یکی از مهمترین موضوعاتی که ضرورت تبیین آن در حکومت اسلامی بر مبنای نظریه اصولی ولایت فقیه مورد توجه اندیشمندان قرار دارد. و در نگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و پیوسته در مقام روشنگری آن بر آمده اند و در تداوم آن مقام معظم رهبری و نیز سیاستگذاران حکومتی بر آن اهتمام ورزیده اند، مسأله رسالت این جهانی اسلام و جایگاه و نقش زن مسلمان در تحقق آن است.
اعتراف اندیشمندان و صاحبنظران داخلی و نیز نظریه پردازان خارجی حاکی از این است که با تحول بنیادین در نظام حکومتی ایران به رهبری امام خمینی (قدس سره) اولاً نگرش جهانیان از توانمندیهای جامعه دینی متحول شد و ثانیا جایگاه دیگری را از نقش زنان در بر پایی یک سیستم حکومتی آنهم بر مبنای اسلام عرضه کرد، اما نکته حایز اهمیت این است که در این نوع از حکومت و در طی این دو دهه که از انقلاب اسلامی گذشته آیا زنان جایگاه ارزشی و حقیقی خود را در نظام فردی و خانوادگی و اجتماعی دریافت کرده اند؟ و یا تا رسیدن به اهداف و آرمانهایی که بنیانگذار انقلاب اسلامی آنرا در عرصه های نظری و عملی مطرح ساخته اند، فاصله ای زیاد دارند.
در اقتراحی با حضور کارشناسان و صاحبنظران مسائل حقوقی و اجرائی زنان به تبین موضوعات مذکور پرداخته و نظر شما خوانندگان را بدان جلب می کنیم.
این اقتراح با حضور خانمها: دکتر فیاض بخش، مدرس دانشگاه و نماینده محترم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی - دکتر رمضان زاده، نماینده محترم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی - خانم سویزی، کارشناس ارشد در عرفان اسلامی و مدیر مسئول فصلنامه شورای فرهنگی - اجتماعی زنان و مجله هفتگی زن و روز - خانم دکتر میرخانی، مدرس دانشگاه و کارشناس حقوقی مسایل زنان - خانم نیلچی زاده، استاد حوزه و دانشگاه.
رسالت این جهانی اسلام را، در سامان بخشی به زندگی دنیوی مردم چگونه تبیین می کنید؟
فیاض بخش: آنچه از سامان دهی زندگی دنیوی مردم به ذهن متبادر می گردد، تشکیل حکومت است. و نیز می دانیم که اساسی ترین نیاز بشر در همه زمانها و مکانها، ایجاد یک حکومت است، یعنی انسانها بیش از نیاز به آب و نان، نیازمند نظم، عدالت و حکومت هستند. در راستای ایجاد حکومت عادلانه است که انسانها به حقوق خود دست می یابند. به فرموده امام علی (ع) «لابُدَّ لِلنّاس من امیرٍ برٍّ او فاجرٍ»، یعنی بشر به صورت ذاتی و فطری نیازمند تشکیل حکومت است حال «حاکم، خواه نیکو و عادل یا فاجر و ستمگر باشد». گویی امام علی (ع) بر این اعتقادند که بشر به طور طبیعی حکومت ظالمانه را بر بی حکومتی و هرج و مرج ترجیح می دهد. بررسی های باستان شناسی هم تأیید می کند که هیچگاه انسان بدون حکومت و به صورت فردی زندگی نمی کرده است. با توجه به این مقدمه، بدیهی است اسلام که برای تمامی نیازهای بشر، راه حلی اندیشیده و هیچ نیازی را بی پاسخ نگذاشته است، اساسی ترین نیاز بشر را نیز بی پاسخ نخواهد گذاشت. قرآن می فرماید: «لَقَدْ اَرَسْلْنا رُسُلَنا بِالَبیّناتِ وَ اَنْزَلْنا مَعَهُم الْکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالِقْسطِ وَ اَنْزَلنا الحَدیَد فیه بَأسٌ شدیدٌ....»(حدید/ 257) یعنی خداوند یکی از اهداف بعثت انبیاء را ایجاد حکومت قسط بیان فرموده است و بلافاصله از آهن و سختی و محکمی آن سخن می گوید و طبق نظر برخی از مفسرین این امر، از وسیله دفاع و ابزار جنگ آوری برای ایجاد چنین حکومتی حکایت می کند.
پس از تبیین قطعیت نیاز بشر به تشکیل حکومت و پاسخ قطعی اسلام به این نیاز، لازم است اشاره کنم که تمامی حکومتهایی که امروزه در پهنه کره زمین گسترده اند ،از سه نوع خارج نیستند. یا حکومت استبدادی فرد بر مردم است (سلطنتی) که حکومت دوره طاغوت در ایران و حکومت برخی از کشورهای اسلامی را می توان از این نوع دانست. یا حکومت اقلیت بر اکثریت، که حکومت کشورهای سوسیالیستی کمونیستی را می توان از این قسم شمرده که خود نوع دیگری از استبداد است. و یا حکومت اکثریت، با انتخابات آزاد،که امروزه دموکراسی نامیده می شود و ظاهرا مقبولیت عام یافته است.
و اما در مورد طریقه سامان بخشی حکومت اسلامی به زندگی دنیوی مردم، باید گفت: حکومت اسلامی، عبارت است از حاکمیت اللّه ، در کلیه شؤون جامعه اسلامی، متکی بر اصل شورا و مشورت می باشد یعنی حکومت اسلامی در عین پذیرش محاسن دموکراسی غربی با تأکید با این اصل ارزشمند و کارآمد عمل می کند. ولی حاکمیت قطعی را از آن پروردگار دانسته است که از طریق پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) و در زمان غیبت از طریق ولایت فقیه اعمال می گردد. تأمل در قرآن و روایات اسلامی، بیانگر آن است که اسلام از همان ابتدا، به دنبال تشکیل حکومت بوده و تمامی همّ خود را صرفِ هدایت انسانها در این راستا نموده است. مقایسه میزان آیاتِ عبادی که اصلاح فرد را در نظر دارد، با آیات اجتماعی، که به اصلاح روابط اجتماعی می نگرد، نمونه خوبی بر این موضوع می باشد. به فرموده امام خمینی (ره) بیش از 99% آیات قرآن، مربوط به روابط اجتماعی و قوانین حاکم بر آن است و فقط حدود 6% از فصول کتب فقهی، مربوط به احکام فردی بوده و مابقی مربوط به اقتصاد، حقوق بین الملل، حقوق خصوصی و سایر مسائل اجتماعی است.
رمضان زاده: از آنجا که دین مبین اسلام به همه چیز در جهت تعالی انسان پرداخته است، قاعدتا به مسائل دنیایی و مادی نیز می پردازد. در قرآن مجید انسان خلیفه اللّه معرفی می شود. رسول گرامی اسلام (ص) نیز می فرمایند دنیا کشتزار آخرت است. با استناد به این آیه و روایت نبوی، می بینیم که اسلام دقیقا زندگی این دنیا را به عنوان بستری برای تعالی انسان می داند که برای کلی ترین مسائل تا جزیی ترین آنها، راهکار و دستورات مشخصی دارد. مهمترین اصل مشترک میان ادیان ابراهیمی، اصل توحید است. توحید عملی( تبدیل زندگی مادی به زندگی معنوی) در تمام این ادیان و بطور اخص در دین اسلام مورد توجه ویژه قرار گرفته است.
نمازهای یومیه در اسلام با راز و نیاز و عبادت به درگاه یگانه مطلق راه را برای پیاده شدن توحید عملی در زندگی هموار می سازد. اصل امر به معروف و نهی از منکر نیز به معنی مسئولیت فرد در قبال دیگران است و تذکر این امر که زندگی یک فرد جدای از دیگران نیست.
در روایات متعدد یادآوری شده است که ترک امر به معروف و نهی از منکر در جامعه شاید در کوتاه مدت مشکل خاصی را ایجاد نکند. ولی در دراز مدت در زندگی دنیوی افراد، آثار سوء خود را آشکار می کند و این علاوه بر تبعات منفی و اخروی آن است. مثلاً رعایت حجاب اسلامی بر اساس ضوابط شرعی بر تمام زنان مسلمان واجب است. این الزام برای حفظ شخصیت، موقعیت و کرامت انسان هاست. حال اگر افرادی در جامعه دچار کج روی بشوند و دیگران نیز در قبال آنها احساس مسئولیت نکنند، یعنی آنها را نهی از منکر نکنند، کار به جایی می رسد که همین مسئله ساده در زندگی اجتماعی جامعه مسلمین اشکال عمده ایجاد می کند.
میرخانی: از مهمترین شاخص های دین مبین اسلام و مکتب تشیع در جهان امروز، رسالتِ عهده داری این آئین، نسبت به ساماندهی کامل زندگی فردی و اجتماعی مردم در این دنیاست و به همین اعتبار پیوسته مورد هجمه سیاستمداران سلطه گر بوده است. در اسلام، دنیا یک سیستم جداگانه از آخرت نیست. بلکه دنیا جای کاشت و آخرت جای برداشت است. بر این اساس قرآن مجید می فرماید: «مَن کانَ فی هذهِ اَعمی فَهُوَ فِی اْلاخِرة اَعْمی و اَضَلُّ سبیلاً» کسی که در این جهان راه زندگی را نیافت در سرای دیگر به طریق اولی نابینا و گمراه است. و همین جامعیت دینی است که اسلام را به عنوان یک مکتب رهایی بخش در جهان معرفی نموده و جاذبه برون دینی اسلام، به واسطه سامان دهی صحیح آن و به واسطه انطباقش با فطرت انسان، بلکه فطرت هستی است. و انسان هرچه بیشتر با زوایای مختلف این مکتب، در بُعد احکام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، روابط داخلی و روابط خارجی آشنا می شود، معقولیت و جامعیت آن بیشتر آشکار می گردد به گونه ای که احساس می شود این دین در هر زمان نو، جدید و پویاست.
سویزی: برای تبیین رسالت این جهانی اسلام در سامان دادن به زندگی دنیوی مردم باید گفت که دین ما بدلیل جامعیت برای همه مراحل زندگی بشر، حرف دارد، برنامه و دورنما دارد دین ما دین «ربّنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرة حسنه» است یعنی تدبیر دنیا و تأمین آخرت، شاید این تشبیه مناسبی باشد که بگوییم بشریت مسافران قطاری هستند که از مقصد «انّا لله» تا منتهای «انا الیه راجعون» در حرکتند و این قطار از عالم جنین می گذرد و به حیات این جهانی وارد می شود و سپس از آنجا عازم حیات جاودانی و اخروی می گردد اینها همه جهانهایی به هم پیوسته و در امتداد یکدیگرند که در هر عالم، باید لوازم زندگی در عالم دیگر را تدارک ببینی، لذا اگر جنین لوازم زیستن در این عالم را با خود نیاورد «سِقْط» می شود و انسان هم اگر لوازم زندگی در جهان آخرت را در این دنیا فراهم نکند «سَقَط» می شود و مطالبی چون «الدنیا مزرعة الاخرة» مبیّن همین معناست. جامعیت دین اسلام در این است که همه این مراحل حیات را دیده و در تدبیر و قانونگذاری برای بشر، بر کلیت آن اهتمام ورزیده است، چنین قانون جامعی جز از چشمه سار زلال اعجاز، حاصل نمی گردد و ارتباط میان عالم غیب و شهادت و محسوس و معقول، جز از مصدر آفریدگار هستی ممکن نمی گردد. از منظر چنین نگاه جامعی هیچ ذره ای فرو نمی ماند، خلوت و جلوت، باطن و ظاهر، نهان و پیدا در نظر او یکسان است، و تدبیر او بر کلّ تکوین و تشریع هویدا است لذا آبادی دنیا و استفاده همه جانبه از نعمات الهی فراموش نمی گردد و در کنارش آخرت و کمال بشریت بر مبنای اندیشه و حکمت، علم و ایمان از دست نمی رود و همواره مورد عنایت اوست.
نیلچی زاده: در تکمله بحث شایسته است به بستر تمدن سازی اسلام نظری بیفکنیم، از نقطه شروع این حرکت تا زمان حاضر، در هر مکان و زمانی که رویکرد مسلمین، به کتاب و عترت بیشتر بوده است به همان نسبت بهره برداری آن از قوانین جامع اسلام ارزشمندتر گردیده، و تأثیر آن در بنای تمدن جهانی مشهودتر شده است.
در واقع داعیه اسلام نسبت به رسالت این جهانی از تربیت فرد تا ایجاد ساختار جامعه ای نوین و متمدن امتداد دارد که با ارائه مدل حکومت، در همان دوران اولیه تاریخ اسلام کاملاً آشکار می گردد. از زمان پیامبر (ص) آغاز و به دوران خلافت علی (ع) منتهی می شود. و این برتری نسبت به سایر ادیان الهی نکته بسیار مهم و قابل تأملی است زیرا بسیاری از ادیان و مذاهب رسالت این جهانی ندارند، و سعی آنها بر این است که خودشان را به نوعی به عالم ملکوت منسوب و مرتبط بدانند و توجه به زندگی این جهانی را گونه ای تقصیر تلقی نمایند، مثل رهبانیت در آئین مسیح (ع)، که در حقیقت رسالت این جهانی برای خود قایل نیست و می گوید انسان به واسطه گناه نخستین و هبوط، ناگزیر به زندگی در این جهان گردیده است. لذا هر چه سریعتر باید از آن خارج شده و به سوی زندگی بهتر بشتابد.
شما می بینید جهان، قرن بیستم را به عنوان قرن پایان ایدئولوژی ها معرفی می کند ولی درست در اواخر همین قرن، فرزندی از سلاله ابراهیم(ع)، حضرت امام خمینی (ره)، عملاً با احیای ایدئولوژی اسلام درصدد اثبات این قضیه بر می آید، که نهضت اسلام را به عنوان حرکتی جهانی معرفی کند و تداوم انقلاب را تا نهضت مهدی موعود (عج) ترسیم نماید. یعنی زمانی که همه احکام دین ظهور می کند و حقیقت آئین اسلام در روی زمین استوار می گردد، به گونه ای که دیگر «مخافة احدٍ من الخلق» در عمل به احکام محو شده و بساط باطل جمع می گردد، و گستره حق، به گستردگی عرصه زمین می شود.
با توجه به مدلهای متفاوتی که تاکنون از حکومت دینی در جهان عرضه شده، نظر شما در رابطه با برجستگی ها و ویژگیهای حکومت اسلامی از دیدگاه حضرت امام «قدس سره» چیست؟
میرخانی: در اینجا دو بحث عمده مطرح است.
اول اندیشه و راهکار شیعه در باب حکومت و تفاوتهای اصولی آن با سایر فرق اسلامی.
دوم تمایزات اسلام در باب مسائل سیاسی و حکومتی نسبت به سایر ادیان. که دقت در هر دو قسمت حایز اهمیت و در خور توجه است.
در بخش اول، این مسئله مطرح است که چرا شیعه امامت را جزء اصول قرار می دهد، ولی سایر فرق با توجه به اینکه امامت و رهبری را امری ضروری می دانند، اما در فروعات به آن می پردازند. مرحوم استاد مطهری در کتاب امامت و رهبری می فرماید: همه فرق به نحوی این روایت را که «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعِرفْ امام زمانِهِ ماتَ میتةً جاهلیتة» مطرح نموده اند، اما دلیل اینکه شیعه در برخورد با مسأله امامت، آن را اصل می شمارد، به سبب جایگاه و شرایط خاصی است که برای آن قایل است و علت دیگر آن عدم انفکاک سیاست او، از دیانت اوست.
پس تشخص و بالندگی این دین به آن است که امامت و رهبری انسانهای صالح جزء ارکان آن محسوب می شود.
از دیگر ویژگیهای این نوع حکومت که حضرت امام (ره) هم بر آن تأکید فراوان می نمودند این است که در حکومت اسلامی قانونگذار خداست و حتی مقام نبوت مجری قانون است یعنی در این حکومت خدا محوری در راس امور قرار گرفته است.
امروزه بیشترین مشکل جوامع بشری تعویض جایگاه انسان محوری به جای خدا محوری است و حاصل این نظریه به مفاسد و معضلات عدیده ای منتهی شده است.
سومین ویژگی این نوع حکومت جامع نگری آن است خصوصا در ابعاد سیاسی و اجتماعی که حضرت امام (ره) تأکید بر تبیین علمی و عملی آن داشتند. ایشان در کتاب حکومت اسلامی می فرماید: از بین حدود 50 کتاب حدیث موجود، فقط سه یا چهار باب آن به طهارت و نجاست اختصاص دارد و بقیه احکام اجتماعی اسلام است و این همان رسالت این جهانی دین اسلام است.
ویژگی دیگر این نوع از حکومت، قرار گرفتن انسانهای شایسته در راس آن است پیاده کردن این هدف عمده که «اَنَّ الارض یَرِثها عبادی الصالحون» به عهده رهبری است لذا در زمان حضور معصوم، شرط رهبری، علم متصل به سرچشمه وحی است که قرین با عصمت می باشد و در زمان غیبت، علم متکی بر وحی و سیره خاندان عصمت بعلاوه عدالت است. از ضرورتهای علمی فقیه جامع الشرایط، علم به مسایل زمان و حوادث واقع در اطراف اوست. چنانچه رئیس مکتب جعفری می فرماید: «اَلْعالِمُ بِزَمانِهِ لاَیَهْجُمْ علیه اللّوابس» اشراف و آگاهی به مسایل زمان، انسان را از حمله وری فتنه ها و نمودهای مخرب اجتماعی حفظ می کند. لذا لازمه فقاهت علاوه بر آگاهی کامل از علوم اسلامی بصیرت و آگاهی نسبت به مسایل زمان است. اینها تمایزات این نوع از حکومت نسبت به مابقی حکومتها و ویژگیهای مکتب شیعه نسبت به سایر فرق اسلامی، در مسأله رهبری است. مکتبی که تمام اهدافش بر محوریت امامت و رهبری شایسته، شکل می گیرد، جایگاه مسایل حکومتی را مسلما در راس امور قرار می دهد.
نگرش عمیق به مبانی اصولی در دین اسلام و فروعات آن، ما را به این نتیجه می رساند که احکام سیاسی و اجتماعی و حکومتی اسلام منحصر به فرد است. مثلاً در باب توحید می فرماید: «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باللّه » یعنی ابتدا باید پشت به طاغوت کرد، سپس به پرستش خدا پرداخت، یا در فروعات، ما مسأله تولی و تبری، و در قواعد فقهی قاعده نفی سبیل را داریم که هر گونه تمسک و روی آوردن به مبانی و قوانین دنیای کفر و شرک و نفاق را نفی می کند. و این خود مبین آن است که ما در مسایل حکومتی غنی و بی نیاز از دیگران هستیم و خلاصه اینکه قرآن در یک پیام بلیغ می فرماید: «ایبتغون عندهم العزة فان العزه للّه و لرسوله و للمؤمنین».
سویزی: با توجه به ضرورت اجتماعی حکومت می بینیم که جامعه انسانی پیوسته نیازمند به دو عنصر نظامت و امامت می باشد چنانکه حضرت علی (ع) نیز در خطبه 40 نهج البلاغه می فرماید «لاُبدّ للناسّ من امیر برٍ او فاجر» مردم ناچارند که سرپرست و امیر و حاکم داشته باشند خواه امیر نیکی، باشد و خواه امیر نکوهیده ها، تا هم به جامعه نظامت ببخشد و هم بر آن امارت کند. اما در نحوه امامت و نظامت، جامعه کدام قانون شایسته و اولی برای ارائه طریق است؟ مطابق دیدگاه اسلام، منشأ حکم و قانونگذاری بایستی منشأ آفرینش باشد. چنانچه قرآن می فرماید: «و لقد خلقنا الانسان قد نعلم ماتوسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حَبل الورید» ما انسان را خلق کرده ایم و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم، پس می دانیم چه چیز او را به بیراهه می برد و چه چیز او را به قرب می رساند. یعنی طراح «نظامت و امامت» در مکتب اسلام خداست و در عرصه فرماندهی،کسی فرمانده تر است که در پیشگاه خدا فرمانبرتر باشد، لذا نفی اطاعت از انسان طاغی، ظالم و هوی پرست شده است. نگرش حضرت امام (ره) از حکومت اسلامی همان نگرش ناب و نزدیک به سرچشمه است، که ایشان در نهایت بصیرت علمی و شجاعت، عملی بدون هیچ پروا و پیرایه، آن را بیان داشتند.
در مقدمه صحیفه نور، مقام معظم رهبری کلامی دارند بس در خور توجه که دلالت به این معنی دارد که بعضی ها آمدند و فقط خود را در زندگی نجات دادند و بعضی خانواده خویش را، و بعضی محله خود را، اما امام(ره) «از ظلمت طاغوت به سوی نور اسلام راهی را به وسعتِ عبورِ یک ملت گشود» و پیامش را در عین صداقت و امانت و شجاعت به دنیا ابلاغ نمود، که تحقق این هدف، خاصیتهایی را به دنبال داشت که از آن جمله می توان استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی و رشد فضایل معنوی و.... برشمرد.
شما در شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی دقت بفرمائید، این شعار با استقلال شروع و با اسلام بسته می شود و در حلقه وسط آن، آزادی و جمهوری قرار دارد با کمی دقت می بینیم استقلال و اسلام موضوعیت دارند و آزادی و جمهوری طریقیت، لذا در تعریف استقلال در قانون اسلامی، نفی قدرتهای شرقی و غربی شده، در واقع استقلال تحقق دمادم «یخرجهم من الظلمات» است و اسلام نیز همان «الی النور» می باشد.
پس مهمترین ویژگی حکومت اسلامی از دیدگاه امام در این شعار اساسی که تولد و بوجود آمدن آن هم از الطاف خداوند و جلوه کریمه «والذین جاهدوا فینالنهدینّهم سبلنا» می باشد چنین است که اولاً مشروعیت نظام با گسستن از طاغوتها و طغیانها و خروج از ظلمات ظاهری و باطنی آغاز و با پیوستن به نورانیت اسلام و اسوه های آن که درخشش تام اش در چهره های ولایت معصوم و پس از آن در چهره ولایت فقیه است معنی می یابد، تا بدینوسیله از حق خدا در اداره حیات بندگانش دفاع و اراده خدا را در اداره انسان نافذ گردد و دوما مقبولیت نظام است که با جمهوری یعنی حضور مردم و آزادی یعنی رفع موانع حضور مردم تأمین می گردد. این دو مشخصه برجسته حکومت اسلامی از دیدگاه امام رحمة اللّه علیه می باشد.
نیلچی زاده: دقت نظر در مدلهای متفاوت حکومت اسلامی، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن، ما را به نکات ارزشمندی نسبت به جایگاه حکومت از دیدگاه حضرت امام (ره) می رساند. مثلاً قبل از آنکه به برکت خون شهدا در ایران حکومت اسلامی برقرار شود کشورهایی چون پاکستان و لیبی خود را به عنوان دولتهای اسلامی مطرح می نمودند. کشورهای مسلمان نشین مانند اندونزی، مالزی و حتی ایران عهد صفویه با مذهب تشیع مدل حکومتی شان با حکومتی که حضرت امام (ره) ارائه دادند کاملاً متفاوت است و شاید مهمترین خصیصه در مدل حکومتی امام، جایگاه عدالت و فقاهت در محور حکومت اسلامی است، و امتزاج علم و عدالت مانند شیر و شکر غیرقابل انفکاک می باشد، اینکه تالی تِلو معصوم بایستی در راس مخروط حکومتی قرار گیرد و در پذیرش کلیه مسئولیتهای حکومتی، تعهد و تخصص، شرطی لازم است.
و همه تلاش حضرت امام در نهادینه کردن این اصل بود تا به عنوان یک مدل حکومتی جامع به دنیا عرضه گردد، لذا از صورت یک نظریه فردی آن را خارج ساختند و با متدولوژی علمی به آن نظام بخشیدند و رسالت تعیین ولی فقیه، بوسیله مجلس خبرگان به نمایندگی از سوی مردم نهادینه گردید.
نکات مورد توجه در این نوع حکومت نفی سبیل تام از غرب و شرق است وقتی ایشان می فرماید: امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. و شهید بهشتی می گوید: ای امریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر. و به تعبیر قران «قل موتوا بغیظکم» این برخورد قاطعانه فقط یک تدافع نیست، بلکه ارائه الگوهای برتر حکومتی است.
اینجاست که شاید بتوان گفت اسلام، انسان محور است. اما انسانی که آینه جمال و جلال خدا و خلیفة اللّه است و به این اعتبار خدا سالار در عین انسان سالاری است.
اما آنچه به عنوان مردم سالاری در دهه اخیر در کشور ما مطرح شده، در صورتی قابلیت جمع با خدا سالاری است که از مشروعیت برخوردار باشد،آنچه که شیخ فضل اللّه آنرا مشروطه مشروعه نامید. حضرت امام در بحث قانونگزاری محکم می ایستند و می فرمایند ما نیاز به قوانین متأثر از اسلام داریم. بنابراین اکثریت مردم اگر در کنار حق قرار نگرفتند، رای آنان مطاع نیست. و نیز در روایات داریم که از «قلت اهل حق در خوف مباش» یا خداوند در قرآن کریم می فرماید: « و اِنْ تُطِعْ اکثر مَن فی الارض یُضلّوک عَن سَبیل اللّه اِن یَتّبِعونَ اِلاّ الظّن و اِن هُمْ اِلاّ یَخْرُصون»
شما در مقایسه حکومتها، حتی در میان کشورهای اسلامی به خوبی نقاط برتری و امتیاز را مشاهده می کنید. مثلاً عربستان سعودی به عنوان پایگاه اسلام، در کشورش پایگاههای امریکایی و اسرائیلی ایجاد می کند و به غلط به مردمش می گوید: ما برای دفاع از اسلام کفار را به استخدام گرفته ایم. در حالی که این امر صراحتا با نفی سبیل در قرآن و برداشت امام از آن کاملاً منافات دارد. لذا حضرت امام(ره) به حمایت از مردم ستمدیده و مسلمان فلسطین درست در جبهه مخالف با امریکا و اسرائیل می ایستد.
رمضان زاده: به نظر من آن زیبائیها و نقاط برجسته ای که از دیدگاه امام مطرح است، همان مسئله دخالت دین در همه امور زندگی برای تعالی انسانهاست. که در مقاطع مختلف زندگی حضرت امام تجلی پیدا کرده است. به عنوان مثال زمانی که امام در دوران تبعید بسر می برند، با توجه به تعهد و وظیفه ای که در قبال مردم احساس می کنند ارتباط خود را با مردم حفظ نمودند و بعد از چندین سال با شرایطی که ایجاد شد، و به وطن بازگشتند با تمام امتیازات خاصی که به عنوان یک رهبر دینی داشتند، خود را خدمتگزار مردم معرفی می کنند. این همان نکته ای است که اگر حکومت دینی برای زندگی اجتماعی مردم ایجاد شود با حفظ حدود و ثغور شرعی است که پا به میدان می گذارد.
حضرت امام در زندگی شخصی نیز به عملکرد مشخص و شفاف در ارتباط با مسائل روزمره رسیدند. به گونه ای که وقتی در رأس حکومت اسلامی قرار گرفتند ضرب المثل تقوا بودند. و این مدل خاص حکومت دینی در اسلام را نشان می دهد که ریاست به شرط عدالت و تقواست.
فیاض بخش: حکومت دینی به معنای اسلامی آن، مدل منحصر به فردی است که در جهان از ناحیه هیچیک از ادیان، عرضه نشده است و به جهت تعارض جدی اسلام، با حکومتهای استکباری و استعماری، آنها تلاش همه جانبه خود را همواره مصروف این می نموده اند تا اسلام را فاقد هر گونه طرح اجرایی برای حکومت معرفی نمایند. و اصولاً ادیان را امری قدیمی و فاقد ثمر، بلکه صرفا مُسَکّنی برای آلام انسان معرفی نمایند. شعار «دین افیون توده هاست» شعاری بود که توسط استکبار شرق و غرب توأما دنبال شده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و ارائه مدل نوین از حاکمیت بر جامعه بشری، انسانهای تشنه ای که آبی گوارا یافته بودند، اشتیاق خود را به این مدل نوین اظهار کرده و به عنوان الگوی جدید، و قابل تأمل در مراکز علمی جهان، مورد بررسی قرار دادند. اسلام در عین توجه دقیق به نیازهای فردی، برای تمامی ابعاد جامعه برنامه و الگو ارائه می دهد. هیچ موضوع اجتماعی و فردی نیست که در خصوص آن، اسلام برنامه ای ارائه نداده باشد. حقیقتا مهمترین برجستگی حکومت اسلامی انطباق آن با نیازهای بشر است. کدام حکومت برای تمامی نیازهای انسان، راه حل در نظر گرفته است. این ویژگی برتر اختصاص به اسلام دارد.
به نظر شما حکومت اسلامی برای مخاطب قرار دادن زنان جهان و پذیراگران اسلام ناب چه کارکردی داشته است؟
فیاض بخش: مقاله ای را در خصوص این موضوع نقش اساسی زن در خانواده و نقش مذهب در تفسیر آن، چند سال پیش در دانشگاه هلسینکی فنلاند ایراد نمودم.
و با اشاره به این مطلب که اسلام کاملترین تفسیر را از زن در خلقت داشته و الگوهایی که تاکنون به جهان ارائه نموده است، برترین الگوها بوده است. نقش زنان در تاریخ اسلام از زمان بعثت پیامبر(ص) و نقش آنان در ابلاغ دعوت پیامبر (ص) و حضور زن در نهضت عاشورا به عنوان فراز مهم تاریخ اسلام مورد بررسی قرار می گیرد. در ابلاغ دین اسلام توسط زنان، گاهی مجتهد زمانه مانند علامه حلی (ره) احکام شرعی و فقهی بانوان را به بانویی ارجاع می داد و او را کارشناس خود در برخی مسائل معرفی می کرد. و یا مرجع بزرگوار دیگری به خاطر تقاضای بانوی عالم و زاهدی، کتابی را تحریر می نمود مثلاً شیخ مفید که به خاطر تقاضای مادر محترمه سید مرتضی کتابی را تألیف نمودند. حتی در دوران اخیر نیز زنان نقشهایی اساسی در تغییر حکومتها داشته اند که تاریخ بیانگر آن است. در نهضت جنگل و یا نهضتهای دیگر زمان قاجار، نقش زنان کاملاً بارز است و در جریان تحریم توتون و تنباکو و یا در مقابله با دستورات لائیک رضا خان مبنی بر کشف حجاب و غیره مبارزات زنان بسیار مشهود بوده است. در نهضت اسلامی ایران حضرت امام(ره) بارها فرمودند که نقش زنان مهم تر از مردان بود و اگر حضور زنان نبود انقلاب اسلامی به پیروزی نمی رسید.
میزان وفاق و عدم وفاق موقعیت فعلی زن در نظام جمهوری اسلامی را با جایگاه زن از دیدگاه ولایت، چگونه ارزیابی می نمائید؟
رمضان زاده: به نظر من آنچه که مسلم است، زن در نظام اسلامی با موقعیت ایده آل فاصله زیادی دارد ولی روند و جهت آن پیشرو و مثبت است.
اگر بخواهیم در 20 سال بعد از انقلاب این روند را ترسیم کنیم زنان جامعه ما با درک این واقعیت که حضور مثبتشان در خانواده و اجتماع، بدون وجود هیچ تضاد یا تداخلی، هر روز بیشتر شده است، و از روز قبل بهتر این جایگاه را شناخته اند. و همچنان در جهت خود باوری و شناخت صحیح، و انجام وظیفه در اجتماع قدم برداشته اند. منتهی هنوز هم فاصله زنان جامعه ما تا جایگاه واقعی و ایده آل بسیار زیاد است.
به عنوان مثال وقتی که زن مسلمان در جمهوری اسلامی هنوز از نظر مسائل حقوقی و قضایی در معرض برخوردهای نادرست قرار می گیرد، مسلما عملکرد او در ایفای نقش تربیتش در جامعه، برای فرزندان و نسل آینده ساز جامعه، تحت تأثیر قرار می گیرد. در رابطه با این قضیه باید گفت، متأسفانه همان باورهای غلط که مبتنی بر دیدگاه برتری جنسی یا همان مردسالاری است. این عدم تطبیق جایگاه واقعی زن از دیدگاه ولایت را عمیق تر می کند. به عبارت دیگر هنوز در بعضی خانواده های سنتی حق یک زن برای انتخاب همسر نادیده گرفته می شود. مسلما این امر تأثیر منفی در تکوین شخصیت و هویت زن مسلمان خواهد داشت. راه اصلاح این وضعیت هم نیاز به تغییر باورهای غلط فرهنگی، شناخت باورهای دینی و مذهبی و تبیین جایگاه حقوقی زن در اسلام ناب محمدی (ص) را دارد.
میرخانی: آنچه را که اسلام ناب از طریق مشرب وحی و از چشمه سار زلال عصمت به سوی امت جاری نموده است، ما آن را در نگرش حضرت امام (ره) به وضوح می بینیم. حرکت حضرت امام و اندیشه های نوین او اختصاص به مسایل حکومتی ندارد. بلکه در زمینه های متعدد از جمله در مسایل زنان، چه در عرصه نظری و چه در راهکارهای عملی نمودهایی را دارد که بعضا انحصار به ایشان دارد، بطور مثال، ارزش کار زن را به مثابه ارزشمندی کار انبیا و قرآن کریم قرار می دهد.
و یا می فرمایند: «که مردان بر ملتها حق دارند و زنها حق بیشتر»، «زنها مردان شجاع را در دامن بزرگ می کنند» «قرآن کریم انسان ساز است و زنها نیز انسان ساز... زنان هستند که ملتها را تقویت می کنند شجاع می کنند، بانوان از صدر اسلام در جنگها هم شرکت داشته اند، مقام زن، مقام والایی است عالی رتبه هستند». در جای دیگر می فرمایند: «سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است، زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح، خودش کشور را آماده می کند.»
در واقع حضرت امام (ره) در عرصه مسایل زنان و نگرش نسبت به ایشان وارد دو عرصه مقابل هم می شوند و با هر دو نگرش به مقابله می پردازند.
یک نگرش که به صورت سنتی حاکم در آمده است و زن را فی نفسه مستقل نمی بیند و وجود او را به اصطلاح فلاسفه، یک وجود رابطی برای کمال دیگران می انگارد، تا جایی که حتی در مسأله ازدواج، بایستی سکوی پرشی برای مرد باشد نه اینکه ازدواج دریچه ای برای کمال هر دو قرار گیرد.و دایره فعالیت زن از هر دریچه ای منوط به حاکمیت کامل مرد است و هر چه با این حاکمیت منافات داشته باشد برای زن مذموم است. حال آنکه در اسلام ناب و در نگرش حضرت امام (ره) اینگونه افکار جایی ندارد، و این نگرش با نگاه خلیفة اللهی که قران به نوع انسان دارد اعم از زن و مرد، و یا انحصار بندگی حق و اعتقاد به توحید، همسو نیست. ما قایلیم که اگر خداوند حقوق متقابل خانوادگی برای زن و مرد تعیین کرده است به جهت حفظ مصالح خانواده و جایگاه رفیع آن در اسلام است. لذا نقش ابزاری بودن و ابزار شدن زن کلاً از دیدگاه اسلام مردود است و وظایف زن در عرصه خانواده، مستقل از وظایف او در امر بندگی خدا نیست. از دیدگاه تربیتی، جایگاه مادر جایگاه رفیعی است که دست هر مردی از این فضیلت کوتاه است. اینکه در روایات می فرماید «الشقی شقی فی بطن امه و السعید سعید فی بطن امه» یا «طوبی لمن کان اُمه عفیفه» یعنی اینکه خداوند ارزشها و فضایلی را برای زن قرار داده باید در کنار زندگی مشترک به آن ارزشها دست یابد.
استاد مطهری در زمینه آیه «.... بِما فَضَّلَ اللّه ُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ» (سوره نساء آیه 34) تعبیر بسیار زیبایی دارند و آن اینکه بعضی از فضایل برای زنان است و دست مردان از آن کوتاه است و بعضی فضایل نیز،فقط برای مردان است یعنی یک تفضیل متقابل و تفاوتی آشکار برای تکامل زن و مرد، خانواده و جامعه بشری است.
اینجاست که بایستی به تفاوتهای طبیعی و ارزشهایی که خداوند برای زن قرار داده، افتخار کرد. که نه تنها تساوی در این نگرش ممدوح نیست بلکه عین تبعیض و بی عدالتی است. شما نگاهی به مسایل مالی زن در عرصه زندگی مشترک او از دیدگاه اسلام بیفکنید تا ارزشمندی قوانین اسلامی آشکار شود. در اسلام زن بواسطه پذیرش رسالت مادری و همسری، از چند مزیت مالی برخوردار می شود که در هیچ نظام حقوقی مطرح نیست. قرار دادن مهریه و نفقه در عین تمکن مالی زن با توجه به همه گستره ای که نفقه دارد، یعنی تأمین تمامی نیازهای زن. و حتی در قران می فرماید «فان ارضعن لکم فاتوهن اجورهن» خداوند برای شیری که طبیعت در سینه زن قرار می دهد، حق مالی وضع کرده است.
ولی این امور حقایقی است که فقط در بُعد نظری بدان پرداخته شده و زنان در عرصه عملی از همه این ارفاقهای مالی محروم بوده اند و حال آنکه در روش عملی حضرت امام (ره) تمام دستورات اسلام، منشأ عمل و اثر بوده است.
سویزی: وقتی که ما از نظام جمهوری اسلامی صحبت می کنیم یعنی آن بخشی از اسلام که در قالب برنامه ها و سیاستگزاریها به اجرا در آمده است. اما وقتی جایگاه زن را از دیدگاه ولایت بررسی می کنیم، یعنی جایگاه زن را در نگاه اسلام ناب، بدون هیچ آرایه و برداشت شخصی و فردی را ترسیم کرده است.
موقعیت زن در سیاستها و برنامه های جمهوری اسلامی به رغم آنکه تلاش گردیده در راستای دیدگاه متعالی اسلام حرکت شود تا به افق الهی نزدیک شویم اما باید گفت: هنوز هم با دیدگاه ولایت و اسلام ناب، فاصله زیادی داریم.
با کمی دقت در خصوص مسایل زن و مرد در می یابیم که هر برابری عدالت نیست و هر تفاوتی تبعیض نیست. چه بسا برابری هایی که ظلم است و نابرابریهایی که صد در صد عدالت است.
از دیدگاه اسلام وقتی سخن از جایگاه انسانی زن به میان می آید، ذات اقدس الهی ده مقام ارزشمند را در سوره احزاب ذکر می کند که زن و مرد در تمامی آن موارد یکسان هستند،و هر دو در عروج دانش و بینش بمانند یکدیگر می توانند تعالی یابند. در رابطه با همین موضوع لازم است نظام دینی ما، از اهرمهای مختلف اثر گذاری مانند رسانه های صوتی و تصویری، مطبوعات و مکتوبات بهره گرفته و زمینه های رسیدن به این ارزشهای دهگانه را فراهم سازد.
از سوی دیگر، نقش خانوادگی زنان به اعتبار جایگاه مادری و همسری، نه تنها از بعد حقوق خانواده بایستی مورد توجه قرار گیرد بلکه لازم است خانواده و رسالت زنان را در این عرصه، جدای از مسایل مرتبط با جامعه او ندانیم و نسبت به وضع قوانین اجتماعی و شغلی او، جایگاه مادری و همسریش را لحاظ کنیم. به عنوان مثال، زن شاغلی را در نظر بگیرید که به لحاظ نقش مادری وظایف اجتناب ناپذیری را بر عهده دارد که نظام دینی و ارزشی ما عقلاً و عملاً از آن حمایت می کند. از طرف دیگر نظام شغلی، او را یک کارمند می بیند، و آن هم کارمندی که در ساعت کار، وظایف کاری و... برابر با مرد است! آیا این برابری یک برابری معقول است؟ این یک برابری نامعقول است، ما امروز باید فریاد حق «متفاوت بودن» را سردهیم خداوند متعال نخواسته که است زن مثل مرد باشد چنانچه نخواسته است مرد مثل زن باشد، به حقِ «متفاوت بودن» و نابرابر بودن زن، تقریبا اعتنایی نشده است، در بسیاری از موارد برابری ظالمانه حاکم است. در بعضی از موارد هم که بایستی برابری عادلانه برقرار باشد باز اولویت از آن مردان است. لذا در رابطه با مسایل زنان، هم نابرابری نامعقول داریم و هم برابری نامعقول. این است که از دیدگاه آرمان گرایانه، بین جایگاه زن در اندیشه اسلامی و موقعیت فعلی زن در نظام اسلامی، فاصله است. و اگر برای این نابرابریهای معقول و برابریهای نامعقول فکری شود، عملاً مرز بین خودی و غیر خودی هم در مقوله «دفاع از حقوق زنان» مشخص می شود، یعنی ما در مقابل نگرشهای نامعقول فریاد «حق متفاوت بودن زن» را داریم در حالیکه دنیا می خواهد با ترفند جنبش های فمینیستی این حق را از ما بگیرد.
شنیده ام که در یکی از دیدارهای شورای زنان با مقام معظم رهبری، ایشان فرمودند: بروید بر روی شادیهای زنان و حمایت های بحقی که این قشر شریف را خشنود می کند کار کنید. بنده در همان زمان طرحی را کار کردم مبنی بر ارفاقهای مالیاتی در مالکیت یافتن زنان، مبنی بر اینکه در حال حاضر اگر مرد می خواهد از یک تا شش دانگ از ملکش را به نام همسر قانونی و دائمی اش کند عملاً این نیّت خیر عملی نمی شود زیرا برای «به نام کردن» بهر حال باید هزینه ای مثل پایان کار، تسویه حساب دارایی و مالیات و غیره پرداخت شود و چون سر جمع این هزینه قابل توجه است و ضمنا یک معامله بیرونی هم در پیش روی نیست که مرد بگوید مانعی ندارد از محل فروش ملک و خانه و وجهی که در قولنامه دریافت می شود همه این هزینه ها را می دهم، او می خواهد ملک را به نام زنش کند پولی به دستش نمی آید که با آن صورتحساب شهرداری و دارایی و مالیات را پرداخت کند لذا همواره این فکر خوب انجام نشده می ماند تا آنوقت که این مرد از دنیا می رود و این زن با یک عمر جان و جوانی از دست داده، می ماند و باید هفت خوان پر از خونی را بعد از فوت همسرش طی کند، در حالیکه در همین طرح پیشنهاد شده بود که مراحل اداری هزینه ها و استخراج میزان آن طی شود اما چون این ملک به نام همسر می خواهد بشود، دولت جمهوری اسلامی برای حمایت از توانا سازی اقتصادی زنان از دریافت حق اش در روز محضر، صرف نظر و تا انجام معامله واقعی بعدی که با دیگران انجام می شود، آنرا به تعویق اندازد! می بینید که ما هم در حق «متفاوت بودن» و هم در «حق مساوی بودن» حقوق قابل توجهی را داریم که تأمین آنها به رفع دغدغه ها و انجام انتظارات از زن در نظام دینی کمک می کند.
نیلچی زاده: آنچه که در نگرش حضرت امام در زمینه مسایل زنان مشهود است، رعایت تمام حقوق و آزادیهایی است که اسلام برای زن قرار داده است. تکیه ایشان در تمام سخنانشان بر این بود که «ما با فساد با فحشاء مخالفیم» به این جهت ورود زنان به عرصه های مختلف را با این معیار ارزشی می سنجیدند، و به این وسیله حریم اعتدال را برای زنان گشودند.
استاد مطهری می فرماید: هر استعداد طبیعی سند یک حق طبیعی است لذا در جامعه اسلامی ما هم باید در انتخاب رشته های تخصصی به استعدادها و نیازهای زنان بصورت توأمان توجه شود در بعضی موارد که ورود زنان به برخی رشته ها کمتر است دلیل بر آن نیست که زنان نباید در آن عرصه ها حاضر شوند. لذا تا مادامی که از جهت مسایل ارزشی و اخلاقی ممانعتی از حضور نباشد، می توان به میدان فعالیت و حضور زنان وسعت بخشید البته این امر متاخر از لحاظ نمودن ویژگیها و ظرافتهای جسمی و روحی زنان است، چنانچه حتی در عرصه های فقه و فقاهت، نظر مقام معظم رهبری این است که در مسایل خاص زنان، ایشان بایستی به حدی برسند که بتوانند مشکلات غامض زنان را راهگشا باشند. همانند کاری که اخیرا در مسایل یائسگی خانم صفاتی عرضه داشتند و راهکار بسیار مناسبی را با مبنای فقهی کاملاً مستند ارائه دادند که ظاهرا مورد پذیرش بعضی از صاحبنظران قرار گرفته است و حتی نسخه ای برای مقام معظم رهبری ارسال گردیده و افرادی از سوی دفتر ایشان در پاسخگویی به این مسأله را به ایشان ارجاع داده اند.
بحث دیگری که امروز به عنوان یک بحران برای نسل جوان و دختران ما مطرح است و مسؤولین فرهنگی و اهل درد و اندیشه باید بدان اهمیت بخشند، این است که بعد از 20 سال که از نظام جمهوری اسلامی می گذرد هنوز ما در الگو دهی مناسب و معتدل، مشکل داریم. و به نوعی عدم وفاق را، در این مسأله می بینیم و بعضا بسیاری از عوامل خارجی زمینه ساز و بستری برای ارتجاع ارزشها گشته است. زیرا هنوز حقیقت ارزشها آنگونه که باید عرضه نگردیده است. مثلاً زن دینداری را می بینید که معتقد به حجاب و رعایت موازین شرعی است اما در محافل خاص زنانه، با فرهنگ دیگری آشکار می شود مثلاً مدل مو و یا لباسش، مدل مو یا لباس یک زن مبتذل مصری یا اروپایی است.
یعنی ما امروز یک نوع ارتجاع فرهنگی را در بین زنانمان می بینیم که برای حضور آنان در جامعه هم مشکلاتی ایجاد کرده است و ما بایستی در بعد نظام سازی به این مسایل توجه کنیم.
در این زمینه باید به واقعیات اسلام و اسرائیلیاتی که بدان افزوده شده توجه داشت. بعضی از افکار غلط مثل اینکه زنها، استخوان کجی هستند که اگر بخواهی راستشان کنی می شکنند، اینها تنقیح شود، و به جای آن ارزشها اسلامی تشریح گردد. بایستی نگرشهای غلطی که کمابیش در جامعه فعلی است تصفیه گردد، و آن طمأنینه و آرامشی که شایسته زن در نظام خانواده و جامعه اسلامی است به زن باز گردانده شود. چهره عروسکی اجتماعی او نفی و مسئولیت پذیری در او تقویت شده و اهمیت نقش مادری برای او تشریح شود و معرفی او به عنوان عاملی برای تولید نسل صرف، بدون هیچ انگیزه مقدس از او برداشته شود و آنچه که فطرتا و ذاتا خدا برای او قرار داده در جامعه اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
فیاض بخش: میزان وفاق بین موقعیت فعلی و نظرات حضرت امام را از بعد عبادی و فردی، خانوادگی و اجتماعی می توان بررسی کرد.
امام با قاطعیت تمام مسئله زنان را به طور بی سابقه ای در فقه اسلامی بیان کردند و نظر ایشان ارتقا در هر سه بعد بوده است.آیا زنان ما در بعد عبادی و فردی به آن چیزی که امام می خواسته رسیده اند؟ باید گفت بهر حال در این زمینه زنان رشد ارزنده ای داشته اند. به محض پیروزی انقلاب، زنان ما به سمت اسلام و خواستهای اسلامی اشتیاق یافته و سعی در تطبیق خود با آن نمودند. ما باید علت پایبندی مردم و مسئولین را به زهد و وارستگی و دوری از تجمل گرائیها و اسراف را، در سال 57 جستجو کنیم. ازدواجهای بسیار بی پیرایه و همچنین مجالس و مراسم بسیار ساده آن روز را به عنوان الگوهای برجسته و بسیار عالی علت رشد فردی - خانوادگی زنان بدانیم، هر چند که متأسفانه با گذر از سالهای 57 و با نزدیک شدن به دوران باز سازی این گیرایی و خلوص و زهد تضعیف شد.
بعد از انقلاب، در بعد خانوادگی تأکید بر محوریت زن به عنوان مهمترین نیروی سازنده بحمد اللّه مورد توجه قرار گرفت. زنان نقش پر گهر مادری و همسری خود را به عنوان مهمترین اهرم تأثیر گذار در اجتماع بدست آورند. حضور اجتماعی زنان بعد از انقلاب به مراتب وضوح و حضور بیشتری یافت. به عنوان مثال، حضور زن در عرصه سیاست بعد از پیروزی انقلاب در راهپیماییهای میلیونی و بعد از آن، حضور در مراکز علمی - آموزشی - سیاسی به عنوان نماینده مجلس - عضو هئیت دولت - و استاد دانشگاه را شاهدیم. ولی آنچه امام به آن تأکید داشتند این بود که زنان در کلیه مقاطع اجتماعی می بایست حضور فعال داشته باشند ولی این حضور باید دقیقا منطبق با حدود و ضوابط اسلامی باشد لیکن این امر آنگونه که باید محقق نگردیده است. در مراکز درمانی مانند بیمارستانها و ادارات و سایر مشاغل، شاهد حضور غیر اسلامی برخی از زنان هستیم که می بایست با دقت و تأکید مسئولین مربوطه اصلاح گردد.
به نظر شما حکومت اسلامی برای مخاطب قرار دادن زنان جهان و پذیرا کردن اسلام ناب چه کارکردی داشته است؟
فیاض بخش: چیزی که جهان تشنه آن است ارائه الگوی اسلام برای زنان است امروز در دنیا به زن ظلم مضاعف می شود. در برخی از ملل، زن مبتلا به افراطهای متحجرانه و سنت گرایانه و در برخی کشورها مانند کشورهای غربی، زن مبتلا به تفریطهای جاهلانه شده است، که هر دو ظلم به زن است. و در شکل غربی آن، ظلمی چند برابر است. زن غربی امروز هویت زنانه خود را از دست داده است و آنچه در این منظر قابل توجه است، الگوی اسلامی برای زن مانند آب گوارایی است که تشنگی او را نسبت به تفسیر صحیح از نقش و جایگاهش در آفرینش تبیین نموده و او را سیراب خواهد نمود. بنابراین رسانه های کشور اسلامی و تمامی مبلغان آن، باید اسلام را برای زن مسلمان و جهان عرضه نموده و حقیقت آن را مطرح نمایند. زن مسلمان امروز می بایست در جریان خواست و اهداف اسلام نسبت به خود باشد و همانچه را که اسلام از او خواسته، بر خود منطبق نموده و به جهان عرضه نماید.
به نظر شما حکومت اسلامی برای مخاطب قرار دادن زنان جهان و پذیراگران اسلام ناب چه کارکردی داشته است؟
رمضان زاده: حکومت اسلامی با ارزشهای قرآنی و الگوهایی که از زنان شاخص در تاریخ اسلام داشته، توانسته است موفق باشد. بگونه ای که با الگو گرفتن از زندگی افرادی مانند حضرت زهرا(س) و نقش ایشان در دفاع از حکومت اسلامی، و حمایت از ولایت و امامت برجسته است یا به عبارت دیگر به عنوان همسری مبارز و مادری موفق فرزندانی چون حسنین را پرورش می دهد. و توانسته است جامعه امروزی را در عین مسلح شدن به علم و آگاهی زمانه و حفظ حرمت و فضیلت انسانی، نقش کلیدی خود را در تربیت جوامع اسلامی حفظ نماید.
باید تلاش شود با فراهم کردن بستر مناسب در فضای حکومت اسلامی، زنان بیشتری در دنیای امروزی بتوانند نقش محوری و کلیدی خود را ایفا نمایند. بگونه ای که اگر در جایی به دلیل باورهای غلط فرهنگی، موانعی برای حضور فعال زنان مسلمان وجود دارد، آن موانع برداشته شود، تا امکان تبلیغات مسموم از عوامل مخرب فرهنگی، برای خدشه وارد کردن به نقش زن مسلمان گرفته شود.
به عنوان مثال، وقتی یک زن محقق و پژوهشگر مسلمان در ابداع و یا اختراعات علمی موفق است و این اختراع در جهت حل مشکلات مردم بکار گرفته می شود، باید حکومت اسلامی، امکانات لازم را برای رسیدن او به موفقیت فراهم کند.
به نظر شما، مهمترین رسالت زن مسلمان در ابلاغ ارزشهای اسلام ناب در جهان معاصر چیست؟
رمضان زاده: مهمترین رسالت زن مسلمان، شناخت صحیح ارزشهای اسلام ناب، بر اساس مستندات و مدارک و اسناد اسلامی است. در این رابطه می توان با توجه به دستوراتی که در کتاب دینی ما قرآن کریم آمده است، و راهکارهایی که دین اسلام برای رستگاری بشریت دارد، با سایر اقوام و ملل و بخصوص زنان جوامع دیگر ارتباط داشته باشیم و در قالب مقالات، کتب یا گفتگوهای ارزشی، اسلام را به تمام مردم دنیا معرفی کنیم و در کنار ارائه ارزشها و تبیین آنها، عملکردهای منطبق بر آن ارزشها را هم نشان دهیم. به عنوان مثال بشناسانیم، یک پزشک زن مسلمان با آگاهی به علم روز و تخصص و تعهدی که دارد، اگر یک کار یا اثر علمی را، چه به صورت کار پژوهشی یا کتاب علمی و یا روش درمانی مؤثر در نجات بیماران، ارائه کند، در حالی که در چارچوب ارزشی و اجتماعی، خود را حفظ کرده است، این فرد توانسته است نقش خود را به بهترین شکل بصورت علمی، برای شناساندن اسلام واقعی در سطح دنیا و بین الملل ایفا کند.