«مناظره » و «پرسمان » از مقولاتی است که هر دانش پژوهی در راستای اعتلای بینش و برداشت های خود، ناگزیر مؤلفه های آن را می پذیرد و تقویت می کند . این پدیده قوانینی خاص دارد که تنها در چهار چوب آن می توان به نتایج مورد نظر دست یافت . پرهیز از مجادله و مراء، تلاش برای ماندن در متن مباحثه و دوری گزیدن از حاشیه روی، حاکم ساختن فضای آرام بر مناظره، احترام متقابل به شخصیت یکدیگر، نکشاندن مناقشات تخصصی به میان عامه مردم و جلوگیری از ورود افراد فرصت طلب و احساسی به بحث بخشی از قوانین پرسمان و مناظره است .
در میان مناظرات شیعه با مذاهب دیگر در عصر کنونی، کتاب «المراجعات » نوشته سید عبدالحسین شرف الدین عاملی که مجموعه مناظره های این عالم شیعی با شیخ سلیم عالم سنی مذهب است، جایگاهی ویژه دارد . پیشنه آشنایی شرف الدین با شیخ سلیم بشری، رئیس جامع الازهر مصر، به زمانی باز می گردد که وی پس از اخذ اجتهاد در نجف و ده سال تبلیغ در جبل عامل در سال 1329 به مصر هجرت کرد و دو سال در آن جا اقامت گزید . رعایت مؤلفه های «مناظره » در این «پرسمان » عالمانه نام این دو عالم را در عصر کنونی ماندگار کرده است . احترام متقابل این دو دانشمند به یکدیگر در نخستین نامه های آن ها قابل مشاهده می نماید .
شیخ سلیم در فرازی از نخستین نامه خود که با این عبارت «سلام بر شریف علامه شیخ عبدالحسین شرف الدین موسوی و حمت خدا و برکات بر او باد» آغاز می شود، در تاریخ ششم ذی قعده 1329، چنین می نویسد:
«و من همانا که بر ساحل دریای پهناور تو ایستاده ام و رخصت می خواهم در دخول امواج آن و غوطه ور شدن به جهت چنگ آوردن مرواریدهای آن . پس اگر رخصت دهی غوطه زنم در آن برای دست آوردن دقایق و مشکلات چندی که مدت ها است در سینه من تار می دواند و رسوخ دارد، فبها; و گرنه امر با تو است; و من در آنچه بر تو عرضه می دارم در صدد اظهار لغزش و کشف بدی یا تجهیل یا سرزنش نیستم و من فقط گشمده خود را خواهان و جوینده ام و در صدد کشف حقیقتم . پس اگر حق آشکار شود، حق سزاوارتر است که پیروی شود; و گرنه من چنان باشم که شاعر گفته:
نحن بما عندنا و انت بما عندک راض و الرای مختلف
یعنی ما به آنچه نزد ما است راضی هستیم و تو به آنچه نزد تواست راضی هستی و رای مختلف است .
و من در سؤالات خود از تو اکتفا خواهم نمود - اگر رخصت فرمایی - در دو مبحث: نخست، در امامت مذهب در اصول و فروع; و دوم در امامت عامه - و آن جانشینی پیغمبر (ص) - و توقیع امضای من در پایان همه سؤال های من حرف (س) خواهد بود; و توقیع تو باید (ش) باشد; و قبلا از هر لغزشی امید عفو دارم .» (1)
سید عبدالحسین شرف الدین با احترام تمام نامه این عالم سنی را چنین پاسخ می دهد:
«سلام بر مولای ما شیخ الاسلام و رحمت خدا و برکات بر او باد
«مرا به نامه مهرانگیز خود برخوردار نمودی، به نعمت ها و منت هایی که از ادای حق آن، زبان شکر من عاجز است و عمر دنیا وفا به بعض از فرائض آن نمی کند . مرا هدف آرزوهای خود و مورد امید خود قرار دادی و حال آن که خود قبله امیدواران و دستگیر پناهندگان می باشی و من از سوریا به سوی تو بر پشت شتران آرزوها شتافتم و به درگاه تو بارهای خود انداختم در حالتی که به طلب علم تو آمده ام و لذا بر فضل تو خواهان باران شده ام و بر خواهم گشت با امید زنده و امید توانا مگر این که خدای تعالی بخواهد .
از من در سخن گفتن رخصت خواسته ای و حال آن که امر و نهی با تو است . پس از هرچه می خواهی بپرس و هر چه می خواهی بگو و فضل تو را است به قول فصل و حکم عدل خود; و سلام بر تو باد . ش »
بر فرازهای پایانی این مناظره نیز چنین فضایی حاکم است . این فضا نشان می دهد که رعایت قوانین مناظره و احترام متقابل از آغاز تا پایان آن، رمز دست یازیدن به نتیجه است .
شیخ سلیم در نامه یکصد و یازدهم در فراز پایانی این مناظره می نویسد:
«گواهی می دهم که شما در فروع و اصول دین بر همان راه و طریقی هستید که ائمه از آل رسول صلوات لله و سلامه علیهم اجمعین بر آن بوده اند . به راستی که این مطلب را واضح نمودید و آن را روشن کردید و آنچه در باطن آن پوشیده بود آشکار فرمودید; پس شک در آن اسباب هلاکت و تشکیک در آن اسباب گمراهی است . من این نامه را با دقت بررسی کردم و سخت در جست وجوی پیدا کردن ایرادات آن بر آمدم ولی سراسر آن مرا در اعجاب و شگفتی وصف ناکردنی قرار داد . من از سرچشمه و منشا این هوای لطیف و پاکیزه پی جویی کردم، نسیم قدسی آن با آن بوی مشکینش که همه جا را فرا گرفته بود مرا زنده ساخت . من پیش از آن که با شما ارتباط پیدا کنم، درباره شیعه در اشتباه بودم، و این اشتباه به خاطر اخبار نادرستی بود که از اراجیف گویان شنیده بودم، اما هنگامی که خداوند توفیق ملاقات با شما را اعطا کرد به پرچم هدایت دست یافتم و چراغ روشنایی بخش تاریکی را پیدا نمودم و پس از بحث با شما به فلاح و رستگاری رسیدم و بر خواسته های خویش پیروز شدم . چه نعمت بزرگی خداوند در اثر این ملاقات به من عنایت کرد! و چه محبت و نعمت نیک و گرانبهایی تو در اختیار من قرار دادی! ! الحمدالله رب العالمین . س » (2)
سید عبدالحسین نیز در نامه یکصد و دوازدهم در پاسخ به نامه پایانی شیخ سلیم می نویسد:
«گواهی می دهم که تو در این امر نیرومندی، از آن آگاه و به آن سخت نزدیکی، دامن همت را به کمر زدی و به سرعت شهاب های آسمان، در تحقیق و بحث از آن به کار افتادی، غرق در بحث آن شدی، و در پی جویی و تحقیق سخت دقت و کنجکاوی به خرج دادی، اطراف و جوانبش را خوب ملاحظه کردی، حول و حوش و اصل مبحث و ریزه کاری هایش را زیر عینک ریزبین خود قرار دادی، آن را زیر و رو نموده، ظاهر و باطنش را سنجیدی، (می دیدم) می خواهی که از درون آن مطلع، و اگر احیانا چیز نادرستی در آن داخل شده و یا مطلب ساختگی در آن است بشناسی، می خواستی از کنه و حقیقت آن آگاهی حاصل کنی (و در این راه) تعصب قومی، گروهی و اغراض شخصی مانع تو نگردید و مزاحم درک و فهم تو نشد (امید است) پایه و ابزار ساختمان حلم و بردباریت متفرق نشود، و پرندگان رای و نظرت پراکنده نگردند . تو در دریای بحث سخت غرق می گردی اما با عقلی پابرجاتر از کوه رضوا و با سینه ای وسیع تر از دنیا، در تحقیق به عمق آن فرو می روی و در این راه هیچ جنبه های خویشاوندی سببی یا نسبی در تو اثر نمی گذارد، تا آن که مخفی ها آشکار شود، و حق بی پیرایه جلوه کند . و صبح برای افراد دارای بصیرت خود را نشان دهد، خداوند را به خاطر هدایتی که به سوی دینش فرموده می ستایم و به خاطر توفیق در راه آشنایی با طریقی که به سوی آن فرا خوانده ست ستایش می کنم . و صلی الله علی محمد و آله و سلم . والسلام . ش » (3)