نگاهی به وصایای امام علی(ع) به جوانان

در شـماره های پیش به هشت مورد از عوامل مهم دست یابی به آرامش و غـلبه بر اضطراب و نگرانی اشاره کردیم که عبارت بودند از:

نگاهی به مطالب گذشته:

در شـماره های پیش به هشت مورد از عوامل مهم دست یابی به آرامش و غـلبه بر اضطراب و نگرانی اشاره کردیم که عبارت بودند از:

1.تـقـویت ایمان;

2. دعا;

3. تحکیم مبانی خانواده;

4. بهبود شیوه هـای تعلیم و تربیت;

5. آمادگی روحی;

6. صبر و خویشتن داری;

7.تغافل;

8. نسبت سنجی.

به مناسبت نام گذاری امسال به سال امیرالمومنین علی(ع) که مقام مـعـظم رهبری آن را مطرح کردند و لزوم انتشار و ویژه نامه امام علی(ع)، ادامه بحث را در شماره آینده پی خواهیم گرفت.

در ایـن شـماره خطوط کلی و محورهای اصلی وصایای امام علی(ع) به جـوانـان را بررسی می کنیم. منبع اصلی این نوشتار نامه سی ویکم نهج البلاغه است که حاوی رهنمودهای پدری نمونه به جوانی نمونه و در حـال رشـد اسـت. ایـن نـامـه کـه از مـشـهـورتـریـن وصـایای امـیـرالـمـومـنین(ع) است و به قول سید رضی(ع) پس از مراجعت از (صـفـیـن) در مـحلی به نام (حاضرین) به فرزندشان حسن بن علی(ع) مـرقـوم داشته اند، شیعه و سنی به آن توجه کرده اند به طوری که دانـشمند معروف اهل سنت، ابواحمد حسن بن عبدالله بن سعید عسکری دربـاره آن گـفته است: (اگر از حکمت عملی چیزی یافت شود که لازم بـاشـد بـا طلا نوشته شود، همین رساله است که امام علی(ع) در آن جـمـیع ابواب علم و طرق سلوک و تمام منجیات و مهلکات و راه های هدایت و مکارم اخلاق و اسباب سعادت و طرق رهایی از این مهلکه ها و وصـول بـه بـالاتـریـن درجات کمال انسانی را با بهترین عبارات بیان فرموده است.)1

مـخاطب امام علی(ع) در این رساله تنها فرزندش امام حسن(ع) نیست بـلـکـه آن حـضرت با سخنان حکیمانه خود به همه جوانان حقیقت جو تـوجـه کـرده است. گرچه غور در دریای بی کران معارف نهج البلاغه با بضاعت اندک ما سازگار نیست ولکن:

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید

بـا تـوجه به محدودیت صفحات، چند اصل مهم تربیتی را بیان و متن کـامـل نامه را به خوانندگان محترم به ویژه نسل جوان واگذار می کنیم.

 

1. تقوا و پاک دامنی:

مـهـم ترین سفارش امام(ع) به فرزند دلبندش، تقوای الهی است، آن جـا کـه می فرماید: (واعلم یا بنی ان احب ما انت آخذ به الی من وصیتی تقوی الله2; پسرم، بدان محبوب ترین چیزی که از میان گفته هـایـم در ایـن وصـیـت نـامه به آن تمسک می جویی، تقوای الهی و پرهیزکاری است.)

 

حصار مستحکم

اهـمـیـت و جـایـگـاه تقوا برای جوانان آن وقت معلوم می شود که تـمایلات و احساسات دوره جوانی مد نظر قرار گیرد. برای جوانی که در مـعـرض طـغـیـان غـرایـز و احساسات تند و شکوفایی خواهش های نـفـسـانـی و غـریزه جنسی و تخیلات موهوم به سر می برد، تقوا به مـنزله قلعه و حصار مستحکمی است که او را از تاخت و تاز دشمنان مـصـون مـی دارد و مـانند سپری است که از اصابت تیرهای زهراگین شـیاطین باز می دارد. امام علی(ع) می فرماید: (اعلموا عبادالله ان الـتـقـوی دار حـصـن عزیز3; بدانید ای بندگان خد، تقوا دژی مستحکم و غیرقابل نفوذ است.)

اسـتـاد مطهری(ره) می گوید: (نباید تصور کرد که تقوا از مختصات دیـن داری اسـت، از قـبیل نماز و روزه، بلکه تقوا لازمه انسانیت اسـت. انـسان اگر بخواهد از طرز زندگی حیوانی و جنگلی خارج شود ناچار است که تقوا داشته باشد.)4

جـوان هـمـواره بـیـن دوراهی قرار دارد و به سوی دو نقطه متضاد کـشـیـده می شود. از یک طرف، ندای وجدان اخلاقی و الهام الهی او را بـه سـوی خـوبـی ها سوق می دهد و از طرف دیگر غرایز درونی و نـفـس امـاره و وسـاوس شیطانی او را به ارضای خواهش های نفسانی فـرمـان می دهد. در این جنگ و گریز تنها جوانی می تواند از این صحنه کشمکش و نزاع بین عقل و شهوت، خیر و فساد و پاکی و آلودگی بـه سـلامت خارج شود که خود را به سلاح ایمان و تقوا مجهز کرده و از ابتدای جوانی به خودسازی و جهاد با نفس بپردازد.

حضرت یوسف(ع) در سایه همین تقوا بود که توانست با اراده ای قوی از آزمـون سـخـت الهی سربلند بیرون آید و به اوج عزت نایل شود.

قـرآن مجید رمز پیروزی یوسف(ع) در عرصه مبارزه با نفس را رعایت دو اصـل مـهـم و اسـاسـی (تـقوا) و (خویشتن داری) می داند و می فـرماید: (انه من یتق ویصبر فان الله لایضیع اجر المحسنین5; کسی کـه پـرهیزکاری کند و شکیبایی ورزد، خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند.)

 

تقویت اراده

بـسیاری از جوانان از ضعف اراده و فقدان قدرت تصمیم گیری شکایت مـی کـنـند و برای درمان آن چاره جویی می کنند. آنان می گویند:

بـرای ترک عادات زشت و ناپسند بارها تصمیم گرفته ایم اما کم تر مـوفق شده ایم. امام علی(ع) از تقوا به عنوان عامل تقویت اراده و مـالـکـیـت نـفـس که نقش عمده ای در ترک گناه و عادات ناپسند دارد، یـاد مـی کـنـد و می فرماید: آگاه باشید! خطاها و گناهان مـانـند اسب های سرکش و لجام گسیخته ای هستند که گناه کاران بر آن ها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت و تقوا هـمـانـنـد مرکب های راهوار و آرامی است که صاحبانشان بر آن ها سـوارنـد و زمـامشان را به دست دارند و آنان را تا بهشت پیش می برند.6

بـاید در نظر داشت که این کار شدنی است. افرادی که در این وادی قـدم بـنـهند، مشمول الطاف خفیه الهی خواهند بود. چنان که قرآن کـریـم مـی فرماید: (والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا7; آنان کـه در راه مـا جـهاد و کوشش می کنند، راه های خود را به آن ها نشان می دهیم.)

 

2. فرصت جوانی:

بـدون تـردید یکی از عوامل مهم موفقیت و کام یابی، بهره برداری صـحـیـح و اصولی از شرایط و فرصت های مناسب است، که فرصت جوانی از اسـاسـی تـریـن آن هـا بـه شمار می رود. نیروی معنوی و قوای جـسـمـانـی، گوهر گران سنگی است که خداوند متعال در اختیار نسل جـوان قـرار داده اسـت. بـر ایـن اسـاس پیشوایان دین همواره بر اغـتـنـام فرصت جوانی تاکید کرده اند. امام علی(ع) در این باره مـی فرماید: (بادر الفرصه قبل ان تکون غصه8; پیش از آن که فرصت از دست رود و مایه اندوهت گردد، آن را غنیمت شمار.) سعدی با الهام از سخنان بزرگان می گوید:

جوانا ره طاعت امروز گیر

که فردا جوانی نیاید ز پیر

قضا روزگاری زمن در ربود

که هر روزش از پی شب قدر بود

من آن روز را قدر نشناختم

بدانستم اکنون که درباختم

امـام علی(ع) در تفسیر آیه شریفه (لاتنس نصیبک من الدنیا9; بهره ات را از دنـیـا فـرامـوش مـکـن) می فرماید: (لاتنس صحتک و قوتک وفـراغـک وشـبـابک ونشاطک ان تطلب بها الاخره10; سلامتی و قدرت و فـراغ بـال و جوانی و نشاط خود را فراموش مکن، از آن ها در راه آخرت استفاده کن.)

آن حضرت درباره کسانی که از نعمت جوانی بهره صحیح و کافی نبرده انـد، مـی فـرمـایـد: آن هـا در ایـام سلامت بدن سرمایه ای مهیا نـکردند و در اولین فرصت های زندگی درس عبرتی نگرفتند، آیا کسی که جوان است جز پیری انتظار دارد.11

 

سوال از جوانی

جوانی و نشاط و بالندگی، نعمت بزرگی است که در روز قیامت از آن سـوال می شود. در روایتی از رسول اکرم(ص) نقل است که فرمود: در قـیـامـت هـیـچ یک از بندگان، قدم از قدم برنمی دارند تا از وی چـهـار سوال شود; از عمرش که آن را در چه راه به کار انداخته و چـگـونـه فـانی کرده است، از جوانیش که آن را در چه راهی پایان داده اسـت، از امـوالش سوال می شود که از چه راهی به دست آورده و در چـه راهـی خرج کرده است و از حب و دوستی با اهل بیت از وی سوال می شود.12

رسـول گرامی اسلام(ص) در کنار ایام عمر به طور جداگانه از جوانی نـام بـرده انـد کـه ارزش اختصاصی جوانی را می رساند. متاسفانه شـرایط فوق العاده و فرصت استثنایی دوران جوانی کوتاه و زودگذر اسـت و بلبل جوانی روزی از شاخسار عمر خواهد پرید. تا هست قدرش را بـدانـیم و آن را یک سرمایه شماریم. امام علی(ع) می فرماید:

(شـیئان لایعرف فضلهما الا من فقدهما: الشباب والعافیه13; دو چیز است که قدر و قیمتشان را نمی شناسد مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد: یکی جوانی و دیگری تندرستی.)

 

3. خودسازی:

بـهترین زمان برای تربیت و خودسازی، دوره جوانی است، زیرا صفحه دل جـوان با زشتی ها و خصلت های ناپسند شکل نگرفته و چراغ فطرت در دلـش خـامـوش نگشته است. امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) چـنـین می فرماید: (انما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها مـن شـیء قبلته فبادرتک بالادب قبل ان یقسوا قلبک ویشتغل لبک14;

قـلـب نوجوان مانند زمین خالی است که هرچه در آن بیفشانی آن را مـی پـذیرد، پس پیش از آن که قلبت سخت شود و فکرت به امور دیگر مـشغول گردد، به تعلیم و تربیت تو مبادرت کردم و همت خود را بر تربیت تو گذاشتم.)

عـادات نـاپـسـند در دوران جوانی ریشه دار نشده است، از این رو مـبارزه با آن سهل و آسان است. جوانان باید از این امتیاز بزرگ بـه شایستگی استفاده کنند. امام خمینی(ره) بارها بر ضرورت اصلاح در ایـام جـوانـی تاکید می کردند. ایشان در یکی از سخنرانی های خـود فـرمـودند: (جهاد اکبر، جهادی است که انسان با نفس طاغوتی خـودش انجام می دهد. شما جوان ها از حالا باید شروع کنید به این جـهاد. نگذارید که قوای جوانی از دستتان برود. هرچه قوای جوانی از دسـت بـرود، ریـشـه های اخلاق فاسد در انسان زیادتر می شود و جـهـاد مشکل تر. جوان زود می تواند در این جهاد پیروز شود. پیر بـه ایـن زودی نـمی تواند. نگذارید اصلاح حال خودتان را از زمان جوانی به زمان پیری بیفتد.)15

 

خاربن و خارکن

اسـتاد مطهری(ره) می گوید: (مولوی مثلی می آورد راجع به این که هـرچـه انـسان بزرگ تر می شود صفات او قوی تر و ریشه دار تر می گـردد. می گوید: مردی خاری را در معبر مردم کاشت و مردم از این بـوتـه خـار دررنج بودند. او قول داد که سال دیگر آن را بکند و سـال دیـگر نیز کار را به سال بعد موکول کرد و سال های بعد نیز بـه هـمین ترتیب عمل کرد. از طرفی درخت، سال به سال ریشه دارتر مـی شـد و از طـرف دیـگـر خود او سال به سال ضعیف تر می گردید; یـعـنـی مـیـان رشد درخت و قوت او نسبت معکوس برقرار بود. حالات انـسان نیز مانند خاربن و خارکن است. روز به روز صفات در انسان ریـشـه هـای عمیق تری پیدا می کند و اراده انسان را ضعیف تر می کند. قدرت یک جوان در اصلاح نفس خود از یک پیر بیش تر است.)

خاربن در قوت و برخاستن

خارکن در سستی و در کاستن16

بـایـد جوانان عزیز این هشدار امام علی(ع) را جدی بگیرند که می فـرمـایـد: (غـالب الشهوه قبل قوه ضراوتها فانها ان قویت ملکتک واسـتـفـادتـک ولـم تـقدر علی مقاومتها17; پیش از آن که تمایلات نـفـسانی به تجری و تندروی عادت کنند با آن ها مقابله کن، زیرا اگـر تـمـایـلات در تـجاوز و خودسری نیرومند شوند، فرمانروای تو خـواهـند شد و تو را به هرسو که بخواهند می برند و قدرت مقاومت در برابر آن ها را از دست خواهی داد.) مولوی می گوید:

زان که خوی بد بگشته ست استوار

مور شهوت شد ز عادت هم چو مار

مار شهوت را بکش در ابتدا

ورنه اینک گشت مارت اژدها18

 

4. بزرگ منشی:

یـکـی دیـگر از وصایای امام علی(ع) به جوانان، پرورش عزت نفس و بـزرگ مـنشی است، آن جا که می فرماید: (اکرم نفسک عن کل دنیه و ان سـاقـتـک الـی الرغائب فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا ولاتـکـن عبد غیرک وقد جعلک الله حرا19; بزرگوارتر از آن باش که به پستی تن دهی هرچند تو را به مقصود رساند، زیرا نمی توانی در بـرابـر آن چه از آبرو و شخصیت در این راه از دست می دهی بهایی بـه دسـت آوری، و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.)

حس عزت طلبی یکی از نیازهای اساسی انسان است که خوش بختانه دست آفـرینش بذر آن را در نهاد آدمی افشانده است. بدیهی است که این بـذر نـیاز به مراقبت و رشد و شکوفایی دارد. عزت نفس موجب بهره وری فـرد از نـیـروی خرد و به کارگیری آن در امور زندگی و منشا تـکـوین شخصیت در انسان است. بی دلیل نیست که نظام سلطه فرعونی در طـول تـاریـخ بـرای اسـتثمار دیگران، در گام نخست روح مکرمت انـسـانـی را نـشانه گرفته و شخصیت آنان را تحقیر می کند. قرآن مـجید در این باره می فرماید: (فاستخف قومه فاطاعوه انهم کانوا قـومـا فـاسقین20; فرعون قومش را تحقیر کرد، پس آن ها هم از او اطاعت کردند، چون آن ها قومی فاسق بودند.)

عزت و بزرگواری نفس در گرو اموری است که بدان اشاره می شود:

الـف: ترک گناه: از مواردی که به عزت نفس آدمی آسیب فراوانی می رساند، ارتکاب به گناه و ناپاکی است. پرهیز و اجتناب از آلودگی بـه گـناه از عوامل دست یابی به شرافت نفس است. امام علی(ع) می فـرماید: (من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه21; کسی که برای نـفس خود کرامت قائل است، آن را با گناه پست و خوار نمی سازد.) گناهان بزرگ هم چون زن، دروغ، غیبت، فحش و ناسزا با بزرگ منشی و کرامت نفس تضاد آشکار دارد.

ب: روح بـی نـیازی: چشم طمع داشتن به مال دیگران و درخواست کمک کـردن در غـیر موارد اضطرار، شرافت و عزت نفس را مخدوش می کند.

امـام عـلی(ع) می فرماید: (المسئله طوق المذله تسلب العزیز عزه والـحـسیب حسبه22; درخواست از مردم، طوق ذلتی است که عزت را از عزیزان و شرافت را از شریفان سلب می کند.)

ج: نـگـرش صـحـیـح: عزت و کرامت نفس تا حد زیادی بستگی به نگرش انـسـان به خود دارد. کسی که خود را ناتوان جلوه دهد، مردم نیز او را ذلیل و خوار می بینند. از این رو امام علی(ع) می فرماید:

(الـرجل حیث اختار لنفسه ان صانها ارتفعت وان ابتذلها اتضعت23; ارزش شـخـصیت هر فردی وابسته به روشی است که اتخاذ می کند. اگر نـفـس خـود را از پـستی و ذلت بر کنار نگاه داشت، به مقام رفیع انـسانی نایل می شود و اگر عزت معنوی خویش را ترک گفت، به پستی و ذلت می گراید.)

اگر در جهان بایدت برتری

نباید که خود پست و دون بشمری

چو خود، خویشتن پست بینی و خوار

دگر از کس امید عزت مدار

د: پـرهـیـز از گفتار و رفتار ذلت آمیز: کسی که خواهان کرامت و عـزت نـفـس است باید از هر سخن یا عملی که نشانه ضعف و ناتوانی اسـت، اجـتـنـاب کـنـد. اسلام به منظور تحقق این امر، از تملق و چـاپـلـوسـی، شـکـایـت از روزگار و طرح مشکلات زندگی برای مردم، بـلـندپروازی های بی جا و حتی تواضع بی مورد نهی کرده است. هیچ مـسلمانی حق ندارد با چاپلوسی که منافی با شرافت و آزادگی است، خویشتن را آلوده کند. امام علی(ع) می فرماید: (کثره الثنإ ملق یـحـدث الـزهـو ویدنی من العزه24; زیاده روی در ستایش و تحسین، تـملق و چاپلوسی است که از یک سو در مخاطب نخوت و تکبر پدید می آورد و از سـوی دیگر عزت نفس را دور می کند). شکایت از زندگی و طـرح مـشـکـلات بـا مـردم، بـه عزت نفس آسیب جدی می رساند. امام عـلـی(ع) مـی فـرمـاید: (رضی بالذل من کشف ضره لغیره25; کسی که مـشـکلات زندگی اش را برای دیگران آشکار کند، در حقیقت به خواری و ذلت رضایت داده است.)

 

5. وجدان اخلاقی:

یـکـی از وصایای امام علی(ع) به جوانان، میزان قرار دادن وجدان اخـلاقی در معاشرت اجتماعی است. آن حضرت خطاب به فرزندش چنین می فـرمـایـد: (یـا بنی اجعل نفسک میزانا فیما بینک و بین غیرک26; پـسرم، خود را معیار و مقیاس قضاوت بین خود و دیگران قرار ده.)

نـادیـده گـرفـتـن ایـن اصل مهم اخلاقی نتیجه ای جز تیرگی روابط دوسـتـانـه نـخـواهد داشت; همان گونه که التزام به وجدان اخلاقی تـضـمـین کننده دوستی پایدار و روابط سالم اجتماعی است. اگر در جـامعه، تمام افراد براساس وجدان اخلاقی با یک دیگر معاشرت کنند و بـه حـقـوق و مـنـافـع و حیثیت دیگران احترام بگذارند، روابط اجـتـمـاعـی مـستحکم تر و آرامش و امنیت جامعه تقویت خواهد شد. وجـدان اخـلاقـی، آدمی را چون طبیب به درد و درمان خویش متوجه و سـلامـت روان را اعـلام می کند. در روایتی آمده است که مردی خدمت رسـول خـدا(ص) رسید و عرض کرد: همه وظایف خود را به خوبی انجام مـی دهـم ولی یک گناه را نمی توانم ترک کنم و آن رابطه نامشروع اسـت. اصحاب از این سخن برآشفتند. حضرت فرمود: شما کاری نداشته بـاشـیـد، مـن می دانم چگونه با او بحث کنم. آن گاه فرمود: شما مـادر، خـواهـر و بـه طور کلی ناموس دارید؟ جوان عرض کرد: آری. رسـول خـدا(ص) فرمود: آیا می پسندی دیگران با ناموس و محارم تو چنین روابط نامشروع داشته باشند؟ عرض کرد: خیر. حضرت فرمود: پس چـگـونه حاضر می شوی دست به چنین کار نادرستی بزنی؟ جوان سر به زیـر افـکـند و عرض کرد: دیگر تعهد می کنم که دنبال چنین گناهی نروم.27

هـر انسان مسلمانی وظیفه دارد در برخورد با مردم از ندای درونی خود پیروی و به مقتضای وجدان عمل کند. امام سجاد(ع) می فرماید:

حـق مـردم آن است که از آزار آن ها خودداری کنی و چیزی را برای آنـان دوسـت بداری که برای خود دوست می داری و نپسندی آن چه را برای خود نمی پسندی.28

اسـلام بـا تـوجـه دادن به وجدان اخلاقی می کوشد تا افراد بشر در بـاطـن خـود مـراقـبـی بگمارند تا آن ها را از تجاوز و آزار به دیـگـران حـتی در حالت خشم و دشمنی باز دارد. بر این اساس قرآن مـجـیـد بـه نـفـس لوامه که همان وجدان است، قسم یاد کرده و می فـرمـاید: (لااقسم بیوم القیامه ولااقسم بالنفس اللوامه29; سوگند بـه روز رسـتـاخیز و سوگند به جانی که آدمی را در مورد عصیان و ارتـکـاب گـنـاه سـرزنش و ملامت می کند). روان شناسان این نیروی سرزنش کننده باطنی را وجدان اخلاقی می نامند.

در اندرون من خسته دل ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

 

6. تجربه اندوزی:

استفاده از تجارب دیگران از جمله مواردی است که در وصایای امام عـلـی(ع) دیـده مـی شـود. آن حضرت می فرماید: (اعرض علیه اخبار الـمـاضـیـن و ذکـره بـمـا اصاب من کان قبلک من الاولین و سر فی دیـارهم و آثارهم فانظر فیما فعلوا و عما انتقلوا و این حلوا و نـزلـوا30; اخبار گذشتگان را بر قلبت عرضه کن و آن چه را که به پـیـشینیان رسیده به یاد آر، در دیار و آثار مخروبه آن ها گردش کـن و درست بنگر آن ها چه کرده اند. ببین از کجا منتقل شده اند و در کجا فرود آمده اند.)

هرچند آحاد جامعه به راهنمایی افراد آزموده و استفاده از تجارب دیـگـران نـیـازمـندند اما جوان به دلایل مختلف نیاز بیش تری به شـنـاخـت تـاریخ و تجارب به دست آمده از سرگذشت پیشینیان دارد، زیرا:

اول، جـوان بـه مـقـتـضای سن کم خود، دارای ذهنی خام و عاری از تـجـربـه اسـت. او سـرد و گـرم روزگـار را نچشیده و با مشکلات و دشـواری هـای کـم تری در زندگی رو به رو شده است، که گفته اند:

(آن چـه را که جوان در آیینه می بیند پیر در خشت خام بیند). از ایـن رو بـعـضی مواقع فشار مشکلات، آرامش درونی جوان را مختل می کند و او را به افسردگی یا تندخویی می کشاند.

ثـانـی، تخیلات موهوم که از ویژگی های دوران جوانی است، چه بسا جـوان را از شـنـاخـت حـقـیقت باز دارد. تجربه، پرده های وهم و پـنـدار را پـاره مـی کـند و انسان را به واقع رهنمون می سازد.

امـام عـلـی(ع) مـی فرماید: (التجارب علم مستفاد31; تجارب بشر، دانش سودمندی است.)

ثالث، جوان با وجود برخورداری از منبع سرشار هوش علمی و فنی و قـابـلـیـت کسب مهارت های گوناگون، به دلیل نداشتن تجارب زندگی فـاقد هوش اجتماعی است. از این رو در معرض تصمیم های نسنجیده و زیـان بـار و افـتادن در دام دیگران قرار دارد. امام علی(ع) می فـرمـایـد: (مـن قلت تجربته خدع32; کسی که تجربه اش کم و ناچیز باشد، فریب می خورد.)

در سـایـه تـجـربـه، اشـتـباه به حداقل می رسد. امام علی(ع) می فـرمـایـد: (مـن کثرت تجربته قلت غرته33; کسی که تجربه اش زیاد باشد، کم تر فریب خورد.)

آن چه می تواند مددکار جوان در ایام سخت و عبور از مراحل دشوار زنـدگـی بـاشـد، بهره برداری از تجارب کسانی است که خود در طول زنـدگـی ایـن منازل پرخطر را طی کرده و به سلامت از آن ها گذشته اسـت. امـام علی(ع) می فرماید: با مردان آزموده هم نشین باش که آن هـا متاع پرارج تجربه های خود را به گران ترین بها یعنی فدا کردن عمر خود تهیه کرده اند و تو آن متاع گران قدر را با ارزان ترین قیمت (با صرف چند دقیقه) به دست می آوری.34

 

عبرت از تاریخ

یـکـی از مـصادیق بارز تجربه اندوزی، مطالعه سرگذشت پیشینیان و تـار یخ امم سابق است. تاریخ آیینه ای است که گذشته را نشان می دهـد و حلقه رابط بین حال و گذشته و چراغ راه آینده است. استاد مـطـهـری(ره) می گوید: (انسان همان طور که از مردم هم زمان خود ادب و راه و رسـم زنـدگـی مـی آمـوزد و احیانا لقمان وار از بی ادبـان ادب مـی آموزد که مانند آن ها نباشد، به حکم همین قانون از سرگذشت مردم گذشته نیز بهره می گیرد. تاریخ مانند فیلم زنده ای است که گذشته را تبدیل به حال می نماید.)35

مـشـابـهت سرنوشت ملت ه، همگان به ویژه نسل جوان را به مطالعه تـاریـخ فـرا مـی خـوانـد. امام علی(ع) می فرماید: برای شما در تـاریـخ قـرون گـذشـته درس های عبرت فراوانی وجود دارد. کجایند عـمـالـقـه؟ کـجـایـنـد فـرزنـدان آن هـا؟ کـجـایند فرعون ها و فرزندانشان؟36

 

7. آداب معاشرت و دوستی:

شکی نیست که بقا و دوام دوستی منوط به رعایت حدود دوستی و آداب مـعـاشـرت اسـت. دوسـت گرفتن آسان است اما نگه داری آن مشکل تر اسـت. امـام عـلـی(ع) در قسمتی دیگر از نامه مبارک خود به نکات ظـریـفـی کـه موجب پایداری پیوند دوستی است، اشاره می کند و می فـرماید: ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست گرفتن عاجز باشد و ناتوان تر از او فردی است که دوست را از دست بدهد.38

بـعـضی جوانان از عدم ثبات و ناپایداری روابط دوستانه شکایت می کـنـنـد، کـه دلـیـل عمده آن رعایت نکردن حدود دوستی و افراط و تـفـریـطـ در رفـاقـت است. به طور یقین عمل به دستورات و نصایح سودمند امام علی(ع) می تواند در حل این مشکل کارساز باشد.

محورهای کلی سخنان امام علی(ع) در این قسمت عبارت است از:

الـف) اعتدال در دوستی: افراط در دوستی و تجاوز از حریم اعتدال در دوران جوانی کم وبیش دیده می شود، و دلیل آن انگیزه عاطفی و احـساسات دوران جوانی است. این عده از جوانان در ایام دوستی به رفـیـق خـود بـیـش از حـد ابراز علاقه و محبت می کنند و در ایام جـدایـی بـیـش از حـد ابراز مخالفت و دشمنی می کنند تا جایی که مـمـکـن اسـت بـه کارهای خطرناکی دست بزنند. توصیه امام علی(ع) مـیـانـه روی در رفـاقـت است. آن حضرت می فرماید: با دوست مورد عـلاقـه ات به مدارا اظهار دوستی کن، شاید روزی دشمنت گردد و در اظـهار بی مهری به کسی که بر او خشم گرفته ای مدارا کن، چه بسا مـمـکـن است دوستت گردد.38 در این نامه نیز آن حضرت می فرماید:

اگـر خـواسـتـی رابـطـه ات را با برادرت قطع کنی راهی را برایش بـگذار که اگر روزی خواست برگردد، راه بازگشت داشته باشد. سعدی در ایـن بـاره مـی گـوید: (هر آن سری که داری با دوست در میانه مـنـه، چه دانی که وقتی دشمن گردد و هر گزندی که توانی به دشمن مرسان، باشد که وقتی دوست شود.)39

ب) مـحـبـت متقابل: دوستی و رفاقت براساس محبت متقابل است. اگر یـکـی از دو طـرف خـواهـان برقراری رابطه و دیگری بی میل باشد، نـتـیجه ای جز ذلت و خواری مشتاق دوستی نخواهد داشت. از این رو امام علی(ع) در نامه مبارک می فرماید: (لاترغبن فیمن زهد عنک40; به کسی که به تو علاقه ندارد، ابراز علاقه مکن.) شاعر می گوید:

چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی

وگرنه مهربانی درد سر بی

ج) حـفظ رابطه دوستی: امام علی(ع) به حفظ رابطه دوستی تاکید می ورزد و از عـوامـلـی که موجب تحکیم آن می شود، یاد می کند و می فـرمـایـد: اگـر رفیقت امساک ورزید، تو بذل و بخشش داشته باش و هـنگام فاصله گرفتن او، تو نزدیک شو و هنگام سخت گیری او، نرمش داشـتـه باش و هنگام ارتکاب گناه و خط، عذرش را بپذیر. اما از آن جـا کـه بعضی ظرفیت کمی داشته و بزرگواری و احسان را حمل بر حـقـارت دیگری و زرنگی خود می کنند، آن حضرت می فرماید: در همه ایـن موارد موقع شناس باش و برحذر باش از این که آن چه گفته شد در غـیـر محلش قرار دهی یا درباره کسی که اهلیت ندارد به انجام برسانی.

نکته دیگر نصیحت کردن به رفیق و خیرخواهی برای او است. آن حضرت مـی فـرمـاید: خیرخواهی ات را به دوستت خالص کن، خواه خوش آیند دوستت باشد و خواه خوش آیند او نباشد.41

پرسش ها

1. امام علی(ع) کسی را که از دوست گرفتن عاجز باشد چه می نامد؟

الف)بی لیاقت.

ب) ناتوان.

ج) کم خرد.

د) بی ایمان.

 

2. روان شناسان، سرزنش کننده باطنی را چه می نامند؟

الف) وجدان اخلاقی.

ب) نفس لوامه.

ج) تمایلات سرکوفته.

د) حجت باطنی.

 

3. چیزی که قدرش مجهول است:

الف) جوانی.

ب) بی نیازی.

ج) تندرستی.

د) الف و ج.

 

4. کدام گزینه صحیح نیست؟

الف) تقوا لازمه انسانیت است.

ب) تقوا دژی مستحکم است.

ج) تقوا از مختصات دین داری است.

د) تقوا رمز پیروزی است.

 

5. این سخن از کیست؟ (بهره ات را از دنیا فراموش مکن).

الف) امام علی(ع).

ب) پیامبر(ص).

ج) خداوند متعال.

د) امام صادق(ع).

 

6. رمز موفقیت یوسف(ع) چه بود؟

الف) خویشتن داری.

ب) زیبایی.

ج) تقوا.

د) الف و ج.

 

7. در قیامت از کدام یک از موارد ذیل سوال می شود؟

الف) جوانی.

ب) عمر.

ج) مال.

د) هرسه مورد.

 

8. نـظـام سلطه فرعونی برای استثمار دیگران چه سیاستی اتخاذ می کرد؟

الف) جنایت.

ب) فساد.

ج) ظلم.

د) تحقیر مردم.

 

9. کدام گزینه صحیح است؟

الف) کسی که تجربه اش کم است فریب نمی خورد.

ب) کسی که تجربه اش زیاد باشد کم تر فریب می خورد.

ج) کسی که تجربه اش کم باشد اشتباه نمی کند.

د) کسی که تجربه اش زیاد باشد فریب نمی خورد.

 

10. امام علی(ع) تقویت اراده را در گرو چه چیزی می داند؟

الف) صبر.

ب) سعه صدر.

ج) عبادت.

د) تقوا.

 

11. حدیث (انما قلب الحدث کالارض الخالیه) می رساند که:

الف) زمینه خودسازی در جوان فراهم است.

ب) جوان، خام و کم تجربه است.

ج) جوان، اراده قوی دارد.

د) غرایز در جوان نیرومند است.

 

12. کدام گزینه صحیح نیست؟

الف) عزت طلبی از نیازهای اساسی انسان است.

ب) عزت نفس در نهاد آدمی قرار داده شده است.

ج) عزت نفس نیاز به مراقبت و رشد ندارد.

د) عزت نفس موجب بهره وری فرد از خرد است.

 

13. امام علی(ع) گناهان را به چه تشبیه کرده است؟

الف) مرکب های راهوار.

ب) آتش سوزان.

ج) اسب های سرکش.

د) الف و ج.

 

14. چاپلوسی:

الف) با شرافت و آزادگی منافات دارد.

ب) نشانه ضعف و ناتوانی نیست.

ج) زیاده روی در ستایش و تحسین است.

د) الف و ج.

 

15. خداوند راه های خود را به چه کسانی نشان می دهد؟

الف) جهادگران.

ب) صابران.

ج) زاهدان.

د) مومنان.

 

16. کدام گزینه صحیح است؟

الف) تجارب بشر، دانش سودمندی است.

ب) گناه با کرامت نفس تضاد ندارد.

ج) چشم طمع داشتن، کرامت نفس را مخدوش نمی سازد.

د) قدرت یک جوان در اصلاح نفس از پیر کم تر است.

 

17. حدیث (من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه) یعنی:

الف) کسی که برای خود ارزش قائل است آن را پست نمی شمارد. ب) کریم گناه نمی کند.

ج) کسی که برای خود ارزش قائل است آن را با گناه پست نمی سازد. د) شخص باکرامت از معصیت دوری می کند.

18. ارزش هرکس وابسته به:

الف) روشی است که اتخاذ می کند.

ب) لیاقت و هنر او است.

ج) سعی و تلاش او است.

د) دانایی و توانایی او است.

 

19. چه کسی به ذلت رضایت می دهد؟

الف) کسی که اسرارش را بازگو کند.

ب) کسی که دیگران را تحقیر کند.

ج) کسی که به دیگران احترام نگذارد.

د) کسی که مشکلاتش را آشکار سازد.

 

20. حلقه رابط بین حال و گذشته:

الف) تاریخ است.

ب) تجربه است.

ج) خاطرات است.

د) کتاب است.

 

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان