ماهان شبکه ایرانیان

پیام هایی درزمینه فرمایشات گوهربارحضرت علی(ع)

دوستی خاله خرسه در ادبیات قدیم ما ضرب المثل است و در ادبیات عامیانه جایگاهی ویژه دارد و حتی در کتاب های درسیِ دوره ا بتدایی برای آن فصلی باز شده است

بر زمینت می زند نادانِ دوست

دوستی خاله خرسه در ادبیات قدیم ما ضرب المثل است و در ادبیات عامیانه جایگاهی ویژه دارد و حتی در کتاب های درسیِ دوره ا بتدایی برای آن فصلی باز شده است. در سه قرن اخیر مطالبی وارد فرهنگ کشور شده که ما را از استفاده چنین گنجی محروم کرده است. یکی از این گزینه ها پرهیز از دوستی با نادانان است. حضرت علی(ع) چه زیبا می فرماید: «ای پسرم! از دوستی با نادان بپرهیز که او می خواهد به تو سود رساند پس زیان می رساند.»

تبهکار آسان می فروشد

بارها دیده و شنیده ایم معتادان به مواد افیونی چه آسان وسایل خانه خود را که حاصل سالیان سالِ دسترنج خود و اهل خانه است بس ارزان می فروشند تا به مواد افیونی دست یابند. آنان که با فساد خو گرفته اند و بسیار ارزان از همه چیز خود را برای رسیدن به فساد می گذراند. هر که با تبهکاران آشنا باشد به خوبی می داند ناامن ترین خانه ها برای دوستی، خانه پرده دران است. اینان چون پرده حیای خود را پاره کرده اند، در خیانت به دیگران سبکسار و بی مبالاتند. امام علی در این باره چنین هشدار داده است: «ای پسر! از دوستی با بدکار بپرهیز که او ترا به اندک چیزی می فروشد.»

واقعیت دروغ

بزرگترین آفت نفسانی بشر دروغگویی است و در قاموس موحّدان راستین دروغ دشمنی با خدا شمرده شده است. دروغگویان امنیت و آرامش دیگران را با دروغ سلب می کنند و پیوند محکم جامعه را که بر اساس راستی شکل گرفته است، سست می نمایند دروغ، سرابی است که تشنگان واقعیت را از این سو به آن سو می کشاند و سر انجام آنها را خسته و ناامید می سازد. دروغگو نه تنها باعث گمراهی دیگران می شود بلکه خویش را نیز در گرداب خود ساخته غرق می کند. امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) در این باره چنین فرموده است: «پسرم! از دوستی با دروغگو بپرهیز که او مانند سراب است: دور را برای تو نزدیک و نزدیک را دور می گرداند.»

مؤمن رتبه ها را می شناسد

آنان که اولویت ها را نمی شناسند، در کارهای خویش ناکام می شوند. مؤمن زیرک است وز یرک کسی است که بتواند در رخ به رخ شدن با حوادث و مشکلات، بهترین راه را انتخاب کند. اولویت گذاری در کارها حتی در عبادت نیز مورد توجه واقع شده است؛ مثلا اگر عمل مستحبی باعث ضرر گردد، باید از انجام آن خودداری کرد. امیرمؤمنان(ع) در حکمتی فرموده است: «اگر مستحبات به واجبات زیان رساند موجب نزدیکی به خداوند نمی شود»

تیری در تاریکی

آنان که زبان خویش را به مدد اندیشه مهار نکنند. همچون خار بر سر هر برزن و کویی می رویند و در پای مردم فرو می روند. زبان احمق آلت برنده ای است که بی محابا به حرکت در می آید و به دیگران زخمی گران می نشاند. از سوی دیگر، زبان ابزار کارآمد انسان های فهیم است، که از آن برای خشنودی خود و دیگران استفاده کرده، و باعث آگاهی و هدایت همگان می گردند. عاقل همیشه سنجیده می گوید و نادان تیر در تاریکی می پراکند. در این باره امیر کلام(ع) چنین فرموده است: «زبان خردمند در پشت دل اوست و دل احمق در پشت زبان او»

توشه آخرت

جهان، زنده است و حیاتی با شعور و حافظه ای ماندگار را از خالق هستی به ودیعه گرفته است و در این زندگی و شعور از درک و ضبط کمترین اثر و ذره ای باز نمی ماند. انسان جزیی از جهان زنده است و از این قاعده مستثنی نیست و هر اثر و عملی، هر قدر کوچک در چشم جهان به خوبی دیده می شود و از آن غفلت نمی گردد. کدامین هوشمندی در این توجه دقیق حاضر است اثری ناخوشایند و ماندگار بر لوح وجود بنگارد و از آن غافل شود. در این باره حضرت علی(ع) می فرمایند: «خوشا به حال کسی که برای روز حساب عمل کند.»

دنیا کفاف همگان

اگر همه دنیا در کف ما باشد تنها به قدر توان خویش می توانیم از آن استفاده کنیم. پس نباید همچون کودکان بر سر سفره هر آنچه گذاشته اند از خود بدانیم. سفره جهان کفاف همه ساکنان آن را می دهد بی آنکه لازم باشد کودکانه و حریصانه خود و دیگران را بیازاریم.

به فرمایش علی،(ع) «خوشا به حال کسی که به آنچه روزیش داده اند قانع باشد.»

در هر رضایتی مرتبتی افزون می گردد

جهان عالم عشق است و عالم عاشقی عالم حب و رضا است. هر که عاشق تر است رضایتش هم بیشتر است. در رضایت همه خوبیها نهفته است. رضایت هنر بقا و راز وسعت وجود است. هر که از دوست راضی تر است در محضر دوست، دوست داشتنی تر است. مرتبه رضایت مرتبه بزرگی وعظمت است. در هر جایگاهی مقام رضا، مقامی خاص است و هر بنده ای به میزان درک و اشتیاق خود وسعتی از مقام رضایت را می یابد و در آن حال، قرار می گیرد. هر که با آگاهی به اصل خویش، عمل به حساب و قنا عت به کفاف نماید، قرارش بیشتر می گردد و حضور اَمن یار و یاوری او را بیشتر می یابد و از خدا راضی می شود و در هر رضایتی مرتبتی دیگر افزون می گردد. از همین رو امام(ع) فرموده است: «خوشا به حال کسی که از خدا راضی و خشنود باشد.»

نمونه ای از ایمان علی

علی مظهر تام و تمام و کامل ایمان به وحی و خداوند سبحان است. ایمان به غیب، در تمام وجود علی(ع) موج می زد. علی(ع) برای یک چشم به هم زدن از دوست غافل نشد. یاران امام شاهدی بر این وصف حال هستند امام در ایمان به پیامبر(ص) می فرماید: اگر با شمشیرم بر بینی مؤمن زنم که با من دشمن شود دشمنی نخواهد نمود و اگر همه آنچه در دنیاست را بر سر منافق ریزم تا مرا دوست دارد نمی پذیرد و این از آن روست که قضا جاری گشت و بر زبان پیامبر(ص) می آمد که فرمود: «ای علی! مؤمن با تو دشمن نمی شود و منافق تو را دوست نمی دارد.» و این نمونه ای از ایمان او به پیامبر(ص) است.

در عمل خویش گرفتار شدن

هر چه آدمیان را از حرکت به سوی خدای جهانیان و تحول باز دارد، مطرود است و باید از آن پرهیز کرد؛ هر چند در ظاهر پسندیده آید. عُجب، خصلتی است که انسان به عمل خود می نگرد و در آن، در می ماند، در عالم جان هر که بماند مردار شود پس باید رفت و از سکون گریخت. عجب ما را به سکون می خواند از همین رو بر اساس کلام معصوم(ع) گناهی که تو را اندوهگین سازد نزد خداوند از حسنه ای که تو را به خودبینی دچار کند بهتر است

آدمی اگر گناهی بکند و پشیمان شود خود را برای جبران آنچه کرده است مهیا می کند ولی اگر از عمل خویش به خودبینی گرفتار شود انگیزه ای برای تعالی نخواهد داشت.

بزرگی آدمیان در همت آنان است

تفاوت آدمی با دیگر مخلوقات در توانایی و استعدادهای متفاوت و شدت و ضعف آن است؛ برای مثال قدرت شیر از قدرت انسان بیشتر است و سرعت حرکت یوزپلنگ از سرعت حرکت انسان و دیگر جانداران بیشتر می باشد. اما آنچه که انسان را انسان نموده و حیوان را حیوان نامیده است، شدت و ضعف توانایی ها و استعدادها است. تفاوت انسان و حیوان و دیگر مخلوقات خداوند تفاوت ماهوی است و این تفاوت ناشی از اختیار و خلاقیتی است که در انسان وجود دارد و در غیر او، وجود ندارد. به وسیله اختیار است که انسان می تواند چیزی را قصد بکند و با اختیار؛ آن را به دست آورد. علی(ع) فرموده اند: «ارزش مرد به اندازه همت اوست»

صداقت و جوانمردی

منصف کسی است که آنچه را بر خود نمی پسندد بر دیگران نیز نپسندد و آنچه را برای خود مطلوب می داند برای دیگران نیز مطلوب بداند. هر که چنین باشد، درباره دیگران به نیکی می اندیشد و عمل به نیکی می کند. جوانمرد کسی است که هم اهل انصاف باشد و هم خیراندیش و خیرخواه. آیا کسی که منصف و خیرخواه دیگران است و خیرخواهی برای دیگران را بیشتر از عمل برای خود می پسندد می تواند سخنی بجز راستی بر زبان آرد؟! هر که انصافش بیشتر است صداقتش بیشتر و هر که صادق تر است جوانمردتر است. مولی علی(ع) می فرماید: راستیِ [مرد [به اندازه جوانمردی او است.

شجاعان ننگ نمی پذیرند

شجاعان از همآورد هراسی به خود راه نمی دهند و دلاورانه در میادین مختلفِ نبردهای زندگی وارد می شوند و از شکست ترسی ند ارند. هر کس هراس و ترس را از خود دور کند، در مبارزه با مشکلات و مصائب موفق خواهد بود. آنانکه دلیری را زیب وجود خویش ساخته و از رو در رویی حوادث نمی گریزند، هرگز راضی نمی شوند که بدنام شوند و ننگی را بپذیرند در کلام معصوم(ع) آمده است: «شجاعترین مردم کسی است که بر نفس خویش امیر باشد.» و هر که بر نفس خویش امیر گردد، کار زشت را بر خود، ننگ می شمرد. در کلام امیر(ع) سخن نیز آمده است: «شجاعتِ [مرد] به اندازه پرهیز از کار زشت و ناشایست است.

غیرت مانع دزدی شهوت

دزدی در تمامی مکاتب امری مذموم است. بدترین دزدی ها دست درازی به جان اشخاص است. جان اشخاص حرمتی به اندازه جان همه انسان ها دارد و بدترین دزدی به جان اشخاص نیز این است که آدمی از کسی که او را امین می شمارد و اعتماد می کند دزدی کند کسی که دل ناپاک نسبت به اشخاص داشته باشد عفت ندارد یعنی اینکه قصد سوء به جان و بالاتر از جان شخص یعنی آبروی او نموده است. کدامین دزدی به شناعت بی غیرتی می رسد؟! از هیمن رو در کلام مولی آمده است: «ارزش فرد به قدر پاکدامنی اوست و «پاکدامنی به اندازه غیرت»

دوراندیشی مقدمه پیروزی

سطحی نگری از آفات مهم بشر است. با مطالعه امت ها و ملت ها و احوال اشخاص معلوم می شود دوراندیشان باقی مانده اند و آنانکه تنها به ظاهرِ زندگی دلخوش بودند گرفتار شده و در برابر حوادث از پای در آمده اند. بلبلان نغمه خوان و خوش الحان بهاری که فکر زمستان سرد نیستند، از دست می روند. اما پرستوهای پُر تلاش و مهاجر هر سال با دوراندیشی سرزمین های سرد را با مهاجرت، در می نوردند و دوباره در بهاری دیگر به لانه خویش باز می گردند. امیر سخن، علی(ع) نیز لازمه پیروزی را احتیاط و دوراندیشی دانسته اند.

انسانم چونکه می اندیشم

هر که نمی اندیشد از بزرگترین نعمت خداوند محروم است. تفکر و اندیشه، هر روز نَعمات به ودیعه گذاشته خداوند را از نهانخانه خلقت به در آورده، به ما ارزانی می دارد و به شگفتی انسان می افزاید.

تمایز انسان از دیگر مخلوقات در این است که انسان آینده را می شناسد و آن را درک می کند ولی دیگر مخلوقات خداوند در عالم مادی از این توان بی بهره اند و کارهایشان ریشه در غریزه آن ها دارد. مولی علی(ع) فرموده اند: «دوراندیشی در به کار انداختن اندیشه است.»

نظر صائب

هر پدیده ای وقت زایشی دارد و اگر آن وقت نرسد زاده نمی شود. میوه ها، فصل رسیدن دارند و تا زمان آنها نرسد بارور نمی شوند میوه وجود انسان اندیشه است پس باید: «اندیشه را در حصن اسرار نگه داشت.

ثمره پارسایی

حضرت علی(ع) فرمودند! «پارسایی و پرهیزکاری سبب بی رغبتی به دنیا می گردد.»

چون آدمی لگامِ اسبِ سرکش نفس خویش را در اختیار گیرد و او را به قناعت و ریاضت وادارد و از کج روی ها بپرهیزد و بر این کار مداومت ورزد، میوه آن را خواهد چید و طعم شیرین آن را خواهد چشید.

نردبان تجربه

حضرت علی(ع) فرمودند: «به ثمر رسیدن کار؛ به شکل مطلوب در گِرو آزمایش است.»

خالق هستی تقدیر کرده است که راز بسیاری از امور دنیا در سایه آزمایش و بوته تجربه فاش گردد. پس برای نیل به هدف باید دست در گریبان تجربه آویخت و با این نردبان بر بلندای هستی دست یافت. آن که در امور خویش راه تجربه و آزمایش پیش بگیرد، راه ها را میان بر خواهد پیمود، و آن که آزمایش را پیشه نسازد، در راه های طویل و بی راهه های بسیار گرفتار خواهد آمد.

ثمره شناخت

حضرت علی(ع) فرمودند: به ثمر رسیدن کارها، به شکل مطلوب در گرو آگاه بودن به شرائط آن ها است.

اگر شناختی در مسیر شدن، در بین نباشد انسان راه به جایی نخواهد برد. پروردگار هستی انبیا را برانگیخت تا به انسان راه بنمایانند، چه، اصل خلقت چنین حکم می کند که برای رسیدن به کمالات راهنمایی ره یافته در پیش رو باشد.

تربیت مستعد

حضرت علی(ع) می فرمایند: «تحصیل دانش در گرو زیرکی و هوشیاری است.»

سعدی(علیه الرحمه) گوید: «استعدادِ بی تربیت دریغ است و تربیتِ نامستعد ضایع.»

چو کنعان را طبیعت بی هنر بود پیمبر زادگی قدرش نیفزود

آن کس که در طلب آب رود اگر سبویی به همراه برد توان برگرفتن از آب دارد وگرنه تهی دست باز آید اگر چه دریایی از آب در پیش رو باشد. سرنوشت طالب علم نیز چنین است که هرگاه جوهر هوش و فهم در او به ودیعه باشد چون به آب رسد سبوی خویش را پر کند و آن را که بهره ای از زیرکی و کیاست نیست پوچی و تهی دستی نصیب آید.

لباس زیرکی

حضرت علی(ع) فرمودند: «فهم مسائل در گرو تیزبینی و زیرکی است».

در وجود آدمی نیرویی درک کنننده به ودیعه نهاده شده که هرگاه با تیزبینی هم جوار گردد و لباس زیرکی بر تن کند، راه غلبه بر فهم مسائل پیرامون خود را دارا می گردد و در پهنه هستی با نردبان کمال، راه صعود را می پیماید. پس برای صعود بر بلندای درک و فهم و فرو نیفتادن در دره های عمیق جهالت، راهی جز تمسک بر پایه های استوار تیزبینی و زیرکی نیست.

بینایی دل

حضرت علی(ع) فرموده اند: «زیرکی و تیزبینی در گرو بینایی و یقین است».

زیرک در دین آن است که در منزلگه فانی دنیا همه همت خویش را در رسیدن به کمال و رستگاری آخرت صرف نماید. زیرکی و تیزبینی ثمره درخت بینایی است و مراد از بینایی، نه بینایی ظاهر، که بینایی دل است.

تدبیر امور

حضرت علی(ع) می فرمایند: تدبیر امور در گرو نظر است و نظر و عقیده با تفکر به دست می آید.»

چینش معقول و مطلوب امور و کارها، به طوری که پایانی خوش در پی داشته باشد، در گرو نظر و رای مناسب است و با نظر صائب می توان به چشم اندازی روشن از آینده دست یافت و در پی آن، برای انجام دادن کار برنامه ریزی کرد. پس در کارها ابتدا باید اندیشید و صاحب نظر شد تا به نتیجه ای رضایت بخش دست یافت.

محک تجربه

حضرت علی(ع) می فرمایند: «چیره گشتن و پیروزی در گرو دوراندیشی است و دور اندیشی و آینده نگری با تجربه به دست می آید.»

در مَثَل، برخاستن دود از کُندِه را نشان اهمیت تجربه دانسته اند و در شعر، محک تجربه را ترازوی شناخت درستی و نادرستی اعمال.

پس تجربه، گوهر گران سنگی است که در پرتو آن، قلل مرتفع، فتح؛ کارهای سخت، آسان و در جنگ ها پیروزی حاصل می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان