمهی شِری به معنای فروش و واژهی اشتری به معنای خرید 25 بار محور گفتگوی قرآن است. این واژهها بیشتر در داد و ستدهای فرهنگی و عقیدتی و تبادل ارزشهای جاوید و اخروی با کالاهای موقت و کم ارزش دنیوی به کار رفته است و ارزان فروشی آخرت و سرمایههای جاودانه به قیمتهای ناچیز دنیوی و فروش یوسف به ثمن نجس مورد انتقاد قرآن کریم است.
در داد و ستد مسایل فراوانی مطرح است، شرایط فروشنده و خریدار، شرایط عوضین، آداب تجارت، شرایط قرارداد تجارت و تسلیم پول و کالا و مسایل مربوط به ربا، بخشی از مسایل مورد ابتلا در فعالیتهای تجاری و خرید و فروش است. این مباحث در تمام منابع فقهی از جمله در جلد اول تحریر الوسیلهی امام خمینی (قدس سره) تحت عنوان کتاب المکاسب والمتاجر آمده است.
فقه و حقوق اسلامی ریشه در قرآن و حدیث دارد و رهنمودهای پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم و پیشوایان معصوم: راهنمای زندگی در همهی فعالیتها از جمله در قلمرو خرید و فروش است.
فرازهایی از منشور نورانی پیامبرگرامی صل الله علیه و آله و سلم به بایده و نبایدهی خرید و فروش اختصاص دارد که توجه و عمل به آنها گشایشگر بسیاری از اختلافات، خصومتها و توقعات بیجا است و موجب استواری صلح و صفا و برادری در جامعه میشود.
متن رهنمودهای رسول رحمت9 در حدیث مناهی در زمینه داد و ستد بدین شرح است.
1. و نهی أن تباع الثمّار حتّی تزهو ـ یعنی تصفّرأو تحمّرـ ؛ پیامبرگرامی صل الله علیه و آله و سلم از فروش میوهها (مثل خرم) قبل از آنکه برسد و زرد یا قرمز گردد، منع فرمود.
2. و نهی عن المحاقلة ـ یعنی بیع التمر بالرّطب والزّبیب بالعنب و ما أشبه ذلک ـ ؛ پیامبرگرامی صل الله علیه و آله و سلم از داد و ستد محاقله یعنی فروش خرمای کهنه و مانده به رطب وخرمای تازه و نیز فروش کشمش به انگور تازه و مانند آن نهی فرمود.
این گونه خرید و فروش که در فقه نوعی معامله ربوی محسوب میشود، تبادل جنس واحد؛ همچون: گندم با گندم، جو با جو، شیر با شیر، برنج با برنج و ... به میزان بیشتر است. به این گونه داد و ستد ربای معاملی در برابر ربای قرضی گویند که نسبت به همهی اشیای مکیل و موزون ممنوع است، ولی در اشیای معدود عرفی و مشهور مانعی ندارد.([1])
3. و نهی عن بیع النّرد؛ نیز پیامبرگرامی صل الله علیه و آله و سلم از فروش نَرد که نوعی ابزار قمار و بازی است، منع فرمود.
ابزار این بازی شبیه شطرنج و مرکب از یک تخته و سی مهره است. 15 مهرهی سفید و 15 مهرهی سیاه دارد و به آن تخته نرد هم گفته میشود.([2])
در روایات متعدد از بازی با این ابزار، به دلیل برد و باخت معمول در آن زمان یا به صورت کلی منع شده است؛ همچنان که در فقه الرضا علیه السلام آمده است:
والّلاعب بالنّرد کمثل الّذی یأکل لحم الخنزیر و مثل الّذی یلعب بها من غیر قمارٍ کمثل الّذی یضع یده فی الدّم و لحم الخنزیر([3])؛ کسی که با نرد قمار بازی میکند؛ مثل کسی است که گوشت خوک میخورد و آنکس که بدون قمار با آن بازی میکند، مانند کسی است که دست در خون و گوشت خوک فرو برده است.
در من لایحضره الفقیه به نقل از امام صادق (علیه السلام) آمده است:
لاتقبل شهادة شارب الخمر ولاشهادة اللاّعب بالشّطرنج والنّرد([4])؛ گواهی دادن میگسار مقبول نیست. همچنین شهادت کسی که با شطرنج و تخته نرد بازی میکند، قبول نمیشود.
برخلاف شایعاتی که میگوید: امام خمینی (قدس سره) شطرنج را حلال فرموده است؛ متن فتوای حضرت امام (قدس سره) در کتاب تحریر الوسیله چاپ مؤسسه تنظیم و آثار نشر آثار امام خمینی (قدس سره) (بهار 1379) چنین است:
حرام است فروش هر چیزی که ابزار کار حرام باشد به طوری که استفاده از آن منحصر در حرام باشد، مثل آلات لهو، عودها، نرامیر و سازها و امثال آن و آلات قمار مانند تخته نرد و شطرنج و امثال آن.
امام خمینی (قدس سره) این موضوع را که آیا واقعاً شطرنج از ابزار قمار بودن بیرون است، به شخص مکلّف واگذار فرمود و خود در این موضوع داوری نکرد.([5])
بدون تردید هیچ فقیهی در تاریخ اسلام وجوب یا استحباب آن را امضا نکرده است. این کار به عنوان یک سرگرمی شخصی اگر جایز باشد، تبلیغ و تشویق آن از طریق صدا و سیما و گسترش آن در مدارس شایسته نیست؛ زیرا خلاف احتیاط و فتوای بسیاری از فقیهان شیعه در طول تاریخ است.
در میدان عمل هر کس باید به فتوای مرجع تقلید خویش عمل کند، ولی در میدان پژوهش خرید و فروش ابزار شطرنج و بازی با آن جای گفت و گوی فراوان دارد و صرف بودجه بیت المال برای این امور آن را از قمار بودن خارج نمیسازد.([6])
4. و أن یشتری الخمر؛ آن بزرگوار از خرید مشروبات مسکر نهی کرده است. همان گونه که در بخشهای قبل یادآوری شد، هرگونه همکاری در خرید، فروش، پخش، حمل و نقل، اجارهی مکان و تبلیغ مشروبات الکلی، حرام است.
5. و نهی عن أکل الرِّبا؛ پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم رباخواری را نهی فرمود. رباخواری یکی از بزرگترین اقدامات ظالمانه اقتصادی است. بررسی ابعاد و انواع آن در گذشته و امروز نیاز به پژوهش گروه متخصص در علوم اقتصادی و فقهای وارسته دارد.
6. و شهادة الزّور؛ آن حضرت شهادت دادن به دروغ را نهی فرمود: هر کس به دروغ علیه یکی از مردم شهادت دهد؛ همراه با منافقان به زبانش در پستترین درجهی دوزخ آویخته خواهد شد.
7. و کتابة الرّبا؛ و قال إنّ الله عزّوجلّ لعن آکل الرّبا و مؤکّله و کاتبه و شاهدیه؛ آن بزرگوار از اینکه کسی در جریان معاملات ربوی نقش حسابدار و ثبت و ضبط کنندهی امور را ایفا کند، منع فرمود: خداوند رباخوار و رباپرداز و کاتب امور ربوی و دو شاهد قرارداد ربوی را لعن کرده است.
8 . و نهی عن بیع و سلف؛ پیامبرگرامی صل الله علیه و آله و سلم از خرید و پیش فروش کالا قبل از فرا رسیدن موعد تحویل منع کرده است.
در فتاوای امام خمینی (قدس سره) آمده است: اگر کسی جنسی را به طور سلف خریداری کند، جایز نیست مطلقاً که قبل از فرا رسیدن موعد تحویل، آن را به دیگری بفروشد، چه به فروشنده و چه به دیگری.([7])
9. و نهی عن بیعین فی بیع؛ آن بزرگوار از انجام دو خرید و فروش در ضمن یک داد و ستد منع کرده است. این نوع معامله، خرید و فروش را از حالت قطعی به صورت مشروط و احتمالی در میآورد و فروشنده و خریدار را در شک و تردید باقی گذارد.
10. و نهی عن بیع ما لیس عندک؛ پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم از فروش چیزی که نزد فروشنده نیست، منع فرمود.
چیزی که تسلیم آن به خریدار و فروشنده ممکن نباشد، باطل است. مسایل مربوط به پیش خرید یا پیش فروش شرایط خاص خود را دارد و به عنوان سلف و سَلَم در فقه بحث شده است.
خرید و فروش کالایی که هنوز موجود نیست، یا در اختیار طرفین معامله قرار ندارد، بدون تعیین تاریخ و مشخصات کالا سبب بسیاری از اختلافات میگردد.
11. و نهی عن مصافحة الذّمّی؛ پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم از دست دادن با اهل ذمّه (که در معاملات رسم بوده) را نهی فرموده است.
12. و من اشتری خیانة وهو یعلم فهو کالّذی خانها؛ هرکس اموال خیانت شده یا مسروقهای را بخرد در حالی که میداند از فروشنده نیست، خائن و سارق محسوب میشود.
13. و مَنْ غشَّ مسلماً فی شراءٍ أو بیعٍ فلیس منّا، و یحشر یوم القیامة مع الیهود لانّهم أغشّ الخلق للمسلمین؛ و هر کس در خرید یا فروش با مسلمان تقلب کند و جنس یا پول مغشوش و قلابی تحویل دهد، از مسلمانان نیست و روز قیامت با یهود محشور خواهد شد؛ زیرا آنان بیش از هر کس در رابطه با مسلمانان غشّ و خیانت میکنند.
14. و نهی عن بیع الذّهب بالذّهب زیادة إلاّ وزناً بوزنٍ؛ پیامبرگرامی صل الله علیه و آله و سلم از خرید و فروش طلا به طلای بیشتر نهی فرمود، مگر از نظر وزن به یک اندازه باشد.
یکی از موارد مهم معاملات ربوی در خرید و فروش طلا و نقره به طلا و نقره پدیدار میشود که مورد ابتلای صرّافها و زرگرهاست.
15. و من حبس عن أخیه المسلم شیئاً من حقّه، حرّم الله علیه برکة الرِّزق، إلاّ أن یتوب؛ و هر کس از حق برادر مسلمان خویش چیزی را که باید بدهد، نپردازد؛ خداوند برکت روزی را بر او حرام میکند؛ مگر اینکه توبه نماید.
حبس حقوق ممکن است در پرداخت کالا یا قیمت داد و ستد رخ دهد، یا در تحویل امانت، تقسیم ارث و تفکیک اموال شرکتها و امثال آن خودنمایی کند.
16. وَمَنِ احتاج إلیه أخوه المسلم فی قرض و هو یقدر علیه فلم یفعل حرّم الله علیه ریح الجنّة؛ هر کس که توان قرض دادن به برادر مسلمان نیازمندش را داشته باشد، ولی ندهد، خداوند بوی بهشت را بر او حرام میکند.
17. و قالَ: مَنْ یَمْطل علی ذی حقّ ٍ حقّه و هو یقدر علی أداء حقّه فعلیه کل یومٍ خطیئَهَ عَشّار؛ هر کس در پرداخت حق صاحب حقّی تأخیر و سهل انگاری کند ـ و حال آنکه میتواند، حقوق او را بپردازد ـ در برابر هر روز، گناه باج گیری بر او نوشته میشود.