Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
مقدمه
قطره را گنجایش دریا نیست، اما نمونه ای از آن است. دین اسلام را در یک
مقاله معرفی کردن بسان معرفی اقیانوس با قطره است. روشن است که چنین کاری اگر غیر
ممکن نباشد، بسیار دشوار است. دنیس لاردنر کارمودی (1) و جان کامودی نویسندگان کتاب «دین: سؤالات مهم » (2) در صدد
انجام چنین کاری بوده اند. آنها در کتاب خود ادیان بزرگ جهان را با چند سؤال و
پاسخ معرفی کرده اند. فصل نهم از این کتاب مربوط به اسلام است. پاسخ هایی که آنان
به سؤالات مورد نظر می دهند قابل توجه است. چنین مکتوبی برای یک مسلمان از جهاتی
می تواند مهم باشد; از جمله اینکه بداند محققان ادیان که تعلق خاطری به دین اسلام
ندارند چگونه به اسلام می نگرند؟ چه بخشهایی از اسلام برای آنها جالب است؟ احیانا
نکات ضعف و قوت دین اسلام را در چه می دانند؟ به نظر آنها، در مجموع، در میان ادیان
زنده جهان، اسلام از چه جایگاهی برخوردار است و احیانا چه جایگاهی می تواند داشته
باشد؟
نوشته ذیل برگرفته ای از فصل نهم کتاب مزبور است تا پاسخی به این گونه
سؤالات باشد:
مراد ما از خدا
چیست؟
مقصود محمد(صلی الله علیه وآله) (570 - 632 م.) از خدا، پروردگار مسیطر
جهانیان است. در زمان ایشان، گرایش مذهبی حاکم شرک و چندگانه پرستی بود و مکه
علاوه بر اهمیت تجاری، به دلیل وجود خانه کعبه در آن، از اهمیت مذهبی نیز برخوردار
بود. اجداد ایشان نیز گرایشات توحیدی داشتند، (3) اما فقط او بود
که توانست بر اساس وحی، امت واحده ای از عرب بسازد.
اگر چه در قرآن قوانینی دال بر تاثیرپذیری (4) حضرت محمدصلی الله علیه وآله از یهودیان و مسیحیان وجود دارد، اما سرچشمه
اسلام همان تجربه پیامبرانه خوداو است.محمد(ص) باخدیجه ازدواج کرد و در زندگی با
او خوشبخت بود. او گاهی به غارهای اطراف مکه می رفت تا به تامل بپردازد.
پس از مدتی، شهودی به او دست داد که در آن فرشته ای با او صحبت می کرد
و از خدای واحد و اراده اش سخن می گفت. او ابتدا فکر می کرد که دیوانه شده است،
(5) اما طولی نکشید که به کمک خدیجه و دیگر افراد خانواده وحی را جدی گرفت
و دریافت که به او رسالتی الهی داده شده است. خدا او را به تلاوت قرآن و اصلاح
مردم براساس آن امر می کرد. اصول عمده ای که در وحی مورد تاکید بود
عبارت بودند از: قدرت و مهربانی خدا، ضرورت ایمان به خدا و شکر گزاری او و عبادتش،
معاد...
از زمان محمدصلی الله علیه وآله خدا برای مسلمانان موجود پرجلال و
جبروتی بوده که او را برانگیخته و دین مقدس اسلام را به او سپرده است تا آن را
تبلیغ کند. مثل و مانند نداشتن خدا اصلی اساسی در نظام اعتقادی مسلمانان است و هر
گونه چندگانه پرستی و تعدد خدایان در قرآن مردود شمرده شده است. شرک و بت پرستی
بزرگترین گناه است. به نظر مسلمانان، یهودیان و مسیحیان اجمالا به چنین خدایی
معتقدند. لذا، به عنوان «اهل کتاب » دارای منزلت ویژه ای هستند. پیامبرانی همانند
ابراهیم علیه السلام و عیسی علیه السلام قهرمانان بزرگ مذهبی هستند، اما محمدصلی
الله علیه وآله خاتم پیامبران است.
در ابتدا، تنها تعداد اندکی از افراد خانواده اش به او ایمان آوردند.
او با هجرت به مدینه جمعی ازگروندگان فراهم آورد. در سال 630 میلادی [سال
هشتم هجری] در یک هجوم (6) نظامی، مکه را
فتح کردو اصلاح اعراب را حول محور الله تکمیل نمود. در تعالیم او دنیا و آخرت به
هم آمیخته است و این دو مبنای سیاست اسلامی راتشکیل می دهند.او درتعالیم خود به فقرا،
بیچارگان، ایتام، بیماران و... توجه خاص نموده است. برای گشودن قلوب مسلمانان
به سوی خدا،پنج وعده نماز رادرشبانه روز واجب کرد.اصل اساسی کلامی او چنین است:«خدایی
جزخدای یکتا نیست.» اگر انسانها به خدا ایمان آورند و از او اطاعت کامل کنند امید
است که از داوری سخت الهی سرفراز بدر آیند وگرنه در جهنم به عذاب های سخت دچار خواهند
شد. خدا اگرچه بخشنده ومهربان است،اما داوری، سختگیر است.
خدا در زندگی ما چه
جایگاهی دارد؟
خدا در همه جای زندگی ما حضور دارد. او به عنوان خالق جهان و همه
موجودات، در بین همه حضور دارد. او انسان ها را از چیز پستی آفریده است. او به
انسان ها از رگ گردن شان نزدیکتر است. شکوه و درخشش صبح و جلال و زیبایی غروب، خورشید
و ماه و... همه از اوست. همه جهان طبیعت آیت قدرت اوست. نیکان را هدایت می کند و
گناهکاران را به روز جزا حواله می نماید.
مسلمانان قرآن را وحی برتر می دانند و در بیش ترین مدت از تاریخ خود آن
را املای مستقیم الهی به حضرت محمدصلی الله علیه وآله می دانستند. بعدها قرآن را
همراه با خدا ازلی دانستند و آن را فوق زمان قرار دادند. (7)
مسلمانان در مقابل ترجمه قرآن از ترس تحول معنای آن، مقاومت کردند.
تاثیر (8)
قرآن بر مسلمانان از طریق آهنگ پرشور و ارزش دار و
فراز و فرود شعر گونه آوایش بود. بدین ترتیب، مسلمانان همین زیبایی قرآن را دلیل
(9) بر ریشه الهی داشتن آن گرفتند. حتی در سنت، حضرت محمدصلی الله علیه
وآله بی سواد (10) تصویر شد تا این دلیل تقویت
گردد.
چون قرآن اولین حجت و معیار حقیقت اسلام است، در اوقاتی که شخص به قرآن
توجه می کند زمینه برای احساس حضور خدا بیشتر فراهم است. مراسم روز جمعه (11) در مسجد از این اوقات است. مراسم روز جمعه عبارت است از رکوع و سجود در
مقابل الله و گوش دادن به تلاوت قرآن و... . مردم به نحوی تقریبا آزاد به عبادت
می پردازند. ظاهرا در ابتدا زنان می توانستند در مسجد حضور یابند، ولی بعدها برای
زنان بخش جدیدی قرار دادند و یا اصلا آنها را از حضور در مسجد (12) منع کردند. از آنجا که مسجد مکانی فرهنگی و اجتماعی نیز بود با فاصله
افتادن بین زنان و مسجد رفته رفته زنان در حاشیه جامعه قرار گرفتند.
علمای اسلامی ابتدا علم فقه را پدید آوردند که قوانین اسلامی را از
قرآن و سنت، که عمدتا از حدیث تشکیل شده بود، استخراج می کردند.
حکومت آرمانی مسلمانان حکومت خداست که درآن، قوانین مذهبی بدون هیچ تفکیک قابل ملاحظه ای
بین نهادهای سیاسی و دینی اجرا می شود. اطاعت از قوانین چنین جامعه ای بهترین راه
جلب ضایت خداست.
عرفا جریان عرفانی را، که قدری با فقها در تعارض بود، پدید آوردند.
آنها عقیده داشتند که حضور خدا را می توان با ریاضت و تامل و اعمال عبادی تجربه
نمود. شیعیان ایران نیز که مسیری مختلف با اهل سنت در پیش گرفته اند، از طریق آداب
و شعایر تقریبا عاطفی، (13) که حول محور ذکر
علی علیه السلام و خاندانش می گردد، در پی تجربه خدا هستند. انتظار مهدی علیه السلام
نیز در میان شیعیان از ماهیتی عاطفی (14) برخوردار است.
آیا راه ممتازی
به سوی خدا وجود دارد؟
اسلام راه ممتازی به سوی خدا را ارائه می دهد که همان پنج پایه ای است
که دین پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بر آن استوار است:
اول، اقرار به ایمان یعنی شهادتین: نخستین سوره قرآن - فاتحة الکتاب -
بیانگردرک مهابت انگیزی ازسیطره الهی است که دین محمدصلی الله علیه وآله به آن
منجر می شود. این سوره در عبادات و امور گوناگون مسلمانان از نقش ویژه ای برخورداراست.این سوره
با «به نام خداوند بخشنده و مهربان » شروع شده است. بعد چنین ادامه می یابد:
«ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است، خداوندی که بخشنده و بخشایشگر است،
خداوندی که مالک روز جزاست. (خداوندا) تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری
می جوییم، ما را به راه راست هدایت فرما; راه کسانی که آنها را مشمول نعمت خود ساختی،
نه راه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان.»
چنان که گفتیم، بزرگترین گناه در اسلام شرک است. تنها یک قدرت در جهان مسلمان حاضراست.هرکس درمقابل
او تسلیم نشود مرتکب عصیانی توهین آمیز شده است. قدرت زیاد رهبران اسلامی از این
تلقی از خدا ناشی می شود.خلیفه یا آیة الله چنین قدرتی را از طرف خدا دریافت داشته
است.
دوم، دستور نمازهای پنجگانه: هدف از این دستور این است که
مسلمانان به طور دائم، به یاد خدا و الزامات دینی باشند. نماز شامل رکوع، سجود و
سر به خاک ساییدن و... می باشد. بر پیشانی های مسلمانان مقید و متدین پینه بسته و
آنها بدان به عنوان علامت تدین شان افتخار می کنند.
سوم، روزه: مسلمانان در تمام روزهای ماه رمضان از خوردن و آشامیدن
امساک می کنند.
چهارم، زکات: پیامبرصلی الله علیه وآله و جانشینان اش با زکات تلاش در
افزایش پیوند مسلمانان داشتند. هیچ مسلمانی نباید به وضع دیگر مسلمانان بی اعتنا
باشد.
پنجم، حج: بر هر مسلمان بالغی (در صورتی که استطاعت آن را پیدا کند)
واجب است که دست کم، یک مرتبه در طول زندگی اش حج بجا آورد. اثر حج (15) انسجام ملل اسلامی و طبقات گوناگون اجتماعی است; زیراهمگی به یک صورت
لباس می پوشند و به یک شکل عمل می کنند.
کاربرد شعایر دینی
در چیست؟
کاربرد عمده شعایر در آن است که به متدینان کمک کند تا وابستگی خود به
خدا را به یاد داشته باشند و در نتیجه، در طول زندگی شاکرانه در مقابل خدا تسلیم
باشند. به این دلیل، نمازهای پنجگانه و روزه رمضان دارای اهمیت خاصی است. رو
به سوی قبله داشتن در نماز و حج به مسلمانان جغرافیای خاصی می بخشد. مکه مرکز جهان
اسلام است و پس از مکه، مدینه و اورشلیم (بیت المقدس) از اهمیت خاصی برخوردارند.
خدا چه رفتاری را
لازم دانسته است؟
خدا الزام کرده است که مسلمانان پنج پایه اسلام را انجام دهند و به طور
دائم، به یاد رحمت الهی و روز قیامت باشند و اصول اخلاقی و جامعه را، که از قرآن
نشات گرفته است، پیروی کنند. هسته چنین رفتاری تسلیم در مقابل خواست الهی است.
اسلام یک راه کامل زندگی است که همه زوایای زندگی انسان را در بر می گیرد. برخی
حکومت ها از قرآن یک سلسله دستورات و مجازاتهایی استنباط کرده اند که سبب شگفتی
دیگر مردم جهان شده است; مانند قطع دست دزد (16) و تجویز حد شدید
شلاق برای تماس زن و مرد نامحرم که بی گناه اند. (17) در خلال
انقلاب اسلامی ایران به رهبری آیة الله خمینی(ره) صدها نفر کشته شدند. احتمالا
ایران کنونی انحراف از مسیر تاریخ اسلام است و می توان چنین افراطهایی را در دیگر
ادیان جهانی نیز دید، اما به اطمینان می توان گفت بنیاد گرایی اسلامی اخیر، دیدگاه
خشونت آمیز (18) و خشکه مقدسی از رفتاری را که
خدای جهانیان تجویز کرده به دنیا ارائه داده است.
به طور سنتی، دو نکته در رفتار اسلامی مورد تفسیر خاصی واقع شده است:
یکی تعدد زوجات و دیگری جهاد. قرآن اجازه گرفتن تا چهار همسر را به شرط توان حمایت
از آنها، داده است. در سنت اسلامی، طلاق تقریباآسان است. (19) از سوی
دیگر، حضرت محمدصلی الله علیه وآله منزلت زنان را نسبت به آنچه که قبل از اسلام بوده
به نحوی قابل ملاحظه ارتقا بخشیده و قرآن قوانین حمایتی مهمی برای همسر، بیوه ها و
ایتام تشریع کرده است. با این همه، اسلام جهت گیری مردانه دارد و زنان را برای حفظ
حیا و عفت شان تحت کنترل سخت قرار داده است و این در طول تاریخ به پرده نشینی زنان
انجامیده است. جهاد در ادیان یهودیت و مسیحیت نیز مشابه داشته است. اسلام به زور
شمشیر (20)
پس از رحلت حضرت محمدصلی الله علیه وآله رشد بسیار
سریعی داشته است.
(21) ترجمان مفهوم اولیه جهاد را می توان در جنگ
(هشت ساله) ایران و عراق دید.
اما در عصر طلایی تمدن اسلامی عناصر بسیاری غیر از جنگ نظامی وجود
دارد. قدرت فرهنگی اسلام در شعر، معماری، علم و ریاضیات به نحو شگفت انگیزی ظهور
یافت و کشورهای حوزه مدیترانه، آفریقای شمالی، خاورمیانه و... را به کنترل در
آورد. بدین ترتیب، در زمان های گذشته رفتاری را که خدا الزام کرده بود مجال بسیاری
برای خلاقیت و رشد فراهم نمود.
اسلام می گوید دلیل جذابیت و مقبولیت بالای آن سادگی و عمق پیام آن
است. یک خدا، یک پیامبر، همه مردم برادر و خواهرند، برنامه ای ساده
(اصول پنجگانه دین)، عدم تمایز دنیا و آخرت، تمایز روشن بین صالحان و فاسقان که در
نتیجه، صالحان عازم بهشت (22) و فاسقان عازم
دوزخ اند.
(23) اسلام همه آنچه را که فرد در زندگی شخصی اش
می خواهد و همه آنچه را که هر حکومتی می طلبد، داراست. (24) در نظر
مسلمانان، سعادت خانواده وجامعه درگرو اتحاد، شرح صدر، مهربانی و ترحم آحاد جامعه
است. شرط اصلی سعادت تسلیم (فرد و جامعه در برابر خدا) است.
پی نوشت ها:
1- Denise Lardner Carmody and
John Carmody.
2- Religion:The Great
Questions.
3- نه تنها اجداد پیامبر اکرم(ص) موحد بوده اند،
بلکه اجداد تمام انبیا موحد بوده اند: یوسف: آیه 38 و نهج البلاغه صبحی صالح،
خطبه 94.م.
4- پیامبراکرم(ص) ازآنجاکه خاتم الانبیاء است،
مکمل تعالیم انبیای سلف نیز می باشد. اما توجه به تعالیم انبیای سلف دلیل بر
تاثیرپذیری از آنها نیست. م.
5- چنین مطلبی در کتابهای عامه هم وارد شده است.
(ر. ک. به: سیرة ابن هشام، ج 1،ص 252-255; صحیح بخاری، ج 1، ص 3-4; صحیح مسلم،
ج 1، ص 97; تاریخ طبری، ج 2، ص 298 -303) گفته شده است که «پیامبر اکرم(ص) در اول
بعثت در حالت ترس و فزع به سر می برده و بیم آن داشته که دچار جنون شده باشد، و
لذا به دامن همسر خود، خدیجه، پناه برده و او نیز به نوبه خود، در این حادثه از
پسر عموی خود، ورقة بن نوفل، استمداد کرده تا اطمینان حاصل کرده که اوپیامبراست و
خیال او آسوده شده است » تردیدی نیست که موضوع ترس و فزع پیامبراکرم صلی الله علیه
وآله به این صورت ناهنجار یک افسانه خرافی است که فقط صاحبان اندیشه جاهلی نسبت به
مقام انبیای بزرگ، آن را پذیرفته و حکایت کرده اند. و از این رو، اگر این امر
ایجاد تزلزل در محکم ترین بنیان رسالت الهی نباشد، اهانت به مقام شامخ پیامبران
خدا و تحقیری نسبت به مقام والای آنان است; زیرا:
اولا، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در پیشگاه خدا برتر از آن است که
او را در چنین موقعیت حساسی در حال ترس و فزع قرار دهد، موقعیتی که نقطه عطفی در
حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسرآغازتحول عظیمی بودکه انسان کاملی که تا
آن زمان تنها مسئولیت خود را داشت به انسانی تحول پیدا می کند که فرستاده خدا
می گردد و مسؤولیت یک اجتماع را به عهده می گیرد. خدای بزرگ کریم تر از آن است که
پیامبر خود را در چنین وضعیتی به خود واگذارد. او ملکوت آسمان ها و زمین را به
حضرت ابراهیم علیه السلام نشان دادتادر زمره اهل یقین باشد; «و کذلک نری ابراهیم
ملکوت السماوات و الارض ولیکون من الموقنین ».(انعام:75) به موسی علیه السلام خطاب
کرد: من خدا هستم; «اننی انا الله » (طه: 14) و فرمود: ای موسی، من خدای
حکیم و مقتدرم که با تو سخن می گویم. «یا موسی اننی’ انا الله العزیز الحکیم.» (نحل:9)
مترس; زیرا تو از انبیای مرسل هستی و انبیای مرسل در پیشگاه من در قرب من و
امن اند و با وجود امنیت، ترسی در کار نیست; «یا موسی لاتخف انه لایخاف لدی
المرسلون.» (نحل: 10)
آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در پیشگاه خدا برتر از ابراهیم و
موسی و دیگر انبیا نیست که خداوند آنان را در مواقع سخت رها نکرد تا به کسی غیر از
خدا پناه ببرد؟ به راستی، از خدای مهربان و رحیم چنین امری به وقوع نخواهد پیوست.
ثانیا، من با کسانی که اندیشه بانویی را که به اسرار نبوت آگاه نیست،
بر اندیشه انسان کاملی که به آنجارسیده که شایسته پیامبری خدا گشته است، ترجیح
می دهند، موافق نیستم ونیزنمی پذیرم که حضرت خدیجه به تجربه ای دست بزند که
فرستاده پروردگار جهانیان نسبت به آن ناآگاه باشد تا اینکه به گفته مردی که تنها
مزیت او خواندن کتابهایی بوده است که منسوخ شده بودند، برای وی اطمینان حاصل شود.
درگفته های آن دوچیزی نمی یابیم که منشااطمینان برای پیامبرصلی الله علیه وآله
گرددکه در آنچه از جانب خداوند مقتدر و حکیم بر او نازل شده وجود نداشته باشد.
آیا رؤیاهای صادقی که پیش از بعثت برای پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
رخ داده بود و سلام کردن فرشته ای که بر وی نازل می شده و او را به عنوان
«رسول الله » خطاب می کرده و شناخت ذاتی او که در مدت خلوت در غار حرا به حد کمال
و عمق خود رسیده است، هیچ یک موجب یقین و اطمینان او نشده تا اینکه بانویی و یا
مردی نصرانی او را مطمئن سازند؟ آیا این امر، اگر حتی اهانتی به کرامت و مقام
والای رسول خداصلی الله علیه وآله نباشد، اهانتی به مقام رسالت الهی نیست؟
ثالثا، اختلافاتی که در نقلهای متفاوت این داستان وجود دارد و برخی با
برخی دیگری سازگار نیست، خود دلیل بر کذب این قصه است. در یک روایت آمده است که
خدیجه به تنهایی نزد ورقة بن نوفل رفت و ماجرا را برای وی نقل کرد. روایت دیگر
حاکی است که با محمدصلی الله علیه وآله پیش ورقه رفتند و در روایت دیگری ورقه بن
نوفل محمدصلی الله علیه وآله را دید که گرداگرد خانه می گردد و از وی خواست که
آنچه دیده و شنیده است برای او بیان کند. در نقل چهارم، ابن عباس از ورقة مطالبی
را نقل می کند که با روایات دیگر تفاوت اساسی دارد. در نقل پنجم، ابوبکر بر خدیجه
وارد می شود و از وی می خواهد تا محمدصلی الله علیه وآله را نزد ورقة ببرد و... .
اگر فرض کنیم که این داستان صحیح است، چرا ورقة که به پیامبری رسول
اکرم صلی الله علیه وآله یقین حاصل کرده بود، خود به وی ایمان نیاورد؟ ابن عساکر
گفته است هیچ کس را نمی شناسم که گفته باشد ورقة بن نوفل اسلام آورده است. ر.ک.
به: محمدهادی معرفت، کتاب التمهید، ج 1، ص 52 الی 56 / ابن حجر، الاصابة، ج 3،
ص 633 م.
6- فتح مکه در سال هشتم هجری هجوم نظامی نبود،
بلکه مسلمانان وارد مکه شدند و مشرکان نیز تسلیم شدند. در این واقعه، پیامبر اکرم(ص)
با اعلام عفو عمومی، علاوه بر اینکه «خانه ابوسفیان (دشمن سرسخت رسول اکرم(ص) تا قبل
ار همان جنگ) و خانه هر کس را که در خانه اش بماند و در را ببندد و مسجدالحرام را
امانگاه قرار داده بود، به روایتی، پرچمی برای ابو رویحه، عبدالله بن عبدالرحمن
خثعمی، نیز بست و به او فرمود تا اعلام کند: هرکس در زیر پرچم ابو رویحه در آید در
امان است.» (ر. ک. به: محمد ابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر(ص)، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه
تهران، آبان 1369، ص 561) م.
7- معتزله معتقد بودند که قرآن کلام خدا و مخلوق
است و اعتقاد به قدیم بودن قرآن کفر می باشد.بعکس، اشاعره مخالف معتزله معتقد
بودند و قرآن را قدیم و غیر مخلوق می دانستند. مامون به حمایت از معتزله
بخشنامه ای صادر کرد که هرکس معتقد به قدم قرآن باشد، تادیب شود. لذا، افراد
بسیاری به زندان افتادند و شکنجه شدند. معتصم و واثق نیز روش مامون را دنبال
کردند. از جمله کسانی که در این دوره به زندان افتادند احمدبن حنبل معروف بود. پس
از آنها، متوکل بر ضد معتزله گرایش پیدا کرد. بیشتر مردم نیز با معتزله مخالف
بودند. معتزله و طرفدارانشان منکوب و قلع و قمع شدند، در این فتنه خونها ریخته شد
و خانمان ها بر باد رفت. مسلمانان این دوره را دوره محنت نامیده اند. امامیه همواره
قایل به حدوث قرآن بوده اند. م.
8- تاثیر قرآن بر نفوس بشری تنها از طریق آهنگ
خاص و پرشور آن نیست. قرآن کریم معجزه جاوید پیامبر اکرم(ص) است، عصاره تعالیم انبیای
سلف، مهیمن بر آنها و در بر دارنده برنامه سعادت بشر الی الابد است. همگان عاجزند
که آیه ای مثل آن بیاورند. قرآن کریم در این باره می فرماید: «قل لئن اجتمعت الانس
والجن علی ان یاتوا بمثل هذالقرآن لایاتون بمثله و لوکان بعضهم لبعض
ظهیرا».(اسراء: 88) و نیز آیات 23 و 24 سوره بقره: 38 سوره یونس و13 و 14 سوره
هود. م.
9- زیبایی قرآن یکی از دلایل الهی بودن آن است،
نه تنها دلیل. م.
10- بی سواد در اینجا به معنای مکتب نرفته و
استاد ندیده است و در طول تاریخ صدر اسلام، احدی ادعا نکرده که کلمه ای را به
پیامبر اکرم(ص) تعلیم داده است.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمزه مساله آموز صد مدرس شد. م.
11- منظور نماز پرصلابت روز جمعه است که علاوه بر
آثار تربیتی فردی، بیانگر قدرت اجتماعی و سیاسی اسلام نیز می باشد. م.
12- این قاعده کلی در مورد تمام مکاتب اسلامی صدق
نمی کند. جایگاه زنان در نظر تشیع روشن تر از آن است که بخواهد بیان شود. (ر. ک.
به: نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری) م.
13- احتمالا نویسندگان مقاله تحت تاثیر فرقه ضاله
«علی اللهی » قرار گرفته و همه شیعیان را از نظر آنها دیده اند تشیع اگرچه در
محبت به اهل بیت رسول اکرم(ص) شهره آفاق است، تنها بر بعد عاطفه تکیه ندارد، ابعاد
معرفتی دیگری از جمله قدرومنزلت عقل در مکتب تشیع نیز قابل انکار نمی باشد. م.
14- انتظارمهدی(عج) دراسلام ازضروریات این دین
مبین است و مورد اتفاق تشیع وتسنن، هردو، است، اگرچه در جزئیات آن باهم اختلاف نظر
دارند. م.
15- انسجام و وحدت امت اسلامی از آثار اجتماعی و
سیاسی حج است، اما حج آثار تربیتی فردی بسیاری هم دارد که نویسنده در عبارت مربوط
به اهمیت شعایر به آن اذعان کرده است. م.
16- قطع چهار انگشت دست دزد در اسلام با شرایط
خاصی، که در فقه معین شده است، بر اساس نص قرآن صورت می گیرد: «والسارق والسارقة
فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبوا.» (مائده:38) دزدی موجب از بین رفتن امنیت روانی،
جانی و مالی جامعه است و در همه جوامع برای دزد مجازات سنگینی در نظر گرفته شده
است. در اسلام نیز برای ریشه کن شدن این ناهنجاری اجتماعی قطع دست دزد تجویز شده
است، اما باید دانست هر دزدی محکوم به قطع دست نیست و بیشتر دزدی ها منجر به قطع
دست نمی گردد. قطع دست، آن هم نه تمام دست، بلکه قطع چهار انگشت فقط در موردی است
که شروط هشت گانه مذکور در کتب فقهی محقق باشد و این به ندرت اتفاق می افتد. م.
17- در اسلام صرف تماس زن و مرد نامحرم جرم محسوب
نمی شود، بلکه روابط نامشروع جنسی، که موجب تزلزل بنیاد خانواده و تولد بچه های
نامشروع می شود جرم محسوب است. م.
18- «محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی
الکفار و رحماء بینهم تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فی
وجوههم من اثر السجود» (فتح:29); محمدفرستاده خداست وکسانی که بااوهستند
دربرابرکفار سرسخت و شدید و در میان خودمهربان اند،پیوسته آنهارادرحال رکوع و سجود
می بینی، آنها همواره فضل خداورضای اورا می طلبند، نشانه آنها در صداقت شان از
اثرسجده نمایان است.م.
19- اگر چه در اسلام همانند مسیحیت طلاق به طور
کلی نفی نشده، ولی مبغوض ترین حلال در نزد خداوند شمرده شده است. طلاق در اسلام
ساده نیست; اولا، پیامبر اسلام(ص) آن را مبغوض ترین امر در نزد خدا شمرده است.
ثانیا، شروط انجام آن سهل نیست; باید دو شاهد عادل در مجلس طلاق باشد و زن در
طهارت غیر مواطئه باشد. سپس عده نگه دارد و در زمان عده از منزل بیرون نرود. شروط
فراوان دیگری نیز مقرر شده است که راه را برای آشتی شوهر باز می گذارد. م.
20- مبلغان مسیحی جنگهای صدر اسلام را دستاویز
قرار داده، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفی می کنند. اگر
در جوهر یک دعوت دینی قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است که زور و جبر
بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات به وجود آورد. آری در صدر اسلام
جنگهایی صورت گرفت و اسلام به حکم اینکه دینی است اجتماعی و تنها مسئولیت سعادت
فردی بشر را بر عهده نگرفته است بلکه مسئولیت سعادت جمعی بشر را نیز تعهد کرده است،
بعلاوه تفکیک سعادت فردی از سعادت جمعی و اصل «کار قیصر را به قیصر و کار خدا را
به خدا وابگذار» را نادرست می داند، قانون جهاد را جزء دین قرار داد و عملی کرد،
اما باید دید هدف اسلام از جهاد چیست و مسلمین صدر اول با چه طبقه ای جنگیدند؟ آن
جنگها قدرت را از چه طبقه ای گرفت و چه طبقه ای را آزاد کرد؟; می گویند: شمشیر،
آری شمشیر، اما شمشیر اسلام چه کرد؟ شمشیر اسلام قدرت های اهریمنی را در هم شکست،
سایه شوم موبدها را کوتاه کرد، زنجیرها را از دست و پای قریب صد و چهل میلیون
انسان باز کرد و به توده محروم حریت و آزادی داد. شمشیر اسلام همواره بر فرق
ستمگران به سود ستمکشان فرود آمده و دست تطاول زورگویان را قطع کرده است. شمشیر
اسلام همواره به نفع مظلومان و مستضعفان کشیده شده است; «ومالکم لا تقاتلون فی
سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان.» (نساء: 75); ر. ک. به:
مرتضی مطهری، مجموعه آثار، صدرا،1357، ج 14، ص ص 366; 320 م.
21- «نشر و توسعه اسلام به طور طبیعی و عادی صورت
گرفت. مساله مهم در نشر دعوت اسلامی، که اسلام را از مسیحیت و مانویت و سایر
دعوت هایی که انتشار وسیع یا سریع داشته اند، ممتاز می کند، این است که عوامل
تبلیغ اسلام توده مردم بوده اند، نه یک دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی. توده های
مردم صرفا تحت تاثیر انگیزه های وجدانی، بدون آنکه بخواهند وظیفه ای را که از طرف
یک سازمان روحانی یا غیر روحانی به آنها محول شده، انجام دهند، به نشر و تبلیغ اسلام
پرداخته اند و این جهت است که ارزش فوق العاده ای به انتشار اسلام می دهد. در این
جهت، اسلام بی رقیب است.»
مرتضی مطهری، پیشین م.
22- «و الذین آمنوا و عملوا الصالحات سندخلهم
جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا.»(نساء: 122) «و وفیت کل نفس ما عملت
و هو اعلم بما یفعلون و سیق الذین کفروا الی جهنم زمرا... و سیق الذین اتقوا ربهم
الی الجنة زمرا...»
(زمر: 70، 71،73) م.
23- «الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا اولئک اصحاب
النار.»(تغابن: 10) م.
24- Islam has all that any
person requires individually all thatany state requires collectively.