امام باید منصوص باشد

اضافه بر این تشخیص وجود تقوا در سر حد عصمت،و مقام علمی والا (در حد احاطه به تمام احکام و تعلیمات الهی بدون هیچ گونه خطا و اشتباه) چیزی نیست که غیر از خدا و پیامبرش از آن آگاه باشد.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 ما معتقدیم:امام (و جانشین پیامبر) باید منصوص باشد،یعنی با تصریح و نص پیامبر (ص) و نیز تصریح هر امامی نسبت به امام بعد،تعیین گردد،به تعبیر دیگر:امام نیز مانند پیامبر (ص) از سوی خدا (به وسیله پیامبر) تعیین می شود،همان گونه که در آیه مربوط به امامت ابراهیم خواندیم:«انی جاعلک للناس اماما،من تو را امام مردم قرار دادم ».

اضافه بر این تشخیص وجود تقوا در سر حد عصمت،و مقام علمی والا (در حد احاطه به تمام احکام و تعلیمات الهی بدون هیچ گونه خطا و اشتباه) چیزی نیست که غیر از خدا و پیامبرش از آن آگاه باشد.

و به این ترتیب ما امامت امامان معصوم را به انتخاب مردم نمی دانیم.

-امامان به وسیله پیامبر (ص) تعیین شده اند.

ما معتقدیم:پیامبر اسلام (ص) امامان بعد از خود را تعیین فرموده است.در یک جا بطور عموم،در حدیث معروف ثقلین فرموده است.

در صحیح مسلم می خوانیم:پیغمبر اکرم (ص) در سرزمینی میان مکه و مدینه به نام «خم »برخاست،خطبه ای خواند،سپس فرمود:«نزدیک است که من از میان شما بروم انی تارک فیکم الثقلین،اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور...و اهل بیتی،اذکرکم الله فی اهل بیتی، من دو چیز گرانمایه در میان شما به یادگار می گذارم نخستین آنها کتاب خداست که در آن، نور و هدایت است...و اهل بیتم،به شما توصیه می کنم که خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید (این جمله را سه بار تکرار کرد) ».[1] (4) همین معنی در«صحیح ترمذی »نیز آمده و با صراحت می گوید:«اگر دست به دامن این دو بزنید هرگز گمراه نخواهید شد». [2]

این حدیث در سنن دارمی[3]  و خصائص نسائی [4] و مسند احمد [5] و غالب کتب معروف و مشهور اسلامی آمده و جای تردیدی در آن نیست و در واقع جزء احادیث متواتره محسوب می شود که هیچ مسلمانی نمی تواند آن را انکار کند و از روایات استفاده می شود که پیامبر اسلام (ص) نه یک بار بلکه چندین بار در مواقع مختلف آن را تکرار فرمود.

بدیهی است که تمام اهل بیت پیامبر (ص) نمی توانند چنین مقام والایی را در کنار قرآن داشته باشند بنابراین تنها اشاره به امامان معصوم از ذریه پیامبر (ص) است (فقط در بعضی از احادیث ضعیف و مشکوک به جای اهل بیتی،سنتی آمده است) .

ما به حدیث مشهور دیگری که در منابع معروف مانند صحیح بخاری،صحیح مسلم،صحیح ترمذی،صحیح ابی داود و مسند حنبل و کتب دیگر آمده است نیز استناد می کنیم،پیغمبر اکرم (ص) فرمود:«لا یزال الدین قائما حتی تقوم الساعة او یکون علیکم اثنتی عشر خلیفة کلهم من قریش،دین اسلام بر پاست تا قیام قیامت و تا این که دوازده خلیفه بر شما حکومت کنند که همه از قریشند». [6] ما معتقدیم:تفسیر قابل قبولی برای این روایات جز آنچه در عقاید شیعه امامیه مربوط به ائمه دوازده گانه آمده است تصور نمی شود،فکر کنید آیا تفسیر دیگری می تواند داشته باشد!

نصب علی (ع) از سوی پیامبر (ص)

ما معتقدیم:پیامبر اسلام (ص) در موارد متعدد علی (ع) را بالخصوص به عنوان جانشین خود (به فرمان خداوند) معرفی کرده است،از جمله در غدیر خم (منزلگاهی نزدیک جحفه) به هنگام بازگشت از حجة الوداع در میان جمع عظیمی از اصحابش خطبه خواند و جمله معروف:«ایها الناس الست اولی بکم من انفسکم قالوا بلی،قال:فمن کنت مولاه فعلی مولاه،ای مردم آیا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟گفتند:آری!فرمود:کسی که من مولی و رهبر و سزاوارتر به او هستم،علی (ع) مولی و رهبر و سزاوارتر به اوست ». [7] چون هدف این نیست که در بیان این اعتقادات زیاد به سراغ استدلالات برویم و پافشاری و جر و بحث داشته باشیم،همین اندازه می گوییم حدیث مزبور چیزی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت و یا آن را به عنوان بیان یک دوستی و محبت ساده تفسیر نمود که پیامبر اسلام (ص) با آن تشریفات و تاکیدات بیان کرده باشد.

آیا این همان چیزی نیست که مطابق گفته ابن اثیر در کامل،پیامبر (ص) در آغاز کارش، هنگامی که آیه «و انذر عشیرتک الاقربین »نازل شد،خویشان خود را جمع نمود و اسلام را بر آنها عرضه داشت،سپس فرمود:«ایکم یوازرنی علی هذا الامر علی ان یکون اخی و وصیی و خلیفتی فیکم،کدام یک از شما مرا در این کار یاری می کند تا برادر من و وصی و خلیفه من در میان شما باشد».

هیچ کس به دعوت پیامبر (ص) پاسخ نگفت جز علی (ع) که عرض کرد:«انا یا نبی الله اکون وزیرک علیه،من ای پیامبر وزیر و یاور تو در این کار خواهم بود!»پیامبر (ص) به او اشاره کرد و فرمود:«ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم،این نوجوان برادر من،وصی من و خلیفه من در میان شماست ». [8] و آیا این همان نیست که پیامبر (ص) در آخرین ساعات عمرش ی خواست بار دیگر آن را بیان کند و بر آن تاکید نهد و به گفته صحیح بخاری دستور دارد: «ایتونی اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا،وسیله ای بیاورید تا نامه ای بنویسم که در پرتو آن هرگز گمراه نشوید!»و در ادامه حدیث آمده است که بعضی به مخالفت با پیامبر (ص) در این زمینه پرداختند و حتی سخن بسیار توهین آمیزی گفتند و مانع شدند. [9] باز تکرار می کنیم هدف ذکر عقاید با مختصری استدلال است،نه بیشتر از آن و گرنه بحثها شکل دیگری داشت.

تاکید هر امام بر امام بعد از خود

ما معتقدیم:هر یک از امامان دوازده گانه به وسیله امام قبل تاکید شده اند که نخستین آنها علی بن ابی طالب (ع) ،سپس فرزندش امام حسن مجتبی (ع) ،سپس فرزند دیگرش حسین بن علی سید الشهداء (ع) و بعد فرزندش علی بن الحسین (ع) و سپس فرزندش محمد بن علی الباقر (ع) ،و بعد فرزندش جعفر بن محمد الصادق (ع) و سپس فرزندش موسی بن جعفر (ع) و سپس فرزندش علی بن موسی الرضا (ع) و بعد فرزندش محمد بن علی التقی (ع) و سپس علی بن محمد النقی (ع) و بعد حسن بن علی العسکری (ع) و آخرین آنها محمد بن الحسن المهدی-سلام الله علیهم-است و ما معتقدیم او هم اکنون زنده می باشد. البته اعتقاد به وجود مهدی-عج-کسی که دنیا را پر از عدل و داد می کند،آن گونه که پر از ظلم و جور شده باشد،مخصوص ما نیست بلکه تمام مسلمین به آن عقیده دارند و بعضی از علمای اهل سنت درباره متواتر بودن روایات مهدی-عج-کتاب مستقل نوشته اند،حتی در رساله ای که چند سال قبل از طرف «رابطة العالم الاسلامی »در پاسخ سؤالی که درباره حضرت مهدی-عج-شده بود ضمن تاکید بر مسلم بودن ظهور مهدی-عج-اسناد فراوانی از کتب معروف و معتبر درباره حضرت مهدی-عج-از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده است،[10]  منتهی بسیاری از آنان معتقدند که مهدی-عج-در آخر الزمان متولد می شود.ولی ما عقیده داریم او دوازدهمین امام و هم اکنون زنده است و در زمانی که خداوند به او ماموریت دهد،برای پیراستن صفحه زمین از ظلم و جور و اقامه حکومت عدل الهی قیام می کند.

 



[1]  - صحیح مسلم،جلد 4،صفحه 1873.

[2]  -صحیح ترمذی،جلد 5،صفحه 662.

[3]  -سنن دارمی،جلد 2،صفحه 432.

[4]  -خصائص نسائی،صفحه 20.

[5]  -مسند احمد،جلد 5،صفحه 182 و کتاب کنز العمال،جلد 1،صفحه 185،حدیث 945.

[6]  -این تعبیر در صحیح مسلم،جلد 3،صفحه 1453 از«جابر بن سمره »از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است و با تفاوت مختصری در سایر کتابهایی که در بالا نام برده شد آمده است (صحیح بخاری،جلد 3،صفحه 101،صحیح ترمذی،جلد 4،صفحه 501 و صحیح ابی داود،جلد 4،کتاب المهدی) .

[7]  -این حدیث به طرق متعدد از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است و تعداد روات حدیث بالغ بر 110 نفر از صحابه و 84 نفر از تابعین و در 360 کتاب معروف اسلامی آمده است که شرح آنها در این مختصر نمی گنجد. (به جلد 9 پیام قرآن،صفحه 181 به بعد مراجعه فرمایید) 

[8]  -کامل ابن اثیر،جلد 2،صفحه 63،چاپ بیروت،دار صادر-همین معنی را با مختصر تفاوتی در مسند احمد حنبل،جلد 1،صفحه 11،و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه،جلد 13،صفحه 210 و دیگران در کتب دیگر نقل کرده اند.

[9]  -این حدیث را بخاری در جزء پنجم،صفحه 11 باب «مرض النبی »نقل کرده،و از آن روشنتر، صحیح مسلم در جلد 3،صفحه 1259 ذکر کرده است.

[10]  -این نامه در 24 شوال 1396 از«رابطة العالم الاسلامی »به امضای مدیر«ادارة مجمع الفقه الاسلامی »محمد المنتصر الکتانی صادر شده است.

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر