بزرگان و اولیاء الهی همواره در تبلیغ دین و ارزشهای والای قرآنی بر مواضع توحیدی پای فشرده اند. دختر گرانمایه پیامبر اسلام که از سرچشمه توحید جرعه ها نوشیده و ظرف دلش به نور خدایی روشن گردیده به سردمداران خلافت که پس از رسولخدا (ص) به زور و مکر و حیله بر مسند پیشوای مسلمانان تکیه زده اند و خود را جانشین آن حضرت می دانند نهیب زده و از ایمانی که از برکت اسلام و وجود پر برکت پیامبر خدا بدست آوردند ولی در حفظ و حراست آن تلاش نکردند انتقاد نموده، می فرماید:
فان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعاً فان اللّه لغنی حمید؛ اگر شما و همه مردم روی زمین کفر ورزید (به خدا زیانی نخواهد رسید) چرا که خداوند در خور ستایش است.[1] شمایان جز به خویشن زیان نمی رسانید و جز با از دست دادن دین و ایمانتان به خود خسران و زیانی وارد نمی آورید. حضرت فاطمه (س) برای روشن شدن اذهان عموم مردم که خیال نمودند هر شخصی با هر فکر و اندیشه ای لیاقت جانشینی پیامبر و عملی کردن برنامه های دین اسلام را دارد و فقط حفظ ظاهر برای مقبولیت کافی است فرمود: من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین؛[2] هر کس غیر از اسلام دینی را اختیار کند هرگز از او پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران است. آن حضرت با اعتقاد راستین به حقیقت اسلام واپس گرایی و ارتجاع را در اندیشه و افکار آن نابخردان مذمت نموده و از زبان قرآن می فرماید: افحکم الجاهلیة یبغون و من احسن من اللّه حکماً لقوم یوقنون؛[3] آیا (با وجود این دین کامل و قوانین محکم آسمانی) باز تقاضای تجدید حکم زمان جاهلیت را دارند و برای اهل یقین کدام حکم از حکم خدا نیکوتر خواهد بود.
حامی ولایت
حفظ اعتقادات قلبی و باورهای دینی ویژگی بندگان صالح خداست، امّا برای پیمودن مراتب ایمان تنها ذکر زبانی و باور قلبی کافی نیست و لازم است در مواقعی که دشمن قصد سست نمودن پایه های دینی و مذهبی امتی را دارد به جهاد و مبارزه روی آورده از حریم اسلام دفاع نمود. حضرت فاطمه(س) در گفتگوی خویش با کسانی که به تضییع حقش رضایت دادند و راه را برای متجاوزان زورگو بازگذاشتند تا در لباس دین خلافت مسلمین را به عهده گیرند و آب را از سرچشمه قطع کنند داد سخن می دهد و با استفاده از قرآن می فرماید: «الاتقاتلون قوماً نکثوا ایمانهم و همّوا باخراج الرسول و هم بدؤکم اوّل مرةٍ اتخشونهم فاللّه احقّ ان تخشوه ان کنتم مؤمنین؛ چرا با گروهی که پیمان های خود را شکستند و آهنگ بیرون راندن پیامبر را نمودند کارزار نمی کنید. در حالی که آنان نخستین بار پیکار با شما را آغاز کردند. آیا از آنان می ترسید با اینکه سزوارتر است که از خدا بترسید، اگر ایمان دارید.[4]
جهاد و مبارزه ای که فاطمه (س) مردم غفلت زده آن زمان را بدان دعوت می نماید، دفاع از حق ولایت حضرت علی (ع) است. آنهایی که با تن پروری و رخوت و تقصیر پوستین اسلام را وارونه به تن کردند و به کنار رفتن شخصیتی که از همه شایسته تر بود رضایت دادند مورد نکوهش دختر رسولخدا(ص) واقع شدند. گویا فراموش کرده اند که در ابتدای ظهور اسلام و اطاعت از پیامبر با دشمن به مبارزه برخاستند. امّا اکنون که در کارها گشایش حاصل شده مسئولیت خویش را رها نموده و به راحت طلبی روی آورده اند. فاطمه(س) در ملاقاتی که با زنان مهاجر و انصار داشت به نوعی دیگر از ولایت امیرمؤمنان علی(ع) دفاع کرده و این آیه را تلاوت می کند... افمن یهدی الی الحقّ احقّ ان یتّبع امن لایهدّی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون؛ آیا آن که (خلق را) به راه حق رهبری می کند سزاوارتر به پیروی است یا آن که خود هدایت نیابد مگر آن که هدایتش کنند. پس شما را چه شده چرا اینگونه قضاوت می کنید.[5] این آیه که به اصل هدایت اشاره دارد مقایسه ای است بین انسان والایی که به حق و عدالت راهنمایی می کند و مردم را به راه راست ارشاد نموده با آن فرد گمراهی که نه خود هدایت شده و نه راه راست را می شناسد تا بتواند دیگران را هدایت کند. دختر رسولخدا(ص) این چنین آنها را مؤاخذه کرد که کدامیک از این دو نفر شایسته الگو برداریند. آیا علی بن ابیطالب(ع) که نمونه انسان کامل و برجسته در دانش و فضیلت است یا مدعیان دروغ گو و غاصبی که هیچ یک از امتیازات رهبری را ندارند.
شکوه شکیبایی
حضرت فاطمه(س) در عمر کوتاه اما پرثمر خویش با انواع ناملایمات روبرو شد که با همتی دلیرانه و مقاومتی بی نظیر آنها را پشت سر نهاد وی به فرمان الهی صبر را پیشه ساخت و از شدیدترین مصائب روزگار لب به شکوه و شکایت نگشود، بلکه با آغوشی باز به استقبال سختی ها رفت و بدون آنکه از انجام مسئولیت شانه خالی کند و به راحت طلبی و سازش با دشمن گردن نهد، به سر پنجه صبر و تدبیر وظیفه خویش را به انجام رساند. تصاحب حق مسلم آن حضرت و همسر گرامیش توسط غاصبان و بیدادگران امری خلاف بود که آن حضرت نه تنها با مسئله منفعلانه برخورد نکرد بلکه در اعتراض مستدل به خلفای وقت آنان را از خطا و اشتباه آگاه کرده و از هواهای جاه طلبانه و ظالمانه بر حذر داشت، و آنگاه که کوشش خود را در این زمینه بی ثمر دید و گوشی شنوا برای پذیرش حق ندید. با بیان آیه ای از قرآن مشی خود را اینگونه ترسیم نمود.
...بل سوّلت لکم انفسکم امراً فصبرٌ جمیلٌ و اللّه المستعان علی ماتصفون؛[6] اینک صبری نیکو برای من بهتر است و بر آنچه شما وصف می کنید خدا یاری دهنده است، و در فرازی دیگر از سخنانش فرموده است: «فاعملوا انا عاملون و انتظروا انّا منتظرون»[7].
شما کار خود کنید، و «ما هم به وظیفه خویش عمل می کنیم. شما منتظر (میوه تلخ عملکرد ظالمانه خود) باشید. ما نیز به انتظار(پاداش و شکیبایی و پایداری و ایمان) عمل خود می باشیم.»
[1] . سوره ابراهیم، آیه 8.
[2] . سوره آل عمران، آیه 85.
[3] . سوره مائده، آیه 50.
[7] . سوره هود، آیه 122 121.