1 تعریف[i]
صهیونیسم [ii]نام یک جنبشِ ناسیونالیستی یهودی است؛ که هدف آن ایجاد یک دولت خودمختار یهودی در فلسطین بود. صهیونیسم صورت دنیوی و ملت پرستانه ای از یهودیّت است که پس از پیدایش موج جدید یهود ستیزی، در اواخر قرن نوزدهم پدید آمد. این جنبش نام خود را از «کوه صهیون» در اورشلیم گرفته است که ظاهرا آرامگاه داوود نبی علیه السلام در آن قرار دارد. واژه صهیون به تدریج نماد و سمبل سرزمین مقدّس شد. بنابر نظر صهیونیستها، یهودیانِ خارج از این سرزمین، در تبعید زندگی می کنند و زندگی کامل فقط در آنجا ممکن است.
2 مراحل تکوّن و تحوّل تاریخی
فلسطین که در عبری، آن را ارض اسرائیل می خوانند، در نظر یهودیان همان ارض موعودی است که خداوند به بنی اسرائیل وعده داده است. یهودیان بعد از ویرانی بیت المقدّس (اورشلیم) در سال 70 میلادی توسط رومیان از فلسطین رانده شدند و از آن به بعد به طور پراکنده در میان ملتهای دیگر به صورت اقلیّتی منزوی زندگی می کردند. البته گاه مورد اذیت و آزار قرار می گرفتند؛ اما با وجود پراکندگی و تشتّت، وحدت دینی و فرهنگی خود را حفظ کردند. بسیاری از یهودیان، همواره آرزوی بازگشت به فلسطین یا دستیابی به ارض موعود را در سر داشته اند. احساس تعلّق به ارض موعود همواره الهام بخش یهودیان در طول تاریخ بود. بنابر متون مذهبیِ آنان، سرزمین مقدّس تنها در سایه رهبری پیامبری از بنی اسرائیل و با یک حکومت کاملاً دینی به دست خواهد آمد. فکر بازگشت به سرزمین مقدّس در نزد برخی از مسیحیان نیز یافت می شد، اما هیچ گاه به طور جدّی پیگیری نشد. در قرن نوزدهم، جریانهای یهود ستیزی در اروپا شدّت گرفت و صهیونیسم در واکنش به این جریانها به وجود آمد.
بنیانگذار جنبش صهیونیسم یک روزنامه نگار اتریشی به نام تئودور هِرتزل (19041860) است. هرتزل با نوشتن کتاب دولت یهود[iii] نظریّه خود را (مبتنی بر لزوم ایجاد یک دولت ملّی یهودی در فلسطین) به جامعه یهودیان عرضه کرد. هرتزل، صهیونیسم را از یک واژه مذهبی به یک استراتژی بلند مدت سیاسی تبدیل نمود و با طرح لزوم ایجاد دولت ملی یهود در فلسطین، عقیده دیرینه و سنتی یهودیان را (مبنی بر انتظار ظهور یک پیامبر منجی و ایجاد دولت الهی در ارض موعود) زیر پا گذاشت؛ زیرا او خواستار دولتی سکولار در فلسطین بود. او معتقد بود با وجود فشارهای خارجی، یهودیان مجبورند ایجاد یک دولت ملّی در فلسطین را بپذیرند و زندگی آرامی را در آنجا سپری کنند.
اوّلین کنگره صهیونیستها در بازل سوئیس در سال 1897 تشکیل شد. در آنجا هدف صهیونیستها مبنی بر ایجاد یک دولت ملی در فلسطین رسما اعلام گردید. مرکز صهیونیستها و مقرّ هرتزل در وین قرار داشت و تا سال 1901 هر ساله، و از آن به بعد هر دو سال یک بار، اجلاس کنگره جهانی صهیونیسم تشکیل می شد.
صهیونیستها در این زمان در میان یهودیان، در اقلّیّت بودند و فقط بخشی از یهودیان اروپای شرقی و مرکزی از آنها حمایت می کردند. در مقابلِ صهیونیسم، در جامعه یهودیان اروپا، جریان عمده ای قرار داشت که متأثّر از جنبش روشنفکری یهودی یا Haskala بود. این جنبش که در قرن 17 و 18 شکل گرفته بود می کوشید تا یهودیان را که به طور سنّتی از جامعه و فرهنگ اروپایی منزوی بودند با فرهنگ و تمدّن غربی آشنا سازد و زمینه ادغام آنان را در فرهنگ و جامعه اروپایی فراهم آورد. به همین دلیل، این جریان، در مسائل غیر فردی، آموزشهای غیر دینی و فرهنگ سکولار را در میان یهودیان ترویج می کرد. هدف این گروه به طور کلّی ایجاد یک فرهنگ گسترده یهودی با تأکید بر فرهنگ مدرن و ویژگیهای معنوی یهودیّت بود. هرتزل اگر چه ادغام یهودیان در جامعه اروپایی را مطلوب می دانست، ولی معتقد بود با توجه به احساسات ضد یهودی موجود در اروپا،امکان تحقّق آن وجود ندارد. صهیونیستها با وجود تعداد اندک، از سازماندهی قوی و حمایت مالی گسترده برخوردار بودند؛ روزنامه های آنان به بسیاری از زبانهای جهانی منتشر می شد. تبلیغات وسیع و زیرکانه، از شگردهای صهیونیستها و از عوامل عمده موفّقیت آنها محسوب می شود.
هرتزل برای تحقّق آرزوی صهیونیسم، ابتدا به سلطان عثمانی پیشنهاد داد تا خودمختاری فلسطین را اعلام کند و زمینه را برای مهاجرت یهودیان به آن منطقه فراهم آورد؛ اما سلطان عثمانی پیشنهاد وی را نپذیرفت و او به انگلستان متوسل شد. انگلیسها پیشنهاد کردند تا منطقه ای غیرمسکونی در اوگاندا را به یهودیان واگذارند. اقلّیّتی از صهیونیستها از این پیشنهاد استقبال کردند؛ اما هرتزل و اکثریّت یهودیان خواهان سرزمین فلسطین بودند. در 1905 کنگره صهیونیستها ایجاد دولت یهود در غیر فلسطین را مردود شمرد.
هرتزل در 1904 مُرد و مرکز صهیونیستها بعد از او به کلن و سپس به برلین و بعدها به لندن منتقل شد. قبل از جنگ جهانی اول، طرفداران صهیونیسم را اقلیّتی از یهودیان ساکن روسیه و اروپای شرقی بخصوص لهستان تشکیل می دادند؛ ولی هدایت و رهبری جنبش را یهودیان آلمانی و اتریشی بر عهده داشتند. صهیونیستها با کوشش فراوان زبان عبری و فرهنگ یهودی را احیا کرده و گسترش می دادند و در مدت نسبتا کوتاهی موفقیّتهای عمده ای در این زمینه به دست آوردند. شکست انقلاب روسیه در 1905 و فشارهای دولت تزاری باعث شد تا تعدادی از جوانان یهودی به فلسطین مهاجرت کنند. در 1914 حدود نود هزار یهودی در فلسطین ساکن بودند و حدود سیزده هزار نفر مهاجر یهودی نیز در شهرکهای مهاجرنشین زندگی می کردند و عمدتا توسط بارون روتمپیلد (ثروتمند فرانسوی یهودی) حمایت می شدند. در بحبوحه جنگ اوّل جهانی، صهیونیسم رشد سریعی یافت و رهبری آن به یهودیان روسی تبار ساکن بریتانیا منتقل شد. در این زمان حییم وایزمن که بعدها نخستین رئیس جمهور اسرائیل شد تلاشهای گسترده ای انجام داد تا از دولت بریتانیا تعهّداتی در مورد ایجاد دولت ملّی یهود در فلسطین بگیرد. سرانجام در سال 1917 بالفور وزیر خارجه انگلیس اعلامیّه ای صادر کرد و در آن، قول داد که دولت انگلیس از یهودیان برای ایجاد دولت یهودی در فلسطین حمایت خواهد کرد. با این اعلامیّه که به «اعلامیّه بالفور» مشهور است، اوّلین نطفه های کشوری به نام اسرائیل بسته شد. جنگ عثمانیها و انگلیسیها در واقع به نفع یهودیان صهیونیست تمام شد. بعد از جنگ، امپراتوری عثمانی از هم پاشید و قیمومت فلسطین به انگلیس واگذار شد و بدین ترتیب زمان برای تحقّق وعده بالفور بتدریج فرا می رسید. از سویی دیگر در فلسطین یهودیان مهاجر همچنان شهرها و روستاهای خود را بر پا می کردند و سازمانهای مستقل و نهادهای آموزشی یهودی را آزادانه تشکیل می دادند. در 1925 جمعیّت یهود در فلسطین حدود 108 هزار نفر بود و در سال 1933 به 238 هزار نفر رسید که حدود 20% کلّ جمعیّت فلسطین را شامل می شد. تا ظهور هیتلر روند مهاجرتها کند بود؛ امّا فشاری که نازیها بر یهودیان وارد کردند روند مهاجرت را تسریع کرد. اعراب مسلمان که خطر یهودیان و حمایت انگلیس از آنها را درک می کردند بارها در طی سالهای 1929 تا 1939 شورشها و اعتراضاتی را سازمان دادند و دولت انگلیس را دچار مشکل ساختند. در طی جنگ دوم، صهیونیسم طرفداران بیشتری یافت. بویژه یهودیان ثروتمند آمریکایی حمایت مالی گسترده ای از آن به عمل آوردند و از آن به بعد به یکی از عمده ترین حامیان صهیونیسم مبدّل شدند. صهیونیستها با تشکیل یک سازمان تروریستی به نام «هاگانا» جوّ پرآشوب و فتنه ای را در فلسطین به وجود آوردند.
بعد از جنگ دوم جهانی که اختلافات مسلمانان و یهودیان به اوج خود رسیده بود دولت بریتانیا مسأله فلسطین را به سازمان ملل واگذاشت؛ و پیشنهاد کرد دو دولت عربی و یهودی در این سرزمین تشکیل شود و بیت المقدّس به عنوان شهری بین المللی انتخاب گردد. سازمان ملل این پیشنهاد را پذیرفت و قطعنامه ای در تأیید آن صادر کرد. اعلام کشور اسرائیل به سرعت بعد از صدور قطعنامه سازمان ملل انجام گرفت (1948)؛ و در پی آن اولین مرحله از جنگهای اعراب و اسرائیل شروع شد. اسرائیلیها در جنگ، بیش از آنچه طبق قطعنامه به آنان تعلق می گرفت سرزمینهای عربی را اشغال کردند و هشتصد هزار فلسطینی را آواره ساختند؛ و سرانجام دولت اسرائیل (پنجاه سال بعد از تشکیل اولین کنگره صهیونیستها) ایجاد گردید.
جنبش صهیونیسم به طور کلّی برای رسیدن به هدف خود از خشونت، ترور و تبلیغات گسترده استفاده می کرد. سازمانهای تروریستی از همان بدو شکل گیری صهیونیسم در فلسطین به ترور مسلمانان دست می زدند و خشونت و ارعاب گسترده ای برای ترساندن و فراری دادن فلسطینیها به کار می گرفتند؛ دولت اسرائیل نیز عملاً از همین شیوه پیروی کرده است.
به هر حال بعد از ایجاد دولت اسرائیل سازمانهای صهیونیستی کوشیدند تا یهودیان جهان را به مهاجرت تشویق کنند. بسیاری از یهودیان این نظرّیه صهیونیستی را که یهودیان خارج از اسرائیل در تبعید زندگی می کنند و زندگی کامل و سالم یهودی فقط در اسرائیل ممکن است، نمی پذیرند. اما گروههای تندرو و متعصّب صهیونیست، ایجاد یک کشور بزرگ یهودی را از راه قهر و سلطه نظامی در سر می پرورانند؛ که به اصطلاح «از نیل تا فرات» وسعت داشته باشد
[i] مطالب این بخش برگرفته و تلخیصی است از کتاب «فرهنگ واژه ها» نوشته عبدالرسول بیات، مؤسسه اندیشه و فرهنگ دینی، قم، چاپ دوم، 1381، صص 367372.