ماهان شبکه ایرانیان

بعثت نور

و سرانجام؛ سرمازدگان تاریخ را آتشی افروخت.و در راه ماندگان سرگردان را مشعلی و سرانجام؛ سرمازدگان تاریخ را آتشی برافراشت.

و سرانجام؛ سرمازدگان تاریخ را آتشی افروخت.و در راه ماندگان سرگردان را مشعلی و سرانجام؛ سرمازدگان تاریخ را آتشی برافراشت.

که او تو را در این جهان امانت داری امین و روز جزا گواهی راستین است که به سان پیک نعمت مبعوثش کردی و چونان پرتو مهرت، به حق رسالتش بخشیدی.

بارخدایا! بنیادی را که او پی نهاد، بر تمامی آنچه دیگران ساخته اند و می سازند برتری بخش. و اینک، ستاره ای دیگر دمیده، نوری روشنگر درخشیده، سپیده ای نمایان شده و کژی به اعتدال گراییده است.

خداوند محمد را ـ که درود خدا بر او و بر خاندان پاکش باد ـ به روزگاری برانگیخت که هیچ یک از تازیان، کتابی نمی خواند. باور آیین پیامبران فراموش شده بود! آنک او مردم را به پیش راند، تا در جایگاه سزاوارشان برنشاند و به اوج آزادگی و رهایی شان رساند.

* * *

رسولی که اسوه شریفی از بردباری و حیا و راستی و امانت است، بزرگترین هدیه آسمانی را برای جماعتی می آورد تا او را بر تمامِ مخلوقات برتری بخشد.

خداوند، قلبش را و روحش را، خاشعترین و مطیع ترین دلها می یابد و به دیدگان او نوری دیگرگون می دهد. و درهای آسمان را به رویش می گشاید:

یا محمد بخوان!

چه چیز بخوانم؟!

«اقراء باسم ربک الذی خلق»

و لوای حمد به دست محمد می دهند و مژده رسالت به اهل خاک.

فردوس بر زمین جاری می شود و وقتی در آن دقایق ناب، شیطان سراسیمه می گریزد، صدای پایِ محمد، تا رسیدنِ به خدا، هنوز شنیده می شود.

محمد که از شور آن لحظه های ناب، در وجودش می لرزد، جامه ای می طلبد، آرام می آرامد. و ندایی او را می خواند:

«یا ایها المدثر»

ای جامه بر خود پیچیده

«قم فانذر»

برخیز و بترسان مردم را

«و ربکّ فکبّر»

و پروردگارت را تکبیر و حمد بگو.

و بدین سان، در آن عصر جهل، در آن سالهای خزان زده، انسان که مانند زورقی رها شده در دریا، بی هیچ پناهی، زندگی را می گذراند، لحظه های خوبِ خلسه را می شناسد و از پشت پنجره ها تمام جهان را در صفحه ای از کتاب خدا «قرآن» تلاوت می کند.

و در هجوم خزان که برگهای نهال زندگی زرد شده بود، و دنیا مردمش را با نفرت می نگریست،

عدالت در گوشه ای زنگار بسته بود و حق، مخفی مانده بود، پرچم سبزِ وحی بر فراز حرا به اهتزاز در آمد و او که «بار سنگین رسالت را به گونه ای در خود به دوش کشید و در انجام فرمان یزدان، برپا بود و در راه خشنودی بیشتر او پویا، بی آنکه گامهای استوارش به سستی گراید، یا در اراده آهنینش اندک تردیدی راه یابد»، تمام دنیا را رهایی بخشید و از آن پس،

حتی نیلوفران به اقتدای او، تا وصل نور، دویدند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان