خبرگزاری مهر- گروه هنر-آزاده سهرابی: فیلم «سوفی و دیوانه» یکی از فیلم های حاضر در بخش مسابقه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر است. فیلمی که دیدگاه های متفاوتی را از سینماهای مردمی تا سینمای اهالی رسانه برانگیخت. فیلم «سوفی و دیوانه» روایتی است که به گفته کارگردانش باید با نگاهی توام با تخیل آزاد آن را دید. فیلمی که دنیای فانتزی، خود را به منطق رئال فیلم تحمیل می کند. مردی که به قصد خودکشی از خانه بیرون زده است به یکباره دختری رو به رویش ظاهر می شود که ناگهان مسیر ذهنی او را منحرف می کند و او را به دنیای ذهنی خودش وارد می کند؛ دنیایی پر از داستان های عجیب.
آن ها یک روز در شهر با یکدیگر همراه می شوند و در نهایت در هر دوی آن ها تحولی ایجاد می شود. هر چند شخصیت دختر جوان فیلم با آن دنیای فانتزی اش هم در نهایت به دنیای واقعی خودش باز می گردد. آخرین فیلم کرم پور کمترین شباهت را با فیلم «پل چوبی» دارد. گرچه او یکبار ساخت فیلمی متفاوت چون «چه کسی امیر را کشت» با ساختاری متفاوت را در سینما تجربه کرده است و آن فیلم هم نظرات متفاوتی را برانگیخت اما شاید از نظر ساختاری و روایی بتوان گفت بیشترین دو دستگی تماشاگر را این فیلم دارد. با مهدی کرم پور کارگردان این فیلم که نویسندگی اش را امیر عربی به عهده دارد در حاشیه جشنواره به گفتگو نشستیم.
*شما در نشست خبری فیلم خود گفتید می خواستید فیلمی بسازید که در میان اینهمه فیلم تلخی که ساخته می شود کمی حالش خوب باشد.
- بله. برای من مهمترین دلیلی که این فیلم را ساختم این بود که معتقدم جامعه باید حالش خوب باشد. اینهمه اخبار بد و تبلیغات ماهواره ای و... وجود دارد که مردم را در معرض اخبار بد قرار می دهد. خصوصا در منطقه ای که ما زندگی می کنیم دور و اطرافمان پر از اخبار بد است اما یک موضوعی در طول تاریخ توسط فلاسفه ما و عرفای مان گفته شده که واقعا بسیار مهم است؛ اینکه ما جهان مان را در نهایت با تخیل درونی می کنیم. با این تخیل است که می توانیم از زمین بلند شویم. من فیلمساز معتقدم اگر نتوانیم جامعه را با فانتزی یا هر چیز دیگری تلطیف کنیم به آنها بدهکار هستیم. حال جامعه به اندازه کافی بد است.
ما جهان مان را در نهایت با تخیل درونی می کنیم. با این تخیل است که می توانیم از زمین بلند شویم. من فیلمساز معتقدم اگر نتوانیم جامعه را با فانتزی یا هر چیز دیگری تلطیف کنیم به آن ها بدهکار هستیم. حال جامعه به اندازه کافی بد هست
* فیلم شما درباره مردی است که می خواهد خودکشی کند و ناگهان دختری سر راهش قرار می گیرد که او را با خود هم مسیر می کند و آن ها یک روز را با خود در تهران می گذرانند و در نهایت هر دو به زندگی و واقعیت های تلخ زندگی خود باز می گردند. نکته این است که گرچه در فیلم شما امید هست اما در نهایت شما هم دارید از حال بد آدم ها حرف می زنید.
- بله. ممکن است حال هیچ کسی در دنیا اندازه این دو نفر بد نباشد؛ مخصوصا حال سوفی. اما او شخصیتی است که می تواند تمام اطرافیانش را تحت تاثیر قرار دهد. حتی می تواند نوع نگاه مردی که می خواهد خودکشی کند را تغییر دهد و او را نجات دهد. او کسی است که مدام برای خوب کردن حال اطرافیان برای آن ها قصه می گوید. مثل شهرزاد. اما قصه می گوید تا دیگری را نجات دهد نه خودش را.
*اما این شخصیت هم در فیلم که بیشترین بار فانتزی را در فیلم به عهده دارد خودش اسیر واقعیت های زندگی و بی رحمی های آن است.
- بله. برای همین می گویم حالش از همه بدتر است. اما او می تواند در چند وجبی یک دیوار بیاستد و تخیل کند که ماه به دیدارش بیاید.
*یکی از تعارضاتی که برخی با فیلم پیدا می کنند (از جمله من) از اینجاست که ما از امیر قصه اطلاعاتی به دست می آوریم و برای مان باور پذیر است اما جهان سوفی غیر قابل باور است. اگر کل فیلم بر پایه فانتزی بود ما منطق این دنیا را می پذیرفتیم اما گویی یک پای فیلم در فضای فانتزی است و یک پایش در فضای واقعی.
- اشکال ندارد اگر فیلم را نپسندید. مخاطب ما کلا تجربه دیدن چنین فیلم هایی را ندارد. آسان ترین کار برای من این است که در فیلم توضیح دهم هر کدام چرا در چنین موقعیتی هستند اما مسأله من مهمتر از این نکات است. در واقع این فیلم لایه های بسیار متعددی دارد. مهم این است مخاطب بداند با یک فیلم چند لایه رو به روست. دوست ندارم قصه فیلم را لو بدهم اما حرفم این است که کاش مخاطب تامل کند و لایه های مختلف فیلم را درک کند.
*نکته اینجاست برای لذت بردن از یک فیلم فقط فهم لایه های مختلف فیلم کمک نمی کند. من هم لایه های مختلفی که در فیلم وجود دارد را درک می کنم و به شکل منفک از ساختار فیلم که به آن ها فکر می کنم، می بینم نکات قابل تاملی دارد اما به نظر می رسد روایت دو پاره است. نیمی را سپرده اید دست تخیل و قرارداد این دنیا با مخاطب و نیمی پا در رئالیسم دارد.
- مهم است که شما دوست داشته باشید با کدام شخصیت در طول فیلم همراه باشید. اگر با امیر قصه حرکت کنید با بخش رئالیستی فیلم حرکت کرده اید و اگر با سوفی همراه شوید وارد دنیای فانتزی می شوید اما شاید اکثر ما برایمان راحت تر باشد با امیر همراه شویم. آنوقت فهم دنیای سوفی سخت می شود. علت اینکه این دو دنیا را کنار هم گذاشتم هم این است که یک رازی از این همجواری به وجود می آید. من فیلمی که در آن راز نباشد را دوست ندارم. معتقدم با چند بار دیدن، مشکل برخی از دیدن این فیلم و ارتباط برقرار نکردن با آن حل می شود. این فیلمی است که باید در ذهن و جان مخاطب ته نشین شود. فیلم فست فودی نیست. «سوفی و دیوانه» را بیاد سر فرصت دید.
*نکته دیگر این است که شما فیلمی ساختید که 80 درصد فیلم با دو کاراکتر پیش می رود. همراهی ای که کشمکش زیادی هم ندارد. این باعث می شود فیلم تا حدی منوریتم باشد و انگار بسیاری رویدادها در کلام اتفاق می افتد. خیلی ریسک کردید برای ساخت چنین فیلمی.
- من بزرگترین ریسک را وقتی کردم که هنرپیشه نقش اصلی زن را بازیگری گذاشتم که فیلم اولش است. من می توانستم فیلم پر ستاره ای بسازم. از «پل چوبی» فیلم پر ستاره تر ساخته نشده است. اما مهم این بود بازیگر نقش سوفی را مخاطب برای اولین بار ببیند. اصلا برای همین سوفی عجیب است چون مخاطب هیچ پیش زمینه ای درباره اش ندارد. معتقدم بسیار بازی خوبی در فیلم کرد و اگر مسیرش را درست انتخاب کند بازیگر خوبی می شود. در خیلی مواقع هنگام فیلمبرداری ما را شگفت زده می کرد. خصوصا میزان تمرکزش در میان آن شلوغی بازار و ....باز هم می گویم برای دیدن این فیلم باید از منطق دنیای رئال جدا شوید. این فیلم واکنش برانگیز است. یکسری آن را دوست دارند و یکسری از آن بدشان می آید. این برای من بسیار طبیعی است. شما ممکن است از فیلمی که اسکار می گیرد هم خوشتان نیاید. بدترین اتفاق این است که مخاطب نسبت به فیلم بی تفاوت باشد و بگوید نظری ندارم. اینجا باید فیلمساز احساس خطر کند.
*فکر می کنید زمان اکران چه اتفاق برای فروش فیلم رخ بدهد؟ اصلا جامعه هدف شما کدام مخاطب است؟
- من انسان ها را دسته بندی نمی کنم. نمی توانم نیت خوانی هم بکنم و بگویم این دسته آدم ها از فیلم خوش شان می آید چون اصلا آدم ها قابل دسته بندی نیستند. در اکران مردمی واکنش های خوبی از جانب مخاطب دیدم. الان پخش فیلم را به فیلمیران به عهده دارد و با پخش کننده بین المللی هم قرارداد بسته ایم. البته ما فیلمی نساخته ایم که کلی برایش هزینه کنیم و انتظار فروش 15 میلیاردی برایش داشته باشیم. این فیلم به نظرم اندازه خودش می فروشد. مهم حرف فیلم است که امیدوارم توسط مخاطب فهم شود.