ماهان شبکه ایرانیان

گروه اندیشی (۱)

حتما برای ما پیش آمده که گاهی پیش از ورود به جلسه ای،تصمیمی گرفته و یا از نظری به شدت طرف داری کرده باشیم، ولی وقتی وارد جلسه شده و در فضای آن قرارگرفته ایم، بدون آن که اراده کنیم، از آن تصمیم منصرف شده و چه بسا تصمیمی صد درصد مخالف آن اتخاذ نموده ایم.این پدیده را «گروه اندیشی » می گویند.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

تعریف «گروه اندیشی »

حتما برای ما پیش آمده که گاهی پیش از ورود به جلسه ای،تصمیمی گرفته و یا از نظری به شدت طرف داری کرده باشیم، ولی وقتی وارد جلسه شده و در فضای آن قرارگرفته ایم، بدون آن که اراده کنیم، از آن تصمیم منصرف شده و چه بسا تصمیمی صد درصد مخالف آن اتخاذ نموده ایم.این پدیده را «گروه اندیشی » می گویند.

«گروه اندیشی » یک نحوه تفکر است که در آن، اعضای گروه تحت فشار گروهی، آن چنان توافق جو می شوند که ازارزیابی های واقع بینانه باز می مانند و به یک راه حل، که مورد نظر گروه است، دل می بندند و آن را باور می کنند. درچنین حالتی، فرد در میان جمع، هم چون یک بره بدون هیچ گونه اراده ای از خود، همان چیزی را تکرار می کندکه گروه می خواهد و همان طور می اندیشد که گروه می خواهد.

اساسا گروه اندیشی ناشی از فشارهایی ایجاد می شودکه گروه به اعضای خود وارد می کند و آنان را اجبارا به سمت یک توافق پیش می برد. در این حالت، فرد باورگروهی یافته و به خود می قبولاند که آنچه گروه می گویدهمان مورد نظراوست. هرگاه افراد در جلسه این جمله راتکرار کردند: «در تایید فرمایش آقای رئیس...» نشانه آن است که گروه دچار بیماری گروه اندیشی شده. در این گونه گروه ها، اطاعت از گروه و گردن نهادن به آن ارزش وسرپیچی از گروه نیز ضد ارزش است.

نشانه های گروه اندیشی

محققان برای گروه اندیشی، نشانه هایی ذکر کرده اند که به وسیله آن ها می توان به وجود بیماری گروه اندیشی در گروه پی برد. مهم ترین نشانه ها و عوارض ناشی از گروه اندیشی عبارتند از:

1- توهم آسیب ناپذیری: یکی از علایم این نابسامانی،توهم آسیب ناپذیری در اعضای گروه است، به طوری که آنان خطرات آشکار و واضح را نادیده می گیرند و به علایم خطر می خندند; یعنی: احساس رویین تن (بدون حریف)بودن می کنند.

2- گریز از نقد منطقی: اعضای گروه هایی که تحت فشارجمعی تصمیم گیری می کنند از هرگونه استدلال مخالف گریزانند و علاقه ای به نقد و بررسی منطقی تصمیمات خود ندارند. این منطق گریزی حالت یک طرفه دارد و اعضاعمدتا از یک استدلال، که توجیه گر تصمیمات آن هاست،با تعصب حمایت می کنند; اما از این که تصمیم هایشان به نقد و بررسی گذاشته شود، سخت بیزارند. گاهی در میان گروه، برخی اعضا با اتکا به نکات جزئی یا شواهد بسیارضعیف، می کوشند تصمیم های خود را منطقی جلوه دهندو باور گروهی را استحکام بخشند.

3- یک سو نگری و تعصب گروهی: معمولا تفکر گروهی موجب می شود که افراد در ارتباط با دیگران وتصمیم گیری هایشان، به ارزش هایی جز ارزش های درون گروهی نیندیشند و معیارهای ارزشی غیر [گروه] خود رابی ارزش بپندارند، به طوری که برخی از آنان با تعصبی که بعضا عقلشان را از داوری بازداشته، به تصمیم گیری می پردازند و همه را به جز خود، به هیچ می گیرند. بنابراین،تحقیر دیگران و ناچیز شمردن آنان و مطرود داشتن عقایدو افکار و اندیشه هایشان نشانه هایی از وجود چنین حالتی در گروه است.

4- قالب سازی: گروه مبتلا به این بیماری معمولا برای این که بتواند به سهولت و بدون مقاومت تصمیم بگیرد، درمورد دیگران به قالب سازی (کلیشه سازی) متوسل می شود; بدین معنا که یک تصویر کلی، یکسان و از پیش ساخته شده را به همه کسانی که در مقابل آن ها قرارگرفته اند تعمیم می دهد و بر همین اساس، تصمیم می گیرد;مثلا، گفته می شود: «دشمنان ما همه افرادی پلید وزشت خو هستند و دوستان ما همواره انسان هایی نیکو وپاک سرشت اند.» با چنین الگوی از پیش ساخته ای، گروه،دیگران را ارزیابی می کند و تصمیماتی می گیرد که یقینااعتبار چندانی ندارد. این شیوه از قالب سازی در نظام سیاسی، معمولا تفکر «حذف گرایی » را در جامعه می گستراند.

5- اعمال فشار بر اعضا: در تفکر گروهی، اعضای گروه عضوی را که به هر دلیل، افکار و اعمال گروه را مورد تردیدقرار می دهد، تحت فشار قرار می دهند و او را مجبورمی کنند که نظرات گروه را بپذیرد; یعنی: در جمع، روحیه توافق جویی حاکم است و گرایش عمیقی برای یکسان فکرکردن و یکسان عمل نمودن وجود دارد. معمولا حربه ای که علیه اعضای ناموافق به کار گرفته می شود در جملاتی نظیراین، تجلی می یابد: «سخنان شما همچون سخنان دشمنان ماست. پس دم فرو بندید و نگذارید تخم نفاق و تفرقه بین اعضا افکنده شود. با مخالفت شما، گروه تضعیف می شودو خودتان نیز به همراه گروه از بین می روید. پس درحقانیت گروه تردید نکنید ونظر گروه را محترم شمارید وبیایید با یکدیگر هم دل و یک صدا شویم

6- چشم پوشی از لغزش های گروه: افراد گروه می کوشندتا در مقابل لغزش ها و خطاهای گروه، مهر سکوت بر لب زنند و اشتباهات و خطاهای گروه را بسیار کم اهمیت شمارند; یعنی: تلاش می کنند تا به نوعی «خود سانسوری »اقدام کنند و از دیدن نقاط ضعف ونقد عملکرد گروه بپرهیزند و به عکس، نقاط قوت را مدح و ثنا کنند. این شیوه گرچه از نظر روانی، به گروه قوت قلب می دهد، امااین قوت، کاذب است و پیامدهایی منفی در زمینه تصمیم گیری به دنبال دارد.

7- اتفاق آراء و توافق جمعی بی منطق: یکی دیگر ازنشانه های گروه اندیشی اتفاق آراء، بدون هرگونه مخالفت آشکار است. معمولا در چنین سازمان هایی، اعضای گروه غالبا به نفع یکدیگر صحبت می کنند و هیچ کدام مخالفت جدی با نظر یکدیگر ابراز نمی دارند، به طوری که درجلسات، همه از آغاز می دانند که برای توافق، گردهم جمع شده اند.

8- نادیده گرفتن اطلاعات مخالف: در سازمان های مبتلا به گروه اندیشی، معمولا اعضا می کوشند تا چیزی از اخبار واطلاعات مخالف به گروه آنان راه نیابد و از این راه، خللی در تصمیماتشان وارد نگردد. در این زمینه، بعضی ازاعضای گروه به طور جدی، از ورود اطلاعات مخالف جلوگیری می کنند و اطلاعاتی را که جنبه موافق نظرات گروه دارد تقویت می نمایند. علاوه بر این، در منبع اطلاع یابی نیز همین حساسیت به چشم می خورد; یعنی:سازمان به دنبال آن منابع اطلاعاتی می رود که نظراتش راتایید کند و از منابعی که مخالفت نشان می دهد سخت پرهیز می کند و در جلسات خود، با کسانی که توافق جویی نشان نمی دهند مشورت نمی کند. به عبارت بهتر، گروه بااتخاذ این روش، می خواهد اطلاعات و نظراتی را موردتوجه قرار دهد که مهر تاییدی برای تصمیمات گروه است.

دلایل گروه اندیشی

در مورد این که چرا افراد به گروه اندیشی روی می آورند،دلایل ذیل شناسایی و برشمرده شده است:

1- نیاز افراد به اعتماد به نفس: افراد غالبا نیازمند آنندکه مورد تایید قرار گیرند تا احساس اعتماد به نفس کنند.

2- نیاز به احترام: افراد دوست دارند که از حرمت کافی برخوردار باشند تا احساس آرامش کنند و مورد حمایت قرار گیرند. گروه اندیشی چنین علاقه ای را در آنان ارضامی کند. گاهی مدیران برای آن که اعتماد به نفس خود را حفظ کنند، در درون سازمان دست به تشکیل گروه های غیررسمی می زنند که در آن، اختلاف نظر بین اعضا وجودندارد.

3- مدیران به کمک تفکر گروهی، اضطراب کم تری درتصمیم گیری ها خواهند داشت.

4- دلیل دیگر روی آوردن به گروه اندیشی این است که گروه اندیشی موجب کاهش فشار عصبی ناشی ازتصمیم گیری های ناعادلانه و غیر منصفانه می شود. افراد به کمک گروه اندیشی، احساس گناه و شرمساری کم تری خواهند داشت; زیرا همگی افکار و نظرات یکدیگر را به عنوان مطلوب، تایید می کنند و جایی برای اندیشیدن وبیان نقاط ضعف باقی نمی گذارند.

چند توصیه برای پرهیز از گروه اندیشی

برای جلوگیری از گروه اندیشی و یا کاهش اثرات زیان بارآن، یک مدیر می تواند از روش های کاربردی ذیل استفاده کند:

1- مدیر می تواند در گروه های تصمیم گیری، اعضا را به ارزیابی دقیق نظرات و نگرش نقادانه به مسائل وآزاداندیشی و استقلال فکری تشویق کند. علاوه بر آن، بایداحساس اطمینان و آزادی (در قبال اظهار نظرهای مخالف)را برای آنان فراهم نماید و در این زمینه، اطمینان هایی به آنان بدهد.

2- زمانی که اعضای مافوق قصد تصمیم گیری و خطمشی گذاری دارند و این ماموریت را به همکاران خود وامی گذارند، تا حدودی به آنان آزادی عمل بدهند و از پیش،تمام توقعات خود را بر گروه تحمیل نکنند.

3- یک سازمان باید در تصمیم گیری های مهم وخطمشی گذاری های اساسی، از گروه های خارج سازمان نیز برای تصمیم گیری و ارزیابی همان موضوعات بهره گیرد. این شیوه از ایجاد یک گروه منسجم و یکپارچه، که القا کننده یک روش خاص تصمیم گیری باشد، جلوگیری کرده، زمینه پیدایش راه حل های مختلف را فراهم می سازد.

4- مدیر باید در مقاطعی، پیش از آن که گروه به توافق نهایی برسد، از اعضای گروه بخواهد تا هر کدام به واحدخود مراجعه کنند و نظرات گروه را با سایر هم کاران درمیان نهند و واکنش آن ها را بگیرد و دوباره به گروه ارائه دهد.

5- مدیر باید هر چندگاه یک بار، از متخصصان خارج ازسازمان دعوت به عمل آورد - یعنی: متخصصانی که درارتباط با موضوع تصمیم گیری دارای شناخت باشند - و ازآنان بخواهد که نقطه نظرات اعضای گروه را مورد سؤال قرار داده، به نقد بکشند.

6- در هر یک از جلسات گروه یا سازمان، مدیرمی تواند از یک یا چند عضو هوشمند و تحلیل گر بخواهدکه با ایفای نقش مخالف به طور مصنوعی، تصمیمات گروه را از زوایای مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند ودر صورتی که کاستی هایی در عملکرد گروه و تصمیمات آن مشاهده می کنند، کاستی ها را مطرح سازند و حتی اگرنظر گروه معتبر نیست، با استدلال، بی اعتباری آن را نشان دهند.

7- مدیر می تواند گروه تصمیم گیری را به چند گروه فرعی تقسیم کند تا به طور جداگانه و به مدیریت افرادگوناگون، تشکیل جلسه داده، مسائل مودر بررسی را به طور جداگانه تجزیه و تحلیل کنند تا به انتخاب هایی برسندو سپس در یک جلسه عمومی، از گروه های گوناگون بخواهد که کلیه نظرات اعلام شده را به بحث گروهی بگذارند و تصمیم گیری کنند و به این ترتیب، با مطرح شدن نظرات مختلف، که بدون فشار یک گروه خاص صورت گرفته است، از بروز گروه اندیشی جلوگیری کند.

8- پس از آن که گروه به یک انتخاب معین رسید و افرادبر راه حلی توافق کردند، برای رفع شبهه، مدیر می تواندفرصت دیگری را پیش بینی کند و تصمیم گیری نهایی را به آن موکول نماید. در این فرصت، از همه اعضای گروه خواسته می شود که اگر اندک تردید یا مخالفتی دارند و یانقطه ضعفی در تصمیم می بینند، دوباره به تفکر نشسته،نظرات خود را اعلام کنند.

× این مطلب از منبع ذیل اقتباس شده است:

Gregory B. Northcraft & Margaret A. Neal, Organizational Behavior (1990).

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان