ماهان شبکه ایرانیان

زن در تطابق نسخه تکوین با تشریع

هستی بی پایان از کران ازلی تا به کران ابدی، واحدی منظم را می ماند که تمام اجزا و مراتب آن از خرد و کلان، هماهنگ و همسو به جانب نقطه مقصود ره می سپارند

هستی بی پایان از کران ازلی تا به کران ابدی، واحدی منظم را می ماند که تمام اجزا و مراتب آن از خرد و کلان، هماهنگ و همسو به جانب نقطه مقصود ره می سپارند. «الَّذی خَلَقَ سَبعَ سمواتٍ طباقا، ماتَری فی خَلقَ الرَّحمن مِن تَفاوُتٍ»(1) در این گستره عظیم، هیچ پدیده باطلی را مقام نیست «وَ ما خَلَقنَاالسمواتِ والارضِ وَ ما بَینَهُمَا لاعبین»(2) بلکه همچون مراتب عدد بر حسب سنتی عقلانی چیده شده است که این، خود گواه حکمت حق و تجلی گاه صنع صانع یگانه است.

میزان ارزش آگاهی ها:

آگاهیها و دانش بشری هنگامی با حق، هماهنگ می گردد که با عینیت ها در عالم خارج منطبق باشد و در همه حال، کتاب تدوین، مطابق تکوین تنظیم گردد. اما اگر سلسله مراتب هستی بر جانب خاصی روان باشد و ذهنیت های ما به جانب دیگر، به جهل مرکب غیرقابل علاج مبتلا خواهیم بود. «وَ ما کان لِمُؤمن و لامُؤمِنَةٍ اِذا قَضَی اللّه و رَسولُهُ أمرا أن یَکونَ لَهُم الخِیرةُ مِن أمْرِهم»(3) به همین جهت لازم است آنچه را که بدان معتقد هستیم و عمل می کنیم، مطابق نسخه وحی الهی باشد زیرا مکتوبات وحی بیشترین تطابق را با نسخه تکوین دارند.

تنها چیزی که با اطمینان کامل می توان باورکرد، یگانه کتابی است که حرف حرف آن برابر با یک یک از مراتب هستی است آن، قرآن کریم و فرقان عظیم می باشد زیرا نازل کننده قرآن، همان خداوندی است که هستی را با تمام مراحل و مراتبش آفریده است.

تطابق ذهن و عین در قرآن:

هر موجودی که در کتاب آسمانی، مورد توجه و نظر حضرت حق قرار می گیرد، با تمام روابط و نسبتها و عوالم گوناگون مرتبط با آن از عالم ماده تا برزخ و قیامت و نیز با تمام موجودات که به گونه ای با آن ارتباط دارند، سنجیده می شود. سپس احکام متناسب آن موجود، مقرر گردیده و با مطابقت تمام بین نظام تکوین و تشریع، پیامبر حق بر آدمیان مبعوث می شود. این ادعا از ناحیه خود قرآن کریم ثابت است آنجا که می فرماید: «الَّذی خَلَقَ فَسَوّی والذی قَدَّرَ فَهَدی»(4)

از آنچه گفتیم، مشهود است که آن گونه ای که قرآن کریم برای ما آرامش خاطر ایجاد می کند، هیچ یک از دیدگاه های علمی متفکران، برای ما امنیت خاطر بدنبال نخواهد آورد. همسویی با مقصد متعالی نظام آفرینش و تطابق ذهن و عین را آن چنان که در قرآن کریم می یابیم، در هیچ جای مکاتب دیگر سراغ نداریم؛ زیرا هر چه در کتاب تدوینی قرآن و تشریعی شریعت اسلام است، با کتاب تکوینی آفرینش تطابق دارد. آنسان که هیچ تر و خشک و کوچک و بزرگی نیست مگر اینکه در قرآن برای آن به تصریح یا تلویح تعیین تکلیف شده باشد.

محورهای اصلی در نظام آفرینش:

چنانچه در فلسفه متعالیه ثابت است، هر موجودی در رسیدن به مقصد اصلی این عالم، گر چه با همه حرکات دیگر موجودات هماهنگ است، خود نیز دارای محورهای خاص و سیری ویژه می باشد که شناسایی آن ضروری است. «هوالَّذی اَعطی کل شی ءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدی».(5)

موفق ترین قدمها در زندگی آزادانه و مختارانه انسان، آنگاه است که انتخاب او در تمام مراحل، مطابق با محورهای اصلی نظام راستین آفرینش باشد نه رسوم و آداب ساختگی و سلیقه ها و مدهای غلط هوس آمیز. این محورهای اصلی نظام با محورهای دریافتهای فطرت، سازگار است و دین نیز نهایی ترین سازگاری را با فطرت دارد.

قرآن کریم در این رابطه می فرماید: «فَأَقِم وَجْهَکَ لِلدّین حنیفا فطرة اللّه الّتی فَطَرَ الناسَ علیها لاتبدیلَ لِخلق اللّه ذلک الدّین القیم، و لکن اکثر الناس لا یَعلَموُن»(6)

البته در این مسیر از راهنمایی امامان معصوم علیهم السلام ناگزیر هستیم تا بتوانیم در روابط خود با جهان و روابط جهان با خود از آن دُرهای گرانبها بهره مند شویم زیرا زندگی صحیح انسانی یعنی رابطه های معقول و مفید با اطراف خود.

حیات انسانی به معنی گذران روز تا شب و شب تا روز نیست، بطوری که در این فاصله تنها به اشباع شکم و شهوت پپردازد و عاقبت محکوم به کهولت و مرگ شود. بلکه معرفت جهان هستی و شناخت آنچه که خواستن آن از جهان ضروری است و ادراک آنچه که نظام صنع از او طلب می نماید، ضروری حیات انسانی است. آدمی باید با معرفت یافتن نسبت به مطهرات و طیبات عالم تکوین، از نجاسات و خبائث پرهیز کند تا با احتراز از نواهی و امتثال اوامر، به صراط مستقیم رهنمون شود و این خداوند عالم است که فهرست این طیبات و خبائث را از طریق وحی نشان می دهد. «أُحِلُّ لکم الطیبات»(7) و «یحرمُ علیهم الخَبائث»(8)

از جمله مسایل پیچیده ای که در تمام نسلها، پیوسته در هاله ای از ابهام بوده و در هر زمانی مدعیان مصلحت با آن برخوردی ناهنجار نموده و با رنگ و لعابها و عذرهای مختلف چهره مزورانه خویش را در پس پرده ابهام مستور داشته اند، مسأله "زن" می باشد و براستی می توان از او به عنوان "مظلوم تاریخ" یاد کرد که هرگز حق (زن بودن) او را نشناخته اند و بطور غالب، تقاضاهای مشوب و آلوده به اغراض رجال، سرنوشت او را رقم می زده است.

بربریت قرون وسطای غرب، بیش از همه زمانها، مرتکب بی رحمی های وحشیانه بود و نیز جاهلیتهای شرق، قبل از طلوع آیین مقدس اسلام از این جنایت خودداری نمی کرد. در آیه شریفه «و قَرَنَ فی بیوتکُنَّ و لا تبرجن تبرُّج الجاهلیةِ الاولی»(9) از جاهلیت، با وصف "اولی" نام می برد. این از شمار اعجاز قرآن محسوب می گردد و نشانه این است که در 1400 سال پیش، از ورای قرون، قرآن، جاهلیت ثانی قرن بیستم و بیست و یکم را پیش بینی کرده و تبرج زنان و تجمل فریبکارانه و به ظاهر متمدنانه آنها را گوشزد نموده است.

پس از رنسانس، طرفداران دروغین زن او را با افسونگری دیگری، به رهایی مطلق مبتلا کردند و از این طریق، ضربات جان فرسای دیگری بر پیکر عفاف و تقوای او زدند و اهانت و جسارت بیشتری بر قداست زن روا داشتند و بدین ترتیب احکام خدا درباره اکرام و اجلال زن را تغییر دادند. «و قَد کان فریقٌ منهم یسمعون کلام اللّه ثُمَّ یُحَرِّفونَهُ مِنْ بَعدِ ما عَقَلوُهُ»(10)

طرفداران دروغین حقوق زن آنگاه که بنای اجرای عدالت را در مورد او گذاردند، زن را با مرد سنجیدند و از مفهوم عدالت، هم تساوی کمّی فهمیدند و به نام تساوی حقوق، با نادیده گرفتن وضع فیزیکی زن،آنچه برعهده مرد بود بی رحمانه بر دوش زن نهادند. تا آنجا که به تدریج با حیله (هر کس باید کار بکند تا بخورد) هزینه او را بر دوش خود او عملی دانستند و آن را کاری منطقی جلوه دادند که آتش این حیله به جوامع اسلامی نیز رخنه کرد.

از نظر اسلام ، دنیا مسخّر عواطف زن می باشد نه مسخّر غرایز او، ولی در غرب، زن در معرض نمایش گذاشته شده و در نتیجه، درندگی جامعه بیشتر می شود. حضرت علی(ع) در مورد چنین زنی که جامعه را به تباهی می کشاند می فرماید: «المرئة عقربٌ»

قرآن کریم، پرسشهایی از قبیل آیا مرد، موجودی کاملتر است یا زن؛ آیا مرد و زن دو موجود مساوی هستند، آیا حقوق مرد و زن مانند یکدیگر است را نارسا و غلط انداز می داند زیرا اول در این پرسشها، اصالت به مرد داده شده و زن را با او می سنجند، دوم فراموش کرده اند که زن و مرد هر دو موجودی صد در صد کامل هستند که هر یک باید در محور خود مورد ملاحظه قرار گیرد و قابل مقایسه با دیگری نیست. همان طور که صحیح نیست، بپرسیم در زندگی آب بهتر است یا غذا؟ میوه بهتر است یا دارو؟ هر کدام در محل خود، لازمه زندگانی و ادامه حیات انسانی است.

قرآن کریم، دو صنف مرد و زن را با تمام ویژگیهای خاص هریک، دیده و براساس این ویژگیها که خداوند در هر یک از آنها نهاده است، قانونی مرتبط با آنها جعل فرموده است، مثلاً قرآن کریم می فرماید: «لِلرِّجالِ نصیبٌ ممّا ترک الوالِدانِ والأَقْرَبوُن و للنِّساءِ نصیبٌ ممّا تَرَکَ الوالِدانِ والأقْرَبون ...»(11) و تخلف از ویژگیهایی که در هر کدام از این دو صنف می باشد را ظلم محض و ستم غیرقابل بخشش می داند.

عدالت قرآنی:

از نظر قرآن کریم، عدالت عبارت است از اعطای حق، لایق و متناسب با شأن هر کس به او. مثالی جهت توضیح این گفته این است که نهال صنوبر را باید در کنار آب جاری نشاند و بوته گل سرخ را روزی چند لیتر آب کافی است.

اگر ویژگی و نیاز هر یک را در نظر نگیریم و برای هر دو، یکی از این دو روش آبیاری را بکار ببریم، بر یکی از آنها ستم روا داشته ایم و اگر تمام خصیصه ها را نادیده بگیریم و به دلخواه، در پرورش آنان اقدام نماییم، قطعا به نابودی هر دو منجر خواهد شد. پس حکم معقول آن است که طبیعت و ویژگی هر موجود را بشناسیم و نسبت به هر یک، اقدام مناسب با طبیعت و شأن او را تجویز نماییم. قرآن کریم، هر یک از زن و مرد را با خصیصه ها و ویژگیهای خاص خود او شناخته و متناسب با آن، به حقوق خاص او دستور داده است.

قرآن کریم سعادت و شقاوت را برای همیشه در گرو ایمان و عمل صالح می داند و هیچ گونه دخالتی را در این مسأله، مهم نمی شناسد: «من امَنَ باللّه والیوم الآخِر و عمِل صالحا فَلَهُم أجرهُم عند ربِّهِم و لا خوفٌ علیهم و لا هُم یحزَنون»(12) زن بودن یا مرد بودن در این برتری، هیچ اثری ندارد بلکه در این کتاب الهی، مرد و زن را مکمل یکدیگر می داند، بطوری که هر یک، گویی از دیگری است. «هُنَّ لباسٌ لکم و انتم لباسٌ لهن»(13)

«و مِن ایاتهِ أن خلق لکم مِن أنفسکُم أزواجا لتَسکُنوا اِلیها ...»(14) سبک این گونه از آیات به ترتیبی است که اگر چه لفظ "کُم" آمده است ولی مخاطب، "نسل بشری"است. مقصود "مردم" هستند نه "مردان".

خداوند متعال در آیه دیگر می فرماید: «اِنا خَلقناکُم و فیها نُعیدکُم و منها نُخرِجُکُم تارةً أُخری»(15) با اینکه در این آیه، سه بار لفظ "کُم" که ضمیر مذکر است، تکرار شده ولی زنان را نیز شامل می شود و هیچ کدام را بر دیگری امتیازی نیست. در جلب لذّتها و بدست آوردن کرامتها و رسیدن به سعادت و پرهیز از شقاوت زنان نیز دارای استقلال و انتخاب هستند. خداوند در سوره نساء می فرماید: «لِلرِّجال نصیبٌ مما اکتسبوا و للنِّساء نصیبٌ ممّا اکتسبنَ»(16) همان گونه که مرد در بکارگرفتن دستورات ویژه خود و جلب نقطه ایده آلش از اختیار و استقلال بهره مند می باشد، زن نیز مستقل بوده، از اختیارات ویژه برخوردار است و در دفاع از حقوق و آزادی در کار و کسب و استیفای منافع شخصی خویش مسلط و آزاد می باشد.

تفاوت، امتیاز نیست

مرد و زن در بسیاری از احکام با هم فرق دارند، اما این فرق به معنای "تفاوت" است نه "برتری و امتیاز". تفاوت است در ارتباط با ساختار و نظامی که دستگاه صنع الهی در آنها ایجاد فرموده کمال هر شخصی، دلیل برتری او بر انسان فاقد آن کمال نمی باشد زیرا جمله انسانها از امتیازهای خاص برخوردار هستند و تمامی آنها، هر کدام بصورت یک رکن اساسی، سلسله را تشکیل داده اند که حذف هر یک، موجب اضمحلال و از هم پاشیدگی اصل سلسله می شود. خداوند در قرآن کریم به همین مهم اشاره فرموده است: «الذی اعطی کلی شی ءٍ خلقه ثمَّ هدی»(17) «الذی قَدَّرَ فَهَدی»(18) و این همان عدالت در نظام وجود می باشد که برحسب حدود هر موجودی، اساس آن ریخته شده است.

نظام صنع و ایجاد براساس حق می باشد

خداوند در سوره انبیاء می فرماید: «و ما خَلَقناالسَّموات والأرض و ما بینَهُما لا عِبین»(19) و در سوره احقاف، اشاره می فرماید: «و ما خلقناالسموات والأرض الا بالحق»(20) از هر دو آیه مبارکه چنین استفاده می شود که نظم نظام آفرینش، به گونه ای پی ریزی نشده است که بتوان بطور دلخواه با آن برخورد کرد، بلکه باید همه چیز را شناخت سپس به نحو صحیح حکم خاص هر یک را بر آن بار نمود.

در آیات بسیاری از قرآن مجید، وظایف زنان رقم زده شده و دستور مؤکد بر رعایت آن وظایف ابلاغ شده است. ما باید بدانیم که آفریننده قرآن و جهان و زنان، یکی است و زنان را از قانون عام و فراگیر خود که هیچ چیز را عبث و باطل نمی آفریند استثنا نفرموده است. پس رعایت عدالت در بین موجودات، به معنای حمل وظایف یک صنف بر صنف دیگر یا حمل وظایف مرد بر زن و برعکس نخواهد بود.

زن را از آن نظر که زن است، باید شناخت

آنان که به تساوی مرد و زن در زمینه حقوق اجتماعی، معقتد هستند، گویا نمی دانند که "زن، زن است و مرد نیست". نادیده گرفتن این مهم، اهانت به مقام (زن بودن) اوست و گویا فراموش کرده اند که "زن را از آن نظر که زن است"، باید شناخت. زیرا او شایسته حقوق خاص خویش است نه سزاوار تحمیل حقوق دیگری بر او.

ساختار جسمانی و نظام روحی و معنوی زنان، هیچ شباهتی به مردان ندارد. زن در استحکام تن و پیچیدگی عضلات، چون مرد نیست و توان فیزیکی او در مقابل خشونتها و کارهای سنگین و دشوار ضعیف است و قابل مقایسه با مرد نمی باشد. در زمینه های روانی و معنوی، تفاوت، شدیدتر است. لطافت در احساس، سرعت در تعلق و وابستگی، غلبه رقت قلب بر خشونت، رنجش سریع در برخوردها، تمایل شدید به تجمل و زینت ها، علاقه و شوق به آرایش، آرامش فوق العاده، نداشتن دلهره در کنار همسر، تمایل شدید به جذاب بودن از خصایص زنان می باشد که اینها یا در مردان یافت نمی شود یا بسیار ضعیف تر از میزان موجود در زنان است.

زن و نظام خانوادگی

تدبیر نظام خلقت برحسب جاذبه ای که در این صنف قرار داده است، او را بصورت هسته مرکزی محیط خانواده درآورده، به گونه ای که از پراکندگی اعضای خانواده جلوگیری نماید. زن در جاذبه مادری، دارای قدرت تسخیر و در رابطه با همسر، مظهر کامل لطف و رحمت و کرامت است.

این لطافت و کرامت را حکمت الهی و فن آوری صنع آنچنان آفریده است که جاذبه فوق العاده آن، بر قدرت قاهره شوهر غالب می باشد و شوهر را با تمام قدرتش، مهار شده به داخل زندگی خانوادگی متعلق و دلبند می کند.

این کدبانوی پاکیزه دامن، در حل مشکلات، کنترل مطلق و در پرورش فرزندان، مهد رحمت و پای مبارکش بر بهشت برین آنهاست.(21) در این گستره عظیم که اصول اساسی زندگانی انسانی را تشکیل می دهد، ایفای نقش به عهده بانوان است و مدیریت بسیار مهم این مرحله عظیم به دوش آنان گذاشته شده است، بطوری که سه نهاد اساسی "زایش" و "بالش" و "پایش" را در رابطه با فرزندان برعهده دارند.

کودک پس از تولد، در دامن مادر پرورش می یابد. اگر پرورش او صحیح و دامن مادر، پاک باشد، کودک در مرحله نهادین زندگی، در جامعه ای سالم قرار گرفته است. از دامن پاکیزه و با طهارات مادران، جامعه سالم فردا شکل می گیرد. به این معنا که سرّ وجود فرزند، همه چیز را از دامن مادر به ارث می برد و در مرحله بالندگی، خود را به رجس و ناپاکی آلوده نمی کند و در مرحله پایش و پایداری، از هر نوع کوشش و از خودگذشتگی دریغ نخواهد داشت.

چگونه می توان "مادری" را که زایش و بالش و پایش نسل بر عهده اوست، در بوته فراموشی سپرد؟

چرا باید تلاشهایی که در جهت احیای شخصیت زن به عمل می آید، به جای برگرداندن جلال و کرامت به او، سبب تزلزل نهاد خانواده و لطمه خوردن به روحیه لطیف کودکان شود؟ چرا؟

این جمله گوشه ای از جایگاه حقوقی زن در قرآن کریم بود که بطور مختصر و گذرا رقم زده شد. به آن امید که زنان حریم و مردان حرمت نگه دارند. زنان در قالب حجاب در طریق صواب قدم بردارند و مردان با غمض بصر، مانع خطر گردند که خدای را الطافی است و آن الطاف را احکامی و رمز بهره مندی لطیفان و سعادتمندی حریفان، صعود از نردبان احکام در رسیدن به حقیقت اسلام می باشد.

یادداشتها:


1 او کسی است که آسمانها را در هفت طبقه آفرید و تو در خلقت رحمان هیچ دوگانگی و عدم هماهنگی نمی بینی.(ملک 3)

2 و ما آسمانها و زمین و آنچه را که بین آنهاست، لغو و بیهوده خلق نکردیم» (دخان/ 38)

3 و شایسته نیست برای هیچ مؤمن و مؤمنه ای اینکه وقتی خدا و رسول او امری را مقرر می فرمایند آنها در کارشان خودسرانه رفتار کنند. (احزاب / 36)

4 خدای تعالی کسی است که عالم آفرینش را بسیار متناسب آفرید و او کسی است که همه چیز را با اندازه گیری تمام ایجاد کرده، سپس جملگی را در خط هدایت قرارداد.

5 همه چیز را خدای تعالی خلق فرموده و هدایت آنان را بعهده گرفته است. (طه /50)

6 به یکتاپرستی روی به دین آور، فطرتی است که خدا همه را بدان فطرت بیافریده است و در آفرینش خدا تغییری نیست. دین پاک و پایدار این است ولی بیشتر مردم نمی دانند. (روم /30)

7 امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال شده است. (مائده /5)

8 چیزهای ناپاک را حرام می کند. (اعراف /157)

9 در خانه های خود بمانید و چنانکه در زمان پیشین جاهلیت می کردند زینتهای خود را آشکار نکنید (احزاب /33)

10 و حال آنکه گروهی از ایشان کلام خدا را می شنیدند و با آنکه حقیقت آن را می یافتند تحریفش می کردند. (بقره /2)

11 از هر چه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث می گذارند مردان را نصیبی است و از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث می گذارند چه اندک و چه بسیار زنان را نصیبی است. (نساء /7)

12 اگر به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند و کاری شایسته کنند خدا به آنها پاداش نیک می دهد نه بیمناک می شوند نه محزون (بقره /62)

13 زنها پوشش شمایند و شما پوشش آنها هستید. (بقره /187)

14 و از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید. (روم /20)

15 شما را از زمین آفریدیم و به آن باز می گردانیم و بار دیگر از آن بیرون می آوریم. (طه /55)

16 مردان از آنچه بدست آورده اند، نصیب و بهره می برند و زنان نیز از آنچه با کسب و کار تحصیل نموده اند بهره مند هستند.

17 خدا خلقت را به همه چیز اعطا فرمود و سپس هر یک را بر حسب همان خلقت هدایت فرمود. (طه /50)

18 خداوند کسی است که هر موجودی را در حد خاصی آفریده سپس بر همان اساس آن را هدایت نموده است(اعلی/3)

19 ما زمین و آسمانها را بازیچه نیافریدیم. (انبیاء /16)

20 آسمان و زمین را فقط براساس حق آفریدیم. (احقاف /3)

21 «ان الجنة تحت اقدام الأمهات» بهشت فرزندان در گرو پاکدامنی و طهارت نفس و تربیت مادران است. (پیامبر اکرم(ص))

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان