(معجم الفبایی موضوعات حج در نهج البلاغه)
خانه امن
* «بَیْتِهِ الْحَرَامِ... جَعَلَهُ... لِلْعَائِذِینَ حَرَماً». (خطبه 1)
«خداوند سبحان، کعبه را خانه امن و امان برای پناهندگان قرار داد.»
به فرمایش حضرت، خانه کعبه، پناهی امن برای پناه جویان است؛ پناه گاهی امن برای:
ـ دنیای مشوش و سرگردان از فساد و تباهی.
ـ جوامع شکست خورده و ظلم زده.
ـ انسان های تشنه عدالت و امنیت.
ـ مردم گرسنه و مظلوم.
ـ خانواده های از هم گسیخته.
ـ گناه کاران طالب عفو و رحمت.
ـ مجرمان و توبه کنندگان.
ـ و ...
ـ و حتی برای گیاهان و حیوانات.
* «بَیْتِهِ الْحَرَامِ... یَأْلَهُونَ إِلَیْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ». (خطبه 1)
«خانه محترم خدا که... مردم همانند کبوتران به آن پناه می برند.»
کعبه پناهی امن برای مردمان است که به سان کبوتران بی پناه و بی آشیان، بدان روی می آورند، به همان آرامش، به همان سکوت.
خدمت به حجّاج
«فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ... وَ لا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِکَ بِهَا». (نامه 67)
«پس برای مردم حج را بپادار... و هیچ نیازمندی را از دیدار خود محروم مگردان.»
دعوت به حج
«...حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرَامِ... وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَیْهِ دَعْوَتَهُ». (خطبه1)
«خداوند در میان انسان ها، شنوندگانی را برگزید که دعوت او را برای حج اجابت نمایند.»
حاجیانِ خانه خدا، دعوت شدگان بیت اللّه هستند. پول و مال و منال و رابطه و... نمی تواند باعث این سعادت شود.
دیدار کعبه
«بَیْتِهِ الْحَرَامِ... یَرِدُونَهُ وُرُودَ الاْءَنْعَامِ». (خطبه 1)
«خانه محترم خدا... که مردم چونان تشنگان به سوی آن روی می آورند.»
حاجیان عاشق، برای دیدار خانه حق، این چنین با شوق و ولع به سوی آن هجوم می آورند.
هر زمانی صد بصر می بایدت |
هر بصر را صد نظر می بایدت |
تا به هر چشمی نگاهی می کنی |
صد تماشای الهی می کنی |
دیدار عاشقانه کعبه
«فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ... تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الاْءَفْئِدَةِ». (خطبه 192)
«پس آن را خانه محترم خویش ساخت که... انسان ها به سوی آن با عشق قلب و میوه دل ها روی می آورند.»
رحمت الهی در حج
«... جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ». (خطبه 192)
«خداوند حج را سبب و وسیله ای برای رحمت خویش قرار داد.»
از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: روزی شخصی به محضر پدرم وارد شد و گفت: شما خاندان رحمتید که خداوند این ویژگی را به شما عطا فرموده است.
فرمود: آری، ما چنینیم و خدا را بر این نعمت سپاس می نهیم.
و در بیان حضرت امیر مؤمنان در این خطبه، از جمله طرق کسب رحمت الهی، انجام فریضه حج است.
رفع نیاز مسکن حجاج
«... وَ مُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلاّ یَأْخُذُوا مِنْ سَاکِنٍ أَجْراً». (نامه 67)
«و به مردم مکه فرمان ده تا از هیچ زائری در ایام حج اجرت مسکن نگیرند.»
در این نامه حضرت به فرماندار مکه دستور رسیدگی به امور حج و رفع نیاز فرهنگی و رفاهی حجاج، از جمله رفع نیاز مسکن آنان را صادر می کنند که در آن صریحاً اهل مکه را موظف می نمایند که با تأمین رایگان مسکن حجاج، آنان را با رویی گشاده بپذیرند که درنتیجه، این فریضه الهی، با تقویت بیشتر و شکوهی فراتر برگزار گردد.
روش طواف
«... یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلاً یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ». (خطبه 192)
«عاشقان بیت اللّه ... شانه های خود را با فروتنی (در سعی و طواف) می جنبانند و گرداگرد کعبه تهلیل (لا اِلهَ اِلاّ اللّه ) بر زبان جاری می سازند.»
دستور حضرت در این خطبه، طواف کعبه با حالتی خاضعانه و فروتنانه است؛ به طوری که حج گزار روحیه ای ذلیلانه در برابر عظمت حضرت باری تعالی داشته باشد و در هنگام طواف نیز ذکر الهی و از جمله ذکر «لا اِلهَ اِلاّ اللّه » و شعار توحید را بر زبان جاری سازد.
ره آورد سفر حج
رجوع شود به «آثار حج»
زیارت خانه خدا
«وَ کَتَبَ (سبحانه) عَلَیْکُمْ وِفَادَتَهُ». (خطبه 1)
«و خداوند سبحان بر همه شما مقرّر داشت که به زیارت بیت اللّه الحرام بروید.»
و نیز از آن حضرت نقل شده که:
«الْحَاجُّ وَ الْمُعْتَمِرُ وَفْدُ اللَّهِ وَ حَقٌّ عَلَی اللّه ِ تَعالی أَنْ یُکْرِمَ وَفْدَهُ وَ یُحِبُّوهُ بِالْمَغْفِرَةِ»؛ «حج و عمره گزار میهمان خداوندند و بر خداوند است که میهمانش را گرامی بدارد و از او با غفران خویش پذیرایی نماید.»(بحارالانوار، ج9، ص8)
زیورهای کعبه
«... وَ کَانَ حَلْیُ الْکَعْبَةِ فِیهَا یَوْمَئِذٍ فَتَرَکَهُ اللَّهُ عَلَی حَالِهِ... فَأَقِرَّهُ حَیْثُ أَقَرَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ». (حکمت 270)
«و اما زیورهای کعبه، اموالی بودند که خداوند آن را به حال خود گذاشت، تو نیز آن را به حال خود واگذار، همان طور که خدا و پیامبرش آن را به حال خود واگذاردند.»
حضرت بیان فوق را زمانی ایراد فرمودند که از وی در مورد مصرف زیورهای کعبه توسط خلیفه دوم سؤال شد و ایشان در پاسخ آن را جایز ندانستند و او (خلیفه) نیز از مصرف آن ها منصرف شد و زیورهای کعبه را به حال خود گذاشت.
سنگ های کعبه
«أَحْجَارٍ لا تَضُرُّ وَ لا تَنْفَعُ وَ لا تُبْصِرُ وَ لا تَسْمَعُ». (خطبه 192)
«سنگ های کعبه، که نه زیان می رسانندونه نفعی دارند، نه می بینند ونه می شنوند.»
حضرت در ادامه خطبه می فرمایند: خداوند همین سنگ ها را با این خصوصیات، در شکل بیت اللّه الحرام، وسیله امتحان آدمیان ساخت.
مرکلوخ کعبه را چون قبله کرد |
خاک مردان باش ای جان در نبرد |
کعبه مردان نه از آب و گِل است |
طالب دل شو که بیت اللّه دل است |
مولوی
* «وَ لَوْ کَانَ... الاْءَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِیَاءٍ لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ». (خطبه 192)
«و اگر... سنگ های کعبه از زمرد سبز و یاقوت سرخ و دارای نور و روشنایی بودند، دل ها دیرتر به شک و تردید می رسیدند و تلاش شیطان بر قلب ها کمتر اثر می گذاشت.»
بیان حضرت در این است که سادگی خانه کعبه، آلایه های ظاهرپذیری و بندگی پوچ را از بین می برد، چه بسا که شکوه و عظمت ظاهری کعبه مانند قصر پادشاهان، آنان را به عبادتی بی محتوا سوق دهد؛ چرا که توجه به قدرت های طاغوتی و قصرهای رفیع زورمداران، یک اقدام شیطانی و یک وسوسه اهریمنی و یک رویکرد شیطانی است. و عبادت خداوند نه برای شکوه خانه اش، که برای عظمت و جلال خود اوست. و این وسیله امتحانی می بایست این چنین سخت باشد تا آزمون بندگان به درستی صورت پذیرد.
سود بندگی در حج
«وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ... یُحْرِزُونَ الاْءَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حج بیت الحرام... سودهای فراوان در این تجارتگاه عبادت و بندگی خداوند به دست می آورند.»
سیاست در حج
«فَإِنَّ عَیْنِی بِالْمَغْرِبِ کَتَبَ إِلَیَّ یُعْلِمُنِی أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَی الْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ الْعُمْیِ الْقُلُوبِ... فَأَقِمْ عَلَی مَا فِی یَدَیْکَ قِیَامَ الْحَازِمِ الصَّلِیبِ». (نامه 33)
«خبرگزاری من در مغرب (شام) به من خبر داده است که گروهی کوردل و... از اهل شام (مأموران معاویه) به سوی مراسم حج (به قصد توطئه) گسیل شده اند... پس در اداره امور خود هوشیار و سرسخت، استوار (و مراقب) باش.»
بیان حضرت در این است که نسبت به توطئه دشمنان اسلام، حتی در ایام عبادت حج نباید بی تفاوت بود و از آن جا که خود این مراقبت دشمنان، یک امر سیاسی جدی است، ورود سیاست در امر حج و مراقبت و افشای توطئه سیاسی دشمنان اسلام مورد تأکید آن امام همام است.
امام خمینی قدس سره می فرمایند:
«اهمیت بعد سیاسی حج کمتر از بعد عبادی آن نیست، بعد سیاسی علاوه بر سیاستش، خودش عبادت است.»(فصلنامه «میقات حج»)
شرایط قربانی
«وَ مِنْ تَمَامِ الاْءُضْحِیَّةِ اسْتِشْرَافُ أُذُنِهَا وَ سَلامَةُ عَیْنِهَا». (خطبه 53)
«کمال قربانی در این است که گوش و چشم آن سالم باشد.»
حضرت در این خطبه به چند شرط از شرایط قربانی اشاره می کند و آن ها عبارتند از این که: در سن خاصی باشد، سالم باشد، پیر نباشد، ناقص العضو نباشد، چشمش سفید نشده باشد، کوری یا لنگی نداشته باشد، دم بریده، گوش بریده، شاخ شکسته از داخل نباشد، لاغر نباشد، خصیّ نباشد، بیضه آن کوبیده نباشد، در اصل خلقت بی دم و نر آن بی بیضه نباشد.
شست وشوی گناهان در حج و عمره
«وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ... یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ». (خطبه 110)
«حج و عمره بیت اللّه الحرام... شست وشو دهنده گناهان هستند.»
و نیز از امام صادق علیه السلام است که فرمودند: «مِنَ الْحُجّاجِ... صِنْفٌ یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَةِ یَوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»؛ «از حاجیان گروهی هستند که در بازگشت... از گناه خارج می شوند؛ مانند زمان تولد از مادرشان (پاک می گردند) ». (کافی، ج4، ص253).
بیا ای دل خدا را جستجو کن |
گل توحید را برگیر و بو کن |
گناهان تمام عمر خود را |
بیا با آب زمزم شست وشو کن |
ده پیری
شیطان و حج
«وَ لَوْ کَانَ... الاْءَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ... لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَی مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ». (خطبه 192)
«اگر (ساختمان کعبه ساده نبود)... تلاش شیطان بر قلب ها کمتر اثر می گذاشت و وسوسه های پنهانی او در مردم کارگر نبود.»
شیطان همواره سعی در تشکیک در قلوب اهل ایمان دارد، از آن جا که خانه خدا نیز برای امتحان و آزمایش بندگان بنا شده است، این وسیله امتحان می بایست هرچه ممکن است مؤثر و فعالیت شیطان در اطراف خانه توحید بیش از سایر نقاط باشد، تا آنان که ایمانشان ضعیف و دنباله رو شیطان هستند و خدا را فراموش می کنند، از اهل ایمان راستین جدا گردند. اما در این حرم امن، چنان روح توحید حاکم می گردد و لطف و رحمت خداوند چنان تبلور می یابد که شیطان را عاجز می کند.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ روزی شیطان کوچک تر و خردتر و زبون تر و خشمگین تر از روز عرفه دیده نشده است و این نیست مگر به این جهت که مهربانی و گذشت و آمرزش خدا گناهان بزرگ را مورد عفو و غفران قرار می دهد.
طواف
«... یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلاً یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ». (خطبه 192)
«عاشقان بیت اللّه الحرام،... شانه های خود را باخضوع و فروتنی (در سعی و طواف) می جنبانند وگرداگرد کعبه تهلیل (لا اِلهَ اِلاّ اللّه ) را بر زبان جاری می سازند.»
امام خمینی رحمه الله : «در طواف حرم خدا که نشانه عشق به حق است، دل را از دیگران تهی کنید، دقت کنید به معانی.» (فصلنامه «میقات حج»، ش 3)
عاشقان اول طواف کعبه جان کرده اند |
پس طواف کعبه تن فرض فرمان دیده اند |
پیش کعبه گشته چون باران زمین بوس از نیاز |
و آسمان را در طوافش هفت دوران دیده اند |
خاقانی
طواف فرشتگان
«وَ اخْتَارَ... تَشَبَّهُوا بِمَلائِکَتِهِ الْمُطِیفِینَ بِعَرْشِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حج بیت الحرام... همانند فرشتگانی می شوند که بر گرد عرش الهی طواف می کنند.»
عبادت در حج
«... یُحْرِزُونَ الاْءَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حج بیت الحرام... سودهای فراوان در این تجارت گاه عبادت الهی به دست می آورند.»
سراسر اعمال حج عبادت است، نیت اجرای مناسک حج توسط حجاج انجام عبادت خداوند است، و به فرمایش حضرت، در این بازار، هرچه سود است که سودهای کلانی هم هست، از جهت عبادت اوست. و حج معامله ای است با خداوند، که سودهای سرشار این بازار تنها با عبادت به دست می آید.
علت انتخاب سرزمین خشک مکه برای خانه خدا
«وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَیْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ... لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلاءِ...». (خطبه 192)
«و اگر خداوند، بیت اللّه الحرام و مکان های مراسم حج را در میان باغ ها و نهرها و سرزمین های سبز و هموار و پردرخت و میوه و مناطق آباد قرار می داد، به همان اندازه پاداش آن سبک تر بود، بر حسب این که آزمایش و امتحان آن ساده تر بود.»
قرآن از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید: رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ؛ «پروردگارا ! من بعضی از فرزندانم را (اسماعیل و آنان که از او به هم خواهند رسید) در وادی و دره ای بی کشت و زرع (در اثر بی آبی) نزد خانه محترم تو، سکونت دادم. پروردگارا ! تا نماز بپا دارند. پس دل های پاره ای از مردم را به سوی آن مایل بگردان (برای حج) و ایشان را از انواع میوه ها روزی ده شاید که تو را شاکر باشند.» (ابراهیم: 37)
علت ساده بودن بنای کعبه
«وَ لَوْ کَانَ الاْءِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا وَ الاْءَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِیَاءٍ لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ».(خطبه 192)
«و اگر پایه ها و بنیان کعبه و سنگ هایی که در ساختمان آن به کار رفته است، از زمرّد سبز و یاقوت سرخ و دارای نور و روشنایی بود، دل ها دیرتر به شک و تردید می رسیدند و تلاش شیطان بر قلب ها کمتر اثر می گذاشت.»
علوم دینی در حج
«فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ... فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِیَ وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ وَ ذَاکِرِ الْعَالِمَ». (نامه 67)
«پس در حج، فتواها را به پرسش کنندگان ابلاغ کن و ناآگاهان را آموزش بده و با دانشمندان به گفتگو بپرداز.»
تعلیم و تعلّم زمان و مکان خاص ندارد، اولیای الهی حتّی در صحنه جنگ، این مهم را به شیعیان خود آموخته اند. در این فرمایش علی علیه السلام ترویج و توجه به آموزش علوم دینی در حج را طی نامه ای به فرماندار منصوب خود در مکه فرمان می دهند.
حضرت امام خمینی رحمه الله در توصیه ای به علما می فرمایند:
«به روحانیون محترم عرض می کنم که علاوه بر آن که مسائل را به طور وضوح که همه کس بفهمد، در جلسات متعدد به گروه خود یاد دهید، در وقت اعمال آنان نیز مواظب آن ها باشید وآن ها را هدایت فرمایید.» (فصلنامه میقات حج، ش32)
عمره
«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتِمَارُهُ».(خطبه 110)
«بهترین وسیله تقرّب به خداوند سبحان (ده چیز، از جمله)... حج و عمره بیت اللّه الحرام است.»
در این خطبه که به خطبه دیباج نیز مشهور است، حضرت در کنار حج، عمره را نیز بهترین وسیله توسل به خداوند متعال برمی شمارند.
عمره، شست وشو دهنده گناهان
«وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ... یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ». (خطبه 110)
«حج و عمره بیت الحرام... شست و شو دهنده گناهان هستند.»
عمره کردی، عمر باقی یافتی |
صاف گشتی بر صفا بشتافتی |
مولوی
عمره، نابود کننده فقر
«حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ». (خطبه 110)
«حج و عمره بیت اللّه الحرام نابود کننده فقر هستند.»
در این بیان حضرت، در کنار حج، عمره نیز می تواند رونق بخش امور اقتصادی و نابود کننده فقر مسلمانان و جوامع اسلامی باشد که این مهم در اثر اطلاع مسلمین از حال یکدیگر ویا در اثر تجارت ودر نتیجه افزایش تولید و در اثر توزیع ثروت به دست می آید.
غار حِرا
وَ لَقَدْ کَانَ (رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله ) یُجَاوِرُ فِی کُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لا یَرَاهُ غَیْرِی».(خطبه 192)
«همانا پیامبر صلی الله علیه و آله چند ماه از سال را در غار حِرا می گذراند، تنها من او را مشاهده می کردم و جز من کسی او را نمی دید.»
بیان حضرت در این خطبه، دلبستگی و وابستگی ایشان به پیامبر صلی الله علیه و آله و تربیت او در دامان آن حضرت است. هرچند که اشاره ایشان به حرا و غار حرا که محل اعتکاف حضرت رسول صلی الله علیه و آله بوده است به جهت شرح اوصاف این مهبط وحی نبوده، لیکن این بیان حضرت می رساند که امیر مؤمنان علیه السلام در دوران جوانی به همراه پیامبر عظیم الشأن به غار حرا می رفته است که این نشان از عظمت مولا و اوج نزدیکی او به رسول گرامی اسلام است که راه در خلوتگه آن عزیز داشته است.
فلسفه احرام
«...قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ». (خطبه 192)
«روی آوردندگان به سوی بیت اللّه الحرام... لباس های خود را (که نشانه شخصیت هرفرد است) در آورند و پشت سر اندازند.»
یک یک اعمال و مناسک حج، دارای رموز و اسراری است و در این میان احرام آغاز راه است و از فلسفه های پوشیدن لباس احرام، جدا شدن از لباس هایی است که انسان ها را از یکدیگر جدا می سازند، لباس هایی که بعضاً هرکدام نشان از قوم، کشور، نژاد، شخصیت،ثروت،مقام وموقعیت هر فرد دارد. در احرام، حج گزاربه دور از منیّت های دنیوی، هم رنگ و هم لباس با دیگر انسان ها، راه خدا و خدایی شدن را برمی گزیند.
قبله مردم
«بَیْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلاْءَنَامِ». (خطبه 1)
«همانا کعبه خانه ای است که خداوند آن را قبله گاه انسان ها قرار داد.»
بیش از یک میلیارد مسلمان جهان در هر نقطه عالم، با هر رنگ و نژاد و یا قومیت و زبان و در هر پست و مقام و با هر مقدار مال و منال، یک هدف دارند، یک قبله می شناسند و تنها به یک سمت نماز می گزارند، و آن نقطه ای است که خداوند آن را تعیین کرده و تمامی انسان ها را به سوی آن خوانده است.
قدمت کعبه
«أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الاْءَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ علیه السلام ... بِأَحْجَارٍ... فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ».(خطبه 192)
«همانا خداوند سبحان آزمایش کرد انسان ها را از آدم علیه السلام ... با سنگ هایی... که آن را خانه محترم خود قرار داد.»
در این خطبه، بنای کعبه و قدمت آن قبل از حضرت آدم علیه السلام و فرزندانش بیان گردیده است. قرآن می فرماید: إنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکَاً وَ هُدَیً لِلْعالَمِینَ ؛ «اولین خانه ای که برای انسان ها نهاده شد همان خانه ای است که در مکه است. خانه ای مبارک و فرخنده که مایه هدایت برای جهانیان است.» (آل عمران: 96)
قدمت کعبه و حج
«فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ... ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ7 وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ».(خطبه 192)
«سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوی کعبه بازگردند.»
فرشتگان پس از حج آدم علیه السلام به استقبالش آمده، عرض کردند: «یا آدَم بَرِّ حَجّکَ، طِفْ، فَقَدْ طِفْنا بِأَلْفَیْ عامٍ»؛ «ای آدم، نیک و پذیرفته باد حج تو، طواف کن که ما نیز دو هزار سال پیش از تو طواف کردیم». (فصلنامه «میقات حج»، ش 25، ص12)
قربانی
«وَ مِنْ تَمَامِ الاْءُضْحِیَّةِ اسْتِشْرَافُ أُذُنِهَا وَ سَلامَةُ عَیْنِهَا». (خطبه 53)
«از نشانه های کمال قربانی آن است که گوشش صاف و بلند و چشمش سالم باشد.»
حضرت در این خطبه به بیان احکام قربانی و شرایط آن پرداخته اند. قربانی از ماده «قرب» به معنای نزدیکی به خداوند است. حج گزارِ خانه توحید با انجام این فریضه، امیال حیوانی خود را قربانی می کند.
و نیز آن حضرت می فرمایند: «اَلصَّلاةُ قُرْبانُ کُلُّ تَقِیٍ»؛ «نماز قربانی و موجب نزدیکی هر انسان با تقوا به خداوند است.» (حکمت 136)
کعبه، پناهگاه بی پناهان
«جَعَلَهُ (سُبْحَانَهُ)... لِلْعَائِذِینَ حَرَماً». (خطبه 1)
«خداوند (سبحان)... کعبه را خانه امن برای پناهندگان قرار داد.»
در میان علمای شیعه حکمی است که در آن اتفاق نظر وجود دارد و آن این است که چنانچه مجرمی، به حرم پناهنده شود، در داخل حرم نمی توان او را قصاص کرد و یا بر او حد جاری ساخت. او در امان است، مگر این که از لحاظ غذا و آب در مضیقه و سختی قرار گیرد و ناگزیر شده، از حرم خارج گردد». قرآن می فرماید: وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً ؛ «هرکس وارد آن جا(حرم) شود، در امنیت است.» (فصلنامه «میقات حج»، ش8، ص44)
کعبه، حق واجب دارد
«... فَرَضَ حَقَّهُ». (خطبه 1)
« (خداوند سبحان)... ادای حق کعبه را واجب گردانید.»
کعبه، این خانه محترم خداوند، به فرمایش حضرت، بر مردمان حق واجبی دارد که باید ادا شود. و حق آن، احترام کردن، حفظ حرمت، روی آوردن به آن، طواف و حج با شکوه است.
کعبه، در سرزمین بد آب و هوا
«بَیْتَهُ الْحَرَامَ... ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الاْءَرْضِ حَجَراً». (خطبه 192)
«خانه محترم خداوند که آن را در سنگلاخ ترین مکان ها و بی گیاه ترین زمین ها و تنگ ترین درّه ها و میان کوه های خشن و سنگریزه های فراوان و چشمه های کم آب و آبادی های از هم دور، قرار داد.»
امیرمؤمنان علیه السلام راز قرار گرفتن کعبه در این سرزمین خشک و کم آب و علف را وجود سختی های سفر و وسیله ای قوی تر برای آزمایش و امتحان بندگان برمی شمارند.
کعبه، عَلَم و نشانه اسلام
«جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی لِـلاْءِسْلامِ عَلَماً». (خطبه 1)
«خداوند سبحان، کعبه را برای اسلام، نشانه گویا قرار داد.»
خداوند، کعبه را نشانه و پرچم اسلام قرار داد؛ پرچمی که همواره می بایست برافراشته بماند و درفش هر مکتب و هر ملت هرچه مستحکم تر باشد، نشان از استحکام و برقراری صاحب آن عَلَم دارد و کعبه باشکوه ترین پرچم در جهان است.
کعبه، مایه قدرت حکومت اسلامی
«وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ... فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا». (نامه 47)
«خدارا، خدارا درباره کعبه... که اگر ترک شودوخلوت گردد، مهلت داده نمی شوید.»
از مهم ترین رموز و آثار کعبه، نقش آن در استحکام و اقتدار اسلام و حکومت اسلامی است و در اهمیت آن همین بس که حضرت این بیان را در بستر شهادت به حسنین علیهماالسلام و در وصیت خود ایراد فرمودند.
کعبه، مرکز اجتماع انسان ها
فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ... فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ». (خطبه 192)
«پس خداوند کعبه را مرکز اجتماع... سر منزل و مقصود سفرها گردانید.»
حضرت آیت اللّه خامنه ای ـ مدّ ظلّه العالی ـ : «حج یک مرکز اجتماع است؛ چرا که خداوند متعال می توانست برای زیارت خانه خدا تمام دوره سال را بگذارد. اگر فقط رفتن و دور خانه خدا طواف کردن و حال و توجه پیدا کردن بود، چه لزومی داشت که همه مردم دنیا موظف باشند که در یک روز و در یک مقطع زمانی و در روزهای مشخصی خانه خدا را زیارت کنند.» (فصلنامه «میقات حج»، ش 4)
کعبه، مظهر عبودیت و تواضع بندگان
بَیْتِهِ الْحَرَامِ... جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ». (خطبه 1)
«کعبه، این قبله مسلمانان جهان، در تمام لحظات سال، شاهد سجود و خضوع بندگان در برابر عظمت و عزت خالق بی همتای عالم است.»
کعبه محور طواف حج گزارانی است که همه ساله شکوه بندگی و اطاعت محض را در برابر تنها شایسته بندگی، به نمایش می گذارند.
کعبه، وسیله امتحان آدمیان
«أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الاْءَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ علیه السلام إِلَی اْلآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ... فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ». (خطبه 192)
«همانا خداوند سبحان، انسان های پیشین از آدم علیه السلام تا آیندگان این جهان را... به وسیله بیت اللّه الحرام آزمایش کرد.»
پس، بنای کار بر آزمایش انسان ها بوده است؛ آزمایشی سخت و دشوار.
در حدیث آمده است:
«وَ هَذا بَیتٌ استَعْبَدَ اللّه ُ بِهِ خَلقَه لِیَختَبِرَ طاعَتهُم فی اِتیانِهِ، فَحَثّهُمْ عَلی تَعْظیمِهِ وَ زِیارَتِه»؛
«این خانه ای که خلق را از رهگذران به عبادت فراخواند تا طاعت آنان را در آمدن به سوی آن بیازماید، لذا آنان را به بزرگداشت این خانه واداشته است.» (بحار، ج99، ص29).
کعبه، وعدگاه آمرزش الهی
«بَیْتِهِ الْحَرَامِ... یَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حج بیت اللّه الحرام... به سوی وعدگاه آمرزش الهی می شتابند.»
لباس احرام
«...قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ». (خطبه 192)
«عاشقان بیت اللّه ... (هنگام احرام) لباس های خود را که نشانه شخصیت هر فرد است در آوردند و پشت سراندازند.»
حاجی در میقات، بابیرون کردن لباس های شخصیتی خود، لباس احرام را که عبارت از دو تکه پارچه ساده و ندوخته است، بر تن می کند و با گفتن لبیک، مُحرم می گردد.
مراقبت بیگانگان در مراسم حج
«فَإِنَّ عَیْنِی بِالْمَغْرِبِ کَتَبَ إِلَیَّ یُعْلِمُنِی أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَی الْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ الْعُمْیِ الْقُلُوبِ... فَأَقِمْ عَلَی مَا فِی یَدَیْکَ قِیَامَ الْحَازِمِ الصَّلِیب». (نامه 33)
«مأمور و گزارشگر من خبر داده است که گروهی از کوردلان و... از اهل شام (به قصد توطئه) به سوی مراسم حج در مکه روی آورده اند... پس در اداره امور خود هشیار و سرسخت و استوار (مراقب) باش.»
همواره در طول تاریخ اسلام، این مکتب آسمانی مورد تاخت و تاز دشمنان بوده است. از همان آغاز که اسلام پدید آمده، دشمنان سرسخت آن نیز ظاهر شدند و در برابر آن صف آرایی کردند. آنان هر فرصتی را برای ضربه زدن به این دین حنیف از دست نمی دهند. و در این میان هر ارزشی که در اسلام مهم تر باشد بیشتر مورد هجوم قرار می گیرد. و از آن جمله است کعبه و حج و این مراسم عظیم عبادی ـ سیاسی.
و بر مسلمانان است که مراقب فعالیت دشمنان در این اجتماع پرشکوه باشند.
حضرت امیر مؤمنان علیه السلام نیز دقیقاً به این امر مهم توجه داده و والی مکه را از توطئه بیگانگان و جاسوسان معاویه هشیار و دستور مراقبت بیشتر به وی را صادر می کنند.
مسکن حجاج
«... وَ مُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلاّ یَأْخُذُوا مِنْ سَاکِنٍ أَجْراً».(نامه 67)
«و به مردم مکه فرمان بده تا از هیچ زائری در ایام حج اجرت مسکن نگیرند.»
حضرت با توجه به لزوم رفع نیازمندی های حجاج و از همه مهم تر نیاز مسکن آنان، طی فرمان فوق که به قثم بن عباس، فرماندار منصوب خود در شهر مکه صادر می نمایند، لزوم تأمین مسکن حجاج را از طریق مردم مکه به صورت رایگان بیان می کنند.
مکه
ـ رجوع شود به «وصف سرزمین مکه».
منافع حج
«... یُحْرِزُونَ الاْءَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حج بیت اللّه الحرام... سودهای فراوان در این بازار عبادت الهی به دست می آورند.»
به فرمایش حضرت، حج سودها و منافع بسیاری دارد؛ سودهای دنیوی و سودهای اخروی که حضرت در این بیان سودهای اخروی در بازار عبادت الهی را که نصیب حج گزار می گردد، یاد آورد می شوند.
نابودی فقر در حج و عمره
«حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ». (خطبه 110)
«حج و عمره خانه خدا، نابودکننده فقر هستند.»
نابودی فقر که نتیجه رونق اقتصادی یک جامعه و ایجاد زمینه های رفاه و بی نیازی مردم است، از آثار دنیوی حج و عمره شمرده شده است.
وصف حجّاج
* «... تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الاْءَفْئِدَةِ». (خطبه 192)
« (عاشقان بیت اللّه )... به سوی کعبه با عشق قلب و میوه دل ها روی می آورند.»
این فرمایش حضرت برگرفته از آن دعای ابراهیم خلیل است که در سوره ابراهیم آیه 37 آمده است که از خداوند چنین می خواهد: رَبَّنا... فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوی إِلَیْهِمْ ؛ «خدایا! دل های مردم را به سوی آن متوجه گردان که هوای آن را در سر بپرورند.»
* «... یَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حج بیت اللّه الحرام... به سوی وعدگاه آمرزش الهی می شتابند و از هم پیشی می گیرند.»
در این بیان، حضرت علاوه بر این که بیت اللّه را محل غفران الهی می خواند، حجاج خانه خدا را محتاج و طالب و حتی حریص آمرزش الهی شمرده، آنان را برای وصول به این وعدگاه شتابان و مشتاق می داند.
* «... یُحْرِزُونَ الاْءَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان به حج بیت الحرام... سودهای فراوان در این تجارتگاه عبادت الهی به دست می آورند.»
حجاج خانه خدا به بازار می روند و معامله ای را انجام می دهند؛ معامله ای که در آن خسران و ضرر نیست، تجارتی که سودهای فراوان دارد. بازار آن، تجارتگاه عبادت خداوند؛ یعنی مکه و حج است. بندگی و عبادت می دهند و غفران و جنت خداوند می خرند.
* «یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلاً». (خطبه 192)
«عاشقان بیت اللّه الحرام... شانه های خود را با خضوع و فروتنی می جنبانند (در سعی و طواف).»
حالت ذلت و فروتنی حجاج در برابر حق، که اوج نمادین آن در هروله پدیدار می گردد، نشان از تواضع آن ها در برابر خالق بی همتا در کل اعمال حج و سپس در تمامی افعال زندگی دارد.
* «یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ». (خطبه 192)
« (عاشقان بیت اللّه الحرام) گرداگرد کعبه، تهلیل (لا اِلهَ اِلاّ اللّه ) را خالص برای خداوند بر زبان جاری می سازند.»
حجاج خانه خدا در این بیان حضرت: «بر گرد خانه خداوند طواف می کنند». در طواف و حجشان نیتی للّه و خالص دارند. آنان ذکر توحید و یگانگی خدا را بر زبان و در دل جاری می سازند.
* «وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِیَائِهِ». (خطبه 1)
«(دعوت شوندگان به خانه خدا کسانی هستند که) پای بر جای پا و جایگاه پیامبران الهی می نهند.»
پا جای پای انبیا گذاردن و در مقام آن ها ایستادن، به معنای پیروی از انبیای الهی است که هرکدامشان در این وادی عشق، حج خانه کرده اند. و حاجی در این مکان، حرکت در مسیر آن ها و پیروی آنان را درنظر دارد.
* «وَ یَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ». (خطبه 192)
«(عاشقان بیت اللّه الحرام) در اطراف خانه خدا طواف می کنند، در حالی که موهایشان آشفته و بدن هایشان پر گرد و غبار است.»
شیفتگان خانه مقصود، به محض دیدار کعبه، سر از پا نشناخته، به عشق معبود، با همان سر و وضعِ به هم ریخته هر مسافر خسته، با جانی تازه و فراموش از رنج سفر، به سوی بیت اللّه الحرام می شتابند.
* «تَشَبَّهُوا بِمَلائِکَتِهِ الْمُطِیفِینَ بِعَرْشِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حج بیت الحرام مانند فرشتگانی می شوند که بر گرد عرش الهی طواف می کنند.»
حجاج خانه خدا، در طوافشان، بسان فرشتگانی می گردند که با تمام وجود و از روی اخلاصِ تمام و صفای دل، بر گرد خانه حق می گردند.
عاشقان اول طواف کعبه جان کرده اند |
پس طواف کعبه تن فرض فرمان دیده اند |
پیش کعبه گشته چون باران زمین بوس از نیاز |
وآسمان را در طوافش هفت دوران دیده اند |
در طواف کعبه جان ساکنان عرش را |
چون حلی دلبران در رقص و افغان دیده اند |
(خاقانی)
* «وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ». (خطبه 192)
«عاشقان بیت اللّه ... بر اثر اصلاح نکردن موهای سر، قیافه زیبای خود را به زشتی گراییده اند.»
امیر مؤمنان در این خطبه که به «خطبه قاصعه» نیز مشهور است، مواردی از توصیف حجاج را بی توجهی به وضعیت آراستگی ظاهری در اثر از خود بی خود شدن آنان هنگام دیدار خانه خدا، برمی شمارد.
حجّاجی که در اثر راه طولانی و سفری سنگین و سخت با وضعیت ظاهری پریشان به محض دیدار کعبه، با همان شکل آشفته، به سوی خانه دوست هجوم می آورند.
* «یَرِدُونَهُ وُرُودَ الاْءَنْعَامِ». (خطبه 1)
«(زائران بیت اللّه الحرام) چون تشنگان به سوی آن (کعبه) روی می آورند.»
حجاج بیت اللّه الحرام، چنان با شور و ولع به کعبه روی می آورند که گویی تشنگانی هستند که برای نوشیدن آبی که به آن محتاج اند، به آبشخور و چشمه حیات می رسند.
* «حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرَامِ... وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَیْهِ دَعْوَتَهُ». (خطبه 1)
«خداوند سبحان از میان انسان ها، شنوندگانی را برگزید که دعوت او را برای حج اجابت کنند و تصدیق سخن او بنمایند.»
حضرت در این بیان، پنج توصیف از حجاج بیان کرده، می فرمایند حاجیان:
1 ـ انتخاب شده خداوندند.
2 ـ در برابر فرمان خداوند گوش شنوا دارند.
3 ـ برای حج بیت الحرام دعوت شده اند.
4 ـ دعوت حق را لبیک می گویند.
5 ـ فرمان الهی وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ... را تصدیق و اطاعت می کنند.
وصف سرزمین مکه
«أَوْعَرِ بِقَاعِ الاْءَرْضِ حَجَراً»؛ «سنگلاخ ترین مکان ها است.»
«أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْیَا مَدَراً»؛ «بی گیاه ترین زمین ها است.»
«أَضْیَقِ بُطُونِ الاْءَوْدِیَةِ قُطْراً»؛ «تنگ ترین دره ها است.»
«بَیْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ»؛ «در میان کوه هایی خشن واقع است.»
«وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ»؛ «و سنگریزه های فراوان.»
«وَ عُیُونٍ وَشِلَةٍ»؛ «و چشمه های کم آب.»
«وَ قُرًی مُنْقَطِعَةٍ»؛ «و آبادی های از هم دور.»
«لا یَزْکُو بِهَا خُفٌّ»؛ «که نه شتر در آن جا آرامش دارد.»
«وَ لا حَافِرٌ وَ لا ظِلْفٌ»؛ «و نه گاو و گوسفند در آن فربه می شوند.»
ابراهیم علیه السلام نیزگفت: رَّبَنا إنّی أسْکَنْتُ بِوادٍ غَیْرِ ذِی ذَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ المُحَرَّم ؛ «پروردگارا! در میان درّه ای اسکان گزیدم که غیر قابل کشت است، در کنار خانه محترم تو.»
حضرت در این بیان کعبه را ساخته شده از سنگ هایی می شمارند که خود آن سنگ ها به تنهایی بی فایده و بی اثرند و مانند همه سنگ های دیگر عالم، چشم و گوش و نفع و ضرر ندارند، اما وقتی که از آن ها بنایی ساخته می شود، ارزش بنا را می یابند و وقتی آن بنا به نام بیت اللّه سر پا می شود، و به خود حضرت باری تعالی منتسب می گردد، ارزش و تقدّسی بی نظیر یافته و قابل احترام می شود، که قبله اهل عالم می گردد و طواف و حج آن بر تمامی انسان ها فرض می شود.
وقت کوچ از عرفات
«وَ صَلُّوا بِهِمُ الْمَغْرِبَ... حِینَ... یَدْفَعُ الْحَاجُّ إِلَی مِنًی». (نامه 52)
«و نماز مغرب را با مردم زمانی بخوان... که حاجیان از عرفات به منا کوچ می کنند.»
مشرکین پیش از غروب هور از عرفات روانه می شدند، پیامبر صلی الله علیه و آله با این جریان مخالفت کرد و بعد از غروب به راه افتاد.
امام صادق علیه السلام هنگام کوچ از عرفات فرمود: از این ازدحام می ترسم که مبادا در آزار و زحمت کسی سهیم باشم و دعا کرد که: «خدایا! به تو پناه می برم از این که ستم کنم یا زیر بار ستم روم یا قطع رحم کنم یا همسایه ای را بیازارم.» (کافی، ج4، ص467)
وجوب ادای حقّ کعبه
«بَیْتِهِ الْحَرَامِ... فَرَضَ حَقَّهُ». (خطبه 1)
«خداوند ادای حق خانه محترمش (کعبه) را واجب گردانید.»
ادای حق کعبه این است که خالی نماند، مسلمانان به زیارتش بروند و حج آن را هرچه باشکوه تر برگزار کنند و در انجام حج به اسرار و رموز و آثار آن توجه نمایند و به وسیله آن هرچه بیشتر به خداوند سبحان نزدیک شوند و حق اولیای الهی را بشناسند.
وجوب حج
«وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرَامِ». (خطبه 1)
«و خداوند حج خانه محترم خود را بر شما واجب گردانید.»
حج بیت اللّه الحرام که همان حجّة الاسلام است، بر هر فرد مسلمان که استطاعت لازم را داشته باشد، واجب است.
ورود به خانه خدا
«بَیْتِهِ الْحَرَامِ... یَرِدُونَهُ وُرُودَ الاْءَنْعَامِ». (خطبه 1)
«خانه محترم خداوند، که مردم چون تشنگان به آن وارد می شوند.»
ابان گوید: با امام صادق علیه السلام میان حرمین سوار کجاوه بودیم، آن حضرت نزدیک حرم پیاده شده، غسل نمود و نعلین به دست گرفت و پابرهنه به حرم وارد شد، من نیز چنین کردم. فرمود: «هرکه بر آستان خداوند فروتن شد و چنین رفتار نمود که در من مشاهده کردی، خدا از او صد هزار سیّئه بزداید و برایش صد هزار حسنه بنویسد و صد هزار درجه بالا برد و صد هزار حاجت روا کند. (کافی، ج4، ص398)
امام صادق علیه السلام همچنین فرمودند: «هرکه با وقار داخل مکه شد، گناهش آمرزیده است، پرسیدند چگونه؟ فرمود: بی تکبر و جبروت داخل شود». (کافی، ج4، ص402)
وسیله تقرّب به خداوند
«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ».(خطبه110)
«همانا بهترین چیزی که انسان ها می توانند به وسیله آن به خداوند سبحان نزدیک شوند و تقرّب جویند (ده چیز، از جمله:) حج و عمره بیت اللّه الحرام است.»
وظایف امیرالحاج، آموزش حج
«فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ... فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِیَ وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ». (نامه 67)
«پس حج را برای مردم بپا دار... و فتاوای صادره را به پرسش کنندگان ابلاغ کند وناآگاهان را تعلیم ده.»
در این فرمان، حضرت پس از برپایی حج، لزوم تعلیم فتاوای دینی و آموزش حجاج را به عنوان وظایف دیگر حکومت اسلامی و سرپرست حجاج به فرماندار منصوب خود در مکه ابلاغ می کنند.
امام خمینی قدس سره می فرمایند: «یکی دیگر از وظایف مهم، قضیه آشنا کردن مردم است به مسائل حج، آدم بسیار می بیند که حج می روند، زحمت می کشند، لیکن مسأله حج را نمی دانند.»
وظایف امیرالحاج، رفع نیاز حجاج
«وَ لا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِکَ». (نامه 67)
«و (در حج) هیچ نیازمندی را از دیدار خود محروم مگردان.»
رفع نیاز محتاجان و از همه مهم تر رفع نیاز حاجیان، از وظایف دیگر حکومت اسلامی است که در حج توسط سرپرست حجاج، اعمال می گردد.
وظایف امیرالحاج، تبلیغات حج
«فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیّامِ اللّهِ». (نامه 67)
«حج را برای مردم بپای دار و روزهای خدا را یادشان بیاور.»
یادآوری روزهای الهی و ایام اللّه ، تبلیغ و اشاعه معروف ها و اعمال حسنه و تبلیغ اسلام ناب، از وظایف سرپرست حجاج در این فریضه الهی است. در ضمن تبلیغات حج می تواند در تشویق و تهییج مردم به اقامه قسط و عدل و شکوه بیشتر مراسم حج کمک نماید و عشق و علاقه مسلمانان را به روزهای خوب پیروزی و روزهای بزرگ تاریخ اسلام افزایش و به روزهای مهم مرگ و معاد متوجه گرداند.
وظایف امیرالحاج، بررسی نیاز حجاج
«وَ اجْلِسْ لَهُمُ الْعَصْرَیْنِ... وَ لا حَاجِبٌ اِلاّ وَجْهُکَ». (نامه 67)
«در بامداد و شامگاه در یک مجلس عمومی با آنان (حجاج) بنشین. و جز چهره ات، دربان و مانعی میان تو و ایشان وجود نداشته باشد.»
سرپرست حجاج باید مستقیم و بدون واسطه با حجاج روبه رو شود، مسائل و مشکلاتشان را از نزدیک بررسی نماید. چه بسا نظریات و مشکلات حجاج به خوبی به وی منتقل نشده و چه بسا عوامل خدماتیِ حج مسؤولیتشان را به خوبی انجام نداده باشند.
وظایف امیرالحاج، گفتگو با دانشمندان
«فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ... وَ ذَاکِرِ الْعَالِمَ». (نامه 67)
«در حج با دانشمندان به گفتگو بپرداز (و تذکرات لازم را به یادشان آور.»
هماهنگی علما در آموزش و هدایت حج گزاران، از ضروریات بی تردید اجتماع عظیم اسلامی است که هم مناسک حج را خوب بدانند و هم با اخلاقیات سفر و اسرار حج و معارف این دریای بی کران عرفان الهی آشنا شوند.
هروله
«... یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلاً». (خطبه 192)
«عاشقان بیت اللّه الحرام) شانه های خود را با خضوع و فروتنی (در سعی و طواف) می جنبانند (و هروله می کنند).»
هروله شکل خاصی از دویدن است که حجاج با شباهت دویدن اشتران، کبر و غرور راه رفتن را دور می ریزند و در برابر حق تعالی، خاضعانه مراتب ذلّت و حقارت خویش را به نمایش می گذارند و بسیار زیبا ارزش فروتنی و افتادگی در برابر همنوع را می آموزند و تمرین می کنند.
* «... یَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ». (خطبه 192)
«(عاشقان بیت اللّه الحرام) بر پاهایشان هروله می کنند.»
هروله از مستحبات سعی است که مردان حج گزار در فاصله ای مشخص از مسعی را به حالت هروله می دوند.
همبستگی مسلمانان در حج
فَرَضَ اللَّهُ... الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّینِ». (حکمت 252)
«خداوند حج را برای نزدیکی و همبستگی مسلمانان، واجب گردانید.»
همبستگی و وحدت مسلمانان ضرورتی است انکارناپذیر و کعبه به عنوان قبله واحد مسلمانان و حج به عنوان بزرگ ترین همایش جهانی توحیدی، تأثیری شگرف در این امور مهم دارند:
همبستگی کشورهای مسلمان؛
همبستگی افکار و اندیشه های اسلامی؛
همبستگی ملت های مسلمان؛
و همبستگی افراد در این دین الهی.
یک رنگی در حج
«قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ». (خطبه 92)
«(عاشقان بیت اللّه الحرام) لباس های خود را که نشانه شخصیت هر فرد است درآورند و پشت سر اندازند.»
در اجتماع پرشکوه حج، خیل عظیم حجاج با لباس بی تکلّف و ساده احرام، علاوه بر حذف شخصیت های کاذب، یک شکل و یک رنگ و متحد و همدل، ندای توحید