دل درد
در بافق کلفوله (1) (کلپوره) پونه، گل جاز، بومادران و دانه کسرک (2) را جداگانه با آب خنک میخورند، همچنین خوردن دم کردهی آویشن، شاهتره و بادرنج (3) به صورت جداگانه هم مفید است (جانب اللهی، 120: 1384).
در اردکان برای تسکین آن هندوانهی ابوجهل را بر دل میمالند، شاهتره و خاکشیر و برگ سیاوشان را دم میکنند و با نبات میخورند و به جای میوه هنگام چاشت عرق شاهتره میل میکنند، اگر دل درد از ثقل کهنه باشد، باید روغن گاو را ذوب کنند و شکر و نبات در آن بریزندن و بخورند، دل درد معمولی را با جوشاندهی سیخ شاهتره و خاکشیر مداوا میکنند. جوشاندهی افسنطیس و درمنهی ترکی نیز مفید است. جوشاندهی خارخسک کوبیده و تاجریزی و خلال نارنج دم کرده بخورند (طباطبایی: 685).
در لرستان و ایلام با داروهای زیر درمان میکنند:
1. دم کردهی ازبوه
2. جوشاندهی برگ سبز پودونه کوهی
3. دم کردهی برگ پره زا
4. جوشاندهی چویر در روغن یا آب
5. جوشاندهی برنجداس
6. دم کردهی نعناع
7. دم کردهی گل انار (برای منظم کردن اعمال معده)
8. دم کردهی شیرین بیان
9. پختهی پیشواک (4) (اسدیان خرم آّبادی و دیگران: 270-271).
در لرستان مخلوط شیر و رازیانه یا مخلوط رازیانه و روغن میخورند (همان: 271).
در میبد با شاهتره و خاکشیر درمان میکنند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در سیستان اجغون (5) و بادیون (6) و شوتک (7) را جوشانده میخورند، همچنین پودر گیاه خود روی دیگری به نام تلخی را در آب میریزند و میخورند (جانب اللهی، 1381: 243).
در میر جاوه جوشاندهی سیم سوک تجویز میکنند (همان: 245).
در ایرانشهر از داروهای زیر استفاده میشود:
1. پودر برگ درنه را قبل از صبحانه در آب حل کرده میخورند.
2. جوشانده گلدر ناشتا میخورند.
3. پودر برگ ازگند ناشتا میخورند.
4. برگ گواتگ (8) که گیاهی با برگهای ریز شبیه هویج است خشک کرده با آب میخورند (همان: 255).
عشایر بویر احمدی از برنجاس برای درمان دل درد استفاده میکنند (نامهی نور، ش 10 و 11).
در سنگسر:
1. ملکی ارزق (9) که انگوم گیاهی به نام دول (10) است و دارای طبعی گرم و بادکش است، برای رفع دل درد با اسفند در آتش میریزند و دود میکنند.
2. ریشهی پونه را دم کرده میخورند.
3. ساقهی سبز و تازهی درنه را در بهار چیده و در کف ساییده میخورند.
4. میوهی سرو کوهی که طبع گرم دارد برای دل درد مفید است (اعظمی، 1351: 58). در الموت از دم کرده گل گاو زبان، جوشاندهی کاکوتی، توک لوجه (11) و گل سرخ استفاده میشود (حمیدی و دیگران، 1384: 232).
در مازندران با خاکشیر و هیز علف درمان میکنند (سازمان میراث فرهنگی، 90: 1381).
کردها با رازیانه، عسل و زنجبیل درمان میکنند (صفی زاده: 183).
در کرمان از قیطرون که گیاهی است کوهستانی استفاده میکنند (ستوده: 113). در هزاوه جوشاندهی تاج ریزی و خاکشیر و بارهنگ را که با کمی شیره مخلوط کردهاند میخورند (ضیغمی: 168).
در راور (کرمان) آویشن، آلاله، اشترک تجویز میشود (کرباسی راوری: 152) بومادران، پودونه، هل رسمی (همان: 153-154) و عرق کسرک، کلپوره، متخم و یاس کبود نیز مؤثر است ( همان: 158 و 160).
در کنگان برگ گیاه زعتر (12)(آویشن) را میپزند و آب آن را میخورند (شمس الدینی و رستمی: 143).
در روستای سید ابوالصالح سیاه دانه را با عسل مخلوط میکنند و میخورند ( حسنی و دیگران، 1382: 242).
دل مال
در راور هل باد تجویز میشود (کرباسی راوری: 154).
نفخ
در ساوه برای نفخ شکم تخم اسفند را در آب میریزند و به مریض میدهند (سالاری: 333).
در لرستان دانههای رازیانه میخورند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 272).
در ایرانشهر برای هضم غذا جوشاندهی هستهی گلنجوک، شیرهی خرما، جوشاندهی بارهنگ یا دانه اسپند را کوبیده در آب حل میکنند و میخورند (جانب اللهی، 1381: 257؛ نیز - ماکیان درمانی).
عشایر بویراحمدی از برگ گیاه اوریشم (13) برای درمان نفخ شکم استفاده میکنند (نامهی نور، ش 10 و 11).
در تهران ثقل معده یا بستگی شکم که در اثر خوردن سردی مانند گوجه و خیار حاصل میگردید، اگر شکم درد شدید و ثقل قوی بود، سه چهار سیر روغن کرچک به مریض اماله میکردند و اگر ضعیف بود، دو سه قاشق به خورد او میدادند و دو سه انگشت به شکمش میمالیدند (شهری: 3/ 542).
در مازندران گل ختمی میخورند (سازمان میراث فرهنگی، 1381: 90).
کردها پونه را درمان بخش نفخ میدانند (صفی زاده: 181)
در میبد خوردن لتیر را مفید میدانند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در سنگسر دم کردهی مرزنگوش یا دم کردهی هوشه موشه که علفی کوهستانی و معطر و رطوبت کش و طبیعت گرم است، میخورند (اعظمی، 1351: 58؛ نیز - سنگ درمانی).
در علی آباد کتول تخم گلپر، گندجارو، نبات، شیرین بیان، نون خون، زیرهی کرمانی را میکوبند و همه را با هم مخلوط میکنند و به بیمار میدهند (نظری داشلی برون و دیگران، 1380: 270؛ نیز - پوست درمانی).
زخم معده
در میبد ساز (هسته دانه) انار، جوشانده ریشه متک (شیرین بیان) میخورند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در خاش ریشهی گیاهی به نام گنجت (14) که شبیه درنه است، به مریض میدهند (جانب اللهی، 1381: 251).
کردها برای زخم معده ریشهی شیرین بیان و برای ترشحات معده پوست نارنج به کار میبرند (صفی زاده: 178- 179).
کرم معده و روده (انگل)
در بافق برای دفع کرم قارچ (چغارک که در ریشهی اشترک میروید) را کوبیده و چندین روز صبحها قبل از خوردن صبحانه میخورند. برای درمان کرم روده جوشانده درمنهی (15) ترکی مفید است، ولی هنگام جوشاندن آن مریض نباید نزدیک به آن باشد و اول باید به مریض کباب و بلافاصله بعد از آن این جوشانده را بدهند (جانب اللهی، 1384: 120-121).
در میبد انقوزه که باید به اصطلاح وا بندازند (دانه را درسته قورت بدهند) سیر هم خوب است (تحقیقات میدانی مؤلف).
در ایرانشهر:
1. دانه هندوانه صحرایی گنج (16) را میسابند و میخورند.
2. شیره انقوزه (پترگ) را گرفته با روغن گاو مخلوط میکنند و به مدت هفت روز ناشتا یک قاشق چای خوری مصرف میکنند.
3. دانهی گیاهی به نام گدلوک (17) را شب در آب میریزند، تا صبح شیرهی آن بیرون میآید که بسیار تلخ است، قبل از صبحانه به مقدار یک استکان از این شیره میخورند، ولی اگر زیاد مصرف کنند، کشنده است (جانب اللهی، 1381: 256). همچنین هسته (18) که میوهی گیاهی خود رو و شبیه هندوانه است و شیرهی گیاه اشبرگ (19) داروی مناسبی برای بیماریهای انگلی است (همان: 257).
در خراسان:
1. برگ شفتالو را میجوشانند و شیرهی آن را میخورند و قدری از آن را نیز بر شکم میمالند.
2. اندکی انغوزه لای کشمش یا خرما میگذارند و میخورند.
3. چهار روز متوالی قره قوروت میخورند و روز پنجم یک مثقال پوست نارنج کوبیده میل میکند
4. قارچ کوهی یا قارچ صحرایی را خشک کرده میکوبند و سه روز ناشتا روی زبان خود میریزند و چند جرعه آب بالای آن میآشامند، روز چهارم آش قره قوروت میخورند (شکورزاده: 265).
در سنگسر انگوم انغوزه برای دفع کرم به کار میرود (اعظمی: 58).
در اصفهان آویشن یا تخم حنظل میخورند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در اردکان برای دفع کرم روده برگ درخت شفتالو و صبر زرد را میکوبند و خمیر میکنند و در سوراخ ناف میگذارند نخود را خیس میکنند، صبح ناشتا آب آن را میخورند، خوردن آش ترش یا آش تمرهندی یا آش قره قوروت کرم معده را دفع میکند، ریشهی درخت انار شیرین را میجوشانند و آب آن را میخورند، که بعد از آن باید روغن کرچک بخورند. آب انار تلخگ (20) (انار نورس) در آش میریزند و میخورند. در طول درمان خوردن نان را باید قطع کنند، برای دفع کرم معده علاوه بر داروهای دم کردهی بابونهی شیرازی و دم کردهی خلال نارنج، جوشاندهی افسنطین و درمنهی ترکی (نوعی صمغ است) را به صورت مخلوط میخورند (طباطبایی: 700).
در کرمان نیز برای این این مرض از درمنهی ترکی استفاده میشود (ستوده: 74).
کرمک
در لرستان برای دفع کرمک از روشهای زیر استفاده میکردند:
1. ریختن چند قطره نفت در مقعد
2. ریختن حنای خشک در مقعد
3. گرفتن مقعد جلوی نور چراغ در شب
4. استعمال کوبیده برگ شفتالو و حنا (اسدیان خرم آبادی و دیگران، 1358: 274).
کرم کدو
در لرستان به طریق زیر درمان میکردند:
1. خوردن ریشهی انار
2. خوردن تخمهی کدو
3. میوهی گیاهی به نام شووالاکوله (21)(شلوار بر کول) را با سوزنی میترکانند و شیرهی آن را در ظرفی میریزند و میخورند، اثر این دارو آن چنان است که پس از خوردن آن حالت اسهال شدید ایجاد میکند به طوری که نمیتوان شلوار پوشید.
4. خوردن هلونه نیز مفید است.
در اصفهان گل زوفا و مغز تخمهی کدو میخورند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در اردکان شیرهی کشیدهی تخمهی کدو را تجویز میکنند (طباطبایی: 700).
در گیلان:
1. برنگ کابلی را میکوبند و در آب آلبالو حل میکردند و به بیمار میخوراندند.
2. جوانههای تازهی درخت شمشاد را میگرفتند و میساییدند و آب آن را از صافی میگذراندند و در حدود یک استکان از آن را به بیمار میدادند ( چون آب برگ شمشاد سمی است، بر حسب سن مقدار معینی را به بیمار میدادند).
3. تخم کدو و مغز تخم کدو (خام) را میگرفتند و به مریض میدادند (پاینده: 263)
کردها: قارچ، ریواس، سیر، پامچال، ورس، اسفند، سماق، تخم خربزه، خربق و کنگر بیابانی مصرف میکنند (صفی زاده: 178).
در راور از جوشاندهی پوست ریشهی خشک انار برای درمان استفاده میشود (کرباسی راوری: 154).
وبا
در اردکان جوهر تباشیر (22) و عرق بید را با شکر میخورند، اسفرزه را در آب میریزند و میخورند (طباطبایی: 706).
سرطان معده و روده
در ایلام با داروهای زیر درمان میکنند:
1. خوردن جوشاندهی ریشهی سنان داری (23) به اندازه ی دو استکان با دو برابر شیر که اگر سرطان در مراحل اولیه باشد، آن را درمان میکند و اگر پیشرفت باشد، بیمار را میکشد.
2. مخلوط سوزاندهی ریشه سنان داری، زنجبیل، فلفل و روغن حیوانی روی نمد میمالند و بر شکم میبندند که درد تسکین یابد (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 271).
ورم معده
در اصفهان عصارهی شیرین بیان که طبیعت گرم دارد، تجویز میشود (تحقیقات میدانی مؤلف).
کم اشتهایی
در لرستان، دم کردهی گل انار، عرق بیدمشک و دم کردهی نعناع تجویز میشود (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 272).
یبوست
در ساوه برگ درخت بید برای درمان یبوست و رودل میخورند (سالاری: 335).
در بافق برای برطرف نمودن یبوست مقداری تخم نیلوفر در آب جوشانده و میخورند (جانب اللهی، 1384: 120).
در میر جاوه جوشاندهی کرشتک (24) میخورند (جانب اللهی، 1381: 246).
در خراسان برگ تازهی بید را میکوبند و شیرهی آن را با شکر میخورند. یا آنکه زردهی تخم مرغ نیم بند را با چای کوبیده و نرم مخلوط میکنند و سر میکشند (شکورزاده: 277).
در سنگسر مشکک که یک علف کوهستانی است، در آب یا آتش پخته برای لینت میخورند (اعظمی: 58). همچنین شته که شیرهی گیاهی به نام شتهواش (25) است با شیر مخلوط میکنند و برای رفع یبوست استفاده میکنند (همان: 59).
در اصفهان سپستان، گل سرخ، مریم نخودی، مغز فلوس (ملین و قابل تجویز حتی به زن حامله) و روغن بادام مصرف میکنند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در میبد شیر سنا که برای تهیهی آن برگ سنا (26) که شبیه برگ انار و تلخ مزه است را میجوشانند و با شیر گاو مخلوط کرده به مریض میدهند، عناب و سپستان و پرسیاوشان و گل بنفشه و گل سرخ را دم میکردند و سه روز متوالی میخورند، روز سوم باید فلوس بخورند. برای آماده کردن فلوس اول آن را شکافته و مغز آن را بیرون آورده با جوشاندهی مزبور مخلوط میکردند و یکی یا دو ساعت بعد آن را صاف کرده، روغن بادام در آن میریختند و صبح ناشتا به مریض میدادند، نیم چاشت یک لیوان عرق کاسنی و ظهر نخود آب خروس باید بخورد، شب اگر شکم کارکرد چلو مسکه (27) (برنج با سرشیر) و گرنه حریره باید بخورد، همچنین دارویی به نام منیزی (28) که پودر و کارکن (مسهل) بود. در شیر میریختنند و به مریض میدادند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در اردکان ابتدا با روغن هستهی شفتالو یا صابون شیاف برمیدارند، سپس دوغ با برگ گل سرخ یا آش تمر (آشی که ترشی آن تمر است) میخورند، یک قاشق روغن زیتون و یک قاشق روغن بادام را ناشتا میل میکنند (خوردن روغن ارده نیز مفید است). قره قروت را در شوربا میریزند و میخورند. تخم کوشه را شیره کش میکنند و در شوربای برگ چغندر میریزند و میخورند (طباطبایی: 707).
در الموت روغن کرچک میخورند (حمیدی و دیگران، 1384: 231).
در گیلان:
1. صابون زیتون را به شکل شیاف میتراشند و شیاف میکنند.
2. آب صابون زیتون را اماله میکنند.
3. با آب برگ چغندر اماله میکنند.
4. گل ختمی را با جوش شیرین میجوشانند و اماله میکنند. در کوهستانها زاج را شیاف میکنند (پاینده، 1355: 257).
کردها: شنگ، بابونه، اسفناج، پیازموش، خاکشیر، ترهی کوهی، کرچک، سنا، ترشک، شیرپنیر، یونجه، کنجد، کتیرا، چغندر، انجیر، شبدر، آب انگور، شیرین بیان تجویز میکنند (صفی زاده: 179).
در کرمان جوشانده سنا (29) با گل سرخ (ستوده: 102) و کوسن (30) که گیاهی وحشی و کوهستانی است، برای مسهل به کار میرود (همان: 142).
بواسیر
در لرستان و ایلام با روش زیر درمان میشود:
1. استعمال شیافی که از زبان خرس یا کوهان شتر، کوبیدهی نبات، سوختهی تریاک، کندر و ملکزره (31) درست میکنند.
2. گذاشتن سنگ یا آجر داغ و یا کفگیر داغ به زیر نشیمنگاه
3. گذاشتن کفگیر داغ برپشت شانه
4. گرفتن مقعد بر دود ترهی خراسانی (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 273).
در لرستان استعمال جفت به هنگامی که بواسیر بیرون میزند (همان: 274).
در تهران مقل ازرق هلیلهی کابلی، کهربا در اندازههای معلوم میخورند (شهری: 4/ 329).
در اصفهان گل ختمی، مریم گلی، گل پنیرک، تخم کتان، پوست خشخاش و روغن شب بو تجویز میشود (تحقیقات میدانی مؤلف).
در اردکان روغن هستهی شفتالو را روی جوشاندهی برگ پرسیاوشان و گل گاو زبان و گز علفی میریزند و پس از صاف کردن مینوشند. برای تسکین درد و خارش بواسیر سه روز متوالی صبح ناشتا روغن هستهی بادام میل کنند (طباطبایی: 674).
در الموت شلغم و چغندر آب پز میخورند (حمیدی و دیگران، 1384: 232).
کردها با برگ شوید و انجیر درمان میکنند (صفی زاده: 181).
در خراسان اگر بواسیر به هیچ یک از طرق معمول علاج نشد، مقداری کراویه در آب میریزند و در گوشهای میگذارند، تا خوب خیس بخورد و پرورده شود، آنگاه مقداری هندوانهی نارس و اندکی زهرهی گاو را در ظرف دیگری ریخته له میکنند، سپس مقداری انزروت و ترنجبین و شکر سرخ و قره قوروت و آلو و انجیر و دل نمک (نمک ترکی) و ملک باد (ملک ازرق) و شیر خشت و گزانگبین علفی و گل خبازی و قرمبات و سرمبات نیز جداگانه با هفت دانهی تلخ درهاونی میکوبند و اندکی کوهان شتر و کمی روغن منداب و مختصری روغن بادام هم به آن میافزایند و مخلوط به دست آمده را با کراویه پرورده و زهرهی گاو و هندوانه نارس که قبلاً آماده کردهاند به هم میآمیزند و از آن چهل عدد شیاف میسازند و معتقدند اگر مریض بواسیری چهل شب هر شب یک عدد از این شیافها را استعمال کند و به شانهی چپ بخوابد، بواسیر او معالجه میشود (شکورزاده: 238).
ترشا
در خراسان برای رفع ترشا دو مثقال برگ گل سرخ و یک مثقال گشنیز و یک مثقال زیرهی سیاه و یک مثقال زیرهی سبز و دو مثقال تباشیر و هشت نخود تخم خیار را در سرکه میپرورانند و سحر ناشتا میخورند، یا آنکه مقداری کراویه و قدری خوردانه و کمی بادیون و مختصری زیره و اندکی سیاه دانه را با سرکهی توت مخلوط کرده در کوزهای میریزند، سپس قدری تره خرد کرده با یک مثقال نعناع و یک مثقال گلپر و سه دانه فلفل هندی و کمی نمک و قدری ترب یا کلم رنده شده نیز در کوزه میریزند و محتویات آن را خوب به هم میزنند، چند ساعت بعد شربت آن را جدا میکنند و هر شب هنگام صرف غذا یک قاشق از آن را میخورند، این شربت هم دافع ترشاست و هم اشتها را افزایش میدهد (شکورزاده: 241).
سکسکه
در خراسان از شیافهای بواسیر استفاده میکنند یا یک ناخن کاهگل و یک سر سوزن لاجورد در یک قاشق آب میریزند و چند قطره از آن را به مریض میدهند (شکورزاده: 276).
در راور شوید تجویز میشود (کرباسی راوری: 157؛ نیز - شوک درمانی).
اسهال
در بافق پدان (32) و نعناع را با آب خنک یا جوشانده استوقدوس میخورند (جانب اللهی، 1384: 120).
در لرستان و ایلام با داروهای زیر درمان میکنند:
1. خوردن دم کردهی برگ سبز پودنهی کوهی
2. خوردن دم کردهی بره زا
3. کوبیدهی چنگ گربه (33) خارخسک پیکل (34)، سپستان و عناب را در آب سرد حل میکنند و مخلوط را از صافی میگذارنند و به بیمار به ویژه به کودکان میدهند.
4. خوردن کمی سماق
5. نوشیدن جوشاندهی کاکوتی
6. نوشیدن دم کردهی گل انار
7. نوشیدن دم کردهی پوست انار (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 272). در لرستان این مرض با خوردن دم پخت برنج با دوغ کشک یا ماست نیز درمان میشود (همان جا؛ نیز - درمان با منشأ حیوانی).
در میر جاوه جوشاندهی درنه و مور میخورند (جانب اللهی، 1381: 245).
در ایرانشهر:
1. قبل از صبحانه به مقدار یک کف دست از پودر گیاه درنه را مصرف میکنند.
2. دانهی علف پنیر را میمکند.
3. شیرهی گیاه اشبرگ میخورند (جانب اللهی، 1381: 257).
در خراسان:
1. ریشهی کاکتو (کاکوتی) و نعناع یا پونهی صحرایی را دم میکنند و میخورند.
2. اندکی نمک سابیده را در کاغذ سیگار میپیچند و کپسول میسازند و روزی سه یا چهار دانه از آن را میخورند.
3. اگر اسهال شدید باشد، قدری سوختهی تریاک با زردهی تخم مرغ مخلوط میکنند و به مریض میدهند (شکورزاده: 233).
در سنگسر بذر زنیان به کار میبرند (اعظمی: 57). نیز انگوم درخت گر که دارای طبعی گرم است، بورانی برگ توپا (35) با ماست، یا دم کردهی بذر آن برای رفع اسهال مفید است. سلمه (36) نوعی سبزی صحرایی است که بورانی آن همین کاربرد را دارد (همان: 58).
در اصفهان گل سرخ، گل نار، تخم شب بو، ارزن (گرم و خشک). اسهال خونی؛ جوشاندهی گل ریواس، تخم ترشک، تخم ریحان (بوداده، گرم و تر است)، جومقشر(سرد و تر است)، تخم گشنیز، دانهی انار و پوست خشخاش برای اسهال مزمن؛ و همچنین تخم شاهی و تخم شنبلیلهی (بوداده). پوست بیرون پسته را تجویز میکنند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در اردکان روغن هستهی شفتالو را روی جوشاندهی برگ سیاوشان و گل گاو زبان و گز علفی میریزند و پس از صاف کردن مینوشند (طباطبایی: 674).
در الموت آرد سنجد در آب ریخته میخورند، کته ماست، چای پررنگ و سوختهی تریاک نیز مصرف میشود (حمیدی و دیگران، 1384: 231).
در گیلان:
1. روغن بادام شیرین به بیمار میدهند.
2. زیره را دم میکنند و نبات مصری را در آب میجوشانند تا قوام بیاید، زیره را در نبات داغ میریزند و به بیمار میدهند.
3. کته ماست نیز تجویز میکنند (پاینده: 260).
کردها پودر نخود، مرزه، ریشهی شیرپنیر، ثعلب، ازگیل، آب برنج، برگ زرشک، زردآلو، آرد سنجد، برگ مو به کار میبرند (صفی زاده: 181).
در سی سخت کهگیلویه بلوط را آرد میکنند و پس از گرفتن تلخی آن با آب خمیر کرده و به بیمار میدهند (صدیق ایمانی: 10).
در هزاوه جوشاندهی عناب و گشنیز و غذا هم کته ماست میدهند که معمولاً مغز بادام را کوبیده و الک میکنند و روی آن میریزند (ضیغمی: 163).
در راور از بومادران، جوشاندهی برگ و پیچک درخت مو استفاده میشود (کرباسی راوری: 153 و 155).
استفراغ
در بافق دم کردهی گل زوفا، نعناع، درمنه (37) و شاهتره به صورت جداگانه میخورند (جانب اللهی، 1384: 120).
در میر جاوه جوشاندهی برنجاسک یا کلپوره تجویز میشود (جانب اللهی 1381: 245).
در هزاوه خاکشیر را میکوبند، سپس در استکان آب جوش میریزند و یک نعلبکی روی آن میگذارند، تا به اصطلاح خف شود، بعد با کمی شکر شیرین میکنند و به بیمار میدهند (ضیغمی: 163؛ نیز- ماکیان درمانی).
یرقان
در لرستان با شیوههای زیر درمان میکنند:
1. خوردن چهار شیره که مخلوطی است از شیرهی فلوس، عناب، شیرخشت و خاکشیر.
2. مالیدن توف (38) به بدن بیمار (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 276).
در گیلان با برگ کلم بدون روغن قلیه میپزند و به بیمار یرقانی میدهند (پاینده: 259).
کردها:
1. دم کردهی همیشه بهار (همان: 168).
2. شیرهی اسفناج با شکر (همان: 37).
3. برگ مو استفاده میکنند (صفی زاده: 180).
(نیز - طب کودک؛ درمان با منشأ حیوانی)
قند
در بافق تاج خروس، تخم شنبلیله ( یک مثقال پودر آن را در یک لیوان آب ریخته صبح و شب نصف لیوان بخورند) و جوشاندهی برگ گردو درمان مناسبی است (جانب اللهی، 1384: 121).
در ایرانشهر خار شتر را با کاکل ذرت مخلوط و دم میکنند. آب گیاه مذکور برای تنظیم خون مفید است. شنبلیله نیز مؤثر است (جانب اللهی، 1381: 257).
در اصفهان برای درمان آن بیشتر عرق تجویز میشود که معمولاً چند نوع عرق مثل عرق بومادران، شاهتره، پونه، نعناع را با هم مخلوط میکنند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در کنگان (بوشهر) برگ گیاه ای عده (39) را میکوبند، آب روی آن میریزند و از صافی میگذرانند و به مریض میدهند (شمس الدینی و رستمی: 143). از گیاه دیگری به نام سلمان (40) نیز با همین شیوه استفاده میشود (همان جا).
پینوشتها:
1. kalfula.
2. kaserk.
3. bad ranj.
4. pisuk.
5. ajyun.
6. badiyun.
7. sutk.
8. goatag.
9. malkiarzoq.
10. dowl.
11. tuk luja.
12. zatar.
13. orisom.
14. gonjet.
15. dormana.
16. ganj.
17. gadelug.
18. gelanjuk.
19. esbarg.
20. talxog.
21. sowalakula گیاهی است بوتهای که برگ آن مثل برگ درخت بید است و میوهاش به اندازهی زالزالک و به رنگ سبز است. این بوته در مناطق سردسیر میروید.
22. برای تهیهی تباشیر را در ظرفی سابیده به اندازهی لازم عرق بید اضافه کرده با شکر شیرین میکنند.
23. senandari.
24. karestak.
25. sattavas علفی زرد رنگ و بوتهی آن شبیه اسپند خشک پاییزی است، اگر ساقه یا برگ این علف قطع شود، در مقطع آن شیره ای شیر مانند و چسبناک به نام شته بیرون میآید که سمی و خطرناک است، در اوستا نیز به همین نام از آن یاد شده است.
26. sana.
27. maska.
28. sirmanyazzi.
29. sena گیاهی است کوهستانی، برگ آن شبیه برگ بید ولی کمی نازک تر است. نوعی که از مکه میآورند، شهرت بیشتری دارد.
30. kowsen.
31. molkazera.
32. pedan.
33. cangegorva.
34. pakol.
35. tuppa.
36. salma.
37. dermana.
38. tuf نوعی پنیر کشک مانند است.
39. iada گیاهی بوته دار با برگهای تلخ است که در زمستان میروید.
40. seleman.
منبع مقاله:
جانب اللهی، محمدسعید، (1390)، پزشکی سنتی و عامیانه ی مردم ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول.